مامان، بابا، از مهمانی بر نمی گردم!

انگار همين ديروز بود كه نوزاد كوچولويتان را از بيمارستان به خانه آورديد. شايد به تصور شما او هنوز همان دختر يا پسركوچولويي است كه در يك سبد كوچك جاي مي‌گرفت و با خود حملش مي‌كرديد اما به خاطر بسپاريد برخورد شما با بچه 2 يا 3 ساله بايد بسيار متفاوت از رفتارتان با يك نوزاد باشد.
شنبه، 16 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مامان، بابا، از مهمانی بر نمی گردم!

مامان، بابا، از مهمانی بر نمی گردم!
مامان، بابا، از مهمانی بر نمی گردم!


 

نويسنده:الهه رضائيان




 

با بچه‌هايي که نمي‌خواهند از مهماني به خانه برگردند، چه کار کنيم؟
 

انگار همين ديروز بود كه نوزاد كوچولويتان را از بيمارستان به خانه آورديد. شايد به تصور شما او هنوز همان دختر يا پسركوچولويي است كه در يك سبد كوچك جاي مي‌گرفت و با خود حملش مي‌كرديد اما به خاطر بسپاريد برخورد شما با بچه 2 يا 3 ساله بايد بسيار متفاوت از رفتارتان با يك نوزاد باشد.
اگر با كودك نوپاي (18 ماهه تا 3 ساله) خود مثل نوزاد رفتار كنيد، او را – كه درصدد تجربه كردن دنياي اطرافش است – دچار درماندگي مي‌كنيد. حتي بچه‌هاي كوچك هم بايد قواعد، حد و حدود و خط قرمزهايي داشته باشند تا بتوانند طبق خواسته‌هاي منطقي شما رفتار كنند. البته اين قوانين كه از سوي شما و با مشورت همسرتان وضع مي‌شود و به اطلاع كودك مي‌رسد، بدون ترديد بايد با سن بچه‌ها متناسب باشد. براي هر قاعده‌اي هم بايد ثبات قدم داشته باشيد تا لزوم اجراي آن محرز شود. اگر شما و همسرتان در مورد رفتارهاي مناسب يا ناپسند فرزندتان، اختلاف نظر داشته باشيد نمي‌توانيد هيچ قانوني را – چه خوب و چه بد – در خانه وضع كنيد. به عنوان نمونه، اگر شما در خانواده‌اي بزرگ شده‌ايد كه قوانين سختي بر آن حاكم بوده اما همسرتان در خانه‌اي بي‌نظم پرورش يافته كه والدين از او خواسته و انتظاري نداشته‌اند، بايد تصميم بگيريد هدف از روش تربيتي كه براي بچه‌ها داريد، چيست؟ شايد تا به حال اين مسايل برايتان حائز اهميت نبوده اما با تولد كودك و لزوم تربيت صحيح او، اين موضوع اهميت مي‌يابد و حتي اگر با هم وحدت نظر نداريد بايد وحدت رويه پيدا كنيد تا در رفتار و گفتار يكسان به توافق برسيد.
‌اين نوشته مي‌خواهد به اين موضوع تاكيد كند تا شما والدين جوان كه تازه بچه‌دار شده‌ايد قبل از درمانده شدن از رفتارهاي كودكتان و پيش از آنكه مشكلات رفتاري او منجر به شرمنده‌شدن‌تان در نزد دوستان و اقوام شود به برقراري روال معين در زندگي و تدوين برنامه مشخص بپردازيد. كارشناسان ما در مورد رفتار شايعي كه در بچه‌ها ديده مي‌شود راهنمايي‌هايي براي والدين داشتند. رفتار ناپسندي كه خانم كدخدايي به طور خلاصه به آن اشاره كرده‌اند؛ درخواست براي ماندن در خانه ديگران.

