دعا در کتاب و سنت (2)
منبع : اختصاصی راسخون
فصل چهارم: شرایط لازم برای اجابت دعا
1-کسب طهارت به هنگام دعا نمودن می باشد چون، با طهارت بودن برای همه کارهای واجب و مستحب حتّی برای ذکر و دعای زنهای حائض و نفساء هم مطلوب است. محمد ابن سنان از امام صادق علیه السّلام نقل کرده که فرمودند:کسی که بدون وضو دعا کند و دعای او اجابت نشود باید خودش را ملامت کند.(56)
و فرمودند: تعجّب دارم که چگونه کسی که با وضو به دنبال حاجتی می رود حاجتش روا نمی شود.(57)
و فرمودند :کسی که وضوی خوبی بگیرد و دو رکعت نماز با رکوع و سجود کامل به جا آورد و پس از سلام نماز حمد و ثنای خدا کند و بر پیغمبر صلّی الله علیه و آله صلوات بفرستد و بعداً حاجت خود را از خدا بخواهد محروم نمی شود.(58)
پس بهتر است هر دعا کننده در صورتی که برایش ممکن باشد اوّل کسب طهارت کند و بعداً دعا کند ولی چون دعا کردن در همه حالات،مطلوب است و در مواردی هم کسب طهارت کردن ممکن نیست مانند کسی که در حال بول و غائط دعا می کند و یا دعاهایی که در حال انجام وضو و غسل مستحب است دیگر وضو لازم ندارد.
2-معرفت خدا و اطاعت از اوست. امام صادق علیه السلام فرمودند:آداب دعا را رعایت کنید تا دعایتان اجابت شود و اولین چیزی که باید رعایت شود این است که بدانی با چه کسی در گفتگو هستی و بخواهی با تفکّر و تدبّر در موجودات جهان به خالق و مدبّر آنها یقین پیدا کنی و او را منزّه از همه عیوب و نقائص بدانی و متوجّه باشی که کمال همه موجودات از اوست پس دارای همه کمالات است چون تا معرفت کامل به او نداشته باشی خدای حقیقی را نمی خوانی و خدای خیالی را می خوانی. مثلاً اگر در حال گرفتاری خدا را صدا می زنی ولی در حال خوشی متذکّر او نیستی پس در حال گرفتاری خدایی را می خوانی که فقط در حال گرفتاری ها هست و چنین خدایی اصلاً وجود ندارد چون خدای واقعی در همه حالات موجود است.خداوند در قرآن کریم میفرماید:(الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنّا ما خلقت هذا باطلاً).(59)
در خلقت آسمانها و زمین نشانه هایی است برای صاحبان عقل یعنی: آن کسانی که در حال ایستاده و نشسته و خوابیده خدا را می خوانند و در خلقت آسمانها و زمین تفکّر می کنند و می گویند خدایا آنها را بیهوده خلق نکردی .
و پس از شناختن او باید حقّ او را بشناسی و او را شاکر باشی و بدانی که معصیت و نافرمایی او کفر نعمت است نه شکر نعمت. امام صادق علیه السلام در روایتی فرموده است: کسی که خدا را اطاعت کند و از جهت دعا وارد شود خدا او را اجابت می کند. راوی می گوید: پرسیدم جهت دعا یعنی چه؟ فرمودند:خدا را حمد کنی و بزرگواری او را متذکّر شوی و نعمتهای او را یادآوری کنی و بر پیغمبر و آل او درود بفرستی و گناهان خود را به یاد آوری و استغفار کنی و بعد دعا کنی.(60)
و اما چگونه تمجید کنیم؟ در روایت دارد که خدا به حضرت مسیح خطاب کرده که دلت را برای من خاشع نما و اشکی از چشمانت بریز و قلبت را از خوف من لرزان کن و در سختی ها به من استغاثه کن،من مغیث مکروبین و مجیب مضطرّینم.(61)
و خدا به موسی فرموده است: در حال خوف مرا بخوان و درحال ترس، از من طلب کن صورت خود را به خاک بمال و خوب ترین جای بدنت یعنی پیشانی را به سجده بگذار و با دلی ترسناک با من مناجات کن و در حالی که خاضعانه ایستاده ای در مقابل من دعا کن و زندگی خود را با توجّه به کتاب من تورات ،زنده بدار و حمد و ثنای من ومعرفت مرا به نادان ها بیاموز و نعمت های مرا برای آنها یادآوری کن و آنها را از ظلم به من یعنی از معصیت من نهی کن.
ای موسی آرزوهای دراز نداشته باش که قساوت قلب پیدا می کنی و قسی القلب از من دور است. از زیادی گناهت فریاد بزن مانند کسی که از ترس دشمن فریاد میزند ، و از من کمک بخواه که من مستعانم.(62)
و خدا به حضرت عیسی خطاب کرده که مانند غریق و حزین که فریاد رسی ندارد دعا کن و از غیر من سؤال نکن تا تو را اجابت کنم.(63)
ودر روایت مصباح الشریعة آمده است که توجّه کن برای چه در خانۀ خدا آمدی؟ مراد این است که چون خدا را کریم و رحیم و غفور و قادر و مقتدر و رئوف می دانی،او را می خوانی پس حقیقت و عظمت و بزرگواری او را فراموش نکن و بدان که بما فی الضّمیر تو آگاه است و آنچه از حق یا باطل در دل داری
می داند،بنابراین توجّه کن راه نجات و هلاک خود را بدانی تا مبادا برای هلاکت خود دعا کنی بخیال اینکه برای نجات خود دعا می کنی. خدا در قرآن فرموده است:(و یدعوالانسان بالشّر دعائه بالخیر و کان الانسان عجولاً).(64)
انسان به جهت عجول بودن خود گاهی دعای به شر می کند همان طوری که دعای به خیر می کند.
ولی توجّه ندارد پس تو که حقّانیت حق را قبول کردی و خود را در حقیقت او ذوب شده می دانی حساب شده طلب کن به طوری که خیر خود را بخواهی و شرّ خود را ازروی اشتباه خیر خود حساب نکنی، مثل کسی که برای نجات از دست ظالم، مرگ خود را می طلبد نه مرگ دشمن را.(65)
3-بسم الله الرحمن الرحیم گفتن است که در ابتدای همه کارها مستحب است و هر عملی را باید با نام مبارک الله آغاز نمود چون پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرموده است:(کل امر ذی بال لم یبدء فیه به اسم الله فهو ابتر).(66)
هر کاری را که با نام خدا آغاز نکردی ناتمام است.
و فرمودند:(لا یرد دعاء اوله بسم الله).(67)
دعایی که اولش بسم الله باشد رد نمی شود.
4-در صورت امکان برای دعا کردن به مسجد یا حرم الهی یا حرم پیغمبر صلّی الله علیه و آله یا حرم ائمه علیهم صلوات الله و یا امامزاده ها برود و یا به مکان های مقدّس دیگر. البته نباید دعا کردن و ذکر خدا را به خاطر اینکه نمی تواند به مسجد برود ترک کند چون مسجد و اماکن مقدّس دیگر در صورتی که رفتنش ممکن باشد مطلوب است اما اگر امکان ندارد مثل اینکه مریض است و یا زن است و شوهرش اجازه مسجد رفتن نمی دهد، همان جایی که ممکن است دعا کند.
5-با استعمال بوی خوش خود را برای طلب حاجت از درگاه الهی آماده کند.
6-در صورت امکان مقداری هم به افراد نیازمندکمک کند یعنی به دیگران ترحّم کند تا خدا هم او را مورد ترحّم قرار دهد.
(قال معاویه ابن عمارکان ابا عبد الله علیه السلام اذا طلب الحاجة قدّم شیئاً فتصدق به و شمَّ شیئاً من الطیب و راح الی المسجد و دعا فی حاجته).(68)
معاویه ابن عمار می گوید: امام صادق علیه السلام وقتی حاجتی داشت چیزی را صدقه می داد و خود را خوشبو می کرد و به طرف مسجد می رفت و آنجا دعا می کرد.
7-بسیار خوب است که در صورت امکان کسی که می خواهد دعا کند روزه بگیرد چون خدا در قرآن فرموده:( و استعینوا بالصبر و الصلاه).(69)
از نماز و روزه کمک بگیرید. و روزه برای خالی شدن شکم و پاک شدن آن از غذای حرام و شبهه ناک مفید است. قال ابوالحسن علیه السلام:(دعوه الصائم یستجاب عند افطاره).(70)
دعای روزه دار در موقع افطار مستجاب است.
8-رو به طرف قبله بودن در موقع دعا است. (قال زید الشحّام سمعت ابا عبد الله علیه السلام یقول ینبغی للحائض ان تتوضأ عند وقت کل صلاة ثم تستقبل القبلة و تذکر الله مقدار الصلاه).(71)
از روایاتی که راجع به زن حائض می گوید، سزاوار است که در وقت نماز وضو بگیرد و در جای نمازش رو به قبله بنشیند و به قدر نمازش مشغول ذکر و دعا شود، استفاده می شود که ذکر و دعا هم اگر رو به قبله باشد مطلوب است.
البته چون دعا کردن در همه حالات برای انسان مطلوب است اگر کسی قدرت رو به قبله شدن را ندارد به هر طرف که دعا کند پسندیده است و نباید به خاطر اینکه نمی تواند رو به قبله شود ذکر و دعای خود را ترک کند.
9-نخوردن حرام است چون اگر شکم دعا کننده پر از غذای حرام باشد دعایش اجابت نمی شود. علامه مجلسی از کتاب سمعانی از پیغمبر صلّی الله علیه و آله نقل نموده که وقتی دعا کننده از راه حرام تغذیه می کند دیگر اجابت دعا کجا بود؟(72)
و از امام صادق علیه السلام نقل نمود که فرمودند:(اطِب کسبک تستجاب دعوتک فان الرجل یرفع اللقمة الی فیه حراماً فما تستجاب له اربعین یوماً).کسبت را حلال کن دعایت مستجاب می شود، وقتی کسی لقمه حرامی به دهان می گذارد چهل روز دعایش اجابت نمی شود.(73)
10-دعا کننده باید متوجّه باشد که هر چه به او می رسد،چه نفع باشد وچه ضرر به واسطه اسبابی است که خدا فراهم کرده و می کند و اختیار همه اسباب در دست خداست پس نفع و ضرر ما هر دو در دست خداوند است.
(عن النبی صلّی الله علیه و آله قال یقول الله عزّوجل من سألنی و هو یعلم انّی اضر ّو انفع استجیب له).(74)
11-در موقع دعا کردن، یقین داشته باشی که خدا دعایت را اجابت می کند چون خودش فرموده:(ادعونی استجب لکم ). بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.
پس خودش وعده اجابت داده و خلف وعده نمی کند بنابراین اگر دعای ما اجابت نشد اشکالی در ما وجود دارد. پس دعا کننده باید به وعده خدا مطمئن باشد و دعا کند و اشکال اجابت نشدن دعا را در وجود خود بداند. در روایتی داریم که دعا کننده باید به خدا حسن ظن داشته باشد و این معنایش همان است که اشکال اجابت نشدن دعا را از خود بداند و به خدا اطمینان کامل داشته باشد.(75)
و وقتی دعا می کند دلش متوجّه خدا باشد و یقین به اجابت داشته باشد. پس با دلی که متوجّه خدا نیست و زبانش فقط طلب می کند دعا نکنید چون خدا دعای دلی را که به او توجّه ندارد اجابت نمی کند.(76)
و در روایت دارد که خدا دعای بنی اسرائیل را اجابت نکرد چون دل های آنها متوجّه خدا نبود بلکه متوجّه دنیا بود.(77)
12-علامت حضور قلب و توجّه دل به خدا جاری شدن اشک از چشمان است که وقتی اشک چشم جاری می شود رقّّت را نشان می دهد که خداوند دوست می دارد و شرم می کند که اجابت نکند.
