روش هاي تربيت در داستان حضرت موسي (ع) در قرآن(3)
نويسنده:مصطفي مصباح الهدي
روش ابتلاء و امتحان
معنا مي يابد و به دنبال آن صفات باطني انسان ظاهرمي شود. (طباطبايي،268/1) هرگاه بخواهيم انسان را به سوي مقصد تربيت سير دهيم، بايد مجموعه اي از اعمال را که متناسب با مقصد تربيت انسان است، بر او وارد کرده تا بدين وسيله، توانايي ها و صلاحيت هاي او ظهور پيدا کند و درنتيجه زمينه لازم را براي حرکت در اين مسير به درستي فراهم کنيم. اين عمل، ابتلا و امتحان ناميده مي شود. (ر.ک: طباطبايي،34/4؛ و دلشاد تهراني، /322)
نقش ابتلاء و امتحان در تربيت
«و پيش از آن، هارون به آنها گفته بود: اين قوم من! شما به اين وسيله مورد آزمايش قرار گرفته ايد! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من پيروي کنيد و فرمانم را اطاعت نماييد!»
اين آيه مربوط به جريان گوساله سامري است. اين جريان در زماني اتفاق افتاد که حضرت موسي جهت عبادت به کوه طور رفته و در ميان بني اسرائيل حضور نداشت. آن گاه اين واقعه اتفاق مي افتد. هارون به بني اسرائيل گوشزد مي کند که در واقع اين حادثه، وسيله اي براي ابتلاي شماست و به وسيله اين گوساله مورد آزمايش قرار گرفته ايد و اينجاست که بلافاصله بحث از ربوبيت الهي را پيش مي کشد؛ «ان ربکم الرحمن». شايد بتوان از اين ترتيب و سياق استفاده کرد که در واقع امتحان، يک سنت الهي در تربيت انسان است و در واقع آزمايش بندگان، جلوه ربوبيت الهي است. (هاشمي رفسنجاني،29/9؛ قرائتي، 262/6)
نکته اي که لازم است در اينجا بدان اشاره شود، اين است که لوازم ابتلا و امتحان متفاوت است؛ گاه ممکن است از اهرم سختي و تنگنا استفاده شود، (قرائتي، 154/4) نظير آيه (و اذ نجيناکم من آل فرعون يسومونکم سوء العذاب يذبحون أبناءکم و يستحيون نساءکم و في ذلکم بلاء من ربکم عظيم) (بقره/49)
«و (نيز به ياد آوريد) آن زمان که شما را از چنگال فرعونيان رهايي بخشيديم که همواره شما را به بدترين صورت آزار مي دادند؛ پسران شما را سر مي بريدند و زنان شما را (براي کنيزي) زنده نگه مي داشتند. و در اينها، آزمايش بزرگي از طرف پروردگارتان براي شما بود.»
و گاه نعمت هايي از قبيل نعمت آزادي و آسايش وسيله آزمايش و تربيت قرار گيرد (هاشمي رفسنجاني، 29/9)؛
(و اذ قال موسي لقومه اذکروا نعمة الله عليکم اذ أنجاکم من آل فرعون يسومونکم سوء العذاب و يذبحون أبناءکم و يستحيون نساءکم و في ذلکم بلاء من ربکم عظيم) (ابراهيم/6)
«و (به خاطر بياور) هنگامي را که موسي به قومش گفت: نعمت خدا را بر خود به ياد داشته باشيد، زماني که شما را از (چنگال) آل فرعون رهايي بخشيد! همان ها که شما را به بدترين وجهي عذاب مي کردند؛ پسرانتان را سر مي بريدند و زنانتان را (براي خدمتکاري) زنده مي گذاشتند و در اين، آزمايش بزرگي از طرف پروردگارتان براي شما بود!»
(قال فانا قد فتنا قومک من بعدک و أضلهم السامري) (طه/85)
«فرمود: ما قوم تو را بعد از تو آزموديم و سامري آنها را گمراه ساخت!»
اين آيه درادامه آياتي است که در آنها سخن از رهايي از چنگال ظلم فرعون است و اينکه خداوند با آنان در کوه طور وعده مي گذارد و نعمت هاي حلال از قبيل «من» و «سلوي» به آنان ارزاني مي دارد تا از آنها استفاده کنند و از آنان مي خواهد کفران نعمت نکرده و به طغيان و سرکشي دست نزنيد. در اين بين موسي سريع تراز قومش خود را به کوه طور مي رساند و براي مدتي از قومش جدا مي شود. در ادامه خداوند مي فرمايد:«در بستر آزادي و نعمت هايي که براي آنها فراهم شده بود، آزمايش کرديم و سامري آنان را گمراه کرد.»
بنابراين روش ابتلاء و امتحان مي تواند به عنوان ابزار و روش مؤثر در جهت تربيت متربي مورد استفاده قرار گيرد؛ چرا که آن يک سنت الهي است که به وسيله
آن متربي آزموده مي شود و نقاط ضعف و قوت او آشکارمي شود و بستري فراهم مي گردد تا ضعف هاي او زدوده و قوت هايش افزايش يابد.
نتيجه گيري
تمام اين روش ها در جايگاه خود مهم و تأثيرگذارمي باشند. در روش الگويي، قرآن نمونه هايي چون موسي و هارون، همسر فرعون، ساحران و ... ارائه مي دهد که هر کدام مي توانند در متربي ايجاد انگيزه کند و در مسير تربيت براي او نمونه اي موفق و درخور توجه باشد. در روش محبت نيز با توجه به متناسب بودن آن با فطرت آدمي، تحول آفرين است. از اين رو مي بايست نوع تعبيرهاي مربي در خطاب هاي خود نسبت به متربي نيز دقيق تر و حساب شده تر باشد و در موقعيت مناسب در بردارنده ابزار محبت نسبت به متربي باشد؛ مانند نوع خطاب هاي موسي نسبت به قوم خود در مقام راهنمايي و ارشاد آنان.
روش موعظه نيز از جمله مواردي است که مورد تأکيد درتعاليم اديان الهي بوده و در اين داستان به طور مشخص و آشکار مورد توجه قرار گرفته است. از اين رو بر مربي لازم است آن را به عنوان يکي از روش هاي مهم در تربيت مدنظر قرار دهد. و در نهايت روش ابتلاء و امتحان است که اين روش از چنان جايگاهي برخوردار است که جزء سنت هاي الهي مطرح است که ابزار آن در قالب آزادي افراد و يا به صورت سختي و رنج است. نظير دربند بودن قوم بني اسرائيل در چنگال ظلم فرعون و رهايي از چنگال او، که بازخورد هر دو جاي تأمل فراوان دارد.
در پايان تذکراين نکته لازم است که روش هاي تربيت در اين داستان فراتر از آن چيزي است که بيان شد و در اين مقال تعدادي ازآنها مختصراً مورد بررسي قرار گرفت.
منابع و مآخذ:
1. آشتياني، محسن و فائضي، علي؛ مباني تربيت و اخلاق اسلامي،قم، روحاني، 1375ش.
2. حسني زاده، علي؛ سيره تربيتي پيامبر و اهل بيت عليهماالسلام، چاپ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384ش.
3. دلشاد تهراني، مصطفي؛ سيري در تربيت اسلامي، چاپ سوم، تهران، انتشارات دريا، 1385ش.
4. راغب اصفهاني، حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، بيروت، دارالمعرفه، بي تا.
5. الزبيدي، محمد مرتضي؛ تاج العروس من جواهرالقاموس، بيروت، دارالمکتبة الحياة، بي تا.
6. شکوهي يکتا، محسن؛ روش تربيت اسلامي، دفتر تحقيقات و برنامه ريزي، 1365ش.
7. طباطبايي، سيد محمدحسين؛ الميزان في تفسير القرآن، بيروت، مؤسسه الأعلمي، 1393ق.
8. فايضي،علي؛ جايگاه روش هاي تنبيه در تعليم و تربيت، تهران، فيض کاشاني،1375ش.
9. قرائتي، محسن؛ تفسير نور، تهران، مرکز فرهنگي درس هايي از قرآن، 1382ش.
10. کديور، پروين؛ روانشناسي تربيتي، تهران، سمت، 1375ش.
11. هاشمي رفسنجاني، اکبر؛ تفسير راهنما، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1378ش.
نشريه پژوهش هاي قرآني ،شماره60-59.
/ج