الگوي مصرف از نگاه قرآن و حديث(2)
پيش از اين توضيح داديم که «اسراف» به معناي تجاوز از حد اعتدال در هر کار است؛ اما «تبذير» از ريشه «بذر»، به معناي پاشيدن دانه است. هنگامي که اين واژه در مباحث اقتصادي به کار مي رود به معناي مصرف کردن مال به صورت غير منطقي و نارواست. معادل کلمه «تبذير» در فارسي «ريخت و پاش» است.
تبذير، نوعي اسراف شمرده مي شود؛ چنان که در برخي از روايات، به اين مطلب تصريح شده است:
ان التبذير من الاسراف(1)
همانا تبذير، [نوعي] از اسراف است.
از اين رو، در شماري از روايات، اسراف و تبذير، در کنار هم مورد نکوهش قرارگرفته اند:
الا و اين اعطا المال في غير حقه تبذير و اسراف؛(2)
و بدانيد که بخشيدن مال به کسي که در خور آن نيست، با تبذير و اسراف يکي است!
گفتني است که برخي، «تبذير» را صفت کيفي مي دانند و اسراف را صفت کمي؛ مثلا اگر خريدن اجناس بسيار مرغوب، با قيمت هاي زياد مورد نياز نباشد، «تبذير» است؛ ولي اسراف نيست؛ به عکس، خريدن چند چيز بيش از حد نياز «اسراف» است و «تبذير» نيست. وي با تامل در آنچه در تبيين معناي اسراف و تبذير گذشت، مشخص مي شود که اين سخن صحيح نيست. اسراف و تبذير هم مي توانند صفت کيفي باشند و هم صفت کفي.
دو. اسراف، عنوان کلي انواع مصرف هاي ناروا
با عنايت به مفهوم دقيق«اسراف» بايد گفت که اين واژه، عنوان کلي و جامع انواع مصرف هاي نارواست. بنابراين، آنچه پس از اين، در ذيل عنوان مصرف هاي ناروا خواهد بود، در واقع، مصداقي از مصاديق اسراف است.
1. افراط در رفاه طلبي و تجمل گرايي
اين ويژگي خطرناک، در واقع، زمينه ساز انواع گناهان و آلودگي هاي فردي و اجتماعي است. امام علي(ع) در روايتي، درباره خطر افراط در رفاه طلبي مي فرمايد:
اتقوا سکرات النعمه، واحذروا بواثق النقمه؛(3)
از سرمستي هاي نعمت بترسيد و از سختي هاي خشم و انتقام[خداوند] دوري کنيد.
رفاه طلبي، لذت جويي، هواپرستي، خوش گذراني و تجمل گرايي، چنان انسان را سرمست مي کند که نه تنها براي مسائل انساني و اخلاقي، ارزشي قايل نمي شود، بلکه در برابر کساني که مردم را به ارزش هاي انساني و اخلاقي دعوت مي کنند، به مخالفت برمي خيزد. از اين رو، در همه دوران ها، مترفان (خوش گذرانها)، در صف مقدم مخالفان پيامبران الهي بودند.
و ما ارسلنا في قريه من نذير الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به کافرون *و قالوا نحن اکثر اموالا و اولادا و ما نحن بمعذبين؛(4)
و [ما] در هيچ شهري، هشداردهنده اي نفرستاديم، جز آن که خوشي گذرانان آنهاگفتند:«ما به آنچه شما بدان فرستاده شده ايد، کافريم و گفتند: ما دارايي و فرزندانمان از همه بيشتر است و ما عذاب نخواهيم شد.»
از اين رو، براي پيشگيري از خطري که مترفان در طول تاريخ، گرفتار آن شدند، دوري گزيدن از رفاه طلبي و تجمل گرايي، ضروري است. در روايتي از پيامبر(ص) آمده است:
اياک و التنعم؛ فان عباد الله ليسوا بالمتنعمين؛(5)
از نازپروردگي دور باش؛ که بندگان خداوند نازپرورده نيستند.
