نراقيان : ستارگان درخشان سپهر نجوم (4)

نراقيان از پيروان مكتب مراغه به شمار مى‏روند; از اين رو، لازم است نخست مكتب نجومى مراغه كه بنيان‏گذار آن خواجه نصيرالدين طوسى است‏بازشناسى شود. به گفته «ژرژصليبان‏» (77) از زمان كشف كتاب گران‏سنگ «نهاية السئول فى تصحيح الاصول‏» تاليف منجم و مهندس مشهور «ابن شاطر دمشقى‏» (م 777 ق / 1375م) و باز كاوى آن
شنبه، 20 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نراقيان : ستارگان درخشان سپهر نجوم (4)

نراقيان : ستارگان درخشان سپهر نجوم (4)
نراقيان : ستارگان درخشان سپهر نجوم (4)


 

نويسنده:على زمانى




 

مكتب نجومى مراغه
 

نراقيان از پيروان مكتب مراغه به شمار مى‏روند; از اين رو، لازم است نخست مكتب نجومى مراغه كه بنيان‏گذار آن خواجه نصيرالدين طوسى است‏بازشناسى شود.
به گفته «ژرژصليبان‏» (77) از زمان كشف كتاب گران‏سنگ «نهاية السئول فى تصحيح الاصول‏» تاليف منجم و مهندس مشهور «ابن شاطر دمشقى‏» (م 777 ق / 1375م) و باز كاوى آن در سال 1957ميلادى، مهم‏ترين جنبه اخترشناسى دوره اسلامى در قرون وسطاى اسلامى به دست آمد كه به آن مكتب مراغه مى‏گويند.
مكتب مراغه نقدهاى اساسى بر اخترشناسى بطلميوس (مدل زمين مركزى) داشت كه در ميان ناقدين قبل از مكتب مراغه و بعد از آن از تعداد زير مى‏توان نام برد; بلكه بايد در راس همه امام صادق عليه السلام را قرار داد. (78)
1. «عبدالجليل سجزى‏» وى به مدل بطلميوس مبنى بر قرار داشتن زمين در وسط عالم زمين بدون حركت انتقاد داشت. و ست‏به ساخت اسطرلابى زد كه زمين را متحرك به حساب آورد و ابوريحان بيرونى او را در ارائه اين فكر تحسين كرد.
2، 3، 4. «ابن هيثم‏» (م 431) و «ابن رشد» (م 591) و «يحيى بن ابو شكر مغربى‏» (م‏682) اينان نيز بر مدل‏هاى بطلميوس انتقاد داشتند.
5، 6، 7. به نوشته ابن شاطر دانش‏مندانى چون «مجريطى‏» (م‏398ق) «جابربن افلج‏» و «مؤيد الدين غرضى‏» (م‏664) نيز به مدل‏هاى بطلميوس انتقاد و اشكال داشتند; لذا مدل‏هايى غير از مدل بطلميوسى پديد آوردند.
8. «خواجه نصير الدين طوسى‏» نيز در عين اين كه اصل مبناى هيئت زمين مركزى بطلميوسى را پذيرفته بود، انتقادهاى بزرگى بر مدل‏هاى بطلميوس وارد كرد و در پى او شاگرد برجسته او يعنى:
9. «قطب الدين شيرازى‏» (م 710 يا 716ق) به تكميل مدل‏هاى تازه ارائه شده خواجه پرداخت. بر اين پايه يكى از انتقادهاى بزرگ خواجه به هيئت‏بطلميوس عدم كار آمدى يك فلك داشتن «تدوير» بود; از اين رو «دو فلك تدوير» براى سياراتى چون عطارد، مريخ، مشترى، زحل و... در نظر گرفت. و هم‏چنين ارائه مدلى جديد براى «حركت قمر» پديد آورد، و شكل فهم حركت آن‏ها را آسان نمود.
دو فلكى كه خواجه پيش‏نهاد كرد و حركت‏هاى سيارات را با آن توجيه نمود، امروزه در مغرب زمين به نام «جفت طوسى‏» مشهور گشته است.
بارى قطب الدين شيرازى صاحب كتاب ارج‏مند «التحفه الشاهية‏» است و آقايان (غرضى و ابن شاطر) به شرح و تكميل آن همت گماردند.
10. «بطروجى‏» متن ديگرى كه مربوط به فعاليت‏هاى مكتب مراغه مى‏شود و انتقاد بر اخترشناسى بطلميوسى را در برمى‏گيرد، اثر «بطروجى‏» منجم و رياضى‏دان مشهور «شبيلى‏» است.
11. «غياث الدين جمشيد كاشى‏» (زاده حدود 790- 832 ق) نيز در تكميل مكتب مراغه سهم به سزا داشت وى از مردم كاشان بود و در آغاز عمر ذوق وافر و استعداد خارق‏العاده به آموختن دروس رياضى داشت، و از تعقيب دانش پزشكى كه پيشه خاندانى او بود، چشم پوشيد و در دوره فرمان‏روايى خاندان مغول كه كارستاره‏شناسى و آموختن رياضى و نجوم در ايران رواج فوق‏العاده داشت‏به دعوت «الغ بيك‏» به سمرقند رفت.
«غياث الدين‏» نخست‏به تكميل «زيج ايلخانى‏» كه توسط خواجه نصيرالدين طوسى تصنيف و نيمه‏كاره مانده بود پرداخت و سپس در سال 816 ق زيج ديگرى به نام «زيج‏خاقانى‏» تاليف و به الغ بيك تقديم كرد او در سمرقند پس از آزمون‏هاى متعدد به مرتبه استادى و برترى رسيد و زبر دستى‏اش بر همه دانش‏مندان دستگاه «الغ بيك‏» محرز شد و پيوسته موضوع‏هاى تازه و مسائل شگرف و رساله‏هاى بديع در هيئت و رياضى از ذهن او صادر گشت.
آن گاه در سال 830ق بناى رصدخانه و نقشه آن را به «الغ بيك‏» پيش‏نهاد كرد و پس از تصويب، ساختمان آن به دقت‏بالا رفت و سرپرستى آن را به عهده گرفت. وى پس از زيج‏خاقانى «زيج تسهيلات‏» را وضع كرد. (79)
12. «ملا على قوشچى‏» (م 879 ق / 1474م) از ديگر افرادى است كه در بالندگى مكتب مراغه و دست آوردهاى آن نقش داشته است، از قوشچى چند رساله و كتاب باقى ماده كه يكى از آن‏ها «حل اشكال القمر» است. وى در اين رساله از حل اشكالات وارد به مدل قمر نظام بطلميوسى بحث مى‏كند. و ديگرى رساله‏اى است كه از حل اشكال مدل عطارد سخن رانده است. قوشچى كتابى به نام «هيات فارسى‏» دارد اين كتاب در حوزه‏هاى علميه تدريس مى‏گرديد و در مدل بطلميوسى يكى از بهترين آثار به شمار مى‏رود. و تاليف ديگرى به نام «الرسالة الفتحية فى الهيئة‏» براى سلطان محمد فاتح (حك 855- 866 ق) به مناسبت فتح عراق نوشته است.
13. «محمدبن محمدبن قاضى‏زاده رومى‏» (م‏840 ق) از طرف مادر نواده قوشچى و از طرف پدر نواده قاضى‏زاده رومى است او نيز يكى از منتقدان هيئت‏بطلميوس و از پيروان مكتب مراغه به شمار مى‏رود او شرحى بر «زيج الغ بيك‏» و شرحى بر رساله فتحيه به نام «ذيج‏الفتحيه‏» نوشت كه درباره مشكلات مدل افلاك عطارد سخن مى‏گويد.
گفتنى است، يكى ديگر از تاليفات او به «شرح چغمينى‏» اشتهار دارد كه يكى از متون كلاسيك و درسى حوزه‏هاى علميه قرار داشت. و يكى از جمله كتاب‏هايى است كه نگارنده آن را از محضر حضرت علامه حسن زاده فراگرفت.
14. «غياث الدين منصور محمدحسينى دشتكى شيرازى‏» (م 949 ق) در رساله كوچكى به نام «السفير فى علم الهيئة‏» اخترشناسى بطلميوس را به چالش گرفته و خطاهاى آن را شرح مى‏دهد وى بسيارى از مشكلات هيئت‏بطلميوس را در كتاب «الهيئة المنصورية‏» و در كتاب «اللوامع و المعارج‏» تذكر داده و راه حل‏هاى تازه ارائه نموده است.
15. «غرس الدين خليل چلبى‏» (م 970) كتاب گران مايه‏اى درباره نقدهايى كه بر هيئت‏بطلميوس وارد شده‏است، جمع‏آورى و لغزش‏هاى آن را بيان كرده‏است.
16. «شيخ بهايى‏» (م 1031) مهندس، رياضى‏دان، منجم و فقيه كتابى به نام «تشريح الافلاك‏» و كتابى به نام «شرح الحديقة الهلاليه من حدائق الصالحين‏» دارد در اين نوشته‏ها متوجه اشكالات هيئت‏بطلميوس شده و گروهى از شارحان كتاب تشريح الافلاك هم‏چون عبدالله فخرى و محمد صدرالدين بن صادق حسينى متوجه اشكالات يادشده بوده و متعرض آن‏ها گرديده‏اند.
به هر روى، گسترش تحقيقات نشان مى‏دهد كه نه تنها در سراسر دنياى اسلامى سده‏هاى ميانه از اندلس گرفته تا آسياى مركزى، نظام بطلميوسى مورد انتقادهاى جدى واقع شده; بلكه اخترشناسان اسلامى خود واضع نظريات جديدى بوده‏اند كه بى‏ترديد بر تحولات علمى دوران تجديد حيات علمى تاثير گذاشته است.
در اين ميان حوزه اخترشناسى مكتب مراغه جاى‏گاه ويژه‏اى دارد تحقيقات اخير، تاثير آثار خواجه نصيرالدين طوسى بنيان‏گذار و برجسته‏ترين متفكر اين مكتب و ديگر پيروان آن را بر «كپرنيك‏» آشكار مى‏كند.
بنابراين، مى‏توان گفت: به استثناى نظريه «خورشيد مركزى‏» هر آن‏چه در اخترشناسى كپرنيكى بديع و تازه مى‏نمايد، در آثار طوسى و شاگردان و پيروان او وجود داشته است. (80)
شايان ذكر است، در اين‏جا گروه بزرگ ديگرى از پيروان مكتب مراغه كه هر كدام در پيش‏برد علم هيئت و اخترشناسى اثر داشته و صاحبان تاليفات گران‏بهاى ديگراند نيز وجود دارند كه ذكرشان در اين مختصر نمى‏گنجد.
17. «ملامحمد مهدى نراقى‏» مرحوم نراقى چنان كه از چند اثر نجومى و هيوى او نمايان است، ميراث‏دار فرهنگى مكتب مراغه است و از آثار گران‏بهاى مؤلفان نجوم اين مكتب بهره شايان گرفته و در جاى جاى تاليفات خود به‏ويژه در «المستقصى‏» به كرات از آن‏ها نام به ميان آورده و مطالب سودمندى را از آن برگرفته است.
وى كتاب «ممتع المستقصى‏» را در چند باب و چندين فصل ترتيب داده‏است، در باب اول به عنوان مقدمات مباحثى را مطرح ساخته، هم‏چون تعريف هيئت، موضوع، مبادى و مسائل و توضيح آن‏ها. او موضوع علم هيئت را اجرام فضايى و عناصر سفلى دانسته و سپس متوجه دايره‏ها، خط، سطح، نقطه، زاويه، قطر، شعاع، مماس، قاطع، مثلث، مربع، كره و دوايرى كه روى كره شكل مى‏گيرند مانند: معدل السماء، منطقه البروج، نصف النهار، و اثبات آن‏ها با ادله هندسى متقن از كتاب‏هاى تحرير مجسطى، اكر، التحفه، التذكره، و ساير كتب اين فن گرديده، آن‏گاه به اجرام فضايى پرداخته، و هر يك از آن‏ها را با فلك‏هاى ويژه، مختصرا تشريح نموده‏است آن‏گاه از نورهاى آن‏ها سخن به ميان آورده و به ساير ويژگى‏هاى آن‏ها از قبيل شكل و رنگشان پرداخته و پس از آن متوجه زمين، و اقليم‏هاى آن، طلوع و غروب كواكب و به نصف النهار رسيدن آن‏ها و حايل شدن زمين ميان خورشيد و مهتاب (خسوف مه گرفتگى) و حايل شدن مهتاب ميان زمين و آفتاب (كسوف خورشيد گرفتگى) و پيدايش حركات عناصر، وزش بادها، زلزله‏ها و ساير مسايل مربوطه گرديده است.
نراقى در بخشى ديگر از كتاب المستقصى به بيان هيئت اجرام بسيطه و اوضاع اجرام و كرويت آسمان و زمين و بيان اين كه حتى بلندترين كوه‏ها نمى‏توانند شكل زمين را از كرويت‏خارج سازند، و نسبت‏سنجى ميان زمين و ساير سيارات پرداخته و سپس طبقات هوا و تعداد افلاك نه‏گانه را بيان نموده‏است. در اين‏جا است كه به تفصيل بحث را حول دواير فلكى چون معدل السماء دايرة البروج دايره افق و تقسيم آن به افق حقيقى، حسى، و ترسيم، دايره نصف‏النهار و... و احكام آن‏ها متمركز ساخته و در پى آن به بيان افلاك كلى و جزئى پرداخته و در فلك هشتم همه ستارگان را جمع دانسته كه تعداد رصد شده آن‏ها را 1022 هزاروبيست و دو عدد و تعداد رصد نشده را بى‏عدد به حساب آورده‏است.
نراقى بنا به نقل عبدالرحمان صوفى [صاحب كتاب صور، مشهور به صور عبدالرحمان ] ستارگان رصد شده را 1025 عدد و آن‏ها را در شش قدر تقسيم كرده و هر يك از قدرها را در سه مرتبه ترتيب داده كه با ضرب 6 در 3 جمعا 18 مرتبه پديد مى‏آيد. آن گاه به شرح صورفلكى ستارگان روى آورده و جاى‏گاه مهم‏ترين آن‏ها را بر روى اسطرلاب مشخص نموده‏است.
ملامهدى نراقى در باب ديگر، يكى از مبسوطترين مباحث هيئت را تدوين و بيش‏ترين سخن را به حركات افلاك و كيفيت آن‏ها از قبيل حركت‏هاى متشابه و يك‏نواخت، غير يك‏نواخت، كند، تند و بحثى زيبا و كارشناسى در افلاك تداوير كرده و از آن‏چه در مكتب مراغه پديد آمده و به بار نشسته است‏بهره گرفته و حركت‏هاى قهقرايى (بازگشتى و رجعى) را با مقدار مكث مدت اقامت (مقيم بودن كوكب) حركت اوج‏ها، مقدار حركت اوجها را هر چه گسترده‏تر بيان كرده است.
اين است آن‏چه در المستقصى بيان شده; ليكن براى اتمام مباحث هيئت‏بايد به يكى ديگر از كتاب‏هاى هيوى نراقى يعنى «المحصل‏» مراجعه نمود.
نراقى در بخش سوم كتاب «المحصل‏» بحث را به كره زمين، شكل آن، تقسيم كره، و طول و عرض آن اختصاص داده، و مبدا عرض را خط استوا دانسته آن‏سان كه از قديم متداول بوده و امروزه نيز براين مبنا به حساب مى‏آيد، اما طول كره زمين را از مغرب به حساب آورده، سپس به بررسى روز و مقدار آن در نقاط استوايى، معتدله و قطب‏ها توجه كرده و طبق فصول چهارگانه طلوع و ارتفاع خورشيد و بلندى و كوتاهى روزها را شرح داده است.
نراقى در بخش ديگر به بررسى سايه، مماس، ظل (تانژانت و كتانژانت) و تقسيم سايه به 7، 12، 60 قدم و انگشت، به منظور تشكيل دايره هنديه براى تشخيص ظهر شرعى، سمت قبله، خط مشرق و مغرب اعتدال در سرتاسر كره زمين و كيفيت ايستادن نمازگزار به سمت قبله همت گمارده‏است وى در اين بحث كاوشى دقيق و همه‏جانبه به عمل آورده و اقوال فاسد و مخالف تحقيق را رد نموده سپس از طريق اسطرلاب با قرار گرفتن خورشيد در هشتم جوراء (8 خرداد) يا 22 سرطان (23 تير) به استخراج قبله پرداخته و كيفيت استخراج و فرمول‏هاى آن را خاطر نشان ساخته، آن گاه براى نقطه متقاطر مكه آيه «اينما تولوا فثم وجه الله‏» را (هر طرف روى گردانيد به جانب خدا است) از قلم گذرانده است.
نراقى براى تعيين قبله در عرض 90 درجه (مناطق قطب شمال و جنوب) متوقف شده است، ليكن امروزه اين مسئله به خوبى آسان گرديده است، چنان كه ما در كتاب هيئت و نجوم اسلامى آن را توضيح داده‏ايم.
مرحوم نراقى در بخش پايانى به پديده سپيده و شام‏گاه (فلق و شفق) و كيفيت پيدايش نور مخروطى آن پرداخته و سپس فرق ميان صبح كاذب و صادق را شرح داده و... . مدت سپيده را از صبح كاذب تا طلوع آفتاب و يا از غروب خورشيد تا پايان شفق 18 درجه قلمداد نموده است، ولى با توجه به اوضاع مختلف كره زمين خاطرنشان كرده كه در عرض 48 درجه وقتى خورشيد در نقطه منقلب صيفى و شتوى (اول تير و اول دى) باشد درجه آخر شفق به اول فلق (اول صبح كاذب) متصل مى‏شود و در غير اين صورت به تدريج آخر شفق و اول فلق از هم فاصله مى‏گيرند و به تدريج‏بر طول شب افزوده مى‏شود.
نراقى رحمه الله در همين بخش بنا به ضرورت بحث قلم را متوجه «تعديل الايام‏» ، و شب و روز حقيقى، شب و روز وسطى و مقايسه اين دو و مقايسه روز و شب استوايى با غير استوايى، و ساعت‏هاى معتدل و معوج كرده و با بيانى كوتاه و رسا تحرير نموده است.
نراقى سپس به تقسيم سال به شمسى و قمرى پرداخته مى‏گويد: سال شمسى عبارت است از:
يك دوره گردش خورشيد از يك نقطه [يك نقطه از منطقه البروج مانند اول حمل و يا...] مانند اول حمل تا رسيدن دوباره به محاذات همان نقطه چنان كه اين سخن را قبطيان، فارسيان جديد و قديم و روميان با اندكى تفاوت پذيرفته‏اند; اما سال قمرى از 12 ماه قمرى تشكيل يافته است. ماه قمرى به نوبه خود به حقيقى و اصطلاحى بخش مى‏پذيرد ماه قمرى اصطلاحى (وسطى) عبارت است از زمان متوسط ميان دو اجتماع ماه و خورشيد كه اين يعنى 5/29 روز و كسرى كه وقتى در 12 ضرب شود يك سال قمرى وسطى به دست مى‏آيد، و مدت آن برابر با 354 روز و يك پنجم (15) و يك ششم (16) روز در اين فرض بايد هر 2 يا 3 سال يك بار كبيسه شود يعنى ذى‏الحجه سى روز به حساب آيد; اما ماه قمرى حقيقى يعنى دو اقتران شمس و قمر كه از رؤيت هلال تا رؤيت هلال ديگر مشخص مى‏گردد.
به هر روى، يك سال قمرى وسطى از يك سال شمسى حقيقى به اندازه ده (10) روز و تقريبا و بيست و يك (21) ساعت كم‏تر است.
اما ماه شمسى حقيقى يعنى مدتى كه خورشيد طول يك برج را مى‏پيمايد چنان كه شاعر سروده است:
لا و لا ، لب لا و لا و لا شش مه است
ل ، ل ، كط و كط ل ل شهور كوته است
‏بنابراين، خورشيد برج اول (حمل فروردين) را سى و يك روز (لا) مى‏پيمايد و برج دوم را نيز سى و يك روز و برج سوم را سى و دو روز (لب) برج چهارم را سى‏و يك روز و هر يك از برج‏هاى پنجم و ششم را سى و يك روز (لا) اما برج هفتم را سى (ل) روز و برج هشتم را نيز سى (ل) روز. و هر يك از برج‏هاى نهم و دهم را بيست و نه روز (كط) و هر يك از برج‏هاى يازده و دوازده را سى روز (ل) طى مى‏نمايد. مدت‏هاى ياد شده همه تقريبى محاسبه شده‏اند.
ولى تحقيق مدت مكث آفتاب در برج‏هاى دوازده‏گانه از حمل (فروردين) تاهوت (اسفند) عبارت‏اند از مدت مكث آفتاب در برج حمل 30 روز و 15 ساعت، در برج ثور (ارديبهشت) سى‏ويك روز و دو ساعت و نيم، در جوزا (خرداد) سى و يك روز و نه ساعت، در سرطان (تير) سى ويك روز و ده ساعت، در اسد (مرداد) سى و يك روز و پنج‏ساعت، در سنبله (شهريور) سى روز و نوزده (19) ساعت، در ميزان (مهر) سى روز و شش ساعت، در عقرب (آبان) (آذر) بيست و نه روز و دوازده ساعت درجدى (دى) بيست و نه روز و ده ساعت، در دلو (بهمن) بيست ونه روز و شانزده ساعت، در هوت سى روز و دو ساعت.
شايان ذكر است مدت مكث آفتاب در برج‏هاى ياد شده براساس هيئت قديم (بطلميوس زمين مركزى) ذكره شد. ليكن براساس هيئت جديد (خورشيد مركزى كپرنيكى) بايد گفت: زمين در برابر هر يك از برج‏هاى ياد شده (از حمل تاهوت) به مدت‏هاى مذكور طى مسير مى‏نمايد و يك سال را پشت‏سر مى‏گذارد.
و الحمدالله رب العالمين.

پی نوشت ها :
 

> 77. ژرژصليبان (George Saliba) مجله تحقيقات اسلامى، سال هشتم، ص 62 به بعد.
78. ر.ك: الامام الصادق فى نظر علماء الغرب، به كوشش آل على (ط، 2 دارفاضل دمشق) ص‏85 به بعد.
79. ر.ك: دهخدا، لغت نامه و مجله تحقيقات اسلامى (سال دهم، شماره 1 و 2) ص 277 و غياث الدين جمشيد كاشانى، بررسى رساله شرح آلات رصد.
80. ر.ك: مجله تحقيقات اسلامى، ژرژصليبا، حالت كروى جفت طوسى، ص 103 به بعد.
 

منبع:www.naraqi.com



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط