ابريشم در عصر قاجار و تجارت آن از راه درياي خزر(1)
نويسنده :سيد رحمان حسني (1)
با تکيه بر اسناد بايگاني(1243-1327ق/1828-1909م )
کليد واژه ايران، قاجاريه ، ابريشم، درياي خزر
به دليل اهميت ابريشم و نقش کليدي آن در مناسبات تجاري ايران با کشورهايي نظير پرتغال ، هلند، انگلستان، و فرانسه بسياري از جهانگردان ونويسندگان از زمان صفويه تا اواخر قاجاريه در مورد ابريشم ايران قلمفرسايي کرده اند . جهانگرداني همچون شاردن، اولئاريوس در زمان صفويه و يا نويسندگاني چون جرج .ن.کرزن، هل .رابينو، لافون، محمد علي جمالزاده در عصر قاجار مطالب مفيد و ارزشمندي در مورد ابريشم نگاشته اند .افزون بر اين ، اسنادي از دوره ي قاجار در قالب قراردادهاي تجاري و اختلافهاي مالي موجود است که بيانگر نقش آفريني ابريشم در تجارت و مناسبات بازرگاني ايران است.
کشورهاي اروپايي، در عصر قاجار، همانند گذشته به تجارت ابريشم توجه داشتند.اين محصول هم از راه خليج فارس از بندرعباس وبوشهر و هم از راه مناطق مرزي شمالي ، به ويژه درياي خزر و بندر انزلي به روسيه و يا به صورت ترانزيت از روسيه به کشورهاي اروپاي شرقي صادر مي شد.
تجارت ابريشم در عصر قاجار فراز و نشيبهاي بسياري داشته، در اين تحقيق کوشش شده است که افزون بر تجزيه و تحليل اين تجارت در دوره ي ياد شده به تجارت ابريشم از راه درياي خزر پرداخته شود.
از گذشته هاي دور به ويژه در دوره ي صفويه، ابريشم يکي از محصولات صادراتي ايران بوده است.مارکوپولو، جهانگرد معروف ايتاليايي، که از اواخر قرن 7ق/13م.به ايران سفر کرده بود، اشاره مي کند که بازرگانان جنوايي در ان عصر در درياي خزر کشتيراني مي کردند و با ايران مناسبات تجاري داشتند و در زمينه ي ابريشم با مردم گيلان به تجارت مشغول بودند (همو، 1350،ص31-35).همچنين جنوايي ها(ژن ها)قصد داشتند با ايجاد خط کشتيراني، ابريشم شمال ايران و چين را از راه ولگا -دن به اروپا صادر کنند؛ آنها کوشيدند بر ابريشم گيلان دست يابند (گابريل،1348،ص56-58).
مسير تجاري گيلان از راه درياي خزر، به ويژه از هشترخان(حاجي طرخان/آستراخان )از دوره ي صفويه اهميت فوق العاده اي يافت.هنگامي که ايران با عثماني در جنگ بود اين مسئله بيشتر نمود پيدا کرد .مسير ياد شده از استراخان و ازرود ولگا عبور مي کرد و از راه خشکي به اوکراين مي رسيد و تجارت بين المللي از آن راه صورت مي گرفت .بسياري از محصولات ايران از جمله ابريشم به مسکو و سپس به لهستان و از آنجا به اروپا صادر مي شد(سيوري،1366،ص176).از قرن شانزدهم و هفدهم ميلادي کشورهايي نظير پرتغال، انگلستان، هلند و فرانسه علاقه ي خاصي به ابريشم ايران داشتند.در عصر صفويه بر توليد و فروش ابريشم نظارت ويژه اي مي شد، شاه عباس براي تهيه ي ابريشم و رشد و توليد آن بسيار کوشيد.به دليل اهميت گيلان و مازندران در توليد و پرورش کرم ابريشم، شاه عباس اول اين مناطق را به سرزمين خاصه مبدل ساخت (ثواقب ،1381،ص152).
اولئاريوس، مقدار سالانه ي ابريشم ايران را در عصر صفوي بيست هزار بقچه (2)دانسته که حدو 7/200خرورا بود (تاجبخش،1362،ص264)؛ شاردن، جهانگرد معروف فرانسوي، محصول ابريشم ايران را در سال 1670م/1081ق.حدود 633/000من(1/900/000کيلوگرم )نوشته است که مقدار 423/00من آن در گيلان به عمل آمده بود .در سال 1744م /1157ق.بر اساس گزارش جوناس هانوي، مدير تجارت ابريشم آن زمان، مقدار محصول ابريشم گيلان شامل 36/235من مي شد که به دليل تقاضاي زياد ، قيمت آن افزايش يافته بود ( جمالزاده،1362،ص24-25)
اسناد و مدارکي بسيار وجود دارد که نشان دهنده ي توجه بازرگانان روسيه به تجارت ابريشم در مناطق شمال ايران به ويژه در گيلان است.در سال 1836م/1252ق.روس ها نسبت به عوارض گمرکي در مورد صادرات ابريشم اعتراض کردند.گويا در اين زمان افزون بر عوارض پنج درصد ، عوارض ديگري نظير راهداري از بازرگانان روس دريافت مي شد و اين مسئله سبب نارضايتي انها شده بود؛ در نتيجه خواستار حذف عوارض اضافي شدند .بازرگانان روس ابريشم گيلان را از راه انزلي و درياي خزر و نيز از راه خشکي تبريز-تفليس به روسيه حمل مي کردند ميرزا مسعودخان، وزير امور خارجه ي ايران، در تاريخ سوم ذيقعده 1253در جواب شرحي که درباره ي تجارت ابريشم گيلان و پرداخت عوارض گمرکي نوشت؛ تأکيد کرد که جز عوارض پنج درصد، مبلغ ديگري دريافت نشود؛ در زير به قسمتي از اين سند اشاره مي شود:
«شرحي که در بيست و هفتم شهر شوال المکرم1253در خصوص گمرک ابريشم گيلان نوشته بوديد رسيد و [از نظر]دارالسلطنه مرحمت گستر اعليحضرت شاهنشاه خلد مکان و سلطانه گذشت .امر و مقرر فرمودند که چون رعايت مشروط عهدنامه مبارکه [ترکمنچاي]در اينگونه امور، بلکه در ساير موارد بهتر در هر قاعده و قرار داد است.لهذا تجار روس موافق عهدنامه براي هر متاعي صدي پنج داد...».
نماينده ي تجاري فرانسه (در نيمه ي اول قرن نوزدهم )د ر تفليس در کنار گزارشهاي خود در مورد نياز روسيه به ابريشم و صادرات آن اطلاعاتي را جمع آوري کرده و نوشته است:
«در روسيه ساليانه بالغ بر 24/000/000فرانک ابريشم جات تهيه مي شود که تقريباً قسمت اعظم آن در خود روسيه مورد استعمال دارد.براي تهيه پارچه هاي ابريشمي دولت روسيه از ابريشم گرجستان و گيلان و ايتاليا استفاده مي نمايد»(همان).
توليد ابريشم در نيمه ي اول قرن نوزدهم رشد شايان توجهي داشت در سال 1840م /1256ق.مقدار محصول ابريشم گيلان پنج ششم کل محصول ايران (1/000/000پوند )بود که ارزش آن نزديک به 500/000ليره تخمين زده شد(عيسوي،1369،ص355)در سال 1850م/1267ق.کل محصول ابريشم ايران حدود 340/000من بود که مقدار 202/400من آن جزو صادرات بوده است(جمالزاده،1362،ص25)بيشترين ابريشم ايران(بيش از 80درصد) در گيلان توليد مي شد؛ براي نمونه به گزارش لافون و رابينو درباره ي مقدار ابريشم گيلان اشاره مي شود؛ بر اساس گزارش ياد شده ابريشم در سال 1865م/1282ق. 220تن، سال 1887م/1305ق. 251تن، سال 1890م/1308ق.210تن و سال 1900م/1318ق.450تن بوده است (لافون و رابينو،1372،ص101)در سال 1864م /1281ق.ميزان ابريشم ايران حدود 2/190/000پوند برآورد شده که ارزش تقريبي آن 1/000/000ليره بوده است و از عوامل مهم رشد توليد ابريشم ، فعاليت شرکتهاي مختلف يوناني نظير برادران رالي و پاسکالي و ورود تخم نوغان از خارج به ويژه عثماني بود (عيسوي، 1369،ص355-356) اوج توليد ابريشم ايران در اواخر قرن نوزدهم و در آستانه ي بيماري کرم ابريشم بوده که حدود 280هزار کيلو گرم برآورد شده است (آدميت و ناطق،1356،ص280).
در سال 1275ق/1858م.ميزان سرمايه گذاري در صنعت ابريشم گيلان بيش از چهار ميليون تومان يعني دو ميليون ليره بود(همان)سالهاي 1864تا 1890/ 1281تا1308ق.دوران کاهش توليد کرم ابريشم و بي نوغاني بود؛ در اين سالها، بيماري کرم ابريشم در اروپا گسترش يافت و پس از آن به ايران سرايت کرد.البته نوع بيماري در اروپابا ايران فرق داشت؛ اين بيماري را در اروپا ماسکاردين مي گفتند اما در ايران پبرين گفته مي شد که علامتش نقطه هايي سياه روي بدن کرم ابريشم بود(جمالزاده،1362،ص25).اين بيماري به پرورش تخم نوغان خسارت وارد کرد و سبب شد ايران از کشورهايي ديگر مانند ژاپن، عثماني و روسيه نوغان وارد کند(عيسوي،1369،ص355-356؛ جمالزاده، همانجا )بيماري کرم ابريشم نخست در گيلان ظاهر شد و مردم آنجا مجبور شدند از مازندران تخم نوغان وارد کنند؛ اما وقتي بيماري در سراسر ايران گسترش يافت، شرکت رالي و برادران از سال 1869م/1286ق.کوشيدند تا ازژاپن نوغان وارد کنند(عيسوي، همانجا؛ جمالزاده 1362،ص27)حتي پيش از وارد کردن تخم نوغان به ايران، پاستور، پزشک معروف فرانسوي، در سال 1867م/1284ق.اصولي را براي درمان بيماري کرم ابريشم پيشنهاد کرده بود که اگر به آن توجه مي شد شايد اين بيماري از بين مي رفت(جمالزاده،1362،ص25)افزون بر شرکت رالي و برادران ، برادران پاسکالي با وارد کردن تخم نوغان ازژاپن، عثماني (بورسا و خانقين عراق)و روسيه توانستند توليد ابريشم را دوباره رونق بخشند اما رقابت ابريشم ژاپن و ديگر کشورها قيمتها را پايين آورد، به گونه اي که صادران آن از 400/000ليره بالاتر نرفت.انقلاب مشروطه و مدتها پس از آن بيشتر ابريشم ايران به فرانسه و ايتاليا و مقداري هم به روسيه صادر مي شد(عيسوي، 1369،ص355-356؛جمالزاده،1362،ص27).
حکومت ايران پس از کاهش توليد ابريشم کوشيد تا اين مشکل را حل کند وبه همين دليل اجازه نداد تخم نوغان از ايران به خارج صادر شود؛ در رمضان 1876/1293م.وزارت امور خارجه ي ايران خطاب به سفراي دول متحابه نوشت:
«به جهت افت چندين ساله در تخم نوغان، به ابريشم خسارت وارد شده و تخم نوغان در ممالک محرومه قليل الوجود گرديد.اگر در چنين شرايطي تخم نوغان به خارج فرستاده شود مواجه با نايابي و گراني تخم ابريشم مي شود .بدين منظور دولت مرکزي، حکم ممنوع بودن حمل تخم نوغان را به خارج اعلام مي کند.در کنار اين جريان، به کارگذاران گيلان و سبزوار و غيره در مورد ممنوعيت صدور تخم نوغان، تأکيد شده بود.»
البته ورود نوغان تازه با موانعي برخورد کرد، از اين رو وقتي در سال 1290ق/1873م.معلوم شد که تخم نوغان سبزوار بهتر از ژاپن به فروش مي رسدبرخي از بازرگانان، نوغان ضعيف را در گيلان مي خريدند و به تاجران سبزوار مي فروختند و آنها هم دوباره آن را به عنوان نوغان سبزوار در گيلان به فروش مي رساندند (عيسوي، 1369،ص356).
اسناد و مدارک موجود نشان مي دهد که بازرگانان عثماني بيشتري نقش را در وارد کردن و فروش تخم نوغان به ايران داشتند، اين بازرگانان در سراسر مناطق شمال ايران به ويژه گيلان و مازندران و حتي خراسان رفت و امد مي کردند و کارگزاران انها به تجارت تخم نوغان مشغول بودند .بازرگانان و اتباع عثماني حتي پيش از دوران بحران و رکود ابريشم (دوران رونق آن)در ايران فعاليت داشتند.
ادامه دارد...
/ج
چکيده
کليد واژه ايران، قاجاريه ، ابريشم، درياي خزر
مقدمه
به دليل اهميت ابريشم و نقش کليدي آن در مناسبات تجاري ايران با کشورهايي نظير پرتغال ، هلند، انگلستان، و فرانسه بسياري از جهانگردان ونويسندگان از زمان صفويه تا اواخر قاجاريه در مورد ابريشم ايران قلمفرسايي کرده اند . جهانگرداني همچون شاردن، اولئاريوس در زمان صفويه و يا نويسندگاني چون جرج .ن.کرزن، هل .رابينو، لافون، محمد علي جمالزاده در عصر قاجار مطالب مفيد و ارزشمندي در مورد ابريشم نگاشته اند .افزون بر اين ، اسنادي از دوره ي قاجار در قالب قراردادهاي تجاري و اختلافهاي مالي موجود است که بيانگر نقش آفريني ابريشم در تجارت و مناسبات بازرگاني ايران است.
کشورهاي اروپايي، در عصر قاجار، همانند گذشته به تجارت ابريشم توجه داشتند.اين محصول هم از راه خليج فارس از بندرعباس وبوشهر و هم از راه مناطق مرزي شمالي ، به ويژه درياي خزر و بندر انزلي به روسيه و يا به صورت ترانزيت از روسيه به کشورهاي اروپاي شرقي صادر مي شد.
تجارت ابريشم در عصر قاجار فراز و نشيبهاي بسياري داشته، در اين تحقيق کوشش شده است که افزون بر تجزيه و تحليل اين تجارت در دوره ي ياد شده به تجارت ابريشم از راه درياي خزر پرداخته شود.
ابريشم و تجارت آن پيش از دوره ي قاجار
از گذشته هاي دور به ويژه در دوره ي صفويه، ابريشم يکي از محصولات صادراتي ايران بوده است.مارکوپولو، جهانگرد معروف ايتاليايي، که از اواخر قرن 7ق/13م.به ايران سفر کرده بود، اشاره مي کند که بازرگانان جنوايي در ان عصر در درياي خزر کشتيراني مي کردند و با ايران مناسبات تجاري داشتند و در زمينه ي ابريشم با مردم گيلان به تجارت مشغول بودند (همو، 1350،ص31-35).همچنين جنوايي ها(ژن ها)قصد داشتند با ايجاد خط کشتيراني، ابريشم شمال ايران و چين را از راه ولگا -دن به اروپا صادر کنند؛ آنها کوشيدند بر ابريشم گيلان دست يابند (گابريل،1348،ص56-58).
مسير تجاري گيلان از راه درياي خزر، به ويژه از هشترخان(حاجي طرخان/آستراخان )از دوره ي صفويه اهميت فوق العاده اي يافت.هنگامي که ايران با عثماني در جنگ بود اين مسئله بيشتر نمود پيدا کرد .مسير ياد شده از استراخان و ازرود ولگا عبور مي کرد و از راه خشکي به اوکراين مي رسيد و تجارت بين المللي از آن راه صورت مي گرفت .بسياري از محصولات ايران از جمله ابريشم به مسکو و سپس به لهستان و از آنجا به اروپا صادر مي شد(سيوري،1366،ص176).از قرن شانزدهم و هفدهم ميلادي کشورهايي نظير پرتغال، انگلستان، هلند و فرانسه علاقه ي خاصي به ابريشم ايران داشتند.در عصر صفويه بر توليد و فروش ابريشم نظارت ويژه اي مي شد، شاه عباس براي تهيه ي ابريشم و رشد و توليد آن بسيار کوشيد.به دليل اهميت گيلان و مازندران در توليد و پرورش کرم ابريشم، شاه عباس اول اين مناطق را به سرزمين خاصه مبدل ساخت (ثواقب ،1381،ص152).
اولئاريوس، مقدار سالانه ي ابريشم ايران را در عصر صفوي بيست هزار بقچه (2)دانسته که حدو 7/200خرورا بود (تاجبخش،1362،ص264)؛ شاردن، جهانگرد معروف فرانسوي، محصول ابريشم ايران را در سال 1670م/1081ق.حدود 633/000من(1/900/000کيلوگرم )نوشته است که مقدار 423/00من آن در گيلان به عمل آمده بود .در سال 1744م /1157ق.بر اساس گزارش جوناس هانوي، مدير تجارت ابريشم آن زمان، مقدار محصول ابريشم گيلان شامل 36/235من مي شد که به دليل تقاضاي زياد ، قيمت آن افزايش يافته بود ( جمالزاده،1362،ص24-25)
ابريشم و تجارت آن در عصر قاجار
اسناد و مدارکي بسيار وجود دارد که نشان دهنده ي توجه بازرگانان روسيه به تجارت ابريشم در مناطق شمال ايران به ويژه در گيلان است.در سال 1836م/1252ق.روس ها نسبت به عوارض گمرکي در مورد صادرات ابريشم اعتراض کردند.گويا در اين زمان افزون بر عوارض پنج درصد ، عوارض ديگري نظير راهداري از بازرگانان روس دريافت مي شد و اين مسئله سبب نارضايتي انها شده بود؛ در نتيجه خواستار حذف عوارض اضافي شدند .بازرگانان روس ابريشم گيلان را از راه انزلي و درياي خزر و نيز از راه خشکي تبريز-تفليس به روسيه حمل مي کردند ميرزا مسعودخان، وزير امور خارجه ي ايران، در تاريخ سوم ذيقعده 1253در جواب شرحي که درباره ي تجارت ابريشم گيلان و پرداخت عوارض گمرکي نوشت؛ تأکيد کرد که جز عوارض پنج درصد، مبلغ ديگري دريافت نشود؛ در زير به قسمتي از اين سند اشاره مي شود:
«شرحي که در بيست و هفتم شهر شوال المکرم1253در خصوص گمرک ابريشم گيلان نوشته بوديد رسيد و [از نظر]دارالسلطنه مرحمت گستر اعليحضرت شاهنشاه خلد مکان و سلطانه گذشت .امر و مقرر فرمودند که چون رعايت مشروط عهدنامه مبارکه [ترکمنچاي]در اينگونه امور، بلکه در ساير موارد بهتر در هر قاعده و قرار داد است.لهذا تجار روس موافق عهدنامه براي هر متاعي صدي پنج داد...».
نماينده ي تجاري فرانسه (در نيمه ي اول قرن نوزدهم )د ر تفليس در کنار گزارشهاي خود در مورد نياز روسيه به ابريشم و صادرات آن اطلاعاتي را جمع آوري کرده و نوشته است:
«در روسيه ساليانه بالغ بر 24/000/000فرانک ابريشم جات تهيه مي شود که تقريباً قسمت اعظم آن در خود روسيه مورد استعمال دارد.براي تهيه پارچه هاي ابريشمي دولت روسيه از ابريشم گرجستان و گيلان و ايتاليا استفاده مي نمايد»(همان).
توليد ابريشم در نيمه ي اول قرن نوزدهم رشد شايان توجهي داشت در سال 1840م /1256ق.مقدار محصول ابريشم گيلان پنج ششم کل محصول ايران (1/000/000پوند )بود که ارزش آن نزديک به 500/000ليره تخمين زده شد(عيسوي،1369،ص355)در سال 1850م/1267ق.کل محصول ابريشم ايران حدود 340/000من بود که مقدار 202/400من آن جزو صادرات بوده است(جمالزاده،1362،ص25)بيشترين ابريشم ايران(بيش از 80درصد) در گيلان توليد مي شد؛ براي نمونه به گزارش لافون و رابينو درباره ي مقدار ابريشم گيلان اشاره مي شود؛ بر اساس گزارش ياد شده ابريشم در سال 1865م/1282ق. 220تن، سال 1887م/1305ق. 251تن، سال 1890م/1308ق.210تن و سال 1900م/1318ق.450تن بوده است (لافون و رابينو،1372،ص101)در سال 1864م /1281ق.ميزان ابريشم ايران حدود 2/190/000پوند برآورد شده که ارزش تقريبي آن 1/000/000ليره بوده است و از عوامل مهم رشد توليد ابريشم ، فعاليت شرکتهاي مختلف يوناني نظير برادران رالي و پاسکالي و ورود تخم نوغان از خارج به ويژه عثماني بود (عيسوي، 1369،ص355-356) اوج توليد ابريشم ايران در اواخر قرن نوزدهم و در آستانه ي بيماري کرم ابريشم بوده که حدود 280هزار کيلو گرم برآورد شده است (آدميت و ناطق،1356،ص280).
در سال 1275ق/1858م.ميزان سرمايه گذاري در صنعت ابريشم گيلان بيش از چهار ميليون تومان يعني دو ميليون ليره بود(همان)سالهاي 1864تا 1890/ 1281تا1308ق.دوران کاهش توليد کرم ابريشم و بي نوغاني بود؛ در اين سالها، بيماري کرم ابريشم در اروپا گسترش يافت و پس از آن به ايران سرايت کرد.البته نوع بيماري در اروپابا ايران فرق داشت؛ اين بيماري را در اروپا ماسکاردين مي گفتند اما در ايران پبرين گفته مي شد که علامتش نقطه هايي سياه روي بدن کرم ابريشم بود(جمالزاده،1362،ص25).اين بيماري به پرورش تخم نوغان خسارت وارد کرد و سبب شد ايران از کشورهايي ديگر مانند ژاپن، عثماني و روسيه نوغان وارد کند(عيسوي،1369،ص355-356؛ جمالزاده، همانجا )بيماري کرم ابريشم نخست در گيلان ظاهر شد و مردم آنجا مجبور شدند از مازندران تخم نوغان وارد کنند؛ اما وقتي بيماري در سراسر ايران گسترش يافت، شرکت رالي و برادران از سال 1869م/1286ق.کوشيدند تا ازژاپن نوغان وارد کنند(عيسوي، همانجا؛ جمالزاده 1362،ص27)حتي پيش از وارد کردن تخم نوغان به ايران، پاستور، پزشک معروف فرانسوي، در سال 1867م/1284ق.اصولي را براي درمان بيماري کرم ابريشم پيشنهاد کرده بود که اگر به آن توجه مي شد شايد اين بيماري از بين مي رفت(جمالزاده،1362،ص25)افزون بر شرکت رالي و برادران ، برادران پاسکالي با وارد کردن تخم نوغان ازژاپن، عثماني (بورسا و خانقين عراق)و روسيه توانستند توليد ابريشم را دوباره رونق بخشند اما رقابت ابريشم ژاپن و ديگر کشورها قيمتها را پايين آورد، به گونه اي که صادران آن از 400/000ليره بالاتر نرفت.انقلاب مشروطه و مدتها پس از آن بيشتر ابريشم ايران به فرانسه و ايتاليا و مقداري هم به روسيه صادر مي شد(عيسوي، 1369،ص355-356؛جمالزاده،1362،ص27).
حکومت ايران پس از کاهش توليد ابريشم کوشيد تا اين مشکل را حل کند وبه همين دليل اجازه نداد تخم نوغان از ايران به خارج صادر شود؛ در رمضان 1876/1293م.وزارت امور خارجه ي ايران خطاب به سفراي دول متحابه نوشت:
«به جهت افت چندين ساله در تخم نوغان، به ابريشم خسارت وارد شده و تخم نوغان در ممالک محرومه قليل الوجود گرديد.اگر در چنين شرايطي تخم نوغان به خارج فرستاده شود مواجه با نايابي و گراني تخم ابريشم مي شود .بدين منظور دولت مرکزي، حکم ممنوع بودن حمل تخم نوغان را به خارج اعلام مي کند.در کنار اين جريان، به کارگذاران گيلان و سبزوار و غيره در مورد ممنوعيت صدور تخم نوغان، تأکيد شده بود.»
البته ورود نوغان تازه با موانعي برخورد کرد، از اين رو وقتي در سال 1290ق/1873م.معلوم شد که تخم نوغان سبزوار بهتر از ژاپن به فروش مي رسدبرخي از بازرگانان، نوغان ضعيف را در گيلان مي خريدند و به تاجران سبزوار مي فروختند و آنها هم دوباره آن را به عنوان نوغان سبزوار در گيلان به فروش مي رساندند (عيسوي، 1369،ص356).
اسناد و مدارک موجود نشان مي دهد که بازرگانان عثماني بيشتري نقش را در وارد کردن و فروش تخم نوغان به ايران داشتند، اين بازرگانان در سراسر مناطق شمال ايران به ويژه گيلان و مازندران و حتي خراسان رفت و امد مي کردند و کارگزاران انها به تجارت تخم نوغان مشغول بودند .بازرگانان و اتباع عثماني حتي پيش از دوران بحران و رکود ابريشم (دوران رونق آن)در ايران فعاليت داشتند.
پی نوشت ها :
1.کارشناس ارشد تاريخ ايران دوره ي اسلامي از دانشگاه شهيد بهشتي .
2. هر بقچه 216 ليور، هر ليور معادل نيم کيلو وزن داشت. هر عدل(لنگه)276 ليور و معادل 138 کيلوگرم بود.
ادامه دارد...
/ج