سکته قلبي در کمين مردان عصباني
مطالعه جديدي نشان ميدهد که خشم و عصبانيت به بيماري قلبي در مردان منجر ميشود. اين مطالعه که در شماره آگوست 2007 مجله مغز، رفتار و ايمني در ايالات متحده آمريکا به چاپ رسيده است، به بررسي مکانيزمهايي در بدن ميپردازد که چگونه يک حالت روانشناختي مانند خشم و عصبانيت به يک عامل خطر فيزيکي و جسمي تغيير شکل ميدهد.
محققان براي کشف ارتباط ميان قلبها و ذهنها به اين مساله توجه دارند که چگونه مقاديري از برافروختگي و تهييج در بدن با خصوصيات فردي گوناگون و از جمله با تمايل و رغبت نسبت به خشم و عصبانيت مرتبط است. پروفسور ادوارد سوآرز استاد مرکز پزشکي واک در دانشگاه نيويورک ميگويد: «به نظر ميرسد برافروختگي و تهييج به عنوان عاملي کمککننده و مهم هنگامي که افراد مبتلا به بيماري قلبي، ديابت و يا فشارخون بالا ميشوند، نقش دارد.»
باتوجه به اين مساله که برافروختگي و تهييج به طور مرسوم يک واکنش سالم در قبال فعاليت سيستم ايمني محسوب ميشود اما تهييج شديد و مزمن و يا به مقدار کم ميتواند به عنوان علامتي از يک شرايط متناقض در امر سلامت محسوب شود. محققان ميزان 3C خون را که يک پروتئين خاص بوده و به عنوان يک عامل مشخص کننده وجود تهييج و برافروختگي محسوب ميشود، اندازهگيري کردند. مطالعات نشان ميدهد کساني که داراي مقدار بالايي از3C هستند، به احتمال بيشتري نسبت به کساني که مقدار3C در آنها کمتر است، در معرض حمله قلبي قرار گيرند.
روش مطالعه
در شروع اين مطالعه، 313 نفر براي تعيين ميزان خشم و عصبانيت و افسردگي مورد ارزيابي قرار گرفتند و وضعيت سلامت همه اين افراد بهطور برابر بود و هيچگونه علامتي دال بر بيماري قلبي نداشتند. 10 سال بعد، کساني که از خود خشم و عصبانيت و افسردگي را بروز دادند، داراي مقدار بالايي از 3C بودند که اين مساله حاکي از آن بود که آنها در معرض خطر بالاتري از بيماري قلبي و ابتلا به ديابت نوع دوم قرار دارند.
دکتر استيفن بويل دستيار پروژه تحقيقي دانشگاه نيويورک در مرکز پزشکي داک ميگويد: «ما نشان داديم که عوامل روانشناختي در طول زمان ميتوانند به ايجاد حالت تهييج و برافروختگي منجر شوند و به توافق رسيدهايم که اين عوامل در بروز حالت برافروختگي و تهييج به صورت ملايم يا مزمن، کمککننده هستند.»
محققان اين مطالعه اميدوارند که اين نتايج موجب ترغيب و تحريک متخصصان قلب در جهت ارزيابي ميزان خشم و عصبانيت و نيز مخالفت و عناد همراه با ساير عوامل پرخطر براي بروز بيماري قلبي شود. پروفسور ادوارد سوآرز ميگويد: «در ارتباط با کاهش عوامل خطر، نکته مهم اين است که کشف کنيم چه کسي دچار بيماري قلبي ميشود و عوامل سنتي پرخطر همچون فشارخون بالا، چاقي مفرط و يا استعمال دخانيات، فقط در 50 درصد از کساني که مبتلا به اين بيماري هستند، مصداق دارد و تعداد بيماران بسياري وجود دارند که ميتوان از آنها پرسيد که چرا به بيماري قلبي مبتلا شدهاند و شايد اکنون زمان آن فرارسيده که مسايل روان شناختي و عوامل پرخطر رفتاري را در اين قضيه دخيل بدانيم.»
براي اولين بار نيست که محققان، ارتباط ميان خشم و عصبانيت را با بيماري قلبي کشف کردهاند. پروفسور ادوارد سوآرز ميگويد: «ما با توجه به برخي از مطالعات، متوجه شدهايم افرادي که دچار افسردگي بوده يا مستعد خشم و عصبانيت هستند، نسبت به کساني که خونسرد، آرام و اجتماعي هستند، در قبال عوامل ايجادکننده استرس در زندگي روزانه به روشهاي گوناگون واکنش نشان ميدهند. اين نشان ميدهد که ارتباطهاي مشخص و آشکاري ميان افسردگي و بيماري قلبي وجود دارد اما حتي با توجه به اين شواهد جديد که در مطالعه دانشگاه داک انجام شده، محققان هنوز با درک کامل از ارتباط ميان خشم و عصبانيت با مسايل قلبي فاصله دارند.»
برخي محققان عنوان ميکنند که ايجاد ارتباط ميان ذهن و بدن با خشم و عصبانيت، مشکلتر از ارتباط آن با افسردگي است. دکتر جولي شولمن استاد روان شناسي باليني در مرکز پزشکي دانشگاه کلمبيا، نتيجه مطالعه خود و ارتباط ميان خشم و عصبانيت و بيماري قلبي عروقي را در شماره اخير مجله کارديولوژي منتشر کرده و عنوان ميکند که خصوصيات ويژه شخصيتي، ارتباط باليني معنيداري را نشان نميدهد و نتيجهگيري ميکند که بهتر است بر خصوصياتي تاکيد کنيم که ارتباط بيشتري با بيماري قلبي داشته باشد؛ مانند افسردگي.
دکتر شولمن ميگويد: «اگر من 10 دقيقه فرصت براي صحبت با يک بيمار داشته باشم، در اين صورت وقت اندکي را با بيمار خودم صرف صحبت درباره عصبانيت خواهم داشت زيرا دادهها حاکي از آن هستند که اثر اين مساله آنقدر ناچيز است که ما بايد بر ساير عوامل خطري تاکيد داشته باشيم که آنها را ميشناسيم و اين عوامل خطر شامل استعمال دخانيات، بيتحرکي و ورزش نکردن و ديابت هستند که تمام اين موارد به شدت با بيماري قلبي ارتباط دارند.»
منبع:www.salamat.com
/ع
محققان براي کشف ارتباط ميان قلبها و ذهنها به اين مساله توجه دارند که چگونه مقاديري از برافروختگي و تهييج در بدن با خصوصيات فردي گوناگون و از جمله با تمايل و رغبت نسبت به خشم و عصبانيت مرتبط است. پروفسور ادوارد سوآرز استاد مرکز پزشکي واک در دانشگاه نيويورک ميگويد: «به نظر ميرسد برافروختگي و تهييج به عنوان عاملي کمککننده و مهم هنگامي که افراد مبتلا به بيماري قلبي، ديابت و يا فشارخون بالا ميشوند، نقش دارد.»
باتوجه به اين مساله که برافروختگي و تهييج به طور مرسوم يک واکنش سالم در قبال فعاليت سيستم ايمني محسوب ميشود اما تهييج شديد و مزمن و يا به مقدار کم ميتواند به عنوان علامتي از يک شرايط متناقض در امر سلامت محسوب شود. محققان ميزان 3C خون را که يک پروتئين خاص بوده و به عنوان يک عامل مشخص کننده وجود تهييج و برافروختگي محسوب ميشود، اندازهگيري کردند. مطالعات نشان ميدهد کساني که داراي مقدار بالايي از3C هستند، به احتمال بيشتري نسبت به کساني که مقدار3C در آنها کمتر است، در معرض حمله قلبي قرار گيرند.
روش مطالعه
در شروع اين مطالعه، 313 نفر براي تعيين ميزان خشم و عصبانيت و افسردگي مورد ارزيابي قرار گرفتند و وضعيت سلامت همه اين افراد بهطور برابر بود و هيچگونه علامتي دال بر بيماري قلبي نداشتند. 10 سال بعد، کساني که از خود خشم و عصبانيت و افسردگي را بروز دادند، داراي مقدار بالايي از 3C بودند که اين مساله حاکي از آن بود که آنها در معرض خطر بالاتري از بيماري قلبي و ابتلا به ديابت نوع دوم قرار دارند.
دکتر استيفن بويل دستيار پروژه تحقيقي دانشگاه نيويورک در مرکز پزشکي داک ميگويد: «ما نشان داديم که عوامل روانشناختي در طول زمان ميتوانند به ايجاد حالت تهييج و برافروختگي منجر شوند و به توافق رسيدهايم که اين عوامل در بروز حالت برافروختگي و تهييج به صورت ملايم يا مزمن، کمککننده هستند.»
محققان اين مطالعه اميدوارند که اين نتايج موجب ترغيب و تحريک متخصصان قلب در جهت ارزيابي ميزان خشم و عصبانيت و نيز مخالفت و عناد همراه با ساير عوامل پرخطر براي بروز بيماري قلبي شود. پروفسور ادوارد سوآرز ميگويد: «در ارتباط با کاهش عوامل خطر، نکته مهم اين است که کشف کنيم چه کسي دچار بيماري قلبي ميشود و عوامل سنتي پرخطر همچون فشارخون بالا، چاقي مفرط و يا استعمال دخانيات، فقط در 50 درصد از کساني که مبتلا به اين بيماري هستند، مصداق دارد و تعداد بيماران بسياري وجود دارند که ميتوان از آنها پرسيد که چرا به بيماري قلبي مبتلا شدهاند و شايد اکنون زمان آن فرارسيده که مسايل روان شناختي و عوامل پرخطر رفتاري را در اين قضيه دخيل بدانيم.»
براي اولين بار نيست که محققان، ارتباط ميان خشم و عصبانيت را با بيماري قلبي کشف کردهاند. پروفسور ادوارد سوآرز ميگويد: «ما با توجه به برخي از مطالعات، متوجه شدهايم افرادي که دچار افسردگي بوده يا مستعد خشم و عصبانيت هستند، نسبت به کساني که خونسرد، آرام و اجتماعي هستند، در قبال عوامل ايجادکننده استرس در زندگي روزانه به روشهاي گوناگون واکنش نشان ميدهند. اين نشان ميدهد که ارتباطهاي مشخص و آشکاري ميان افسردگي و بيماري قلبي وجود دارد اما حتي با توجه به اين شواهد جديد که در مطالعه دانشگاه داک انجام شده، محققان هنوز با درک کامل از ارتباط ميان خشم و عصبانيت با مسايل قلبي فاصله دارند.»
برخي محققان عنوان ميکنند که ايجاد ارتباط ميان ذهن و بدن با خشم و عصبانيت، مشکلتر از ارتباط آن با افسردگي است. دکتر جولي شولمن استاد روان شناسي باليني در مرکز پزشکي دانشگاه کلمبيا، نتيجه مطالعه خود و ارتباط ميان خشم و عصبانيت و بيماري قلبي عروقي را در شماره اخير مجله کارديولوژي منتشر کرده و عنوان ميکند که خصوصيات ويژه شخصيتي، ارتباط باليني معنيداري را نشان نميدهد و نتيجهگيري ميکند که بهتر است بر خصوصياتي تاکيد کنيم که ارتباط بيشتري با بيماري قلبي داشته باشد؛ مانند افسردگي.
دکتر شولمن ميگويد: «اگر من 10 دقيقه فرصت براي صحبت با يک بيمار داشته باشم، در اين صورت وقت اندکي را با بيمار خودم صرف صحبت درباره عصبانيت خواهم داشت زيرا دادهها حاکي از آن هستند که اثر اين مساله آنقدر ناچيز است که ما بايد بر ساير عوامل خطري تاکيد داشته باشيم که آنها را ميشناسيم و اين عوامل خطر شامل استعمال دخانيات، بيتحرکي و ورزش نکردن و ديابت هستند که تمام اين موارد به شدت با بيماري قلبي ارتباط دارند.»
منبع:www.salamat.com
/ع