مرد چشم دنداني
هيچ کس فکرش را هم نمي کرد که اين مرد نابينا بعد از 12 سال نابينايي، بينايي اش را به دست بياورد؛ آن هم با پيوند دندان در يکي از چشم هايش! اما همه چيز حقيقت داشت؛ او حالا مي توانست براي اولين بار همسرش را ببيند. مارتين جونز بعد از اين عمل جراحي، به عنوان يکي از نمونه هاي معجزه در دنياي پزشکي شناخته شد؛ نابينايي که بر اثر يک جراحي منحصر به فرد توانايي ديدن پيدا کرد.
ده سال پيش وقتي که مارتين جونز در محل کارش، مشغول کار کردن بود، ناگهان محفظه اي که آلومينيوم گداخته شده در آن بود منفجر شد و تراشه هاي آلومينيومي آن روي صورتش پاشيد. نيروي امداد خيلي سريع خودش را به محل کار مارتين رساند اما کار از کار گذشته بود و از آن روز به بعد مارتين براي هميشه بينايي اش را از دست داد و ديگر قادر به ديدن دنياي اطراف خود نبود. البته با تمام تلاشي که پزشکان براي تخليه نکردن يکي از چشم هاي او انجام دادند اما براي جلوگيري از عفونت، مجبور شدند چشم چپ او را تخليه کنند. بر اثر اين حادثه 37 درصد از بدن مارتين دچار سوختگي شد، براي التيام اين درد او بايد 23 ساعت در شبانه روز لباس مخصوصي مي پوشيد تا زخم هايش بهبود پيدا کنند. چند سالي گذشت و مارتين ديگر به شرايط جديد خود عادت کرده بود، اما با وجود نقص عضوي که داشت، نااميد نشد و تصميم گرفت تشکيل خانواده دهد. به اين ترتيب با همسرش آشنا شد و آنها پس از مدتي با يکديگر ازدواج کردند. زماني که مارتين جونز حلقه ازدواج را به همسرش هديه مي داد، هرگز به ذهنش نمي رسيد که پس از چهار سال بتواند دوباره چهره او را ببيند. مارتين جونز 42 ساله بارها شنيده بود که در انگلستان عمل پيوند چشم با شيوه هاي عجيب و غريب انجام مي شود. به خاطر همين مارتين دل را به دريا زد تا شانس خودش را امتحان کند و پس از مراجعه به پزشک عمل جراحي حساس و سرنوشت سازي روي اين مرد نابينا انجام شد. او به اطرافيان و پزشک خود گفته بود که دلش مي خواهد وقتي چشمانش را باز مي کند، همسرش مقابل او باشد و به اين اميد مارتين نابينا راهي اتاق عمل شد. در اين عمل جراحي که بر روي چشم راست او- که بينايي اش را از دست داده اما تخليه نشده بود- انجام شد، متخصصان تلاش کردند تا سلول هاي بنياديني را که به مرکز چشم پزشکي هديه داده شده بود به چشم هاي مارتين پيوند بزنند. عمل به پايان رسيد و چند روز بعد همه در اتاق حاضر بودند تا نتيجه پيوند را ببينند و مارتين مشتاق تر از همه در انتظار بازکردن چشم هايش بود. او چشم هايش را باز کرد اما باز هم جز تاريکي چيزي پيش رويش نبود. چهار سال بعد مارتين خبر تازه اي شنيد که با شنيدن آن بارقه هاي اميد بار ديگر در دلش زنده شد؛ انجام يک عمل پيوند چشم با روشي بسيار متفاوت در مرکز چشم پزشکي ساسکس برايتون!