(اغتنموا الدعاء عند الرقّه فانها رحمه ). غنیمت بشمارید دعا را در موقع شکسته شدن دل زیرا شکسته شدن دل رحمت است.
خضوع قلب ، اقبال قلب ، رقّّت قلب و ریختن اشک یکی است.(78)
13-دعا کردن در خفی از دعای ظاهری به اجابت نزدیکتر است .
قال النبّی صلّی الله علیه و آله :(دعوه فی السر تعدل سبعین دعوه فی العلانیه).(79)
14-قبل از دعا باید مدح و ثنای الهی را نمود و بر پیغمبر و آل او صلوات فرستاد و بعد، از گناهان گذشته طلب مغفرت کرد و سپس دعا نمود،چون این سه موضوع در روایات با هم آمده. ابتدا روایات را ذکر می کنیم و سپس توضیحاتی را که درکافی و بحار آمده.
(سمعت اباعبد الله علیه السلام یقول ایاکم اذا اراد احدکم ان یسأل من ربّه شیئاً من حوائج الدنیا و الآخرة حتّی یبدء با لثناء علی الله عزّوجل والمدح له و الصلاه علی النبی صلّی الله علیه و آله ثم یسأل الله حوائجه).(80)
ابن مغیره می گوید شنیدم امام صادق علیه السلام فرمودند:سؤال نکند احدی از شما چیزی از حاجت های دنیا یا آخرت را مگر اینکه اول خدا را ثنا کند و مدح نماید و بر پیغمبر صلوات بفرستد و بعد حاجت خود را بخواهد.
در بحار از بعضی از اصحاب امام صادق علیه السلام نقل شده که از امام سؤال کردند، چرا خدا دعای ما را اجابت نمی کند؟ امام فرمودند:شما از راه دعا وارد نمی شوید. پرسید راه دعا چیست؟امام فرمودند:پس از نماز، خدا را با مجد و عظمت یاد کنید و او را به مقدار توان خود مدح نمایید و بر پیغمبر صلّی الله علیه و آله با جدیّت درود بفرستید و بر ابلاغ رسالت او شهادت بدهید و بر ائمه هدای علیه السلام درود بفرستید و نعمت هایی را که خدا به شما عنایت کرده یاد آور شوید و برای آنها خدا را شکر نمایید و به گناهان خود یک به یک اعتراف کنید و اگر نمی دانید، به طور اجمال از همه گناهان پشیمان باشید و به طور جد تصمیم به اینکه دیگر به دنبال معصیت نروید داشته باشید و به خاطر گذشته به درگاه خدا عذر خواهی کنید ، استغفار نمایید و از خدا طلب توفیق عبادت و اطاعت و جلب رضایت کنید و بعداً حاجت خود را از خدا بخواهید که امید است اجابت شود و خدا محرومتان نکند.(81)
در کافی از عیص ابن القاسم دارد که امام صادق علیه السلام می فرمایند:وقتی کسی از شما حاجتی دارد، اول خدا را ثنا و مدح کند همان طوری که در دنیا مرسوم است که اگر کسی بخواهد از ثروتمندی چیزی بگیرد به قدر قدرت خود ،او را تعریف و تمجید می کند و کلماتی را در مقابلش می گوید که از آنها خوشش بیاید و بخششهای گذشته او را به زبان می آورد، پس بنده حقیقی خدا در مقابل معبود حقیقی خود،لازم است که او را با عظمت و بزرگواری یاد کند و حمد و ثنای او را بیان کند که در این روایت کیفیّت تمجید الهی را بیان کرده و فرمودند: بگوئید (یا اجود من اعطی و یا خیر من سئل و یا ارحم من استرحم یا احد ویا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد یا من لم یتخذ صاحبة و لا ولدا یا من یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید و یقضی ما احبّ یا من یحول بین المرء و قلبه یا من هو بالمنظر الا علی یا من لیس کمثله شیئ یا سمیع یا بصیر).
و هر چه می توانی از اسماء و صفات الهی بخوانی، بخوان و بر محمد و آل او صلوات بفرست و بگو:(اللهم اوسع علیَّ من رزقک الحلال ما اکُّف به وجهی و اوءَدی به ان عن امانتی و اصل به رحمی و یکون عوناً لی فی الحج و العمره).(82)
و از امیر المؤمنین علیه السلام سؤال کردند که خدا را چگونه تمجید کنیم؟ فرمودند: بگوئید:(یا من هو اقرب الی من حبل الورید یا فعّالاً لما یرید یا من یحول بین المرء و قلبه یا من هو بالمنظر الا علی یا من هو لیس کمثله شیء) (83)
و باز هم از امام صادق علیه السلام نقل شده که در تمجید خدا بگو:(اللهم انت الاول فلیس قبلک شیء و انت الآخر فلیس بعدک شیء و انت الظاهر فلیس فوقک شیء و انت الباطن فلیس دونک شیء و انت العزیز الحکیم).
و در روایت دیگر فرمودبگو:(الحمد الله الذی علا فقهر و الحمد الله الذی ملک فقدر و الحمد الله الذی بطن فخبر و الحمد الله الذی یمیت الاحیا و یحی الموتی و هو علی کل شیء قدیر).(84)
15- صلوات بر محمد و آل محمد است.
عن ابی عبدالله علیه السلام قال :(لا یزال الدعاء محجوباً حتّی یصلی علی محمد و آل محمد). همیشه دعا زیر پوشش می ماند تا وقتی که بر محمد و آل او صلوات بفرستی.(85)
در روایت دیگر دارد که شخصی به پیغمبر عرض کرد من همه صلواتم را برای شما قرار می دهم، پیغمبر فرمود: در این صورت خدا همه نیازهای دنیا و آخرت تو را کفایت می کند.
ابی بصیر می گوید: از امام صادق معنی این کلام را سؤال کردم امام فرمودند: مقصودش این است که هر حاجتی می خواهم از خدا طلب کنم اول صلوات می فرستم و بعداً دعا می کنم.(86)
در روایت دیگر از امام صادق است که هر کس حاجتی دارد اول صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و بعد حاجت خود را طلب کند و بعد از آن هم صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد چون خدا کریم تر از آن است که دو طرف حاجتش که صلوات است قبول کند اما وسط را قبول نکند چون صلوات حتماً قبول می شود.(87)
در روایت دیگر دارد که امام صادق علیه السلام فرمودند:اگر بنده ای که حاجت دارد اول خدا را ثنا بگوید و بعداً بر محمد و آل او صلوات بفرستد و حاجت خود را فراموش کند، خدا حاجت او را بدون سؤال برآورده می کند.(88)
16-یادآور شدن نعمت های الهی است که در گذشته و حال به انسان عنایت کرده و شکر گزاری از آن نعمت هاست(89).
17-اعتراف به گناهان گذشته و توبه و استغفار از آنها است و تصمیم به اینکه دیگر به دنبال گناه نرود.(90)
فصل پنجم:شرایط همراه دعا
1-اینکه از خدا چیزی نخواهد که مشروع نباشد چون، چیزی که از نظر شرع حرام باشد طلب او هم حرام است بنابراین اگر از راه طبیعی هم بتواند به حرام برسد باز هم مورد رضایت خدا نیست. مثلاً می شود انگور را شراب نمود و خورد اما این کار ممنوعیّت شرعی دارد پس نباید از خدا طلب حرام کرد.
در بحار روایتی دارد که از معصوم نقل کرده، هر مسلمانی از خدا طلب کند و خواسته او قطع رحم و فراهم شدن گناه نباشد خدا حاجت او را برآورده می کند و اگر صلاحش باشد در دنیا به او می دهد و اگر نباشد در آخرت و اگر هر دو صلاحش نبود در عوض دعایش یک گرفتاری و بدی را از او دفع می کند پس دعای او بی فایده نیست.(91)
روایت دیگر از پیغمبر صلّی الله علیه و آله است که فرمودند:هر مؤمنی دعا کند و دعایش طلب گناه نباشد، دعای او اجابت می شود، اگر صلاح باشد در دنیا، اگر نباشد در آخرت و اگر هر دو صلاح نبود به عوض دعایش از گناهان او می بخشد.(92)
2-دعا کننده نباید از دعا کردن خسته شود چون دعا خودش مخّ عبادت است.(93).
بنابراین عبد خدا با شوق فوق العاده باید همیشه دعا کند و در روایت دارد که خداوند متعال اجابت دعای مؤمن را تأخیر می اندازد چون از دعا و صدای او خوشش می آید و می گوید صدایی است که دوست می دارم بشنوم. اما دعای غیر مؤمن را زود اجابت می کند چون صدای او را دوست ندارد.(94)
قال الصادق علیه السلام(لا یلح عبد المؤمن علی الله تعالی فی حاجه الاّ قضاها).(95)
الحاح به معنای لجاجت و چسبندگی و اصرار است، پس مؤمن باید آنقدر بماند و دعا کند تا حاجت خود را بگیرد.
3-دعا کننده نباید عجله داشته باشد و مصرّانه دعا کند. امام صادق علیه السلام از پیغمبر صلّی الله علیه و آله نقل کرده که فرموده است:(رحم الله عبداً طلب من الله عزّوجل حاجة فالَحّ فی الدعاء استجیب له ام لم یستجیب له).(96)
خدا رحمت کن بنده ای را که از خدا طلب کند و اصرار بر طلب خود داشته باشد ،چه دعایش اجابت شود وچه اجابت نشود.
یعنی دعا کننده نباید وقتی دعایش اجابت شد دیگر دعا نکند، دعا عبادت است و باید همیشه دعا کند و اگر هم دعایش اجابت نشد نباید خسته شود ودیگر دعا نکند بلکه باید مصّر باشد و در خانۀ منعم را رها نکند، و این معنی الحاح است.
در روایت دارد خداوند از اینکه مردم در برابر یکدیگر برای گرفتن چیزی اصرار و لجاجت کنند خوشش نمی آید ولی از آنها می خواهد که در خانۀ خدا الحاح کنند و اصرار بورزند و از دعا خسته نشوند و برای اجابت دعایشان عجله نداشته باشند.(97).
امام صادق علیه السلام فرمودند:بنده خدا وقتی دعا می کند،خداوند در تدارک اجابت دعای اوست تا موقعی که عجله نداشته باشد.
و خداوند در حدیث قدسی فرموده است:تو از دعا خسته نشو،من از اجابت خسته نمی شوم.(98)
اما اینکه مؤمن نباید از دعا کردن خسته شود و دعا کردن را به جهت اجابت نشدن ،فوری ترک نکند به خاطر این است که عجله کردنش سبب می شود که از اجابت دعایش نا امید شود و نا امیدی بسیار بد است و دیر اجابت شدن، اجابت نشدن نیست.(99)
4-دعا کننده باید آنچه را که نیاز دارد از خداوند متعال طلب کند یعنی نگوید خدا که می داند من چه می خواهم پس برای چه به زبان بیاورم. در روایت از امام صادق علیه اسلام دارد که خداوند متعال می داند آنچه را که بنده او اراده کرده ولی طلب حوائج از خودش را دوست می دارد.
پس وقتی دعا می کنی آنچه را می خواهی نام ببر وطلب کن.(100)
در روایت دیگر فرمودند:بر شما باد که دعا کنید چون با هیچ کار دیگر مثل دعا کردن به خدا نزدیک نمی شوید و هر چه نیاز دارید از خدا طلب کنید و نگوئید این حاجت من چیز کوچکی است و خجالت می کشم از خدا بخواهم چون برای خدا گوچک و بزرگ فرقی ندارد، کم و زیاد تفاوتی نمی کند.(101)
در حدیث قدسی دارد که ای موسی هر چه نیاز داری از من طلب کن حتّی علف برای حیوانت و نمک برای خمیرت.(102)
و در روایت از امام صادق علیه السلام است که خدا روزی مردم را از جای معیّن ومقدار معیّن قرار نداده چون وقتی نمی دانند روزی آنها از کجا و چه اندازه می رسد بیشتر دعا می کنند.(103)
و در روایت دیگر از پیغمبر صلّی الله علیه و آله است که روز قیامت ،خدا به افرادی که در دنیا اعمالی انجام داده اند جزا می دهد و به بعضی دیگر که عملی نداشته اند اما دعا کرده اند هم چیزهایی می دهد. آنها می گویند:ما عمل کردیم جزای ما را دادی به آنها که عمل نکرده اند چرا دادی؟ ندا می رسد، شما اجرت عمل خود را گرفته اید ومن از شما کم نگذاشته ام اما اینها از من طلب کرده اند و من به آنها تفضّل کرده ام و از فضل خودم به آنها دادم.(104)
5-اول برای برادران دینی دعا کند و بعداً برای خودش.از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند:کسی که به دور از برادر دینی خودش برای او دعا کند خداوند متعال ملکی را موکّل می کند که برای او دعا کند و بگوید مثل آنچه برای برادر خودت خواستی خدا به خودت بدهد.(105)
و در روایت دیگر از امام صادق علیه السلام دارد که فرمودند: کسی که اول به چهل نفر از مؤمنین دعا کند و بعداً برای خودش،دعایش در حقّ آنها و خودش اجابت می شود.(106)
و در روایت دیگر دارد که امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که پشت سر برادر مؤمن خود برای او دعا کند خدا روزی او را می رساند و بلاها را از او دفع می کند.(107)
و در روایت دیگر از امام صادق علیه السلام است که پیغمبر فرموده اند:هر مؤمن که برای مؤمنین و مؤمنات دعا کند خدا مثل آن دعا را برای خودش از طرف همۀ مؤمنین و مؤمنات چه گذشته ها و چه آینده ها قرار می دهد.(108)
و در روایت دیگر از امام صادق علیه السلام است که پیغمبر فرموده اند:همه مؤمنین و مؤمنات گذشته از اول دنیا و آینده تا آخر دنیا شفاعت کننده هستند برای کسی که در دعای خود بگوید:(الهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات) و بسا مردی به جهت گناهش اهل آتش باشد، اما وقتی او را به طرف آتش می برند مؤمنین و مؤمنات صدا می زنند خدایا ! این همان است که در دنیا برای ما دعا می کرد، شفاعت ما را برای او قبول کن و خدا هم شفاعت آنها را قبول می کند و اورا نجات می دهد.(109)
و در روایت دیگر از ابی الحسن الرضا علیه السلام است که فرمودند: کسی که برای برادران مؤمن دعا کند، خداوند موکّل می کند از طرف هر مؤمنی ملکی را که برای دعا کننده دعا کنند.(110)
6-دعای دسته جمعی زودتر به اجابت می رسد.
در بحار روایتی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که پیغمبر فرمودند:وقتی دعا می کنید،دعایتان عمومی باشد چون دعای عمومی به اجابت نزدیکتر است.(111)
البته می شود این را اینطور معنا کنیم که فردی که می خواهد دعای عمومی بکند،بگوید: خدایا ما را ببخش،مریض ها را شفا بده،قرضها را ادا کن و نگوید مرا ببخش،مرا شفا بده،و قرضم را ادا کن اما روایات دیگری داریم که مرادش قطعاً دعای دسته جمعی است. راوندی از پیغمبر صلّی الله علیه وآله نقل کرده که فرمودند:اگر چهل نفر دسته جمعی چیزی را از خدا طلب کنند،خدا اجابت می کند.(112)
و نقل کرده که امام صادق علیه السلام وقتی به جهتی ناراحت بود دستور می داد زن ها و بچّه ها جمع شوند و خودش دعا می کرد و آنها آمین می گفتند.(113)
در کافی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمودند: پدرم هم ،چنین می کرد و حدیث بالا را ذکر نموده است.(114)
در روایت دیگر دارد که امام صادق علیه السلام فرمودند:اگر چهل نفر با هم دعایی بکنند خدا دعای آنها را اجابت می کند و اگر چهل نفر نبود،چهار نفر ده بار دعا کنند و اگر چهار نفر هم نبود یک نفر چهل بار دعا کند خداوند اجابت می کند.(115)
در روایت دیگر علی ابن جعفر از برادرش موسی ابن جعفر علیه السلام نقل کرده سؤال کردم کسی در حال دعا کردن است افرادی هم در اطراف هستند،آیا لازم است آمین بگویند؟امام علیه السلام فرمودند:اگر مایل هستند بگویند و اگر نیستند نگویند و اگر از آنها خواست که آمین بگویند لازم است بگویند.(116)
7-خدا را با اسم اعظم او بخوانند.
در بحار دارد که یسئل رسول الله صلّی الله علیه و آله عن اسم الاعظم قال (کل اسم من اسماء الله اعظم ففرّغ قلبک من کل ما سواه و ادعه بایّ اسم فلیس فی الحقیقه اسم دون اسم بل هو الله الواحد القهّار).(117)
از پیغمبر سؤال شده که اسم اعظم الهی کدام است؟ پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرموده است: همۀ اسمهای خدا اسم اعظم هستند شما دلت را از همه چیز فارغ کن و متوجّه خدا نما بعداً خدا را به هر اسمی که می خواهی بخوان. پس در حقیقت اسمی که اسم اعظم خدا باشد و دیگر اسم ها اسم اعظم الهی نباشد،
نداریم بلکه آنکه دارای اعظمیّت و عظمت و قهّاریّت است ذات مقدّس واجب الوجود است و هر کس حقیقتاً متوجّه آن ذات مقدّس بشود به هر اسمی که مناسب با حاجتش باشد او را بخواند، خدا دعایش را اجابت می کند.
و شاهد بر این واقعیّت روایات دیگری است که راجع به اسم اعظم وارد شده اما اسم خاصّی را معین نکرده است. در المیزان و مجمع البیان گفته شده آن اسمی که عاصف برخیا به آن اسم خدا را خواند و عرش بالقیس را به طرفة العین آورد الله بود.(118)
و از امام صادق علیه السلام نقل شده که بسم الله الرحمن الرحیم اسم اکبر یا اسم اعظم خداوند است.(119)
و از از امام صادق علیه السلام است که اسم اعظم خدا در سوره مبارکه حمد مخفی است.(120)
و امام صادق علیه السلام به بعضی از اصحاب فرموده است: سوره حمد و قل هو الله و آیة الکرسی و قدر را بخوان و رو به قبله هر چه می خواهی طلب کن.(121)
از حضرت رضا علیه السلام نقل شده که بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم خدا ، از سفیدی چشم به سیاهی آن نزدیک تر است.(122)
و در روایتی از پیغمبر صلّی الله علیه و آله نقل شده که اسم اعظم در آیه ملک است( قل اللهم مالک الملک).(123)
و در روایت دیگر فرموده است اسم اعظم در آیات آخر سوره حشر است.
و در روایت دیگر در سوره بقره و آل عمران و طه است،یعنی آیة الکرسی و اول آل عمران و 111 طه.( وعنت الوجوه للحی القیوم).(124)
در عدة الداعی از امام صادق علیه السلام دارد که اسم اعظم در گفتن ده مرتبه یا الله است و همین طور ده مرتبه یا رباه و همین طور ده مرتبه یا سیداه وهمین طور در گفتن ده مرتبه یا رب است و همچنین در گفتن سه مرتبه الحمد الله الذی یفعل ما یشاء ولا یفعل ما یشاء احد غیره، سر نماز است.(125)
پس از همه اینها استفاده می شودکه اسم اعظم الهی یک اسم معیّن و مشخّص نیست و هر کس بتواند خود را فارغ کند و دل را متوجه خدا گرداند،به هر اسمی که او را بخواند خدا او را اجابت می کند چون متوجّه ذات مقدّس واجب الوجود شده پس اسم اعظم خدا به صرف تلفّظ نیست و اینکه گفته شده خدا اسم اعظم خود را به انبیاء یاد داده و بعضی بیشتر می دانند و بعضی کمتر،معنایش این است که خداوند طریق انقطاع الی الله را به آنها یاد داده و هر که بیشتر می تواند انقطاع پیدا کند مثل این است که بیشتر اسم اعظم را می داند و تلفّظ اسم ها به جهت این است که اسم حاکی از مسمی است.
8-خواندن خداوند با اسماء حسنی اوست. (ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها).
در المیزان از کتاب توحید صدوق روایتی را نقل کرده از حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی ابن ابی طالب علیه السلام که: (انّ لللّه عزّوجل تسعه و تسعین اسماً من دعا الله بها استجاب له ومن احصاها دخل الجنه).(126) امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: خداوند متعال 99 اسم دارد،کسی که خدا را با آن اسماء بخواند دعایش اجابت می شود و اگر همه را بخواند به بهشت می رود. و این قبیل روایات در کتب شیعه و سنّی زیاد است. آن اسماء عبارت اند از: الله- اله - الاحد- الصمد- الاول- الآخر- السمیع- البصیر- الحی- الحکیم- الحلیم- القدیر- القاهر- العلیّ- الباقی- البدیع- الباری- الاکرم- الظاهر- الباطن- العلیم- الحفیظ- الحق- الحبیب- الحمید- الحفیّ- الرب- الرحمان- الرحیم- الذاریء- الرازق- الرقیب- الرئوف- الرائی- السلام- المؤمن- المهیمن- العزیز- الجبّار-المتکبّر- السید- السبّوح- الشهید- الصادق- الصالح- الطاهر- العدل- العفو- الغفور- الغنی- الغیاث- الفاطر- الفرد- الفتّاح- الخالق- القدیم- الملک- القدّوس- القویّ- الغریب- القیوم- القابض- الباسط- قاضی الحاجات- المجید- المولی- المنّان- المحیط- المبین- المغیث- المصوّر- الکریم- الکبیر- الکافی- کاشف الضّر- الوتر- النور- الوهّاب-الناصر- الواسع- الودود- الهادی- الوفیّ- الوکیل- الوارث- البر- الباعث- التواب- الجلیل-الجواد- الخبیر- الخالق- خیرالناصرین- الدیّان- الشکور- العظیم- اللطیف- الشافی.(127)در ایات قرآن هم 127 اسم از اسماء الله ذکر شده(128) که عبارت اند از:
اله-الاحد الاول-الآخر-الاعلی-الاکرم-الاعلم-ارحم الراحمین- احکم الحاکمین- احسن-الخالقین-اهل التقوا-اهل المغفرة-الاقرب-الابقی-الباری-الباطن-البدیع-البر- البصیر-التوّاب-الجبّار-الجامع-الحکیم-الحی-الحق-الحمید-الحبیب-الحفیظ- الحفیّ-الخبیر-الخالق-الخلاق-الخیر-خیرالماکرین-خیرالرازقین-خیرالفاصلین- خیرالحاکمین-خیرالفاتحین-خیرالغافرین-خیرالوارثین-خیرالراحمین- خیرالمنزلین-ذوالعرش-ذوالطول-ذوانتقام-ذوالفضل-ذوالرحمه-ذوالعفو-ذوالجلال- والاکرام-ذوالمعارج-الرحمن-الرحیم-الرئوف-الرّب-رفیع الدرجات-الرزاق-الرقیب- السمیع-السلام-سریع الحساب-سریع العقاب-الشهید-الشاکر-الشکور- الهادی- شدیدالعقاب-شدیدالمحال-الصمد-الظاهر-العلیم-العزیز-العفو-العلی-العظیم علام -الغیوب-عالم الغیب و الشهاده-الغنی-الغفور-الغالب-غافرالذنب-الغفّار-فالق -الاصباح-فالق الحب والنوای-الفاطر-الفتاح-القویّ-القدوس-القیّوم-القاهر-القهّار- القریب-القادر-القدیر-قابل التوب-القائم علی کل نفس بما کسبت-الکبیر-الکریم- الکافی-اللطیف-الملک-المؤمن-المهیمن-المتکبّر-المصور-المجید-المجیب- المبین-المولی-المحیط-المقیت-المتعال-المحیی-المتین-المقتدر-المستعان- المبدء-مالک الملک-النصیر-النور-الوهاب-الواحد-الولی-الواسع-الوکیل-الودود .
در حقیقت این اسم ها مال خداوند است و غیر از خدا هر کس هر چه دارد از او گرفته مثلاً حقیقت علم بالاصل مال خداست و غیر خدا اگر علم دارد از خدا گرفته و همین طور است قدرت و حیات و مالکیّت پس مالکیّت غیر خدا بر اشیاء در طول مالکیّت خداست.(129)
هر چه قدر خدا مالکیّت به غیر خودش بدهد همان قدر مالک است چون از خودش چیزی ندارد.
پي نوشت ها :
55-همان ج 90، ص 306 ،ح2، باب17 آداب الدعا والذکر
56- وسائل ج 1، ص262،ح1،باب6 ابواب الوضو
57- همان ج1 ،ص262،ح2 باب6 ابواب الوضو
58-بحار ج90، ص314،ح20، باب17 آداب الدعا والذکر
59- آل عمران آیه 191 القرآن الکریم
60-اصول کافی،ص486،ح8 باب الثنا قبل الدعا
61- بحار ج 90 ص 305 ، ح1،باب 17 آداب الدعا والذکر،فراز نهم
62-همان ج 90 ص 305 ،ح1، باب 17 آداب الدعا والذکرا،فرازدهم
63-همان ج 90 ص 314،ح19،باب 17 آداب الدعا والذکر،فرازدوم
64- بحار ج 90 ص 322 ، ح36،باب آداب الدعا والذکر
65-سوره بنی اسرائیل آیه 11 القرآن الکریم
66- المیزان ج 1، ص 16،اول صفحه سوره حمد
67- بحار ج 90 ص 313،ح17، باب آداب الدعا والذکرآخرحدیث
68-بحار ج90،ص345،ح9،باب اوقاف الذی یرجی فیماالاجابه وسط صفحه
69-سوره بقره آیه 45 القرآن الکریم
70-بحار ج 90 ص 313،ح17، باب17 آداب الدعا والذکر وسط صفحه
71-وسائل ج 1 ص 588، ح 4 ،باب40 ابواب الحیض
72-بحار ج 90 ،ص 321،ح31، آداب الدعا والذکر، وسط صفحه
73-همان ج 90، ص 358،ح16،باب من یستجیب الدعائه ومن لا یستجاب، روایت چهارم
74-همان ج 90، ص 305،ح1، باب17 آداب الدعا والذکر، روایت سوم
75-بحار ج 90،ص 305،ح1، باب17 آداب الدعا والذکر، روایت هفتم
76-همان ج 90،ص 323،ح39، باب آداب الدعا والذکر
77- همان ج 90،ص 320،ح31، باب آداب الدعا والذکر، آخرحدیث
78-همان ج 90، ص 313،ح7، باب آداب الدعا والذکر،فرازهفتم
79- همان ج 90، ص312،ح17، فرازسوم
80-اصول کافی ج 2، ص 484،ح1،باب الثنا قبل الدعا
81- بحار ج 90 ،ص 319،ح28، باب آداب الدعا والذکر
82-اصول کافی ج 2، ص 485،ح6، باب الثنا قبل الدعا
83-همان ج 2 ،ص 484،ح2، باب الثنا قبل الدعا
84-اصول کافی ج 2، ص 504،ح7،باب التحمید والتمجید
85-همان ج 2، ص491،ح1،باب الصلاه علی محمدواهل بیته علیه السلام
86-همان ج 2، ص 492،ح4، باب الصلاه علی محمدواهل بیته علیه السلام
87-همان ج2 ،ص 494،ح16،باب الصلاه علی محمدواهل بیته علیه السلام
88-بحار ج 90 ،ص 312،ح17،روایت هفتم باب آداب الدعاوالذکر
89-همان ج 90، ص 320،ح28،فرازسوم باب آداب الدعاوالذکر
90-همان ج 90، ص 320، ح28،فرازسوم باب آداب الدعاوالذکر
91-همان ج 90، ص 294،ح23،روایت هشتم،باب فصل الدعا والحث علیه
92-همان ج90، ص302،ح39، باب فضل الدعا والحث علیه
93-بحار ج 90 ،ص 302،ح39، باب فضل الدعا والحث علیه
94-همان ج 90 ،ص 370،ح7،باب عله الابطاء فی الاجابه
95-همان ج 90 ،ص 370،ح8،روایت دوم باب عله الابطاء فی الاجابه
96-اصول کافی ج 2،ص 475،ح6 ،باب الالحاح فی الدعاوالتلبث
97-بحار ج90،ص374، روایت چهارم صفحه
98-بحار ج 90، ص 373،ح2، باب عله الابطاء فی الاجابه
99-اصول کافی ج 2، ص 490،ح8،باب من ابطأت علیه الاجابه
100-بحار ج 90 ،ص 312،ح17، باب آداب الدعاوالذکر
101-همان ج90،ص293،ح22، باب فضل الدعا والحث علیه
102-همان ج90 ،ص303،اول صفحه باب فضل الدعا والحث علیه
103-بحار ج 90، ص 289،ح7، باب فضل الدعا والحث علیه
104-همان ج 90، ص 302،ح39، باب فضل الدعا والحث علیه
105-همان ج 90، ص 317،روایت دوم باب آداب الدعاوالذکر
106-همان ج 90، ص 383،ح2،باب الدعاء للاخوان بظهرالغیب والاستغفارلهم
107-همان ج90،ص383،ح1، باب الدعاء للاخوان بظهرالغیب والاستغفارلهم
108-اصول کافی ج 2، ص 507،ح5، باب الدعاء للاخوان بظهرالغیب
109-بحار ج 90، ص 385،ح10، باب الدعاء للاخوان بظهرالغیب
110-همان ج 90، ص 387،ح19، باب الدعاء للاخوان بظهرالغیب
111-همان ج 90، ص 386،ح16، باب الدعاء للاخوان بظهرالغیب
112-همان ج 90، ص 394،ح6 ،باب الاجتماع فی الدعا
113-بحار ج 90، ص 394،ح6 ، باب الاجتماع فی الدعا
114-همان ج 90، ص 316،روایت دوم صفحه باب آداب الدعاوالذکر
115-همان ج 90، ص316،روایت اول صفحه باب آداب الدعاوالذکر
116-همان ج 90، ص 393،ح1،باب الاجتماع فی الدعاوالتأمین علی دعاالغیر
117-همان ج 90، ص 322، حدیث آخر صفحه باب آداب الدعاوالذکر
118-مجمع البیان،ج7،ص223،تفسیر آیه41سوره نمل
1119-بحار ج90،ص223،ح1،باب الاسم الاعظم
120-همان ج90،ص223،ح1،روایت دوم حدیث باب الاسم الاعظم
121-همان ج90،ص223،ح1، روایت سوم حدیث باب الاسم الاعظم
122-مجمع البیان،ج1،ص18،آخرصفحه فضلها یعنی بسم الله
123-بحارج 90،ص224، روایت چهارم حدیث باب الاسم الاعظم
124-همان ج90،ص224، روایت چهارم حدیث باب الاسم الاعظم
125-عده الداعی،ص52،درسیدی معجم فقهی این کتاب موجود است.
126-المیزان ج 8، ص 375،بحث روایی
127-المیزان ج8،ص376،بحث روایی آخر صفحه
128-المیزان ج8،ص373،شماره 6
129-المیزان ج8،ص375،ازاول صفحه
1- مرحوم کلینی،محمدابن یعقوب؛ اصول کافی؛ تعداد مجلّدات8،تهران: النشردارالکتب الاسلامیه،مرتضی آخوندی.
2-سید ابن طاووس،رضی الدین علی ابن موسی ابن جعفر؛اقبال بالاعمال الحسنه؛ الطبعه الاولی ،النشرمکتب الاعلام الاسلامی ،1415 هجری قمری.
3- مرحوم علامه مجلسی،شیخ محمدباقر؛بحارالانوارلدررالاخبارالائمه الاطهار؛تعداد مجلّدات110،بیروت لبنان:چاپ موسّسه الوفا.
4- مرحوم علامه طباطبایی،سیّدمحمدحسین؛ المیزان؛تعدادمجلّدات 20،تهران: النشردارالکتب الاسلامیه.
5-احمد ابن فهد حلّی،عده الداعی ونجاح الساعی؛تصحیح وتعلیق احمدالموحدی القمی،یطلب من مکتبه الوجدانی بقم.
6-قرآن کریم
7- حبیب الهی،محمدعلی؛گنجینه حوادث؛چ2،انتشارات ابتکار،1384
8-مرحوم طبرسی،ابو علی الفضل ابن الحسن؛مجمع البیان؛تعداد مجلّدات10،تهران:النشرمکتبه العلمیه الاسلامیه.
9-شیخ محمدابن محمدابن نعمان الملقّب بالمفید،مسارالشیعه فی مختصر التواریخ الشریعه
10- شیخ طوسی،ابی جعفر محمدابن الحسن ابن علی ابن الحسن؛مصباح المتهجد؛الطبعه الاولی،بیروت لبنان:موسسه فقه الشیعه،1411 هجری قمری
11-دشتی،علی،وکاظم محمدی؛ نهج البلاغه،المعجم المفهرس النشرالاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه.
12-مرحوم شیخ حر عاملی ،محمدابن الحسن ؛وسائل الشیعه؛تعداد مجلّدات 20، لبنان:چاپ احیاتراث العربی الطبعه الرابعه.
ادامه دارد...
/ج