البته بايد توجه داشت که پرهيز از تجمل گرايي، به معناي بي توجهي به آراستگي ظاهري زندگي نيست. از اين رو، در روايات اسلامي از يک سو مسلمانان را به ساده زيستي و پرهيز از تجمل گرايي توصيه مي کند و از سوي ديگر به زيبايي و آراستگي ظاهر تشويق مي کند. در حديث آمده است:
ان الله جميل يحب الجمال، و يحب ان يري نعمته علي عبده؛(6)
خداوند زيباست، زيبايي را دوست دارد و دوست دار آن است که نعمت خويش را بر بنده اش بنگرد.
به سخن ديگر، ميان تجمل و تجمل گرايي فرق است. تجمل، به معناي آراستگي ظاهر و تجمل گرايي، به معناي افراط و زياده روي در آراستگي است. ميانه روي در بهره گيري از نعمت هاي الهي و آراستگي زندگي، امري در حد اعتدال نيکوست. اما زياده روي در آن، مانند تنوع بيش از حد لباس و لوازم آرايشي و محيط آرايي جديد هر ساله منزل، اسراف و نکوهيده است.
2. تباه کردن ثروت
من کان فيکم له مال فاياه و الفساد! فان اعطاءه في غير حقه تبذير و اسراف، و هو يرفع ذکر صاحبه في الناس ويضعه عند الله. و لم يضع امرو ماله في غير حقه و عند غير اهله الا حرمه الله شکرهم و کان لغيره ودهم.(7)
هرکس از شماکه مالي دارد، از فساد برحذر باشد که هرآينه اگر بخشيدن آن مال، نابجا باشد، ريخت و پاش و اسراف است و هرچند نام وي را در ميان مردم برمي کشد، وي را نزد خداوند فرومي آورد. هيچ کس نيست که مالش را نابجا و براي غيرشايستگان صرف کند، جز آن که خداوند، سپاس ايشان را از وي دريغ دارد و دوستيِ جز او در دلشان افتد.
مصرف نابجا نيز مصاديق مختلفي دارد که خطرناک ترين آنها، مصرف کردن در راه گناه وکارهاي ناشايست است، از امام علي (ع) نقل شده که مي فرمايد:
ان انفاق هذا المال في طاعه الله اعظم نعمه، و ان انفاقه في معاصه اعظم محنه؛ (8)
بخشيدن اين مال براي بندگي خدا بزرگ ترين نعمت و دادن آن در راه نافرماني خداوند بزرگترين گرفتاري است.
همه کارهايي که حقيقتا يا حکما به تباهي ثروت مي انجامد، از مصاديق اسراف به شمار مي روند و از نظر اسلام نکوهيده و نا پسندند.
3. ساخت و سازهاي بي رويه و افزون بر نياز
من بني بناء اکثر مما يحتاج اليه، کان عليه وبالا يوم القيامه؛(9)
هرکس ساختماني بيش از اندازه نيازش بسازد، روز قيامت، بر او سنگيني خواهد کرد.
اين نوع اسرافکاري، بويژه در شرايطي که بسياري از مر دم، توان تهيه کوچکترين سرپناه را براي خود ندارند، به شدت، نکوهيده شده است، و معصومان(ع) در روايتشان با تعبيرهاي بسيار تندي، مسلمانان را از ساختن چيزي که به آن نياز ندارند نهي کرده اند.(10)
4.پيروي کورکورانه از بيگانگان در مصرف
از ديرباز، بيگانگان براي به سلطه درآوردن کشورهاي ديگر، از اقتصاد، به عنوان ابزار سلطه فرهنگي و به دنبال آن، سلطه سياسي، بهره مي بردند. از اين رو در روايات اسلامي، مسلمانان، به شدت از تشبه به بيگانگان در مصرف و پيروي کورکورانه از آنان نهي شده اند.
