«دوستی با پیامبر(ص): از اطاعت خدا تا نورانیت بندگی»

در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف دوستی با پیامبر(ص) به عنوان مسیری عملی از اطاعت تا تجلی نور الهی در عرصه‌های فردی و اجتماعی خواهیم پرداخت.
شنبه، 19 مهر 1404
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
«دوستی با پیامبر(ص): از اطاعت خدا تا نورانیت بندگی»
مقدمه:
در جهانی که شیوه‌های مختلف ارتباطات انسانی، مفهوم دوستی را دستخوش تحول و ابتذال کرده است، پرسش از حقیقت «دوستی با پیامبر اکرم(ص)» به مسئله‌ای بنیادین بدل می‌گردد. آیا این دوستی، صرفاً یک علاقه قلبی و عاطفی است یا امری فراتر از آن، متضمن تعهدات عملی و التزامات رفتاری است؟

این مقاله با استناد به متون اصیل دینی، در پی تبیین این حقیقت است که دوستی با پیامبر(ص)، رابطه‌ای یک‌سویه و انفعالی نیست، بلکه مسیری پویا و تکاملی است که از «اطاعت از خداوند» به عنوان سنگ بنای آن آغاز شده و در نهایت به «نورانیت بندگی» و قرب الهی منتهی می‌شود.
 
 آنچه در پی می‌آید، واکاوی مراحل و نشانه‌های این دوستی اصیل است؛ از تجلی آن در عرصه‌های فردی و اخلاقی گرفته تا عرصه‌های اجتماعی و سیاسی، و سرانجام، فراتر رفتن از ظواهر و رسوخ آن در ژرفای جان، تا آنجا که تمامی زندگی بنده، جلوگاه عبادت پروردگار گردد.
 
«دوستی با پیامبر(ص): از اطاعت خدا تا نورانیت بندگی»

۱. دوستی با پیامبر(ص) در ترازوی ایمان: از عواطف الهی تا شناخت عقلانی

دوستی حقیقی با پیامبر اکرم(ص) تنها در گرو ادعا و انتساب نیست، بلکه در میدان عمل و با محک‌های ایمانی سنجیده می‌شود. این بخش به تبیین ارکان عملی این دوستی می‌پردازد که در چهارچوب "اطاعت از خدا" و "ارزش‌های علمی و اخلاقی" معنا می‌یابد.
 
۱-۱. محکم‌ترین رشته‌های ایمان: چارچوبی برای دوستی حقیقی
دوستی با پیامبر(ص) زمانی اصیل است که در چارچوب دستورات الهی قرار گیرد. امام صادق(ع) محکم‌ترین رشته‌های ایمان را اینگونه برمی‌شمرند:«مِنْ أَوْثَقِ عُرَى الْإِیمَانِ أَنْ تُحِبَّ فِی اللَّهِ وَ تُبْغِضَ فِی اللَّهِ وَ تُعْطِی فِی اللَّهِ وَ تَمْنَعَ فِی اللَّهِ» [۱].
 
این چهار کنش (دوستی، دشمنی، بخشش، منع) که همگی «فی الله» هستند، نشان می‌دهد که دوستی با پیامبر(ص) نیز باید در این چارچوب تعریف شود.
 
یعنی دوستی ما با ایشان باید به گونه‌ای باشد که ما را به اطاعت از خدا وادارد، نه آنکه ما را به نافرمانی از او سوق دهد. بنابراین، کسی که مدعی دوستی با پیامبر(ص) است، اما دوستی‌ها و دشمنی‌هایش بر اساس هوی و هوس است، هنوز به مرتبه حقیقی این دوستی نرسیده است.
 
۱-۲. علم به زمانه: پیش‌نیاز شناخت دوست و دشمن پیامبر(ص)
یکی از مظاهر التزام به ارزش علمی، شناخت درست از شرایط و جریان‌های زمانه است. رسول خدا(ص) می‌فرمایند:«الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ» [۲].
این هوشیاری تاریخی و سیاسی، یک وظیفه دینی است که به ما کمک می‌کند تا دشمنان واقعی پیامبر(ص) و مکتب او را—که مروزه ممکن است در پشت نقاب‌های فریبنده پنهان شده باشند—به درستی شناسایی کنیم.
 
 کسی که زمانه خود را نشناسد، ممکن است به نام دوستی با پیامبر(ص)، در دامن جریان‌هایی بیفتد که در حقیقت دشمن اصول و ارزش‌های او هستند. بنابراین، این شناخت، یک سپر ضروری برای حفظ وفاداری به پیامبر(ص) در عصر حاضر است.
 
۱-۳. زنجیره عقلانیت: از علم تا کرامتی که دوستی با پیامبر(ص) می‌آورد
ارزش علمی و اخلاقی که محور اصلی دوستی با پیامبر(ص) است، در روایت امام صادق(ع) به مفضل بن عمر به زیبایی ترسیم شده است. حضرت می‌فرمایند: «مَنْ لَمْ یَعْلَمْ لَمْ یَفْهَمْ، وَ مَنْ لَمْ یَفْهَمْ لَمْ یَسْلَمْ، وَ مَنْ لَمْ یَسْلَمْ لَمْ یُکْرَمْ...» [۳].
این زنجیره منطقی نشان می‌دهد که کرامت و عزت—که از برکات قرب به پیامبر(ص) است—در گرو سلامت فکری و عقیدتی است و این سلامت نیز تنها با علم و فهم صحیح حاصل می‌شود.
 
 کسی که با جهل و بدون درک، به کاری اقدام کند، «جَدَعَ أَنْفَ نَفْسِهِ» [۴] کرده و خود را خوار ساخته است. بنابراین، دوستی با پیامبر(ص) که مظهر علم و کرامت است، خود مستلزم تلاش برای کسب علم و خردورزی است تا شخصیت فرد، شایسته این قرب و دوستی گردد.
 

