ايقان وجدان قاضي(1)
نویسنده: دكتر عبدالرسول دياني
مقايسه اجمالي سيستمهاي حقوق اسلام، حقوق ايران و فرانسه
- علمي كه قاضي از خارج پرونده به دست ميآورد؛ مثل اينكه شخصاً شاهد حادثهاي بوده يا در اثر معاشرت خود با افراد جامعه متوجه واقعهاي شده باشد.
- علمي كه در اثر مطالعه پرونده و اوضاع و احوال و قرائن موجود در پرونده براي وي حاصل ميشود. ما ضمن مطالعه هر دو نوع علم متذكر ميشويم كه معمولاً مورد اختلاف ناظر به علم حاصل از عناصر خارج از پرونده است.
نكته مهم ديگر اينكه منظور از علم قاضي، علمي است كه طريقه متعارف براي حصول داشته باشد يعني از طريقي بدست آمده باشد كه مردم نوعاً از آن طريق تحصيل علم ميكنند و به آن ترتيب اثر ميدهند لذا اگر قاضي در خواب ببيند يا به گونهاي به وي الهام شود كه متهم مرتكب جنايت شده و يا قبلاً ملكي در تصرف او بوده، علم وي اعتبار ندارد. بر اين اساس، علمي كه طريق رمل و استطرلاب و يا بكارگيري سحر و جادو و تلهپاتي حاصل شده باشد، فاقد دليليت است چون اين شيوهها طرق نوعي كسب علم نبوده و بيشتر جنبه شخصي دارند ولي شايد بتوان از فرار متهم[۴] و يا دگرگون شدن رنگ چهره وي در زمان تفهيم اتهام قرينهاي هر چند ضعيف بر حداقل دخالت متهم در ارتكاب جرم را متوجه شد. به هر حال، “چهره نوعي داشتن” وسيله كسب علم، شرط تمسك قاضي به علم خود است كه در قسمت شرايط تمسك قاضي به علم خود اين مطلب را پي ميگيريم. در اينرابطه، اجمالاً بايد گفت معمولاً علمي كه از طريق اماراتي نظير كارشناسي و امثال آن بوجود بيايد -چون نوعاً مفيد علم است-، ميتواند معتبر باشد.
در حقوق جزاي فرانسه نيز اصل آزادي دليل -كه از زمان ناپلئون مطرح شد-، مقرر ميدارد : اثبات وقايعي كه موثر در دعوا هستند ميتوانند توسط هر دليلي ثابت شوند[۵]. بنابراين، امور كيفري اين تفاوت را با امور مدني دارند كه در آنها قاضي بايد به حقيقت دست يابد و بر اين اساس حكم كند و لذا دست وي نبايد بسته باشد و صرفاً به دلايل خاصي بتواند استناد كند بلكه بايد فعالانه در اثبات دعوي مداخله نمايد. سيستم علم قاضي وفق ماده ۳۵۳ (آدك) فرانسه ارزش هر دليل را تابع ميزان علمي دانسته كه براي قاضي بوجود ميآورد و به خلاف امور مدني، هيچ دليلي اصالتاً ارزش از قبل تعيين شده ندارد و اين قاضي است كه به دليل دليليت ميدهد. بعلاوه، اينكه تعداد دليل مورد نياز براي اثبات هر واقعهاي شمرده نشده و لذا قاضي فرانسوي ميتواند هر گونه سند و مدرك و دليل و قرينهاي كه براي اثبات حق و حصول علم براي وي موثر باشد، استناد نمايد و حصول به علم مهمترين دغدغه فكري قاضي فرانسوي ميباشد. عدم احصاء ادله اثباتي براي امور جزايي بيانگر اين واقعيت است دليل از نظر آئين دادرسي كيفري ايران هر امري است كه وجود و يا صحت و سقم چيزي را به اثبات ميرساند چه متعلق آن در قالب دلايل كلاسيك مثل اقرار و شهادت شهود و سوگند باشد چه نباشد.
اما ببينيم چه اثر يا آثاري بر پذيرش يا عدم پذيرش علم قاضي به عنوان دليل اثباتي وجود دارد.
-از اين جهت ممكن است به ضرر متهم باشد كه نقش اصلي در دعوي به قاضي داده ميشود كه با ايراد اتهام، اصل برائت و يا اماره بيگناهي متهم را بياعتبار سازد و او را مجرم تلقي كند يعني بار اثبات دليل بر عهده قاضي است. حال اگر متهم بجاي جواب سكوت اختيار كند، ممكن است اين سكوت مطلق نوعي اقرار ضمني بر ارتكاب جرم تلقي شده و به ضرر وي باشد. يعني متهم نيز بايد براي ايجاد اطمينان در قاضي بصورت فعال در جريان دادرسي شركت كند و بيگناهي خود را با دليل ثابت نمايد ؛ امري كه با طبيعت سيستم علم قاضي در تعارض ميافتد.
از طرفي سيستم علم قاضي ممكن است به نفع متهم باشد ؛ زيرا پذيرش سيستم علم قاضي به متهم حق ميدهد كه با سكوت خود در بسياري از مواقع در وجدان قاضي ايجاد ترديد نمايد و مانعي براي تحقق علم براي قاضي شود و ميدانيم كه در موارد شك متهم سود ميبرد زيرا الحدود تدرا بالشبهات. اصل برائت نيز در اين مورد به ياري متهم ميشتابد و موجب ميشود در پناه اين سپر محكم راه را بر عمل به گونه مشكوك سد نمايد و تنها در صورت وجود دلايل مكفي و مثبت اتهام، حكم محكوميت وي را صادر نمايد. سپر اصل برائت و قاعده درء سنگري محكم براي متهم ميسازند كه او را از ارائه دليل معاف ميسازند.
ادامه دارد...
چكيده :
مقدمه :
فصل اول - منظور از علم قاضي كدام علم است؟
- علمي كه قاضي از خارج پرونده به دست ميآورد؛ مثل اينكه شخصاً شاهد حادثهاي بوده يا در اثر معاشرت خود با افراد جامعه متوجه واقعهاي شده باشد.
- علمي كه در اثر مطالعه پرونده و اوضاع و احوال و قرائن موجود در پرونده براي وي حاصل ميشود. ما ضمن مطالعه هر دو نوع علم متذكر ميشويم كه معمولاً مورد اختلاف ناظر به علم حاصل از عناصر خارج از پرونده است.
نكته مهم ديگر اينكه منظور از علم قاضي، علمي است كه طريقه متعارف براي حصول داشته باشد يعني از طريقي بدست آمده باشد كه مردم نوعاً از آن طريق تحصيل علم ميكنند و به آن ترتيب اثر ميدهند لذا اگر قاضي در خواب ببيند يا به گونهاي به وي الهام شود كه متهم مرتكب جنايت شده و يا قبلاً ملكي در تصرف او بوده، علم وي اعتبار ندارد. بر اين اساس، علمي كه طريق رمل و استطرلاب و يا بكارگيري سحر و جادو و تلهپاتي حاصل شده باشد، فاقد دليليت است چون اين شيوهها طرق نوعي كسب علم نبوده و بيشتر جنبه شخصي دارند ولي شايد بتوان از فرار متهم[۴] و يا دگرگون شدن رنگ چهره وي در زمان تفهيم اتهام قرينهاي هر چند ضعيف بر حداقل دخالت متهم در ارتكاب جرم را متوجه شد. به هر حال، “چهره نوعي داشتن” وسيله كسب علم، شرط تمسك قاضي به علم خود است كه در قسمت شرايط تمسك قاضي به علم خود اين مطلب را پي ميگيريم. در اينرابطه، اجمالاً بايد گفت معمولاً علمي كه از طريق اماراتي نظير كارشناسي و امثال آن بوجود بيايد -چون نوعاً مفيد علم است-، ميتواند معتبر باشد.
تفاوت علم قاضي در امور كيفري و امور مدني
در حقوق جزاي فرانسه نيز اصل آزادي دليل -كه از زمان ناپلئون مطرح شد-، مقرر ميدارد : اثبات وقايعي كه موثر در دعوا هستند ميتوانند توسط هر دليلي ثابت شوند[۵]. بنابراين، امور كيفري اين تفاوت را با امور مدني دارند كه در آنها قاضي بايد به حقيقت دست يابد و بر اين اساس حكم كند و لذا دست وي نبايد بسته باشد و صرفاً به دلايل خاصي بتواند استناد كند بلكه بايد فعالانه در اثبات دعوي مداخله نمايد. سيستم علم قاضي وفق ماده ۳۵۳ (آدك) فرانسه ارزش هر دليل را تابع ميزان علمي دانسته كه براي قاضي بوجود ميآورد و به خلاف امور مدني، هيچ دليلي اصالتاً ارزش از قبل تعيين شده ندارد و اين قاضي است كه به دليل دليليت ميدهد. بعلاوه، اينكه تعداد دليل مورد نياز براي اثبات هر واقعهاي شمرده نشده و لذا قاضي فرانسوي ميتواند هر گونه سند و مدرك و دليل و قرينهاي كه براي اثبات حق و حصول علم براي وي موثر باشد، استناد نمايد و حصول به علم مهمترين دغدغه فكري قاضي فرانسوي ميباشد. عدم احصاء ادله اثباتي براي امور جزايي بيانگر اين واقعيت است دليل از نظر آئين دادرسي كيفري ايران هر امري است كه وجود و يا صحت و سقم چيزي را به اثبات ميرساند چه متعلق آن در قالب دلايل كلاسيك مثل اقرار و شهادت شهود و سوگند باشد چه نباشد.
اما ببينيم چه اثر يا آثاري بر پذيرش يا عدم پذيرش علم قاضي به عنوان دليل اثباتي وجود دارد.
آثار سيستم مبتني بر علم قاضي
-از اين جهت ممكن است به ضرر متهم باشد كه نقش اصلي در دعوي به قاضي داده ميشود كه با ايراد اتهام، اصل برائت و يا اماره بيگناهي متهم را بياعتبار سازد و او را مجرم تلقي كند يعني بار اثبات دليل بر عهده قاضي است. حال اگر متهم بجاي جواب سكوت اختيار كند، ممكن است اين سكوت مطلق نوعي اقرار ضمني بر ارتكاب جرم تلقي شده و به ضرر وي باشد. يعني متهم نيز بايد براي ايجاد اطمينان در قاضي بصورت فعال در جريان دادرسي شركت كند و بيگناهي خود را با دليل ثابت نمايد ؛ امري كه با طبيعت سيستم علم قاضي در تعارض ميافتد.
از طرفي سيستم علم قاضي ممكن است به نفع متهم باشد ؛ زيرا پذيرش سيستم علم قاضي به متهم حق ميدهد كه با سكوت خود در بسياري از مواقع در وجدان قاضي ايجاد ترديد نمايد و مانعي براي تحقق علم براي قاضي شود و ميدانيم كه در موارد شك متهم سود ميبرد زيرا الحدود تدرا بالشبهات. اصل برائت نيز در اين مورد به ياري متهم ميشتابد و موجب ميشود در پناه اين سپر محكم راه را بر عمل به گونه مشكوك سد نمايد و تنها در صورت وجود دلايل مكفي و مثبت اتهام، حكم محكوميت وي را صادر نمايد. سپر اصل برائت و قاعده درء سنگري محكم براي متهم ميسازند كه او را از ارائه دليل معاف ميسازند.
پی نوشت ها :
[۱] دارنده ليسانس وفوق ليسانس حقوق اسلامي از دانشگاه تهران و فوق ليسانس و دكتري حقوق خصوصي از فرانسه
2.Intime conviction du juge
[۳] -براي مطالعه ر.ش. دكتر دياني عبدالرسول جزوه ادله اثبات دعوي از انتشارات دانشگاه آزاد واحد تهران شمال و تهران مركز قسمت كليات
[۴] -البته براي قرينيت اين اماره بايد شرائط روحي و جسمي و نيز شرائط اجتماعي و فرهنگي حاكم بر متهم را نيز مد نظر قرار داد. استاد كربونيه ميگويد اگر به من اتهام زنند كه برجهاي كليساي نتردام را دزديده اي، فرار خواهم كرد!
5.Michèle-Laure Rassat, procédurepénaleéd. 1990p. 280
ادامه دارد...