در حديثي امام باقر(ع) از پدران بزرگوارش نقل مي فرمايد:
اوحي الله اي نبي من الانبياء ان قل لقومک: لايلبسوا لباس اعدائي، و لايطعموا طعام اعدائي، ولايشاکلوا بمشاکل اعدائي؛ فيکونوا اعدائي کماهم اعدائي؛(11)
خداوند به يکي از پيامبران وحي فرمود که به قومش بگويد: همچون دشمنان خدا لباس نپوشد، مثل آنان خوراک نخورند، و به شکل ايشان درنيايند، که در اين حال، همچون آنان دشمن خدا خواهند بود.
و بر اين اساس، مصرف گرايي به شيوه بيگانگان، در صورتي که مصداق اسراف کمي نباشد، بي ترديد، يکي از مصاديق بسيار خطرناک اسراف کيفي است و مبارز همگان، براي پيشگيري از مفاسد فرهنگي، اقتصادي و سياسي آن، لازم و ضروري است.
5. تفريط در مصرف
کلواو اشربوا و تصدقوا و البسوا في غير مخيله و لاسرف؛ ان الله يحب ان تري نعمته عي عبده؛(12)
بخوريد و بياشاميد و صدقه دهيد و بدون فخرفروشي و اسراف کاري جامه بپوشيد؛ زيرا خداوند دوست دارد که نعمتش بر بنده اش نگريسته شود.
افزون بر آيات و رواياتي که به بهره گيري از مواهب الهي توصيه دارند، در احاديث فراواني، کساني که خود را از لذت هاي مشروع زندگي محروم مي کنند، به شدت نکوهش شده اند.
روايت شده است که پيامبر(ص)، هنگامي که شنيد ده نفر از اصحاب وي شماري از لذت هاي زندگي را بر خود تحريم کرده اند ضمن نکوهش اين اقدام در يک سخنراني عمومي فرمود:
انما هلک من قبلکم بالتشديد؛ شددوا علي انفسهم فشدد الله عليهم، فاولئک بقاياهم في الديارات و الصوامع؛(13)
جز اين نيست که کساني پيش از شما، برخود سخت گرفتند و از اين روي، هلاک شدند. ايشان برخود سخت گرفتند و خداي هم برآنان سخت گرفت. پس اينان (راهبان و کشيشان)، باقي مانده در ديرها و صومعه ها هستند.
الف. راه کارهاي اصلاح الگوي مصرف از امکانات ملي
بر اين اساس در جمهوي اسلامي ايران، همه ارگان ها، بويژه دولت، بايد با بهره گيري از فضايي که نام گذاري سال جاري (1388) براي اصلاح الگوي مصرف پديد آورده، نهايت توان خود را براي اصلاح الگوي مصرف از بودجه عمومي و امکانات ملي، به کار گيرند و اين حرکت پربرکت را در نهادهاي تحت اشراف خود، به طور جدي آغاز کنند.
مهم ترين راه کارهايي که با بهره گيري از رهنمودهاي پيشوايان اسلام مي توان براي اصلاح الگوي مصرف از منابع ملي ارائه داد عبارت اند از:
1.تقويت برنامه ريزي هاي کلان اقتصادي
حسن التدبير و تجنب التبذير من حسن السياسه؛(14)
حسن تدبير و پرهيز از حيف و ميل بخشي از حسن سياست است.
بر پايه اين روايت، سياستمداران نظام اسلامي براي استفاده بهينه از منابع ملي از يک سو بايد تدبيرهاي اقتصادي خود را تقويت کنند و از سوي ديگر، از زياده روي ها و ريخت و پاش هاي بي فايده در دستگاه هاي دولتي، پيشگيري نمايند. اميرالمومنين (ع) در روايتي ديگر مي فرمايد:
سوء التدبير مفتاح الفقر؛(15)
سوء تدبير، کليد فقر است.
