جایگاه نماز در سیره معصومین(علیهم السلام)

در ميان فروع دين اسلام شايد با فضيلت تر از اين عمل كه متأسّفانه توسط برخي از انسانهامورد غفلت وسهل انگاري واقع شده نتوان يافت ،آنچنان اهمیتی که معصومین علیهم السلام که قله های بلند انسانیت وحلقه های اتصال به عالم ملکوتند نیز خود رابه آن آراسته ودر مراحل کمال از آن مدد جسته اند برخلاف عرفانهای نوظهور وخودروی که بعداز طی
يکشنبه، 26 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جایگاه نماز در سیره معصومین(علیهم السلام)

جایگاه نماز در سیره معصومین(علیهم السلام)
جایگاه نماز در سیره معصومین(علیهم السلام)


 

نويسنده: خدابخش قیصری
منبع : اختصاصی راسخون 
جایگاه نماز در سیره معصومین(علیهم السلام)


 
چکیده
هدف مقاله حاضر آن است که به بررسی جایگاه نماز این رکن مهم وستون اسلام درزندگی معصومین علیهم السلام بپردازد.
در ميان فروع دين اسلام شايد با فضيلت تر از اين عمل كه متأسّفانه توسط برخي از انسانهامورد غفلت وسهل انگاري واقع شده نتوان يافت ،آنچنان اهمیتی که معصومین علیهم السلام که قله های بلند انسانیت وحلقه های اتصال به عالم ملکوتند نیز خود رابه آن آراسته ودر مراحل کمال از آن مدد جسته اند برخلاف عرفانهای نوظهور وخودروی که بعداز طی مراحلی این تکلیف عظمای الهی رااز دوش خود ساقط می دانند.روش جمع آوری مطالب،كتابخانه اي بوده كه بر اين مبنا از اسناد ومدارك ديني بهره برده وبه نقل وتوصيف موارد مذكور پرداخته ايم و سعي نموده ايم درحد توان ازمنابع دست اول روايي بهره گيري نماييم و در پايان مي توان گفت وقتی معصومین علیهم السلام به این ریسمان محکم الهی چنگ زده اند چرا مااز ایشان تاسی نگرفته وخودرا به آن متصل نسازیم؟
کلید واژه:
نماز، سیره معصومین علیهم السلام، اهمیت نماز
مقدمه
اطاعت و پيروي از پيامبر اكرم – عليه السلام – و جانشينان بر حق او يعني امامان معصوم - عليهم السلام - طبق آيه شريفه «وأَطيعُوا اللهَ و أطيعوا الرسول و اُولي الأمْرِ منكم ... »(1) بر تمامي مسلمين واجب شناخته شده لكن «... قدر و منزلت امام جليل‌تر و شأن او بزرگتر و مكان او رفيعتر ... از آن است كه عقلهاي مردم به آن معرفت يابد و رأهاي ايشان به آن نايل شود ... »(2)
در شرافت و عظمت اين موهبت‌هاي الهي آمده است كه، آنها كساني هستند كه از بدو خلقت و به بيان دقيق‌تر هزاران سال قبل از خلقت مادي، در عالم مجردات نورشان آفريده شده و زينت عرش الهي بوده و در آن حال به تسبيح و تهليل و ذكر حق مشغول و از عنايات الهي بهره‌مند بوده‌اند(3) و آنگاه كه عالم امكان و خلقت به واسطه وجود آنها آفريده شد(4) و اين منت با تشرف و تولد ايشان به دنيا كامل گرديد نيز امين خدا در ميان خلق و حجت الهي در ميان بندگان و جانشينان خدا در زمين و داعيان مردم به سوي خدا بوده و همچون آفتاب تاباني نور خويش را به كرانه‌هاي عالم تابانده و مانند ستارگان هدايت كننده در شبهاي تاريك در بيابان دنيا بوده‌اند لذا ايشان همچون آب خوشگواري براي تشنگان طريقت و دليل‌هاي استواري براي جويندگان هدايت(5) و در يك كلام با توجه به كمال صفاتشان الگوي كامل براي تمامي خلقت مي‌باشند.
شكي نيست كه عبادت و نيايش هر فرد در حدود معرفت و شناسايي پروردگار عالم اندازه‌گيري مي گردد و چون ايشان با توضيح مختصري كه ارائه گرديد در بالاترين سطح شناخت و معرفت حق قرار دارند و بررسي احوال ايشان هنگام نماز و عبادت به اهميت اين فريضه الهي نزد ايشان و عظمت اين حضور اشاره داشته و به همگان راه و رسم صحيح اقامه نماز و بندگي حق را مي‌آموزد لذا در اين پژوهش به آن مي‌پردازيم:

