چهارکليد موفقيت در تجارت خانوادگي
نويسنده:عبدالرسول کريمي
کسب و کارهاي خانوادگي نقش مهمي را در اقتصاد کشورها ايفا مي کند. بخش قابل توجهي از کسب و کارهاي موجود بر پايه ي مديريت يا مالکيت خانوادگي استوار است، به طوري که حدود نيمي از توليد ناخالص ملي از طريق اين کسب و کارها تأمين مي شود، اما تصور و باور اکثر ما از کسب و کارخانوادگي چيست؟
کسب وکارهاي خانوادگي، بخش عمده اي از هويت خانواده ها را تشکيل مي دهد، چرا که رونق و شکوفايي چنين کسب و کارهايي، رشد و ترقي خانواده را در پي خواهد داشت. از طرفي بعضي از کسب و کارها فقط زماني شکوفا خواهند شد که توسط اعضاي يک خانواده اداره شود، اما آن چه باعث حفظ و رونق کسب و کار خانوادگي مي شود، آموختن اين مطلب است که چگونه در کنار کساني که به آن ها علاقه و ارتباط عاطفي داريم، فعاليت شغلي سالمي داشته باشيم. شايد اين کار آسان به نظر برسد، اما در واقع همه چيز به اين سادگي نيست.
آن چه به راستي کسب و کار خانوادگي را منحصر به فرد مي کند وجود اين ارتباطات دروني بين نقش هاي شغلي و خانوادگي است يعني رابطه يي که به طور معمول و در کسب و کارهاي غير خانوادگي يافت نمي شود.
درک اين ارتباطات دروني شاه کليد سالم سازي کسب و کار خانوادگي است. در کسب و کارهاي خانوادگي با سه نقش اصلي مواجه هستيم؛ نقش خانوادگي (پدر، مادر، پسر و...) نقش مالکيت ( شريک يا سهامدار) و نقش شغلي ( مدير، کارمند يا کارگر). اين امکان وجود دارد که نقش ها با گذشت زمان تغيير يابند و افراد از نقش هاي متضادي برخوردار شوند که اين مورد باعث بروزاختلالاتي در روند کار مي شود. براي مثال، «پدر» در يک کسب و کار خانوادگي ممکن است مالک، رئيس، پدر و همسر باشد. وقتي رئيس در محل کار دستوري صادر کند. گاهي براي کارگران آسان نيست که به وي به عنوان رييس نگاه کنند نه يک «پدر بهانه گير» و از طرفي براي رييس دشوار خواهد بود که راحتي کارگر را به عنوان کارگر مد نظر قرار دهد نه به عنوان فرزندي چموش که از خواسته هاي والدين سرپيچي مي کند.
در اين زمان روش ساده يي که با استفاده از آن مي توان اين رفتارهاي متقابل را مجسم کرد. به کارگيري رويکرد سيستمي است.
نگرش سيستمي درک روشني از تأثيرمتقابل سه سيستم فرعي خانواده، مالکيت و کسب و کار را بر يکديگر و بر محيط ارايه مي دهد. توجه به اين نکات بسيار مهم است که تغييرات در هر جزئي از سيستم از اهداف و انتظارات متفاوتي برخوردار هستند. براي مثال، زماني که افراد در نقش « عضوي از خانواده» به کسب و کار مي نگرند. کسب و کار به عنوان بخش مهمي از هويت خانوادگي، ميراث آينده و منبع تأمين نيازهاي مالي براي رفع احتياجات معمول زندگي در نظر دارند.
از سوي ديگر، اگر در نقش « عضوي شاغل» به کسب و کار بنگرند، تمايل خواهند داشت تا کسب و کار را وسيله يي براي توسعه ي شغلي وموفقيت هاي اقتصادي مدنظر قرار دهند و سرانجام، سهامداران يعني افرادي در نقش « مالک»، عمدتاً به کسب و کار به عنوان ابزاري براي سرمايه گذاري و کسب منفعتي رضايت بخش توجه نشان مي دهند. هر چند پي بردن به عملکرد نقش هاي متضاد در کسب و کار خانوادگي به تنهايي قادر به رفع تضادها نيست. اما مي تواند ما را در درک و فهم چگونگي رخ دادن آن ها ياري رساند.
بايد باور داشت که کسب و کار خانوادگي يک فعاليت جدي و رسمي است نه تفنن و سرگرمي. اين بدين معنا نيست که شما نمي توانيد يا نبايد ارتباطي عاطفي با کسب و کار و فعاليت هاي مربوط به آن برقرارکنيد. بلکه موضوع اصلي اين است که براي تأمين هزينه ها و حفظ فعاليت، به کسب و کاري سود آور نياز است.
از ديگر نکاتي که براي ثمربخشي و سلامت هر چه بيشتر کسب و کار بايد به ياد داشت. بهره مندي و استخدام کارمندان غير خوشايند و خارج از خانواده است. آن ها جزو حياتي اکثر کسب و کارهاي خانوادگي هستند. بسيارمهم است که آن ها را به صورت شايسته در تصميمات دخالت دهيد و فرصت هاي يادگيري و کارآموزي را براي تمامي کارمندان و سهامداران فراهم کنيد تا بتوانيد توان علمي و عملي منابع انساني سازمان را در حداکثر کارايي حفظ کنيد. به عنوان يک راهکار عالي براي ارتقاي افق ديد افراد شاغل در کسب و کار خانوادگي، مي توان امکاني فراهم آورد تا ايشان در دوره هاي آموزشي وسيعي را فراهم مي آورد.برنامه يي که اغلب در سازمان هاي بازرگاني و صنعتي مورد استقبال واقع مي شود. هم چنين لازم است شما و افراد شاغل در کسب و کاردر جلساتي درباره ي وظايف شغلي، انتظارتان و اهداف خود بحث کرده و براي پيگيري بهترآنها را مکتوب کنيد. به طور مداوم درباره ي اين موضوعات بحث و گفت و گو کنيدو در مواقع لازم، انتظارات و اهداف خود را تعديل و اصلاح کنيد.
بسيار واضح و قابل درک است که در بطن يک مدل سيستمي کسب و کار خانوادگي، خانواده و کسب و کار را نمي توان از هم مجزا کرد. بنابراين زماني که براي هر يک از آن ها برنامه ريزي کنيد. ناخود آگاه براي ديگري نيز برنامه ريزي کرده ايد. بدون توجه به اين که قصد چنين کاري را داشته ايد يا نه! براي دستيابي به شيوه هاي مفيد برنامه ريزي، از دو مهمات زير استفاده کنيد:
1-اهداف و مقاصد عملکرد کسب و کارتان را مشخص کرده و توسعه دهيد.
2-مهارت گفت و گوي مؤثر را برقرار کنيد و پرورش دهيد توجه داشته باشيد که گفت و گوي مؤثرشامل حرف هاي قابل بيان و غير قابل بيان است. اگر شما يک خانواده ي پر جمعيت داريد، اعضاي خانواده را به گروه هاي کوچک تقسيم کنيد و هر گروه را به بررسي و فعاليت بخش خاصي از برنامه تشويق کرده و نتايج حاصل از هر گروه را براي دستيابي به برنامه يي کامل، با هم تلفيق کنيد.
امروزه منابع و مراجع بسياري با موضوع کسب و کار وجود دارد. اما برگ برنده شناخت مرجع شايسته و مراجعه به آن است. از مطالعه غافل نشويد. چرا که ابتدائي ترين مراجع براي افزايش آگاهي و به روز ماندن، کتاب ها و نشريات است. از ديگرمنابع بالقوه اطلاعات و مشاوره مي توان به موارد زير اشاره کرد:
*دوستان و آشنايان، اقوام، اعضاي خانواده و همکاران شغلي
*مراجع خدماتي حرفه اي همچون حسابداري، بانکداري، وکلا، مشاورين مالي، نمايندگي هاي بيمه و مشاورين کسب وکار
*اساتيد دانشگاه ها، اعضاي سازمان هاي دولتي مختلف و اتحاديه هاي صنفي
اين موارد تنها بخشي از منابع متنوع و گسترده ي اطلاعاتي است که مي تواند شما را در رشد و موفقيت کسب و کار ياري کند.
اصلي ترين معيار در انتخاب مشاور مناسب، ميزان توانايي وي در درک کامل وضعيت ويژه ي کسب و کار خانوادگي است. شما به مشاوري نياز داريد که نه تنها بر موضوعات فني کار تخصصي اش مسلط باشد، بلکه نقش هاي دروني کسب و کار خانوادگي را نيز به خوبي درک کند و شما و خانواده تان را در مورد روش هاي صحيح روبه رو شدن و تصميم گيري درباره ي موارد مهم کسب و کار راهنمايي کند.
منبع:نشريه 7 روز زندگي، شماره 110.
/ج
کسب وکارهاي خانوادگي، بخش عمده اي از هويت خانواده ها را تشکيل مي دهد، چرا که رونق و شکوفايي چنين کسب و کارهايي، رشد و ترقي خانواده را در پي خواهد داشت. از طرفي بعضي از کسب و کارها فقط زماني شکوفا خواهند شد که توسط اعضاي يک خانواده اداره شود، اما آن چه باعث حفظ و رونق کسب و کار خانوادگي مي شود، آموختن اين مطلب است که چگونه در کنار کساني که به آن ها علاقه و ارتباط عاطفي داريم، فعاليت شغلي سالمي داشته باشيم. شايد اين کار آسان به نظر برسد، اما در واقع همه چيز به اين سادگي نيست.
کليد يک:
آن چه به راستي کسب و کار خانوادگي را منحصر به فرد مي کند وجود اين ارتباطات دروني بين نقش هاي شغلي و خانوادگي است يعني رابطه يي که به طور معمول و در کسب و کارهاي غير خانوادگي يافت نمي شود.
درک اين ارتباطات دروني شاه کليد سالم سازي کسب و کار خانوادگي است. در کسب و کارهاي خانوادگي با سه نقش اصلي مواجه هستيم؛ نقش خانوادگي (پدر، مادر، پسر و...) نقش مالکيت ( شريک يا سهامدار) و نقش شغلي ( مدير، کارمند يا کارگر). اين امکان وجود دارد که نقش ها با گذشت زمان تغيير يابند و افراد از نقش هاي متضادي برخوردار شوند که اين مورد باعث بروزاختلالاتي در روند کار مي شود. براي مثال، «پدر» در يک کسب و کار خانوادگي ممکن است مالک، رئيس، پدر و همسر باشد. وقتي رئيس در محل کار دستوري صادر کند. گاهي براي کارگران آسان نيست که به وي به عنوان رييس نگاه کنند نه يک «پدر بهانه گير» و از طرفي براي رييس دشوار خواهد بود که راحتي کارگر را به عنوان کارگر مد نظر قرار دهد نه به عنوان فرزندي چموش که از خواسته هاي والدين سرپيچي مي کند.
در اين زمان روش ساده يي که با استفاده از آن مي توان اين رفتارهاي متقابل را مجسم کرد. به کارگيري رويکرد سيستمي است.
نگرش سيستمي درک روشني از تأثيرمتقابل سه سيستم فرعي خانواده، مالکيت و کسب و کار را بر يکديگر و بر محيط ارايه مي دهد. توجه به اين نکات بسيار مهم است که تغييرات در هر جزئي از سيستم از اهداف و انتظارات متفاوتي برخوردار هستند. براي مثال، زماني که افراد در نقش « عضوي از خانواده» به کسب و کار مي نگرند. کسب و کار به عنوان بخش مهمي از هويت خانوادگي، ميراث آينده و منبع تأمين نيازهاي مالي براي رفع احتياجات معمول زندگي در نظر دارند.
از سوي ديگر، اگر در نقش « عضوي شاغل» به کسب و کار بنگرند، تمايل خواهند داشت تا کسب و کار را وسيله يي براي توسعه ي شغلي وموفقيت هاي اقتصادي مدنظر قرار دهند و سرانجام، سهامداران يعني افرادي در نقش « مالک»، عمدتاً به کسب و کار به عنوان ابزاري براي سرمايه گذاري و کسب منفعتي رضايت بخش توجه نشان مي دهند. هر چند پي بردن به عملکرد نقش هاي متضاد در کسب و کار خانوادگي به تنهايي قادر به رفع تضادها نيست. اما مي تواند ما را در درک و فهم چگونگي رخ دادن آن ها ياري رساند.
کليد دو:
بايد باور داشت که کسب و کار خانوادگي يک فعاليت جدي و رسمي است نه تفنن و سرگرمي. اين بدين معنا نيست که شما نمي توانيد يا نبايد ارتباطي عاطفي با کسب و کار و فعاليت هاي مربوط به آن برقرارکنيد. بلکه موضوع اصلي اين است که براي تأمين هزينه ها و حفظ فعاليت، به کسب و کاري سود آور نياز است.
از ديگر نکاتي که براي ثمربخشي و سلامت هر چه بيشتر کسب و کار بايد به ياد داشت. بهره مندي و استخدام کارمندان غير خوشايند و خارج از خانواده است. آن ها جزو حياتي اکثر کسب و کارهاي خانوادگي هستند. بسيارمهم است که آن ها را به صورت شايسته در تصميمات دخالت دهيد و فرصت هاي يادگيري و کارآموزي را براي تمامي کارمندان و سهامداران فراهم کنيد تا بتوانيد توان علمي و عملي منابع انساني سازمان را در حداکثر کارايي حفظ کنيد. به عنوان يک راهکار عالي براي ارتقاي افق ديد افراد شاغل در کسب و کار خانوادگي، مي توان امکاني فراهم آورد تا ايشان در دوره هاي آموزشي وسيعي را فراهم مي آورد.برنامه يي که اغلب در سازمان هاي بازرگاني و صنعتي مورد استقبال واقع مي شود. هم چنين لازم است شما و افراد شاغل در کسب و کاردر جلساتي درباره ي وظايف شغلي، انتظارتان و اهداف خود بحث کرده و براي پيگيري بهترآنها را مکتوب کنيد. به طور مداوم درباره ي اين موضوعات بحث و گفت و گو کنيدو در مواقع لازم، انتظارات و اهداف خود را تعديل و اصلاح کنيد.
کليدسه:
بسيار واضح و قابل درک است که در بطن يک مدل سيستمي کسب و کار خانوادگي، خانواده و کسب و کار را نمي توان از هم مجزا کرد. بنابراين زماني که براي هر يک از آن ها برنامه ريزي کنيد. ناخود آگاه براي ديگري نيز برنامه ريزي کرده ايد. بدون توجه به اين که قصد چنين کاري را داشته ايد يا نه! براي دستيابي به شيوه هاي مفيد برنامه ريزي، از دو مهمات زير استفاده کنيد:
1-اهداف و مقاصد عملکرد کسب و کارتان را مشخص کرده و توسعه دهيد.
2-مهارت گفت و گوي مؤثر را برقرار کنيد و پرورش دهيد توجه داشته باشيد که گفت و گوي مؤثرشامل حرف هاي قابل بيان و غير قابل بيان است. اگر شما يک خانواده ي پر جمعيت داريد، اعضاي خانواده را به گروه هاي کوچک تقسيم کنيد و هر گروه را به بررسي و فعاليت بخش خاصي از برنامه تشويق کرده و نتايج حاصل از هر گروه را براي دستيابي به برنامه يي کامل، با هم تلفيق کنيد.
کليد چهارم:
امروزه منابع و مراجع بسياري با موضوع کسب و کار وجود دارد. اما برگ برنده شناخت مرجع شايسته و مراجعه به آن است. از مطالعه غافل نشويد. چرا که ابتدائي ترين مراجع براي افزايش آگاهي و به روز ماندن، کتاب ها و نشريات است. از ديگرمنابع بالقوه اطلاعات و مشاوره مي توان به موارد زير اشاره کرد:
*دوستان و آشنايان، اقوام، اعضاي خانواده و همکاران شغلي
*مراجع خدماتي حرفه اي همچون حسابداري، بانکداري، وکلا، مشاورين مالي، نمايندگي هاي بيمه و مشاورين کسب وکار
*اساتيد دانشگاه ها، اعضاي سازمان هاي دولتي مختلف و اتحاديه هاي صنفي
اين موارد تنها بخشي از منابع متنوع و گسترده ي اطلاعاتي است که مي تواند شما را در رشد و موفقيت کسب و کار ياري کند.
اصلي ترين معيار در انتخاب مشاور مناسب، ميزان توانايي وي در درک کامل وضعيت ويژه ي کسب و کار خانوادگي است. شما به مشاوري نياز داريد که نه تنها بر موضوعات فني کار تخصصي اش مسلط باشد، بلکه نقش هاي دروني کسب و کار خانوادگي را نيز به خوبي درک کند و شما و خانواده تان را در مورد روش هاي صحيح روبه رو شدن و تصميم گيري درباره ي موارد مهم کسب و کار راهنمايي کند.
منبع:نشريه 7 روز زندگي، شماره 110.
/ج