پند اخلاقی دعای روز بیست و سوم ماه رمضان با تاکید بر گناه و آثار آن

در این نوشتار، با توجه به متن دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان، شرحی اخلاقی بر این دعا با تاکید بر گناه و آثار آن خواهیم داشت.
دوشنبه، 4 فروردين 1404
تخمین زمان مطالعه: 20 دقیقه
موارد بیشتر برای شما
پند اخلاقی دعای روز بیست و سوم ماه رمضان با تاکید بر گناه و آثار آن
مقدمه
در این نوشتار، با توجه به عنوان خاصی از دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان، حول محور آن به بحث و تحقیق پرداخته شده است و شامل قسمت‌های مختلفی چون آیاتی از کلام اللّه مجید، روایات مأثوره، مثال‌ عرفی، شعر، داستان اخلاقی و ... می‌باشد که در ادامه مطلب، شرحی اخلاقی بر این دعا با تاکید بر گناه و آثار آن خواهیم داشت.

متن و ترجمه دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
در روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان، دست نیازمند خود را به سوی خدای بی نیاز بلند می کنیم و می خوانیم:

«اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَی الْقُلُوبِ یَا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ».

خدایا در این ماه از گناهانم شست‌وشویم ده، و از عیب‌ها پاکم کن، و دلم را به پرهیزکاری دل‌ها بیازمای، ‌ای نادیده گیرنده لغزش‌های اهل گناه.

گناه و آثار آن 
«گناه» بی ادبی به ساحت قدس ربوبی است. «گناه» خارج شدن از سلطنت رحمت اوست و انسان را از درگاه الهی دور می نماید. هر کس که از فرمان خدا سرپیچی کند در واقع ولایت خدا و رسولش را نپذیرفته است و در مملکت شیطان وارد گردیده. 

در شریعت ما گناه به دو قسمت کبیره و صغیره تقسیم می گردد. در تعیین گناهان بین علماء اختلاف است بعضی آن را هفت و بعضی با استفاده از روایات آن را بیش از هفتصد قسم بر شمرده اند. مابقی از گناهان کبیره را صغیره می گویند که از مرتبه ای پایین تر در اسایه به حضرت ربّ برخوردار هستند که مؤمن واقعی از هر دوی آن دوری می کند.

آیات مرتبط با گناه و آثار آن
آیه اول

«و من یعص الله و رسوله فانّ له نار جهنم خالدین فیها ابداً»1
هر کس از خدا و رسولش سرپیچی کند در جهنم تا ابد باقی می ماند.

پند اخلاقی دعای روز بیست و سوم ماه رمضان با تاکید بر گناه و آثار آن

آیه دوم
«من جاء بالسییة فکبّت وجوههم فی النار هل تجزون الاّ ما کنتم تعملون»2
هر کس گناه کند صورتش در آتش سوزانیده می شود آیا به غیر از آنچه که انجام داده اید کیفر می شوید.

آیه سوم
«فانزلنا علی الذین ظلموا رجزاً من السّماء بما کانوا یفسقون»3
پس بر کسانی که ظلم کرده بودند به خاطر نافرمانی ای که پیشه ساخته بودند عذابی از آسمان فرو فرستادیم.

آیه چهارم
«و ضربت علیهم الذّلة و المسکنة و باؤوا بغضب من اللّه»4
و داغ خواری و فقر بر پیشانی آنها زده شد و به خشم خدا در آمدند.

آیه پنجم
«الم یعلموا انّه مَن یحادد الله و رسوله فانّ له نار جهنم خالداً فیها»5
آیا نمی دانند که هر کس با خدا و رسولش در افتد پس جهنم بر اوست که در آن جاودانه خواهد ماند.

آیه ششم
«ان تجتنبوا کبایر ما تُنهوَن عنه نکفّر عنکم سییاتکم»6
اگر از گناهان کبیره اجتناب کنید آن را کفاره سایر گناهان تان می کنیم.

