ايران و جامعه ملل (1)

در سير تدوين و تحکيم سازمان هاي بين المللي به نقاط عطفي برمي خوريم که گاه تاثيري بسزا، نه تنها در سازماندهي اين گونه نهادها، بلکه بر کل روند بين المللي داشته اند. بي ترديد جامعه ملل يکي از اين نقاط عطف تاريخ روابط بين الملل است. جامعه ملل که پايه هاي آن بر آرمانخواهي آنگلوساکسوني گذاشته شده بود، در طول فعاليت خود فراز و نشيب
يکشنبه، 14 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ايران و جامعه ملل (1)

ايران و جامعه ملل (1)
ايران و جامعه ملل (1)


 

نويسنده:مجتبي تويسرکاني




 

چکيده:
 

« گر چه دوران حيات جامعه ملل کوتاه و آشفته، موفقيت آن زودگذر و فرجامش بي عزت بود، هميشه بايد جايگاهي بس مهم را در تاريخ حفظ کند.»
اف . بي . والترز
در سير تدوين و تحکيم سازمان هاي بين المللي به نقاط عطفي برمي خوريم که گاه تاثيري بسزا، نه تنها در سازماندهي اين گونه نهادها، بلکه بر کل روند بين المللي داشته اند. بي ترديد جامعه ملل يکي از اين نقاط عطف تاريخ روابط بين الملل است. جامعه ملل که پايه هاي آن بر آرمانخواهي آنگلوساکسوني گذاشته شده بود، در طول فعاليت خود فراز و نشيب هايي را گذرانده است که بررسي تحليل جامعي از آن خواهد توانست جلوي بسياري از اشتباه ها و ندانم کاري هاي نهادهاي بين المللي کنوني و در کل، جامعه جهاني را گرفته و تجربه اي بس گران بها را ارزاني دارد. آري، « آزموده را آزمودن خطاست.»
اين مقاله بر آن است تا بررسي هر چند اجمالي از روابط ايران و جامعه بين الملل ارائه کند که خود روابط دو جانبه اي را ميان ايران و ديگر کشورها نيز شامل مي شود. لازم به يادآوري است ايران در چندين کنفرانس بين المللي که پيش از تاسيس جامعه ملل ( 1919 ) تشکيل گرديده بود، شرکت داشته و گاهي توانسته بود در آن ها به موفقيت هايي نيز برسد. ايران با تجربه هايي که از اين کنفرانس ها و روابط ديپلماتيک کسب کرده بود و با اميد و انتظاراتي که از اين نهاد
بين المللي در راه حفظ استقلالش داشت، خود را ملزم به حضور فعال و موثر در جامعه ملل مي دانست.
کليد واژه: ايران – جامعه ملل – کنفرانس ورساي – ميثاق ملل
قدرت هاي بزرگ در طول سده نوزدهم به بهانه هاي مختلف در امور ايران دخالت کرده و کشور را زير سلطه خود قرار دادند. چنان که در اوت 1907 روسيه و انگليس ايران را ميان خود تقسيم کرده و در واقع با اين کار نوعي استعمار پنهان يا غير مستقيم را بر ايران اعمال داشتند. در طول جنگ جهاني اول نيز با وجود اينکه ايران اعلام بي طرفي نموده بود، کشورهاي درگير به اين بي طرفي احترام نگذارده و متفقين ( روسيه و انگليس ) همه امور مملکتي را زير کنترل خود درآوردند. همين امر سياستمداران ايران را نسبت به استقلال، حاکميت و تماميت ارضي کشور پس از جنگ اول جهاني نگران ساخته بود، پس اولويت اساسي ايران پس از پايان جنگ اين بود که بتواند در نظام بين الملل به عنوان يک دولت مستقل شناخته شود و از اعمال نفوذ قدرت هاي بزرگ که ممکن بود به بهانه هاي مختلف ( از جمله ضعف و ناتواني ايران در اداره امور خود ) ايران را زير کنترل خود درآورند، مصون بماند.( مدني، ج1، ص 167)
در اين شرايط بود که اخبار پايان جنگ و اين مژده که سکوت توپ ها و توقف غرش تانک ها به زودي به تشکيل کنفرانس عمومي منجر خواهد شد، با ذوق و علاقه فراوان در ايران استقبال شد.( زند فرد، ص 47) کنفرانس صلح پاريس که براي تهيه قرارداد صلح بين متفقين و آلمان و جبران خسارات ناشي از جنگ تشکيل شده بود، يک هدف ديگر را نيز دنبال مي کرد که چه بسا بزرگ تر و سرنوشت سازتر از هدف نخست بود و آن بررسي طرحي بود که ويلسون، رئيس جمهور وقت آمريکا، آن را پيشنهاد کرده بود.
ويلسون در 8 ژانويه 1918 پيامي شامل 14 اصل (1)به کنگره آمريکا فرستاد که واپسين و مهم ترين آن پيشنهاد تشکيل يک مجمع جهاني متشکل از همه دولت ها و حکومت ها به وسيله عقد پيمان هاي رسمي و به منظور ايجاد تضمين هاي متقابل براي استقلال سياسي و تماميت ارضي دولت هاي کوچک و بزرگ بود.
ايران که در اين جنگ آسيب ديده بود و حق خود مي دانست در اين کنفرانس شرکت داشته باشد، هيئتي را به رياست مشاور الممالک انصاري، وزير امور خارجه، روانه پاريس کرد.
سرگذشت اين هيئت و موافقت ها و مخالفت ها درباره حضور نمايندگان دولت ايران در اين کنفرانس و سرانجام، موفق نشدن هيئت ايراني در شرکت در مباحثات آن، مسائلي هستند که در کتاب هاي مختلف و از جمله در شماره نخست فصل نامه تاريخ روابط اجتماعي آمده است.( اليور باست، ص 66-49)
به هر حال، در ژوئن 1919 کميته اي متشکل از نمايندگان دولت هاي شرکت کننده در کنفرانس صلح ورساي به منظور فراهم آوردن زمينه تاسيس جامعه ملل تشکيل شد. اين کميته تصميم گرفت نخست ايجاد جامعه ملل را اعلام نمايد و سپس به بررسي موضوعات مربوط به فعال کردن اين سازمان بپردازد. در چنين شرايطي بود که عهدنامه صلح ورساي در 28 ژوئن 1919 به امضاي دولت هاي شرکت کننده در کنفرانس صلح ورساي رسيد ( ميثاق ملل نيز هم زمان با عهدنامه صلح ورساي تصويب شد) و در 10 ژانويه 1920 لازم الاجرا گرديد که در واقع تاريخ رسمي تشکيل جامعه ملل محسوب مي شود.( آقايي، ص 2-51)
بر اساس اصل نخست ميثاق، جامعه داراي دو دسته عضو بود؛ اعضاي اصلي که عبارت بودند از امضا کنندگاني که در سند پيوست نام آنها برده شده بود و هم چنين دولت هايي که از امضاکنندگان پيمان نبودند، اما نام آنها در سند پيوست ذکر شده و بي قيد و شرط به پيمان
مي پيوستند. دسته ديگر، هر دولت مستقل، دومينيون يا مستعمره را که نام آن در سند پيوست ذکر نشده بود، شامل مي شد، در صورتي که عضويت آن مورد پذيرش دو سوم اعضاي مجمع عمومي قرار گيرد. ايران جزء يازده کشوري(2) بود که از امضا کنندگان ميثاق نبودند، اما نام آن ها در سند پيوست آمده بود و مي توانستند در صورت تمايل به آن سازمان بپيوندند. به اين ترتيب ايران سرانجام توانست به عنوان عضو اصلي جامعه ملل پذيرفته شود.
هيئت نمايندگي ايران متشکل از امير ذکاء الدوله غفاري، حبيب الله شهاب، دکتر جليل خان، به رياست ارفع الدوله در نخستين اجلاس مجمع جامعه ملل در سال 1920 شرکت نمود. ( آقايي، ص 61) مجلس شوراي ملي نيز در جلسه 30 دسامبر 1921 (9 دي ماه 1300) عضويت ايران در جامعه ملل را تصويب کرد.
ايران در دوران حيات جامعه ملل توجهي شايان به مسائل و بحث هاي اين نهاد جهاني داشت و خود نيزگاهي طرف اختلاف قرار مي گرفت و در کل چهره اي روشن از خود در پرونده بسته شده جامعه ملل، به عنوان نخستين سازمان جهاني فراگير، به يادگار گذاشت. جامعه ملل از آغاز با مسائل و مشکلاتي فراوان دست و پنجه نرم کرد و سرانجام که نتوانست به دو وظيفه اصلي اش،يعني حفظ صلح و امنيت بين المللي و گسترش همکاري هاي بين المللي، دست يابد، در اواسط دهه 1930 فلسفه وجودي خود را از دست داد. ايران تا اين زمان در چند مورد از
بحث هاي جامعه ملل شرکت داشت که مهم ترين آن ها را در اين جا بررسي خواهيم کرد.

