آثار وجودي رهبري در بحران زدايي (2)

اصل رهبري، مهم ترين و مستحکم ترين اصل تضمين کننده ي بقاي نظام اجتماعي و نهاد سياسي حاکميت ملي است. در نظام ديني، رهبري، حاکمي نيست که بدون اراده و خواست جمعي بر مسند حاکميت بنشيند، بلکه منشأ واگذاري قدرت به حاکم، اراده ي الهي و اراده ي مردمي، به صورت انضمامي است. با اين وصف، رهبري، محور تجمع
يکشنبه، 7 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آثار وجودي رهبري در بحران زدايي (2)

آثار وجودي رهبري در بحران زدايي (2)
آثار وجودي رهبري در بحران زدايي (2)


 

نويسنده:علي اکبر نوايي




 

لزوم بحران زدايي توسط رهبري جامعه
 

اصل رهبري، مهم ترين و مستحکم ترين اصل تضمين کننده ي بقاي نظام اجتماعي و نهاد سياسي حاکميت ملي است. در نظام ديني، رهبري، حاکمي نيست که بدون اراده و خواست جمعي بر مسند حاکميت بنشيند، بلکه منشأ واگذاري قدرت به حاکم، اراده ي الهي و اراده ي مردمي، به صورت انضمامي است. با اين وصف، رهبري، محور تجمع اصلي نيروهاي انساني است. در چنين نظامي، مردم نسبت به رهبري، دلدادگي دارند، زيرا رهبر را با دارا بودن شرايط رهبري، منصوب از ناحيه ي متوليان ديني مي دانند. رهبر، در دايره ي مصلحت کلي، بايد از افقي بالا به درون اجتماع نگاه کند و در مواقع لزوم،اقدامات بايسته را در عبور جامعه از مواقف بحراني، انجام دهد.
امام خميني(ره) در اين باره مي فرمايد:
در اسلام، مصلحت نظام از مسائلي است که مقدم بر هرچيزاست و همه بايد تابع آن باشيم (امام خميني، 1368، 112).
مصلحت نظام از امور مهمه اي است که گاهي غفلت از آن، موجب شکست اسلام عزيز مي گردد... مصلحت نظام و مردم از امور مهمه اي است که مقاومت در مقابل آن، ممکن است پابرهنگان زمين را در زمان هاي دور و نزديک زير سؤال ببرد و اسلام آمريکايي مستکبرين را با پشتوانه ي ميلياردها دلار توسط ايادي داخل وخارج آنان پيروز گرداند (امام خميني، 1368، 176).
بنابراين رهبري، در دايره ي مصلحت هاي کلي نظام با بهره گيري از يک حرکت آگاهانه فرايندي و با تکيه برخصوصيات بايسته و شايسته رهبر، بايد براي عبور جامعه ازبحران اقدام نمايد.

1) مطالعه و بررسي زمينه هاي بحران
 

جامعه هايي که در مسير بحراني شدن قرار مي گيرند، سالها پيش از رخ نمودن
بحران،زمينه هاي پيدايش بحران را در درون خود نشان مي دهند و خود را به افراد تيزبين مي نمايانند.مثلاً در مورد بحران هاي حاد و کشنده اغتشاشات جزئي، نمودار پيدايش آنند.
يک دوران اغتشاش جزئي، بنفسه، چيزي است قابل قياس با امري دهشتناک، که در عين اينکه نتيجه و معلول بعض نواميس است، يک انحراف و يک نوع اشتباه و خطا، و يا يک طوفان و فاجعه ي عظيم نيز بوده است. گرچه از سير عادي امور ناشي مي گردد،معذلک اگر جداگانه آن را در نظر بگيريم، يک آشوب و غوغا و وضع غير طبيعي به شمار مي رود (گنون، 1378، 23).
بنابراين بحرانهاي اجتماعي، داراي سرآغازي مي باشند، که اين سرآغاز،مي تواند اغتشاشها و به هم ريختگي ها باشند. علي (ع) بر همين نکته اصرار مي ورزد که بايد دردها را قبل از اوان ظهور و بروز آنها شناسايي نمود تا اجازه پيدايش و خودنمايي به آنها داده نشود.
سوگند به آن که جانم در دست اوست، سوالي نيست که از اکنون تا قيامت روي دهد و نه فتنه اي که عده اي را گمراه کرده و عده اي را هادي باشد، مگر اينکه من شما را به ايجاد کننده ي آن فتنه و رهبر و پيشواي آن و جايگاه و بارانداز آن و نيز کساني که در اين فتنه کشته مي شوند، خبرتان مي دهم آن فتنه را برايتان مي نمايانم (صبحي صالح، 1387 ه، 270).
لذا خود را توصيف کرده و مي فرمايد:
همانا داستان من در بين شما، همچون چراغي فروزنده در تاريکي هاست، که افرادي که در درون تاريکي واقع شده اند از نورش بهره مي برند. پس بشنويد اي مردم و حفظ کنيد کلامم و آماده سازيد گوش دلتان را تا بفهميد (صبحي صالح، 1387، ه، 287).
و درهمين جهت نيز سفارش مي فرمايد:
بازنما از مردم گره در هر کينه ي نهايي را و بگسل رشته ي هر بغض نهفته در گلو را (همان).