پند اخلاقی دعای روز بیست و سوم ماه رمضان با تاکید بر گناه و آثار آن

آیه هفتم
«یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظنّ انّ بعض الظنّ اثم و لا تجسّسوا و لا یغتب بعضکم بعضا أیحب احدکم ان یأکل لحم اخیه فکرهتموه»7
ای کسانی که ایمان آورده اید از گمان سوء به یکدیگر بپرهیزید چرا که بعضی از این گمانهای سوء گناه است و تجسس نکنید و بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را نکند آیا دوست دارید که گوشت برادر مرده خود را بخورید پس اکراه دارید.

آیه هشتم
«و امّا الذین فسقوا فمأویهم النار کلّما ارادوا ان یخرجوا منها اعیدوا فیها»8
و کسانی که گناه علنی می کنند پس جایگاه شان در جهنم است و هر گاه بخواهند که از آن خارج شوند دوباره آنها را بدانجا باز می گردانیم.

روایات مرتبط با گناه و آثار آن
روایت اول

حضرت امام علی علیه السلام فرمودند:
رحم الله امرءاً راقب ربّه و تنکبَ ذنبه و کابر هواه و کذّب مُناه؛ 
خدا رحمت کند بنده ای را که پروردگار خود را منظور دارد و از گناهش دوری کند و با هوای نفس خود دشمنی ورزد و آروزی خود را خود را تکذیب نماید و دنبالش نرود9.

روایت دوم
حضرت امام علی علیه السلام فرمودند:
و احذرو ما نزل بالاُمم قبلکم فی المَثُلات بسوء الافعال و ذمیم الاعمال فتذکروا فی الخیر و الشرّ احوالهم و احذروا ان تکونوا امثالهم؛ 
پرهیز کنید از کیفر گناهان و اعمال زشتی که پیشینیان مبتلا شده اند پس در خیر و شر آنها تدبیر کنید، نکند چو آنان گرفتار شوید10.

روایت سوم
روی انّ الحسین بن علی علیه السلام جاءه رجل و قال: انا رجل عاصی و لا اصبر علی المعصیة فعِظنی بموعظة فقال علیه السلام افعل خمسة اشیاء و اذنب ما شیت فاوّل ذلک لا تأکل من رزق الله و اذنب ما شیت و الثانی اخرج من ولایة الله و اذنبْ ما شیت و الثالث اطلب موضعاً لا یراک و اذنب ما شیت و الرابع اذا جاء ملک الموت لیقبض روحه فادفعه عن نفسک و اذنب ما شیت و الخامس اذا ادخلک المالک فی النار فلا تدخل فی النار و اذنب ما شیت؛ 

مردی نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت: من مردی عاصی و گناهکار هستم و هیچ گونه صبری برای گناه کردن نمی نمایم. 
حضرت فرمودند: پنج کار را انجام بده آن گاه هر گناهی دلت خواست بکن؛
اول از روی خدا نخور و هر گناهی خواستی بکن،
 دوم از تحت ولایت و سرپرستی خدا بیرون برو و هر گناهی خواستی بکن، 
سوم جایی برو که خدا تو را نبیند و هر گناهی خواستی بکن، 
چهارم وقتی که ملک الموت برای قبض روحت آمد او را از خودت دور کن و هر گناهی خواستی انجام بده،
 و پنجم هنگامی که خدا تو را در آتش کرد، داخل آتش مشو. 
اگر توانستی این پنج کار انجام دهی هر گناهی دلت خواست می توانی انجام دهی11.

روایت چهارم
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: 
الذنوب تغیر النّعم؛ گناهان نعمت خدا را تغییر می دهد12.

پند اخلاقی دعای روز بیست و سوم ماه رمضان با تاکید بر گناه و آثار آن

روایت پنجم
حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند:
الذنوب کلّها شدیدة و اشدّها ما بنت علیه الّحم و الدّم لانّه امّا مرحوم و امّا معذّب و الجنة لا یدخلها الا طیب؛ 
گناهان همه شدید هستند و شدیدترین آن، گناهی است که از آن، گوشت و خون بر بدن روییده باشد. حال یا بخشیده می شود و یا عذاب می‌شود و به هر حال در بهشت فقط پاکان وارد می‌شوند13.

