آثار وجودي رهبري در بحران زدايي (2)
نويسنده:علي اکبر نوايي
لزوم بحران زدايي توسط رهبري جامعه
امام خميني(ره) در اين باره مي فرمايد:
در اسلام، مصلحت نظام از مسائلي است که مقدم بر هرچيزاست و همه بايد تابع آن باشيم (امام خميني، 1368، 112).
مصلحت نظام از امور مهمه اي است که گاهي غفلت از آن، موجب شکست اسلام عزيز مي گردد... مصلحت نظام و مردم از امور مهمه اي است که مقاومت در مقابل آن، ممکن است پابرهنگان زمين را در زمان هاي دور و نزديک زير سؤال ببرد و اسلام آمريکايي مستکبرين را با پشتوانه ي ميلياردها دلار توسط ايادي داخل وخارج آنان پيروز گرداند (امام خميني، 1368، 176).
بنابراين رهبري، در دايره ي مصلحت هاي کلي نظام با بهره گيري از يک حرکت آگاهانه فرايندي و با تکيه برخصوصيات بايسته و شايسته رهبر، بايد براي عبور جامعه ازبحران اقدام نمايد.
1) مطالعه و بررسي زمينه هاي بحران
بحران،زمينه هاي پيدايش بحران را در درون خود نشان مي دهند و خود را به افراد تيزبين مي نمايانند.مثلاً در مورد بحران هاي حاد و کشنده اغتشاشات جزئي، نمودار پيدايش آنند.
يک دوران اغتشاش جزئي، بنفسه، چيزي است قابل قياس با امري دهشتناک، که در عين اينکه نتيجه و معلول بعض نواميس است، يک انحراف و يک نوع اشتباه و خطا، و يا يک طوفان و فاجعه ي عظيم نيز بوده است. گرچه از سير عادي امور ناشي مي گردد،معذلک اگر جداگانه آن را در نظر بگيريم، يک آشوب و غوغا و وضع غير طبيعي به شمار مي رود (گنون، 1378، 23).
بنابراين بحرانهاي اجتماعي، داراي سرآغازي مي باشند، که اين سرآغاز،مي تواند اغتشاشها و به هم ريختگي ها باشند. علي (ع) بر همين نکته اصرار مي ورزد که بايد دردها را قبل از اوان ظهور و بروز آنها شناسايي نمود تا اجازه پيدايش و خودنمايي به آنها داده نشود.
سوگند به آن که جانم در دست اوست، سوالي نيست که از اکنون تا قيامت روي دهد و نه فتنه اي که عده اي را گمراه کرده و عده اي را هادي باشد، مگر اينکه من شما را به ايجاد کننده ي آن فتنه و رهبر و پيشواي آن و جايگاه و بارانداز آن و نيز کساني که در اين فتنه کشته مي شوند، خبرتان مي دهم آن فتنه را برايتان مي نمايانم (صبحي صالح، 1387 ه، 270).
لذا خود را توصيف کرده و مي فرمايد:
همانا داستان من در بين شما، همچون چراغي فروزنده در تاريکي هاست، که افرادي که در درون تاريکي واقع شده اند از نورش بهره مي برند. پس بشنويد اي مردم و حفظ کنيد کلامم و آماده سازيد گوش دلتان را تا بفهميد (صبحي صالح، 1387، ه، 287).
و درهمين جهت نيز سفارش مي فرمايد:
بازنما از مردم گره در هر کينه ي نهايي را و بگسل رشته ي هر بغض نهفته در گلو را (همان).
2) پيش گيري از وقوع بحران ها قبل از پيدايش
3) تداوم درمان براي پيش گيري از بروز مجدد انحراف ها
درسي که از امام علي (ع) در اين زمينه در تاريخ مي گيريم، اين است که آن حضرت (ع)، در حوزه ي رهبري خويش، آسيب شناسي نموده و نامه هاي فراوان جهت جلوگيري از انحرافات اندک نگاشته و در قدم اول پيدايش انحرافات برخورد شايسته نموده تا انحرافات حجيم و ضخيم نگردد. چنان که به عثمان بن حنيف انصاري نامه نوشته و براي آن که انحراف کوچک، زمينه انحراف هاي بزرگ تر را فراهم نسازد، آن نامه ي سخت و عتاب آميز را نگاشته است.
اما بعد، اي پسر حنيف! به من گزارش رسيده که فردي از جوانان اهل بصره و از متمولان، تو را به سفره اي دعوت کرده و تو در حضور در آن سفره، شتاب ورزيده اي، غذاهاي رنگارنگ برايت گرد آورده و ظرف هاي گوناگون تدارک ديده و گمان نداشتم به سفره ي قومي حاضر شوي که فقيرش طرد شده وسرمايه دارش فرا خوانده شده، پس بنگر از آنچه مي خوري، آنچه را که حليتش بر تو مشبه است، بيفکن و آنچه را که اطمينان به طهارتش داري، از آن تناول کن (صبحي صالح، 1387 ه).
4) هوش مندي سياسي
اداره ي نظام اجتماعي، نيازمند هوشياري و مديريت مطلوب سياسي است. تا جامعه در مسير تعالي و آرمان هاي بلند قرار گيرد.
5) تصميم گيري و قاطعيت
6) نظارت بر حرکات و رفتارها
تاريخ رهبري هاي موفق، تاريخ نظارت، تفکيک، تقسيم کار، بازدارندگي، حذف، تشويق و تنبيه هاي عقلاني و به مورد است.
7) بازسازي و مرمت آثار بحران
کليت آنها اقدام شايسته را انجام دهد، تا اين آثار ويران گر از ذهن ها رخت بربندد.
8) به کار بردن استراتژي سه ضلعي
الف-استراتژي بازدارنده؛ به اين معنا که رهبري بايد از رخداد و ظهور بحران ها جلوگيري نمايد.
ب-واکنشي؛ در برابر حوادث، واکنش سازنده نشان دهد.
ج-تعاملي؛ با درايت خويش، به گونه اي رفتار کند که کليت جريان اجتماعي، به تعامل سازنده وادار شود.
9) تغيير نيروهاي بحران آفرين
10) سرعت تشخيص و قاطعيت در عمل
11) تأثيرناپذيري از اطرافيان و خويشان
مي فرمايد:
عيسي همسري نداشت که فريبش دهد و نه فرزندي که از ناحيه اش خوفي او را رسد و نه مالي که او را به خود مشغول سازد و نه طمع و حرصي که ذيلش سازد (صبحي صالح، 1387 ه، 360).
12) کنترل حواشي و پيرامونيان
سلامت رهبري و حرکت نظام اجتماعي در آن است که رهبر، والي و زمامدار امور مردم، ملاحظه هيچ کس را نکند و نگذارد پيرامونيان و حواشي و وابستگان، دست تطاول به حريم مردم و اموال عمومي بگشايند. متأسفانه تاريخ اسلام نشان مي دهد از زماني که پيرامونيان خليفه سوم، وارد ماجراي حاکميت شدند و دست آنها در امور بازگذاشته شد، فتنه هايي در جهان اسلام پديدار شد که تاکنون ادامه دارد.
هدف اصلي پيرامونيان خليفه يسوم، باندبازي و حاکميت ظالمانه و غصب اموال مسلمين به نفع خودشان بود که اين مسأله هم دست يافتند. علي (ع)، اين مسأله را اين گونه به تصوير کشيده است:
بستگانش و بني اميه، به همکاري او برخاستند و همچون شتر گرسنه اي که در بهار به علف زار بيفتد و با ولع بي انتهايي گياهان را ببلعد، مال خدا را و مال مسلمين را بلعيدند (صبحي صالح، 1387، ه، 295).
«به اين گونه در پيرامون دستگاه خليفه و در مرکزخلافت و عالي ترين نقطه برنامه ريزي و تصميم گيري، ناشايستگان راه يافته بودند و گستاخانه و بي پروا عمل مي کردند و از خلاف کاري، ترفند و حيله، دروغ پراکني و شايعه گستري و هرحرکت ناهنجار و اهريمنانه ابابي نداشتند. به جاي خليفه ي مسلمانان تصميم مي گرفتند و حکم و دستور صادر مي کردند آنگاه که صداي اعتراض خشماگين مردم، عليه رفتار خليفه و پيرامونيان وي بلند شده بود و امام علي (ع) بين شورشيان و خليفه ميانجي گري کرد، وي وعده داد امور را اصلاح کند، آشوب و غوغا خوابيد،اما همين که با مشاوران تبهکار خود (از جمله مروان) به مشاوره
نشست،رأي او را برگرداندند،روي از وعده اي که داد سرباز زد» (حق پناه، 1380، 332).
امام علي (ع) به وي چنين فرمود:
تو از مروان دست برنداشتي و او از تو دست برنداشت چندان که تو را از دينت برگرداند و از فرزانگي ات به کژراهه انداخت و همچون شتري بارکش کرد و هرکجا که خواست تو را کشاند (ابن اثير، 1389 م، 1689).
خويشاوندان مي توانند با دخالت هاي نابجا، فرد را ساقط کنند. اميرالمومنين (ع) راجع به زبير چنين فرمود:
زبير از ما اهل بيت بود تا اين که پسر شومش عبدالله رشد کرده و وي را منحرف ساخت (صبحي صالح، 1387ه، 530) .
حضرت امام خميني (ره) تلاش وسيعي داشتند که افراد صالح و شايسته جذب بيت ايشان شوند و مراقبت شديدي را در صرف وجوه شرعي و رفتار فرزندانشان داشتند، چنان که امروز در پرتو عنايات الهي، همين دقت و ملاحظه را در مقام رهبري،جانشين به حق امام خميني (قدس سره) مشاهده مي کنيم.
ديگرخصوصيات
- اهتمام ويژه به پرورش استعدادهاي جمعي؛
- برخورداري از نقش فعال و نه منفعل؛
- اعتماد به نفس در کنترل بحران ها؛
- بهره وري از عقل نخبگان؛
بالايي ظرفيت در انتقاد پذيري؛
- برخورداري از عطوفت عمومي؛
- بهره روي از شيوه ها و روش هاي متناسب؛
- بهره وري شايسته از رسانه هاي جمعي؛
-اشراف بر مهندس صالح اجتماعي؛
- تمرکز بر وحدت نيروهاي اجتماعي
نتيجه
منابع و مآخذ
1) ابن اثير، محمد بن علي (1389 م)، الکامل في التاريخ، بيروت.
2) الروحاني الهمداني، احمد (بي تا)، الامام علي، مطبعه فتاحي.
3) امام خميني( 1368)، صحيفه نور، جلد 18 مرکز مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
4) حق پناه، رضا (1380)، مجله انديشه حوزه، شماره 33 /32.
5) صبحي صالح (1387 ه)، نهج البلاغه، بيروت، مؤسسه الاعلمي.
6) فهري، ابوالحسن (1380)، معجم المحيط، جلد 1، بي جا، يادواره کتاب.
7) قلعجي، محمد (1408 ه)، معجم لغه الفقهاء، دارالنفائس بالرياض.
8) کليني، محمد بن يعقوب (1388 ه)، اصول کافي، جلد 1، دارالکتب الاسلاميه.
9) گنون، رنه (1378)، بحران دنياي متجدد، ترجمه ضياء الدين دهشيري، تهران، مؤسسه انتشارات امير کبير.
10) نوايي، علي اکبر (1383)، بحران هويت، انديشه حوزه، شماره 45.
منبع:نشريه انديشه حوزه ،شماره 78-77.