دفاع ايران از عضويت اعضاي تازه و عينيت بخشي به ويژگي هاي جهان شمولي جامعه ملل
 

ايران به موازات اميدها و خواسته هاي خود از جامعه ملل، به شدت از اصل جهان شمولي اين سازمان بين المللي حمايت مي کرد و تمايل فراواني براي جلب و پذيرش اعضاي تازه نشان مي داد.(همان) با تشکيل نخستين اجلاس مجمع عمومي در نوامبر 1919، مسئله ورود اعضاي جديد به صورت يکي از مهم ترين موارد دستور کار مجمع درآمد، تا آن جا که همه وقت يکي از کميته هاي اصلي مجمع صرف رسيدگي به درخواست هاي عضويت شد.( زندفرد، ص66)
ذکاءالدوله غفاري، نماينده ايران، در بحث عمومي اجلاس نخست مجمع درباره شرايط پذيرش اعضاي جديد چنين گفت: « دولت متبوع من علاقه مند است که در اين مجمع نمايندگان تمام مردمي که نژاد بشري را تشکيل مي دهند، گردهم آيند.» نماينده ايران تنها اين شرط را براي ورود اعضاي جديد لازم مي دانست: « بايد صاحب مرزهاي مشخص، دولت ثابت و عقايد دموکراتيک باشند.» اين ها مفاهيم کلي و نسبي بودند و بر اساس اين ضوابط به تقريب هر درخواست کننده عضويت مي توانست به جامعه ملل راه يابد.( همان، ص7-66) سرانجام پس از جلسات و تبادل نظرهاي فراوان در نخستين اجلاس مجمع، از شانزده کشور خواهان عضويت، شش کشور موفق شدند به عضويت جامعه ملل پذيرفته شوند.
ايران درباره پذيرفته شدن آلمان و متحدانش در جنگ جهاني به عضويت جامعه ملل، همين حُسن نظر را به کار برد و ذکاءالدوله اين حضور را چنين توجيه کرد: « نبايد با بستن در جامعه ملل به روي اين کشورها آن ها را تنبيه نماييم. مي بايد اين کشورها را به جامعه ملل راه دهيم و کمک کنيم که خود را بازيابند.» ( L.NOR,pp. 566-7)
سرانجام پس از بحث هاي مفصل و طولاني و طرفداري نماينده ايران، آلمان در 8 سپتامبر 1926 به اتفاق آراء به عضويت جامعه ملل پذيرفته شد. ايران در راستاي حمايت از اصل جهان شمولي جامعه ملل، افزون بر فعاليت هاي ياد شده بر عضويت کشورهاي عراق، ترکيه، افغانستان و همسايگان ديگر در اين مجمع جهاني پافشاري مي کرد، زيرا اين امر را سبب افزايش ضريب امنيت خود مي دانست، چنان چه حضور شوروي را به عنوان همسايه اي نيرومند در ژنو، غنيمتي بزرگ براي خود مي پنداشت.
پشتيباني بي قيد و شرط ايران از ورود اعضاي تازه که در واقع حمايت از اصل جهان شمولي جامعه ملل بود، با کوشش براي تنوع بخشيدن به ترکيب عضويت در شورا با اين هدف که اين ارگان به صورت نهادي بي طرف در حل و فصل دعاوي بين المللي درآيد، از انگيزه اي واحد سرچشمه مي گرفت. هدف اصلي ايران همان حفظ و تقويت مباني ميثاق بود تا آن توان و مشروعيت لازم را براي تامين صلح و ثبات در سطح منطقه اي و جهاني کسب کند. با اين حال در هيچ مورد علاقه ايران به حفظ اصول ميثاق، چون دفاع بي دريغ از ماده دهم که شالوده نظام امنيتي جامعه ملل را شکل مي داد، اصيل و محسوس نبود ؛ داستاني که به بحث و گفتگويي جداگانه نياز دارد. ( زندفرد، ص 81)

دفاع ايران ازماده ده ميثاق
 

ايران افزون بر جهان شمولي جامعه ملل، تمايل فراواني به تحقق عملي سيستم امنيت دسته جمعي در چارچوب اين سازمان بين المللي داشت. دولت ايران اميد داشت که اين سيستم بتواند کشور را از تهديد به زور يا اعمال تجاوز توسط کشورهاي ديگر مصون دارد و در کل به حفظ صلح و امنيت بين المللي بينجامد. به همين سبب هنگامي که پيشنهاد کانادا مبني بر تجديد نظر در ميثاق به منظور تعديل و تغيير در ماده دهم ( که تئوري امنيت دسته جمعي و حفظ استقلال و تماميت ارضي همه دولت هاي عضو را در برابر تجاوز دربرداشت) مطرح شد، ايران به شدت با آن مخالفت کرد. ( آقايي، ص62)
هنگام طرح موضوع در جلسه علني مجمع ارفع الدوله، نماينده ايران، در دادن راي مخالف پافشاري مي کرد.(3) در نتيجه بر اساس اصل اتفاق آراء، پيشنهاد کانادا به تصويب نرسيد. حدود بيست عضو ديگر که با نظر ايران موافق بودند، راي ممتنع دادند. در هر حال چون نظر کانادا از حمايت موثري برخوردار شد، مقصود اصلي در عمل تحقق پذيرفت و از آن پس، نه تنها کانادا بلکه اعضاي ديگر نيز مي توانستند ادعا کنند که کلام آخر در مورد به کارگيري قواي نظامي با خود آنهاست.( والترز، ص 177)
اگر تاريخچه فعاليت ايران را در جامعه ملل مرور کنيم، دفاع ايران از ماده ده ميثاق ملل شاخص ترين اين فعاليت به شمار مي آيد. وجه نظر ايران در مورد ماده ده بيانگر فلسفه پيوستن ايران به جامعه ملل محسوب مي شود ؛ سازماني سياسي – امنيتي که آن را وسيله اي براي استحکام و قوام بخشيدن به استقلال و تماميت ارضي خويش مي پنداشت. اين فکر نه تنها در همه مدت فعاليت جامعه ملل حفظ شد، بلکه از عمر جامعه ملل هم فراتر رفت. در کنفرانس 1945 سانفرانسيسکو که به منظور تاسيس سازمان بين المللي تازه اي تشکيل شده بود، نمايندگي ايران کوششي بسيار کرد که ماده ده ميثاق به شکلي در منشور سازمان ملل متحد راه يابد.( زندفرد، ص 96)

ايران در برابر شوروي ( قضيه انزلي، 1920)
 

اين قضيه به عنوان نخستين شکايتي که در شوراي جامعه ملل مطرح گرديد و به اين دليل که توانست توان جامعه ملل را در حل و فصل اين گونه اختلاف ها به دولت هاي عضو نشان دهد، داراي اهميت فراوان بود. قضيه از اين قرار بود که نيروهاي دولت تازه تاسيس شوروي – که هنوز درگير جنگ داخلي بودند – به بهانه تعقيب و سرکوب روس هاي سفيد که از سوي انگليس ها حمايت مي شدند، وارد بندر انزلي شدند و اين شهر را اشغال کردند. در پي اين تجاوز، ايران در 19 مي 1920 شکايتي را بر اساس ماده يازدهم ميثاق(4) تقديم جامعه ملل کرد و شوروي را به تجاوز غير قابل توجيه به خاک ايران متهم ساخت. البته ايران به اين يادداشت شکايت اکتفا نکرد ؛ شکايت هاي ايران در اين باره به جامعه ملل در تاريخ هاي 29 و 31 مي همان سال توسط
نصرت الدوله فيروز، وزير امور خارجه ايران،تکرار شد.( آقايي، ص 65)
اشغال انزلي از سوي قواي بلشويک در واقع حربه اي براي خنثي کردن نفوذ انگليس در شمال ايران بود. شوروي از اين بيم داشت که انگليس با قوايي که در ايران در اختيار داشت، با کمک افسران ضد انقلابي زمينه حمله اي گسترده از خاک ايران به قفقاز و تسلط بر منابع نفتي بادکوبه را تدارک نمايد.( زند فرد، ص 157) در 14 ژوئن 1920 شوراي جامعه ملل براي رسيدگي به شکايت ايران در لندن به رياست لرد کرزن تشکيل جلسه داد، اما به دليل اين که هم زمان دو دولت ايران و شوروي مشغول انجام مذاکراتي براي پايان دادن به اين وضعيت بودند، شورا بهتر ديد تا زمان به نتيجه رسيدن مذاکرات دو طرف، رسيدگي به اين موضوع را به حالت تعليق درآورد.
سرانجام مذاکرات به نتيجه رسيد و قرارداد دوستي و عدم تجاوز ميان ايران و شوروي در فوريه 1921 منعقد شد و نيروهاي شوروي در 8 سپتامبر 1921 خاک ايران را ترک کردند. در واقع با به نتيجه رسيدن مذاکرات طرفين دعوا، لازم نبود جامعه ملل به طور مستقيم وارد اين قضيه شود.ئ( آقايي، ص 6-65)

پی نوشت ها :
 

1- The Formation of a General Association of Nation by Solemn Conventions According Mutual Guaranties of Political Independence and Territorial Inteyrity to Great and Small States Alike.
2- ده کشور ديگر عبارت بودند از: آرژانتين، کلمبيا، دانمارک، اسپانيا، پارگوئه، هلند، السالوادور، سوئد، سوئيس، و ونزوئلا.
3- در اين جلسه ارفع الدوله چنين گفت: مابين 350 ميليون مسلمان، ايران تنها کشوري است که عضويت جامعه ملل را دارد. پيشنهاد حذف يا تغيير ماده دهم ضربه شومي است به اعتبار و اهميت جامعه ملل در شرق، تنها اميدي که مملکت ما نسبت به موسسه ژنو دارد، وابسته به همين ماده است. هر گونه پيشنهاد حذف يا تضعيف اين ماده، خطر حياتي براي جامعه ما دارد. (نک: شاهکار، ص 18-9)
4- بند دو از ماده يازده ميثاق ملل اعلام مي دارد: هر عضو حق دارد توجه مجمع يا شورا را نسبت به هر وضعي که مخل روابط بين المللي است و صلح بين المللي يا تفاهمات حسنه بين المللي را که بناي صلح محسوب مي شود، به مخاطره اندازد، جلب کند.
 

منبع: نشريه پايگاه نور شماره 25
ادامه دارد...



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.