روایت ششم
حضرت امام علی علیه السلام فرمودند:
ما جَفَّت الدموع الاّ لقسوة القلوب و ما قست القلوب الا لکثرت الذنوب؛ 
اشک چشم خشک نمی شود مگر به وسیله قساوت قلب و قلب قسی نمی شود مگر به واسطه زیادی گناهان14.

روایت هفتم
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:
اذا اذنب الرجل خرج من قلبه نکتة سوداء فان تاب انمحت و ان زاد زادت حتی تغلب علی قلبه فلا یفلح بعدها ابداً؛
هنگامی که کسی گناه می کند در دلش نقطه سیاهی به وجود می آید. اگر توبه کند آن نقطه پاک می شود اما اگر باز هم گناه کند آن نقطه سیاه بزرگ‌تر می‌ شود تا اینکه سراسر قلبش را فرا می گیرد و از آن به بعد هرگز رستگار نمی‌ شود15.

روایت هشتم
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: 
من اذنب ذنباً و هو ضاحک دخل النار و هو باک؛ 
هر کس موقع گناه بخندد با چشم گریان وارد آتش می شود16.

روایت نهم
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: 
یا اباذر! لا تنظر الی صِغَر الخطییة و لکن انظر الی من عصیت؛ 
ای اباذر! به کوچکی گناه نگاه مکن بلکه ببین که نافرمانی چه کس را می کنی؟17.

روایت دهم
حضرت امام علی علیه السلام فرمودند:
کل یوم لا یعصی الله فیه فهو یوم عید؛ 
هر روزی که در آن گناه نشود آن روز عید است18.

پند اخلاقی دعای روز بیست و سوم ماه رمضان با تاکید بر گناه و آثار آن

مثال 
«گناه» مانند آتش است. چطور وقتی انسان دستش را روی آتش می گیرد، باید زود بکشد تا آسیبی به آن نرسد؟ 

دل انسان هم همین طور است وقتی که در قلبی گناه و لذت آن رسوخ کرد، باید زود استغفار کند یعنی قلبش را از آتش نجات دهد اما اگر این کار مداومت یابد و همین طور در گناه غوطه‌ور شود، گویی دلش را در داخل آتش انداخته و آن را کنار نمی کشد و بی تفاوت است. 

اینکه بعضی از انسان ها در گناه غوطه ور می شوند به خاطر این است که هشدار دهنده های نفس آنها دیگر از بین رفته و نسبت به آتش گناه بی تفاوت شده است.

داستان‌های مرتبط با گناه و آثار آن
هاروت و ماروت

مفسرین نوشته اند که «هاروت و ماروت» نام دو فرشته از فرشتگان الهی است که به زمین آمدند. علّت آن این بود که مردم در زمین گناه و فساد می کردند. 

روزی فرشتگان خدمت خدا عرض می کنند: «خدایا! چرا این بندگان را آفریدی که نافرمانی تو را بکنند؟» 

خداوند متعال فرمود: «اگر نیروی شهوتی که در آنهاست، در شما بود شما نیز چنین می کردید» 

گفتند: «خدایا ما توانایی نافرمانی و گناه را نداریم» 

خدا به آنها فرمود: «از بین خود دو فرشته انتخاب کنید تا من در آنها شهوت تعبیه کنم» 

آنها نیز هاروت و ماروت را برگزیدند که از همه پارساتر و عابدتر بودند. خدا در وجود آنها نیروی شهوت را آفرید و به زمین فرستاد و از آنها عهد گرفت که مشرک نشوند، شراب نخورند، آدم نکشند، گوشت خوک نخورند، و در داوری و قضاوت ستم روا مدارند. آنها روزها را به زمین به میان می رفتند و شب به آسمان باز می گشتند.

روزی زنی زیبا بنام «زهره» که فارس بود برای داوری نزد آنها آمد. هاروت و ماروت در اثر شهوت وسوسه شدند و برای اینکه بیشتر به او نگاه حرام کنند، هر روز داوری را به تأخیر می انداختند. 

