سلطانعلی قاینی (درگذشت ۹۱۴ ه. ق) از خوشنویسان و شاعران صاحبنام اواخر سده نهم و اوایل سده دهم هجری است. او شاگرد اظهر تبریزی و معاصر و نزدیک به سلطانعلی مشهدی بودهاست.
سلطانعلی در ابتدا در تبریز کاتب مورد عنایت دربار سلطان یعقوب (۸۸۴–۸۹۶ ه. ق)، فرزند اوزون حسن آققوینلو بود و به همین مناسبت «یعقوبی» هم رقم میکردهاست.
پس از مرگ سلطان یعقوب او در دربار نوهٔ او رستم پسر بایسنغر (۸۹۸–۹۰۲)، مشغول به کتابت شده و به نام «رستمی» رقم میزدهاست.
سپس از تبریز سفری به حجاز کرد و پس از مدتی به خراسان رفت و به دربار سلطان حسین میرزا بایقرا راه یافت و در این دربار که مجمع هنرمندان و دانشمندان بود به تعلیم فرزندان سلطان اشتغال داشت و به سبب نزدیکی به سلطان حسین بایقرا، «سلطانی» رقم میکرد.
سلطانی به هنگام اقامت در هرات جزو معاشران امیر علیشیر نوائی و با عارف و شاعر پرآوازه نورالدین عبدالرحمن جامی آشنا شد که به وی ارادت میورزید و از آن پس فقط مشغول کتابت آثار جامی بود و اگر کار دیگری به او رجوع میکردند چنان اجرت خود را زیاد میگفت که پرداخت آن سخت باشد.
شیوهٔ سلطانی آمیزهای از خط استاد بزرگ نستعلیق سلطانعلی مشهدی و خط استادش، مولانا اظهر تبریزی، است و او کتابت خفی را از مشق و قلم جلی، خوشتر مینوشتهاست. وی گرچه درخط نستعلیق معروف است، آثاری از اصول وی موجود است که استادی او را در نسخ و رقاع نیز نشان میدهد. وی به سال ۹۱۴ ه. ق چشم از جهان فروبست.
در محضر استاد
سلطان علی قاینی خوشنویسی بود که از محضر استاد مولانا اظهر تبریزی بهره بسیاری برد.
مولانا اظهر تبریزی یا ظهیرالدین اظهر از خوشنویسان و نستعلیقنویسان صاحبنام قرن نهم هجری است. او ملقب به استاد استادان، استادالاساتید و ظهیرالدین است و او را صاحب فضل و کمالات بسیار دانستهاند.
اظهر تبریزی مدتی در خدمت حکیم جعفر به تحصیل علم و فضایل پرداخت. او ابتدا از تبریز به هرات رفت و ملازم سلطان ابوسعید گورکانی شد؛ سپس به کتابخانه الغ بیگ در سمرقند رفت؛ بعدها از راه اصفهان به شیراز، بصره، بغداد، حلب، شام و مکه رفت و در همانجا به سال ۸۸۰ هجری قمری درگذشت. به این ترتیب اظهر باید عمری طولانی و افزون بر ۸۰ سال کرده باشد.
اظهر تبریزی شاگرد مولانا جعفر تبریزی
اظهر تبریزی شاگرد مولانا جعفر تبریزی معروف به جعفر بایسنقری از خوشنویسان و رئیس کتابخانه شاهرخ میرزا و پسرانش الغبیگ و بایسنقر میرزا بود. مولانا اظهر را سومین کسی میدانند که در خط نستعلیق استاد شد.
نخست میرعلی تبریزی بود که او را بنیانگذار این خط نامیدهاند و پس از او شاگردش جعفر تبریزی آمد و این شیوه را با جدیت دنبال کرد و گسترش داد و سومین نفر در این راه اظهر بود. البته چنانچه جعفر تبریزی از میرعلی که واضع خط نستعلیق بود بهتر مینوشت، خط اظهر را هم از جعفر تبریزی بهتر دانستهاند.
او افزون بر نگارش نستعلیق از خفی تا جلی (بسیار ریز تا بسیار درشت)، همچنین خط ثلث را بهمانند بزرگترین خوشنویسان این خط مینوشته است و آثار ارزشمندی در خطوط ششگانه دارد.
