الگوي برتر(1)
نويسنده:علي اشرف حيدري*
عباسعلي شاملي**
عباسعلي شاملي**
بررسي نقش شخصيت و رفتارهاي اخلاقي دبيران معاف اسلامي در الگو پذيري دانش آموزان مقطع متوسطه
كليد واژه ها: الگوپذيري رفتارهاي اخلاقي، دانش آموزان مقطع متوسطه، دبيران معارف اسلامي.
يك از عوامل مهم و اثر گذار بر شكل گيري و دگرگوني هاي شخصيت انسان شرايط مختلف محيطي اعم از زمان، مكان و يا محيط انساني و اجتماعي است. در بسياري از موارد، تغيير محيط و فراهم ساختن محيط تربيتي مساعد و مناسب، ميتواند رفتار و افكار و خصلت هاي متربي را تغيير دهد و ويژگي هاي جديدي را در وي جايگزين سازد. مبناي روان شناختي اين اين روش، اصل تأثير پذيري انسان از شرايط محيطي است كه در ضمن نظريه يادگيري اجتماعي بيان ميشود. (2)
آلبرت بند ورا، (3) از واضعان نظريه يادگيري اجتماعي، مهم ترين نوع يادگيري انسان را يادگيري مشاهدهاي ميداند كه همان تقليد و سر مشق است. در اين نوع يادگيري، فرد با انتخاب يك الگو يا سرمشق، به تقليد رفتار او ميپردازد. (4) پدر و مادر و پس از آن، معلمان و مربيان از جمله نخستين الگوهاي متربيان هستند.
نكتة تربيتي مهم اين است كه افرادي كه داراي موقعيت مهم، موفقيت زياد، دانش و تخصص بالا و يا داراي تعالي معنوي هستند، غالباً نظر ديگران را به خود جلب ميكنند و براي آنان سرمشق ميشوند. خوشبختانه در نظر دانش آموزان، غالباً معلمان داراي اين ويژگي ها – يا برخي از آنها – هستند. (5) با توجه به اهميت و نقش انكار ناپذيري كه براي الگو پذيري ذكر شده است، در اين مقاله به بررسي نقش شخصيت و رفتارهاي اخلاقي دبيران معارف اسلامي در الگو پذيري دانش آموزان مقطع متوسطه و تعيين ميزان اهميت هر كدام از شاخص هاي مطرح
شده و موثر در الگو پذيري مانند ميزان تحصيلات، ميزان تجربه، آراستگي ظاهري، ميزان توجه به آداب، سنن، اعتقادات ديني و شيوه تدريس دبيران پرداخته شده است.
در اين ميان، از دبيران معارف اسلامي (ديني و قرآن) به دليل خاطر محتواي دروسي كه تدريس ميكنند، انتظاري بيشتر ميرود كه نقش مهم تري را بر عهده گيرند و بايد بکوشند تا ميان گفتار و كردارشان هماهنگي باشد.
برخي از صاحب نظران معتقدند بيشترين موفقيت در درس ديني، در گرو شخصيت معلم ديني است تا برنامه درسي.(8)
ما در اين مقاله در پي آنيم كه با بررسي نظر دانش آموزان مقطع متوسطه به مثابه افرادي كه ارتباط مستقيم و با دبيران دارند و از آنها تأثير ميپذيرند به اين اهداف دست يابيم:
1. پي بردن به ميزان تأثير آراستگي ظاهري دبيران معارف اسلامي در الگوپذيري اخلاقي دانش آموزان از آنان؛
2. مشخص كردن سطح الگو پذيري اخلاقي دانش آموزان از دبيران دين و زندگي به تناسب سطح تحصيلات آنان؛
3. بررسي سطح الگوبرداري اخلاقي دانش آموزان با توجه به ميزان پايبندي دبيران دين و زندگي به آداب، سنن و اعتقادات ديني و مذهبي؛
4. دست يابي به ميزان الگو پذيري دانش آموزان از دبيران دين و زندگي با توجه به شيوة تدريس آنان؛
5. تعيين مهم ترين عامل اثر گذار بر الگوبرداري اخلاقي دانش آموزان مقطع متوسطه از دبيران دين و زندگي؛
6. دست يابي به نتايجي كه بتواند راهنماي خوبي براي مسئولان وزارت آموزش و پرورش براي برنامه ريزي درباره تربيت اخلاقي دانش آموزان مقطع متوسطه و همچنين دبيران، به ويژه دبيران جوان آموزش و پرورش در نحوه تعامل آنان با دانش آموزان باشد.