شروع قصه
 

«بلافاصله پس از ازدواج، بچه‌دار شدم و هنوز اولين كودك را سروسامان نداده بودم كه فرزند دومم هم به دنيا آمد. حالا يك پسر 8 ماهه و يك دختر 4 ساله دارم. بزرگ‌ترين مشكلي كه با آن مواجهم، خودش را در ميهماني و جمع‌هاي خانوادگي نشان مي‌دهد و آن جنجالي است كه دخترم به پا مي‌كند و مي‌گويد دلش نمي‌خواهد ميهماني را ترك كند و با ما به خانه بيايد. نگراني‌ام وقتي بيشتر مي‌شود كه مي‌بينم پسرم هم از او تقليد مي‌كند. متاسفانه ديگران وقتي اصرار او را مي‌بينند از ما مي‌خواهند اجازه دهيم كمي بيشتر بماند و بعد او را مي‌رسانند يا گاهي شب در منزل مادر بزرگ، خاله، عمه و... مي‌ماند و اين مساله نگرانم مي‌كند. مي‌ترسم عادت كند و بعدها نتوانم جلويش را بگيرم. پسركوچكم به تبع او ياد گرفته وسايل تزييني را كه متعلق به خودش نيست، بخواهد. به هر حال صاحبخانه هم رودربايستي مي‌كند و آن را مي‌دهد. همسرم مي‌گويد بزرگ‌تر مي‌شوند، اين اخلاق‌شان اصلاح مي‌شود اما من موافق نيستم و مي‌خواهم براي اين مورد كاري انجام دهم...»
نگاه اول/ دكتر ميترا حكيم شوشتري/ روان‌پزشك کودک و نوجوان/ عضو هيأت علمي دانشگاه

