هندسي فرهنگي رسانه و اصلاح الگوي مصرف
مقدمه
بدين منظور در طرح اينده ي توسعه فرهنگي كشور لازم است سياست فرهنگي مناسبي را در برنامه ريزيها و چشماندازهاي رسانه اي اتخاذ نمود كه هم موافق با اصلاح الگوي مصرف باشد و هم نوعي سياست يكپارچگي اسلامي و فرهنگي با تقويت هويت دين و وحدت ملي بر رويكردهاي رسانه اي حاكميت داشته باشد و دستاورد رسانه، ترويج فرهنگ مصرف و افزايش مصرف گرايي در جامعه نباشد.
در اين مقاله سعي نگارنده آن است كه آفات و مضرّات ترويج بيش از حد مصرف گرايي را در جامعه اسلامي ذكر نموده وبه مهندسي ايده ال فرهنگي رسانه و اصلاح الگوي مصرف اشاره نمايد تا حقيقت پويايي اجتماعي و تركيب آن با سياستهاي صحيح فرهنگگرا و معرفتافزا، در اين عرصه ملي بيش از پيش روشن گردد.
سياستهاي رسانه اي
1. سياست فرهنگي عوام فريبانه.
2. سياست فرهنگي جزمي.
3. سياست فرهنگي طبقاتي.
4. سياست فرهنگ گرا.
سياست هاي ياد شده هر چند زمينه رشد اقتصادي و بازرگاني جامعه را فراهم نموده و پيشرفت تكنولوژي امكانات مادي را توسعه دادهاند، ولي موجب پيدايش بحرانهاي عميق فرهنگي، ديني و اجتماعي در زندگي جمعي و فردي انسان ها گرديده اند؛ از جمله كاهش سطح كيفي زندگاني و به مخاطره انداختن هويت و شخصيت ديني انسانها.
مهمترين راهبرد براي درمان سياستهاي فوق، كاربرد سياست پويايي اجتماعي با گسترش و تصريح آفرينندگي و افزايش رشد فرهنگي و تفكّر ديني انسانها ميباشد.(1)
آفات ترويج مصرف گرايي
1. توجّه بيحد و حصر و غيرمنطقي به عادات جاهلانه و عواطف انساني، به جاي توجه به قانونگرايي و معارف ديني.
2. رواج پيامهاي تبليغي بيحد و حصر و به دور از ارزشهاي اسلامي و آرمانهاي انقلابي.(2)
3. ايجاد زمينه براي ترويج نظريه هاي غيرمتخصصانه در دين با تأكيد بر سرمايهداري محض در تبليغات رسانه.(3)
4. رواج بيش از حد تقليد از فرهنگ هاي بيگانه در مصرف و فاصله گرفتن از الگوهاي اسلامي.
5. توجه بسيار به تفريح و سرگرمي مخاطبان، به جاي سوق دادن جامعه به مسائل مهم و جاري زندگي خانوادگي، اجتماعي و ملي.
6. دور كردن مردم از هويت اخلاقي و فطري خويش.
7. ترويج مدل هاي ناكارآمد و ابزاري؛ چون: توسعه ي ظاهري مبتني بر بازار و جنبههاي تجارتي و مادي.(4)
8. بيتوجهي به نقش آگاهمندي و آگاه سازي رسانه ها.(5)
9. محدوديت توجه رسانه و انحصار آن به برآوردن نيازهاي مادي با سه واژه «خوراك، پوشاك و مسكن» و تبديل محيط رسانه به مكاني براي رقابتهاي سرمايهاي و تجاري و پايگاهي براي تفاخر و حجمگرايي.
10. دور شدن رسانه از مديريت فرهنگي ايده ال و هدايت آن به سوي سياستهاي شيطاني؛ چون: تبليغ دروغ، پيام رساني ابهامگونه و فريبكارانه و تحريك بيهوده ي احساسات و عواطف انساني.
11. توزيع ناعادلانه بودجه هاي فرهنگي و عدم اولويت بندي برنامه هاي رسانه اي.
12. فاصله گرفتن از اخلاق و هنجارهاي اجتماعي با غلبه روحيه ي ماديگرايي، رقابتهاي سرمايه اي و استعمارگرايي در نهاد بيروني و دروني رسانه ها.
13. مقابله رسانه اي با معروف و گسترش منكرات به دليل جذب سودهاي تجاري و كثرت مصرف كنندگان.
14. ترويج باطل، افراط در تبليغ و تجملگرايي و معيشتي.
15. دنيا طلبي و دنيامداري مصرف كنندگان با تقليد و پيروي از پيام هاي بازرگاني و مدگرايي و فرهنگ به اصطلاح مدرنِ كاذب و عوام فريبانه رسانه ها و در پي آن، استهزاي زندگي مؤمنان و برنامههاي هنجاري ايشان در عرصه مصرف.(6)
16. تكيه رسانهها بر تبليغات لغو و پيام هاي غفلتآفرين بدون توجه به سلامت جسمي و رواني افراد و نيز بهداشت عمومي جامعه.
17. گسترش مصلحتگراييها و منفعتطلبيهاي مؤسسات و نهادهاي مختلف جامعه با استفاده هاي ابزاري از رسانهها در جهت تبليغ محصولات و دستاوردهاي توليدي خويش به منظور جلب رضايت مصرف كنندگان و افزايش تعداد آنان.
18. از بين رفتن برخي حدود و معيارهاي شرعي در ارائه تصويرها، پيام ها و آگهيهاي بازرگاني در رسانه ها، كه مهمترين آن حيا و عفّت عمومي و عامل اصلي غفلت از موازين و هنجاراي شرعي است.
مهندسي فرهنگي و مصرف
1. شناسايي نيازها از طريق نظام اجتماعي و تعامل با فرهنگ اسلامي جهت پاسخ دهي به ميل مخاطبان، مطابق با چشم انداز توسعه.
2. مديريت راهبردي و صحيح برنامه ها جهت ايجاد انگيزههاي مثبت و هنجاري در مخاطب و هدايت آن به سوي اميد و نشاط اجتماعي مطلوب.
3. جلوگيري از رشد روشهاي صنعتي رسانه با رويكردهاي تبليغي محض، مانند توليد و مصرف انبوه و بهره وري مادي و تجاري.
4. توجه به سياستهاي ارشادي و ارتقاي فرهنگي در توليد برنامه ها با پاسداري از ارزشهاي اجتماعي به شيوه نوآوري و شكوفايي پايدار و با رويكرد واقع بيني و هنجارگرايي.
5. گسترش و همگاني كردن نوآوري در برنامه ريزي و توليد برنامه ها به منظور تحرّك بخشيدن و پيشبرد توسعه ي فرهنگي در جامعه.
6. جلوگيري از دوگانگي در نظام ارزشي و فرهنگي كه عامل بروز بحران هاي رفتاري و هويتي است. مقصود از اين امر، آن است كه رسانهها با هماهنگ نمودن و نيز انسجام دروني نظام هاي ارزشي و فرهنگي از بحران هاي رفتاري جلوگيري نموده و در زمينه هاي مذكور (ارزشي و فرهنگي) برنامهريزيهاي منسجم داشته و در سطح ملي سياستي مشخص در فرهنگ رسانه ها برگزينند.
7. جلوگيري از پخش آگهيهاي بازرگاني و فيلمهاي تبليغاتي مضرّ و دوري از عوام فريبانه بودن رسانه ها در اين عرصه، با خودداري از گسترش محض مصرف گرايي و نيز عدم كاربرد اصطلاحات و واژه هاي بيگانه در رسانه ي ملي.
8. جلوگيري از نمايش زياد فيلم هاي بدآموز سينمايي و برنامه هاي غيرمفيد كه خلاقيت و شكوفايي استعدادهاي مخاطبان را كاهش داده و به جاي ترويج معنويت و دين گرايي، موجب افزايش منكرات، فساد و نيز به خطر افتادن امنيت اجتماعي مخاطبان ميگردد.
9. آموزش مردم به پيروي از اصول و موازين صحيح اجتماعي و در پي آن، تشويق آنان به مطالعه و گسترش فرهنگ صحيح كتابخواني.
10. تقويت اتحاد ملي، انسجام اسلامي و يكپارچگي فرهنگي به جاي توجه به توسعه ي رقابتهاي تجارتي زياد مصرف گرايي.(7)
11. هماهنگ كردن ارزشهاي فرهنگي شهر و روستا و بازسازي و حفظ خرده فرهنگ ها.
12. پر كردن شكاف هاي موجود بين فرهنگ عامه و فرهنگ نخبگان.(8)
13. ارجحيت اهداف فرهنگي و آموزشي بر ارزشهاي مادي و اقتصادي در ترسيم چشم اندازهاي گوناگون ملي و فراملي.
14. تجهيز واحدهاي راديو و تلويزيوني به كادر متخصص، متعهد و مسئوليتپذير در موارد مختلف تهيه كنندگي، كارگرداني، فرهنگ ملي و محلي و پخش پيام هاي بازرگاني.
15. آلوده نشدن محتواي فرهنگي برنامه ها به مسائلي چون: غرب گرايي، روشنفكريهاي بيحاصل، قهرمانبازيهاي حداكثري و بيمورد، ورزشزدگي بيش از حد، تجليل از طاغوتيان و خشونت گرايي.(9)
16. بالندگي روحيه نقادي در رسانه ها با زمينه ها و دلايل علمي، منطقي و متقن و مطابق با ارزشهاي ديني و اسلامي به منظور اشكار شدن واقعيات و جلوگيري از نزاعهاي بي مورد و تكيه كردن به جنبههاي صرفاً كمّي در توليد برنامه ها.(10)
17. همآهنگي و همكاري مستمر صدا و سيما با ديگر سازمانهاي فرهنگي كشور در جهت حمايت از سياستهاي مطبوعاتي مطابق و سازگار با فرهنگ و هويت آرماني اسلام و نيز اشاعه فرهنگ و سيره ي عملي اهل بيت(ع) در تمام عرصه هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي، آموزشي، نظامي و از همه مهم تر عقيدتي.(11)
18. استفاده ي خردمندانه و برنامه ريزي شده از فنآوري هاي ارتباطي جديد در جهت رشد اعتقادي و ديني مخاطبان و نيز ايجاد همزيستي مسالمتآميز ميان تمدن ها، فرهنگ ها و اقوام گوناگون.(12)
19. ايجاد سياستهاي رسانه اي جامع از طريق اقداماتي نظير سازماندهي و سرمايهگذاري اصولي از سوي سازمان صدا و سيما؛ به منظور حفظ تماميت ملي، هويت و وحدت فرهنگي.(13)
20. توجه به سيرههاي كامل و حياتبخش اخلاقي اهل بيت(ع) در تدوين و اجراي قوانين و برنامه هاي رسانه اي؛ نظير: اخلاص، مدارا و نرمي، (14) خيرخواهي،(15) همراهي تبليغ و پخش پيام با عمل(16) و تقوا و سلامت نفساني در اشاعه فرهنگ رسانه اي.
نتيجه
1. در عرصه رسانه براي مبارزه با فساد و تجملات، بايد در مسير اصلاح الگوي مصرف حركت نمود و در ايجاد ابتكارهاي خلّاقانه و مطابق با ارزشها و شعائر الهي كوشيد.
2. روحيه ي تعهد و مسئوليتپذيري عمومي در رسانه ها، عملي و زنده گردد تا اولاً از افراط و تفريط در اين عرصه ي مهم جلوگيري شود.
ثانياً سازمان صدا و سيما به عنوان متولي رسانه ي ملي، خروجي فعاليتها و برنامه هاي خويش را به سمتي سوق دهد كه نه تنها موجب بروز خلاقيت و نوآوريهاي بنيادي در بينندگان و شنوندگان گردد، بلكه با شكوفايي، نوآوري و انسجامگرايي در برنامههاي ارائه شده، گامي جدي در تثبيت آرمانها و ارزش هاي انقلابي بردارد و از ترويج محض و بدون برنامه ي مطلوب و سازنده ي مصرف گرايي و نيز بهره وريهاي مطلق مادي و تجاري جلوگيري نمايد.
ثالثاً: زمينه ي ايدهآل براي گسترش همکاري هاي سازنده و مفيد مردم و رسانه را در مسير ارتقاي سطح انديشه و تفكّر مخاطبان ايجاد نمايد.
پي نوشت ها :
1. ر.ك: مصباح دوستان، رضا صنعتي، قم، نشر هماي غدير، ص 133- 130.
2. همان.
3. ر.ك: مجموعه دروس رشته علوم ارتباطات اجتماعي، هيئت علمي سنجش تكميلي، تهران، نشر سنجش، ج1، ص 295- 293.
4. فصلنامه انديشه صادق، ش 24، مقاله «رسانه ملي در افق هنجارگرايانه»، جلال غفاري، ص 10- 12.
5. ر.ك: بقره/ 212؛ تفسير نمونه، ج2، ذيل آيه مذكور؛ تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، ج2، ص 166- 164.
6. حديد/23.
7. ر.ك: امام خميني(ره) و رسانه هاي گروهي، جواد فخار طوسي، ص 277.
8. همان، ص 278.
9. همان، صفحات مختلف؛ كلمات قصار امام خميني(ره)، به عنوان نمونه، ص 178، 180 و 188.
10. در اين موضوع الهام گرفتن از سخنان معصومان(ع) بسيار مفيد و سازنده است؛ از جمله فرمايش امام حسين(ع): «از دلايل انسان دانشور در امر ارشاد و هدايت (نقادي) اين است كه گفته هاي خويش را ارزيابي نموده، حقايق را از جهات گوناگون ميبيند و از آن آگاه ميگردد». (مستدرك الوسائل، ج2، ص 353، با اندكي تصرف و تلخيص).
11. ر.ك: ماهنامه مهندسي فرهنگي، ش 31 و 32، ص 51- 48.
12. همان، ص 51.
13. اين مورد در عرصه ي مهندسي فرهنگي رسانه، پيشنهاد سازنده ي استاد ارتباطات جناب آقاي پرفسور حميد مولانا ميباشد.
14. پيامبر اعظم(ع): «همان طور كه به تبليغ رسالت مأموريت يافتم، به مداراي با مردم نيز فرمان دارم». (تحفالعقول عن آل الرسول، ابن شعبه حرّاني، ص48، قم، جامعه مدرسين، 1404 ق).
15. اعراف/68 : (أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمينٌ).
16. تحفالعقول، ص301؛ اصول كافي، ج2، ص 105، ح10.
/م