گروهي سعادت و كمال خويش را در برخورداري از دانش هاي مادي ميدانند و به آن شادمانند: «فرحوا بما عندهم من العلم؛ و تنها به معلوماتي كه خود داشتند
دل بستند و خوشحال بودند» (غافر: 83). اين گروه از افراد، داشتن معلومات و بهرهمند شدن از علوم را سعادت واقعي ميدانند و به دليل همين داشته، خود را خوشبخت مي دانند؛ درحالي که سعادت واقعي چيزي جز اين است.
عدّهاي نيز سعادت و كمال خود را در ثروت فراوان و جمعيت زياد ميدانند:
«انا اکثر منک مالا واعز نفرا؛ من از نظر ثروت از تو برتر، واز نظر نفرات
نيرومندترم» (كهف :134).
همچنين بعضي فلاح و رستگاري خود را در محور زور گويي و برتري جويي ميدانند؛ چنان كه فرعون ميگويد : «قد أفالح اليوم من استعلي؛ فلاح و رستگاري، امروز از آن كسي است كه برتري خودرا (برحريفش) اثبات كند» (طه : 64).
امّا از نظر اسلام، بهترين و بالاترين راه سعادت، تربيت و تزكيه نفس است: «قد أفلح من زكاها؛ هر كس نفس خودرا پاك و تزكيه كرده، رستگار شده است» (شمس: 9). بعثت پيامبران الهي و پيشوايان ديني نيز به همين منظور است «لقد من الله علي المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من انفسهم يتلوا عليهم آياته و
يزکيهم و يعلمهم الکتاب والحکمه؛ خداوند برمومنان منت گذارد (نعمت
بزرگي بخشيد) هنگامي كه در ميان آهنا پيامبري برانگيخت كه وي از جنس خود آنها و از نوع بشر است تا آيات پروردگار را بر آنها بخواند و آنان را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد» (آل عمران: 164). پيامبر اكرم (ص) نيز به اين حقيقت تصريح ميفرمايد: «انّي بعثت لاتمّم مكارم الاخلاق و محاسنها» (9)
از اين روي، اخلاق از ديدگاه صاحبان اديان آسماني، به ويژه از نظر پيامبر اسلام (ص)، از اهميت بسيار والايي دارد. قرآن كريم ميفرمايد: «خدا بر مؤمنان منت نهاد كه رسولي از ميان خود آنها برايشان فرستاد تا آيات خدا را بر آنها تلاوت كند و نفوس شان را تزكيه كند، و به آنان كتاب و حكمت بياموزد؛ گرچه قبلاً در ضلالتي آشكار بودند» (آل عمران: 164).
رسول مكرم اسلام (ص) نيز درباره اهميت سازندگي اخلاقي ميفرمايد: «من مبعوث شدم تا مكارم اخلاقي را در نفوس انسان ها تكميل كنم».(10)
پيامبران آمدهاند تا راه تزكيه و تهذيب نفس و تخلق به اخلاق نيك و اجتناب از اخلاق زشت را به انسان ها بياموزند؛ آمدهاند تا بذر فضائل و مكارم را در نفوس انسان ها پرورش دهند و از آلوده شدن آنان به رذائل اخلاقي جلوگيري كنند.
بنابراين، تربيت اخلاقي بايد رأس برنامه هاي تربيتي قرار گيرد. البته تربيت اخلاق نيك و مبارزه با ناهنجاري هاي اخلاقي كار آساني نيست، ظريف، فني و دشوار بلكه كاري است كه توفيق در آن، به همكاري و جديت دانشمندان علوم اخلاق، روان شناسي و تعليم و تربيت از يك طرف، و اوليا و مربيان از طرف ديگر نياز دارد.
قرآن كريم در اسوه پردازي به دو شيوه عمل ميكند؛ يكي آنكه به صورت مستقيم و صريح، چهره ها و شخصيت هايي را به منزله الگو مطرح ميكند و ديگران را متوجه آنها و پيروي از رفتارشان ميسازد. برخي از شخصيت هاي والايي كه دعوت به اقتداي از رفتار آنها شده است عبارتند از: الف) رسول خدا (ص) در آيه 21 از سوره احزاب: «لقد كان لكم رسول الله اسوه حسنه لمن يرجوا الله و اليوم الاخر؛ براي شما در (زندگي) رسول خدا سرمشق
نيكويي بود. براي آنها که اميد به (رحمت) خدا و روز رستاخير دارند.» دراينجا رسول الله (ص) الگويي شايسته براي باور مداران خدا و قيامت معرفي شده است؛ ب) حضرت ابراهيم (ع) در آيه 4 از سوره ممتحنه: «قد كانت لكم اسوه حسنه في ابراهيم؛ براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم وجود داشت».
گاهي نيز قرآن به طرح جلوه هاي زيبايي از رفتار و منش انساني يك قوم يا گروه ميپردازد؛ ولي به طور مستقيم به تأسي از آنها دعوت نميكند؛ مانند آسيه همسر فرعون، اصحاب كهف و امت پيامبر. در حقيقت، اين آيات از طريق معرفي صفات پسنديده، دارندگان اين ويژگي ها را شايسته الگو قرار گرفتن عنوان كرده است. براي مثال، انگيزة قرآن كريم از نقل حكايت حضرت موسي عليه اسلام و بر خورد وي با فرعون و فرعونيان و يا مقاومت حضرت يوسف عليه اسلام در برابر كشش هاي نفس اماره و نيز سرسختي برخي اهل ايمان در برابر مشركان و معاندان، به منظور ارضاي حس كمجكاوي و چون و چراي غريزي انسان ها نيست؛ بلكه تذكري است به صاحبان خرد و انديشه كه الگوهاي عملي و عيني را در گذرگاه زمان بشناسند و به آنها تأسي جويند؛ قرآن ميفرمايد : «كنتم خير امه اخرجت للناس؛ شما بهترين امتي بوديد كه به سود انسان ها آفريده شديد» (آل عمران: 110).
در فرهنگ اسلامي و به ويژه در قرآن كريم، الگوها اعم از مثبت يا منفي، به مرد يا زن منحصر نميگردد ملاك و ميزان در اينجا «انسان» است نه جنسيت. بنابراين، همان گونه كه رسول خدا (ص) و حضرت ابراهيم عليه اسلام الگوهاي تمام مردان و زنان جهانند، زهراي مرضيه و مريم عمران نيز الگوهاي تمامي مردان و زنان جهان به شمار ميآيند.
اسلام از كساني كه در مقام الگو قرار ميگيرند، ميخواهد كه با رفتار خود،
ديگران را اصلاح كنند امام علي (ع) در اين بار ميفرمايد: «هر كس خودش را در جايگاه پيشوايي و رهبري مردم قرار داد، لازم است قبل از تعليم ديگران نفس خودش را اصلاح كند؛ بايد تأديب و تربيت او به وسيله رفتار، قبل از تأيب با زبانش باشد. كسي كه معلم و تأديب كننده نفس خويش باشد، شايسته تر به احترام است».(11) اما صادق (ع) نيز در اهميت الگو و نقش آن در سازندگي ديگران ميفرمايد: «كونوا دعاة الناس بأعمالكم و لا تكونوا دعاة بألسنتكم؛ (12) (مردم را با رفتار، به حق، رهبري كن نه با زبان خويش».
به جز متون ديني و اسلامي، در متون ادب فارسي در موارد بسياري اهميت و نقش انكار ناپذير الگو و اسوه در الگوپذيري انسان و اثر آن به كردار، گفتار، زندگي، سعادت و شقاوت وي در قالب هاي متفاوتي مانند داستان، شعر، حكايت، تمثيل، كلمات قصار و ضرب المثل ها بيان شده است. در اين متون، توصيه هاي فراواني در زمينه معاشرت با نيكان و سرمشق قرار دادن آنها ديده ميشود مرور اين قطعه هاي ادبي خواننده را به اين باور ميرساند كه در همه اين متون، براين نكته تأكيد شده است كه طبق آدمي از ديگران تأثير ميپذيرد. نمونه هاي كوتاه زير، بخش كوچكي از اين گنج گران بهاست:
پسر نوح چون با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب كهف روزي چند
پي نيكان گرفت و مردم شد
گلي خوشبوي در حمام روزي
رسيد از دست محبوبي به دستم
بدو گفتم كه مشكي يا عبيري
كه از بوي دلاويز تومستم
بگفتا من گلي نا چيز بودم
وليكن مدتي با گل نشستم
كمال همنشين در من اثر كرد
ورنه من همان خاكم كه هستم (13)
همچنين پروين اعتصامي در چند مورد به الگو پذيري و خوگرفتن از اسوه و همنشين اشاره داشته است:
هركه با پاكدلان صبح و مسايي دارد
دلش از پرتو اسرار، صفايي دارد
گرت انديشهاي زبد ناميست
منشين بارفيق نا هموار
هركه با اهريمنان دمسازشد
در همه كردارشان انباز شد
با دقت نظر در ابيات ذكرشده، به منزله نمونه هايي از تأكيد بزرگان شعر و شاعري درباره تربيت الگويي، و نقش همنشين در سازندگي اخلاقي افراد و با تأثير منفي و نامطلوبي كه الگو و اسوه ميتواند بر رفتار و اخلاق آدمي داشته باشد، اهميت الگوپذيري اخلاقي بيشتر ثابت ميگردد. از اين روي، تا معلمان ديني و قرآن ما بايد به نقش انكار ناپذير خود بيشتر واقف شوند و به سرنوشت فرزندان اين مملكت كه به مثابه امانت هايي ارزشمند در اختيار آنها هستند، حساس تر شوند و در نحوه برخورد و تعامل اخلاقي با آنها رسالت مهم خود در سازندگي اخلاقي دانش آموزان را فراموش نكنند.
ادامه دارد...
/ج
چكيده
كليد واژه ها: الگوپذيري رفتارهاي اخلاقي، دانش آموزان مقطع متوسطه، دبيران معارف اسلامي.
مقدمه
يك از عوامل مهم و اثر گذار بر شكل گيري و دگرگوني هاي شخصيت انسان شرايط مختلف محيطي اعم از زمان، مكان و يا محيط انساني و اجتماعي است. در بسياري از موارد، تغيير محيط و فراهم ساختن محيط تربيتي مساعد و مناسب، ميتواند رفتار و افكار و خصلت هاي متربي را تغيير دهد و ويژگي هاي جديدي را در وي جايگزين سازد. مبناي روان شناختي اين اين روش، اصل تأثير پذيري انسان از شرايط محيطي است كه در ضمن نظريه يادگيري اجتماعي بيان ميشود. (2)
آلبرت بند ورا، (3) از واضعان نظريه يادگيري اجتماعي، مهم ترين نوع يادگيري انسان را يادگيري مشاهدهاي ميداند كه همان تقليد و سر مشق است. در اين نوع يادگيري، فرد با انتخاب يك الگو يا سرمشق، به تقليد رفتار او ميپردازد. (4) پدر و مادر و پس از آن، معلمان و مربيان از جمله نخستين الگوهاي متربيان هستند.
نكتة تربيتي مهم اين است كه افرادي كه داراي موقعيت مهم، موفقيت زياد، دانش و تخصص بالا و يا داراي تعالي معنوي هستند، غالباً نظر ديگران را به خود جلب ميكنند و براي آنان سرمشق ميشوند. خوشبختانه در نظر دانش آموزان، غالباً معلمان داراي اين ويژگي ها – يا برخي از آنها – هستند. (5) با توجه به اهميت و نقش انكار ناپذيري كه براي الگو پذيري ذكر شده است، در اين مقاله به بررسي نقش شخصيت و رفتارهاي اخلاقي دبيران معارف اسلامي در الگو پذيري دانش آموزان مقطع متوسطه و تعيين ميزان اهميت هر كدام از شاخص هاي مطرح
شده و موثر در الگو پذيري مانند ميزان تحصيلات، ميزان تجربه، آراستگي ظاهري، ميزان توجه به آداب، سنن، اعتقادات ديني و شيوه تدريس دبيران پرداخته شده است.
هدف از اجراي پژوهش
در اين ميان، از دبيران معارف اسلامي (ديني و قرآن) به دليل خاطر محتواي دروسي كه تدريس ميكنند، انتظاري بيشتر ميرود كه نقش مهم تري را بر عهده گيرند و بايد بکوشند تا ميان گفتار و كردارشان هماهنگي باشد.
برخي از صاحب نظران معتقدند بيشترين موفقيت در درس ديني، در گرو شخصيت معلم ديني است تا برنامه درسي.(8)
ما در اين مقاله در پي آنيم كه با بررسي نظر دانش آموزان مقطع متوسطه به مثابه افرادي كه ارتباط مستقيم و با دبيران دارند و از آنها تأثير ميپذيرند به اين اهداف دست يابيم:
1. پي بردن به ميزان تأثير آراستگي ظاهري دبيران معارف اسلامي در الگوپذيري اخلاقي دانش آموزان از آنان؛
2. مشخص كردن سطح الگو پذيري اخلاقي دانش آموزان از دبيران دين و زندگي به تناسب سطح تحصيلات آنان؛
3. بررسي سطح الگوبرداري اخلاقي دانش آموزان با توجه به ميزان پايبندي دبيران دين و زندگي به آداب، سنن و اعتقادات ديني و مذهبي؛
4. دست يابي به ميزان الگو پذيري دانش آموزان از دبيران دين و زندگي با توجه به شيوة تدريس آنان؛
5. تعيين مهم ترين عامل اثر گذار بر الگوبرداري اخلاقي دانش آموزان مقطع متوسطه از دبيران دين و زندگي؛
6. دست يابي به نتايجي كه بتواند راهنماي خوبي براي مسئولان وزارت آموزش و پرورش براي برنامه ريزي درباره تربيت اخلاقي دانش آموزان مقطع متوسطه و همچنين دبيران، به ويژه دبيران جوان آموزش و پرورش در نحوه تعامل آنان با دانش آموزان باشد.
ضرورت تربيت اخلاقي در اسلام
گروهي سعادت و كمال خويش را در برخورداري از دانش هاي مادي ميدانند و به آن شادمانند: «فرحوا بما عندهم من العلم؛ و تنها به معلوماتي كه خود داشتند
دل بستند و خوشحال بودند» (غافر: 83). اين گروه از افراد، داشتن معلومات و بهرهمند شدن از علوم را سعادت واقعي ميدانند و به دليل همين داشته، خود را خوشبخت مي دانند؛ درحالي که سعادت واقعي چيزي جز اين است.
عدّهاي نيز سعادت و كمال خود را در ثروت فراوان و جمعيت زياد ميدانند:
«انا اکثر منک مالا واعز نفرا؛ من از نظر ثروت از تو برتر، واز نظر نفرات
نيرومندترم» (كهف :134).
همچنين بعضي فلاح و رستگاري خود را در محور زور گويي و برتري جويي ميدانند؛ چنان كه فرعون ميگويد : «قد أفالح اليوم من استعلي؛ فلاح و رستگاري، امروز از آن كسي است كه برتري خودرا (برحريفش) اثبات كند» (طه : 64).
امّا از نظر اسلام، بهترين و بالاترين راه سعادت، تربيت و تزكيه نفس است: «قد أفلح من زكاها؛ هر كس نفس خودرا پاك و تزكيه كرده، رستگار شده است» (شمس: 9). بعثت پيامبران الهي و پيشوايان ديني نيز به همين منظور است «لقد من الله علي المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من انفسهم يتلوا عليهم آياته و
يزکيهم و يعلمهم الکتاب والحکمه؛ خداوند برمومنان منت گذارد (نعمت
بزرگي بخشيد) هنگامي كه در ميان آهنا پيامبري برانگيخت كه وي از جنس خود آنها و از نوع بشر است تا آيات پروردگار را بر آنها بخواند و آنان را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد» (آل عمران: 164). پيامبر اكرم (ص) نيز به اين حقيقت تصريح ميفرمايد: «انّي بعثت لاتمّم مكارم الاخلاق و محاسنها» (9)
از اين روي، اخلاق از ديدگاه صاحبان اديان آسماني، به ويژه از نظر پيامبر اسلام (ص)، از اهميت بسيار والايي دارد. قرآن كريم ميفرمايد: «خدا بر مؤمنان منت نهاد كه رسولي از ميان خود آنها برايشان فرستاد تا آيات خدا را بر آنها تلاوت كند و نفوس شان را تزكيه كند، و به آنان كتاب و حكمت بياموزد؛ گرچه قبلاً در ضلالتي آشكار بودند» (آل عمران: 164).
رسول مكرم اسلام (ص) نيز درباره اهميت سازندگي اخلاقي ميفرمايد: «من مبعوث شدم تا مكارم اخلاقي را در نفوس انسان ها تكميل كنم».(10)
پيامبران آمدهاند تا راه تزكيه و تهذيب نفس و تخلق به اخلاق نيك و اجتناب از اخلاق زشت را به انسان ها بياموزند؛ آمدهاند تا بذر فضائل و مكارم را در نفوس انسان ها پرورش دهند و از آلوده شدن آنان به رذائل اخلاقي جلوگيري كنند.
بنابراين، تربيت اخلاقي بايد رأس برنامه هاي تربيتي قرار گيرد. البته تربيت اخلاق نيك و مبارزه با ناهنجاري هاي اخلاقي كار آساني نيست، ظريف، فني و دشوار بلكه كاري است كه توفيق در آن، به همكاري و جديت دانشمندان علوم اخلاق، روان شناسي و تعليم و تربيت از يك طرف، و اوليا و مربيان از طرف ديگر نياز دارد.
تربيت الگويي در اسلام واهميت آن
قرآن كريم در اسوه پردازي به دو شيوه عمل ميكند؛ يكي آنكه به صورت مستقيم و صريح، چهره ها و شخصيت هايي را به منزله الگو مطرح ميكند و ديگران را متوجه آنها و پيروي از رفتارشان ميسازد. برخي از شخصيت هاي والايي كه دعوت به اقتداي از رفتار آنها شده است عبارتند از: الف) رسول خدا (ص) در آيه 21 از سوره احزاب: «لقد كان لكم رسول الله اسوه حسنه لمن يرجوا الله و اليوم الاخر؛ براي شما در (زندگي) رسول خدا سرمشق
نيكويي بود. براي آنها که اميد به (رحمت) خدا و روز رستاخير دارند.» دراينجا رسول الله (ص) الگويي شايسته براي باور مداران خدا و قيامت معرفي شده است؛ ب) حضرت ابراهيم (ع) در آيه 4 از سوره ممتحنه: «قد كانت لكم اسوه حسنه في ابراهيم؛ براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم وجود داشت».
گاهي نيز قرآن به طرح جلوه هاي زيبايي از رفتار و منش انساني يك قوم يا گروه ميپردازد؛ ولي به طور مستقيم به تأسي از آنها دعوت نميكند؛ مانند آسيه همسر فرعون، اصحاب كهف و امت پيامبر. در حقيقت، اين آيات از طريق معرفي صفات پسنديده، دارندگان اين ويژگي ها را شايسته الگو قرار گرفتن عنوان كرده است. براي مثال، انگيزة قرآن كريم از نقل حكايت حضرت موسي عليه اسلام و بر خورد وي با فرعون و فرعونيان و يا مقاومت حضرت يوسف عليه اسلام در برابر كشش هاي نفس اماره و نيز سرسختي برخي اهل ايمان در برابر مشركان و معاندان، به منظور ارضاي حس كمجكاوي و چون و چراي غريزي انسان ها نيست؛ بلكه تذكري است به صاحبان خرد و انديشه كه الگوهاي عملي و عيني را در گذرگاه زمان بشناسند و به آنها تأسي جويند؛ قرآن ميفرمايد : «كنتم خير امه اخرجت للناس؛ شما بهترين امتي بوديد كه به سود انسان ها آفريده شديد» (آل عمران: 110).
در فرهنگ اسلامي و به ويژه در قرآن كريم، الگوها اعم از مثبت يا منفي، به مرد يا زن منحصر نميگردد ملاك و ميزان در اينجا «انسان» است نه جنسيت. بنابراين، همان گونه كه رسول خدا (ص) و حضرت ابراهيم عليه اسلام الگوهاي تمام مردان و زنان جهانند، زهراي مرضيه و مريم عمران نيز الگوهاي تمامي مردان و زنان جهان به شمار ميآيند.
اسلام از كساني كه در مقام الگو قرار ميگيرند، ميخواهد كه با رفتار خود،
ديگران را اصلاح كنند امام علي (ع) در اين بار ميفرمايد: «هر كس خودش را در جايگاه پيشوايي و رهبري مردم قرار داد، لازم است قبل از تعليم ديگران نفس خودش را اصلاح كند؛ بايد تأديب و تربيت او به وسيله رفتار، قبل از تأيب با زبانش باشد. كسي كه معلم و تأديب كننده نفس خويش باشد، شايسته تر به احترام است».(11) اما صادق (ع) نيز در اهميت الگو و نقش آن در سازندگي ديگران ميفرمايد: «كونوا دعاة الناس بأعمالكم و لا تكونوا دعاة بألسنتكم؛ (12) (مردم را با رفتار، به حق، رهبري كن نه با زبان خويش».
به جز متون ديني و اسلامي، در متون ادب فارسي در موارد بسياري اهميت و نقش انكار ناپذير الگو و اسوه در الگوپذيري انسان و اثر آن به كردار، گفتار، زندگي، سعادت و شقاوت وي در قالب هاي متفاوتي مانند داستان، شعر، حكايت، تمثيل، كلمات قصار و ضرب المثل ها بيان شده است. در اين متون، توصيه هاي فراواني در زمينه معاشرت با نيكان و سرمشق قرار دادن آنها ديده ميشود مرور اين قطعه هاي ادبي خواننده را به اين باور ميرساند كه در همه اين متون، براين نكته تأكيد شده است كه طبق آدمي از ديگران تأثير ميپذيرد. نمونه هاي كوتاه زير، بخش كوچكي از اين گنج گران بهاست:
پسر نوح چون با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب كهف روزي چند
پي نيكان گرفت و مردم شد
گلي خوشبوي در حمام روزي
رسيد از دست محبوبي به دستم
بدو گفتم كه مشكي يا عبيري
كه از بوي دلاويز تومستم
بگفتا من گلي نا چيز بودم
وليكن مدتي با گل نشستم
كمال همنشين در من اثر كرد
ورنه من همان خاكم كه هستم (13)
همچنين پروين اعتصامي در چند مورد به الگو پذيري و خوگرفتن از اسوه و همنشين اشاره داشته است:
هركه با پاكدلان صبح و مسايي دارد
دلش از پرتو اسرار، صفايي دارد
گرت انديشهاي زبد ناميست
منشين بارفيق نا هموار
هركه با اهريمنان دمسازشد
در همه كردارشان انباز شد
با دقت نظر در ابيات ذكرشده، به منزله نمونه هايي از تأكيد بزرگان شعر و شاعري درباره تربيت الگويي، و نقش همنشين در سازندگي اخلاقي افراد و با تأثير منفي و نامطلوبي كه الگو و اسوه ميتواند بر رفتار و اخلاق آدمي داشته باشد، اهميت الگوپذيري اخلاقي بيشتر ثابت ميگردد. از اين روي، تا معلمان ديني و قرآن ما بايد به نقش انكار ناپذير خود بيشتر واقف شوند و به سرنوشت فرزندان اين مملكت كه به مثابه امانت هايي ارزشمند در اختيار آنها هستند، حساس تر شوند و در نحوه برخورد و تعامل اخلاقي با آنها رسالت مهم خود در سازندگي اخلاقي دانش آموزان را فراموش نكنند.
پي نوشت ها :
* دانشجوي مقطع كارشناسي ارشد اخلاق دانشگاه پيام نور
**استاديار مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني قدس سره
ادامه دارد...
/ج