زین العابدین قزوینی ملقب به «معجز نگار» فرزند «عبدالنبی محدث قزوینی» از خوشنویسان و نسخنویسان مشهور سده سیزدهم هجری بود.
او کاتب مخصوص فتحعلیشاه قاجار بوده است که بههنگام اقامت این پادشاه در شیراز به دربار راه یافت و مورد عنایات خاص او قرار گرفت و به «معجز نگار» ملقب و مفتخر گردید.
زین العابدین علاوه بر خوشنویسی، شاعری لطیفطبع بودهاست. آثار خوشنویسی او بین سالهای ۱۲۱۳ تا ۱۲۴۷ ه.ق دیده شده که با بهترین خطوط استادان این فن برابری میکند.
آثار
از آثار بهجا مانده او میتوان به این موارد اشاره کرد:
یک قطعه مُذهّب نسخ کتابت جلی و رقاع کتابت عالی با رقم: «نقلت عن خطّ الاستاد محمدهاشم الاصفهانی نقلت عن الاستاد احمد النیریزی و الناقل العبد الاقلّ الداعی لدوام الدوله القاهره السلطانیه ظلالله فی الارضین خلّدالله ملکه، ابن عبدالنبی القزوینی طاب ثراه زینالعابدین فی دارالسلطنه طهران … فی سنه ۱۲۱۷» در کتابخانۀ ملّی ایران.
دعای احتجاب جانمازی جلد روغنی. تماماً مُذهّب مُرصَّعف نسخ کتابت جلی و خفی و رقاع ممتاز با رقم: «کتبه العبد الاقلّ ابن عبدالنبی رضیالله زینالعابدین القزوینی بمحروسه یزد … سنه ۱۲۱۳» و نسخه بهنام فتحعلیشاه تحریر و تکمیل شده است. در کتابخانۀ کاخ گلستان.
بیاض مناجات خواجه عبدالله رقاع کتابت خفی خوش بلکه عالی و عیناً مانند صفحۀ آخر قرآن کتابخانۀ کاخ گلستان، با رقم: «حسبالفرمان واجبالاذعان فخر صباح دولت عظمی … فرمانفرمای مملکت خراسان … محمدولی میرزا دامت ایام شوکته و دولته الی انقضاء العالم این دعاگوی دولت ابد قرین زینالعابدین بتحریر و تضییع این چند صفحه در نهایت استعجال … پرداخت و کان ذلک فی دارالسلطنه طهران صانهاالله عن الحدثان فی السابع و العشرین من …» در مجموعۀ جعفر سلطانالقرّایی، تهران.
سُوَر و ادعیه نیمربعی دو صفحۀ اول متن و حاشیه مُذهّب. جلد روغنی.
نسخ کتابت و رقاع کتابت خوش با رقم: «قدتشرفت بتحریر هذه السّطور الشریفه و الادعیه المنیفه فی شهر صفرالمظفر من سنه ۱۲۱۹ الهجره النبویه … مع اخلال الحواس و الاوضاع و انا المسکین ابن عبدالنبی قزوینی طابالله ثراه زینالعابدین عفی عنه»
چهار صفحۀ آخر «تمّت هذه الدعوات بعونالله و حسن توفیقه سنه ۱۲۴۷» در کتابخانۀ مجلس شورا.
یک رقعه از مُرقّع، نسخ کتابت عالی با رقم: «کتبه العبد الواثق بالله الغنی زینالعابدین بن عبدالنبی» در کتابخانۀ ملّی ایران.
خط نسخ
خط نسخ خطی است که در قرن اول هجری قمری پدید آمده و در ابتدا همپایهٔ خط کوفی بود. واژه نسخ به معنای نسخهبرداری یا رونوشتشده است. دانشمندان معتقدند که خط نسخ قبل از ابن مقله وجود داشته است، زیرا در اواخر سدهٔ یکم هجری، به دستور عبدالملک بن مروان، خط جدیدی برای برطرف کردن نواقص خط کوفی ساخته شد.
خط نسخ بهطور کلی از اواخر سدهٔ دوم هجری شناخته شد، اما تا اواخر سدهٔ سوم هجری چندان رایج نبود. این خط به تمام سرزمینهای شرقی تحت لوای اسلام گسترش یافت. امتیاز مهم خط نسخ در رعایت نسبت است که یکی از قواعد مهم خوشنویسی به شمار میآید و موجب زیبایی خط میشود.
از سدهٔ پنجم هجری تاکنون، در کتابت قرآن اغلب از خط نسخ استفاده شده است. یکی از نسخنویسان مشهور ایرانی، احمد نیریزی معروف به سلطانی است که در حدود ۳۰۰ سال پیش میزیسته و از شاهکارهای او یک قرآن نفیس به خط نسخ است که در حاشیه آن اختلاف قرائت قراء سبعه را کتابت نموده است.
خط نسخ بهطور کلی خطی کامل، معتدل، منظم، روشن و واضح است و از نظر شکل حروف شباهت به ثلث و محقق ریحان دارد. شکل حروف معمولاً دارای خوانایی بالا و نیم سطح و نیم دور است.
در روزهای اولیه اسلام، عربها به خوشنویسی کوفی اهمیت زیادی دادند، زیرا این خط به عنوان یک خط الهی در نظر گرفته میشد. اما بیشتر مناطق نسخ با مشکل خواندن و نوشتن خط کوفی مواجه بودند. به همین دلیل، مناطق غیرعرب خطهای عربی دیگری را ایجاد کردند که خواندن و نوشتن آنها آسانتر بود.
سبک جدیدی به نام نسخ ظهور کرد که بهطور همزمان با کوفی استفاده میشد. این نام به این دلیل انتخاب شد که تمام اشکال دیگر نوشتن را لغو کرد و شروع به کپیبرداری از قرآن و سایر کتابها کرد. نسخ عمدتاً در سرتاسر خاورمیانه، از جمله مصر و برخی کشورهای غربی ظهور کرد و هنوز هم در این مناطق رایج است.
اعتقاد بر این است که خوشنویسی نسخ در سال ۳۱۰ هجری توسط ابن مقله آغاز شده است، اما مطالعات اخیر نشان میدهد که این خط از زمان ظهور اسلام به عنوان یک توسعه از خط کوفی بوده است. کشفیات از جبلصلا نزدیک مدینه نشان داده است که سبک خطی (نسخ) در آغاز اسلام وجود داشته است و در واقع، نسخ خط اصلی بوده و نه یک شاخه از خط کوفی.
نسخ به عنوان نتیجهای از عدم انعطافپذیری کوفی و به دلیل سبک آزاد آن ظهور کرد. این خط هنوز هم برای کپیبرداری از قرآن کریم استفاده میشود و بهطور کلی یازده قرن از توسعه خود را در چندین منطقه توسط خوشنویسان مختلف گذرانده است.
ابن مقله اولین کسی است که با اشتیاق خود برای معرفی این خط جدید سرمایهگذاری کرد و مفاهیم سادهتری مانند دایرهها را معرفی کرد و زوایای خط کوفی را تغییر داد تا نوشتن برای کپیبرداری از قرآن آسانتر شود.
مُرَقَّع
مُرَقَّع به مجموعهای متصل به هم از قطعات مختلف هنری شامل انواع آثار خوشنویسی و نقاشی گفته میشود. در نسخهپردازی مرقع مجموعهای از آثار یا آلبومی است از قطعات مختلف شامل آثار گوناگون خوشنویسان، نقاشان، تصویرگران، و مذهبّان که به شکل رقعه رقعه یا پارهپاره به یکدیگر پیوسته و شیرازه بسته و بهصورت کتاب یا بیاض تجلید شدهاند که در واقع حاصل این کار آلبومی از صفحات به هم پیوسته از آن آثار است.
در این ساختار، رقعهها به گونهای متصل میگردند که رقعه نخست و قطعه پایانی به طبلههای جلد میچسبند و در هنگام گشودن، همه رقعهها در یک راستا و در صف منظم دیده میشوند.
هنگامی که این رقعهها در نوردیده شوند همانند کتابی به نظر میرسند. که به صورت آکاردئونی قابل باز و بسته شدن است. در مواردی نادر مرقع به کاغذ یا هر چیز دیگری نیز گفته میشود که با خط رقاع بر آن نوشته باشند.
مُرَقَّع در لغت به معنی جامه وصله دار، جامهای که از تکه پارچههای دوخته شده درست شده باشد، خرقه، خرقهای که وصلههای چهارگوش داشته باشد. مرقعسازی هنری ایرانی ست که در ایران و بعدها در آسیای صغیر و شبهقاره هند رواج یافت. از نیمه دوم قرن نهم هجری، قطعهنویسی در میان خوشنویسان متداول شد.
بدین صورت که آنان آیات قرآن و احادیث و گزیدههای اشعار را بر روی قطعههایی مستقل تحریر میکردند. نیز در همین اوان که نقاشان، آثارشان را به شکل مجزا و خارج از محدوده کتاب بر روی رقعهها و قطعههای کاغذ ترسیم میکردند، مرقعسازی و وصالی این اوراق پراکنده در ایران رواج یافت. وصالان و صحافان از گردآوری آثار مختلف هنری و بههم پیوسته کردن آنها، کتابی نفیس فراهم میآوردند و آن را در میان دفّتین قرار میدادند.
خواجه شهابالدین عبدالله مروارید در شرفنامه خود از مرقع منسوب به امیرعلی شیرنوایی که شاید نخستین مرقع در تاریخ باشد و در ۸۹۷ ه.ق ساخته شده است، یاد میکند. مقدمهاین مرقع به قلم خود وی است. ظاهراً امیرعلی شیر نوایی دستور داده بود از کتابخانهها و اطراف و اکناف آثار نفیس هنری را جمع نمایند و با هم پیوند دهند و مرقعی بسازند. متأسفانه از این مرقع فعلاً نشانی در دست نیست.
در ساختن مرقع و آرایههای آن از هنرهای گوناگونی بهره میگرفتند. از یکسو میتوان نمونههایی نفیس از هنرهای جلدسازی، وصالی، قطاعی، حاشیهسازی، متن و حاشیه را در این ساختار یافت و از سوی دیگر، آثاری همچون خوشنویسی، نقاشی، تذهیب، و تشعیرسازی در متن مرقعات جلوهگری میکنند.
در بیشتر کتابخانههای پادشاهان و شاهزادگان و فرمانروایان و گران مایگان تهیه مرقع انجام میشد. آنان گذشته از تولید کتابهای ارزنده به فراهم آوردن و مرقعهای رنگین میپرداختند و کتابخانه آنان نگارخانه و نگارستان بوده است.
مرقعات برای اهل فن از نظر تاریخی و فرهنگی ارزش فراوان دارند؛ زیرا با تجزیه و تحلیل آنها، میتوان دربارهٔ خاستگاه، سیر تحول و تطور آثار، مکتبها و شیوهها، شناخت هنرمندان و روحیات آنها، و نیز ویژگیهای اجتماعی و سیاسی و اقلیمی، اطلاعات مفیدی بهدستآورد.
منابع:
بیانی، مهدی. احوال و آثار خوشنویسان. انتشارات علمی. چاپ دوم. تهران ۱۳۶۳ش
فضائلی، حبیب الله، اطلس خط، چاپ دوم ۱۳۶۲ اصفهان، انتشارات مشعل اصفهان، ص۳۵۷ و ۳۵۸
تابای، بدری (کامروز). فهرست مرقعات کتابخانه سلطنتی. تهران: کتابخانه سلطنتی، ۱۳۵۳
اتابکی، پرویز. فرهنگ جامع کاربردی عربی ـ فارسی فرزان: از دیرینه ایام عرب تانوترین واژگان علم و ادب. ج ۴، ذیل «مرقع»
بیانی، مهدی. احوال و آثار خوشنویسان. تهران: علمی، ۱۳۶۳
بیانی، مهدی. کتابشناسی کتابهای خطی. به کوشش حسین محبوبی اردکانی. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۳
دهخدا، علیاکبر. لغتنامه. ج ۱۲، ذیل «مرقع»
رفیقی هروی، مجنون. «سواد الخط» در نجیب مایلهروی. کتابآرایی در تمدن اسلامی. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۲، ص ۱۸۵–۲۰۶
مایلهروی، غلامرضا. لغات و اصطلاحات فن کتابسازی. ذیل «مرقع»
مایل هروی، نجیب. تاریخ نسخهپردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰
معین، محمد. فرهنگ فارسی. ج ۲، ذیل «مرقع»
منشی قمی، احمدبن حسین. گلستان هنر. تصحیح احمد سهیلی خوانساری. تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲
محمدحسن سمسار. «ابری». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و توجه اساتید معظم، متعهد، متدین و مجاهدِ خود در کسوت شاگردی، از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی و عبدالرسول یاقوتی، سید حسن موسی زاده، ناصر طاووسی و ابوالفضل خزائی تقدیر و تشکر نمایم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.