1- پيامبر اكرم صلي اله عليه و آله
 

شكي نيست كه اخلاق نيك رسول اكرم - صلي الله عليه و آله - و روش خداپسندانه و وجدان پسند و مهر و محبت فراوان به مردم و دوري از رذايل اخلاقي همچون؛ كينه، حسد و خونريزي و ... يكي از عوامل گسترش و حفظ دين مبين اسلام در طول قرنها، چه در زمان حيات ايشان و چه بعد از آن، بوده است و اين اخلاق عظيم و كامل براي ايشان به دست نيامده مگر در پرتو عبادت و بندگي خدا و نماز،‌ چنانچه در احاديث آمده است كه:
«پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله- ، ‌منتظر وقت نماز بود و با اشتياق فراواني مراقب دخول اين موضوع بود و هنگامي كه وقت نماز داخل مي‌شد مي‌فرمود:‌ « أرِحْنا يا بلال» « اي بلال ما را خوشحال كن. »(6) و «آنگاه كه به نماز مي‌ايستاد، از خوف خدا رنگ از چهره مباركش مي‌پريد(7) و از سينه ايشان يا از درونشان صداي سوزناكي همچون جوشش ديگ شنيده مي‌شد»(8) و «آنقدر نماز خوانده بود كه از شدت عبادت، دو پايش ورم كرده بود»(9) و «در هنگام نماز مانند لباسي بود كه به زمين افتاده بود. »(10)
و از عايشه روايت شده كه: «كان رسول الله صلي الله عليه و آله يُحَدِّثُنا و نُحَدِّثُهُ، فإذا حَضَرَتِ الصلاةُ فَكَانَّهُ لَمْ يَعْرِفْنا و لَمْ نَعْرِفْهُ إشْتِغالاً‌ بِعَظَمَةِ الله»(11)
«رسول خدا - صلي الله عليه و آله - كه با ما صحبت مي‌كرد و ما با ايشان صحبت مي‌كرديم ولي همين كه هنگام نماز مي‌رسيد ديگر گويي نه او ما را مي‌شناخت و نه ما او را مي‌شناختيم به خاطر توجه ايشان به عظمت الهي.»(12)
و از صحابي پيامبر- صلي الله عليه و آله – عبدالله بن مسعود (ره) – روايت شده كه: «ذاكراني نبودند مگر آنكه پيامبر – صلي الله عليه و آله – هم با آنها بود و نمازگزاراني نبودند، مگر آنكه پيامبر در ميان ايشان بيش از همه نماز مي‌گزارد. »(13) و در عين حال «نماز او كاملترين و مختصرترين نمازها بود. »(14)

2- حضرت علي عليه السلام
 

مقتداي انبياء – صلوات الله عليهم – و رهبر اوليا و سرور اوصيا، حضرت امير المؤمنين علي – عليه السلام– كه زبانها از گفتن و قلم‌ها از نوشتن فضايل ايشان قاصر و ناقص است نيز در مقام بندگي خداوند به سر حد كمال بوده‌اند و در مورد ايشان گفته شده است كه:
«كانَ علي بن ابيطالب اذا حَضَرَ وقتُ الصلاةِ تَلَوَّنَ و تزلزلَ فَقيلَ لَهُ: ما لَكَ يا امير المؤمنين؟ فيقولُ: جاءَ وقتُ أمانةٍ عَرَضَها اللهُ تعالي علي السماواتِ و الأرضِ و الجبالِ فَأَبَيْنَ أن يَحْمِلْنَها و حَمَلَها الانسانُ في ضَعْفِي فَلا أدري اُحْسِنُ اذا ما حَمَلتُ أم لا؟»(15)
«حضرت علي - عليه السلام– چون وقت نماز مي‌شد، رنگش تغيير مي‌كرد و به خود مي‌لرزيد، به آن حضرت عرض شد: شما را چه شده است؟ فرمود: هنگام امانتي رسيده كه خداي تعالي آن را بر آسمانها و زمين وكوهها عرضه كرد اما آنها از پذيرفتن آن خودداري كردند و انسان به عهده گرفت و من با اين ضعف و ناتوانيم نمي‌دانم آيا از عهده برداشتن اين بار به خوبي برمي‌آيم يا نه؟»(16)
«و آنگاه كه شروع به وضو گرفتن مي‌كرد رنگ رخسارش تغيير مي‌كرد»(17) « و هنگامي كه به نماز مي‌ايستاد مانند بنايي استوار و يا ستوني راست، تكان نمي‌خورد و گاهي اوقات در حال ركوع يا سجده [آنقدر آرام بود كه] پرنده بر پشت آن حضرت فرود مي‌آمد و هچ كس طاقت تقليد از نماز رسول خدا – صلي الله عليه و آله – را نداشت مگر علي بن ابيطالب و علي بن الحسين« عليهما سلام »(18) «و در نماز آنقدر به ركوع خود ادامه مي‌داد كه عرقش روان مي‌شد تا جايي كه در عرق خود گام مي‌نهاد»(19) « و ايشان در شبانه روز هزار ركعت نماز مي خواند»(20) و بزرگترين حادثه زندگي ايشان و اوج مظلوميتشان كه از آن به رستگاري تعبيركرده‌اند شهادت ايشان به هنگام نماز و در محراب نماز،(21) به دست شقي‌ترين انسانها مي باشد .

3- حضرت زهرا سلام اله عليها
 

بانوي عالميان – حضرت فاطمة زهرا – سلام الله عليها – در زندگي كوتاه و با بركت خويش الگوي يك زن نمونه در تمام ابعاد فردي و اجتماعي بود و در بعد عبادي به مقامي رسيده بود كه خداوند به عبادت ايشان مباهات مي‌ورزيد چنانچه در حديث مفصلي از پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – كه در مورد تظلمات فاطمه - سلام الله عليها - است چنين آمده است: «... و امّا دخترم فاطمه، سرور زنان سراسر عالم است ... هرگاه در محراب خود در برابر پروردگارش – جل جلاله – بايستد خداي عزّ و جل به فرشتگانش مي فرمايد : «اي فرشتگان من!‌به بندة من فاطمه بنگريد، بانوي بندگان در برابر من ايستاده و عضلاتش از ترس من مي‌لرزد. او با دل خويش به عبادت من روي آورده است ... »(22)
و آنقدر در عبادت خداوند سختكوش بودند كه فرزندشان امام حسن –عليه السلام– در مورد ايشان مي فرمايد : «ما كان في الدنيا أعْبُدُ من فاطمه - عليها سلام - كانت تقوم حتي تتورم قدماها»(23) «در دنيا عابدتر از فاطمه نمي باشد آنقدر عبادت كرد كه پاهايش متورم گرديد» «و از خوف خدا در هنگام نماز، نفس نفس مي‌زد. »(24)
و «هنگامي كه در محراب عبادت مي‌ايستاد نورش بر اهل آسمانها مي‌تابيد آنچنان كه نور اختران آسمان بر زمين مي‌تابد»(25)
و تقيّد ايشان به امور عبادي و دعا حتي جزئيات و آداب مستحبي نمازها همچون پوشيدن لباس پاكيزه براي نماز و استعمال عطر زياد بود چنانچه حتي در لحظات آخر عمر پيش از شهادتش كه بستري شده بود به اسماء بنت عميس فرمود: «عطر من و لباس مخصوص نمازم را بياور مي‌خواهم نماز بخوانم. »(26)

4- امام حسن مجتبي عليه السلام:
 

در روايتي از امام سجاد –عليه السلام– آمده است كه: «امام حسن-عليه السلام – در عصر خود، از عابدترين و پارساترين و بدترين انسانها بود...(27)
او در هنگام نماز، زيباترين لباسهاي خود را مي‌پوشيد و هنگامي كه شخصي از ايشان علت را پرسيد فرمود: خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و در قرآن مي فرمايد : «زينت خود را هنگام رفتن به مسجد برگيريد. »(28) از اين رو دوست دارم زيباترين لباسم را هنگام نماز بپوشم.»(29)
و هرگاه وضو مي‌گرفت رنگ چهره‌اش تغيير مي‌كرد و بندهاي بدنش به لرزه مي‌افتاد علت را جويا شدند فرمود: «كسي كه در برابر خداوندگار عرش نشين ايستاده است بايد رنگش زرد شود و بندبند بدنش به لرزه افتد.»(30) «و آنگاه كه به نماز برمي‌خاست، بندهاي بدنش در پيشگاه خدا مي‌لرزيد ... »(31)

5- امام حسين عليه السلام
 

امام سوم شيعيان و سرور شهيدان – حضرت ابا عبدالله الحسين –عليه السلام - . همچون پدر و مادر و جد و برادر بزرگوارشان «هنگامي كه وضو مي‌گرفت رنگش تغيير مي‌كرد و بندهاي بدنش به لرزه مي‌افتاد و وقتي سبب را جويا شدند مي‌فرمود: «حق است بركسي كه ‌دربرابرخداوند جبارمي‌‌ايستد،رنگش زرد شود و بندهايش به لرزه افتد»(32)
«و وقتي از امام سجاد - عليه السلام– پرسيدند: چرا فرزندان پدر شما اندك‌اند؟ فرمود: شگفتا كه خودم هم به دنيا آمده‌ام زيرا كسي كه در شبانه روز هزار ركعت نماز مي خواند فرصتي براي هم نشيني با زنان ندارد. »(33) و لذا در مورد حسين - عليه السلام - گفته شده: «كانَتْ سَجّيَتَهُ الحسين- عليه السلام - في كثرة َصلاتِهِ و كمال صفاتِهِ»(34)
ايشان در سخت‌ترين شرايط نيز نماز را ترك نفرمود حتي در شب و روز عاشورا نيز به نماز و عبادت خدا مشغول شد چنانچه به ذكر آن مي‌پردازيم:
الف – مهلت خواستن امام حسين- عليه السلام -وتأخير در جنگ براي اقامه نماز
در روز نهم محرم كه شب عاشوراي حسيني مي باشد لشكر عمر سعد براي قتال و رزم به سوي خيمه‌گاه حسيني يورش آورد.
جناب عباس –عليه السلام – به خدمت آن حضرت - عليه السلام - آمده و عرض كرد: «برادر، لشكر روي به شما آورده است» حضرت حسين - عليه السلام– برخاست و فرمود: «اي برادر!‌ عباس!‌ سوار شو – جانم فداي تو باد – برو ايشان را ملاقات كن و بپرس كه چه شده كه ايشان رو به من آورده‌اند؟» جناب عباس با بيست سوار، كه از آن جمله زهير و حبيب بودند، به سوي ايشان شتافت و از ايشان پرسيد: «غرض شما از اين حركت و غوغا چيست؟» گفتند: «از امير حكم آمده كه به شما عرض كنيم كه تحت فرمان او درآئيد و اطاعت او را لازم دانيد و گرنه با شمال قتال و مبارزه كنيم.» جناب عباس فرمود: «پس تعجيل مكنيد تا من برگردم و كلام شما را به برادرم عرضه دارم » ايشان توقف نموده و جناب عباس به سرعت تمام به سوي آن امام شتافت و خبر يورش لشكر را بر آن جناب عرضه داشت.(35)
امام حسين –عليه السلام- فرمود: «إرْجَعْ اِلَيْهِم، فإن اسْتَطَعْتَ أن تُؤَخِّرَهُمْ ألي غَدْوةٍ و تَدْفَعُهُم عنّا العَشّيَةِ لَعَلَّنا نُصلّي لِرَبّنا الليلةِ وَ نَدْعُوهُ و نَسْتَغْفِرُهُ»(36) «فإنّه يَعْلَمُ أنّي أُحِبُّ الصلوة لَهُ و تَلاوةَ كتابِهِ و كثرةَ الدّعا و الاستغفار. »(37)
امام حسين - عليه السلام - فرمود: «به نزد ايشان برگرد و اگر مي‌تواني تا فردا از ايشان مهلت بگيرو امشب ايشان را از ما باز گردان ‍‍‍]كه كار زار به فردا بيفكند] شايد كه ما امشب براي پروردگار خود نماز خوانده، دعا كنيم و از او آمرزش خواهي نمائيم، زيرا خداوند، خود مي‌داند همانا من نماز (خواندن) براي او و تلاوت كتابش قرآن و كثرت دعا و استغفار را دوست دارم. »(38)
و اين نشان دهنده درجه بالاي اهميت نماز است كه حضرت امام حسين- عليه السلام - شهادت كه بالاترين بزرگي در راه خداست – را با نيكي ديگري، براي چند ساعت به تأخير انداخته و خود و يارانش به ذكر و نماز و دعا مي‌پردازند.
ب – نماز خونين عاشورا جلوه‌اي از عظمت نماز:
روز عاشورا، اصحاب امام حسين –عليه السلام– يكي پس از ديگري كشته مي‌شدند و چون يك يا دو نفر از آنان به شهادت مي‌رسيدند جاي خالي او پيدا بود ولي از لشكر انبوه ابن سعد، هرچه كشته مي‌شدند، از كثرت نفرات، نمودار نبود.
ابو ثمامه صيداوي كه نام شريفش عمر و بن عبدالله است چون ديد وقت زوال است، به خدمت امام شتافت و عرض كرد: «اي ابا عبدالله – جانم فداي تو باد – مي‌بينم كه اين لشكر به تو نزديك شده‌اند. به خدا سوگند، تو كشته نشوي تا من به خواست خدا، پيش از تو كشته شوم و به خون خويش غلطان باشم. دوست دارم پروردگار خود را در حالي ملاقات كنم كه اين نمازي را كه وقتش رسيده، خوانده باشم.» امام –عليه السلام – سر به سوي آسمان برداشت و فرمود: «نماز را ياد كردي خدا تو را از نمازگزاراني كه در ياد اويند قرار دهد. آري اينك اول وقت نماز است» سپس فرمود: «از اين قوم بخواهيد از ما دست بردارند تا نمازگزاريم.
حٌصين بن تميم چون اين شنيد گفت: «نماز شما، پذيرفته نيست!!»
حبيب بن مظاهر (ره) گفت: «آيا مي‌پنداري كه نماز پسر رسول خدا – صلي الله عليه و آله - قبول نمي شود و از تو قبول خواهد شد؟!»(39)
آنگاه امام حسين –عليه السلام– به زهير بن قَيْن و سعيد بن عبدالله حنفي دستور داد كه مقابلش بايستد تا آن حضرت - عليه السلام - بتواند با بقيه اصحاب نماز را به صورت نماز خوف به جاي آورد. «ثم صلّي بهم صلاةَ الخوفِ»(40)
و در مقاتل آمده است كه سعيد بن عبدالله كه تيرها را به جان مي‌خريد در حالي كه سيزده پيكان تير و زخم‌هاي فراوان نيزه و شمشير در بدنش ديده مي‌شد، به شهادت رسيد.(41)
نكته قابل توجه در اين بحث اين است كه حضرت - عليه السلام - مي‌توانستند اين نماز را در خيمه‌ها و به صورت جداگانه و فرادا بخوانند ولي ايشان بنا داشتند كه نماز را در معركه اقامه كرده و نماز را آشكارا به جاي آورند و اين دليل اهميت و ارزش به صحنه كشاندن اين فريضه واجب مي باشد .

6- امام علي بن الحسين - عليه السلام - زَيْنُ العابِدين
 

امام سجاد - عليه السلام - در عبادت و نيايش، به قدري پيش رفت كه بزرگترين سالكان طريق و رهروان شيفته حق و عابدان خاكسار درگاه ربوبي را ياراي شاگردي آن حضرت نبود و «ايشان را به اين جهت سجاد گفتند كه آثار سجده زياد بر مواضع هفتگانه سجده او نمودار بود چون در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مي‌گزارد. »(42) «ايشان پانصد نخل داشت كه پاي هر نخل دو ركعت نماز مي‌گزارد».(43) «هرگاه شروع به طهارت گرفتن براي نمازها مي كرد، رنگش زرد مي‌شد و ترس وجودش را فرا مي‌گرفت»(44)
« چون به نماز مي‌ايستاد رنگش دگرگون مي‌شد همانند بنده‌ فرو جايگاهي كه در پيشگاه پادشاهي جليل ايستاده باشد، در نماز مي‌ايستاد و اندامش از بيم خداي عزتمند و شكوهمند مي‌لرزيد. نمازش آنسان بود كه گويا با نماز وداع مي كند و ديگر هرگز نماز نخواهد گزارد. »(45)
«... آنگاه كه به سجده مي‌رفت آنقدر سر بر نمي‌داشت كه عرق از او مي‌ريخت. »(46) «و مانند تنه درختي بود كه هيچ چيزي او را تكان نمي داد مگر آن چيزهايي كه به وسيله وزش باد به حركت درمي‌آمد.»(47)
«روزي در نماز يك طرف عبايش از دوش مباركشان افتاد، آن را به جاي خود ننهاد تا از نماز فارغ شد بعضي از حاضران پرسيدند: چرا در نماز، عباي خود را بر شانه ات نيفكندي؟ در پاسخ فرمود: واي بر تو آيا نمي‌داني در پيشگاه چه كسي هستم، نماز بنده قبول نمي شود مگر آنچه را كه با قلبش در نماز توجه نموده است ، سؤال كننده گفت: پس ما با اين نمازهاي خود به هلاكت افتاده‌ايم؟ فرمود: نه خداوند متعال نمازها را به وسيله انجام نمازهاي نافله تكميل خواهد كرد. »(48)
كثرت عبادت ايشان به حدي بود كه در پيشاني و سر زانوها بر اثر سجده‌هاي فراوان پينه بسته بود و لذا لقب ايشان را «ذوالثفنات» نهاده بودند.

7- امام باقر عليه السلام
 

دانشمند بزرگ جهان شيعه كه از كثرت علم به شكافندة علوم ملقب گشته حضرت محمد باقر علي- عليه السلام– بنده خالص و خاشع خداوند بوده و همواره در ياد و پرستش حضرت حق جل جلاله به سر مي‌بردند و چيزي ايشان را از عبادت خالص و بي‌شائبه خدا باز نمي داشت چنانچه «هرگاه به نماز مي‌ايستادند رنگ رخسارشان تغيير مي‌كرد گاهي سرخ و گاهي زرد مي‌شد گويي با چيزي راز و نياز مي‌كنند كه او را مي‌بينند. »(49)
«روزي امام باقر –عليه السلام– به نماز ايستادند، در همان حال چيزي روي سر آن حضرت افتاد اما آن را از سر خود دور نكرد تا آنكه امام صادق - عليه السلام - آن را از روي سر ايشان برداشت و اين عمل حضرت ناشي از تعظيم خدا و توجه ايشان به نماز بود. »(50)

8- امام صادق عليه السلام
 

رئيس دانشگاه بزرگ جعفري، صادق آل محمد- عليه السلام– هموكه شيعه، مكتب و مذهب خود را از سرچشمه زلال سخنان گهربار و احاديث فراوان حضرتش به ميراث برده و دوست و دشمن، پيشاني به درگاهش ساييده و در محضرش زانوي شاگردي بغل نموده‌اند نيز نماز خاشعانه را سرلوحه برنامه‌هاي خويش قرار داده بود به طوري كه حتي درس خداشناسي را به خاطر رسيدن وقت نماز رها مي‌فرمود. چنانچه وارد شده است كه ايشان به مدت چهار روز از بامداد تا نيمروز، درس ويژه‌اي براي مفضل بن عمر(51) – يكي از شاگردان خود – بيان مي‌فرمود و هر روز چون وقت نماز مي‌رسيد درس را قطع نموده و براي نماز برمي‌خاست.(52)
مالك بن انس – رئيس فرقه مالكي – درباره ايشان مي گويد: «من امام صادق - عليه السلام– را نديدم مگر آنكه در يك از سه حالت بود يا نماز مي خواند يا روزه مي‌داشت و يا قرآن تلاوت مي‌كرد. »(53)
ايشان در مقام خوف خدا همانند پدر بزرگوارشان «هنگامي كه به نماز مي‌ايستادند رنگ رخسارشان تغيير مي‌كرد ... »(54)
همچنين در مورد ايشان آمده است كه «روزي امام صادق –عليه السلام– با حالت ملكوتي مشغول نماز بودند و در نماز، آيات قرآن را تلاوت مي‌فرمود كه ناگهان از هوش رفت، وقتي به هوش آمد سؤال كردند چه شد كه به اين حال افتاديد؟ حضرت پاسخي به اين مضمون داد: آيات قرآن را پيوسته تكرار مي‌كردم تا جايي كه اين حالت به من دست داد كه گويي آن را از زبان نازل كننده‌اش مي‌شنوم. (55)»
9- امام كاظم عليه السلام
هفتمين اختر آسمان ولايت حضرت موسي بن جعفر – عليه السلام– به علت كثرت عبادات به «عبد صالح» معروف شده‌اند و عابدترين و فقيه‌ترين و سخي‌ترين و گرامي‌ترين افراد اهل زمان بودند روايت شده كه ايشان، شبها براي نافله‌هاي شب برمي‌خاست و پيوسته نماز مي خواند تا هنگام نماز صبح و چون فريضه صبح را ادا مي‌كرد تا طلوع آفتاب تعقيب مي خواند سپس براي خدا سجده مي‌كرد و پيوسته در سجود بود و سر بر نمي‌داشت تا نزديك زوال(56) و (57) و اين سطح عالي عبوديت ايشان، حال هر بيننده و شنونده را دگرگون مي كرد چنانچه كنيز هارون را در زندان، آنچنان دگرگون كرد كه در حالت عبادت و مناجات جان سپرد. (58)
و نيز در شرح حال آن حضرت آمده است: « وقتي به نماز مي‌ايستاد اشك از ديدگان فرو مي‌باريد، او عابد مقدس و يكتا پرستي بود كه شوق به خدا، قلب وي را پر كرده بود و محبت خدا بر جانش سيطره داشت و محبوبترين چيزها در دنيا براي او ذكر خدا و عبادت بود(59) » به طوري كه گويند: « هارون الرشيد كه بر زندان امام اشراف داشت، چون همواره حضرت در سجده‌هاي طولاني به سر مي‌بردند از زندانبان امام به نام ربيع پرسيد: اين جامه‌اي كه هر روز آن را در اين مكان مي‌بينم چيست؟ و او پاسخ داد: آنچه مي‌بيني لباس نيست، موسي بن جعفر است كه هر روز سجده‌اي طولاني از طلوع خورشيد تا هنگام ظهر دارد.» (60)

10- امام رضا عليه السلام
 

امام رئوف، حضرت رضا –عليه السلام - نيز همچون اجداد بزرگوارشان در بالاترين قله عبوديت و خضوع در برابر حق – جل جلاله – به سر مي‌برد به طوري كه سجده‌هاي طولاني و نمازهاي ايشان(61) مورد روايت دوستان و دشمنان آن حضرت مي باشد .
از بعضي از روايات استفاده مي شود كه ايشان مدتي در سَرَخْس(62) ، زنداني و تحت نظر بوده‌اند از آن جمله:
ابا صلت هروي(63) مي گويد: « در سرخس به كنار خانه‌اي كه امام هشتم –عليه السلام– در آن زنداني بود رفتم و از زندانبان اجازه خواستم تا با امام - عليه السلام - ملاقات كنم آنها گفتند: «نمي‌تواني با امام - عليه السلام - ملاقات كني!» گفتم چرا؟ گفتند: «امام رضا - عليه السلام - شبانه روز مشغول نماز است و در يك شبانه روز هزار ركعت نماز مي خواند فقط ساعتي در آغاز روز و قبل از ظهر و ساعتي هنگام غروب نماز نمي خواند ولي در اين ساعات نيز در محل نماز خود به مناجات و راز و نياز با خداوند اشتغال دارد ... »(64)
و نيز روايت شده است كه فردي در خراسان در مسجد رضا - عليه السلام - از ايشان بسيار سؤال نمود سپس آن حضرت به جهت استقبال از آل ابوطالب كه به آنجا مي‌آمدند بيرون رفت، پس وقت نماز شد و حضرت به سمت قصري كه در آن نزديكي بود رفت سپس از آن فرد خواست كه اذان بگويد ولي او از امام درخواست كرد كه منتظر بمانند تا اصحاب ايشان برسند حضرت فرمود: « خدا تو را بيامرزد لا تُؤخّرَنَّ الصلوة عَنْ أوّلِ وَقْتِها مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ عليكَ إبَدأ بِأول الوقت» يعني: به تأخير مينداز نماز را از اول وقتش به آخر آن بدون علت و ابتدا كن به اول وقت»(65) و اين فرمايش در سيره عملي ايشان براي تربيت مؤمين و توجه داد نشان به عظمت اين فريضه وجود داشته است.

11- امام جواد عليه السلام
 

عبادت خدا و راز و نياز به درگاه الهي، برنامه هميشگي حضرت جواد الائمه – عليه السلام– در زندگي بسيار كوتاه و پر بركتشان بود ، به طوري كه اخلاص در عبادت و عمل را به نحو شايسته رعايت مي‌فرمود و از اعمالي كه بوي شرك مي‌داد پرهيز مي‌نمود در مورد ايشان وارد شده كه فردي، مترصد فرصتي براي بهره‌گيري از خاك زير پاي امام - عليه السلام - به جهت تبرك و تيمن بوده و امام به علم امامت چنين فرصتي را در اختيار او قرار نداده ، وي در ابتداي روايت آورده است كه: «در مدينه امام جواد - عليه السلام - را مي‌ديدم كه هر روز به مسجد النّبي مي‌آمد و در صحن مسجد به نزد قبر پيامبر صلي الله عليه و آله مي‌رفت و بعد از سلام بر پيامبر- صلي الله عليه و آله- به طرف خانه حضرت زهرا- سلام الله عليها - رفته و نعلينش را از پا در آورده و در آنجا نماز مي خواند و اين روش هر روزه آن حضرت بود ...»(66)
و در روايت ديگري است كه بر بركت وجود امام و نماز ايشان درخت خشكيده‌اي در صحن مسجدي در كوفه و در محلي به نام «دار مسيب» به ميوه نشسته بوده و مردم همگي اين كرامت را از ايشان مشاهده نمودند. (67).

12- امام هادي عليه السلام
 

امام هادي –عليه السلام – نيز بيش از همه معاصران خويش به عبادت و تهجد مي‌پرداخت و تمام نمازهاي نافله را به جا مي‌آورد(68) ، ايشان همواره نيمه‌هاي شب از بستر برمي‌خاست و در حالي كه لباس مويين پوشيده بود ، رو به قبله ، بر روي حصير نشسته و به عبادت و سجده و نماز مشغول مي‌شد.(69)
13- امام حسن عسگري عليه السلام
ابا المهدي – عليهما سلام – نيز همانند ساير معصومين نماز را بر هر چيزي مقدم مي‌داشت و هنگام نماز دست از هر كاري مي‌كشيد، ابوهاشم جعفري(70) مي گويد: «خدمت امام شرفياب شدم، امام مشغول نوشتن چيزي بود، وقت نماز فرا رسيد حضرت نوشته را كنار گذاشته و به نماز ايستاد. »(71)
و هنگامي كه در عصر خلافت معتمد عباسي، مدتي در زندان ، علي بن جرين ، بود معتمد همواره از زندانبان، درباره احوال ايشان در زندان مي‌پرسيد و او پاسخ مي‌داد كه: «انُّه يَصُومُ النَّهارَ و يُصَلِّي اللَيْلَ.»(72) يعني «او همواره روزها را روزه مي گيرد و شبها را در نماز به سر مي‌برد. »(73)
عبادت خالصانه و قنوت‌هاي طولاني و بلند معناي ايشان به قدري ملكوتي و پرجاذبه بود كه موجب هدايت سخت‌ترين دشمنان ايشان مي‌گرديد.(74)
14- حضرت حجه بن الحسن العسكري عليه السلام
در روايات آمده است كه‌: «او اهل عبادت و شب زنده‌داري، زهد و ساده زيستي، صبر و بردباري و عدالت و نيكوكاري است »(75). چنانچه امام موسي كاظم - عليه السلام - در مورد ايشان فرموده: «پدرم فداي آنكه شبش را با مراقبت ستارگان در حال ركوع و سجود مي‌گذارند»(76) به طوري كه «به رنگ گندم گونش از بيداري شبها، زردي عارض مي شود .»(77)
و زماني كه ايشان ظهور كند حضرت عيسي - عليه السلام - نزد آن حضرت حاضر مي شود و چون وقت نماز برسد حضرت - عليه السلام - مي فرمايد : «پيش بايست» ‍[براي نماز جماعت] و حضرت عيسي - عليه السلام - مي فرمايد : «توبه نماز شايسته‌تري» آنگاه حضرت عيسي - عليه السلام - پشت سر آن حضرت به نماز مي‌ايستد.(78)
و روايات متعدد آمده است كه ايشان در نماز به شيعيان دعا مي‌كنند و شيعيان و محبين آن حضرت نيز در آن حال ملكوتي به حضرت سلام مي‌دهند كه:
«السلام عليكَ حين تُصَّلي و تَقْنُت»(79) «سلام بر تو هنگامي كه به نماز مي‌ايستي و قنوت مي‌گيري»

پي نوشت ها :
 

- سوره نساء (4) ، آيه 59.
2- «اِنَّ الامامَة َ اَجَلُّ قدماً و أعظمُ شأناً و أعلي مكاناً و اَمْنَعَ جانباً ... من أن يَبْلُغَهَا النّاس بِعُقُولهم ...» سيد حسن مير جهاني طباطبايي، ولايت كليه، ص 153، حديث امام رضا عليه السلام و شيخ صدوق ، معاني الاخبار، ج 1، ص 96.
3- قال الصادق – عليه السلام -: «انّ الله خَلَقْنا نوراً ‌و احداً قبلَ أنْ يَخْلُقَ دُنيا و آخِرَة ًو جَنَّة ً و ناراً بِأربعه الاف سَنَةٍ نُسَّبِحُ اللهَ و نُهَلِّلُهُ و نكبّره و نمجّده.» سيد حسن مير جهاني طباطبايي، همان، ص 215.
4- با توجه به روايات زياد از جمله: قال رسول الله صلي الله عليه و آله : لو لا أنا و أنت يا علي ما خَلَقَ اللهُ الخلق، محمد باقر مجلسي، بحار، ج 40، ص 96.
5- ابومحمد حراني، تحف العقول، ص 797 - 796 حديث مفصل از امام رضا – عليه السلام- .
6- سيد محمد حسين طباطبايي، سنن النبي، ترجمه لطيف راشدي، ص 322 .
7- محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج 7، ص 3108، ح 10598.
8- سيد محمد حسين طباطبايي، همان، ص 308، ح 281.
9- عبدالحسين احمد اميني، الغدير، ج 5، ص 26 .
10- محمد حسين طباطبايي، همان، ص 309.
11- محسن فيض كاشاني، مَحَجَة ُالبيضاء، ج 1، ص 351.
12- محمد محمدي ري شهري، اهل بيت در قرآن و حديث، ترجمه حميد رضا شيخي و حميد رضا آژير، ج 1، ص 409.
13- محمد محمدي ري شهري، همان
14- محمد حسين طباطبايي، همان، ص 313.
15- محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 86، ص 238
16- محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج 7، ص 3108، حديث 10602.
17- همان، ح 10603.
18- همان، ح 10604.
19- محمد محمدي ري شهري، اهل بيت در قرآن و حديث، ص 410 ، ص 626.
20- شيخ صدوق، خصال، ج 2، ص 776، ح 1127.
21- البته اختلاف رواياتي كه در مورد مكان شهادت حضرت علي عليه السلام وجود دارد: «روايات متعددي حكايت از آن دارد كه امام در مدحل ورودي مسجد (در درون مسجد) مورد حمله ابن ملجم واقع شد، در نقل‌هاي ديگري امام در حال بيدار كردن مردم براي نماز بود. و روايات ديگر زمان حمله را وقتي مي‌داند كه امام مشغول نماز بود و در نقلي از ميثم تمار امام نماز صبح را آغاز كرده و 11 آيه از سوره انبياء خوانده بود و روايت ديگر زماني كه «امام سرش را از سجده برداشت مورد ضربه قرار گرفت» رسول جعفريان، تاريخ و سيره‌ سياسي امير مؤمنان علي بن ابيطالب، ص 123.
22- محمد باقر كجوري مازندراني، خصايص فاطميه، ص 747 .
23- محمد باقر مجلسي، همان، ج 43، ص 76.
24- همان، ج 70، ص 400، ح 72، و محمد محمدي ري شهري،‌ميزان الحكمه، ص 3108، ح 10605.
25- شيخ صدوق، معاني الاخبار، ترجمه عبدالعلي محمدي شاهرودي، ج 1، ص 147.
26- محمد محمدي اشتهاردي، سيره چهارده معصوم، ص 193 به نقل از كشف الغمه، ج 2، ص 62 .
27- محمد باقر مجلسي، همان، ج 43، ص 331.
28- سوره اعراف (7) آيه 31.
29- فتح الله كاشاني، منهج الصادقين، ج 4، ص 22 .
30- «كان الحَسن اذا تَوَضَّاَ تَغَيَّرَ لَونُهُ و ار تَعَدت مفاصله» محمد باقر مجسي، همان، ج 43، ص 339 و محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، همان، ح 10609.
31- «... كانَ اذا قامَ في صلاتِهِ ترتعِدُ فرائِضُهُ بين يديْ رَبِّه عَزّوجَلَّ»، محمد باقر مجلسي،همان،ج 43،‌ ص 331.
32- محمد محمدي ري شهري، اهل بيت در قرآن و حديث، ص 412، ح 632 .
33- سيد بن طاووس، لهوف، عباس عزيزي، ص 132 .
34- همان، يعني «روش حسين - عليه السلام - زياد نماز خواندن و كمال صفات اخلاقي بود.»
35- شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، ص 525 - 524 .
36- شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، ج 2، ص 93.
37- سيد بن طاووس، همان، ص 126.
38- شيخ مفيد، همان.
39- شيخ عباس قمي، همان، ص 556.
40- همان، ص 559 و سيد بن طاووس، همان، ص 152.
41- سيد بن طاووس، همان.
42- شيخ صدوق، معاني الاخبار، ج 1، ص 149.
43- شيخ صدوق، خصال، ترجمه صادق حسن زاده، ج 2، ص 776.
44- محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج 7، ص 3110، ح 10610.
45- شيخ صدوق، خصال، همان.
46- محمد محمدي ري شهري ،همان، ح 10612، روايت از امام صادق – عليه السلام- .
47- همان، ح 10614، روايت امام باقر عليه السلام و محمد باقر مجلسي، همان، ج 84، ص 238.
48- شيخ صدوق، خصال، همان.
49- محمد باقر مجلسي، همان، ج 84، ص 248، ح 39 و محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه،‌ ج 7، ص 3112، ح 10618.
50- محمد باقر مجلسي، همان، ج 84، ص 252، ح 48.
51- مفضل بن عمر كه كنيه‌اش ابومحمد يا ابوعبدالله است در اواخر قرن اول يا آغاز قرن دوم هجري در شهر كوفه به دنيا آمده است و از اصحاب جليل القدر امام صادق و امام كاظم - عليهما السلام – بوده است.
52- نجفعلي ميرزايي ،شگفتيهاي آفرينش از زبان امام صادق عليه السلام يا توحيد تفضيلي ص 85 .
53- مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، ص 351، مؤسسه تحقيقاتي و تعليماتي امام صادق عليه السلام ، 1376.
54- محمد باقر مجلسي، همان، ج 84، ص 248، ح 39.
55- محمد محمدي ري شهري، همان، ح 10617.
56- شيخ عباس قمي، منتهي الآمال،‌ ص 997.
57- «يَسْجُدُ بَعْدَ ما يُصَلّي فلا يرفَعُ رأسَهُ حتي يتعالَي النَّهار» محسن كاشاني، محجه البيضاء، ج 1، ص 345.
58- رك: محمد محمدي اشتهاردي، سيره چهارده معصوم، ص 657.
59- حسين ديلمي، هزار و يك نكته درباره نماز، ص 195، حرم، 1381.
60- شيخ عباس قمي، همان، ص 1042.
61- رك به شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا ، ج 2، ص 416، اخلاق و اعمال عبادي آن حضرت.
62- يكي از نواحي خراسان.
63- خادم خاص حضرت كه نام وي عبدالسلام بن صالح بوده در حدود 160 ه‍.ق در مدينه متولد و در سال 236ه‍.ق در خراسان وفات نمود .
64- محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 49، ص 1700، حديث 7.
65- شيخ عباس قمي، همان، ص 1126.
66- محمد محمدي اشتهاردي، همان، ص 809.
67- شيخ مفيد، همان، ج 2، باب 25، ص 27.
68- حسين ديلمي، همان، ص 133.
69- محمد محمدي اشتهاردي، همان، ص 789 .
70- ابوهاشم جعفري يكي از ياران امام حسن عسگري عليه السلام كه در سال 258 به جرم دوستي با امام حسن عسگري - عليه السلام - دستگير و زنداني شد.
71- حسين ديلمي، همان، ص 138.
72- محمد باقر مجلسي، همان، ج 50، ص 314، ح 11 و شيخ عباس قمي، همان، ص 1304.
73- محمد محمدي اشتهاردي، همان، ص 960.
74- رك: شيخ مفيد، الارشاد، ص 344 و محمد باقر مجلسي، همان، ج 50، ص 308.
75- محمد امين بالادستيان، محمد مهدي حائري‌پور و مهدي يوسفيان، نگين آفرينش، ص 39.
76- محمد باقر مجلسي، همان، ج 86، ص 81، «بأَبي من لَيْلَهُ يَرْعي النجوم ساجداً و راكعاً.»
77- محمد باقر مجلسي، همان و سيد محمد تقي موسوي اصفهاني، مكيان المكارم،‌ سيد مهدي حائري قزويني، ج 1، ص 193.
78- حسين ديلمي، همان، ص 55.
79- زيارت آل ياسين.

فهرست منابع
قرآن مجید ترجمه مهدی الهی قمشه ای .
1. شیخ مفید، محمد بن نعمان : الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران بازار شیرازی، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا.
2. مجلسی، محمد باقر : بحارالانوار،110 جلدی، تهران، المکتبه الاسلامیه،بی تا.
3. جعفریان، رسول : تاریخ و سیره سیاسی امیرمومنان علی بن ابیطالب – علیه السلام - قم، دلیل ما، 1380.
4. حرانی، ابو محمد :تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، آل علی، چاپ ششم، 1385.
5. شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه : خصال المحموده و المذمومه، 2 جلدی، صادق حسن زاده،قم و تهران و شیراز و مشهد، فکر آوران، 1384.
6. طباطبایی، سید محمد حسین: سنن النبی، آداب زندگی پیامبر، لطیف راشدی، قم، تهذیب، چاپ ششم، 1385
7. پیشوایی، مهدی: سیره پیشوایان،قم، موسسه تحقیقاتی و تعلمیاتی امام صادق – علیه السلام –چاپ پنجم، 1376 .
8. محمدی اشتهاردی، محمد: سیره چهارده معصوم،تهران، نشر مطهر، چاپ پنجم،1384 .
9. میرزایی، نجفعلی: شگفتیهای آفرینش از زبان امام صادق- علیه السلام- یا توحید مفضل، قم، هجرت، چاپ چهارم،1376.
10. شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه: عیون اخبارالرضا- علیه السلام- ،2جلدی،حمیدرضا مستفیدو علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1380.
11. امینی نجفی، عبدالحسین احمد: الغدیر،11جلدی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم،
12. کجوری مازندرانی،محمدباقر:فاطمة زهرا-سلام الله علیها-اینگونه بود«خصایص فاطمیه»، تحقیق صادق حسن زاده، قم، آل علی، 1384.
13. سیدبن طاووس، علی بن موسی بن جعفربن محمدبن طاووس: لهوف فی قتلی الطفوف، ترجمه عباس عزیزی، قم و تهران، صلاة، چاپ دوم،1381 .
14. کاشانی، محسن: مَحَجَّه البیضاء،6جلدی به تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، مکتبها لصدوق، 1339
15. شیخ صدوق، محمدبن علی بابویه: معانی الأخبار،2جلدی،ترجمه عبدالعلی محمدی شاهرودی، تهران، دارالکتب الاسلامیه،چاپ دوم،1377
16. موسوی اصفهانی، سید محمد تقی: مکیال المکارم:2جلدی،ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی، اصفهان، مهرقائم، 1383
17. خراسانی، محمدهاشم: منتخب التواریخ، تهران، بازار شیرازی، انتشارات علمیه اسلامی، بی‌تا‌.
18. قمی،شیخ عباس:منتهی الآمال، به تصحیح فریدفتحی و سعید خراطها، تهران، صائب، ،1380 .
19. کاشانی، فتح الله: منهج الصادقین،تهران، چاپخانه محمدحسن علمی،1333.
20. محمدی ری شهری، محمد: میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، چاپ سوم،1381 .
21. بالادستیان، محمد امین و محمد مهدی حائری پورو مهدی یوسفیان: نگین آفرینش، قم، بنیاد فرهنگی مهدی موعود، چاپ چهارم،1385 .
22. میرجهانی طباطبایی، محمدحسن: ولایت کلیه، تحقیق و تصحیح مهدی لولاکی، قم الهادی، 1382
23. دیلمی، حسین: هزار و یک نکته درباره نماز، قم، خرم، چاپ دوم،1381 .



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.