به تشخيص کريستوفر ليو، پزشک مارتين، بدن او ممکن بود پيوند پلاستيکي را پس بزند. به همين دليل پزشک تصميم گرفت در اين عمل يکي از دندان هاي خود بيمار کشيده شود تا از آن به عنوان نگه دارنده بافت پيوندي لنز که از پوست بيمار تهيه مي شود، استفاده کنند. براي انجام اين عمل قسمتي از پوست داخل دهان مارتين به داخل چشم او پيوند زده شد و پس از دو ماه که پوست به خوبي جذب چشم شد و احتياج به خون رساني پيدا کرد، دندان نيش مارتين در کاسه چشم پيوند خورد و پوست پيوند شده به تدريج از کاسه چشم برداشته و به جاي اولش برگردانده شد. در آخر هم جراحان حفره اي در قرنيه ايجاد کردند تا نور از آن عبور کند و بينايي به دست بيايد.
پس از پايان اين عمل جراحي شگفت انگيز، مارتين به بخش منتقل شد. چند روزي طول کشيد تا اينکه به تشخيص پزشک بايد چشم مارتين را باز مي کردند. دکتر و همسر مارتين در اتاقي که او بستري بود حاضر شدند. دل در دل مارتين نبود. با وجود اينکه پزشک احتمال موفقيت آميز بودن عمل پيوند را بالا اعلام کرده بود اما باز هم مارتين دلهره داشت. «وقتي که دکتر باند روي چشمم را برداشت، به سختي چشمانم را باز کردم، انگار که همه چيز در آب شناور بود و پس از چند دقيقه اي که تاري جلوي چشمانم محو شد، چهره اي رو به رويم ديدم، باورم نمي شد. من مي توانستم ببينم. اصلاً فکرش را هم نمي کردم که بعد از چهار سال بتوانم براي اولين بار همسرم را ببينم». اين اولين جمله هايي بود که مارتين بعد از بازگشت بينايي اش بعد از 12 سال نابينايي به زبان آورد. بعد هم گفت. «واقعاً توصيف اينکه پس از نابينايي دوباره بتواني ببيني کار سختي است. 12 سال بود که نمي ديدم و وقتي چشمانم براي يک بار ديگر دنيا را ديد، همه چيز در پيش رويم دگرگون شد، دنيا برايم رنگ ديگري گرفت. بازگشت بينايي بزرگ ترين هديه اي بود که خداوند به من داد. چون تا زماني که يک نفر بينايي اش را از دست نداده باشد قدر آن را نمي داند».
منبع:همشهري سر نخ، شماره 45
/ن
ده سال پيش وقتي که مارتين جونز در محل کارش، مشغول کار کردن بود، ناگهان محفظه اي که آلومينيوم گداخته شده در آن بود منفجر شد و تراشه هاي آلومينيومي آن روي صورتش پاشيد. نيروي امداد خيلي سريع خودش را به محل کار مارتين رساند اما کار از کار گذشته بود و از آن روز به بعد مارتين براي هميشه بينايي اش را از دست داد و ديگر قادر به ديدن دنياي اطراف خود نبود. البته با تمام تلاشي که پزشکان براي تخليه نکردن يکي از چشم هاي او انجام دادند اما براي جلوگيري از عفونت، مجبور شدند چشم چپ او را تخليه کنند. بر اثر اين حادثه 37 درصد از بدن مارتين دچار سوختگي شد، براي التيام اين درد او بايد 23 ساعت در شبانه روز لباس مخصوصي مي پوشيد تا زخم هايش بهبود پيدا کنند. چند سالي گذشت و مارتين ديگر به شرايط جديد خود عادت کرده بود، اما با وجود نقص عضوي که داشت، نااميد نشد و تصميم گرفت تشکيل خانواده دهد. به اين ترتيب با همسرش آشنا شد و آنها پس از مدتي با يکديگر ازدواج کردند. زماني که مارتين جونز حلقه ازدواج را به همسرش هديه مي داد، هرگز به ذهنش نمي رسيد که پس از چهار سال بتواند دوباره چهره او را ببيند. مارتين جونز 42 ساله بارها شنيده بود که در انگلستان عمل پيوند چشم با شيوه هاي عجيب و غريب انجام مي شود. به خاطر همين مارتين دل را به دريا زد تا شانس خودش را امتحان کند و پس از مراجعه به پزشک عمل جراحي حساس و سرنوشت سازي روي اين مرد نابينا انجام شد. او به اطرافيان و پزشک خود گفته بود که دلش مي خواهد وقتي چشمانش را باز مي کند، همسرش مقابل او باشد و به اين اميد مارتين نابينا راهي اتاق عمل شد. در اين عمل جراحي که بر روي چشم راست او- که بينايي اش را از دست داده اما تخليه نشده بود- انجام شد، متخصصان تلاش کردند تا سلول هاي بنياديني را که به مرکز چشم پزشکي هديه داده شده بود به چشم هاي مارتين پيوند بزنند. عمل به پايان رسيد و چند روز بعد همه در اتاق حاضر بودند تا نتيجه پيوند را ببينند و مارتين مشتاق تر از همه در انتظار بازکردن چشم هايش بود. او چشم هايش را باز کرد اما باز هم جز تاريکي چيزي پيش رويش نبود. چهار سال بعد مارتين خبر تازه اي شنيد که با شنيدن آن بارقه هاي اميد بار ديگر در دلش زنده شد؛ انجام يک عمل پيوند چشم با روشي بسيار متفاوت در مرکز چشم پزشکي ساسکس برايتون!
به تشخيص کريستوفر ليو، پزشک مارتين، بدن او ممکن بود پيوند پلاستيکي را پس بزند. به همين دليل پزشک تصميم گرفت در اين عمل يکي از دندان هاي خود بيمار کشيده شود تا از آن به عنوان نگه دارنده بافت پيوندي لنز که از پوست بيمار تهيه مي شود، استفاده کنند. براي انجام اين عمل قسمتي از پوست داخل دهان مارتين به داخل چشم او پيوند زده شد و پس از دو ماه که پوست به خوبي جذب چشم شد و احتياج به خون رساني پيدا کرد، دندان نيش مارتين در کاسه چشم پيوند خورد و پوست پيوند شده به تدريج از کاسه چشم برداشته و به جاي اولش برگردانده شد. در آخر هم جراحان حفره اي در قرنيه ايجاد کردند تا نور از آن عبور کند و بينايي به دست بيايد.
پس از پايان اين عمل جراحي شگفت انگيز، مارتين به بخش منتقل شد. چند روزي طول کشيد تا اينکه به تشخيص پزشک بايد چشم مارتين را باز مي کردند. دکتر و همسر مارتين در اتاقي که او بستري بود حاضر شدند. دل در دل مارتين نبود. با وجود اينکه پزشک احتمال موفقيت آميز بودن عمل پيوند را بالا اعلام کرده بود اما باز هم مارتين دلهره داشت. «وقتي که دکتر باند روي چشمم را برداشت، به سختي چشمانم را باز کردم، انگار که همه چيز در آب شناور بود و پس از چند دقيقه اي که تاري جلوي چشمانم محو شد، چهره اي رو به رويم ديدم، باورم نمي شد. من مي توانستم ببينم. اصلاً فکرش را هم نمي کردم که بعد از چهار سال بتوانم براي اولين بار همسرم را ببينم». اين اولين جمله هايي بود که مارتين بعد از بازگشت بينايي اش بعد از 12 سال نابينايي به زبان آورد. بعد هم گفت. «واقعاً توصيف اينکه پس از نابينايي دوباره بتواني ببيني کار سختي است. 12 سال بود که نمي ديدم و وقتي چشمانم براي يک بار ديگر دنيا را ديد، همه چيز در پيش رويم دگرگون شد، دنيا برايم رنگ ديگري گرفت. بازگشت بينايي بزرگ ترين هديه اي بود که خداوند به من داد. چون تا زماني که يک نفر بينايي اش را از دست نداده باشد قدر آن را نمي داند».
منبع:همشهري سر نخ، شماره 45
/ن