تقلب و ضعف نظارت در بازار آسانسور
گفتگو با مهندس سعيد عبدي، کارشناس طراحي، نصب و راهاندازي آسانسور
آقاي مهندس! بهطور کلي، خدمات آسانسور در کشور ما شامل چه بخشهايي است؟
به طور کلي، شرکتهايي که در بحث آسانسور در کشور فعاليت دارند، به 3 گروه عمده تقسيم ميشوند؛ گروه اول شرکتهايي هستند که خدمات فروش ارايه ميدهند که خود آنها واردکننده يا واسطه هستند. اين شرکتها قطعات آسانسور را ارايه ميدهند. گروه دوم شرکتهايي هستند که خدمات نصب و راهاندازي آسانسور را بر عهده دارند و نوع کار آنها بيشتر مونتاژ و نصب آسانسور است و گروه سوم شرکتهاي مشاوره هستند که بيشتر در بحث محاسبات و مشاورههاي مربوط به طراحي، به شرکتهاي نصاب مشاوره ميدهند.
و متولي اين 3 بخش کيست؟
اين 3 گروه از شرکتهاي ارايهدهنده خدمات آسانسور، همه تحت نظارت يک سنديکاي مرکزي هستند. اين سنديکا تغيير و تحولات مربوط به استانداردهاي آسانسور، سياستگذاريها و بهطور کلي مواردي مثل تمديد پروانه و ارايه مجوزهاي مونتاژ را بر عهده دارد. اعضاي اين سنديکا نيز معمولا از فعالان همين حوزه انتخاب ميشوند.
آماري هم از شرکتهاي فعال در اين زمينه وجود دارد؟
آمار دقيقي از تعداد اين شرکتها در دست نيست ولي طبق برآورد در شهري مثل تهران حدود 6 هزار شرکت فعال در زمينه آسانسور وجود دارد که البته متاسفانه از اين تعداد تنها حدود 1400 تا 1500 شرکت داراي مجوز فعاليت از وزارت صنايع هستند. باقي اين شرکتها به صورت غيرمجاز فعاليت ميکنند که باعث رکود بازار کار شرکتهاي داراي مجوز شدهاند. دليل اصلي ازدياد اين شرکتهاي بدون مجوز هم نبود نهادي قدرتمند براي نظارت بر کار آنهاست. آنها صرفا به دليل ارايه خدمات با قيمتهاي بسيار پايين به فعاليت خود ادامه ميدهند که ميتواند در آينده مشکلات زيادي را براي مردم ايجاد کند.
چه مشکلاتي؟
اولين مشکل اين است که اين شرکتها تنها در صورتي ميتوانند با قيمت پايين خدمات ارايه دهند که از تجهيزات و لوازم نامرغوب استفاده کنند و اين موضوع تنها يک سوي اين ماجراست. از سوي ديگر وقتي شرکتهاي بدون مجوز وارد بازار رقابت با شرکتهاي داراي پروانه و مجوز ميشوند، مردم به دليل ناآگاهي از موارد مربوط به کيفيت، استانداردها و ايمني، خواهناخواه به سمت شرکتهاي بدون مجوز جذب ميشوند و در اين حالت 3 راه بيشتر براي شرکتهاي داراي پروانه که متعهد به استفاده از تجهيزات مرغوب هستند باقي نميماند، يا بايد سود 20 درصدي متعارف را به دليل رقابت ناسالم تا 5 درصد کاهش دهند که اين کار مستلزم فعاليت بسيار زياد و به دست آمدن درآمد بسيار ناچيز است، يا بايد تعهد و وجدانکاري را رها کنند و وارد بحث تقلب و کالاي نامرغوب شوند يا اينکه کلا از اين حوزه خارج شوند. درواقع شرکتهايي که با مجوز و پروانه معتبر در حوزه نصب و راهاندازي آسانسور فعاليت ميکنند، تنها به واسطه سابقه کاري مناسب و صرفا با تعداد معدودي از سازندگان ساختمان که به کيفيت و استانداردها آگاهي دارند و قبلا با آنها کار کردهاند، فعاليت ميکنند. يعني شرکتي که تا پيش از اين ميتوانست در سال بيش از 30 پروژه را به عهده بگيرد، با اين وضعيت بايد تنها به 15 پروژه و گاهي کمتر از آن دلخوش باشد و اين به هيچوجه داراي صرفه اقتصادي نيست.
معمولا اين شرکتهاي داراي پروانه، کدام راه را انتخاب ميکنند؟
اين موضوع نميتواند يک پژوهش آماري تلقي شود ولي وقتي فردي با عنوان ساختمانساز به ما مراجعه ميکند و ميگويد: «اين آسانسور فقط يک ماه کار کند کافي است»، چطور بايد انتظار ارايه کيفيت بالا از شرکتها داشته باشيم. متاسفانه برخي از اين افراد که بيشتر با نام «بساز، بفروش» در جامعه شناخته ميشوند، براي سود بيشتر و پرداخت هزينه کمتر، هر نوع تقلبي را انجام ميدهند و کمترين توجهي به امنيت استفادهکنندگان بعدي آن نميکنند.
پس اين آسانسورها ايمن نيستند!
ببينيد؛ در يک آسانسور لااقل 40 فاکتور ايمني وجود دارد که اگر هر کدام از اين فاکتورها عمل نکنند، بعدي آن را پوشش ميدهد. مثلا يک مورد معمول آن اين است که وقتي در يک آسانسور به صورت کامل بسته نميشود، آسانسور تحت هيچ شرايطي نبايد حرکت کند زيرا همواره فرض بر اين است که کسي بين در آسانسور گير کرده است. اما برخي از دوستان ميآيند و اين قفلهاي ايمني را که هر کدام 3 مدار ايمني را شامل ميشود، به اصطلاح پل ميکنند. جالب اين است که براي اين کار بر سر مالک منت هم ميگذارند که با اين کار گير کردن بيدليل آسانسور را رفع ميکنند و فکر ميکنيد در اين مواقع چه اتفاقاتي ممکن است رخ دهد. اگر به آمارها دقت کنيد خواهيد ديد که بسياري از مرگها و قطععضوها در رابطه با آسانسور تنها به همين دليل رخ داده است.
همه خريداران آسانسور که «بساز بفروش» نيستند. آنها چرا به اين موارد توجه ندارند؟
مساله آسانسور يک مساله کاملا تخصصي است و هر کسي نميتواند از زير و بم آن اطلاع داشته باشد. خريدار آسانسور به دنبال تخفيف است و وقتي من فروشنده به او اطمينان ميدهم که با همين قيمت پايين بهترين کيفيت را به او ارايه دادهام او هم اعتماد ميکند. خريدار از کيفيت و مرغوبيت تجهيزات مربوط به آسانسور اطلاعي ندارد و با وعدههاي فروشنده تنها از اين موضوع خوشحال است که به عنوان نمونه 2 ميليون تخفيف گرفته است. اکثر خريداران و سازندگان هيچ اطلاعي از آسانسور ندارند و تنها به فروشنده اعتماد ميکنند. اين فروشنده است که تعيين ميکند از چه کالاهايي و با چه کيفيتي استفاده کند. ما در آسانسور بيش از 300 قطعه داريم که هر يک انواع و کيفيتهاي گوناگوني دارند. ما به عنوان ارايهکننده خدمات ميتوانيم در هر يک از اين قطعات دست ببريم و غير از خود ما هم کسي متوجه اين موضوع نخواهد شد.
نظارتي بر اين مساله وجود ندارد؟
از زمان شروع پروژه نصب و راهاندازي آسانسور، نه از وزارت صنايع، نه از شرکت بازرسي استاندارد آسانسور و نه از سنديکا، هيچ نظارتي وجود ندارد. اما زماني که سازنده ميخواهد پايان کار ساختمان را بگيرد، قانون او را موظف کرده که تاييديه آسانسور خود را از سنديکا بگيرد. درواقع سنديکا يک مجموعه شرکت به نام شرکت بازرسي استاندارد آسانسور را در کنار خود دارد که وظيفه آن رسيدگي به کيفيت آسانسور در کشور است. يعني اين شرکت بايد بعد از پايان عمليات راهاندازي آسانسور تستهايي را در مورد استانداردهاي آن انجام دهد.
پس چطور موارد تقلب کشف نميشوند؟
اين نظارتها بايد بتوانند تقلبهاي برخي از اين شركتها را تشخيص بدهند ولي گلايه هميشگي من از بازرسان شركت بازرسي در همين مورد است. من فكر ميكنم وظيفه اول اين بازرسان اين باشد كه اجناس نامبرده شده در فهرست شركت خدماتي نصبكننده آسانسور را با اجناس به كار برده شده در آسانسور تطابق دهند تا واقعا از همان اجناس استفاده كرده باشد. متاسفانه اين موردي است كه در تطابق اكثر فهرستها با تجهيزات به كار برده شده داراي اختلاف و اشكال است. اگر من فروشنده خدمات در فهرستم نوشتهام موتور گيربكس فلان مارك از فلان كشور و با اين مشخصات كيلووات، سرعت و... موظفم همان كالا را نيز در آسانسور بهكار ببرم ولي متاسفانه اين مساله در كمتر موردي از موارد، تطابق داشته است و باز متاسفانه من در اين مدت حتي يك بازرس رانديدهام كه وارد چاه آسانسور من شود و فهرست مرا با نمونه نصبشده، مطابقت دهد. يعني در همان مرحله آخر هم كه بازرس ميآيد و بايد بر كار انجام شده من نظارت داشته باشد، اين اتفاق به شكل صحيحي نميافتد. پس من ارايهدهنده خدمات با اطمينان كامل از عدم بازرسي به راحتي با هر كيفيتي كه مدنظر خودم بود كار خواهم كرد و اين چندان درست به نظر نميرسد.
بازرسي که براي بررسي ميآيد به ضدزنگ زده شده روي قطعات دقت ميکند ولي نگاه نميکند که ببيند سيستم پاراشوک (نگهدارنده اضطراري کابين آسانسور در مواقع سقوط) روي اين آسانسور نصب شده يا نه. به نظر شما اين بازرسي چه مفهومي پيدا ميکند وقتي بازرس تنها به پرسيدن اين موضوع که «آيا پاراشوک شما کار ميکند؟» کفايت ميکند و با جواب مثبت نصب کننده جلوي گزينه «تاييد شد» را تيک ميزند؟ آيا مفهوم نظارت، اين است؟!
مروري برعلل و آمار حوادث آسانسور
1 شمار وقوع حوادث آسانسور كه از سوي آتشنشاني تحت پوشش قرار مي گيرند، به ترتيب از سال 18 تا سال 58 سير صعودي داشته است؛ به طوري كه در سال 18، 986 حادثه، سال 28 ، 898 مورد، سال 38 ، 939 مورد، سال 48 يكهزار و 56 حادثه و سال58 ، يكهزار و 252 حادثه آسانسور تنها در تهران رخ داد كه در سال 58، 03 فوتي و مجروح و در سال 48، 53 نفر و سال 38، 03 مجروح و كشته به همراه داشت.
2 آمار حوادث آسانسور در سال68 به يكهزار و 725 مورد رسيد كه بر اثر آن 53 تن كشته و زخمي شدند. در عين حال اين آمار در سال78 افزايش پيدا كرد، بهطوريكه در اين سال به 3هزارو002 مورد رسيد كه تعداد كشته و زخميشدگان اين حوادث نيز حدود 07 تن بوده است.
3 نكتهاي كه بيش از همه نگرانکننده است، افزايش اين حوادث است؛ بهطوريكه آمار حوادث آسانسور در سال78 نسبت به مدت مشابه سال68، افزايش 2برابري را نشان ميدهد. ميزان حوادث آسانسور در 3ماهه اول سال 88 حدود 332 مورد بوده که براساس آن 4 تن كشته و زخميشدند. تنها در ارديبهشتماه 88، 791حادثه رخ داده كه اين حوادث يك كشته نيز در پي داشت. اين در حالي است كه صدها نفر هم توسط آتشنشانان از اين حوادث جان سالم بهدر بردند.
4 هر چند موضوع قطع برق در بروز اين حوادث تاثيرگذار بود، اما اگر قطعي برق در كشورهاي ديگر را هم مورد مقايسه قرار دهيم، نبايد اين موضوع به بروز اين تعداد حوادث در آسانسورهاي پايتخت منجر شود.
5 محبوسشدن افراد در زمان قطع برق آسانسور و سقوط كابين، رايجترين نوع حادثه آسانسور است. اين در حالي است كه آسانسورها بايد به سيستم بلكاوت مجهز باشند تا در زمان قطع شدن برق، كابين، همتراز يك طبقه متوقف شود.
6 سوار شدن بيش از حد در آسانسور، تعويض قطعات آسانسور با قطعات غيراستاندارد، عدم مهارت تكنسينهاي تعميركار نيز از جمله علل وقوع حوادث آسانسور هستند. زماني كه افراد داخل آسانسور بيش از حد ظرفيت مجاز آن باشند، در آن زمان آسانسور دچار حالت پاراشوت به معني توقف غيرطبيعي ميان طبقات ميشود. بيشتر اين حوادث در ساختمانهايي كه ظرفيت آسانسور آنها پايين بوده و حجم استفاده زياد است، رخ ميدهد.
7 وجود نداشتن قطعات مرغوب در آسانسورهاي امروزي از ديگر علتهاي شايع در سقوط آسانسورهاست. قطعات وارداتي آسانسور تنها داراي CE مبدا بوده و بدون انجام هيچگونه تست ايمني داخل كشور استفاده ميشود. CE قسمنامهاي است كه طي آن توليدكننده به كيفي بودن محصولش متعهد ميشود و طبيعتا اظهار خود توليدكننده براي تضمين ايمني و كيفيت يك محصول كافي نيست.
8 در همه آسانسورها مدار برقي وجود دارد كه تا در آسانسور بسته نشود برق در آسانسور جريان نيافته و آسانسور حركت نميكند. گاهياوقات در بعضي تعميرات از اتصال كوتاه استفاده ميكنند و اين چرخه را بر هم ميزنند كه همين باعث بروز حادثه ميشود.
9 لوازم و قطعات يدكي بايد براساس استاندارهاي معتبر و داراي كيفيت لازم باشند و بهويژه سيستمهاي ايمني در آسانسورها از قبيل پاراشوت و بلكاوت بايد بهدرستي تعبيه شوند.
10 شکستگي قرقرهها، کشش نداشتن و ضعيف بودن سيم و کابل بالا و پايين بر و نيز سوختن منبع برق از جمله مواردي است که در بعد طراحي و نصب غلط باعث بروز حادثه در آسانسورها ميشود.
منبع: www.salamat.com
/ج