بايد به قانون‌هاي خودتان پايبند باشيد
 

به‌طور كلي توصيه ما اين است كه به بچه‌ها اجازه ندهيد بدون حضور شما خصوصا شب‌ها خارج از خانه باشند. چون بچه‌ها هنوز تا اواسط سن دبستان - حول و حوش 10 سالگي - دقت كافي براي مراقبت از خود را ندارند و امكان دارد برخوردهايي كه با آنها در محيط جديد مي‌شود تاثير جدي روي رفتارهايشان بگذارد و مانند قبل حرف‌شنوي لازم را نداشته باشند. به هر حال بايد اين نكته را در پس زمينه ذهني‌تان داشته باشيد كه بسياري از اتفاقات و آزار و اذيت‌هاي جسمي و جنسي كودكان، توسط افرادي صورت مي‌گيرد كه خويشاوند او هستند يا براي كودك آشنا محسوب مي‌شوند. بعضي از والدين گاهي به كودكان‌شان اجازه مي‌دهند به مدت يك هفته در منزل اقوام و در كنار بچه‌هاي همسن و سال فاميل بمانند كه اين تصميم‌ها را توصيه نمي‌كنيم چون شما در مدت اين هفته هيچ نوع نظارتي روي كودكتان نداريد و او هيچ برنامه تربيتي خاصي ندارد. اين قضيه به‌ويژه براي كودكان زير 10 سال كه براي شكل‌گيري رفتارهايشان نيازمند نظارت مستقيم شما هستند، حائز اهميت است.
بچه‌‌ها در اين سن هنوز به اين قدرت تشخيصي نرسيده‌اند كه نبايد در محيط جديد دچار تغيير رفتار شوند و به همين دليل تمام آنچه تحت عنوان قوانين تربيتي آموخته‌اند و در خانه لازم‌الاجرا بوده را تعطيل مي‌پندارند.
در مورد تقاضاي خاصي كه بچه‌ها دارند مانند برداشتن اشيا يا وسايلي كه متعلق به آنها نيست، ذكر اين نكته ضروري است كه شما به عنوان والدين كودك بايد قبل از رفتن به ميهماني يا هر محيط جديدي با او صحبت كنيد اما اينكه چه بگوييد و چگونه با او حرف بزنيد، خيلي اهميت دارد.
به كودك بگوييد قرار است به كجا برويد، در آنجا امكان ملاقات چه افرادي وجود دارد، مدت زماني كه در آنجا خواهيد بود چقدر است و در نهايت چه انتظاراتي از او داريد.
هرچه بچه‌هايتان كم‌سن‌تر باشند، لازم است اين اطلاعات را به صورت جزيي‌تر با آنها در ميان بگذاريد. حتي اگر او يك كودك نوپاست و مفهوم زمان را درك نمي‌كند، بايد از كلماتي استفاده كرد كه برايش قابل‌درك باشد. «داريم مي‌رويم خونه خاله اينا و تا شب، يعني موقعي كه شام بخوريم آنجا مي‌مانيم. از تو انتظار دارم فقط چيزهايي را كه با خودت مي‌بري برگرداني.» بايد انتظارات خود را به صورت مثبت مطرح كنيد. گفتن چنين جملاتي غلط است: «انتظار ندارم اسباب‌بازي‌ها و وسايل دخترخاله‌ات را برداري يا به وسايل خانه خاله اينا دست بزني!»، «حق نداري مثل دفعه قبل به وسايل خانه آنها يا اسباب‌بازي‌هاي بچه‌هايش دست بزني!»
وقتي شما با او در مورد همه چيز حتي رفتارهايي كه از او انتظار داريد به صورت مثبت صحبت كنيد، زودتر به نتيجه خواهيد رسيد. اگر كودك شما عادت كرده به هر كجا مي‌رود درخواست كند متعلقات ديگران را بردارد و آنها هم از روي تعارف آن درخواست را اجابت مي‌كنند، بايد با لحني مهربان و قاطع به او بگوييد: ببين عزيزم، امشب مي‌خواهيم براي شام به منزل عموجان برويم. از تو انتظار دارم يكي از اسباب‌بازي‌ها يا كتاب‌هايي كه دوست داري با خودت بياوري و همان را فقط همان را با خود برگرداني. اگر اين قانون را اجرا كني يك جايزه برايت دارم.»
در نظر گرفتن جايزه فوري بلافاصله بعد از اينكه از ميهماني خارج شديد، ايده خوبي است و مي‌توانيد اثرات مثبت آن را ببينيد. در كيفتان يك گل‌سر يا تل قشنگ، يك خوراكي جالب يا يك پازل دستي كوچك داشته باشيد و به محض اينكه او برخلاف هميشه با خوبي و خوشي خداحافظي كرد و از ميهماني به همراه شما خارج شد آن جايزه را از كيفتان درآوريد و از او تشكر كنيد كه قانون تعيين شده را رعايت كرده است.
