صحیفی جوهری شیرازی (درگذشت ۱۰۲۲ ه. ق) مشهور به جوهری و صحیفی ذوالقدر، شاعر و خوشنویس اواخر سده دهم و اوایل یازدهم است.
او یکی از خوشنویسان هنرمند و چیره دست روزگار صفویه است. صحیفی شعر فارسی و ترکی را خوب میسرود و اشعارش بیشتر در مدح ائمه بوده است. او از کتیبهنویسان زبردست دوره صفوی است که در تذهیب، صحافی و وصالی نیز سررشته داشت.
وی که از بازماندگان صوفی خلیل ذوالقدر و از بزرگان این طایفه بود، در اسیر از توابع شیراز به دنیا آمد و در اصفهان رشد کرد و به شهرت رسید و بیشتر در اصفهان میزیست.
گفتهاند در کتابخانه ساختن یکتا بود و کتابخانه بسیار خوبی در سهتنان مسجد جامع اصفهان ترتیب داد. از آنجایی که خط ثلث را خوب مینوشت و کتیبهنگاری توانا بود، بیشتر کتیبههای مساجد و سنگهای قبر به خط او بود.
صادقی کتابدار در مجمعالخواص درباره او نوشته است: «وی از مردم شیراز و شخصی مصاحب و هم زبان است. آنقدر شاعروضع و بلندپرواز است که شاعری بسیار دلیر باید تا از وضع وی نترسیده در معرض سؤال و جواب او برآید.
اغلب بزرگزادگان احمق را پیدا کرده برای آنان بالبدیهه قصیدههای بیمعنی میگفت و جایزه میگرفت. در آن موقع بسیار بیقید و لوند بود ولی اکنون تائب و پرهیزکار شده است.»
صحیفی عمر طولانی داشته و گفتهاند که بیش از هشتاد سال یا در حدود نود سال عمر کرد. تقیالدین کاشانی، (۹۴۶–۱۰۱۶ ه. ق) از مشاهیر بزرگ ادبی عصر صفوی، در سال ۹۸۷ در اصفهان او را ملاقات کرده است.
به هر حال معاصرینش او را به همدلی و همزبانی و شوخطبعی و شکفتگی خاطر ستودهاند و در هشتاد سالگی مردی بزلهگو و رند و همفطرت و همخوی جوانان معرفی کردهاند. او هنوز زنده بود که فرزندش اسیری شیرازی از شاعران پارسیگوی هند درگذشت. آرامگاه او گفتهاند در سهتنان در نزدیکی مسجد جامع اصفهان بوده است.
آثار
دیوان اشعار
از آثار خوشنویسی وی این موارد را میتوان اشاره کرد:
کتیبهای در مدخل ایوان شمالی مسجد جامع اصفهان به صورت گچبری، به قلم سهدانگ کتیبه ثلث عالی و نستلعیق متوسط، با رقم: «السلطان شاه عباس الصفوی… وفق بتعمیر هذا البعقه… رقم صحیفی… ۹۹۶»
کتیبه در مسجد جامع اصفهان که بر دو لنگه چپ و راست در شمالی مسجد در جنب آرامگاه مجلسی به خط ثلث برجسته که از آثار خوب اوست با رقم: «رقم صحیفی الجوهری»
کتیبهٔ سردر مسجد جارچی اصفهان، به خط ثلث برجسته نقر شده بر سنگ که چنین رقم دارد: «تیمنا و تبرکا… سنه تسع عشر و الف، رقم صحیفی جوهری»
کتیبه سردر مسجد کوچک جورجیر اصفهان، با: «رقم فقیر صحیفی جوهری فی سنه ثمان عشر و الف»
کتیبه داخل آرامگاه شهشهان اصفهان، به خط ثلث و با رقم: «فی… سنه ثلاث عشر و الف من الهجره النبویه خط صحیفی الفارسی».
کتیبهای در آرامگاه امامزاده شاهزید در قسمت شرقی محله تروسکان اصفهان بر لنگه چپ در بنا که چنین رقم دارد: «رقم صحیفی جوهری»
آنچه از مطاوی تذکره ها در ذیل نام صحیفی جوهری استنباط میشود، اینستکه وی در خوشنویسی خط ثلث استاد و در هنر تذهیب، صحافی، وصّالی و فن کتابداری بروزگار خویش نامبردار و مشهور بوده و بدو زبان فارسی و ترکی نیز شعر میسروده است.
معاصرانش ، همدلی و همزبانی و شوخ طبعی و شکفتگی خاطر وی را ستوده ، او را در هشتاد سالگی، مردی بذله گوی و رند و هم فطرت و هم خوی جوانان معرفی کرده اند2 . دربارة شوخیها و ظرافت های او مؤلف مجمع الخواص مینویسد: «آنقدر شاعر وضع و بلندپرواز است که شاعری بسیار دلیر باید تا از وضع وی نترسیده، در معرض سوال و جواب او برآید. اغلب بزرگ زادگان احمق را پیدا کرده، برای آنان بالبدیهه قصیده های بی معنی میگفت وجایزه ها میگرفت».
اما این آرامش و فراغت و زنده دلی را وفات فرزندش «بوعلی» که در سفر هند مرگش از پای درانداخته، به سکوت و پژمردگی و عزلت گزینی مبدل ساخته است. بقول صاحب عرفات «در این اواخر بغایت از دست رفت».
وی در جوانی، دل از شیراز برگرفته، بسوی اصفهان که بدان روزگار کانون گرم رجال هنر، بویژه خطاطان بوده دهسپار گردیده است وتا آخر عمر که گویا در حدود نود سال زیسته، همچنان مقیم اصفهان بوده است.
معاصران صحیفی، وی را بکثرت کار در امر کتیبه نویسی مساجد و لوح قبور و مزارات، ستوده اند. در این باره داستانی نیز آمده است که نقل آن شاید خالی از لطافتی نباشد، بدین صورت: «گویند شخصی الواح قبور میخوانده، هر جا اسم صحیفی میدیده تصور میکرده که قبر صحیفی خواهدبود. چون مکرر بنظرش آمد، گفت: سبحان الله در این شهر چند هزار صحیفی نام ، مرده است»
حکیم شفائی، شاعر معروف روزگار صفویه، به صحیفی وخط و شعر وی اعتقادی تمام داشته، در واقعة مرگ و که بسال 1022 اتفاق افتاده، قطعه ای ساخته است که مصراع ماده تاریخ ساده و بی تعمیة آنرا خوب از عهده برآمده، بدین ترتیب:
چون صحیفی جوهری ز قضا از جهان رفت جانب عقبی
همه را دیده گشت خون پالا دل خلق جهان بسوخت براو
در فن شعــر بود بی همــتا بی بدل بود در فنــون سخن
رقـــم خــط او بود پیـــدا تا قیامت بر این کتابه دهـــر
سال فوتش ز عقل جستم، گفت: رفت مـلا صـــحیفی از دنیــا
و اما در ثلث نویسی و کتیبه نگاری ، صحیفی از شیوه مخصوصی پیروی میکرده است که گرچه بشیرینی و قدرت پایه و لطف تلفیق استادانی چون علیرضای عباسی، محمد رضای امام و میرزا عبدالرحیم جزایری و هنرمندان چیره دست صمیم دولت صفویه بحساب آورد.
کتیبه نگاری صحیفی، از روشنی و خوانایی و بی تکلفی خاصی برخوردار است. بطوریکه آشنایان با اینگونه آثار، آثار او را بی زحمتی و ریاضتی میتوانند خواند و این لطیفة آنست که خوشنویس هنرمند، آسان یابی کلمات و جملات را برای خواننده، به شکل دادن و قرینه سازی وامثال این تکلفات، ترجیح داده است.
در صورتیکه خوشنویسانی پروردة همان عهد را می شناسیم که قیود بیرون از حد بقرینه سازی و در هم نوشتن کلمات و تکلفاتی از این جنس، آثارشان را برای همگان لایقرء و برای خواث، مبهم و بقول ظریفی، پی بردن بآنرا محتاج رمل واسطرلاب ساخته است.
سعر صحیفی – صحیفی در شعر پیرو همان شیوه ایست که خاصتاً در عصر صفویه رائج بوده است و سبک شناسان ایران اغلب از آن به سبک هندی تعبیر میکنند و ادبای هند آنرا سبک اصفهانی مینامند.
و اما از مجموعة اشعار صحیفی آن اندازه که بتوان نسبت بطرز و روش و سبک و سلیقة وی اظهار نظر قطعی کرد، در دست نگارندة این سطور نیست . مفصل ترین و شاید شیواترین اثر منظومی که از او در دست است، همانست که میر عبدالنبی فخر الزمانی صاحب تذکرة میخانه در ذیل شرح حال وی (در 66 بیت) نقل کرده است، زیر عنوان: ساقی نامة ملا صحیفی.
این مثنوی همچون دیگر ساقی نامه های زبان فارسی (مخصوصاً ساقی نامه های ساخته شده در عهد صفویه) با ابیاتی خطاب به ساقی آغاز میشود، آنگاه ، شاعر به مغنّی نامه میپردازد و سپس سخن را به دعای ممدوح ختم میکند. اینک منتخبی از ساقی نامة صحیفی:
بده ساقی آن آب فکرت گداز که بیرون دهد دل از این پرده راز
عیانت کنم در پس پرده چیست نیارم از این بیش در پرده زیست
در این پرده باشد مهی جلوه گر که هم پرده دار است و هم پرده در
ز پنهانی از ذرّه مخفی تر است ز پیدایی از مهـــر روشنتـــر است
بده ســاقی آن نشــأت زندگی با حـــباب از جــام فرخــــندگی
ز دوران فـــراموشــیم آرزوست بمســتان هم آغوشـــیم آرزوست
مغنّی بیا پــــرده ای ســاز کن دری از نــــوا بر رخــــم باز کـن
منــم تشنـــه نغمـــه آبـــدار تــو کام من تشـــنه لب را بـرآر
بمضراب جانبخش همدست باش خلاصـم کن از فکــرت دلـخراش
ز سلمک رهی نیست سوی حجاز ز مضراب جانبخــش راهی بسـاز
مخــالف ندارد در این پـرده راه نمایان کن از شش جهت، پنجگاه
من بینــوا در عـــراقم اســـیر نشـد از عجم هیچکـس دسـتگیر
مغنّی ! نــوا از تــو حــالت زنی تکلــف ز ساقّـــی و گـرمی ز می
ز مطرب اصـول از صحیفی غزل معانی ز من از تو صـوت و عمـل
غرض صوت و حرفست کار جهان بصوتی و حرفی ز عشرت، ممـان
بیا سـاقی آن آب آتش خــواص که با طبع من باشدش اختصاص
کرا تاب این آب رخــشنده است که این آب چون برق سوزنده است
بود پیر رندان لاهــــوت ســیر شــراب کهن سال در کنــج دیـر
مریــدم من این پیر گلــفام را که روشـن کند از رخــش جام را
بنوش آن بشادی روی کســی که از وی بدلهاست شادی بسـی
شهنــشاه جمجاه عبّـاس شاه که گلـبانگ عشــرت رساند بماه
امین احمدرازی در هفت اقلیم از شعر صحیفی ، تنها بنقل یک قطعه ماده تاریخ اکتفا میکند، مصراع ماده تاریخ آن قطعه که تمام وبی تعمیه مینماید بدین ترتیب:
از صحیفی سال تاریخ بنا جستیم گفت عتبة چون دیدة بینا بود مردم نشین
به حساب جمل در حدود سیصد سال بعد از زمان شاعر را بدست می دهد که قطعاً در نقل آن از جانب مؤلف یا مباش چاپ هفت اقلیم اشتباهی رخ داده است.
محمدطاهر نصر آبادی نیز در تذکرة خود بیتی از صحیفی نقل میکند که نمایندة تمام عیار شعر متوسط سبک هندی است، بدین صورت:
شدم مویی و پیچیدم بر آتش یار حاضر شد غزائم خوان پری حاضر کند چون مو بسوزاند
نصر آبادی ، این رباعی نسبتاً معروف را هم به صحیفی نسبت میدهد:
بستند ملائک کمر از صدق و یقین در خدمت شمع روضة خلد برین
مقراض باحتیاط زن ای خادم ترســـم ببُری شهپر جبریل امین
رباعی مذکور را اغلب بدیهه ای اثر طبع شیخ بهائی رحمت الله میدانند و میگویند: بدان هنگام که شاه عباس در حرم مطهر حضرت رضا علیه آلاف التّحیته والثّنا به گُل گیری = آراستن فتیلة شمع ها، مشغول بود شیخ بزرگوار بدان دو بیت مترنم گردید.
چنانکه گذشت، شعر صحیفی را چه از لحاظ کمیّت و چه از نظر کیفیت آن پایه و مقدار نبوده و نیست که برای او در عالم سخن، رتبتی و مقامی تثبیت کند اما با قدرت و مهارت و شیرین کاری که در ثلث نویسی و کتیبه نگاری داشته، حق این است که وی را خوشنویسی بزرگ بدانیم که بذوقیّات وظرائف معمول روزگار خویش نیز بتفنّن میپرداخته است.
منابع
قدسی، منوچهر. صحیفی شیرازی خوشنویس هنرمند عهد صفویه. هنر و مردم سال ۱۳۵۱ شماره ۱۱۴ ص ۳۵–۳۸
بیانی، مهدی. احوال و آثار خوشنویسان. انتشارات علمی. چاپ دوم. تهران ۱۳۶۳ش
«صحیفی جوهری شیرازی». وبگاه آفتاب. دریافتشده در ۱۴ دی ۱۳۸۹.
«صحیفی». لغتنامه دهخدا. دریافتشده در ۱۴ دی ۱۳۸۹.
فضایلی، حبیبالله. اطلس خط. انتشارات مشعل اصفهان. چاپ دوم، اصفهان۱۳۶۲ش
مغتنم گنجینه آثار تاریخی اصفهان تألیف آقای دکتر لطف الله هنرفر،
میخانه صفحه 305
هفت اقلیم، جلد اول
احوال و آثار شیخ بهائی تألیف مرحوم سعید نفیسی
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و توجه اساتید معظم، متعهد، متدین و مجاهدِ خود در کسوت شاگردی، از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی و عبدالرسول یاقوتی، سید حسن موسی زاده، ناصر طاووسی و ابوالفضل خزائی تقدیر و تشکر نمایم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.