![همه چيز درباره جنگهاي صليبي (3) همه چيز درباره جنگهاي صليبي (3)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/f4b54c06-3950-4505-b88a-e32fcf1798eb.jpg)
![همه چيز درباره جنگهاي صليبي (3) همه چيز درباره جنگهاي صليبي (3)](/userfiles/Article/1389/08%20dey/04/0011686.jpg)
همه چيز درباره جنگهاي صليبي (3)
تهيه كننده: محمود كريمي شروداني
جنگ صليبي دوم
لوئی هفتم ، پادشاه فرانسه، در رجب540/ دسامبر 1145 دعوت پاپ را پذیرفت و برای آماده كردن اشراف و حاكمان شهرهای فرانسه، همگان را گرد آورد و با سخنرانی سنبرنار، اسقف اعظم كلروو، بسیاریاز شاهزادگانو مردم برای رفتن به جنگ آماده شدند
سنبرنار سپس به آلمان رفت و كونراد سوم، امپراتور آن كشور، را به شركت در دومین حمله صلیبی متقاعد ساخت. پادشاه فرانسه و پاپ تمایلی به شركت كونراد در این حمله نداشتند ، چون میخواستند این جنگ فرانسوی صرف باشد .
كونراد در ذیحجه541/ مه1146، با سپاهی انبوه، به سوی شرق حركت كرد و حدود پنج ماه بعد به نیقیه رسید . سپاه فرانسویان، به فرماندهی لوئی هفتم، نیز در همین زمان وارد قسطنطنیه شد.
در 542/ 1147، سپاه كونراد به سوی متصرفات مسلمانان به راه افتاد، اما ده روز بعد، در كنار دُرولیه، با حمله لشكریان سلجوقی رو به رو شد و در نبردی هولناك بیشتر سربازان آلمانی كشته شدند و كونراد با تعداد اندكی به نیقیه گریخت.
لوئی هفتم اندكی بعد به نیقیه رسید و از شكست كونراد آگاه شد. دو امپراتور بر آنشدند از طریق ساحل به سمت جنوب بروند. با بیماری كونراد و بازگشت او به قسطنطنیه، لوئی هفتم فرماندهی سپاه را به عهده گرفت و به راه خود ادامه داد. در طول مسیر نبردهای پراكندهای میان صلیبیان و تركان سلجوقی روی داد كه گاه به شكست یا پیروزی یكی از طرفین میانجامید. سرانجام لوئی هفتم، كه تاب مقاومت در برابر حملات سپاهیان سلجوقی را نداشت، در انطاكیه به كشتی نشست و به فلسطین رفت.
در 543/1148، پادشاهان فرانسه و آلمان و بیتالمقدّس و نیز برخیاز سرانصلیبیشرق، در عكا گرد آمدند و تصمیم گرفتند به دمشق حمله كنند. سپاه متحد صلیبی، یك ماه بعد دمشق را محاصره كرد. معینالدین اُنَر، از سران مملوك، پس از چند درگیری با صلیبیان، از امیران اطراف دمشق و نورالدین زنگی (پسر زنگي امير مذكور موصل) یاری خواست. با رسیدن نیروهای كمكی زنگیان و بروز اختلاف میان سران سپاه صلیبی، صلیبیان عقبنشینی كردند و به این ترتیب دومین حمله ایشان ناكام ماند
سلطان مسعود سلجوقی، با استفاده از اوضاع آشفته صلیبیان، در 543/ 1148 به مرعش حمله برد و از سوی دیگر نورالدین زنگی را نیز روانه انطاكیه كرد تا صلیبیان نتوانند به مرعش كمك كنند. نورالدین قلعههایی در شمال شرق انطاكیه را گرفت اما گرفتار حمله ناگهانی رمون دو پواتیه (فرمانروای انطاكیه) و علیبن وفا (از سران كُرد اسماعیلی) شد و شكست خورد. اندكی بعد، بار دیگر به انطاكیه تاخت و سپاه رمون را درهم شكست.
نبرد اِنب. نورالدین در 20 ربیعالاول 544/ 28 ژوئیه 1149 برای تصرف قلعه اِنب حركت كرد و در نبردی كه در جلگه میان اِنب و مرداب غاب روی داد، فرمانروای انطاكیه و حاكم مرعش و بسیاری از شهسواران مشهور كشته شدند. وی سپس به سوی انطاكیه رفت و شهر را محاصره كرد كه سرانجام به صلح با صلیبیانختم شد .
در زمستان 545/1150، در پایان قرارداد آتشبس با صلیبیان، نورالدین به تلباشر حملهای ناموفق كرد. وی، سپسدرصدد دستگیریژوسلندومبرآمد. ژوسلناسیر و بهدستور نورالدینزنگی، كور شد. او نُهسالدر زندان حلبماند و در 554/1149 درگذشت. پساز اسارت ژوسلن، نورالدین دژها و شهرهای تحت تصرف وی، چون تلباشر و مرعش، را تصرف كرد.
در 548، عسقلان پساز سالها، به دست بودوئن سوم به تصرف صلیبیان درآمد.
در 10صفر 549/ 26 آوریل1154، نورالدین دمشق را ازمجیرالدین ابقبن محمد گرفت. اندكیبعد، در 551/ 1156، بهحارِمیورشبرد و با تصرفبخشیاز شهر، با صلیبیانصلحكرد. او در 558/ 1163، به متصرفات صلیبیان در اطراف دمشق حمله برد، اما صلیبیان او را بیپاسخ نگذاشتند و در نتیجهبسیاریاز سپاهیانشكشتهشدند
بودوئن سوم در 21 صفر 557/ 8 فوریه 1162 درگذشت و برادرش، آمالریك، به پادشاهی بیتالمقدّس رسید. آمالریك كه در اندیشه تصرف مصر بود، به بهانه نرسیدن جزیه سالانه ــ كه صلیبیان از 555/ 1160 بر دولت رو به اضمحلال فاطمی تحمیل كرده بودند ــ در 558/ 1163 به این كشور لشكر كشید و شهر بلبیسرا محاصره كرد، اما به سبب طغیان رود نیل، ناچار به بیتالمقدّس بازگشت
نورالدین زنگی نیز، كه از دیرباز قصد تصرف مصر را داشت، با درخواست كمك ابوشجاع مجیرالدین شاور (آخرین وزیر فاطمیان) لشكری به فرماندهی شیركوهبن شاذی به مصر فرستاد. شیركوه در اواخر 559/1164، راهی مصر شد و پس از نبردی كوتاه آنجا را تصرف كرد و منصب وزارت را به شاور بازگرداند. اندكی بعد شاور از شیركوه خواست از مصر خارجشود. شیركوه نپذیرفت، از این رو شاور از آمالریك یاریخواست. آمالریك نیز، برایجلوگیریاز اتحاد فاطمیانو زنگیان، در ماهرمضان559 عازممصر شد و در كنار رود نیلبهلشكریانشاور پیوست. آنها شیركوهرا در بلبیسمحاصرهكردند
نورالدین زنگی، برای كاستن فشار بر سپاهیانش در بلبیس، در همان زمان به حارم حمله برد و آنجا را گرفت و چند تن از امیران صلیبی را اسیر كرد. او همچنین بانیاس*را به تصرف درآورد.
پیروزی نورالدین زنگی در شمال شام سبب شد آمالریك برای حفظ سرزمینش با شیركوه صلح نماید؛ ازاینرو، مقرر شد سپاهیان دو طرف همزمان در ذیحجه559/ اكتبر 1164 از مصر خارجشوند. در 562، عاضدلدیناللّه (آخرین خلیفه فاطمی) از نورالدین زنگی یاری خواست؛ این بار، برادر زاده شیركوه، صلاحالدین ایوبی، نیز با او راهی مصر شد. شاور بار دیگر از آمالریك یاری خواست. او نیز با شتاب به سوی مصر رفت. در جنگی كه در جمادیالاولی 562/ فوریه 1167 روی داد، شیركوه پیروز شد و بیشتر سپاه صلیبی كشته و عدهای نیز اسیر شدند. شیر كوه سپس وارد اسكندریه شد و بخشی از لشكریانش را به فرماندهی صلاحالدین ایوبی آنجا گذاشت و خود با دیگر سپاهیانش راهی صعید مصر شد، اما بار دیگر شاور به همراه صلیبیان ، اسكندریهرا محاصرهكردند. صلاحالدینشیركوهرا بهیاریطلبید. شیركوهبهاسكندریهبازگشتو به آمالریك پیشنهاد كرد هر دو سپاهاز مصر خارجشوند. بهاینترتیب، دو سپاهدر ذیقعده562/ اوت1167 از مصر خارجشدند.
به رغم قرارداد صلح بین آمالریك و شیركوه، شاور كه عملاً فرمانروای مصر شده بود، گروهی از شوالیههای مشهور صلیبی را به منظور محافظت از خود در مصر نگاه داشت و سالانه صد هزار دینار نیز به آنان پرداخت.
در 563/ 1168، امپراتور رومشرقی با آمالریك (پادشاه بیتالمقدّس) برای تصرف مصر، پیمانبست. بنا به این پیمان، انطاكیه به رومشرقی واگذار میشد و سهمی از غنایم مصر نیز به بیزانسیها میرسید. این پیمان كه در قسطنطنیه به امضا رسید، عملی نشد زیرا امپراتور در بالكان درگیر بود و صلیبیان نیز برای اشغال مصر شتابداشتند ؛ از اینرو، در محرّم564/ اكتبر 1168 آمالریك، با بهرهجستن از ناتوانی حكومت فاطمیانو همچنینرسیدنسوارانتازهنفسصلیبی، روانهقاهره شد. آنها ابتدا بلبیسرا گرفتند و غارتو كشتار كردند، سپس به قاهره حمله بردند و آنرا محاصره كردند. غارت و كشتار مردمدر بلبیسسببمقاومتمردمدر قاهرهشد. پیشاز رسیدنصلیبیان، بهدستور شاور، فسطاط را آتش زدند. با طول كشیدن مدت محاصره، شاور به آمالریك پیشنهاد صلحكرد و با شرایطیپذیرفتهشد.
از سوی دیگر عاضدلدیناللّه، پنهانی، از نورالدین زنگی برای سركوب صلیبیان و نجات قاهره یاریخواست؛ ازاینرو، شیركوه به همراه صلاحالدین ایوبی برای سومین بار راهی مصر شد. صلیبیان، كه از نزدیك شدن سپاه نورالدین آگاه شدند، محاصره قاهره را رها كردند و در اولربیعالا´خر 564/ ژانویه1169 به شام بازگشتند. شیركوه وارد قاهره شد. وی اندكی بعد، به دستور خلیفه، شاور را كشت و خود وزیر شد.
در پی ناكامی صلیبیان در مصر، آمالریك و درباریانش دریافتند كه بقای آنان در شرق تنها در گرو فتح مصر است؛ ازاینرو، آمالریك در 564/1169 هیئتی نزد پاپ الكساندر سوم، لوئی هفتم، فردریك بارباروس (امپراتور آلمان)، هنری دوم (پادشاه انگلستان) و ویلیام دوم (پادشاه سیسیل) فرستاد و از آنان یاری خواست این تلاشها بینتیجه ماند.
آمالریك منتظر كمك شاهان اروپا نماند و از دامادش، مانوئل كومننوس(امپراتور بیزانس)، خواست تا پیمان سال پیش را تجدید كنند. مانوئل پذیرفت و ناوگان دریایی خود را برای فتح مصر فرستاد. سپاه صلیبی در محرّم565/ سپتامبر 1169 از شهر عسقلان حركت كرد تا به كمك ناوگان دریایی بیزانس به مصر حمله كند. آنان دمیاطرا محاصره كردند، اما مقاومت مردم و رسیدن نیروی كمكی از شام و اختلافنظر میان سرانصلیبی، سبب شكست صلیبیان شد .
عاضدلدیناللّه در 10 محرّم 567 درگذشت و صلاحالدین ایوبی، كه پس از مرگ شیركوه جانشین او شده بود، خطبه را به نام المستضی بامراللّه خواند و بدین ترتیب مصر به قلمرو خلافت عباسیان پیوست.
صلاحالدین ایوبی پس از سركوب مخالفانش در مصر و مرگ نورالدین زنگی در 569 و شكست ویلیام دوم در نبرد اسكندریه، قدرت و نفوذ بیشتری یافت.او، به درخواست امرای دمشق، در ربیعالاول570/ سپتامبر 1174 به دمشق رفت و سپسحمص و حماه را تصرف و حلب را نیز محاصره كرد، اما با حمله رمون سوم، امیر طرابلس، به مناطق زیر نفوذ صلاحالدین، از جمله حمص، ناگزیر از محاصره حلب دست كشید. در همان اوان، آمالریك نیز درگذشت(ذیحجه569/ 11 ژوئیه1174). از این پس تا 574/ 1178 نبردهایی بین صلاحالدین ایوبی و صلیبیان روی داد كه بیشتر به پیروزی صلاحالدین انجامید (در نبرد تلّ جزر صلاحالدین شكست خورد). سرانجام، بودوئن چهارم (فرزند و جانشین آمالریك) و رمون سوم، هریك به صلاحالدین پیشنهاد صلح دادند. به موجب پیمانیكهدر 575/ 1180 میاننمایندگانصلاحالدینو بودوئنو سپسرمونمنعقد شد، مدت دو سال صلح برقرار شد. با حمله نافرجام رنو دوشاتیون حاكم منطقه ماوراء اردن به كاروان حاجیانِ خانه خدا و قصد او برای حمله به مدینه و تن ندادن حكومت اورشلیم به پرداخت غرامت، این پیمانعملاً لغو شد. از محرّم578 تا 583/ 1182ـ 1187 میان ایوبیانو صلیبیان به صورت متناوب جنگ بود. صلیبیان، حتی به غارت و كشتار مسلمانان در سواحل حجاز دست یازیدند. سرانجام در 17 ربیعالا´خر 583/ ژوئن1187، صلاح الدین ایوبی با سپاهی دوازدههزار نفر حركت كرد؛ نخست طبریه را گرفت و وقتی شنید صلیبیان به سویش میآیند لشكریانش را به روستای حِطین منتقل كرد.
در 24 ربیعالا´خر 583/ 3 ژوئیه1187، جنگ مشهور حطین درگرفت و به پیروزی صلاحالدین ایوبی انجامید. در این جنگ، پادشاه بیتالمقدّس و تعدادی از امیران و حاكمان صلیبی، از جمله رنو دوشاتیون، به اسارت در آمدند. رنو دوشاتیون، به سبب حمله به زائران بیتاللّه الحرام گردن زده شد و بقیه در قلعه دمشق محبوس شدند.
پساز نبرد حطین، صلاحالدین بسیاری ازشهرها را از صلیبیان بازپسگرفت. و در رجب همان سال به سویبیتالمقدّسرفتو آنجا را محاصرهكرد. آنها پساز دوازدهروز، با گرفتن امان نامه تسلیم شدند. در 584/1188، صلاحالدین بسیاری از بخشهای شام را گرفت و با حاكم انطاكیه نیز صلح كرد.
نتيجه جنگ دوم صليبى
جنگ صليبي سوم
با درگذشت گرگوریوس، جانشین او، كلمنس سوم ، امپراتور آلمان فردریك بارباروس، امپراتور فرانسه فیلیپ و پادشاه انگلستان هنری دوم را به شركت در این حمله برانگیخت. پس از مرگ هنری دوم در رجب584 و جانشینی ریچارد اول معروف به ریچارد (در منابععربی، انكتار) شیردل، جنگهای انگلستان با فرانسه پایان یافت و قرار شد پادشاهان دو كشور در تابستان 586/1190 راهی سیسیل شوند و به سوی مشرق زمین بروند. بارباروسنیز در ربیعالا´خر 585/ مه 1189با سپاهی عظیم به سوی قسطنطنیه حركت كرد.
نگرانی امپراتور روم شرقی، اسحاق دوم ملقب به آنگلوس، از این لشكركشی سبب شد تا با صلاحالدین پیمانی برای مقابله با سپاه آلمان منعقد كند. براساس این پیمان، كه خشم اروپای غربی را بر ضد امپراتور برانگیخت، مقرر شد وی مانع عبور سپاهیان آلمان شود و در مقابل ، صلاحالدین نیز تعهد كرد اماكن مقدّس صلیبیان را زیر نظر ارتدوكسها قرار دهد.
از سوی دیگر، قلیچ ارسلان دوم بر آن شد با بارباروس پیمانی بر ضد صلاحالدین و امپراتور ببندد، كه براساس آن امنیت سپاه آلمان را در درون قلمروش تأمین كند اما پسرش، قطبالدین ملكشاه دوم، مخالفت كرد و به جنگ آلمانها رفت و شكست خورد و سپاه آلمان وارد قونیه شد. آنگاه بارباروس با قلیچ ارسلان موافقت نامهای امضا كرد و از قلمرو سلجوقیان روم به سوی شام حركت كرد. در اینهنگام، امپراتور آلمان درگذشت و فرماندهی سپاه به پسرش واگذار شد، اما با شیوع بیماریهای گوناگون و ضعف فرمانده در اداره امور، بسیاری از سپاهیان مردند یا به آلمان بازگشتند و تنها بخشی از آن سپاه عظیم باقی ماند.
همزمان با نزدیك شدن سپاه آلمان به شام، در رجب 585/ اوت1189، صلیبیان از صور به سوی عكا حركتكردند. صلاحالدین بر آنبود در بینراهبا آنانبجنگد ولیبا مخالفتبرخیاز فرماندهانش، ناگزیر تا عكا آنانرا تعقیبكرد و یكروز پساز ورود ایشانبهعكا رسید و شهر را محاصرهكرد و پس از یك ماه نبردهای پراكنده، جنگ سختی میان صلیبیان و مسلمانان درگرفت كه در آن سپاه صلاحالدین پیروز شد و بسیاریاز صلیبیان كشته شدند.
از طرفدیگر، هنگامی كه سپاه آلمان به سوی عكا میآمد مسلمانان چند بار به آنان حمله كرده بودند. در اول ماه رمضان 585/ 13 اكتبر 1189 صلاحالدین ایوبی خبر رسیدن سپاه آلمان را دریافت كرد و بهاءالدین شداد، قاضی و مورخ خود، را نزد خلیفه عباسی و دیگر امیران سرزمینهای اسلامی فرستاد و آنان را به جهاد با صلیبیان دعوت كرد، كه ایشان نیز آن را پذیرفتند.
حركت شاهان اروپا به سویعكا. فیلیپ و ریچاردِ شیردل، پس از عزیمت، در مسینا بر سر تقسیم سرزمینهای متصرفی به توافق رسیدند و آنگاه مسینا را به قصد شام ترك كردند. فیلیپ و سپاهیانش به عكا رفتند و ریچارد، به توصیه صلیبیان مشرق زمین، نخست جزیره قبرس را تصرف كرد و سپس به عكا رفت. با ورود ریچارد به عكا محاصره مسلمانان داخل قلعه عكا شدیدتر شد تا اینكه سرانجام سیفالدین هَكّاری، معروف به مَشطوب، فرمانده دژ عكا، در مقابل شرایطی پیشنهاد تسلیم شدن را پذیرفت و قلعه دژ عكا را، پساز حدود دو سال مقاومت، به صلیبیان تسلیم كرد.
صلیبیان پس از تصرف عكا به عهد خود وفا نكردند و چندی بعد با وجود امان نامهای كه داده بودند، هزاران تن از مسلمانان شهر را كشتند. ابنعبری علت این كشتار را اختلاف میان مسلمانان و صلیبیان بر سر نحوه مبادله اسرا و اموال دانسته است اما مورخان مسلمان بر آناند كه نیرنگ صلیبیان، موجب بروز اختلاف شد.
صلیبیان از طریق جاده ساحلی و با كشتیهای جنگی به شهر یافا و سپس به قیصریه رفتند. مسلمانان در طول این مسیر آنان را تعقیب كردند و بسیاری از آنان را به قتل رساندند. پس از فتح قیصریه ، صلیبیان به ارسوف رفتند و در شعبان587/ سپتامبر 1191 این شهر را نیز فتح كردند. شكستهای متوالی، صلاحالدین را به اجرای ترفند تخریب شهرها واداشت تا صلیبیان به آنها چشم طمعی نداشتهباشند، چنانكهپساز نبرد ارسوفدستور داد عسقلانو رَمْلَه را ویرانكنند و آنگاه به قدس رفتو از استحكاماتآنبازدید كرد و بهاردوگاهشدر رملهبازگشت.
در 8 شوال587/ 29 اكتبر 1191، ریچارد به قصد فتح قدساز یافا حركتكرد و پساز نبرد با پیشقراولان سپاه صلاحالدین در پازور، راهی رمله شد و در آنجا اردو زد ، اما وقتی دریافت كه صلاحالدین استحكامات قدس را تقویت كرده و نیروهای كمكی نیز به قدس آمده است مطمئنشد كهنمیتواند این شهر را، مادامی كه صلاحالدین زنده است، فتح كند و به یافا بازگشت. ازاینرو ریچارد، و نیز كونراد حاكم صور، جداگانه فرستادگانی نزد صلاحالدین گسیل داشتند و تقاضای صلح كردند، اما صلاح الدین نپذیرفت. اندكی بعد، كونراد در 13 ربیعالا´خر 588/ 28 آوریل1192، به تحریك ریچارد شیردل، به دست دو تناز باطنیان اسماعیلی كشته شد و در همان زمان اوضاع سیاسی انگلستان رو به وخامت نهاد و سرانجام، در 21 شعبان 588/ اول سپتامبر 1192 میان صلیبیان و مسلمانان قرارداد صلحی برای سه سال و سه ماه منعقد گردید و بدین ترتیب سومین جنگ صلیبی به پایان رسید.
پساز امضای پیمان صلح، سران صلیبی به زیارت قدس رفتند و به اروپا بازگشتند و فقط كنت هنری(خواهرزادهریچارد و جانشینكونراد) بهعنوانپادشاهبیتالمقدّسماند. صلاحالدیننیز ماهرمضانرا در قدسگذراند، آنگاهبهدمشقرفتو پساز چهار ماهاقامتدر آنجا، بیمار شد و در 27 صفر 589/ 3 مارس1193 درگذشت.
در 593/1197 هنری درگذشت و فرمانروایی عكا به پادشاه قبرس واگذار شد. مسلمانان، با استفاده از بحرانهای داخلی صلیبیان و نیز با توجه به اتمام مدت صلح، یافا را تصرف كردند. صلیبیان نیز یك ماه بعد، به تلافی، بیروت را، بدون جنگ در اختیار گرفتند . آنگاهدر نیمهمحرّم594/ اواخر نوامبر 1197 از صور راهی قلعه تبنین شدند و آنجا را محاصره كردند ولی مقاومت مدافعان و رسیدن نیروهای كمكی مصری و نیز وصول خبر درگذشت هنری ششم، امپراتور آلمان كه به بازگشت آلمانها انجامید، مانع تصرف قلعه شد. در شعبان594/ ژوئیه 1198 پادشاه عكا با ملك عادل ایوبی، بر اساس شرایط صلح صلاحالدین با ریچارد شیردل، قرارداد صلحی برای پنج سال و هشت ماه منعقد كرد.
نتيجه جنگ سوم صليبى
جنگ چهارم
در اواسط 599/ اوایل 1203، فرستاده امپراتور آلمان نزد فرمانده صلیبیان مقیم شهر زارا رفت و پیشنهاد كرد چنانچه صلیبیان در بازپسگیری تاج و تخت لكسیوس كمك كنند، او علاوه بر تأمین تمام هزینههای این حمله و اعزام دههزار سپاهی برای مشاركت در حمله به شرق، كلیسای امپراتوری رومشرقی را نیز تابع كلیسای كاتولیك رم خواهد كرد. این پیشنهاد، صلیبیان را به دو دسته موافق و مخالف تقسیم كرد، اما سرانجام، با غلبه نظر اكثریت، قرار شد آنها نخست به قسطنطنیه بروند و پس از بازگرداندن آلكسیوس به اریكه قدرت، راهی شام شوند.
با رسیدن صلیبیان به پشت دروازههای قسطنطنیه، در ذیقعده 599/ ژوئیه 1203 ، آلكسیوس سوم گریخت و اسحاق دوم و آلكسیوس چهارم، مشتركاً، به پادشاهی رسیدند. اشراف قسطنطنیه كه ابتدا آلكسیوس چهارم را یاری كرده بودند، پس از مطّلعشدن از وعدههای وی به صلیبیان، سر به مخالفت و شورش برداشتند و این مخالفت، با حمایت مقامات كلیسا كه به هیچ وجه حاضر به تمكین در برابر كلیسای كاتولیك رم نبودند، همراهشد. صلیبیان، وقتیپیبردند كه آلكسیوس قادر به انجام دادن تعهداتش نیست، تصمیم به خلع او گرفتند. به روایتی، شورشیان قسطنطنیه شاه جوان و پدرش را به قتل رساندند، اما به روایتی دیگر صلیبیان شاه و پدر نابینایش را زندانی كرده و سپس كشتند. حمله اصلی به قسطنطنیه، در 3 شعبان600/ 6 آوریل1204 صورت گرفت. صلیبیان، پس از نبردی سخت شهر را تصرف كردند و در 16 مه/ 14 ماه رمضان بودوئن، كنتِ فلاندر، را به عنوان نخستین امپراتور امپراتوری لاتینی قسطنطنیه برگزیدند. بدین ترتیب، حمله چهارم صلیبی با تصرف قسطنطنیه و تشكیل امپراتوری لاتینی قسطنطنیه پایان یافت. اما حاكم مسیحی عكا و قبرس، كه از ماجرا بیخبر و در انتظار صلیبیان بود، اقدام به اجرای یك رزمایش دریایی در سواحل مصر و رود نیل كرد و چون از سرنوشت حمله چهارم صلیبی آگاه و از آمدن صلیبیان به شرق ناامید شد، بیدرنگ در پی تمدید صلح با ملك عادل ایوبی برآمد. در ربیع الاول607، به پیشنهاد ملك عادل قرارداد مذكور برای شش سال دیگر، تمدید شد.
حمله صلیبی كودكان
نخستین بار، یك كودك دوازده ساله فرانسوی به نام استفن مدعی شد كه خواب دیده است حضرت مسیح علیهالسلام از او خواسته دست به حمله بزند. استفن حدود سی هزار كودك را دور خود جمعكرد و در اواخر محرّم609/ اواخر ژوئن1212 به سوی جنوب حركت كردند. او ادعا كرده بود كه دریا شكافته خواهد شد و چون این اتفاق رخ نداد بسیاری از اطرافش پراكنده شدند و فقط وفادارانش ماندند. سرنوشت این وفاداران چندان روشن نیست ولی گفته شده است كه چند تاجر ونیزی آنها را به شام یا تونس و مصر بردند و همه را به بردگی فروختند
گروه دوم كودكان صلیبی، حدود بیست، و به روایتی سیهزار، آلمانی بودند كه به سرپرستی نوجوانی به نام نیكولاوس اهل كولونی عازم شرق شدند. بیشتر افراد این گروه نیز پس از تحمل سختیهای بسیار بازگشتند و از باقی ماندگان نیز برخی در جنووا اقامت گزیدند و از گروه دیگر، كه به قصد زیارت سرزمین موعود سوار كشتی شدند، خبری در دست نیست.
نتيجه جنگ چهارم
جنگ صليبي پنجم
ملك عادل، كه در این هنگام در مصر به سر میبرد، عازم شام شد و در ناحیه بَیسان اردو زد، اما از ترس شكست از سپاه پانزده هزار نفره صلیبیان در بیسان نجنگید و تا جنوب دمشق عقبنشینی كرد . با عقب نشینی او، صلیبیان به بیسان حمله بردند و از آنجا تا بانیاس را تصرف كردند. آنگاه بانیاس را محاصره كردند، كه چون بینتیجه ماند بهعكا بازگشتند. سپسراهیقلعهطور شدند، اما بهرغمهفدهروز محاصره، موفق به فتح آن نشدند. در هماناوان، سپاهیان مجارستانی، برخلاف توصیههای پادشاه عكا و دیگر امیرانصلیبی، به دشت بقاع در لبنانیورشبردند ولیهمه آنها، به جز سهنفر، به دست مردان جبل كشته شدند. این واقعه و نیز یك حمله ناموفق دیگر، سبب شد پادشاه مجارستانــ كه برای ادای نذرش(جنگیدن با مسلمانان) راهی جنگ صلیبی شده بود ــ ناگزیر در اواخر 614/ اوایل 1218 به كشورش بازگردد. در این میان، پادشاه عكا، به فكر افتاد از نیروهای صلیبی، كه پی در پی به دستور پاپ راهی شام میشدند، برای حمله به مصر مدد جوید. او همانند ریچارد كلید فتح قدس و تمام سرزمین شام را تسلط بر مصر میدانست؛ ازاینرو، پس از كسب موافقت فرماندهان دو سازمان دینیـ نظامی شهسواران مهماننواز (در منابع اسلامی: اِسبِتاریه) و شهسواران پرستشگاه (در منابع اسلامی: داویه) و تهیه تداركات لازم در 8 صفر 615/ 7 مه 1218 راهی شهر دمیاط در مصر شد.
مصریان از دیرباز بركنار رود نیل برجی به نام برج سلسله ساخته بودند و از آن تا دیوارهای دمیاط زنجیرهای سنگینی وصل كرده بودند تا مانع ورود كشتیهای دشمن به رود نیل شود. صلیبیان كه به اهمیت تصرف برج سلسله برای تصرف دمیاطپی برده بودند، به آن حمله كردند و، پساز تحملتلفاتسنگین، سرانجامدر 26 جمادیالاولی615/ 21 اوت1218 برج را تصرف كردند و راه مصر به روی آنان باز شد. ملك عادل، پس از شنیدن خبر سقوط دمیاط،از شدت اندوه درگذشت و پسرش، ملك معظم، جانشین وی شد. در همان زمان ملك كامل، پسر دیگر ملك عادل و حاكم مصر، تلاشهای مؤثری برای جلوگیری از ورود صلیبیان به مصر كرد، اما وقتی از توطئه احمدبن مشطوب، یكی از پرنفوذترین امرای ایوبی، علیه خود آگاه شد، اردوگاهش در عادلیه (میانفارسكور و دمیاط) را مخفیانه ترك كرد و به شهر أشموم طنّاح گریخت. با ایناقدامِ الكامل، سپاهیانش متفرق شدند و صلیبیان توانستند اردوگاه مسلمانان را در 20 ذیقعده615 تصرف كنند. دو روز پساز این حادثه، ملك معظم به یاری برادرش شتافت و مخالفان وی را زندانی و تبعید كرد و مجدداً سپاهی را برای مقابله با صلیبیان تدارك دید. پیشتر الكامل، هفتاد پیك نزد حاكمان جهان اسلام، برای استمداد، فرستاده و به همه یادآوری كرده بود كه سقوط مصر به معنای به خطر افتادن سایر نواحی خواهد بود. از این رو، نیروی كمكی بسیاری به مصر آمد، همچنان كه نیروهای كمكی زیادی نیز به اردوگاه صلیبیان رسید. الكامل از ترس سقوط دمیاطو دیگر شهرهای مصر به دست صلیبیان، به آنان پیشنهاد واگذاری قدس و بخش اعظم سرزمین فلسطین در مقابل عقبنشینی از مصر را كرد. هرچند ژاندو برین و یارانش این پیشنهاد را پذیرفتند ولی كاردینال پلاگیوس دو آلبانو (نماینده پاپ) و برخی از سران سپاه، كه خواهان امتیازات بیشتری چون واگذاری حِصن الكَرَك و سیصد هزار دینار وجه نقد نیز بودند، آن را رد كردند. با وجود مقاومت سرسختانه مردم دمیاط، سرانجام این شهر، بر اثر شیوع بیماری و قحطی و فشار شدید صلیبیان، در 27 شعبان616/ 5 نوامبر 1219 سقوط كرد و سپاه صلیبی پس از ورود، دست به قتلعام و غارت و جنایت زد.
پس از تصرف دمیاط، میان ژان دو برین و كاردینال پلاگیوس، بر سر حاكمیت شهر، اختلاف شدیدی رخ داد كه به نفع دو برین پایان یافت؛ اما چندی بعد، وی به علت فوت پدر همسرش، پادشاه ارمنستان، مجبور به بازگشت بهعكا شد و فرماندهی صلیبیان در مصر به پلاگیوس رسید. پلاگیوس، پس از رسیدن دوك باواریا در رأس سپاهی بزرگ به دمیاط، تصمیم گرفت در تابستان1221/ 618 به قاهره حمله كند و بدین منظور، ژان دو برین را نیز به یاری فراخواند. از آن سو، ملك كامل، پس از اشغال دمیاط، اردوگاهش را به شهر نوساز منصوره منتقل كرد تا مانع حركت صلیبیان به سوی قاهره شود.امیرانسرزمینهایاسلامی، از جملهملكمعظمو ملكاشرف(دو برادر ملككامل)، كهخطر سقوطقاهرهرا كاملاً دركمیكردند، در رأس سپاهیانشان با شتاب راهی مصر شدند. مصریان پس از تخریب سدهایی كه بر روی رود نیل ساخته بودند و قرار دادن صلیبیان در راهی باریك، آنها را محاصرهكردند. تا اینكه صلیبیان تقاضای صلحكردند. ژان دو برین به اردوگاه سپاه ایوبیان آمد و در 7 یا 8 رجب 618 قرارداد صلح امضا و، بر اساس آن، مقرر شد در مقابل تعرض نكردن مسلمانان به جان صلیبیان، آنها دمیاط را به مسلمانان پس دهند و از مصر خارج شوند و برای هشت سال صلح برقرار شود. صلیبیان در 19 رجب 618 شهر دمیاط را به ایوبیان واگذار كردند و از طریق دریا به عكا بازگشتند. بدین ترتیب، پنجمین حمله صلیبی، برای گرفتن قدس نیز ناكام ماند.
نتيجه جنگ پنجم
جنگ صليبي ششم
دو سال بعد، پاپ جدید، گرگوریوس نهم، از فردریك خواست كه به وعدهاشعمل كند. امپراتور آلمان، كه به پادشاه بیتالمقدّس ملقب شده بود، پس از تعلل بسیار، راهی شرق شد ، اما در میانه راه بیمار شد و از اینرو، فرماندهی سپاهش را بر عهده بطرك بیتالمقدّس گذاشت و پاپ را نیز از ماجرا مطّلع ساخت. پاپ اقدام امپراتور را نوعی خودداری از رفتن به مشرق دانست و وی را در 624/ نوامبر 1227 تكفیر كرد و از شركت در جنگهای صلیبی محروم ساخت. با این حال، در رجب625/ ژوئن1228، فردریك بدون توجه به فرمان تحریم، با پانصد تن از سواران خود راهی مشرق شد. وی برای اثبات حق حاكمیتش بر جزیره قبرس، حدود یك ماه در آنجا اقامت گزید و سپس در شوال625/ سپتامبر 1228 به سمت عكا حركت كرد. فردریك، به رغم علاقهاش به مسلمانان و طرد شدن از طرف پاپ و كمبود نیروی نظامی، بر آن شد تا به حملهاش جنبه سیاسی بدهد. شرایط زمانی نیز به او یاری رساند؛ چه، پس از اخراج صلیبیان از مصر، از اواخر 620/ اواخر 1223 به تدریج میان فرزندان ملك عادل اختلافات شدیدی رخ نمود؛ ملك كامل از فردریك و ملك معظم از جلالالدین خوارزمشاه منكبرنی، یاری خواست.
فردریك پس از ورود به عكا، با اعزام پیكی نزد ملك كامل به او یادآوری كرد كه در پاسخ به درخواست استمداد او آمده و اینك او باید به وعدههایش مبنی بر تسلیم بیتالمقدّسعمل كند. پس از مذاكرات طولانی بالاخره در 21 ربیعالاول 626/ 18 فوریه 1229 قرارداد صلحی به مدت ده سال و پنج ماه میان فردریك دوم و ملك كامل منعقد گردید و به موجب آن شهر قدس و بیتلحم، به شرط آنكه معالم عیسوی آن نوسازی نشود، به صلیبیان واگذار گردید. این معاهده خشم مسلمانان را برانگیخت. گفتهاند كه ملك ناصر داود، حاكم دمشق، از شیخ شمسالدین سبط ابن جوزی خواست تا در جامع دمشق، با برانگیختن احساسات مردم، به تقبیح این معاهده بپردازد. دیگر گروه ناراضیان، صلیبیان بودند كه دستاورد بزرگی را كه فردریك بدون جنگ به دست آورده بود، به درستی درنیافتند و حتی پاپ علیه املاك فردریك در ایتالیا اقداماتی كرد كه وی را ناگزیر نمود در 626/ 1229 به اروپا بازگردد. بدینترتیب، ششمین جنگ صلیبی به پایان رسید.
اوضاع جهان اسلام پس از ششمین جنگ صلیبی. صلح فردریك با ملك كامل شامل انطاكیه و طرابلس و نیز دو سازمان صلیبی (داویه) و (اسبتاریه) نشده بود؛ ازاین رو، نیروهای این دو سازماندر اواخر پاییز 1229/ 626 به قلعه بعرینــ كه در قلمرو ملك مظفر محمود (فرمانروای حماه) بود ــ حمله كردند و غنایم بسیاری را به چنگ آوردند و پس از گرفتن غرامت از ملك مظفر بازگشتند. در رمضان627 نیروهای صلیبی این دو سازمان بار دیگر به حماه حمله بردند ولی این بار شكست سختی خوردند. در 637/ 1239 صلیبیان یكی از شروط صلحنامه سال 626 میان فردریك دوم و ملك كامل، مبنی بر نوسازی نكردن قدس، را نقض كردند؛ ازاینرو، ملك ناصر داود به همراه برادرش، ملك صالح ایوب، و سپاهیانشانراهیقدسشدند و پساز 17 یا 21 روز محاصره، آنجا را فتحكردند. در همان سال و در آستانه پایان مهلت صلح ده ساله، پاپ گرگوریوس نهم بار دیگر همه شاهان و فرمانروایان اروپا را دعوت به تدارك یك حمله جدید صلیبی كرد كه تنها برخی از امیران و تیولداراناز آناستقبالكردند. در پاسخبهدعوتپاپ، گروههاییاز امیرانو عامهمردم، لشكریبهفرماندهیتیبویچهارم(كنتشامپانی) و پادشاهناوار تشكیلدادند و به سوی مشرق ركتكردند. اینلشكر در اوایل637/ سپتامبر 1239 بهعكا رسید. تصمیمصلیبیانبر آنبود كهنخستمناطقجنوبشامرا تصرفكنند و آنگاه راهیدمشقشوند، اما پس از حركت به طرف شام، تشتت و اختلافنظر شدیدی میانشان بروز كرد و ناگزیر بهعكا بازگشتند و سپس تیبو با ملك صالح، حاكممصر، صلح كرد و به فرانسه بازگشت. در همان زمان، اختلاف میان امیرانایوبی شام و مصر به جایی رسید كه سه امیر ایوبی شهرهای كرك و اردن و دمشق و حمص جبهه متحدی علیه ملك صالح تشكیل دادند و آنگاه در مقابل واگذاری قدس و طبریه و عسقلان و بخشیاز مصر (پس از فتح آن) به صلیبیان، با آنان در 641/ 1243 هم پیمان شدند. ملك صالح هم در مقابل جبهه ایوبیان شام، جمع عظیمی از خوارزمشاهیان را ــ كه به روایتی بالغ بر دههزار نفر بودند ــ به كمك خواست و آنها را تشویق به حمله به سرزمین شام كرد.
در 642/ 1244 خوارزمشاهیان به دمشق حملهور شدند ولی در مقابل استحكامات شهر عقب نشینی كردند و به طبریه رفتند و آنجا را از تصرف صلیبیان خارج ساختند. آنگاه راهی قدس شدند و پس از نبردی سهمگین شهر قدس را فتح كردند اما با وساطت ملك ناصر داود، حدود شش هزار نفر صلیبی مقیم شهر به سلامت از آن خارج شدند.در همان سال صلیبیان بزرگترین سپاه پس از نبرد حطین را تدارك دیدند و، به قصد پیوستن به امیران ایوبی همپیمان خود در شام، راهیغزه شدند. از آن سو، سپاهیان مصر نیز به فرماندهی ركنالدین بیبرس اول، متشكل از پنجهزار سوار مجرب، به همراه جمع عظیمی از خوارزمشاهیان راهی نبرد شدند. در این جنگ شامیان شكست سختی خوردند و چون این جنگ بزرگترین شكست صلیبیان پس از حطین بود، به آن «نبرد حطین دوم» اطلاق شد. در 645، در پی فتح شهرهای عسقلان و طبریه (كه دوباره به دست صلیبیان افتاده بود) و جبل طور توسط مصریان، ششمین جنگصلیبی نیز با ناكامی صلیبیان به پایان رسید.
منابع :
encyclopaediaislamica.com
مؤسسة فرهنگي موعود عصر(عج) mouood.org
باشگاه انديشه bashgah.net
ویکیپدیا
روزنامه - شرق
daneshnameh.roshd.ir
ماهنامه - موعود
askdin.com
پايگاه حوزه hawzah.net
فصلنامه - تاريخ اسلام - 1384 - شماره 22
ديگر منابع:
ويل دورانت، تاريخ تمدن، عصر ايمان، ترجمه ابوالقاسم طاهرى
هانس ابرهارد ماير، جنگهاى صليبى، ترجمه عبدالحسين شاهكار
فن گوستاو گرونبوم، اسلام در قرون وسطى، ترجمه غلامرضا سميعى
عبداللَّه ناصرى طاهرى، بيت المقدس شهر پيامبران
رنه گروسه، امپراتورى صحرانوردان، ترجمه عبدالحسين ميكده
دكتر عبدالحسن نوايى، ايران و جهان از مغول تا قاجاريه
استيفن رانيسمان، تاريخ جنگهاى صليبى، ترجمه زهرا محيط طباطبائى
شكيب ارسلان، تاريخ فتوحات مسلمانان در اروپا (فرانسه، سوئيس، ايتاليا و جزاير درياى مديترانه) ترجمه على دوانى
ادوارد گيبون، انحطاط و سقوط امپراتورى روم
گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سيد هاشم حسينى
گرونبوم فن گوستاو: اسلام در قرون وسطى، ترجمه غلامرضا سميعى (تهران، نشر البرز، 1373ش).
گيبون، ادوارد؛ انحطاط و سقوط امپراطورى روم، ترجمه فرنگيس شادمان (نمازى)، سه جلد (تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1353ش).
لين پول، استانلى، طبقات سلاطين اسلام، ترجمه عباس اقبال
مونتگمرى وات، ويليام، برخورد آراء مسلمانان و مسيحيان
پايگاه تاريخ الاسلام، پايگاه اينترنتي المحقق و روزنامه النور چاپ يمن
محمدعلى اسلامى ندوشن: ايران و تنهايى ا ش
جواجر لعل نهرو، نگاهى به تاريخ جهان
تاريخ جنگ هاى صليبى، ترجمه منوچهر كاشف
اختصاصي راسخون
ادامه دارد...
/ع