2) پيش گيري از وقوع بحران ها قبل از پيدايش
 

رهبر، نهاد رهبري را به منزله ي کشتي قرار مي دهد که از دل طوفان ها، جامعه را به سلامت عبور مي دهد و به نوعي حرکت مي کند که در مسير امواج سهمگين قرار نگيرد.

3) تداوم درمان براي پيش گيري از بروز مجدد انحراف ها
 

عناصري که در جامعه ايجاد آشوب مي کنند و يا مسيري را به استبداد مي گشايند، در صورتي که با مهارت و بصيرت رهبري اصلاح نشوند،نمي توان اميدوار به اصلاح آنها از طرق ديگر بود، زيرا ممکن است به دليل اين که در مرحله ي آغازين، شروع به انحراف نموده اند، دوباره بازگشت به انحرافات بنمايند و فضاي جامعه را ملتهب کنند. بر رهبري نظام اجتماعي فرض است که درمان کج روان را همچنان ادامه دهد، تا مجدداً آنها به انحرافات باز نگردند و فضاي جامعه را دوباره در معرض التهاب هاي سياسي قرار ندهند.
درسي که از امام علي (ع) در اين زمينه در تاريخ مي گيريم، اين است که آن حضرت (ع)، در حوزه ي رهبري خويش، آسيب شناسي نموده و نامه هاي فراوان جهت جلوگيري از انحرافات اندک نگاشته و در قدم اول پيدايش انحرافات برخورد شايسته نموده تا انحرافات حجيم و ضخيم نگردد. چنان که به عثمان بن حنيف انصاري نامه نوشته و براي آن که انحراف کوچک، زمينه انحراف هاي بزرگ تر را فراهم نسازد، آن نامه ي سخت و عتاب آميز را نگاشته است.
اما بعد، اي پسر حنيف! به من گزارش رسيده که فردي از جوانان اهل بصره و از متمولان، تو را به سفره اي دعوت کرده و تو در حضور در آن سفره، شتاب ورزيده اي، غذاهاي رنگارنگ برايت گرد آورده و ظرف هاي گوناگون تدارک ديده و گمان نداشتم به سفره ي قومي حاضر شوي که فقيرش طرد شده وسرمايه دارش فرا خوانده شده، پس بنگر از آنچه مي خوري، آنچه را که حليتش بر تو مشبه است، بيفکن و آنچه را که اطمينان به طهارتش داري، از آن تناول کن (صبحي صالح، 1387 ه).

4) هوش مندي سياسي
 

هوش مندي سياسي و تدبير سياسي، دو ضلع مهم فهم سياسي و دو ويژگي کليدي در رهبري است.
اداره ي نظام اجتماعي، نيازمند هوشياري و مديريت مطلوب سياسي است. تا جامعه در مسير تعالي و آرمان هاي بلند قرار گيرد.

5) تصميم گيري و قاطعيت
 

تصميم ها از هر نوع و حجمي که باشند، نوع حرکت اجتماع را تشکيل مي دهند. تئوري پردازان فلسفه سياست، تصميم گيري سنجيده و به موقع رهبري را نشانه بالاي موفقيت رهبري و ملاک اصلي بقاي جامعه ي سياسي تلقي مي کنند. تصميمات هرگز نمي توانند ماهيت جناحي و جزمي داشته باشند، بلکه کاملاً بايد ناظر به حرکت کلي اجتماع باشند و به اصطلاح، ماهيت فراجناحي داشته باشند. چنان که در سخنراني و خطبه هاي نماز جمعه تهران، پس از بحران هاي داخلي، رهبري معظم انقلاب اسلامي، هشدارها دادند و برخي تصميمات را اعلام فرمودند.