براي بچه‌هايي كه هميشه موقع خداحافظي قشقرق به راه مي‌اندازند و دلشان نمي‌خواهد محل ميهماني را ترك كنند يا آنقدر بدقلقي مي‌كنند كه صاحبخانه از شما تقاضا كند با درخواست او موافقت كنيد نيز اين راهكار جايزه فوري جواب مي‌دهد. به شرط اينكه اين قانون را از قبل به اطلاع كودك رسانده باشيد. قبل از خروج از منزل به كودكتان بگوييد: «انتظار دارم اين قانون را رعايت كني. با من و پدرت هر جايي كه رفتيم با ما هم به خانه برمي‌گردي! حتي اگر خاله، دايي، مادربزرگ و... اصرار كنند كه بماني!» البته لازم است در مورد اين قانون لازم‌الاجرا با آشنايان و به‌خصوص افرادي از خانواده كه بسيار با شما در ارتباط هستند مانند مادربزرگ‌ها يا خاله و عمه‌اي كه با بچه ارتباط بيشتري دارند، صحبت كنيد و بگوييد چه برنامه‌اي داريد و چه قانوني تعيين كرده‌ايد. با اين اطلاع‌رساني به فاميل صميمي‌تان مانع از اما و اگرهاي آنها مي‌شويد. «بگذار دو ساعت بماند خودم آخر شب مي‌آورمش!»، «اينجا خانه دايي است. عيبي ندارد. اين وسايل را بردار دايي جان!» اين اما و اگرها اغلب اوقات از قاطعيت و جديت شما مي‌كاهد و بچه‌ها مي‌فهمند كه جاي تخطي از قوانين تعيين‌شده وجود دارد.
حتي لازم است قوانين تنبيهي و جدي شما را نزديكان‌تان بدانند. به‌عنوان نمونه مادربزرگ يا خاله مي‌داند اگر علي كوچولو موقع خداحافظي با گريه و زاري راضي شود همراه والدينش برود دفعه بعد كه قرار باشد به منزل خاله برود او را نمي‌آورند. با اين حال فراموش نكنيد هر بار كه راهي ميهماني مي‌شويد لازم است به بچه‌ها يادآوري كنيد انتظارات‌تان چيست و قوانين كدامند البته با جملات مثبت. مطمئن باشيد اگر يك بار پسركوچولوي شما تجربه كند، اين قشقرق‌ها چه عاقبتي خواهد داشت ديگر آن را تكرار نمي‌كند. «ما ظهر مي‌خواهيم به خانه عمه جان برويم اما چون طبق قانون،‌ تو به خاطر رفتار دفعه قبلت موقع خداحافظي از اين ميهماني محروم هستي، تو را به خانه مادربزرگ مي‌رسانيم.» يادتان باشد براي بچه‌اي كه دوست دارد به آن ميهماني بيايد و با همسالان خود خوش بگذراند اين نيامدن بزرگ‌ترين تنبيه است حتي اگر منزل مادربزرگ يا خاله را خيلي دوست داشته باشد. او را با روي خوش به محل مورد نظر مي‌رسانيد و مي‌گوييد: «خداحافظ عزيزم، ميهماني خانه عمه جان تا بعدازظهر ساعت 4 است و طبق قرار قبلي تو نمي‌تواني بيايي. عصري به دنبالت مي‌آييم و از جلسه بعد مي‌تواني با ما همراه شوي البته به شرط اجراي قوانين.»
به‌خاطر رفتاري كه با پسربچه يا دختربچه 4، 5 ساله‌تان مي‌كنيد دلگير نشويد و احساس گناه نكنيد. كافي است وقتي بعد از ميهماني به سراغش رفتيد به او بگوييد: «اميدوارم دفعه بعد تو با رفتار خوب و خوشحال از عمه جان و پسرعمه‌ات خداحافظي بكني تا بتوانيم هميشه تو را همراه خود ببريم. اين‌طوري هم از ميهماني عمه محروم نمي‌شوي و هم جايزه مي‌گيري و به همه خوش مي‌گذرد.»
در يك كلام مي‌خواهم بگويم بايد به قوانيني كه مي‌گذاريد پايبند باشيد. نكته مهم اينكه هرگز براي تنبيه يك محروميت عاطفي را در نظر نگيريد. به عنوان نمونه گاهي تا يك هفته با بچه حرف نمي‌زنند يا به او لبخند نمي‌زنند. رفتار شما بايد طوري باشد كه او بفهمد محروميت شما فقط براي همان دفعه است. توصيه ديگر اينكه به والدين توصيه مي‌كنيم زمان ميهماني را كوتاه‌تر كنند. بسياري از بچه‌ها به خصوص اگر كم‌سن باشند در ساعات طولاني ميهماني بدقلق مي‌شوند. نكته پيشگيرانه ديگر اينكه از خانه براي بچه‌هايمان اسباب‌بازي يا خوراكي‌ خاصي ببريم. دقت كنيد يك كودك 8 ساله يك ساعت با اسباب‌بازي‌هايش بازي مي‌كند اما در 3 و 4 سالگي اين كودك نياز دارد در مدت يك ساعت چند اسباب‌بازي متنوع را امتحان كند چون حوصله‌اش سر مي‌رود و بايد تنوع زيادي را پيش‌روي او قرار داد تا از بدقلق‌شدن‌اش كاست.
نگاه دوم/ دكتر محمدرضا خدايي/ روان‌پزشك، عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توان‌بخشي

مرغ همسايه براي بچه‌ها هميشه غاز است
 

يكي از خصوصيات ذاتي بچه‌ها اين است كه محيط‌هاي جديد، هيجان و تنوع را دوست دارند. معمولا محيط خانه و وسايل آن براي بچه‌ها، حالتي روتين، معمولي و روزمره دارد و بچه‌ها براي فرار از اين محيط ايستا، دوست دارند كه محيط‌هاي جديد مانند خانه مادربزرگ، خاله يا ساير اقوام و دوستان را از ديد خودشان تجزيه و تحليل كنند. براي بچه‌ها، هميشه مرغ همسايه غاز است! يعني هر چقدر هم كه مادرشان در خانه به آنها رسيدگي كند يا برايشان غذاهاي خوشمزه بپزد، باز هم غذاي ساده همسايه يا مادربزرگ را ترجيح مي‌دهند! اين خصوصيت اخلاقي فرشته‌هاي كوچك، به خاطر همان حس تنوع‌طلبي و هيجان‌طلبي آنها است. بيشتر وقت‌ها، والدين از ما مي‌پرسند كه اشكالي ندارد اگر به فرزندم اجازه بدهم خانه مادربزرگ يا ساير اقوام بماند؟ يا اينكه چطور به كودكم ياد بدهم كه وجه تمايزي بين خانه مادربزرگ‌ و خانه همكار وجود دارد و او گاهي مي‌تواند خانه مادربزرگش بماند اما خانه همكارم نه؟! در پاسخ به چنين والديني بايد بگويم كه اگر بچه هر چند وقت يكبار دلش خواست كه ساعات بيشتري را در خانه مادربزرگ، خاله يا عمويش به تنهايي بماند، اشكالي ندارد و نبايد در اين‌باره زياد سخت‌گيري شود. اما اگر اين علاقه به ماندن خانه اين و آن در بچه شديد و تكرار شود، بايد علت و راه حل رفع آن را پيدا كرد. دليل اينكه بچه‌ها دوست دارند گاهي خانه اقوام يا بيشتر مادربزرگ و پدربزرگشان بمانند، اين است كه معمولا مادربزرگ‌ها حامي و مدافع بچه‌ها در برابر پدرومادرشان هستند و به خاطر بازنشسته بودن، مي‌توانند ساعت‌هاي بيشتري را در كنار نوه‌هايشان بگذرانند و آنها را از حمايت عاطفي بيشتري هم برخوردار كنند. بنابراين، علاقه به حمايت‌هاي عاطفي بيشتر مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها است كه بچه‌ها را به سمت خانه‌ها آنها مي‌كشاند.
از طرف ديگر هم، بچه با اقوامي مانند خاله و عمو و... احساس راحتي و نزديكي دارد و باز هم به خاطر محبت آنها جذب رفتن و ماندن در خانه‌شان مي‌شود. با اين تفاسير، همان‌طور كه گفته شد، والدين نبايد نسبت به علاقه فرزندان خود براي ماندن پيش مادربزرگ يا اقوام نزديك، خيلي خط‌كش‌وار و سرسختانه رفتار كنند و بايد به آنها اجازه دهند كه هرچند وقت يكبار، مطابق ميلشان عمل كنند. اما اين توصيه‌ تنها در مورد اقوام نزديك است و به هيچ‌وجه توصيه نمي‌شود كه شما فرزند‌تان را پيش همسايه يا دوست و همكار بگذاريد. شما بايد با آرامش و مهرباني، قبل از رفتن به ميهماني‌هاي دوستانه، به فرزندتان بگوييد كه چون نمي‌دانيد محيط‌خانه دوست يا همكارتان چگونه است پس نمي‌توانيد به او اجازه بدهيد كه شب را آنجا بماند. نكته يا بهتر بگويم، سوال بعدي اين است كه اگر علاقه فرزندمان نسبت به ماندن در خانه مادربزرگ يا ساير اقوام، بيش از اندازه بود، چه كار كنيم؟ پاسخ اين سوال هم اين است كه ما بايد هرچه سريع‌تر، علت اين علاقه را پيدا كنيم و درصدد رفع آن بربياييم. شايد بچه‌ ما محيط خانه را دوست ندارد، شايد تحمل خانه و اعضاي آن برايش رنج‌آور است و او در اين خانه احساس افسردگي مي‌كند كه مدام دوست دارد در خانه ديگران بماند. ببينيد! وقتي كه فرزند 4 تا 5 ساله‌ ما، مدام دوست دارد كه بيرون از محيط خانه باشد، ما بايد توجه بيشتري به رفتارهاي بين فردي و رفتار خودمان با فرزند يا فرزندان‌مان داشته باشيم. به عنوان نمونه وقتي كه ما يك فرزند 4 ساله و يك فرزند 8 ماهه را در خانه داريم و فرزند 4 ساله‌مان دوست دارد كه مدام بيرون از محيط خانه باشد، شايد نمي‌تواند رفتار و محبت والدين خود را نسبت به فرزند كوچك‌تر تحمل كند. يكي از بزرگ‌ترين مشكلات اين است كه فكر مي‌كنيم بچه‌ها بايد منطق و تجربه ما را داشته باشند و آنها روحيه‌اي مانند ما دارند و فقط ابعاد بدنشان كمي كوچك‌تر است! در صورتي كه اين‌طور نيست.
رفتار والدين با يكديگر، با فرزند كوچك‌تر و با فرزند بزرگ‌تر، مي‌تواند تاثير مستقيمي روي بچه‌ها داشته باشد به صورتي كه باعث گريز آنها از محيط خانه شود. يك بچه 4 ساله ممكن است در ذهن خودش، از به بي‌عدالتي‌اي كه والدين در حق او روا مي‌دارند و به فرزند كوچك‌تر اهميت بيشتري مي‌دهند، رنج ببرد. با اين حساب، وقتي فرزند بزرگ‌تر شما، مدام اصرار مي‌كند كه خانه اين و آن بماند، مي‌خواهد با زبان بي‌زباني به شما بگويد كه محيط خانه برايش امن نيست و او از اين وضعيت خسته شده است. حتما الان مي‌پرسيد كه پس چاره چيست؟ چاره اين است كه پدرومادرها در درجه اول، محيط خانه را براي فرزندشان امن و بدون استرس كنند و از بحث كردن جلوي بچه‌ها بپرهيزند و جايگاه هر كس را هم تعريف كنند. به عنوان نمونه به فرزند 4 ساله‌شان بگويند كه اين بچه كوچك‌تر چندماهه، خواهر يا برادر كوچولوي او است و نمي‌تواند بدون حمايت او زندگي كند. بهتر است كه والدين فرزندان بزرگ‌تر را در كارهاي غيرفيزيكي،درگير كنند. به عنوان نمونه به آنها بگويند كه فرزند كوچك‌تر، علاقه زيادي به او دارد و در نتيجه او مي‌تواند بچه را بخنداند يا با او بازي كند و اين طوري، هر 2 تايشان ساعت‌هاي شادي را در كنار همديگر داشته باشند. يكي ديگر از راه‌هاي شاد و امن كردن محيط خانه براي كودك اين است كه والدين، تشويق‌هايي را متناسب با كاري كه آنها انجام مي‌دهند برايشان در نظر بگيرند و يك برچسب ستاره‌اي يا حتي يك بازي فكري يا هيجاني برايشان بخرند. يكي از مهم‌ترين و موثرترين راه‌حل‌هايي هم كه براي اصرار نداشتن فرزندان به ماندن در خانه ديگران وجود دارد، رفتارآموزي به آنها با رفتار درست است. يعني اينكه وقتي شما مي‌خواهيد از خانه‌ مادربزرگ برگرديد و فرزندتان اصرار به ماندن دارد، به او بگوييد كه عزيزم اگر تو به خانه نيايي، من و خواهر يا برادر كوچكت دلمان برايت تنگ مي‌شود و غصه مي‌خوريم! يا حتي مادربزرگ بگويد كه شما همه با هم يك خانواده هستيد و اگر مي‌خواهيد، مي‌توانيد همه با هم آنجا بمانيد. بنابراين، بايد رفتار صحيح را با الگوهاي عملي به بچه‌ها آموخت و نه با نصيحت.
در مورد اين نكته هم كه ما چطور بايد به فرزندمان بياموزيم كه مدام وسايل يا اسباب‌بازي ديگران را نخواهد بايد بگويم كه تنها با صحبت كردن و مهرباني مي‌توان اين نكات را به فرزندان آموخت. به‌عنوان نمونه به فرزندمان بگوييم: «علي‌آقا يا زهرا خانم! تو فعلا اين وسيله را نياز نداري و جايي هم در اتاقت براي قرار دادن آن نداري، پس آن را برگردان تا من هم هر وقت كه لازم بود، يكي بهتر از آن را برايت بخرم.» تنها نكته‌اي كه بايد در رفتار با بچه‌ها رعايت كرد اين است كه با خشونت با آنها برخورد نكنيم تا نتيجه خوبي به‌دست بياوريم.
منبع:www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط