شهادت چشم به راه توست
اکنون عنایت خدا آغوشی است که تو را رها نمی کند و تو را دیگر به دست گریه ها و بغض ها نمی سپرد و اندوه های تنهایی توست؛ توکه روزهای تیره وتار زمین را به امید سرانجام آسمان تاب آوردی و تنها برپهنه شعله ور تمام سجده های جهان، صبوری پیشه کردی و خدای خویش را برای چنین روزی صدا زدی.
امروز پایان رنج های طولانی توست، پایان گریه های سر به مهر و سجده های اندوهناکت؛ پایان دل تنگی های معصوم چشمانت که در سیاهی زمین ، هر لحظه، خورشید هدایت مردمان می شد. و هیچ کور سویی حتی به روشنگری بی منتش اقتدا نکرد.
سجاده را جمع کن که دیگر خدا صدایت کرده است! برای پر کشیدن از این تنگنای بی روزن، برای رهایی تا ابد با خدا ماندن، سجاده را جمع کن که دست ها و پیشانی پینه بسته ات را خدا بوسه می زند و خستگی های عبادت پیشه ات را . خستگی تو در این سال ها پر از ماتم و پر از سجده و دعا شده و دعاهای هر کجای جهان پر از عصمت صدای تواَند. برخیز ای سجاده بردوش!ای سجده مدام! ای ستاینده ستوده! پرواز شهادت چشم به راه توست.
تفسیر خون و پیام
«تفسیر خون و پیام رسانی عاشورا،بر دوش خطبه خوان حماسه کربلا بود. عاشورای حسینی، کتاب سرخی بود که تفسیر ناب از زبان امام سجاد تراوید. او با اسارت خویش، آزادی را تفسیرکرد و با خطبه هایش، سرود بیداری خواند.
امام سجاد(ع) بازمانده آن روز سرخ بود و شاهد آن عصر فاجعه و قساوت. صحیفه سجادیه اش، ناب ترین دعاهای عارفانه را در بردارد.
هنوز هم ترنم عاشقانه این زبور آل محمد، بر زبان اهل دل است و زمان پر از زمزمه های سجادی است.
امام سجاد(ع) پاسدار وحی نبوی وخط علوی وشور حسینی بود؛ درعصر نتوانستن ها، جامعه را به قدرت دعا توجه داد.نیایش، سلاحی او در مبارزه فرهنگی و سنگر او در دفاع از حق و اهل بیت (ع) بود. او که در برابر خدا، سجاد بود، هرگز در برابر ظالمان، سرتسلیم فرود نیاورد و چهره بردرگاه ارباب قدرت نسود.
بندی که بر دست و پایش بود، نشانه آزادی در اسارت بود و خطبه ای که در کوفه و شام خواند، جلوه مکرر فصاحت علوی درکلام امام زین العابدین بود».
منبع: اشارات شماره128
/س