از شاگردان معروف اظهر سلطانعلی قاینی، سلطانعلی مشهدی و شیخ بایزید پورانی هستند و برخی عبدالرحیم انیسی خوارزمی، سلطانعلی سبز مشهدی، شیخ محمد امامی و غیبالله امامی را نیز شاگرد او دانستهاند. فرزند اظهر تبریزی، مولانا میرکی بود که او هم به استادی در نستعلیق رسید.
آثار اظهر بین سالهای ۸۲۴ تا ۸۷۷ ه.ق امضا دارد که هماکنون بیشتر آنها در موزههای ایران و استانبول نگهداری میشود. از این رو میتوان سال ۸۸۰ را که برخی برای درگذشتش ذکر کردهاند صحیح دانست.
آثار سلطان علی قاینی
از آثار او میتوان به این موارد اشاره کرد:
یک نسخه «دیوان» کامل جامی، به قلم نستعلیق کتابت خوش که چند سطر آخر آن به قلم رقاع کتابت خوش است با رقم: «قد وقعالفراغ من کتابهٔ… سلطان علی القاینی… فی شهر ربیعالاول سنهٔ ثمان و تسعین و ثمانمائة الهجریه»
یک نسخه «زبدة الحقایق» عین القضاهٔ همدانی، به قلم نستعلیق کتابت جلی خوش، با رقم: «تمت کتابة… سلطان علی الیعقوبی. سنهٔ اربع و ثمانین و ثمانمائه»
یک نسخه «ظفرنامهٔ تیموری» شرفالدین علی یزدی، به قلم نستعلیق کتابت و عناوین به قلم رقاع خوش، با رقم: «قدتمّ… علی یدالعبد الفقیر… سلطان علی القاینی… سنهٔ اثنی و تسعین و ثمانمائهٔ…»
یک نسخه دیوان امیر علیشیر نوائی (ترکی)، به قلم نستعلیق کتابت خوش، با رقم: «تمتالکتاب… سلطان علیالقاینی»
۵۱ قطعه در مرقعات کتابخانه خزینه اوقاف استانبول
۱۳ قطعه از مرقع بهرام میرزا در کتابخانه خزینه اوقاف استانبول
و چندین اثر دیگر از وی که در «احوال و آثار خوشنویسان» فهرست شدهاست.
معرفی خطوطی سلطان علی قاینی
خط نسخ
از مراجعه به غالب مصادر مخصوصاً مصادر عربی روشن می شود که پدید آمدن خط نسخ و منسوخ شدن سایر خطوط، همه جا به اقدامات ابن مقله مربوط است؛ مرحوم فضایلی در «اطلس خط» می نویسد: «اکثر رساله ها و تذکره ها و فرهنگ ها ابن مقله را واضع خط نسخ دانسته و گویند او آن را از خط ثلث استخراج کرده». سپس می گوید: نظریه مؤلف در این باره این است که خط نسخ در مرحله جدید خود در انقلاب خطی ابن مقله از خط محقق پدید آمده و بعد تحت تأثیر ثلث قرار گرفته است.
نویسنده «بدایع الخط» می گوید: انتهت جودة الخط فی راس الثلثمأئة الی الوزیر ابن مقله ببغداد... زیبایی و کمال خط در آغاز سال سیصد هجری مدیون وزیر ابن مقله است که در بغداد و اصول حروف مفرده را به صورتی دلپذیر مهندسی رد... و به واسطه آن خط بهره های آغازین خود را در هندسه و ضبط قواعد و وزن به دست آورد.
و همین مؤلف در «بدایع الخط» می نویسد: «در رساله محمد عوفی ابهری که در موضوع خط است، آمده: اول کسی که در خط ثلث و نسخ به این حد از کمال رسید ابن مقله بود».
ثعالبی نوشته است که خط ابن مقله در زیبایی ضرب المثل بود، زیرا از نیکوترین خطوط دنیا شمرده می شد، ... اگرچه بعضی نوشته اند که پیش از آن ۲۰۰ خط به جز خط کوفی دیده شده است اما اکثر دانشمندان ابن مقله را اولین مبتکر و مخترع خط عربی دانسته اند. وی خط نسخ را در ۳۱۰ ق در زمان المقتدر عباسی و وزارت ابن فرات اختراع و وضع کرد که به مناسبت سهولت در تحریر، ناسخ خطوط دیگر شد و از همین رو نسخ نام گرفت و از همان زمان در ممالک اسلامی شایع و رایج گردید.»
البته برابر مدارک گوناگون تاریخی، ابن مقله کار اصلاح و پیرایش را در همه ی خطوط موجود زمان گسترش داده و تأثیر خدمت او به حدی است که برخی از محققان عرب او را قطب اعلام خط عربی معرفی کرده اند: ناجی زین الدین المصرف (۱۹۷۱ م) در «بدایع الخط العربی» کتاب خود را با این عبارت به ابن مقله هدیه می کند: «الی قطب اعلام الخط العربی الذی فتح صفحة جدیدة فی تاریخ الکتابة الکونیّة الی الوزیر ابن مقله أهدی کتابی»؛ به قطب اعلام خط عربی کسی که صفحه ای تازه در تاریخ نگارش جهانی گشوده، به وزیر ابن مقله کتاب خود را هدیه می کنم.
آن چه از ابن مقله به جای مانده بنا به تحقیقات مؤلف «مصور الخط» سه رساله است: رسالة فی علم الخط و القلم، رسالة میزان الخط، و صناف الکُتّاب.
فتح الله سبزواری در رساله «اصول و قواعد خطوط سته» که پیش از ۹۳۰ هجری آن را تألیف کرده می نویسد: «لفظ نسخ مصدر است به معنی اسم فاعل یعنی ناسخ، چه از آن جهت که کتابت به این خط واقع است، تحضیص کلام الله، که این خط ناسخ سایر خطوط است».
مجنون رفیقی هروی خوش نویس شیعی اواخر سده ی نهم و دهم هجری در رساله «سواد الخط» اظهار می دارد: «باریکی ثلث را نسخ گفت که ناسخ خط هاست چه اکثر کتابت ها بر آن است».
حسین عقیلی رستمداری از دانشمندان روزگار شاه طهماسب صفوی (۹۳۰-۹۸۴ ق) در رساله خط و مرکب گفته است: «و نسخ از آن جهت نسخ گویند که مدار کتابات به اوست کانّ که نسخ جمیع خطوط کرد».
محمد بخارایی در «فواید الخطوط» که در تاریخ ۹۹۵ قمری تألیف شد، می نویسد: «پس بدان که علم فقه و تفسیر و حدیث را به خط نسخ نوشته اند و می نویسند زیرا که این خط موضع از برای کلام حق تعالی است و این علوم مذکور و همه چیز را به این خط می توان نوشت و او ناسخ خط های دیگر شده است».
و پیش از همه عبدالله صیرفی از دانشمندان و هنرمندان عهد سلطان محمد خدابنده (۷۰۲-۷۱۶ ق) در رساله ی «آداب خط» اظهار می دارد: «و نسخ را از آن جهت نسخ خوانند که بیشتر کتب بدین خط می نویسند پس گوییا چنان است که دیگر خط ها را ترک کرده اند و بدین اکتفا نموده، چنان چه ناسخ دیگر خط ها شده است».
یعقوب بن حسن سراح شیرازی (۸۵۸ ه. ق) در «تحفة المحبین» آورده است: «قسم پنجم را نسخ گفته اند، چه با نسخه ی لطف طریقه اش، نَسخِ نُسَخ کلک آزمایان چنین محقق گشته، بیشتر کتب به این قلم می نویسند، گوییا دیگر اقلام را ترک کرده اند و به این قلم اکتفا کرده اند پس کانّ که ناسخ دیگر خط ها شده».
و صاحب «مصور الخط» می نویسد: «و سمی بالنسخ لان الکتاب ینسخون به المؤلفات» خط نسخ را بدین جهت نسخ نامیدند، چون خطاطان تألیفات را با آن استنساخ می کنند. نسخ در این عبارت به معنی رونویسی و نگارش از روی نسخه اصلی است و شاید تعبیر به نسخه برداری درست تر باشد و با این توضیح نسخ با کلمه ی نُسخه نزدیک تر است.
خط رقاع
کلمه «رِقاع» جمع رُقعَه است، به معنی پارهها و نوشتههای مختصر و نیز به معنی صفحه کوچک است. «خط رِقاع» از جمله خطوط ششگانه در خوشنویسی اسلامی است. این خط از خط ثلث مشتق شده است، که اغلب برای مکاتبات خصوصی بر روی کاغذهایی در ابعاد کوچک و یا نگارش کتابها و جزوه های عرفی و غیر مذهبی و داستان ها و حکایت ها رواج داشت است. خط رقاع بر اثر نیاز به تندنویسى و مختصر نوشتن، در نامه نگاری ها بکار مىرفته است. و از نظر تشابه و مقایسه با خط فارسی شبیه خط شکسته نستعلیق در مقابل خط نستعلیق است.
صورت و اشکال خط رقاع به صورت مفرد و در ترکیب مانند خط ثلث و خط توقیع است و شباهت بسیار زیادی به خط توقیع دارد. اختلافات رقاع با توقیع به شرح زیر است:
تفاوت خط توقیع با رقاع بیشتر در درشتی و ضخامت بیشتر حروف نسبت به رقاع است و قوسها نیز کم انحناترند. در خط رقاع دور بیشتر از توقیع است.
در خط رقاع زبانه ی قلم، در تراش کوتاه تر از توقیع است.
حروف رقاع ریزتر و لطیف تر از حروف توقیع نوشته می شود.
در منتصبات رقاع مانند الف و کاف و لام ترویس (سَرک) لزومی ندارد.
پدیدآوردن و یا حداقل سامان دادن و منزهکردن تمامی خطوط ششگانه را از ابتکارات ابن مقله (م، ۳۲۸ ق) میدانند؛ اما در کتاب «الفهرست» اثر ابن ندیم اختراع این خط به ذوالریاستین فضل بن سهل وزیر مأمون عباسی نسبت داده شده است. این خط از خطوط محبوب خوشنویسان عثمانی بود و اصلاحات لازم در آن توسط خوشنویس مشهور شیخ حمدالله الاماسی (م، ۹۲۶ ق) صورت گرفت. این خط به تدریج توسط دیگر خوشنویسان سادهتر شد و به صورت خط رقعه درآمد که امروزه از رایجترین و متداولترین خطوطی است که در سرتاسر دنیای عرب بهکار میرود.
رقاع خطی است گرم و نرم که حرکت قلم در گردش آن آزادتر از ثلث و توقیع و تقریباً تمام آن دور است و کمتر از یک ششم سطح در آن دیده می شود. حرکت قلم در آن سریع و حروف پر و فربه و کوتاه نوشته می شود. و بدین جهت قلم آن مدوّر یعنی دو نیش آن مساوی تراشیده می شود. این خط بیشتر بدون تداخل و تو در تو شدن با فاصله منظم نوشته می شود (گاهی به ضرورت درهم نوشته می شود) و دارای ترکیبی یکنواخت و یکدست و خالص می باشد. این خط بیشتر بدون اعراب و حرکات و تزیینات، و گاهی با اندک تزیین و جزیی حرکات نوشته می شود. رقاع مانند خط إجازه در پایان قرآن و کتاب و تعیین تاریخ و نام امراء و بزرگان و نام نویسنده نیز بکار برده می شده است.
بعضی از خطاطان در اختصار و کوچک کردن کلمات رقاع افراط کرده اند تا جایی که چند حرف را از کلمه ای انداخته و آن را به صورت رمز و اشاره یا علامت در آورده اند، که این کار شایسته نیست و باید خوشنویس تا حد امکان اصول و قوانین خط را رعایت کرده و حذف و تصحیفی درآن روا ندارد.
به طوری که از مکتوبات به دست می آید، این خط در دوران های پییشین در تمام ممالک اسلامی رایج و متداول بوده و پس از رواج إجازه در ترکیه و ممالک عربی متروک شده است ولی در ایران تا کنون معمول و متداول است.