6) نظارت بر حرکات و رفتارها
 

نظارت دائمي بر عناصر زيرين اجتماع و حرکات و رفتار آنها، اقتدار والا و منطقي رهبري را حکايت مي نمايد.
تاريخ رهبري هاي موفق، تاريخ نظارت، تفکيک، تقسيم کار، بازدارندگي، حذف، تشويق و تنبيه هاي عقلاني و به مورد است.

7) بازسازي و مرمت آثار بحران
 

بحران هاي ساختاري، اعم از اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اخلاقي، آثار ويران گر و مخربي را از خود بر جاي مي نهند. اين آثار نامطلوب، ذهنيت و روان اجتماعي را دچار تزلزل و ترديد مي نمايد. از اين رو، بازسازي آثار و پيامدهاي بحران، در درجه ي بالايي از اهميت قرار دارد که بايد رهبري به ترميم
کليت آنها اقدام شايسته را انجام دهد، تا اين آثار ويران گر از ذهن ها رخت بربندد.

8) به کار بردن استراتژي سه ضلعي
 

درمواجهه با بحران هاي اجتماعي، راه بردي به راه برد سه ضلعي نام بردار است که رهبري نظام اجتماعي بايد آن را در نظر گيرد.اين استراتژي سه شاخه اي، عبارت است از:
الف-استراتژي بازدارنده؛ به اين معنا که رهبري بايد از رخداد و ظهور بحران ها جلوگيري نمايد.
ب-واکنشي؛ در برابر حوادث، واکنش سازنده نشان دهد.
ج-تعاملي؛ با درايت خويش، به گونه اي رفتار کند که کليت جريان اجتماعي، به تعامل سازنده وادار شود.

9) تغيير نيروهاي بحران آفرين
 

مسأله ي ديگر در تقابل با بحران، تغيير نيروهاي بحران آفرين و حذف آنها از مديريت اجتماعي است. در مديريت امام علي (ع)،که الگوي مديريت هاي ديني و اسلامي است، اين مسأله با دقت تمام مورد عمل قرار مي گرفت.

10) سرعت تشخيص و قاطعيت در عمل
 

سرعت تشخيص و قاطعيت در عمل، مهم ترين مؤلفه اي است که مي تواند در زدودن بحران ها مؤثرباشد.

11) تأثيرناپذيري از اطرافيان و خويشان
 

اطرافيان، مي توانند در روند حرکات تأثير منفي بگذارند و حرکات را کند و يا متوقف نمايند. تأثير پذيري از آنان، خطري سهمگين دارد. علي (ع) درباره ي حضرت مسيح (ع)، جمله اي دارد که بسيار رسا و مناسب است. آن حضرت (ع)
مي فرمايد:
عيسي همسري نداشت که فريبش دهد و نه فرزندي که از ناحيه اش خوفي او را رسد و نه مالي که او را به خود مشغول سازد و نه طمع و حرصي که ذيلش سازد (صبحي صالح، 1387 ه، 360).
12) کنترل حواشي و پيرامونيان
سلامت رهبري و حرکت نظام اجتماعي در آن است که رهبر، والي و زمامدار امور مردم، ملاحظه هيچ کس را نکند و نگذارد پيرامونيان و حواشي و وابستگان، دست تطاول به حريم مردم و اموال عمومي بگشايند. متأسفانه تاريخ اسلام نشان مي دهد از زماني که پيرامونيان خليفه سوم، وارد ماجراي حاکميت شدند و دست آنها در امور بازگذاشته شد، فتنه هايي در جهان اسلام پديدار شد که تاکنون ادامه دارد.
هدف اصلي پيرامونيان خليفه يسوم، باندبازي و حاکميت ظالمانه و غصب اموال مسلمين به نفع خودشان بود که اين مسأله هم دست يافتند. علي (ع)، اين مسأله را اين گونه به تصوير کشيده است:
بستگانش و بني اميه، به همکاري او برخاستند و همچون شتر گرسنه اي که در بهار به علف زار بيفتد و با ولع بي انتهايي گياهان را ببلعد، مال خدا را و مال مسلمين را بلعيدند (صبحي صالح، 1387، ه، 295).
«به اين گونه در پيرامون دستگاه خليفه و در مرکزخلافت و عالي ترين نقطه برنامه ريزي و تصميم گيري، ناشايستگان راه يافته بودند و گستاخانه و بي پروا عمل مي کردند و از خلاف کاري، ترفند و حيله، دروغ پراکني و شايعه گستري و هرحرکت ناهنجار و اهريمنانه ابابي نداشتند. به جاي خليفه ي مسلمانان تصميم مي گرفتند و حکم و دستور صادر مي کردند آنگاه که صداي اعتراض خشماگين مردم، عليه رفتار خليفه و پيرامونيان وي بلند شده بود و امام علي (ع) بين شورشيان و خليفه ميانجي گري کرد، وي وعده داد امور را اصلاح کند، آشوب و غوغا خوابيد،اما همين که با مشاوران تبهکار خود (از جمله مروان) به مشاوره
نشست،رأي او را برگرداندند،روي از وعده اي که داد سرباز زد» (حق پناه، 1380، 332).
امام علي (ع) به وي چنين فرمود:
تو از مروان دست برنداشتي و او از تو دست برنداشت چندان که تو را از دينت برگرداند و از فرزانگي ات به کژراهه انداخت و همچون شتري بارکش کرد و هرکجا که خواست تو را کشاند (ابن اثير، 1389 م، 1689).
خويشاوندان مي توانند با دخالت هاي نابجا، فرد را ساقط کنند. اميرالمومنين (ع) راجع به زبير چنين فرمود:
زبير از ما اهل بيت بود تا اين که پسر شومش عبدالله رشد کرده و وي را منحرف ساخت (صبحي صالح، 1387ه، 530) .
حضرت امام خميني (ره) تلاش وسيعي داشتند که افراد صالح و شايسته جذب بيت ايشان شوند و مراقبت شديدي را در صرف وجوه شرعي و رفتار فرزندانشان داشتند، چنان که امروز در پرتو عنايات الهي، همين دقت و ملاحظه را در مقام رهبري،جانشين به حق امام خميني (قدس سره) مشاهده مي کنيم.

ديگرخصوصيات
 

خصوصيات ديگر را فقط نام مي بريم و از توضيح آنها به دليل طولاني شدن نوشتار خودداري مي کنيم:
- اهتمام ويژه به پرورش استعدادهاي جمعي؛
- برخورداري از نقش فعال و نه منفعل؛
- اعتماد به نفس در کنترل بحران ها؛
- بهره وري از عقل نخبگان؛
بالايي ظرفيت در انتقاد پذيري؛
- برخورداري از عطوفت عمومي؛
- بهره روي از شيوه ها و روش هاي متناسب؛
- بهره وري شايسته از رسانه هاي جمعي؛
-اشراف بر مهندس صالح اجتماعي؛
- تمرکز بر وحدت نيروهاي اجتماعي

نتيجه
 

رهبري صالح نظام اجتماعي براي عبور جامعه از منطقه ي بحراني، واجد شرايطي است که در اين نوشتار تمرکز اصلي بر آن بود، همچون مطالعه و شناخت زمينه هاي بحران، پيش گيري از وقوع بحران ها قبل از پيدايش، درمان کج روان حوزه ي مديريت، تداوم درمان براي بازنگشتن به بحران هاي پيش رو، هوش مندي سياسي، نظارت بر حرکات و رفتارها، بازسازي و مرمت آثار بحران به کار بردن استراتژي پويا و فعال، تغيير نيروهاي بحران آفرين و... که مجموعه ي اين صفات، نظام را در برابر بحران ها بيمه مي کند.
منابع و مآخذ
1) ابن اثير، محمد بن علي (1389 م)، الکامل في التاريخ، بيروت.
2) الروحاني الهمداني، احمد (بي تا)، الامام علي، مطبعه فتاحي.
3) امام خميني( 1368)، صحيفه نور، جلد 18 مرکز مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
4) حق پناه، رضا (1380)، مجله انديشه حوزه، شماره 33 /32.
5) صبحي صالح (1387 ه)، نهج البلاغه، بيروت، مؤسسه الاعلمي.
6) فهري، ابوالحسن (1380)، معجم المحيط، جلد 1، بي جا، يادواره کتاب.
7) قلعجي، محمد (1408 ه)، معجم لغه الفقهاء، دارالنفائس بالرياض.
8) کليني، محمد بن يعقوب (1388 ه)، اصول کافي، جلد 1، دارالکتب الاسلاميه.
9) گنون، رنه (1378)، بحران دنياي متجدد، ترجمه ضياء الدين دهشيري، تهران، مؤسسه انتشارات امير کبير.
10) نوايي، علي اکبر (1383)، بحران هويت، انديشه حوزه، شماره 45.
منبع:نشريه انديشه حوزه ،شماره 78-77.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.