سر به راه کردن درنده ها!
ماهرترين تربيت کننده هاي حيوانات در دنيا از روش هاي مختلفي براي آموزش استفاده مي کنند
براي تربيت کردن حيوانات تا به حال يک دستورالعمل يا قانون خاصي تدوين نشده؛ روش هاي تربيتي موجود آن قدر متفاوت هستند که به سختي مي توان گفت که يک مربي يا آموزش دهنده براي رسيدن به نتيجه بهتر حتماً بايد از اين روش يا متد استفاده کند. با اين حال بين تربيت کننده ها و مربي هاي حيوانات، افرادي هم پيدا مي شوند که به خاطر نوآوري يا انجام دادن کاري براي اولين بار، مشهور شده اند؛ آدم هايي که توانسته اند از حيوانات وحشي، موجوداتي اهلي و رام بسازند.
روش تمرين دادن يک حيوان معمولاً با توجه به انگيزه هاي تربيت کننده، سابقه او و تصور ذهني اي که از يک حيوان تربيت شده دارد، متفاوت است؛ يعني اگر يک مربي و تربيت کننده بخواهد سگي را براي نمايش در سيرک آماده کند، نوع متفاوتي از تمرين ها را مناسب با تربيت يک سگ نگهبان، براي او در نظر مي گيرد. گاهي وقت ها هم مربي ها از يک حيوان تربيت شده انتظار خاصي دارند و همين موضوع نوع تمرينات آنها را تغيير خواهد داد.
البته اصول تربيتي حيوانات در همه جاي دنيا ثابت است. در بهترين و منصفانه ترين حالت، تربيت کننده ها سعي مي کنند که يک پاداش مثبت يا جايزه را به عنوان اولين انگيزه براي تربيت حيوان به کار بگيرند. اگر اين روش کار ساز باشد به آن ادامه مي دهند اما اگر موفق نشوند، به روش هاي ديگري از جمله پاداش منفي يا تنبيه رو مي آورند. اين در حالي است که بسياري از تربيت کنندگان سنتي، درست برعکس عمل کرده و از همان ابتدا با تنبيه حيوان را وادار به انجام کاري مي کنند. طبق شواهد، اين شيوه معمولاً بيشتر طول مي کشد و اثر خوبي روي حيوان ندارد.
اين حيوانات آموزش داده مي شوند تا ياد بگيرند چطور بايد از حس قوي و مهارت هايشان در جهت کمک به انسان ها يا برطرف کردن ضعف و ناتواني هاي صاحبانشان استفاده کنند. به همين دليل تعدادي از آنها معمولاً براي ياري دادن به افراد معلول يا ناتوان انتخاب مي شوند. در اين مورد خاص، سگ ها از استعداد خوبي براي يادگيري برخوردارند و مسؤوليت پذيرتر هم هستند.
با اين حال تربيت حيوانات به مراتب وحشي تر مثل گربه سانان بزرگ از نظر خيلي ها يک کار و تمرين اساسي به حساب مي آيد. امروزه روش هاي تربيت اين گربه سانان بسيار انساني تر از گذشته شده و ديگر خبري از ميله هاي آهني، شلاق هاي چرمي و تفنگ نيست. بيشتر رام کنندگان اين گربه سانان، روشي ترکيبي از تکرار، اعتماد و تشويق را براي تربيت گربه سانان به کار مي برند. البته هنوز هم تعداد کمي از آنها از شلاق استفاده مي کنند اما فقط براي حفظ فاصله بين خودشان و حيوان وحشي.
در هر حال در ابتدا بايد اعتماد حيوان به تمرين دهنده اش جلب شود، بعد مربي مي تواند به حيوان ياد بدهد که چطور اعمال خاصي را روي صحنه اجرا بکند و به اعتماد مربي جواب بدهد و در قبال آن پاداش هاي مثبتي مثل غذا يا تشويق دريافت کند. مربي هاي گربه سانان بزرگ، معمولاً آنها را روي يک مکعب بزرگ چوبي مي نشانند. البته يکي از رازهاي موفقيت آنها هنوز ناگفته مانده است؛ بيشتر شيرها، ببرها يا پلنگ هايي که شما در سيرک ها يا نمايش حيوانات مي بينيد، در اسارت به دنيا آمده اند و از بچگي تحت تعليم مربيان قرار گرفته اند؛ به خاطر همين خيلي راحت تر از حيواناتي که در طبيعت به صورت آزاد زندگي مي کنند آموزش مي پذيرند.
اما نفر بعدي که با رام کردن گربه سانان بزرگ به شهرت رسيد « کريستوفر واکن» بود. او يکي از مشهورترين و عجيب ترين رام کننده هاي گربه هاي بزرگ است. «واکن» اول به عنوان رام کننده شير کار مي کرد اما بعدها به رام کردن همه گربه سانان بزرگ علاقه پيدا کرد. يکي از شاگردانش درباره او مي گويد: «او هيچ وقت تن و بدن سالمي نداشت و هميشه جاي خراش هاي بزرگ و کوچک بر تمام پشتش ديده مي شد».
در بين تمام اين مربي هاي معروف اسم يک زن هم به چشم مي خورد؛ «رز فلاندرز» زني است که در سال 1900 شيرها را تحت فرمان خودش درمي آورد. او در حالي که فقط 20 ساله بود به قفس شيرها مي رفت. حدود سال 1905 رز به سيرک لايف پيوست و شروع به تعليم دادن شيرها کرد. طبق اسناد به جا مانده، او از همان بار اولي که با شيرها رو به رو شد طعم پنجه آنها را چشيد و سرانجام هم در سال 1915 به وسيله شيرها کشته شد.
«کلايد بي تي» هم در دنياي رام کننده هاي شير نام شناخته شده اي است که در دهه 1920 نمايش هيجان انگيزي را از گربه سانان بزرگ اجرا مي کرد. او از شلاق و تپانچه براي حفاظت خودش در مقابل اين حيوانات استفاده مي کرد. نمايش او شبيه نمايش ون آمبرو بود. خيلي ها معتقدند که استفاده از صندلي، تکنيکي بود که او براي رام کردن گربه سانان بزرگ به کار گرفت.
منبع: همشهري سر نخ، شماره 45
/ن
براي تربيت کردن حيوانات تا به حال يک دستورالعمل يا قانون خاصي تدوين نشده؛ روش هاي تربيتي موجود آن قدر متفاوت هستند که به سختي مي توان گفت که يک مربي يا آموزش دهنده براي رسيدن به نتيجه بهتر حتماً بايد از اين روش يا متد استفاده کند. با اين حال بين تربيت کننده ها و مربي هاي حيوانات، افرادي هم پيدا مي شوند که به خاطر نوآوري يا انجام دادن کاري براي اولين بار، مشهور شده اند؛ آدم هايي که توانسته اند از حيوانات وحشي، موجوداتي اهلي و رام بسازند.
روش تمرين دادن يک حيوان معمولاً با توجه به انگيزه هاي تربيت کننده، سابقه او و تصور ذهني اي که از يک حيوان تربيت شده دارد، متفاوت است؛ يعني اگر يک مربي و تربيت کننده بخواهد سگي را براي نمايش در سيرک آماده کند، نوع متفاوتي از تمرين ها را مناسب با تربيت يک سگ نگهبان، براي او در نظر مي گيرد. گاهي وقت ها هم مربي ها از يک حيوان تربيت شده انتظار خاصي دارند و همين موضوع نوع تمرينات آنها را تغيير خواهد داد.
البته اصول تربيتي حيوانات در همه جاي دنيا ثابت است. در بهترين و منصفانه ترين حالت، تربيت کننده ها سعي مي کنند که يک پاداش مثبت يا جايزه را به عنوان اولين انگيزه براي تربيت حيوان به کار بگيرند. اگر اين روش کار ساز باشد به آن ادامه مي دهند اما اگر موفق نشوند، به روش هاي ديگري از جمله پاداش منفي يا تنبيه رو مي آورند. اين در حالي است که بسياري از تربيت کنندگان سنتي، درست برعکس عمل کرده و از همان ابتدا با تنبيه حيوان را وادار به انجام کاري مي کنند. طبق شواهد، اين شيوه معمولاً بيشتر طول مي کشد و اثر خوبي روي حيوان ندارد.
دستياري براي انسان
اين حيوانات آموزش داده مي شوند تا ياد بگيرند چطور بايد از حس قوي و مهارت هايشان در جهت کمک به انسان ها يا برطرف کردن ضعف و ناتواني هاي صاحبانشان استفاده کنند. به همين دليل تعدادي از آنها معمولاً براي ياري دادن به افراد معلول يا ناتوان انتخاب مي شوند. در اين مورد خاص، سگ ها از استعداد خوبي براي يادگيري برخوردارند و مسؤوليت پذيرتر هم هستند.
سابقه دارها در تربيت حيوانات
مردي در قفس شير
با اين حال تربيت حيوانات به مراتب وحشي تر مثل گربه سانان بزرگ از نظر خيلي ها يک کار و تمرين اساسي به حساب مي آيد. امروزه روش هاي تربيت اين گربه سانان بسيار انساني تر از گذشته شده و ديگر خبري از ميله هاي آهني، شلاق هاي چرمي و تفنگ نيست. بيشتر رام کنندگان اين گربه سانان، روشي ترکيبي از تکرار، اعتماد و تشويق را براي تربيت گربه سانان به کار مي برند. البته هنوز هم تعداد کمي از آنها از شلاق استفاده مي کنند اما فقط براي حفظ فاصله بين خودشان و حيوان وحشي.
در هر حال در ابتدا بايد اعتماد حيوان به تمرين دهنده اش جلب شود، بعد مربي مي تواند به حيوان ياد بدهد که چطور اعمال خاصي را روي صحنه اجرا بکند و به اعتماد مربي جواب بدهد و در قبال آن پاداش هاي مثبتي مثل غذا يا تشويق دريافت کند. مربي هاي گربه سانان بزرگ، معمولاً آنها را روي يک مکعب بزرگ چوبي مي نشانند. البته يکي از رازهاي موفقيت آنها هنوز ناگفته مانده است؛ بيشتر شيرها، ببرها يا پلنگ هايي که شما در سيرک ها يا نمايش حيوانات مي بينيد، در اسارت به دنيا آمده اند و از بچگي تحت تعليم مربيان قرار گرفته اند؛ به خاطر همين خيلي راحت تر از حيواناتي که در طبيعت به صورت آزاد زندگي مي کنند آموزش مي پذيرند.
تکنيک هاي مخصوص رام کننده ها
اهرم ترس
اما نفر بعدي که با رام کردن گربه سانان بزرگ به شهرت رسيد « کريستوفر واکن» بود. او يکي از مشهورترين و عجيب ترين رام کننده هاي گربه هاي بزرگ است. «واکن» اول به عنوان رام کننده شير کار مي کرد اما بعدها به رام کردن همه گربه سانان بزرگ علاقه پيدا کرد. يکي از شاگردانش درباره او مي گويد: «او هيچ وقت تن و بدن سالمي نداشت و هميشه جاي خراش هاي بزرگ و کوچک بر تمام پشتش ديده مي شد».
در بين تمام اين مربي هاي معروف اسم يک زن هم به چشم مي خورد؛ «رز فلاندرز» زني است که در سال 1900 شيرها را تحت فرمان خودش درمي آورد. او در حالي که فقط 20 ساله بود به قفس شيرها مي رفت. حدود سال 1905 رز به سيرک لايف پيوست و شروع به تعليم دادن شيرها کرد. طبق اسناد به جا مانده، او از همان بار اولي که با شيرها رو به رو شد طعم پنجه آنها را چشيد و سرانجام هم در سال 1915 به وسيله شيرها کشته شد.
«کلايد بي تي» هم در دنياي رام کننده هاي شير نام شناخته شده اي است که در دهه 1920 نمايش هيجان انگيزي را از گربه سانان بزرگ اجرا مي کرد. او از شلاق و تپانچه براي حفاظت خودش در مقابل اين حيوانات استفاده مي کرد. نمايش او شبيه نمايش ون آمبرو بود. خيلي ها معتقدند که استفاده از صندلي، تکنيکي بود که او براي رام کردن گربه سانان بزرگ به کار گرفت.
يک بازرگان جانوران
منبع: همشهري سر نخ، شماره 45
/ن