خط نستعلیق
در بین انواع خوشنویسی که از ابتدای اسلام تا به حال وجود داشته است، «خط نستعلیق» زیباترین نوع خوشنویسی محسوب میشود؛ بطوری که آن را «عروس خطوط اسلامی» لقب دادهاند. نستعلیق که آمیختهٔ دو خط نسخ و خط تعلیق گفته شده، توسط میرعلی تبریزی به کمال دست یافت و در نتیجه، حرکتی نو آغاز شد.
خط نستعلیق از همهٔ شرایط زیبایی برخوردار است؛ از جمله: اعتدال، موزونی، استواری، تناسب، حسن ترکیب و همآهنگی ذوق و سلیقه. علاوه بر زیبایی منظر، سهولت و سرعت تحریر نستعلیق و نیز آسانی قرائت کلمات و سطور از موجبات رواج آن بوده است. نستعلیق خطی است با قاعده و حروف این خط را ملهم از زیبایی طبیعت دانستهاند.
در حدود نیم قرن اخیر تا امروز توجه به خط نستعلیق روزافزون بوده است و خوشنویسانی توانا در این زمینه ظهور کردهاند. از هنرمندان خوشنویسی نستعلیق معاصر که در ترویج آن در دوران معاصر تلاش کرده و موجب رونق و ترویج این نوع خط شدهاند، میتوان از عمادالکتاب، سید حسین میرخانی، سید حسن میرخانی، علیاکبر کاوه و ... را میتوان نام برد.
اصول خط نستعلیق امروزه همان است که میر عماد حسنی لحاظ کرده بود. هنرمند قرن سیزدهم بنام محمدرضا کلهر در چارچوب شیوۀ میر عماد تغییراتی ایجاد کرد که در زیباتر شدن و تطبیق آن با صنعت چاپ در آن زمان، نقش اساسی داشت. میرزا غلامرضا اصفهانی نیز از هنرمندان همین دوره است که نستعلیق را بسیار استادانه مینوشت. به هرحال بارزترین مشخصهٔ نستعلیق زیبایی آن است.
خطوط ششگانه
خطوط ششگانه یا اقلام سته که از آنها بهعنوان خطوط اصول هم نام برده میشود، شش خط اصلی در خوشنویسی اسلامی هستند که در تمامی کشورهای اسلامی از جمله ایران رواج داشتهاند و هنوز هم اغلب آنها مورد استفاده خوشنویسان هستند. هر یک از این خطوط یا قلمها دارای قواعد و نظم معینی میباشند.
ابداع این خطوط را به ابن مقله وزیر نسبت دادهاند. درآغاز سده سوم هجری، به دلیل پیچیدگی ریخت و خوانش خط کوفی، خطوطی تازه رشدی ناگهانی یافتند. این خط ها که از ریشه مشترکی برخاسته بودند به اقلام ِستّه (قلم های شش گانه) معروف شدند که عبارت اند از: «مُحَقَّق، ریحان، ثلث، نَسخ، تُوقیع، رقاع». داستان های گوناگونی در پیشین و پسین بودن این خطوط وجود دارد امّا به هر دلیل این خطوط، بن و اساس خط و خوشنویسی اسلامی را تولید کردند و تا ظهور خطوط «تعلیق»، «نستعلیق» و «شکسته نستعلیق»، که به وسیله ایرانی ها و در فاصله قرن هفتم تا یازدهم هجری صورت گرفت، هرچه گذشت و هرآنچه خلق و نگاشته شد.
خطوط ششگانه عبارند از:
مُحَقَّق
ریحان
ثُلث
نسخ
رِقاع
توقیع
وجه تمایز این شش قلم، اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور (حرکتهای مستقیم یا منحنی) نسبت به یکدیگر میباشد. همچنین این خطوط در جزئیات قواعد اصلی خوشنویسی که به اصول دوازدهگانه خوشنویسی معروفند دارای تفاوتهایی میباشند. این اصول عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجاز، نزول مجاز، اصول، صفا و شأن که حداقل ده اصل اول آن اختلاف بین این قلمها را شکل میدهد.
برخی گویند خط نستعلیق، ترکیبی است زیبا از خطوط نسخ و تعلیق از خطوط ششگانه.
از همان آغاز شکلگیری خط عربی یا فارسی و رسمالخط آن دو شیوه نگارش متداول بود؛ یکی بیشتر متشکل از خطوط مستقیم بود که بعدها خط کوفی را تشکیل داد؛ و دیگری حاوی حرکتهای مدور بود که میتوان از آن به عنوان نوعی خط نسخ اولیه یاد کرد.
در آغاز دولت عباسی (۱۳۲–۶۵۶ ه. ق) بازار خوشنویسی رونق گرفت و برای تفنن و زیبایی، شیوههای متعددی در خط پیدا شد. انواع خط کوفی متجاوز از پنجاه نوع مختلف شد و خط نسخ اولیه نیز از نظر شکل نگارش و اندازه قلم تنوع زیادی پیدا کرد که تشخیص و خواندن و نوشتن همه آنها کار سادهای نبود.
در این زمان قلمها یا روشهای روشنتر و بهتری پدید آمدند که به خطوط ششگانه یا اقلام سته شهرت دارند. ابوعلی محمد بن علی بن حسین (حسن) بن عبدالله بیضاوی شیرازی (شوال ۲۷۲- ۳۲۸ قمری/ مارس ۸۸۶ -۹۴۰ میلادی) معروف به اِبْنِ مُقْله، ادیب، خوشنویس و وزیر عباسیان را مبدع و شکل دهنده این شش خط مختلف میدانند.
در واقع ابن مقله این خطوط را از میان خطوط مختلف ممتاز کرد و آنان را قاعدهمند ساخت.
او از آمیختن خط کوفی اولیه، نسخ اولیه و ابتکارات جدید، خطوط ششگانه را به وجود آورد. ابتدا او خطی ساده و خوانا ایجاد کرد و آن را خط محقق نامید و قاعدهمند کرد. سپس از آن، خط ریحان را ساخت. بعد از آن خط ثلث را از ریحان پدیدآورده و قاعدهمند کرد. بعد از اینها به شکل دادن خط نسخ موفق شد؛ و پس از آنها خط توقیع و رقاع را ابداع نمود.
اکثر محققان، ابن مقله را اولین مبتکر و پدیدآورنده خوشنویسی اسلامی به مثابه یک هنر میدانند. پس از او افرادی چون محمد بن سمسانی و محمد بن اسعد شیوه او را فرا گرفتند. سپس ابوالحسن علی بن هلال معروف به ابن بواب، این شیوه را از آن دو آموخت و یک قرن پس از ابن مقله آنها را تکمیل کرد و تمام خطوطی که او پدیدآورده بود را تکامل بخشید.
سپس در قرن هفتم هجری یاقوت مستعصمی (درگذشته به سال ۶۹۸ هجری قمری) خطاط صاحبنام در خط ابن بواب تحقیق و تتبع کرد. یاقوت در روش خوشنویسی اقلام ششگانه تغییراتی داد و در زیباتر کردن آنها مؤثر بود. او در در روش تراشیدن قلم و قط زدن استادان پیشین تجدیدنظر کرد. و به ویژه خط ثلث را به کمال نهایی رسانید.
منبع:
بیانی، مهدی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران، انتشارات علمی، چاپ دوم ۱۳۶۳ش. ص ۲۳۶–۲۴۱
اطلس خط، ص۲۸۸. / بدایع الخط، ص۳۵. / کتاب آرایی، ص۱۳۴.
تحفة المحبین، ص۱۳۹. / مصور الخط، ص۳۶۶./ فضایلی، حبیبالله. اطلس خط. انتشارات مشعل اصفهان. چاپ دوم، اصفهان۱۳۶۲ش.
پیدایش و سیر تحول هنر خط، انتشارت یساولی، چاپ دوم ۱۳۶۰ ش
ابن ندیم. الفهرست. ص ۱۲
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و توجه اساتید معظم، متعهد، متدین و مجاهدِ خود در کسوت شاگردی، از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی و عبدالرسول یاقوتی، سید حسن موسی زاده، ناصر طاووسی و ابوالفضل خزائی تقدیر و تشکر نمایم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.