2- معیار الهی دوستی و دشمنی با پیامبر(ص): نفی قوم‌گرایی و تأکید بر اطاعت

در این بخش، با استناد به کلام گوهربار امام علی(ع) در حکمت ۹۶ نهج‌البلاغه و شواهد تاریخی، به واکاوی معیار حقیقی دوستی و دشمنی با پیامبر اکرم(ص) می‌پردازیم؛ معیاری که پیوندهای نسبی را در پرتو التزام عملی به فرامین الهی بازتعریف می‌کند.
 
۲-۱. قرب واقعی: علم عاملۀ به تعالیم انبیا
امام علی(ع) نزدیک‌ترین مردم به پیامبران را اینگونه معرفی می‌فرمایند:«إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ» [۵].«نزدیک‌ترین مردم به پیامبران، آگاه‌ترین آنان به آن چیزی است که آنها آورده‌اند.»
 
این بیان، قرب معنوی را جایگزین قرب فیزیکی و نسبی می‌سازد. منظور از "علم" در اینجا، تنها دانش نظری نیست، بلکه "علم عامل" (دانش همراه با عمل) است که در ژرفای جان انسان نفوذ کرده و او را به حرکت وامی‌دارد.
 
 ثمره درخت چنین علمی، عمل صالح است و علم بی‌عمل، خود نوعی جهل محسوب می‌شود. امام(ع) سپس با تلاوت آیه «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ...» [۶] بر این معیار مهر تأیید می‌زند و نشان می‌دهد که ملاک در امتهای پیشین نیز تبعیت عملی از پیامبرشان بوده است.
 
۲-۲. دوست و دشمن پیامبر(ص): اطاعت و عصیان، معیار نهایی
امام(ع) در بیانی شفاف و قاطع، دوست و دشمن پیامبر(ص) را نه بر اساس نسب، که بر پایه التزام عملی به دین خدا معرفی می‌کنند:«إِنَّ وَلِیَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ» [۷].
 
«به راستی دوست محمد(ص) کسی است که خدا را اطاعت کند، اگرچه پیوند نسبی‌اش دور باشد؛ و دشمن محمد(ص) کسی است که خدا را نافرمانی کند، اگرچه خویشاوندی‌اش نزدیک باشد.»این فراز، محور اصلی مقاله را به وضوح تبیین می‌کند: دوستی با پیامبر(ص) در گرو اطاعت از خداست.
 
 این اصل کلی، در حدیثی از امام سجاد(ع) نیز تأیید شده است: «خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُ... وَ خَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ...» [۸]. بنابراین، حتی اگر فردی از خاندان پیامبر(ص) باشد اما مرتکب عصیان شود، نمی‌تواند مدعی دوستی با ایشان باشد.
 
۲-۳. نمونه‌های تاریخی: امویِ ما و هاشمیِ بیگانه
تاریخ اسلام شاهد مصادیق عینی این معیار است. سعد بن عبدالملک، از خاندان اموی—که در قرآن به "شجره ملعونه" تعبیر شده‌اند—به دلیل ایمان و پیروی از اهل بیت(ع)، از سوی امام باقر(ع) مورد لطف قرار گرفت و حضرت به او فرمودند: «تو از آنها نیستی... تو از مایی» [۹] و به آیه «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی» [۱۰] استناد کردند.
 
در نقطه مقابل، افرادی از بنی‌هاشم یا قریش بودند که به دلیل دوری از مکتب اهل بیت(ع) طرد شدند. این موارد نشان می‌دهد که "منّی بودن" یک مفهوم اعتباری و نسبی نیست، بلکه یک حقیقت اکتسابی است که از مسیر اطاعت و پیروی به دست می‌آید.
 
۲-۴. تحول در نظام ارزشی: از افتخارات جاهلی تا معیار تقوا
اسلام با معیارهای ارزشی دوره جاهلیت—که بر پایه نسب و قبیله استوار بود—مقابله کرد. قرآن کریم معیار کرامت را تقوا قرار داد: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» [۱۱].
 
حتی نزدیکان پیامبر(ص) نیز اگر از کفر و عصیان پیروی کنند، از دایره اهلیت خارج می‌شوند، چنان که در مورد پسر نوح(ع) فرمود: «یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ» [۱۲].
 
در مقابل، افرادی مانند سلمان فارسی—که نه عرب بود و نه از قریش—به دلیل ایمان و عمل صالح، از سوی امیرالمؤمنین(ع) «مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ» [۱۳] خوانده شد. اینها همگی گواه بر این اصل است که در اسلام، رابطه‌ها بدون ضابطه‌ها بی‌ارزش است.
 

۳. دوستی با پیامبر(ص) در عرصه سیاست خارجی: معیارهای قرآنی برای تعامل با ملل دیگر

دوستی با پیامبر اکرم(ص) که بر اساس اطاعت از خداوند شکل می‌گیرد، تنها به عرصه روابط فردی محدود نمی‌شود، بلکه سیاست‌گذاری و جهت‌گیری کلان جامعه اسلامی در تعامل با دیگر ملل را نیز در بر می‌گیرد. تنظیم روابط بین‌الملل بر اساس معیارهای الهی، عین تبعیت از پیامبر(ص) و تجلی عملی دوستی با ایشان است.
 
۳-۱. دوستی با پیامبر(ص) و ضرورت شناخت دشمنان در عرصه بین‌الملل
دوستی راستین با پیامبر(ص) مستلزم پیروی از دستورات الهی در تمام عرصه‌ها از جمله شناسایی دشمنان امت اسلامی است. قرآن کریم با صراحت، معیار این شناسایی را بیان می‌فرماید:«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا» [۱۴].«مسلّماً شدیدترین مردم را در دشمنی با کسانی که ایمان آورده‌اند، یهود و مشرکان خواهی یافت.»

این آیه خط‌مشی کلی را برای سیاست خارجی جامعه اسلامی ترسیم می‌کند. دوستی با پیامبر(ص) ایجاب می‌کند که مسلمانان در عرصه بین‌الملل، هوشیارانه این جبهه دشمنی را شناسایی و مرزبندی خود را با آن حفظ کنند. نمونه تاریخی این دشمنی در "جنگ احزاب" و تداوم آن در قالب تشکیلات صهیونیسم بین‌المللی در عصر حاضر، مصداق عینی این اصل قرآنی است.
 
۳-۲. دوستی با پیامبر(ص) و معیارهای قرآنی برای دشمن‌شناسی
شناخت دقیق خصلت‌های دشمنان، بخشی از حکمت عملی در تدبیر امور بین‌الملل است که دوستی با پیامبر(ص) آن را طلب می‌کند. این خصلت‌ها که در رفتار جریان‌های سلطه‌گر مشاهده می‌شود، شامل ادعای برتری نژادی، دنیاطلبی افراطی و خود را مجاز دانستن به انجام هر جنایتی برای تأمین منافع است.
 
 این ویژگی‌ها در تقابل کامل با ارزش‌های اسلامی قرار دارد و جامعه مسلمانان را ملزم می‌سازد تا در تنظیم روابط و قراردادهای بین‌المللی خود، نهایت هوشیاری و تدبیر را به کار گیرد تا اساس دوستی با پیامبر(ص) و پایبندی به احکام الهی خدشه‌دار نشود.
 
۳-۳. دوستی با پیامبر(ص) و الگوی تعامل با جوامع غیرمسلمان
در مقابل، دوستی با پیامبر(ص) الگویی برای تعامل سازنده با دیگر جوامع نیز ارائه می‌دهد. قرآن کریم نزدیک‌ترین مردم در مودت به مؤمنان را معرفی می‌کند:«وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَی» [۱۵].«و مسلّماً نزدیک‌ترین مردم را در دوستی با کسانی که ایمان آورده‌اند، کسانی می‌یابی که گفتند: ما نصاری هستیم.»
 
این آیه نشان می‌دهد معنویت‌گرایی و دوری از مادی‌گرایی محض، می‌تواند زمینه‌ساز ارتباطات مبتنی بر احترام متقابل باشد. پناه دادن مسیحیان حبشه به مسلمانان مهاجر، نمونه تاریخی از این الگوی تعامل است که مبتنی بر اشتراکات ارزشی شکل گرفت. بنابراین، دوستی با پیامبر(ص) به معنای قطع ارتباط با جهان نیست، بلکه به معنای تنظیم هوشمندانه این ارتباطات بر اساس معیارهای الهی است.
 
۳-۴. دوستی با پیامبر(ص) و استراتژی کلان در روابط بین‌الملل
مجموع این آیات و شواهد تاریخی، یک استراتژی کلان را برای جامعه اسلامی ترسیم می‌کند. بر این اساس، دوری از محوریت ثروت و مادی‌گرایی افراطی در جوامع مقابل، و تأکید بر فضایل اخلاقی و انسانیت به عنوان معیار اصلی دوستی‌یابی، باید سرلوحه سیاست‌گذاران مسلمان قرار گیرد.
 
 هرگونه رابطه‌ای—حتی با کشورهای اسلامی یا مسیحی—که در آن نفوذ جریان سلطه‌گر صهیونیستی مشهود باشد، با روح دوستی با پیامبر(ص) در تضاد است. این استراتژی، عین تبعیت از خداوند و تجلی عملی پیروی از سیره نبوی در عرصه جهانی است.
 

4.دوستی با پیامبر(ص) و حکمت تعادل: تمایز میان دشمنی اعتقادی و روابط متغیر انسانی

این بخش به تبیین یک ملاحظه عملی مهم در مسیر دوستی با پیامبر(ص) می‌پردازد: چگونه می‌توان در عین پایبندی به دشمنی اصولی با دشمنان خدا، در روابط متغیر انسانی حکیمانه و متعادل رفتار کرد تا آسیبی به اصل این دوستی نرسد.
 
۴-۱. دوستی با پیامبر(ص) و پرهیز از افراط در روابط شخصی
دوستی با پیامبر(ص) که بر اساس اطاعت از خداست، ایجاب می‌کند که believer (مؤمن) در تمام شئون زندگی عاقلانه عمل کند. امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند:«أَحْبِبْ حَبِیبَکَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ بَغِیضَکَ یَوْماً مَا...» [۱۶].این توصیه، یک تکمیل کننده عملی برای اصل دوستی با پیامبر(ص) است.
 
اگر فردی در روابط شخصی خود—که پایه آن منافع متغیر است—دچار افراط شود و تمام اسرار خویش را فاش کند، ممکن است روزی با تبدیل دوست به دشمن، اقتدار و توان خود را برای ادامه مسیر اطاعت از خدا و دفاع از ارزش‌های پیامبر(ص) از دست بدهد. بنابراین، حفظ تعادل در این روابط، یک سرمایه‌گذاری برای تداوم توانایی در مسیر دوستی حقیقی است.
 
۴-۲. تمایز کلیدی: دشمن خدا کیست؟ دشمن من کیست؟
اینک به روشنی می‌توان تمایز گذاشت:    دشمن خدا و پیامبر(ص): این دشمنی—مطابق بخش‌های ۲ و ۳—ثابت، اصولی و غیرقابل تغییر است. معیار آن، آیه شریفه «لَّا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ... یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ...» [۱۷] است.
 
دشمن شخصی: این دشمنی، ناشی از تعارض منافع یا سلیقه در روابط دنیوی است و ممکن است تغییر کند. حکمت امام(ع) درباره مدیریت همین نوع از دشمنی است.
 
دوستی با پیامبر(ص) مستلزم این است که انسان این دو سطح را به خوبی از هم تفکیک کند و اجازه ندهد دشمنی‌های شخصی و زودگذر، او را از موضع اصلی و اصولی‌اش در قبال دشمنان خدا غافل کند، یا برعکس، آنچدر در دشمنی شخصی افراط کند که توانایی انجام وظایف اصلی خود را از دست بدهد.
 
۴-۳. استراتژی عملی برای حفظ توانایی در مسیر دوستی
رعایت این حکمت، یک استراتژی عملی برای حفظ توانمندی فرد مؤمن در مسیر دوستی با پیامبر(ص) است. وقتی امام صادق(ع) می‌فرمایند:«لَا تُطْلِعْ صَدِیقَکَ مِنْ سِرِّکَ إِلَّا عَلَى مَا لَوِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُّکَ لَمْ یَضُرَّکَ...» [۱۸].
 
در حقیقت یک راهکار عینی برای مصون ماندن ارائه می‌دهند. فردی که اسرار حیاتی خود را—که به توانایی او در خدمت به دین مرتبط است—در اختیار هر دوست متغیری قرار دهد، در صورت تغییر آن رابطه، خود را در معرض آسیب‌هایی قرار داده که ممکن است توانایی او برای ادامه مسیر اطاعت از خدا و دفاع از ارزش‌های پیامبر(ص) را تضعیف یا نابود کند.
 

5- دوستی با پیامبر(ص) در عرصه حکمرانی: مبانی اطاعت از حاکم اسلامی

این بخش به تبیین این اصل می‌پردازد که دوستی با پیامبر(ص) و اطاعت از خداوند، در سطح کلان جامعه، مستلزم پیروی از حاکم عادل و ضابطه مند است که مجری قوانین الهی باشد.
 
۵-۱. دوستی با پیامبر(ص) و دلیل عقلی اول اطاعت از حاکم: ایجاد نظم و امنیت
امام علی(ع) در بیانی گهربار، فلسفه وجودی حکومت را تبیین می‌فرمایند:«إِنَّ فِی سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِکُمْ...» [۱9].«به راستی که در حکومت خداوند [و حاکم منصوب از سوی او] مصونیتی برای امور شماست...»
 
این کلام نورانی نشان می‌دهد که حفظ نظام اجتماعی، که بستر لازم برای تحقق "ارزش‌های اخلاقی" و "علمی" مورد تأکید پیامبر(ص) است، در گرو وجود حاکمیت و اطاعت از آن است. دوستی با پیامبر(ص) که دین او دین جامعه‌سازی است، ما را ملزم می‌کند تا برای حفظ این کالای ارزشمند (نظم عمومی) که زمینه‌ساز رشد معنوی و علمی است، از حاکم شرعی اطاعت کنیم.
 
۵-۲. دوستی با پیامبر(ص) و دلیل عقلی دوم اطاعت از حاکم: اطاعت از خداوند
در نگاه اسلامی، اطاعت از حاکمِ منصوب یا منتخبِ مشروع، در حقیقت تجلی عینی اطاعت از خداوند است. این همان حلقه گمشده‌ای است که محور اصلی مقاله بر آن تأکید دارد.
 
وقتی خداوند به حاکمی legitimation (مشروعیت) می‌بخشد، اطاعت از او—در چارچوب قوانین الهی—همان "اطاعت از خدا" است که اساس دوستی با پیامبر(ص) بر آن بنا نهاده شده است.
 
 بنابراین، سرپیچی از چنین حاکمی، نه تنها یک نافرمانی سیاسی، بلکه نوعی نافرمانی از خداوند و نقض دوستی با پیامبر(ص) محسوب می‌شود.
 
۵-۳. دوستی با پیامبر(ص) و دلیل عقلی سوم اطاعت از حاکم: شکرگزاری از نعمت الهی
حاکم عادل و مدیری که به اصلاح امور مردم همت می‌گمارد، نعمتی بزرگ از سوی خداوند بر جامعه است. به حکم عقل که "شکر منعم" را واجب می‌داند، اطاعت از چنین حاکمی—که مجری قوانین الهی است—شکل عملی شکرگزاری از نعمت هدایت و حکومت الهی است.
 
دوستی با پیامبر(ص) که بزرگ‌ترین نعمت الهی است، ما را بر آن می‌دارد که در برابر سایر نعمات الهی—از جمله نعمت "حاکم صالح"—نیز شاکر باشیم و این شکرگزاری را با همکاری و اطاعت عملی نشان دهیم.
 
۵-۴. دوستی با پیامبر(ص) و دلایل نقلی اطاعت از حاکم
دوستی با پیامبر اکرم(ص) که بر اساس اطاعت از خداوند شکل می‌گیرد، در سیره عملی آن حضرت و آیات قرآن کریم، به پیروی از صاحبان امر تعبیر شده است. این بخش به بررسی مهم‌ترین دلایل نقلی که لزوم این اطاعت را تبیین می‌کنند، می‌پردازد.
 
۵-۴-۱. دوستی با پیامبر(ص) و استدلال به آیه امانات
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا...» [20].«به راستی خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانات را به صاحبانش بسپارید...»
 
بر اساس شواهد روایی، یکی از مصادیق مهم "امانت" در این آیه، منصب امامت و رهبری است. دوستی با پیامبر(ص) که خود مأمور به ابلاغ این امانت بود، مستلزم آن است که امت او نیز این امانت را در جایگاه خود بشناسند و از آن حفاظت کنند. هنگامی که حاکمی عادل و واجد‌الشرایط، این امانت الهی را در دست می‌گیرد، اطاعت از او در حقیقت حفاظت از همان امانت الهی است.
 
 اگر اطاعت از چنین حاکمی واجب نباشد، فرمان خداوند به سپردن امانت به اهلش و حکمرانی عادلانه، لغو و بی‌اثر خواهد بود و این با حکمت الهی سازگاری ندارد.
 
۵-۴-۲. دوستی با پیامبر(ص) و استدلال به آیه اولی‌الامر
قرآن کریم در آیه‌ای محوری می‌فرماید:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ...» [21].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید.»این آیه شریفه ارتباط مستقیم و ناگسستنی بین دوستی با پیامبر(ص) و اطاعت از اولیای امر برقرار می‌سازد.
 
قرابت ساختاری: عطف "اولی الامر" به "الرسول" بدون تکرار فعل "أطیعوا" نشان می‌دهد که اطاعت از اولی الامر در ادامه و در راستای همان اطاعت از پیامبر(ص) است. 
 
شأن حکومتی: عنوان "اولی الامر" به وضوح بر شأن حکومتی و مدیریتی دلالت دارد. دوستی با پیامبر(ص) که خود حاکم جامعه بود، ایجاب می‌کند که از جانشینان بر حق و واجد شرایط او در عرصه حکمرانی نیز پیروی شود.
 
عمومیت مفهوم "امر": مفهوم "امر" در "اولی الامر" شامل تمامی شئون اجتماعی و حکومتی می‌شود، نه فقط امور قضایی. بنابراین، دوستی با پیامبر(ص) مستلزم پیروی از اولی الامر در تمامی عرصه‌هایی است که به اداره جامعه اسلامی مربوط می‌شود.
 
۵-۴-۳. دوستی با پیامبر(ص) و استدلال به آیه ملک عظیم
خداوند در مورد خاندان ابراهیم(ع) می‌فرماید:«...وَآتَیْنَاهُمْ مُلْکًا عَظِیمًا» [22].«...و ملک و فرمانروایی بزرگی به آنان عطا کردیم.»
 
در روایات، این "ملک عظیم" به مقام امامت و اطاعت فرض شده تفسیر شده است. این آیه نشان می‌دهد که خداوند مقام رهبری و اطاعت از رهبر را به عنوان فضیلتی بزرگ به بندگان شایسته خود عطا می‌کند.
 
 بنابراین، دوستی با پیامبر(ص) که وارث این سنت الهی و برخوردار از همان "ملک عظیم" است، ما را ملزم می‌سازد که این نعمت الهی را گرامی داشته و با اطاعت از حاکم عادل و شایسته، شکرگزار این نعمت باشیم. کسانی که از این اطاعت سرباز زنند، در حقیقت نسبت به فضل الهی جحود ورزیده‌اند.
 
مطالعه شد. این بخش پایانی از دلایل نقلی، به خوبی پیوند "دوستی با پیامبر(ص)" را با "اطاعت از حاکم شرعی در عصر غیبت" از طریق سیره و سخن ائمه(ع) تبیین می‌کند. اکنون این محتوا را در قالب زیرعنوان نهایی بخش پنجم و با حفظ انسجام ارجاعات ارائه می‌کنم.
 
۵-۴-۴. دوستی با پیامبر(ص) و تداوم اطاعت از حاکم در عصر غیبت
دوستی با پیامبر اکرم(ص) و التزام به سیره او، امری مقطعی و محدود به عصر حضور نیست. روایات متعددی از خود آن حضرت و ائمه هدی(ع) بر این اصل تأکید دارند که حلقه اطاعت از حاکمیت الهی هیچ‌گاه نباید گسسته شود، حتی در دوران غیبت. این روایات، خط مشی سیاسی جامعه مؤمن را در تمامی اعصار ترسیم می‌کنند.
 
۵-۴-۴-۱. دوستی با پیامبر(ص) و روایت نظام‌بخش اسلام
پیامبر اکرم(ص) در روایتی که شیعه و سنی آن را نقل کرده‌اند، می‌فرمایند:«اسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا لِمَنْ وَلَّى اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ» [۲3].
 
«بشنوید و اطاعت کنید از کسی که خداوند ولایت امر را به او سپرده است؛ چرا که این [اطاعت]، نظام‌بخش اسلام است.»
 
این حدیث شریف به وضوح نشان می‌دهد که بقا و استحکام اسلام به عنوان دین پیامبر(ص) در گرو وجود یک ساختار رهبری و اطاعت از آن است.
 
 دوستی با پیامبر(ص) مستلزم آن است که پیروان او برای حفظ "نظام اسلام" که بزرگ‌ترین میراث آن حضرت است، از حاکم شرعی عصر خود—که وارث این مسئولیت است—اطاعت کنند. این روایت به زمان خاصی محدود نیست و شمول آن به عصر غیبت، امری بدیهی است.
 
۵-۴-۴-۲. دوستی با پیامبر(ص) و روایت شرط‌مندی اطاعت
امیرالمؤمنین علی(ع) در بیان رابطه دوسویه بین حاکم و مردم می‌فرمایند:«حَقٌّ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ یَحْکُمَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ... فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَحَقٌّ عَلَى النَّاسِ أَنْ یَسْمَعُوا لَهُ وَ أَنْ یُطِیعُوا...» [۲4].
 
«بر امام واجب است که به آنچه خدا نازل کرده حکم کند... و هنگامی که چنین کرد، بر مردم واجب است که به سخنش گوش فرا دهند و اطاعتش کنند.»
 
این کلام گهربار، مسئولیت متقابل را در نظام اسلامی ترسیم می‌کند. دوستی با پیامبر(ص)—که خود اولین امام و حاکم اسلامی بود—ما را ملزم می‌کند که در مقابل حاکمی که به وظیفه الهی خود (حکم به انزال الله و ادای امانت) عمل می‌کند، به تکلیف خویش (اطاعت) عمل نماییم.
 
 این روایت، اطاعت را مشروط به التزام حاکم به قانون الهی می‌داند و بدین ترتیب، معیاری الهی برای مشروعیت حاکم و اطاعت از او ارائه می‌کند.
 
۵-۴-۴-۳. دوستی با پیامبر(ص) و روایت نفی طاغوت‌گرایی
در روایت معروف عمر بن حنظله، امام صادق(ع) مراجعه به قضات جور را نهی کرده و می‌فرمایند:«فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً... فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ عَلَیْنَا رَدَّ...» [۲5].
 
«... همانا من او را حاکم بر شما قرار دادم... پس هنگامی که به حکم ما داوری کرد و از او پذیرفته نشد، پس [حکم] خدا را سبک شمرده و ردّی بر ماست...»
 
این روایت از چند جهت حائز اهمیت است: نصب الهی: امام(ع) فقیه عادل و آگاه را "جعلتَه حاکماً" می‌نامند که نشان از نوعی نصب عام دارد.
 
اتصال به پیامبر(ص): ردّ حکم چنین فقیهی، "ردّ علیا" و در نهایت "ردّ على الله" شمرده شده است. این سلسله‌مراتب به وضوح نشان می‌دهد که اطاعت از فقیه واجد‌الشرایط، در حقیقت ادامه همان اطاعت از پیامبر(ص) و خداوند است.
 
نفی طاغوت: در مقابل، مراجعه به محاکم غیرشرعی، "مراجعه به طاغوت" معرفی شده است. بنابراین، دوستی با پیامبر(ص) که مبارزه با طاغوت از اهداف اصلی بعثت او بود، ما را از مراجعه به هر مرجع قدرت غیرالهی نهی می‌کند.
 
۵-۴-۴-۴. دوستی با پیامبر(ص) و توقیع شریف
حضرت ولی عصر(عج) در توقیع شریف به اسحاق بن یعقوب می‌فرمایند:«وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ» [۲6].«و اما در رویدادهای [مستحدثه]، به راویان حدیث ما رجوع کنید، چرا که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا هستم.»
 
این بیان نورانی، استمرار نظام هدایت و مرجعیت را در عصر غیبت تأیید می‌کند. "رجوع" به راویان حدیث—که فقهای امع‌الشرایط هستند—به معنای پیروی و اطاعت عملی از آنان در مسائل اجتماعی و فردی است.
 
این امر، حلقه اتصال امت به امام عصر(عج) و از طریق ایشان به پیامبر اکرم(ص) و در نهایت به خداوند متعال است. بنابراین، دوستی با پیامبر(ص) در عصر حاضر، مستلزم التزام به این رهنمود و اطاعت از فقهایی است که در طول سلسله مراتب حجت الهی قرار دارند.
 
این بخش، استدلال نقلی برای لزوم اطاعت از حاکم شرعی را با استناد به روایات معتبر به پایان می‌برد و پیوند آن را با محور اصلی مقاله به وضوح نشان می‌دهد. برای تنظیم بخش نتیجه‌گیری یا افزودن بخش‌های جدید، آماده هستم.
 

۶. دوستی با پیامبر(ص) و اوج اطاعت: عبادت به مثابه سبک زندگی

دوستی با پیامبر اکرم(ص) که بر محور اطاعت از خداوند استوار است، در نهایت باید به تحول درونی و سبک زندگی بینجامد. این بخش به بررسی جایگاه "عبادت" به عنوان عالی‌ترین تجلی اطاعت عملی می‌پردازد که دوستی با پیامبر(ص) را به کمال می‌رساند.
 
۶-۱. دوستی با پیامبر(ص) و عشق به عبادت: معیار برتری انسان
پیامبر اکرم(ص) در بیانی ژرف، برترین مردم را اینگونه معرفی می‌فرمایند:«أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ...» [۲7].
 
«برترین مردم کسی است که عاشق عبادت شود، و آن را در آغوش کشد و از [عمق] دل آن را دوست بدارد و با بدنش آن را به جا آورد...»
 
این حدیث شریف نشان می‌دهد که دوستی با پیامبر(ص)—که خود اسوه عبادت بود—باید در نهایت به "عشق به عبادت" در وجود فرد مؤمن بینجامد.
 
کسی که مدعی دوستی با پیامبر(ص) است، اما دل و تن او به عبادت مأنوس نیست، هنوز به حقیقت این دوستی نرسیده است. این عشق است که باعث می‌شود انسان، سختی‌ها و آسانی‌های زندگی مادی را—که در بخش‌های قبل (مانند سیاست و حکمرانی) مطرح شد—در پرتو لذت بندگی به فراموشی بسپارد.
 
۶-۲. دوستی با پیامبر(ص) و شرط استغنا: تفرغ برای عبادت
در حدیث قدسی که از امام صادق(ع) نقل شده، آمده است:«یَا ابْنَ آدَمَ! تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِی أَمْلَأْ قَلْبَکَ غِنًى... وَ عَلَیَّ أَنْ أَسُدَّ فَاقَتَکَ» [۲8].«ای فرزند آدم! برای عبادت من فارغ شو، تا دلت را از بی‌نیازی پر کنم... و بر من است که فقر تو را ببندم.»
 
این کلام نورانی، یک معامله الهی را ترسیم می‌کند. دوستی با پیامبر(ص) و اطاعت از خداوند، مستلزم آن است که انسان "تفرغ" پیدا کند، یعنی دل خود را از اشتغالات مادیِ خارج از حد ضرورت خالی سازد تا ظرفیتی برای دریافت فیض الهی پیدا کند.
 
 این "تفرغ"، به معنای ترک دنیا نیست، بلکه به معنای اولویت‌بندی و مدیریت قلب است. وقتی خداوند محور زندگی قرار گیرد، خود او متکفل رفع نیازهای بنده می‌شود. این اصل، پشتوانه معنوی همان اطاعتی است که در بخش‌های قبل (مانند اطاعت از حاکم) مورد تأکید قرار گرفت.
 
۶-۳. دوستی با پیامبر(ص) و عبادت همه‌جانبه
عبادت تنها به نماز و روزه محدود نیست. دوستی با پیامبر(ص) که برای هدایت بشر در تمامی شئون زندگی مبعوث شد، ایجاب می‌کند که عبادت به سبک زندگی جامع تبدیل شود.
 
 "حسن خلق" و "حسن معاشرت" که در روایات بر آن تأکید شده، خود بخشی از عبادت محسوب می‌شود. بنابراین، کسی که در عرصه اجتماعی (بخش ۳ و ۵) به اطاعت از حاکم می‌پردازد و در عرصه فردی اهل نماز و دعاست، در حقیقت در حال تکمیل حلقه‌های مختلف عبادت است.
 
۶-۴. دوستی با پیامبر(ص) و پاداش الهی: الهام عبادت نیکو
امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند:«إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً أَلْهَمَهُ حُسْنَ الْعِبَادَةِ» [۲9].«هرگاه خداوند بنده‌ای را دوست بدارد، عبادت نیکو را به او الهام می‌کند.»
 
این فراز، نقطه اتصال نهایی است: دوستی با پیامبر(ص) → اطاعت از خدا → عبادت → محبوبیت نزد خدا → الهام عبادت بهتر. این یک چرخه تکامل‌بخش است.
 
 دوستی با پیامبر(ص) و اطاعت از دستوراتش، باعث می‌شود انسان به مقام محبوبیت الهی برسد و در این صورت، خداوند خود راه‌های نزدیک‌تر شدن و عبادت بهتر را به دل او می‌افکند. حضرت علی(ع) نیز در جای دیگر عبادت را "فوز" (رستگاری) می‌دانند [30] که همان هدف نهایی دوستی با پیامبر(ص) است.
 
۶-۵. دوستی با پیامبر(ص) در میدان عمل: مصادیق گسترده عبادت
دوستی با پیامبر اکرم(ص) و اطاعت از خداوند، هنگامی به کمال می‌رسد که در قالب عبادتهای عملی و همه‌جانبه متجلی شود. این بخش به تبیین مصادیق متعدد عبادت می‌پردازد که نشان می‌دهد عبادت تنها به اعمال خاص محدود نبوده و همه ابعاد زندگی را در بر می‌گیرد.
 
۶-۵-۱. هفت ستون عبادت از منظر پیامبر(ص)
در حدیث معراج، هنگامی که از پیامبر(ص) پرسیده شد بنده چه زمانی عابد محسوب می‌شود، فرمودند هنگامی که هفت خصلت در او جمع شود:
 
1- «وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنِ الْمَحَارِمِ»: پارسایی که او را از حرام بازدارد.
 
2- «صَمْتٌ یَکُفُّهُ عَمَّا لَا یَعْنِیهِ»: سکوتی که او را از سخن بی‌فایده بازدارد.
 
3- «خَوْفٌ یَزْدَادُ کُلَّ یَوْمٍ مِنْ بُکَائِهِ»: ترسی [از خدا] که هر روز بر گریه‌اش بیفزاید.
 
4- «حَیَاءٌ یَسْتَحْیِی مِنِّی فِی الْخَلَاءِ»: حیایی که در خلوت نیز از من شرم کند.
 
5- «أَکْلُ مَا لَا بُدَّ مِنْهُ»: خوردن به اندازه ضرورت.
 
6- «یُبْغِضُ الدُّنْیَا لِبُغْضِی لَهَا»: به دنیا به سبب دشمنی من با آن، دشمنی بورزد.
 
7- «یُحِبُّ الْأَخْیَارَ لِحُبِّی إِیَّاهُمْ»: نیکان را به سبب دوستی من با آنان، دوست بدارد.
 
این هفت خصلت نشان می‌دهد که دوستی با پیامبر(ص) مستلزم یک تحول همه‌جانبه اخلاقی و عملی است که از کنترل زبان و شکم آغاز شده و به عواطف و ارتباطات اجتماعی می‌رسد.
 
۶-۵-۲. پنج رکن بندگی از نگاه امام علی(ع)
امیرالمؤمنین علی(ع) ارکان بندگی را در پنج مورد خلاصه می‌فرمایند:«الْعُبُودِیَّةُ خَمْسَةُ أَشْیَاءَ: خَلَاءُ الْبَطْنِ وَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ قِیَامُ اللَّیْلِ وَ التَّضَرُّعُ عِنْدَ الصُّبْحِ وَ الْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ» [31].
 
«بندگی پنج چیز است: خلوت شکم [کم‌خوری]، تلاوت قرآن، شب‌زنده‌داری، تضرع در سحرگاهان و گریه از خشیة الله.»
 
این بیان، ترکیبی از عبادتهای بدنی (کم‌خوری، شب‌زنده‌داری)، عبادتهای قلبی (تضرع، گریه از خوف خدا) و عبادتهای علمی (تلاوت قرآن) را ارائه می‌دهد که همگی در راستای تکامل روحی انسان برای رسیدن به حقیقت دوستی با پیامبر(ص) است.
 
۶-۵-۳. عبادت در سبک زندگی اجتماعی
دوستی با پیامبر(ص) که خود "رحمة للعالمین" بود، ایجاب می‌کند که عبادت به رفتارهای اجتماعی نیز تسری یابد. از جمله: 
 
1- «إِنَّ مِنَ الْعِبَادَةِ لِینَ الْکَلَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلَامِ» [32]: نرم‌گویی و گسترش سلام، از مصادیق عبادت است.
 
2- «نَظَرُ الْوَلَدِ إِلَى وَالِدَیْهِ حُبًّا لَهُمَا عِبَادَةٌ» [۳3]: نگاه محبت‌آمیز فرزند به پدر و مادرش عبادت است.
 
3- «الْعِبَادَةُ عَشْرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِی طَلَبِ الْحَلَالِ» [۳4]: عبادت ده جزء است که نُه جزء آن در طلب روزی حلال است.
 
این روایات به وضوح نشان می‌دهند که دوستی با پیامبر(ص) باید در همه عرصه‌های زندگی—از خانواده تا اقتصاد—نمایان شود.
 
۶-۵-۴. عالی‌ترین سطوح عبادت: تفکر و محبت الهی
امام علی(ع) عالی‌ترین مراتب عبادت را اینگونه معرفی می‌فرمایند:«التَّفَکُّرُ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عِبَادَةُ الْمُخْلَصِینَ» [۳5].«اندیشیدن در ملکوت آسمان‌ها و زمین، عبادت مخلصان است.»
 
این بیان نشان می‌دهد که دوستی با پیامبر(ص) که مروج خردورزی بود، در نهایت باید به عبادت عقلانی بینجامد. همچنین، کامل‌شدن ایمان در گرو آن است که «مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ...» [۳6]، یعنی تمام دوستی‌ها و دشمنی‌های انسان—که در بخش‌های قبل به عنوان ارکان ایمان مطرح شد—بر اساس معیارهای الهی باشد.
 

7- نتیجه‌گیری: دوستی با پیامبر(ص) و رسیدن به نورانیّت

مقاله حاضر با استناد به آیات قرآن کریم، روایات معصومین(ع) و استدلال‌های عقلی، این حقیقت را به تفصیل تبیین کرد که دوستی حقیقی با پیامبر اکرم(ص) در گرو اطاعت عملی از خداوند و التزام به ارزش‌های علمی و اخلاقی است. این دوستی، مراتب و جلوه‌های گوناگونی دارد که از سطح فردی آغاز شده و تا سطوح اجتماعی، سیاسی و بین‌المللی گسترش می‌یابد. اما پرسش نهایی این است: غایت این مسیر چیست؟ ثمره این دوستی و اطاعت برای انسان چیست؟
 
7-1.فلسفه بندگی: تقرب و نورانیّت
همان‌گونه که در مثال گویای لیوان آب و نور چراغ بیان شد، خداوند—که «نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» [۳7] است—نیازی به عبادت ما ندارد. این ما هستیم که با عبادت و تقرب به آن منبع بی‌پایان نور، خود را نورانی می‌کنیم.
 
امام صادق(ع) تأکید می‌فرمایند: «لَا یَخْلُو مِنْهُ مَکَانٌ» [۳8]؛ هیچ مکانی از او خالی نیست. بنابراین، تقرب به خدا به معنای نزدیک شدن مکانی نیست، بلکه به معنای افزایش درک و بهره‌مندی از حضور همیشگی او است.
 
هر بار که نماز می‌خوانیم، با تکبیرة‌الاحرام، ارتباط خود را با این منبع نور برقرار می‌سازیم و رحمت الهی از بالای سرمان تا آسمان، ما را فرا می‌گیرد و وجودمان را نورانی‌تر می‌سازد.
 
7-2.دوستی با پیامبر(ص)؛ وسیله‌ای برای رنگ خدایی گرفتن
تمامی مباحث مقاله—از معیارهای دوستی و دشمنی گرفته تا اطاعت از حاکم و مصادیق عبادت—همگی در حقیقت، مسیرهای عملی برای "رنگ خدایی گرفتن" هستند.
 
قرآن کریم می‌فرماید:«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ» [۳9].«رنگ خدایی [را برگزینید] و چه کسی از خداوند بهتر رنگ می‌زند؟ و ما او را عبادت می‌کنیم.»
 
دوستی با پیامبر(ص) بزرگ‌ترین وسیله برای پذیرش این "صِبْغَة الله" است. زیرا پیروی از او، ما را به سوی کامل‌ترین الگوی بندگی رهنمون می‌سازد.
 
7-3.نتیجه نهایی: نور هدایت و مغفرت
خداوند در قرآن به کسانی که تقوای الهی پیشه کرده و به پیامبرش ایمان آورند، وعده‌های بزرگی می‌دهد:«...یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ...» [40].«...دو بهره از رحمت خویش به شما می‌بخشد و برای شما نوری قرار می‌دهد که با آن راه بروید...»
 
این "نور"، همان محصول نهایی دوستی با پیامبر(ص) و اطاعت از خداست. نوری که:
1- مسیر زندگی را در دنیا روشن می‌کند.
2- عاقبت‌اندیشی را جایگزین دغدغه‌های مادی می‌سازد.
3- مغفرت الهی را به ارمغان می‌آورد.
 

جمع‌بندی نهایی:

دوستی با پیامبر(ص) یک شعار احساسی نیست، بلکه یک مسیر عملی و تحول‌آفرین است که در پرتو اطاعت از خدا و پیروی از ولیّ امر، انسان را گام‌به‌گام به سوی کمال و نورانیت سوق می‌دهد.
 
این دوستی حقیقی، افزون بر تبعیت فردی از سنت نبوی، تجلی اجتماعی نیز دارد و در چارچوب "تولی و تبری"، وفاداری به جبهه حق و دشمنی با جبهه باطل را طلب می‌کند.
 
در نهایت، این مسیر، بنده را به مقامی می‌رساند که با نور الهی راه می‌پیماید و به رحمت و مغفرت خداوند نائل می‌شود. در این مرحله نهایی، عبادت از شکل تکلیف محض خارج شده و به تجلی نور divine (الهی) در تمامی عرصه‌های زندگی تبدیل می‌گردد - از نرمش در گفتار تا انصاف در معامله، و از تفکر در ملکوت تا خدمت به خلق.
 
 این والاترین ثمره‌ای است که یک بنده می‌تواند از رابطه خود با پروردگار و پیامبرش به دست آورد؛ ثمره‌ای که هم سعادت دنیوی و هم فلاح اخروی را در بر می‌گیرد.
 

فهرست ارجاعات:

[۱] تحف العقول، ص ۳۶۲
[۲] الکافی، ج ۱، ص ۲۶
[۳] تحف العقول، ص ۳۵۶
[۴] تحف العقول، ص ۳۵۶
[۵] نهج‌البلاغه، حکمت ۹۶
[۶] قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۶۸
[۷] نهج‌البلاغه، حکمت ۹۶
[۸] بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۸۲
[۹] بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۳۳۷
[۱۰] قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه ۳۶
[۱۱] قرآن کریم، سوره حجرات، آیه ۱۳
[۱۲] قرآن کریم، سوره هود، آیه ۴۶
[۱۳] بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۳۷۳
 [۱۴] قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۸۲
[۱۵] قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۸3
[۱۶] نهج‌البلاغه، حکمت ۱۲
[۱۷] قرآن کریم، سوره مجادله، آیه ۲۲
[۱۸] تحف‌العقول، ص ۳۲۱
[۱9] نهج‌البلاغه، خطبه ۱۲۴
[20] قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۵۸
[21] قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۵۹
[22] قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۵۴
[۲3] کنز العمال، ج ۶، ص ۸۹
[۲4] نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵ (با تفاوت در عبارت)
[۲5] وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۱۳۸
[۲6] احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۲۸۳
[۲7] الکافی، ج ۲، ص ۸۳
[۲8] الکافی، ج ۲، ص ۸۳
[۲9] تصنیف غرر الحکم، ص ۱۹۸، ح ۳۹۳۵
[30] تصنیف غرر الحکم، ص ۱۹۸، ح ۳۹۳۲
[31] بحارالأنوار، ج ۶۷، ص ۲۴۸
[32] تصنیف غرر الحکم، ص ۲۱۵، ح ۴۲۱۰
[۳3] تحف العقول، ص ۴۴
[۳4] الکافی، ج ۲، ص ۸۳
[۳5] میزان الحکمة، ج ۳، ص ۲۴۶۴
[۳6] مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۴۴
[۳7] قرآن کریم، سوره نور، آیه ۳۵
[۳8] الکافی، ج ۱، ص ۱۲۶
[۳9] قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۳۸
[40] قرآن کریم، سوره حدید، آیه ۲
 
 منبع:
تحریریه راسخون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط