ارزش پزشك و مسئولیت سنگین او
نويسنده: آیت الله ابراهیم امینی
براى بیان ارزش پزشك و صفات یك پزشك خوب و مسئولیتهاى سنگین او، در آغاز به دو حدیث اشاره مى كنیم سپس توضیحات كوتاهى در این رابطه خواهیم داد.
قال الصادق علیه السلام: «لا یستغنى اهل كل بلد عن ثلاثه تفزع الیه فى امر دنیا و آخرتهم، فان عدموا ذلك كانوا همجا»: فقیه عالم ورع، و امیر خیر مطاع، و طبیب بصیر ثقة ـ سفینه البحار ج 2 ص 78ـ یعنى: امام صادق علیه السلام فرمود: اهل هیچ بلدى، از سه چیز بى نیاز نیستند، تا در امر دنیا و آخرتشان به آنها پناه ببرند، به طورى كه اگر فاقد آنها باشند امورشان مختل و بدون تدبیر خواهد بود: اول فقیه دانشمند و پرهیزكار. دوم امیر و حاكم خیرخواه و با قدرت. سوم طبیب دانا و مورد وثوق.
عن على علیه السلام قال: من تطبب فلیتق الله و لینصح و لیجتهد ـ بحار ج 26 ص 47ـ یعنى : امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: هر كس طبابت را پیشه خود ساخت باید با تقوا و خدا ترس باشد، و براى مردم خیرخواهى كند و (در تحصیل علم و معالجه بیمار) جدیت نماید.
در حدیث فوق به ارزش و اهمیت وجود سه نفر اشاره شده: یكى عالم و فقیه، دیگرى والى و حاكم، سوم طبیب. درباره آنها مى گوید: هیچ بلدى از این سه شخص بى نیاز نیست. و مردم در امور دنیا و آخرتشان به این سه نفر پناه مى برند. و اگر فاقد یك یا هر سه باشند همج یعنى نابسامان خواهند بود. جالب اینجاست كه وجود هر یك از آنان را براى اصلاح امور دنیوى و اخروى لازم و ضرورى دانسته است با اندكى دقت ضرورت و ارزش این سه شخص براى تنظیم امور اجتماع روشن مى شود :
فقیه مسئولیت ارشاد و هدایت دینى و معنوى و اخلاقى مردم را بر عهده دارد. و حاكم و والى مسئولیت امنیت اجتماع را بر عهده دارد. و طبیب مسئولیت سلامت آنان را بر عهده دارد. لیكن در هر یك از آنان شرطى را ذكر نموده است. در فقیه گفته: دانشمند و با تقوا باشد، و در امیر گفته: خیرخواه و با قدرت باشد، و در طبیب گفته: بصیریعنى آگاه و متخصص و مورد اعتماد باشد. سعادت دنیا و آخرت اجتماع در صورتى تأمین مى شود كه اشخاص مذكور واجد این صفات باشند. اگر فاقد شرائط باشند نتیجه مطلوب بدست نخواهد آمد. هر فقیهى ایمان و اخلاق و سعادت اخروى مردم را تأمین نمى كند بلكه فقیه دانشمند و با تقوا چنین نیازى را تأمین مى كند، نه فقیه كم دانش و بى تقوا. هر حاكمى امنیت و سعادت دنیوى مردم را كه بر طبق صلاحشان باشد تأمین نمى كند بلكه باید خیراندیش و با قدرت باشد . و هم چنین هر طبیبى سلامت جسم جامعه را به خوبى تأمین نمى كند بلكه باید متخصص و كارشناس و آگاه و مورد اعتماد باشد. بنابراین، ارزش هر یك از اینان به وجود صفات مذكور بستگى دارد. روشن شدن موضوع نیاز به توضیح و تشریح بیشترى دارد لیكن به علت فرصت كم از توضیح دو موضوع اول صرف نظر مى كنم و به توضیح موضوع سوم یعنى طبیب مى پردازم.
ارزش وجود طبیب بر همگان روشن است. چون تلاش و كار انسان، لذت بردن و خوشى او، آسایش و آرامش او، دانش و اختراع او، و حتى عبادت و نیكوكارى او، همه و همه در صورتى به خوبى امكان پذیر است كه از سلامت جسمانى برخوردار باشد. بنابراین، حیات و سلامت انسان بزرگترین موهبت الهى است، و پزشك در تأمین بهداشت و سلامت انسان بزرگترین نقش را ایفا مى نماید . پزشك است كه با درد و بیمارى مبارزه مى كند و زندگى را زیبا و به بیمار و اطرافیانش آرامش مى دهد. و به همین جهت پزشكان در اجتماع از موقعیت و احترام ویژه اى برخوردارند . پزشكان را مى توان از بزرگترین خدمتگذاران انسانها معرفى نمود.زیرا در تأمین سلامت و ادامه حیات آنها سعى مى كنند.
در قرآن مى گوید: و من احیاها فكانما احیا الناس جمیعا ـ مائده 22ـ یعنى هر كس كه انسانى را احیا كند آن چنانست كه گویا همه انسانها را زنده نموده است.
اما هر پزشكى صلاحیت احراز چنین مقامى را ندارد. بلكه باید واجد صفاتى باشد كه در احادیث فوق به برخى از آنها اشاره شده است. امام صادق علیه السلام به دو صفت مهم براى پزشك اشاره نموده است: اول اینكه بصیر باشد. یعنى به علوم پزشكى كاملا آگاه و آشنا و متخصص باشد. به فن طبابت و روش تشخیص بیمارى و راه علاج كاملا وقوف و مهارت داشته باشد. بنابراین، پزشك به صرف تحصیلات و گرفتن مدرك نمى تواند اكتفا كند بلكه باید با جدیت، خوب درس بخواند و بعد از اشتغال به طبابت همواره در حال مطالعه كتب و مجلات پزشكى و تكمیل معلومات باشد . به گونه اى كه در علم طب اهل تجربه و نظر باشد. چون اطلاعات پزشكى همواره در حال تكامل است یك پزشك خوب نمى تواند به تحصیلات خود بسنده كند و فارغ التحصیل شود بلكه تا آخر عمر نیاز به مطالعه و آزمایش و تكمیل معلومات دارد . تشخیص بیماریها و راه علاج آنها بسیار دشوار و یك هنر واقعى است، نیاز به اطلاعات وسیع و مهارت و صبر و كنجكاوى و اخلاص در عمل دارد.
دوم اینكه یك پزشك خوب كسى است كه از هر جهت مورد اعتماد بیمار و اطرافیانش باشد. به دانش و مهارت او، به دلسوزى و خیرخواهى او، به ایمان و صداقت او، به امانت و رازدارى او، به تقوا و خودنگهدارى او، به مهربانى و خوش اخلاقى او، كاملا اعتماد داشته باشند . یعنى رفتارش به گونه اى باشد كه اعتماد همه را به سوى خود جلب كند. امام صادق علیه السلام در حدیث فوق با عبارت كوتاه: (ثقه) به همه اینها اشاره نموده است.
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز سه وظیفه براى پزشك تعیین مى كند: اول: «من تطبب فلیتق الله»یعنى طبیب باید همواره تقوا و ترس از خدا را رعایت كند. در معاینات و تشخیص بیمارى، در تجویز دارو و مقدار آن، در رفتار خود با بیمار و اطرافیانش، در امانت و رازدارى، در تعیین حق ویزیت و عمل جراحى، در معاینه و لمس بدن بانوان بیمار، در همه حال خدا را حاضر و ناظر بداند و تقوا را رعایت كند.
دوم: فرمود: «ولینصح» یعنى نسبت به بیمار دلسوز و خیرخواه باشد، و همواره مصالح واقعى او را رعایت كند.
سوم فرمود: «ولیجتهد» یعنى در تحصیل علوم و كسب مهارت، و تشخیص بیمارى، و علاج آن، جدیت و كوشش كند. امیرالمؤمنین علیه السلام در این حدیث به مهمترین وظایف یك پزشك اشاره مى كند . در خاتمه شما را به چند امر مهم توصیه مى نمایم:
اول: خواهران و برادران پزشك، دانشمندان و سروران گرامى، خداى را سپاس گوئید كه در مقام مقدس طبابت قرار گرفته اید. و ادامه حیات و تأمین سلامت و آرامش انسانها را بر عهده گرفته اید. در مقامى قرار گرفته اید كه مى توانید بهترین خدمتگزار انسانها باشید. شغل شما مانند شغل فقهاء و علماى دین یك شغل معنوى و یك عبادت محسوب مى شود. با قصد اخلاص و انجام وظیفه بزرگترین ارزشهاى دنیوى و اخروى را براى خودتان كسب مى كنید.
بوسیله اخلاص و خدمت به بندگان خدا و ایثار و فداكارى در طریق تأمین سلامت انسانها، مى توانید مصداق «و من احیاها فكانما احیا الناس جمیعا» باشید.
كرامت ذات و عزت نفس شما اقتضا دارد كه اهداف عالى انسانى و خدمت به خلق خدا را تعقیب كنید و از مادیگرى و پول پرستى و استغراق در رفاه طلبى جدا اجتناب نمائید. گرایش به مادیات براى یك فقیه و عالم دین و براى یك پزشك، یك آفت و انحراف شغلى محسوب مى شود . توجه به مادیات به عنوان یك اصل و هدف، براى یك عالم دین و یك پزشك، بزرگترین خسارتها است. فقیه و طبیب، تاجر و كشاورز و مهندس و بساز و بفروش و كارخانه دار نیستند، تا هدف آنها تكثیر اموال و ازدیاد زخارف دنیوى باشد. هدایت یك انسان، و علاج و تسكین درد بیمارى كه از شدت درد به خود مى پیچد، و نجات یك انسان از مرگ، و اشك شادى مادرى كه جگر گوشه اش را از مرگ نجات داده، براى یك فقیه و عالم ربانى و یك پزشك مخلص و خدمتگزار، از میلیونها پول بیشتر ارزش دارد. آیا حیف نیست كه چنین ارزش گرانبهائى را با مقدارى پول معامله كنیم؟ البته فقیه و پزشك هم نیاز به زندگى و تأمین مایحتاج دارند و باید در این راه تلاش كنند، اسلام نیز در این باره منعى ندارد. آنچه را اسلام براى فقیه و پزشك نمى پسندد توجه به مادیات و هدف بودن آن مى باشد. آنچه براى یك پزشك پسندیده نیست مسابقه در ازدیاد ویزیت و مطالبه پولهاى زیاد براى عمل جراحى است. مخصوصا نسبت به فقرا و مستضعفین و افراد كم درآمد. ما، در زندگى خود فقهاء و علماى ربانى، و پزشكان مخلص و خدمتگزارى را دیده ایم، كه ساده زیستى را پیشه خود ساخته و به زندگى ساده و شرافتمندانه بسنده كرده اند. و عمر پربركت خود را در راه خدمت به دین و سلامت انسانها صرف نموده، و با عزت و شرافت زندگى كرده و براى حیات اخروى خویش بهترین توشه را برده اند. پس ما چرا این چنین نباشیم.
دوم: ایمان و تقوا و خودنگهدارى براى پزشك یك امر كاملا ضرورى است. زیرا پزشك طبعا با خانمهاى بیمار و احیانا زیبا و جوان سر و كار دارد. لازمه شغلش اینست كه خانمها را نیز معاینه و بدن آنان را مشاهده و لمس كند. و در چنین مواقعى امكان لغزش وجود دارد. مخصوصا اگر پزشك جوان باشد. امكان دارد بدون ضرورت یا بدون رعایت مقدار ضرورت بدن بیمار زن را مشاهده و لمس كند. یا در زیبائیهاى او خیره شود یا شوخى و خوشزبانى كند و احیانا به گناهان بالاتر كشیده شود. بدین وسیله هم مرتكب گناه شده هم آبرو و حیثیت خود و اعتماد مردم را از دست خواهد داد. آنچه مى تواند در این مواقع حساس پزشك را از لغزش مصون بدارد ایمان و تقواست. پزشك باید همواره به یاد خدا باشد و او را همه جا حاضر و ناظر بداند. پزشك باید در تهذیب و كنترل نفس خویش كوشش نماید و همواره مراقب نفس خویش باشد مبادا فریب بخورد و عفت و آبروى خود را از دست بدهد و در بین مردم رسوا شود. پزشك، مورد اعتماد و امین بیمار و بستگان او مى باشد اگر خیانت كند بزرگترین گناه را مرتكب شده و اعتماد عمومى را كه براى شغلش ضرورت دارد از دست خواهد داد.
به پزشکان مخصوصا پزشكان جوان چند توصیه مى كنم:
1ـ تا ضرورت در كار نباشد از مشاهده و لمس بدن خانمها خوددارى نمائید. و در صورت لزوم به مقدار ضرورت اكتفا كنید.
2ـ در صورت و بدن خانمها خیره نشوید و به صورت ریبه نگاه نكنید. عن ابى عبدالله علیه السلام: النظرة سهم من سهام ابلیس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طویلة ـ وسایل ج 20 ص 191ـ یعنى امام صادق علیه السلام فرمود: نگاه به زن نامحرم تیر مسمومى است از شیطان چه بسا یك نگاه كه موجب حسرتهاى طولانى خواهد شد.
3ـ اگر احساس كردید كه دوست دارید به صورت و بدن خانم بیمار نگاه كنید چشم خود را برگردانید و دیگر نگاه نكنید. عن الصادق علیه السلام قال: النظرة بعد النظرة تزرع فى القلب الشهوة و كفى بها لصاحبها فتنة. وسائل ج 20 ص 192ـ یعنى امام صادق علیه السلام فرمود: نگاه بعد از نگاه شهوت را در قلب مى نشاند. و هیمن شهوت براى فریب خوردن صاحبش كافى است.
4ـ اگر لازم بود خانم بیمار را معالجه كنید سعى كنید در اتاق خلوت نباشد. از خانم دیگرى بخواهید همراه او داخل شود.
ارسالي از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261
/ع
قال الصادق علیه السلام: «لا یستغنى اهل كل بلد عن ثلاثه تفزع الیه فى امر دنیا و آخرتهم، فان عدموا ذلك كانوا همجا»: فقیه عالم ورع، و امیر خیر مطاع، و طبیب بصیر ثقة ـ سفینه البحار ج 2 ص 78ـ یعنى: امام صادق علیه السلام فرمود: اهل هیچ بلدى، از سه چیز بى نیاز نیستند، تا در امر دنیا و آخرتشان به آنها پناه ببرند، به طورى كه اگر فاقد آنها باشند امورشان مختل و بدون تدبیر خواهد بود: اول فقیه دانشمند و پرهیزكار. دوم امیر و حاكم خیرخواه و با قدرت. سوم طبیب دانا و مورد وثوق.
عن على علیه السلام قال: من تطبب فلیتق الله و لینصح و لیجتهد ـ بحار ج 26 ص 47ـ یعنى : امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: هر كس طبابت را پیشه خود ساخت باید با تقوا و خدا ترس باشد، و براى مردم خیرخواهى كند و (در تحصیل علم و معالجه بیمار) جدیت نماید.
در حدیث فوق به ارزش و اهمیت وجود سه نفر اشاره شده: یكى عالم و فقیه، دیگرى والى و حاكم، سوم طبیب. درباره آنها مى گوید: هیچ بلدى از این سه شخص بى نیاز نیست. و مردم در امور دنیا و آخرتشان به این سه نفر پناه مى برند. و اگر فاقد یك یا هر سه باشند همج یعنى نابسامان خواهند بود. جالب اینجاست كه وجود هر یك از آنان را براى اصلاح امور دنیوى و اخروى لازم و ضرورى دانسته است با اندكى دقت ضرورت و ارزش این سه شخص براى تنظیم امور اجتماع روشن مى شود :
فقیه مسئولیت ارشاد و هدایت دینى و معنوى و اخلاقى مردم را بر عهده دارد. و حاكم و والى مسئولیت امنیت اجتماع را بر عهده دارد. و طبیب مسئولیت سلامت آنان را بر عهده دارد. لیكن در هر یك از آنان شرطى را ذكر نموده است. در فقیه گفته: دانشمند و با تقوا باشد، و در امیر گفته: خیرخواه و با قدرت باشد، و در طبیب گفته: بصیریعنى آگاه و متخصص و مورد اعتماد باشد. سعادت دنیا و آخرت اجتماع در صورتى تأمین مى شود كه اشخاص مذكور واجد این صفات باشند. اگر فاقد شرائط باشند نتیجه مطلوب بدست نخواهد آمد. هر فقیهى ایمان و اخلاق و سعادت اخروى مردم را تأمین نمى كند بلكه فقیه دانشمند و با تقوا چنین نیازى را تأمین مى كند، نه فقیه كم دانش و بى تقوا. هر حاكمى امنیت و سعادت دنیوى مردم را كه بر طبق صلاحشان باشد تأمین نمى كند بلكه باید خیراندیش و با قدرت باشد . و هم چنین هر طبیبى سلامت جسم جامعه را به خوبى تأمین نمى كند بلكه باید متخصص و كارشناس و آگاه و مورد اعتماد باشد. بنابراین، ارزش هر یك از اینان به وجود صفات مذكور بستگى دارد. روشن شدن موضوع نیاز به توضیح و تشریح بیشترى دارد لیكن به علت فرصت كم از توضیح دو موضوع اول صرف نظر مى كنم و به توضیح موضوع سوم یعنى طبیب مى پردازم.
ارزش وجود طبیب بر همگان روشن است. چون تلاش و كار انسان، لذت بردن و خوشى او، آسایش و آرامش او، دانش و اختراع او، و حتى عبادت و نیكوكارى او، همه و همه در صورتى به خوبى امكان پذیر است كه از سلامت جسمانى برخوردار باشد. بنابراین، حیات و سلامت انسان بزرگترین موهبت الهى است، و پزشك در تأمین بهداشت و سلامت انسان بزرگترین نقش را ایفا مى نماید . پزشك است كه با درد و بیمارى مبارزه مى كند و زندگى را زیبا و به بیمار و اطرافیانش آرامش مى دهد. و به همین جهت پزشكان در اجتماع از موقعیت و احترام ویژه اى برخوردارند . پزشكان را مى توان از بزرگترین خدمتگذاران انسانها معرفى نمود.زیرا در تأمین سلامت و ادامه حیات آنها سعى مى كنند.
در قرآن مى گوید: و من احیاها فكانما احیا الناس جمیعا ـ مائده 22ـ یعنى هر كس كه انسانى را احیا كند آن چنانست كه گویا همه انسانها را زنده نموده است.
اما هر پزشكى صلاحیت احراز چنین مقامى را ندارد. بلكه باید واجد صفاتى باشد كه در احادیث فوق به برخى از آنها اشاره شده است. امام صادق علیه السلام به دو صفت مهم براى پزشك اشاره نموده است: اول اینكه بصیر باشد. یعنى به علوم پزشكى كاملا آگاه و آشنا و متخصص باشد. به فن طبابت و روش تشخیص بیمارى و راه علاج كاملا وقوف و مهارت داشته باشد. بنابراین، پزشك به صرف تحصیلات و گرفتن مدرك نمى تواند اكتفا كند بلكه باید با جدیت، خوب درس بخواند و بعد از اشتغال به طبابت همواره در حال مطالعه كتب و مجلات پزشكى و تكمیل معلومات باشد . به گونه اى كه در علم طب اهل تجربه و نظر باشد. چون اطلاعات پزشكى همواره در حال تكامل است یك پزشك خوب نمى تواند به تحصیلات خود بسنده كند و فارغ التحصیل شود بلكه تا آخر عمر نیاز به مطالعه و آزمایش و تكمیل معلومات دارد . تشخیص بیماریها و راه علاج آنها بسیار دشوار و یك هنر واقعى است، نیاز به اطلاعات وسیع و مهارت و صبر و كنجكاوى و اخلاص در عمل دارد.
دوم اینكه یك پزشك خوب كسى است كه از هر جهت مورد اعتماد بیمار و اطرافیانش باشد. به دانش و مهارت او، به دلسوزى و خیرخواهى او، به ایمان و صداقت او، به امانت و رازدارى او، به تقوا و خودنگهدارى او، به مهربانى و خوش اخلاقى او، كاملا اعتماد داشته باشند . یعنى رفتارش به گونه اى باشد كه اعتماد همه را به سوى خود جلب كند. امام صادق علیه السلام در حدیث فوق با عبارت كوتاه: (ثقه) به همه اینها اشاره نموده است.
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز سه وظیفه براى پزشك تعیین مى كند: اول: «من تطبب فلیتق الله»یعنى طبیب باید همواره تقوا و ترس از خدا را رعایت كند. در معاینات و تشخیص بیمارى، در تجویز دارو و مقدار آن، در رفتار خود با بیمار و اطرافیانش، در امانت و رازدارى، در تعیین حق ویزیت و عمل جراحى، در معاینه و لمس بدن بانوان بیمار، در همه حال خدا را حاضر و ناظر بداند و تقوا را رعایت كند.
دوم: فرمود: «ولینصح» یعنى نسبت به بیمار دلسوز و خیرخواه باشد، و همواره مصالح واقعى او را رعایت كند.
سوم فرمود: «ولیجتهد» یعنى در تحصیل علوم و كسب مهارت، و تشخیص بیمارى، و علاج آن، جدیت و كوشش كند. امیرالمؤمنین علیه السلام در این حدیث به مهمترین وظایف یك پزشك اشاره مى كند . در خاتمه شما را به چند امر مهم توصیه مى نمایم:
اول: خواهران و برادران پزشك، دانشمندان و سروران گرامى، خداى را سپاس گوئید كه در مقام مقدس طبابت قرار گرفته اید. و ادامه حیات و تأمین سلامت و آرامش انسانها را بر عهده گرفته اید. در مقامى قرار گرفته اید كه مى توانید بهترین خدمتگزار انسانها باشید. شغل شما مانند شغل فقهاء و علماى دین یك شغل معنوى و یك عبادت محسوب مى شود. با قصد اخلاص و انجام وظیفه بزرگترین ارزشهاى دنیوى و اخروى را براى خودتان كسب مى كنید.
بوسیله اخلاص و خدمت به بندگان خدا و ایثار و فداكارى در طریق تأمین سلامت انسانها، مى توانید مصداق «و من احیاها فكانما احیا الناس جمیعا» باشید.
كرامت ذات و عزت نفس شما اقتضا دارد كه اهداف عالى انسانى و خدمت به خلق خدا را تعقیب كنید و از مادیگرى و پول پرستى و استغراق در رفاه طلبى جدا اجتناب نمائید. گرایش به مادیات براى یك فقیه و عالم دین و براى یك پزشك، یك آفت و انحراف شغلى محسوب مى شود . توجه به مادیات به عنوان یك اصل و هدف، براى یك عالم دین و یك پزشك، بزرگترین خسارتها است. فقیه و طبیب، تاجر و كشاورز و مهندس و بساز و بفروش و كارخانه دار نیستند، تا هدف آنها تكثیر اموال و ازدیاد زخارف دنیوى باشد. هدایت یك انسان، و علاج و تسكین درد بیمارى كه از شدت درد به خود مى پیچد، و نجات یك انسان از مرگ، و اشك شادى مادرى كه جگر گوشه اش را از مرگ نجات داده، براى یك فقیه و عالم ربانى و یك پزشك مخلص و خدمتگزار، از میلیونها پول بیشتر ارزش دارد. آیا حیف نیست كه چنین ارزش گرانبهائى را با مقدارى پول معامله كنیم؟ البته فقیه و پزشك هم نیاز به زندگى و تأمین مایحتاج دارند و باید در این راه تلاش كنند، اسلام نیز در این باره منعى ندارد. آنچه را اسلام براى فقیه و پزشك نمى پسندد توجه به مادیات و هدف بودن آن مى باشد. آنچه براى یك پزشك پسندیده نیست مسابقه در ازدیاد ویزیت و مطالبه پولهاى زیاد براى عمل جراحى است. مخصوصا نسبت به فقرا و مستضعفین و افراد كم درآمد. ما، در زندگى خود فقهاء و علماى ربانى، و پزشكان مخلص و خدمتگزارى را دیده ایم، كه ساده زیستى را پیشه خود ساخته و به زندگى ساده و شرافتمندانه بسنده كرده اند. و عمر پربركت خود را در راه خدمت به دین و سلامت انسانها صرف نموده، و با عزت و شرافت زندگى كرده و براى حیات اخروى خویش بهترین توشه را برده اند. پس ما چرا این چنین نباشیم.
دوم: ایمان و تقوا و خودنگهدارى براى پزشك یك امر كاملا ضرورى است. زیرا پزشك طبعا با خانمهاى بیمار و احیانا زیبا و جوان سر و كار دارد. لازمه شغلش اینست كه خانمها را نیز معاینه و بدن آنان را مشاهده و لمس كند. و در چنین مواقعى امكان لغزش وجود دارد. مخصوصا اگر پزشك جوان باشد. امكان دارد بدون ضرورت یا بدون رعایت مقدار ضرورت بدن بیمار زن را مشاهده و لمس كند. یا در زیبائیهاى او خیره شود یا شوخى و خوشزبانى كند و احیانا به گناهان بالاتر كشیده شود. بدین وسیله هم مرتكب گناه شده هم آبرو و حیثیت خود و اعتماد مردم را از دست خواهد داد. آنچه مى تواند در این مواقع حساس پزشك را از لغزش مصون بدارد ایمان و تقواست. پزشك باید همواره به یاد خدا باشد و او را همه جا حاضر و ناظر بداند. پزشك باید در تهذیب و كنترل نفس خویش كوشش نماید و همواره مراقب نفس خویش باشد مبادا فریب بخورد و عفت و آبروى خود را از دست بدهد و در بین مردم رسوا شود. پزشك، مورد اعتماد و امین بیمار و بستگان او مى باشد اگر خیانت كند بزرگترین گناه را مرتكب شده و اعتماد عمومى را كه براى شغلش ضرورت دارد از دست خواهد داد.
به پزشکان مخصوصا پزشكان جوان چند توصیه مى كنم:
1ـ تا ضرورت در كار نباشد از مشاهده و لمس بدن خانمها خوددارى نمائید. و در صورت لزوم به مقدار ضرورت اكتفا كنید.
2ـ در صورت و بدن خانمها خیره نشوید و به صورت ریبه نگاه نكنید. عن ابى عبدالله علیه السلام: النظرة سهم من سهام ابلیس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طویلة ـ وسایل ج 20 ص 191ـ یعنى امام صادق علیه السلام فرمود: نگاه به زن نامحرم تیر مسمومى است از شیطان چه بسا یك نگاه كه موجب حسرتهاى طولانى خواهد شد.
3ـ اگر احساس كردید كه دوست دارید به صورت و بدن خانم بیمار نگاه كنید چشم خود را برگردانید و دیگر نگاه نكنید. عن الصادق علیه السلام قال: النظرة بعد النظرة تزرع فى القلب الشهوة و كفى بها لصاحبها فتنة. وسائل ج 20 ص 192ـ یعنى امام صادق علیه السلام فرمود: نگاه بعد از نگاه شهوت را در قلب مى نشاند. و هیمن شهوت براى فریب خوردن صاحبش كافى است.
4ـ اگر لازم بود خانم بیمار را معالجه كنید سعى كنید در اتاق خلوت نباشد. از خانم دیگرى بخواهید همراه او داخل شود.
ارسالي از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261
/ع