چرا مسأله حجاب بیشتر روی زنان تكیه شده است؟
برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روانشناسی زن و مرد ثابت شده كه مردان نسبت به محرّكهای چشمیِ شهوتانگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمونها در مرد صورتی یكنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّكهای شهوانی قرار میگیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّكهای حسی پاسخ میدهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیك است.
از این گذشته چون هورمونهای جنسی زن به صورت دورهای ترشخ میشوند و به طور متفاوت عمل میكنند، تأثیر محرّكهای شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار كمتر است.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت: حجاب در اسلام از یك مسئله كلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای كار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی كه حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم میآمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم میریزد.
اسلام قائل به تفكیك میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ضابطه در تحریك غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است كه آثار شوم آن بر كسی پوشیده نیست.
پوشش زن در اسلام به این معنا است كه، زن در معاشرت با مردان بدن خود را بپوشاند و از جلوهگری و خودنمایی خودداری كند. بنابراین; لزوم حجاب از سوی اسلام در حقیقت برای حفظ كرامت زن است تا مورد بهرهبرداری هوسبازان، قرار نگیرد.
درست است كه حجاب، در ظاهر محدودیت زن را نشان میدهد; اما واقع و روح مسئله، حكایت از محدودیت كامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع و همچنین سلامت جامعه و حفظ آن از لجنزار فساد است.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادیهای جنسی خود تلقّی میكنند وافراد متأهل هر روز در مقایسهای خطرناك میان آن چه دارند و ندارند، قرار میگیرند. این مقایسهها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی را میسوزاند.
دختر و پسری كه در محیط كار و دانشگاه تحریك شهوانی شوند، از تمركز و كارآیی آنها كاسته میشود و حكومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فكری و كاری است.
حیا، عفاف و حجاب زن میتواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یكی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
اسلام حجاب را برای محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلكه برای مصونیّت او توصیه كرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، ركود و سركوبی استعدادهای زن نیست، بلكه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری منع كرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه میباشد كه در صدد كام جوییهای آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.
علاوه بر مطالب فوق استاد مطهری در بیان این كه چرا حجاب به زنان اختصاص یافته می گوید: اما علت این كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است كه میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها، مرد شكار است و زن شكارچی، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچی. میل زن به خود آرایی از حس شكارچیگری او ناشی میشود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد كه مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریك كننده به كار برند.
این زن است كه به حكم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگی، از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است".(1) به عبارت دیگر: جاذبه و كشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریك پذیری جنس مردانه، یكی از علتهای این حكم است.
توصیه و دستور الهی به پوشش و حجاب برای زنان، به منظور ایجاد محدودیت و محرومیت و چیزهایی از این قبیل كه تنها فریب شیطانیاند نمیباشد، بلكه در واقع برای آگاهی دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است كه باید از آن مراقبت و شده و حفظ شود و به تاراج نرود. این كاملاً معقول است كه هر چیزی ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بیشتری را میطلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شكل یك ابزار برای مطامع سودپرستان در نیاید.
به یاد داشته باشیم كه غریزه جنسی، نیرومند و عمیق است. هر چه بیشتر اطاعت شود، سركشتر میگردد، همچون آتش كه هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعله ورتر میشود، و شهوت خود را به صورت یك عطش روحی و خواست اشباع نشدنی در میآورد.(2) و وضعیت جهان معاصر و كشانده شدن عدهای به همجنس بازی نشانه آشكاری از این حالت است.
بنابراین رعایت نكردن پوشش اسلامی توسط زنان نه تنها از بین رفتن حساسیت مردان را به دنبال ندارد، بلكه موجب طغیان غریزه جنسی آنان نیز میگردد و پس از مدتی باعث دلزدگی و بی معنایی آن خواهد شد. گاهی نیز لذت غریزة جنسی را به واسطة زیاده روی و افراط از بین می برد و انسان را به امور دیگر می كشاند.
در مورد مردان نیز این گونه نیست كه بتوانند با هر نوع لباسی از خانه بیرون آیند و نوع پوشش آنها می تواند به هر صورتی باشد بلكه مردان نیز در این جهت با محدودیت های خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بیشتر در اجتماع و كارهای سخت و به جهاتی كه در بالا ذكر شد با زنان متفاوت است.
/ع
الف- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی
پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
ب- توجه به ساختار فیزیولوژی انسان
در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روانشناسی زن و مرد ثابت شده كه مردان نسبت به محرّكهای چشمیِ شهوتانگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمونها در مرد صورتی یكنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّكهای شهوانی قرار میگیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّكهای حسی پاسخ میدهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیك است.
از این گذشته چون هورمونهای جنسی زن به صورت دورهای ترشخ میشوند و به طور متفاوت عمل میكنند، تأثیر محرّكهای شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار كمتر است.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت: حجاب در اسلام از یك مسئله كلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای كار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی كه حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم میآمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم میریزد.
اسلام قائل به تفكیك میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ضابطه در تحریك غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است كه آثار شوم آن بر كسی پوشیده نیست.
پوشش زن در اسلام به این معنا است كه، زن در معاشرت با مردان بدن خود را بپوشاند و از جلوهگری و خودنمایی خودداری كند. بنابراین; لزوم حجاب از سوی اسلام در حقیقت برای حفظ كرامت زن است تا مورد بهرهبرداری هوسبازان، قرار نگیرد.
درست است كه حجاب، در ظاهر محدودیت زن را نشان میدهد; اما واقع و روح مسئله، حكایت از محدودیت كامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع و همچنین سلامت جامعه و حفظ آن از لجنزار فساد است.
ج- آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی
1- بهداشت روانی اجتماع و كاهش هیجانها و التهاب جنسی كه سبب كاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
2- تحكیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت كامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادیهای جنسی خود تلقّی میكنند وافراد متأهل هر روز در مقایسهای خطرناك میان آن چه دارند و ندارند، قرار میگیرند. این مقایسهها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی را میسوزاند.
3- استواری اجتماعی و استیفای نیروی كار و فعالیّت
دختر و پسری كه در محیط كار و دانشگاه تحریك شهوانی شوند، از تمركز و كارآیی آنها كاسته میشود و حكومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فكری و كاری است.
4- بالارفتن ارزش واقعی زن و جبران ضعف جسمانی او
حیا، عفاف و حجاب زن میتواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یكی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
اسلام حجاب را برای محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلكه برای مصونیّت او توصیه كرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، ركود و سركوبی استعدادهای زن نیست، بلكه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری منع كرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه میباشد كه در صدد كام جوییهای آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.
علاوه بر مطالب فوق استاد مطهری در بیان این كه چرا حجاب به زنان اختصاص یافته می گوید: اما علت این كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است كه میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها، مرد شكار است و زن شكارچی، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچی. میل زن به خود آرایی از حس شكارچیگری او ناشی میشود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد كه مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریك كننده به كار برند.
این زن است كه به حكم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگی، از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است".(1) به عبارت دیگر: جاذبه و كشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریك پذیری جنس مردانه، یكی از علتهای این حكم است.
توصیه و دستور الهی به پوشش و حجاب برای زنان، به منظور ایجاد محدودیت و محرومیت و چیزهایی از این قبیل كه تنها فریب شیطانیاند نمیباشد، بلكه در واقع برای آگاهی دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است كه باید از آن مراقبت و شده و حفظ شود و به تاراج نرود. این كاملاً معقول است كه هر چیزی ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بیشتری را میطلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شكل یك ابزار برای مطامع سودپرستان در نیاید.
به یاد داشته باشیم كه غریزه جنسی، نیرومند و عمیق است. هر چه بیشتر اطاعت شود، سركشتر میگردد، همچون آتش كه هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعله ورتر میشود، و شهوت خود را به صورت یك عطش روحی و خواست اشباع نشدنی در میآورد.(2) و وضعیت جهان معاصر و كشانده شدن عدهای به همجنس بازی نشانه آشكاری از این حالت است.
بنابراین رعایت نكردن پوشش اسلامی توسط زنان نه تنها از بین رفتن حساسیت مردان را به دنبال ندارد، بلكه موجب طغیان غریزه جنسی آنان نیز میگردد و پس از مدتی باعث دلزدگی و بی معنایی آن خواهد شد. گاهی نیز لذت غریزة جنسی را به واسطة زیاده روی و افراط از بین می برد و انسان را به امور دیگر می كشاند.
در مورد مردان نیز این گونه نیست كه بتوانند با هر نوع لباسی از خانه بیرون آیند و نوع پوشش آنها می تواند به هر صورتی باشد بلكه مردان نیز در این جهت با محدودیت های خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بیشتر در اجتماع و كارهای سخت و به جهاتی كه در بالا ذكر شد با زنان متفاوت است.
پي نوشت ها :
1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخیص
2. همان، ص 434
/ع