روزی او را برای کار حرام به خانه دعوت کردند تا در قضاوت از او جانبداری کنند اما زهره گفت: «اگر می خواهید دعوت شما را بپذیرم باید ابتدا به دین من در آیید و مثل ما شراب بخورید و بت بپرستید». 

آن دو جواب دادند: «ما به خدا قول داده ایم که این کارها را انجام ندهیم». اما شهوت و هوای نفس بر آنها غالب شده و بار سوم قبول کردند که آنچه را زن گفته انجام دهند. 

آنها گفتند: «شراب خوردن از همه آسان تر است و انجامش راحت تر». به این ترتیب گناه را کوچک شمردند و شراب خوردند و ندانستند که شراب خواری مادر همه گناهان است و به ظاهر ساده جلوه می کند. سپس شراب خوردند و با آن زنا نمودند.

کسی از جریان با خبر می شود. آنها نیز از ترس جان خود آن شخص را کشته و سه گناه کبیره انجام می دهند. اول شراب خوردند دوم زنا کردند و سوم قتل نمودند. 

سپس خداوند فرشتگان خود را از کار آن دو فرشته عابد با اطلاع ساخت که بدانند انسان به واسطه این غریزه است که دست به هر گناهی می زند. فرشتگان از این مسأله آگاهی یافتند و برای اهل زمین آمرزش طلبیدند. 

مفسران نوشته اند آن دو فرشته به واسطه گناهانی که مرتکب شده بودند از درگاه الهی رانده شده و نتوانستند به جایگاه خود باز گردند اما از کرده خود پشیمان شدند و نزد حضرت ادریس رفته تا نزد خدا شفاعت آنها را بکند. خدا نیز آنها را بین عذاب دنیا و عذاب آخرت مخیر گذاشت و آنها عذاب دنیا را انتخاب نمودند خدا آنها را به چاهی انداخت که در آن در تشنگی و عذاب تا روز قیامت بسر برند19.

پند اخلاقی دعای روز بیست و سوم ماه رمضان با تاکید بر گناه و آثار آن

عابد روسیاه
آورده اند که عابدی در زمان های قبل می زیست که خارج از شهر مشغول به عبادت بود و سالیانی دراز را به آستان خداوند عبادت آورده بود. شبی از شبها، برف و طوفان تندی در گرفت. زنی راه خود را در بیابان گم می کند و خانه او را از دور می بیند. نزدیک می آید و در می زند.

او در را می گشاید و می بیند زنی تنها در برف گیر کرده و تقاضای کمک دارد. زن از او درخواست می کند که امشب را به او جا بدهد و فردا به خانه خود باز می گردد. عابد قبول می کند و او را پناه می دهد و دوباره مشغول عبادت می شود. 

شیطان مدام او را وسوسه می کند که دست به گناه بیالاید اما عابد توجه نمی کند. سرانجام شیطان موفق می شود و او را به گناه آلوده می سازد. 

ابلیس به او می گوید: «اگر فردا به خانواده خود خبر دهد چه؟ آن گاه تو را خواهند کشت» عابد مضطر می شود که چه کند. شیطان به او پیشنهاد کمک می دهد و به او می گوید: «او را بکش و بدنش را زیر سجاده خود دفن نما! آن گاه هیچ کس از کار تو مطلع نمی شود». 

عابد زن بیمار را کشته و در اتاق خود دفن می نماید. فردا صبح برادران و خانواده زن به جستجوی او به دیر عابد می رسند و از او نشانی خواهرشان را می خواهند اما عابد اظهار بی اطلاعی می کند. آنها به پاسخ عابد مشکوک شده و داخل دیر او را جستجو می کنند و قبر را پیدا کرده و نبش می کنند و بدن خواهرشان را می یابند. دست و پای عابد را بسته و او را حسابی می زنند و به محکمه قاضی می برند. 

قاضی فرمان اعدام او را می دهد. چوبه داری مهیا می کنند و طناب را بر گردن عابد می اندازند. عابد که آب را از سر خود گذشته می بیند، مضطرب این طرف و آن طرف خود را می نگرد و راهنمای خود، شیطان را می یابد که به او پوزخند می زند و به او می گوید: «ای عابد! عجیب گرفتار شده ای! می خواهی تو را از بند مرگ نجات بدهم؟» 

عابد خوشحال می شود و می گوید: «آری! بگو چه کنم؟» 

شیطان می گوید: «اگر می خواهی نجاتت بدهم یک شرط دارد، می پذیری؟» 

عابد جواب می دهد: «آری! هر چه باشد می پذیرم». 

ابلیس می گوید: «مرا سجده کن تا تو را نجات بدهم» 

عابد می گوید: «مگر نمی بینی که طناب بر گردنم افکنده اند چگونه تو را سجده کنم؟» 

شیطان می گوید: «با اشاره هم سجده کنی قبول است» 

مرد به نشانه سجده، چشمان خود را چند بار می بندد و باز می کند و در همین حین زیر پایش خالی می شود و از حلق آویزان می گردد و کسی که سالها عبادت کرده بود با حالت کفر از دنیا می رود.

ترک گناه
حضرت سلمان فارسی می گوید: در ادوار پیشین زنی در غایت جمال زندگی می کرد. روزی مرد عابدی در نظر او افکند و شیطان او را وسوسه نمود. همه دار و ندارش را فروخت و در کیسه ای گذاشت و به زن داد و او را به گناه دعوت کرد. هر دو اتاقی خلوت رفتند. عابد تا خواست که خود را به عصیان آلوده کند، دست و پایش شروع به لرزیدن کرد.

زن از او پرسید: «چه شده است؟ چرا می لرزی؟» 

عابد گفت: «از خدای خود می ترسم! آخر من تا به حال چنین گناهی نکرده ام. مرا از این کار معاف می دار! اگر اجازه می دهی من به دیر خود باز گردم» 

زن اجازه داد و اندکی با خود تأمل نمود. با خود گفت: «او یک بار خواست این گناه را بکند چنین به خود می لرزید، تو که عمری گناه کرده ای چه خواهی کرد؟» این را گفت و توبه کرد و به طرف دیر عابد به راه افتاد. 

مرد عابد تا او را دید از شرمندگی خدا صیحه ای زد و جان داد. زن نیز عرضه داشت: «خداوندا! از همه کرده هایم پشیمانم! حالا دیگر مرا به او برسان» و او نیز جان به خداوند تسلیم کرد. 

حضرت سلمان می فرماید: در عالم رؤیا آن دو را دیدم که در تختی در بهشت نشسته اند و به من گفتند: «ای سلمان هر که از خدا بترسد و گناه نکند خدا او را خواهد بخشید»20.

گناه در خلوت
«ابوبصیر» می گوید: در کوفه به یکی از زنان قرائت قرآن یاد می دادم. روزی با او شوخی کردم و حرف نامربوطی به او زدم. پس از مدتی به مدینه رفتم و نزد حضرت امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم. 

حضرت به محض دیدن من، شروع کرد به سرزنش کردنم و فرمودند: «شما که ادعای دوستی و ولایت ما را دارید و خود را به ما وابسته می دانید چرا در خلوت گناه می کنید؟ کسی که در خلوت گناه کند خدا نظر رحمتش را از او باز می گرداند. آن چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟» 

من از شدت شرمندگی سرخ شده بودم و صورتم را پوشانیدم و در همان حال توبه کردم. حضرت فرمود: «دیگر تکرار نکنی و در خلوت با زن نامحرم شوخی ننمایی»21.

پند اخلاقی دعای روز بیست و سوم ماه رمضان با تاکید بر گناه و آثار آن

ما پشت دیوار را هم می بینیم!
«ابو صباح کنانی» می گوید: روزی در خانه حضرت امام باقر علیه السلام رفتم. کنیزی برای باز کردن در بیرون آمد. چشمم که به او افتاد دست بر سینه او گذاشتم و گفتم: «به مولایت بگو ابوصباح آمده و اجازه ورود می خواهد» 

در همین هنگام صدای امام را شنیدم که فرمودند: «اُدخل لا امّ لک؛ داخل شو ای بی مادر!» 

وارد خانه شدم و به حضرت عرض کردم: «یابن رسول الله! قصد شهوت رانی نداشتم بلکه می خواستم به یقین و ایمانم نسبت به شما افزوده شود» 

حضرت فرمودند: «راست می گویی؟ اگر خیال می کنید که این دیوارها مانع دیدن ما می شود، پس چه فرقی بین ما و شماست؟ بپرهیز که بار دیگر چنین گناهی مرتکب نشوی»22.

داستان علماء
در سیره علمای راستین به قدری ورع و تقوی به چشم می خورد که انسان نمی داند از کجای آن شروع کند. این عالمان راستین و عارفان حقیقی از انجام اعمال مباح و مکروه نیز دوری می جستند چه رسد به انجام محرمات که در اینجا به ذکر نمونه هایی از آن بسنده می کنیم.

ـ حضرت امام خمینی رحمه الله
یکی از نزدیکان حضرت امام خمینی رحمه الله می گوید: «روزی باران آمده بود و حیاط خیس شده بود برای اینکه داخل ساختمان خیس و گل آلود نشود، من چند برگ روزنامه جلوی در انداخته بودم. 

حضرت امام به من فرمود: این روزنامه ها را از سر راه بردارید. 

گفتم: آنها را گذاشته ام که زمین خیس نشود و گِل داخل ساختمان نیاید. 

ایشان فرمودند: یک چیز دیگر بیندازید روی این روزنامه ها اسم افراد نوشته شده است که ممکن است بعضی از آنها اسم ایمه باشد23.

ـ علامه بحرالعلوم رحمه الله
حاکم بروجرد روزی به دیدار «سید مرتضی» پدر علامه «بحرالعلوم» رفت. به هنگام مراجعت به حیاط خانه که رسید بحرالعلوم را دید. سید مرتضی، علامه را که هنوز کودک بود به حاکم معرفی کرد. حاکم ایستاد و اظهار مهربانی زیادی کرد و رفت.

بحرالعلوم رو به پدرش نموده و عرض کرد: «باید مرا از این شهر بیرون فرستی که می ترسم هلاک شوم!». 

پدر گفت: «چرا؟ مگر چه شده است؟» 

علامه گفت: «به این دلیل که از وقتی حاکم اظهار مهربانی کرد، قلبم را به او مایل می بینم و گویا در دلم محبتی به او پیدا شده و آن بغض و عداوتی که باید نسبت به حاکم ظالم داشته باشم ندارم. دیگر اینجا جای ماندن نیست» و همین امر سبب هجرت علامه از بروجرد شد24.

ـ زمانی گوسفند غارتی با گوسفندان کوفه مخلوط شد. یکی از عباد اهل ورع کوفه سوال کرد: «گوسفند چند سال عمر می کند؟» پاسخ دادند: «هفت سال» از این رو از خوردن گوشت گوسفند تا هفت سال پرهیز کرد25.

ـ دیگری، گاو او به هنگام شخم زدن در زمین وقفی قدم نهاد و از آنجا به زمین او مراجعت کرد. به جهت آن که قلیلی از خاک آن به زمین او داخل شده بود، محصول زمین خود را نخورد26.

پی‌نوشت‌ها:
1. جن/23.
2. نحل/90.
3. بقره/59.
4. بقره/61.
5. توبه/63.
6. نساء/31.
7. حجرات/12.
8. سجده/20.
9. روضه کافی/1/326.
10. نهج البلاغه خویی.
11. بحار/78/126.
12. مستدرک/2/392.
13. کافی/3/371.
14. اقوال الایمة/4/258.
15. فروع کافی/5/72.
16. مجموعة ورام/1/18.
17. همان/2/53.
18. نهج الحق/420.
19. کشف الاسرار/1/پاورقی 42.
20. مصابیح القلوب/102.
21. بحار/46/247.
22. بحار/46//248.
23. مصاحبه تلویزیونی با خانم دباغ.
24. کلمه طیبه به نقل منتخب التواریخ/197.
25. کشکول بهایی به نقل قواید الرضویة/333.
26. رساله سیر و سلوک/109.

منبع:
ضیافت نور (پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان)، ابوالفضل هادی‌منش، ناشر: مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، 1380ش.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط