مناسبات تجاري و سياسي ايران و فرانسه در دوران زنديه (3)
نويسنده:دکترغلامعلي رجائيا
حمله ناوگان فرانسه به نمايندگي کمپاني انگليس در بندرعباس
بنا به گزارش نمايندگي کمپاني هندشرقي در بندرعباس در 1172ق/ 1758م کشتي فرانسوي پريستول مجهزبه توپ و با پانزده سپاهي هندي و نود و پنج سرباز فرانسوي در نزديکي لارک لنگرانداخته بود. انگليسي ها از منابع محلي خود نتوانستند بفهمند هدف اين کشتي فرانسوي چيست.با وجود شروع جنگ ميان دو کشور و رقابت کمپاني هاي آنها براي تجارت در خليج فارس، نماينده کمپاني انگليس که نگران حمله کشتي پرستيول به کشتي ساکس در لارک بود، دستور داد اين کشتي براي مصون ماندن از حمله هاي احتمالي فرانسوي ها به سوي جزيره هرمز حرکت کند.
اندکي بعد که منابع محلي انگليس به نماينده کمپاني در بندرعباس خبر دادند که کشتي پريستول با سه کشتي ديگر فرانسوي از سه ماه پيش دردريا حرکت کرده بود و به دهانه خليج فارس رسيده است،اين کشتي بدون هيچ درگيري از جزيره هنگام، بندر لنگه و جزيره خارک عبور کرد و به بصره رسيد.
شاو، نماينده کمپاني انگليس در بصره، روز ورود پريستول را به بندر بصره 20 فوريه اعلام کرد و در گزارشي به بمبئي نوشت که گويا مأموريت اين کشتي اسکورت و هدايت کشتي بازرگاني سان کاترين، که پس از جنگ دو کشور در بصره متوقف مانده بود، به خارج از خليج فارس است.
الکساندر داگلاس، نماينده کمپاني انگليس در بندرعباس، در پاسخ نامه اي که در 14 مارس درباره اين کشتي به بصره نوشته بود، نامه اي دريافت کرد مبني بر اينکه دو کشتي فرانسوي سه ماه در بصره خواهند ماند؛ زيرا قصد دارند يک محموله غله را به مقصد بندر پونديشري حمل کنند و ناچارند تا رسين زمان برداشت غلبه در بصره بماند.
مديريت کمپاني انگليس در بمئبي در 1172ق/1758 م دستور داد دو کشتي «دريک» و «رونچ» به پريستول حمله کنند و پس از انجام مأموريت به بمبئي بروند، اما پريستول در 10 ژانويه بصره را ترک کرد و ميان اين سه کشتي درگيري ايجاد نشد (القاسمي، ص89).
در نيمه شب دوازدهم اکتبر 1759، چهار فروند کشتي فرانسوي با پرچم هلند به بندر عباس وارد شدند. وجود شصت و چهار قبضه توپ دريکي و بيست و دو قبضه توپ در ديگري نشان مي داد که بايد در انتظار جنگ در اين بندر بود (گزارش نمايندگي بندرعباس به بصره، ش 32، 7 جولاي 1759).
دو کشتي ديگر از اين چهار کشتي با نام هاي «ماري» و «محمودي» به دو بازرگان محلي عرب به نام چلبي و محمد صوفي تعلق داشت.داگلاس در گزارشي به بصره نوشت که شمارافراد مستقر در آنها چهارصد و پنجاه اروپايي و صد و پنجاه غيراروپايي است.
اين چهار کشتي جنگي فرانسوي که در غرب مقر نمايندگي انگليس در بندرعباس پهلو گرفته بودند،چند ساعت پس از مستقر شدن با پياده کردن دو قبضه خمپاره انداز و چهار قبضه توپ،بندر را زير آتش گرفتند و چند ساعت بعد، هنگامي که آب در حال مد قرار داشت، کشتي بيست و دو توپي فرانسوي نيز به مقر نمايندگي نزديک شد و هماهنگ با خمپاره اندازها و توپهاي مستقر در خشکي، مقر نمايندگي انگليس را به زير آتش گرفت (همانجا).
هنگامي که فرانسوي ها به کارمندان و نماينده کمپاني انگليس اعلام کردند که تسليم شوند و مقر را ترک کنند،آنها نيز تسليم نامه را امضا کردند و به مقر رقيب ديرين خود هلندي ها پناه جستند.
براساس گزارش نماينده کمپاني در بندرعباس، متن عهدنامه انگليسي ها با فرانسويان که پس از اين حادثه نگاشته شد به شرح زير است:
مفاد عهدنامه نمايندگي کمپاني هند شرقي انگليس در کمبرون بين الکساندر داگلاس رئيس مقر مذکور و شورا و آقاي اشرا* ، کاپيتان کشتي اعلي حضرت (conde) و فرمانده مأموريت کنوني و آقاي شاراگو فرمانده نيروهاي زميني (فرانسه).
بند اول: به محض اينکه اين عهدنامه امضاء شود قسمتي از قشون فرانسوي نمايندگي را خواهند گرفت، کليدها بايد به افسر فرمانده تحويل داده شود و هيچ کس حق ورود و خروج به آنجا را بدون اجازه او ندارد چون او بايد مراقب هرگونه بي نظمي و دزدي باشد.
بند دوم: همه اموال نمايندگي از هر نوعي که باشد متعلق به محاصره کنندگان است و بايد به کميسري فرانسوي تحويل داده شود. همه کتب و اوراق متعلق به محاصره شدگان است. انبار بايد به محاصره کنندگان نشان داده شود تا هر اقدامي که لازم است انجام دهند.مهمات،اسلحه، توپخانه، آذوقه و پول و کالاهاي تجاري و برده ها و در کل هر چيزي که در نمايندگي است شامل اين ماده مي شود.
بند سوم: رئيس، سربازان، عوامل، کاتب ها و همه اروپايي هايي که در خدمت کمپاني انلگيسي هندشرقي اند و در کل همه اتباع اعلي حضرت انگليس در نمايندگي، اسير جنگي محسوب مي شوند.
بند چهارم: از آنجايي که آقاي اتينگ (D' Etaing) که قبلاً اسير اعلي حضرت انگليس بوده و الان در عرشه کشتي کاند است و از راه بصره به اروپا برده مي شود، صحبت هايي با حاکم مدرس، آقاي پيگات کرده بين محاصره کنندگان و محاصره شوندگان توافق شده که آقايان الکساندر داگلاس رئيس نمايندگي کمپاني هندشرقي در گمبرون با ويليام ناش، انساين جانسون، ديموک ليستر، سروان جورج بمبو،سروان ريچارد ايوانز و ريچارد مين وارنيک قانوناً با او معاوضه شوند و اکنون آنها آزادند هرجايي که مي خواهند بروند. بنابراين آقاي اتينگ شامل بند 4 نمي شود.
بند پنجم: معاوضه کنوني اسرا به خاطر آقاي اتينگ آنقدر هم لازم نيست اما افرادي که در ماده قبل به آنها اشاره شد کاملاً آزاد هستند. وقتي آقاي اتينگ معاوضه شد که بدون شک مي شود دراين صورت 7 نفر فوق که هم اکنون مثل تمام اتباع اعلي حضرت فرانسه آزاد هستند رها مي شوند. البته وقتي که قلعه ساخته شد.
بند ششم: آقاي اتينگ براي اينکه بتواند قولي را که به حاکم پيگات داده به دقت انجام دهد، تقاضا دارد در اين عهدنامه نوشته شود با وجود اينکه معاوضه شده ولي هم به قولش وفادار مي ماند و عليه انگليسي ها به مدت 18 ماه در سواحل کارمندان اسلحه به دست نمي گيرد ولي آزاد است در جاهاي ديگر اين کار را بکند. قول وي به حاکم اين بوده که از تاريخ اول مه 1759 عليه انگليس در ساحل کارماندل و به مدت 18 ماه اسلحه به دست نگيرد.
بند هفتم: خريد مجدد دفتر نمايندگي گمبرون امکان پذيراست. اين يکي از مواد عهدنامه در حال حاضر است ولي محاصره کنندگان آزادند و هر زماني که صلاح ديدند اين ماده از عهدنامه را فسخ کنند.
بند هشتم: با توجه به معاوضه آقاي اتينگ و به درخواست خود وي از آقاي اشراء الکساندر داگلاس رئيس مقر کمپاني انگليسي هند شرقي و ساير افراد ذکر شده در بند 4 آزادند تمام اموال خودشان را ببرند هر نوع و هرچه باشد به غير از مهمات،آذوقه، ذخاير نيروي دريايي و زميني و کليه ابزار جنگي يا هرچيزي که بتوان از آن در جنگ استفاده کرد.
گمبرون 14 اکتبر،ساعت 6 صبح 1759
الکساندر داگلاس اشرا
ويليام ناش شاراگو
ريچارد جانسون
در اين درگيري، نيروهاي ناوگان فرانسوي با پيروزي کامل، شانزده ملوان انگليسي را اسيرکردند و سربازان هندي را آزاد و مقر نمايندگي را تصرف کردند و با فاصله کوتاهي پس از تخليه محموله ارزشمند شمش هاي مسي که از کرمان خريداري و انبار شده بود، آنجا را به آتش کشيدند و در 30 اکتبر از بندرعباس رهسپار مسقط شدند.
بهره برداري ملا علي شاه از وضعيت پيش آمده
الکساندر داگلاس در گزارش شماره 32 خود دراين مورد به کنسولي بصره چنين گزارش داده است.
پس از اينکه فرانسوي ها نمايندگي را به آتش کشيدند و سوار کشتي هايشان شدند آنها در مقر نمايندگي خندق هايي حفر کرده و در آنها مواد منفجره کار گذاشته بودند بطوري که قسمت عمده ساختمان ويران شد اما اگر به خاطر شرارت ملا علي نبود مي شد قسمت باقيمانده مقر نمايندگي را از انهدام نجات داد چون وقتي فرانسوي ها آن را ترک کردند هيچ دري دست نخورده بود و ملا پس از آنها، آنجا را به آتش کشيد تا بتواند درهاي آهني را ببرد. او آنقدر گستاخ و پررو است که وقتي افرادش را براي کمک از او خواستيم پاسخ بي ربطي داده و در مورد کارش که 000 /30 قطعه سرب و کالاهاي ديگر انبار کمپاني را غارت کرده مي گويد فکر کردم در غنائم آنها شريک شده ام. او با فرانسوي ها طرح دوستي ريخته است و قراردادي بين او و آقاي دي اسيتنگ امضا شده است (7 جولاي 1759).
با توجه به مطالب بالا نقش رقابت کمپاني هاي غربي درخليج فارس که سبب جلب قدرت هاي محلي ايران نظير ملاعلي شاه به خود و در نتيجه نافرماني آنها از حکومت مرکزي زند بود به خوبي مشاهده مي شود.
داگلاس در نامه اي که از مسقط به بمبئي مي فرستد ضمن اعلام خبر تصرف مقر کمپاني در بندرعباس به دست فرانسوي ها و اينکه ملا علي شاه انبار آن را تخليه کرده است، آشکارا درباره تباني با ملاعلي شاه، حاکم قدرتمند محلي بندرعباس و خيانت او، به کمپاني مي نويسد:
روز دوازدهم در حالي که کشتي هاي فرانسوي در نزديکي ساحل توقف کرده بودند ملا علي شاه به نمايندگي آمده و به نمايندگي کمپاني اطمينان دادکه اگر فرانسوي ها به آنها حمله کنند به ما کمک خواهد کرد و اگر فرانسوي ها بخواهند در بندر پياده شوند او هرچه در توان دارد انجام مي دهد تا جلوي آنها را بگيرد ولي روز بعد فرانسوي ها پياده شدند به جاي اينکه به قول خود وفا کند بدون هيچ عکس العملي در قلعه اش ماند. وقتي ساعت 10 نماينده کمپاني از او درخواست کردند چند نفر را به کمک ما بفرستد او پاسخ داد اين کار را مي کند ولي هيچکس نيامد.
داگلاس درباره همکاري ملاعلي شاه با فرانسوي ها مي نويسد:
توجيه او اين بود که فرانسوي ها يکي از کشتي هاي او را گرفته اند لذا اگر او به انگليسي ها کمک کند آنها به تلافي اين کمک کشتي اش را با خود خواهند برد. وي به شدت از فرانسوي ها مي ترسد چون وقتي آنها پياده شدند براي آنها هر چقدر که توانست ميوه و سبزيجات فرستاد (گزارش نمايندگي بندرعباس به بصره، ش 32، 7 جولاي 1759).
داگلاس درباره حمله فرانسوي ها به مقر نمايندگي کمپاني با توجه به سخنان فرانسوي ها در جلسه مذاکره بر سر تعيين و تصويب مفاد تسليم نامه مي نويسد:
فرانسوي ها مي گويند انگليسي ها مقرشان را در چار دانگه خراب کرده اند و اين کار به تلافي آن اقدام صورت گرفته است (همانجا).
حمله فرانسوي ها به مقر نمايندگي انگليسي ها در بندرعباس در حالي انجام شد که شوراي مرکزي کمپاني در لندن، سه سال پيش با آغاز جنگ دو کشور در نامه اي که در 11 فوريه 1756 براي نمايندگي کمپاني در بندرعباس فرستاد، اخبار مهم جنگ فرانسه و انگليس را به اطلاع آنها رساند تا با درک وضعيت و موقعيت شان در خليج فارس، براي مقابله با حمله احتمالي فرانسوي ها آماده باشند، در اين نامه آمده است:
1-پادشاه فرانسه از اتباع خود دعوت کرده که اگر کشتي هاي جنگي ما را در هرکجا بگيرند براي هر اسلحه اي که گرفته شود 40 ليره پاداش مي دهد و اگر هرکدام از اتباع انگليسي را روي عرشه بگيرند اين جايزه بيشتر مي شود و اگر صلح برقرار شود کشتي ها را به قيمت اصليش از مصادره کنندگان آنها مي خرد.
2- کشتي هاي اعلي حضرت (انگليس) در آمريکا کشتي متعلق به هرکشوري را که با آن روبرو شوند مي گيرند تا جبران خسارت شود.
3- فرانسوي ها تعداد زيادي از نيروهايش را به دريا برده اند.
4- تمام کشتي هاي تجاري انگلستان تا اواخر ماه گذشته هر وقت خواسته اند به بندري وارد يا از آن خارج شوند مورد تعرض قرار گرفته يا متوقف شده اند.
شما بايد هميشه براي هرگونه اتفاقي در حال دفاع بمانيد و اطلاعات را به فرمانده کشتي هکتور بدهيد که هراتفاقي افتاد امنيت کشتي محموله آن در راه گمبرون به بمبئي لازم است (نامه هيئت مديره کمپاني لندن به نمايندگي بندرعباس، 11 فوريه 1756).
نتيجه
جنگ هاي هفت ساله انگليس و فرانسه به تعطيلي مقر نمايندگي انگليس در بندرعباس انجاميد که فعال ترين مقر تجاري اروپايي ها دراين دوران بود و اين تعطيلي به روند تجارت در خليج فارس صدمه زد و چرخه تجارت در بندرها را که کريم خان به آن علاقه مند بود با مشکل و مانع روبه رو ساخت.
کتابنامه
- اعتماد السلطنه،محمد حسن، تطبيق لغات جغرافيايي قديم و جديد ايران، تصحيح ميرهاشم محدث، چ اول، تهران: اميرکبير، 1363.
- اوليويه، سفرنامه اوليويه، برگردان: محمد طاهر ميرزا، تصحيح دکتر غلامرضا ورهرام، چ اول، تهران: انتشارات روزنامه اطلاعات، 1371.
-پري ،ماروين،کريم خان زند،برگردان،علي محمد ساکي ،چ دوم،تهران:توس ،1368.
- پري، ماروين، تاريخ جهان، تحول انديشه تمدن و فرهنگ، برگردان: عبدالرحمن صدريه، تهران: فردوس، بي تا.
- حائري، عبدالهادي، نخستين رويارويي هاي انديشه گران ايران با دو رويه تمدن بورژوازي غرب، چ اول، تهران: اميرکبير 1367.
- حسام معزي، نجف قلي، تاريخ روابط سياسي ايران و دنيا، تهران: علمي، 1365.
- القاسمي، سلطان بن محمد، بازرگاني و جنگ قدرتها در خليج فارس، برگردان: دکتر محمدباقر وثوقي، در دست انتشار.
- نوايي، عبدالحسين، ايران و جهان از مغول تا قاجاريه، تهران: هما، 1366.
- هدايتي، هادي، تاريخ زنديه، چ اول، تهران: دانشگاه تهران، 1334.
-The Persian Gulf Precis,Vol, 1. Calcutta, 1908, Avcey edition 1986.
* Dee Essare
منبع:نشريه پايگاه نور،شماره23.
/ج