اين سخن، اشاره بدين معناست که سياستمداراني که تدبير لازم را در مديريت اقتصادي کشور ندارند، زمينه ساز عقب ماندگي اقتصادي جامعه هستند.
2.استفاده بهينه از منابع ملي
«انا جعلنا ما علي الارض زينه لها لنبلوهم ايهم احسن عملا»؛ (16)
در حقيقت ما آنچه را که بر زمين است زيوري براي آن قرارداديم تا آنان را بيازماييم که کدام يک از ايشان نيکوکارترند.
بي ترديد تلاش براي استفاده بهينه از منابع و امکانات ملي يکي از مصاديق بارز اين آيه کريمه، و موفقيت در اين تلاش، دستيابي به پاداش بهترين عمل است.
3.نهايت صرفه جويي
ادقوا اقلامکم، و قاربوا بين سطورکم، واحذفوا عني فضولکم، واقصدوا قصد المعاني، و ايا کم و الاکثار؛ فان اموال المسلمين لاتحتمل الاضرار؛(17)
قلم هايتان را تيز کنيد، سطرها را به هم نزديک سازيد، [در نگارش] براي من، زيادي ها را حذف کنيد و به معنا بنگريد، و از زياده نويسي بپرهيزيد؛ چرا که بيت المال مسلمانان زيان برنمي تابد.
اين بخش نامه، بدين معناست که سياست صرفه جويي در اموال عمومي بايد به صورت قانون و دستور العمل به کارگزاران نظام اسلامي ابلاغ شود و آنان موظفند براي بهره گيري بهتر و بيشتر از وقت خود و مديريت هاي بالاتر از خود و امکانات ملي نهايت صرفه جويي را داشته باشند.
4. پيشگيري از سوء استفاده شخصي و خانوادگي
مشهور است که امير مومنان(ع) شبي وارد بيت المال شد و چگونگي تقسيم اموال را مي نوشت که طلحه و زبير، نزد ايشان رسيدند. به محض ورود آنها امام چراغي که در برابرش بود خاموش کرد و دستورداد تا چراغي ديگر از خانه اش آوردند!
آنان که از اين برخورد امام شگفت زده شده بودند، سبب آن را پرسيدند. امام(ع) پاسخ داد:
کان زيته من بيت المال، و لاينبغي ان نصاحبکم في ضوئه؛(18)
روغن آن چراغ، از بيت المال بود؛ از اين رو سزاوار نيست که با شما در روشنايي اش هم نشيني کنيم!
در حکومت امام علي (ع) در بهره گيري از بيت المال، تفاوتي ميان نزديکان امام و ديگران وجود نداشت. يکي از نکات بسيار آموزنده در سيره علوي اين است که يک روز پيش از شهادت آن امام بزرگ، مردم بر او وارد شدند و گواهي دادند که حقوق آنان را از بيت المال به طور يکسان رعايت کرده، استفاده شخصي از بيت المال نداشته و با دورترين مردم در حکومت، همانند نزديکترين آنان به او، رفتار شده است.
بنابراين، پيروان راستين امام علي(ع) و مديراني که افتخار خدمت در نظام منسوب به آن بزرگوار را دارند بايد با ياري جستن از خداوند متعال و روح بلند آن امام بزرگ همه توان خود را براي نزديک شدن هرچه بيشتر به آن الگوي کامل انسانيت به کار گيرند.
5.دوري جستن از بذل و بخشش اموال عمومي
جود الاولاه بفيء المسلمين جور و خير؛(19)
بخشش حکمرانان از اموال مسلمانان، بيدادگري و خيانت است.
در سيره حکومتي علوي آمده است که هنگام تقسيم بيت المال برده پيري، نزد اميرمومنان(ع) آمد و تقاضاي ياري کرد. امام (ع) به او فرمود:
والله، ما هو بکد يدي ولاتراثي من الوالد، ولکنها امانه ارعيتها فانا اوديها الي اهلها؛(20)
به خدا سوگند! که اين نه دست رنج من است و نه ميراثم از پدر؛ بلکه امانتي است که به من سپرده شده. پس آن را به اهلش مي رسانم.
در دامه، امام(ع) با درخواست ياري ازمردم مشکل آن نيازمند را حل کرد.(21)
ب. سيره پيشوايان دين در مصرف
بر اين اساس نکاتي که در سيره عملي هريک از پيشوايان ديده مي شود، قابل تسري به همه آنهاست. با اين نگاه در بررسي سيره پيشوايان بزرگ دين، مشخص مي شود که همه بايدها و نبايدهاي الگوي مصرف، رعايت شده اما چند نکته برجسته و قابل توجه است:
1. رعايت وظيفه خاص پيشوايان
ان الله فرض علي ائمه العدل ان يقدروا انفسهم بضعفه الناس کيلا يتبيغ بالفقير فقره؛(22)
خداوند، بر پيشوايان عادل واجب کرده است که خود را با مردم تهي دست، همسان سازند تا مبادا ناداري تهي دست، او را برافروخته سازد.
از اين رو، انبيا و امامان در شرايطي که فقر، از جامعه ريشه کن نشده بود، نهايت قناعت و ساده زيستي را در زندگي خود رعايت مي کردند؛ اما در عين حال، ديگران را به ميانه روي توصيه مي نمودند و اجازه نمي دادند که ديگران، خود را از لذت هاي مشروع زندگي، محروم کنند.
2. رعايت مقتضيات زمان
ثانياً، در شرايط مناسب اقتصادي – که همه مردم مي توانستند از امکانات مناسب زندگي، بهره مند شوند- امامان (ع) نيز از استفاده از مواهب الهي، پرهيز نمي کردند. به همين جهت، در روايتي ديگر امام صادق در پاسخ به اين ايراد سفيان ثوري که به ايشان گفته بود: چرا پدرانت از لباس هاي زيبا استفاده نمي کردند؛ اما شما استفاده مي کنيد؟ مي فرمايد آنان در روزگاري زندگي مي کردند که مردم در فقر و تنگ دستي بودند ولي در شرايط کنوني -که وضع اقتصادي مردم خوب است – نيکان، سزاورترند که از مواهب الهي بهره مند شوند.(24)
3. در تنگنا قرار ندادن خانواده
ان النفس اذا عرفت قوتها قنعت به و نبت عليه اللحم؛(25)
نفس انسان، از اگر از روزي اش آگاه باشد، به آن رضايت مي دهد، و گوشت، با روزي مي رويد.
اين سخن بدين معناست که اگر امکانات مورد نياز انسان در زندگي، تامين نباشد، از نظر روحي و جسمي با مشکل روبه رو مي شود؛ اما وقتي نيازهاي او تامين مي شود احساس آرامش رواني مي کند و از نظر جسمي هم نيرومند مي گردد.
پيشوايان الهي، شخصا از قدرت روحي خارق العاده اي برخوردار بودند که کمبودهاي مادي، آنها را تحت تاثير قرار نمي داد؛ ولي همسر و يا ديگر اعضا خانواده آنها -که اين قدرت رواني را نداشتند نمي توانستند مانند آنها باشند.
همچنين گزارش کتاب شريف الکافي، از خانه مزين همسر امام باقر(ع)(26) نيز نشان گر اين معناست که هر چند اهل بيت (ع) در زندگي شخصي فقر اختياري را برگزيده بودند، اما هيچ گاه همسر و خانواده خود را در تنگنا و سختي قرار نمي دادند.
4.آراستگي همراه با ساده زيستي
العطر من سنن المرسلين؛(27)
عطر زدن از سنت هاي پيامبران است.
همچنين از امام صادق(ع) روايت شده که مي فرمايد:
کان رسول الله (ص) ينفق في الطيب اکثر مما ينفق في الطعام؛(28)
پيامبر (ص) براي عطر بيشتر از غذا خرج مي کرد.
روايت شده که پيامبر(ص) نه تنها براي خدا، نه تنها براي خانواده خود، بلکه براي ديدار با يارانش نيز خويشتن را مي آراست و مي فرمود: «خداوند، دوست دارد که بنده اش وقتي براي ديدار با برادرانش از خانه بيرون مي رود خود را بيارايد و آماده ديدار آنها نمايد». (29)
5.گرامي داشت ميهمان
ان من حق الضيف ان يکرم؛(30)
از حقوق ميهمان اين است که گرامي داشته شود.
در احاديث اسلامي، رهنمودهاي فراواني براي چگونگي احترام به ميهمان وارد شده است؛(31) يکي از آنها آماده سازي بهترين غذايي است که تهيه آن براي ميزبان، به سادگي امکان پذير است. از امام علي(ع) روايت شده است که مي فرمايد:
اذا دخل عليک اخوک المومن، فاطعمه من اطيب ما في بيتک؛(32)
هرگاه برادر مومنت بر تو وارد شد، از بهترين غذايي که در خانه ات داري، به او بخوران.
بر پايه رواياتي که کليني رحمه الله نقل کرده، اهل بيت(ع) خود، در انجام دادن اين رهنمود، پيش گام بودند. ابوخالد کابلي، روايت کرده که صبحانه اي ميهمان امام باقر(ع) بودم. تا آن موقع، غذايي پاکيزه تر و خوش بوتر از آن صبحانه نخورده بودم. پس از صرف غذا امام(ع) به من فرمود:
کيف رايت طعامنا؟
چگونه ديدي غذاي ما را؟
گفتم: که غذاي پاکيزه تر و خوش بوتر از آن نخورده بودم؛ ولي [هنگام خوردن غذا] به ياد اين آيه افتادم که در کتاب خدا آمده:
«لتسالن يومئذ عن النعيم»؛(33)
البته در قيامت، از نعمت هايي که داشته ايد، بازپرسي خواهيد شد.
گويا ابوخالد، تصور مي کرد که خوردن غذاي لذيذ و مطبوع، موجب طول حساب رسي روز قيامت خواهد شد؛ از اين رو، در فکر بود که چرا در خانه امام باقر(ع) غذايي به اين لذيذي تهيه شده است؟! بدين جهت، ابهام خود را با اشاره به آيه ياد شده، مطرح کرد. امام در پاسخ وي فرمود:
لا، انما تسالون عما انتم عليه من الحق؛(34)
نه !آنچه درباره اش از شما بازخواست مي کنند، عقيده حقي است که شما داريد.
روايات ديگري نيز اين معنا راتاييد مي کنند. در برخي از آنها آمده که خداوند، بزرگوارتر از آن است که روز قيامت درباره نعمت هاي حلال و مشروعي که به مردم عنايت کرده، بازجويي کند؛ بلکه بازجويي هاي قيامت، درباره مسائل اساسي اعتقادي، اخلاقي و عملي خواهد بود.
6. ايثار نسبت به نيازمندان
ما شبع رسول الله(ص) ثلاثه ايام متواليه حتي فارق الدنيا، ولو شاء لشبع، ولکنه کان يوثر علي نفسه؛(35)
پيامبر خدا(ص)، تا زماني که از دنيا رفت، هرگز سه روز پياپي، غذاي سير نخورد. البته اگر مي خواست، مي توانست سير بخورد: اما ديگران را بر خود، مقدم مي داشت.
اهل بيت آن بزرگوار نيز مانند ايشان عمل مي کردند و داستان هاي بسيار آموزنده اي از ايثار خاندان رسالت در کتاب هاي تاريخي و روايي نقل شده است.
کتابنامه
- احقاق الحق و ازهاق الباطل، نورالله بن سيد شريف شوشتري(قاضي تستري، م1019ق)، با تعليقات: سيد شهاب الدين مرعشي، قم:کتابخانه آيه الله مرعشي، اول، 1411ق.
- اعلام الدين في صفات المومنين، الحسن بن محمد الديلمي(م711ق) ، تحقيق: موسسه آل البيت (ع)، قم: موسسه آل البيت(ع).
- الامالي، محمدبن حسن طوسي(م4 60ق)، تحقيق: موسسه البعثه، قم:دارالثقافه، اول1414ق.
- بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، بيروت: موسسه الوفاء، 1403ق.
- تحف العقول عن آل الرسول (ص)، حسن بن علي حراني (ابن شعبه، م381ق)، تحقيق: علي اکبر غفاري، قم: موسسه النشر الاسلامي، دوم، 1404ق.
- تفسير العياشي، محمدبن مسعود سلمي سمرقندي (لعياشي، م320ق)، تحقيق: هاشم رسولي محلاتي، تهران: المکتبه العلميه، اول، 1380ق.
- تهذيب الاحکام في شرح المقنعه، محمدبن حسن طوسي(شيخ طوسي، م460ق)، بيروت: دارالتعارف، اول،1401ق.
- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، محمدبن علي بن بابويه قمي(شيخ صدوق، م 381ق) تحقيق: علي اکبر غفاري، تهران: مکتبه الصدوق.
- الخصال، شيخ صدوق، قم: موسسه النشر الاسلامي، چهارم، 1414ق.
- دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضايا و الاحکام، نعمان بن محمدتميمي مغربي(م363ق)، تحقيق: اصف بن علي اصغر فيضي، مصر: دارالمعارف، سوم، 1389ق.
- الدعوات، سعيد بن عبدالله راوندي(قطب الدين راوندي، (قطب الدين راوندي، م573ق) تحقيق: موسسه الامام المهدي(عج)، قم: موسسه الامام المهدي(عج)، اول، 1407ق.
- سنن ابن ماجه، محمدبن يزيد قزويني(ابن ماجه، م 275ق)تحقيق: محمد فواد عبدالباقي، بيروت: داراحياء التراث، اول، 1395ق.
،سنن النسائي بشرح الحافظ جلال الدين السيوطي و حاشيه الامام السندي، احمدبن شعيب النسائي (م 303ق) بيروت: دارالجيل، بيروت: دارالجيل، اول 1407ق.
- صحيح مسلم، مسلم بن الحجاج القشري النيسايوري(م261ق)، تحقيق: محمد فواد عبدالباقي، قاهره: دارالحديث، اول،1412ق.
- علل الشرائع، شيخ صدوق، بيروت: دار احياء التراث، اول، 1408ق.
- عوالي اللالي العزيزيه في الاحاديث الدينيه، محمدبن علي احسائي (ابن ابي جمهور، م940ق) تحقيق: مجتبي عراقي، قم: انتشارات سيدالشهدا(ع)، اول1403ق.
- عيون الحکم والمواعظ، علي بن محمدالليثي الواسطي(ق6ق)، تحقيق: حسن حسني بيرجندي، قم: دارالحديث، اول، 1376ش.
- غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد الامدي التميمي (م 550ق)، تحقيق: ميرجلال الدين محدث ارموي، تهران: دانشگاه تهران، سوم، 1360ش.
- الکافي، محمد بن يعقوب الکليني الرازي(م329ق)، تحقيق: علي اکبر غفاري، بيروت: دارصعب و دارالتعارف، چهارم 1401ق.
- کتاب من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، تحقيق: علي اکبر غفاري، قم: موسسه النشر الاسلامي، دوم.
- کنز العمال في سنن الاقوال و الافعال، علي متقي بن حسام الدين هندي(م975ق) تصحيح: صفوه السقا، بيروت: مکتبه التراث الاسلامي، اول، 1397ق.
- مجمع البيان في تفسير القرآن (تفسير مجمع البيان)، فضل بن حسن طبرسي (امين الاسلام، م548ق)، تحقيق: سيد هاشم رسولي محلاتي و سيد فضل الله يزدي طباطبائي، بيروت: دارالمعرفه، دوم، 1408ق.
- المحاسن، احمدبن محمد برقي(م280ق)، تحقيق: سيدمهدي رجايي، قم: مجمع جهاني اهل بيت(ع) اول، 1413ق.
- مطالب السوول في مناقب آل الرسول، محمدبن طلحه شافعي(م654ق) قم: نسخه خطي در کتابخانه آيه الله مرعشي.
- المسند، احمدبن محمد شيباني (ابن حنبل، م241ق) تحقيق: عبدالله محمددرويش، بيروت: دارالفکر، دوم،1414ق.
- مفردات الفاظ القرآن، حسين بن محمد راغب اصفهاني(م425ق)، تحقيق: صفوان عدنان داودي، بيروت، دارالقرآن ، اول، 1412ق.
- مکارم الاخلاق، فضل بن حسن طبرسي (م548ق)، تحقيق: علاء آل جعفر، قم: موسسه النشر الاسلامي، اول،1414ق.
- ميزان الحکمه با ترجمه فارسي، محمدمحمدي ري شهري، ترجمه: حميدرضا شيخي، قم: دارالحديث، 1377ش.
- نزهه الناظر و تنبيه الخواطر، حسين بن محمد حلواني(ق5) تحقيق: موسسه الامام المهدي(عج)قم: موسسه الامام المهدي(عج)، اول، 1408ق.
- نهج البلاغه، محمدبن الحسين الموسوي(شريف رضي)، ترجمه: سيدجعفر شهيدي، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، 1378ش.
پي نوشت ها:
1. الکافي، ج3، ص501، ح14.
2. نهج البلاغه، خ126: الامالي(طوسي) ص195.
3. نهج البلاغه، خ5.
4. سوه سبا، آيه 34 و 35.
5 .مسند ابن حنبل، ج8، ص258، ح26166؛ کنزالعمال، ج3، ص192، ح6111.
6. الکافي، ج6، ص438، ح1؛ الخصال، ص613، ح10
7. الکافي، ج4، ص31، ح3.
8. غررالحکم، ح3392، عيون الحکم و المواعظ، ص143، ح3198.
9. کنزالعمال، ج15، ص406، ح41585.
10. ر.ک: توسعه اقتصادي بر پايه قران و حديث، ج2، ص619، (نگاهداري مال)
11. تهذيب الاحکام، ج6، ص172، ح332.
12. مسند ابن حنبل، ج2، ص603، ح6720.
13. عوالي اللالي، ج2، ص149، ح418.
14. غررالحکم، ح10920.
15. ميزان الحکمه، ح9158.
16. سوره کهف، آيه 7.
17. الخصال، ص310، ح85.
18. احقاق الحق، ج8، ص539.
19. غررالحکم، ح4725.
20. دعائم الاسلام، ج2، ص310، ح1171.
21. همان.
22. الکافي، ج1،ص 410، ح3.
23. همان، ج1، ص411، ح4؛ ج6، ص444، ح 15.
24. مطالب السؤول، ص82.
25. الکافي، ج6، ص444، ح13.
26. همان، ج6، ص448، ح13.
27. همان، ج6، ص510، ح18.
28. همان، ج6، ص512، ح18.
29. مکارم الاخلاق، ج1، ص84، ح1.
30. الکافي، ج6، ص285، ح3؛ کتاب من لايحضره الفقيه، ج3، ص357، ح4261.
31. تفصيل اين رهنمودها در کتاب فرهنگ نامه مهماني از نگاه قرآن و حديث آمده است.
32. دعائم الاسلام، ج2، ص107، ح342.
33. سوره تکاثر، آيه 8.
34. الکافي – ج6، ص280، ح5.
35. الدعوات، ص142، ح363.