ژئوپليتيک شيعه در لبنان (1)
نويسنده: دكتر حسن تلاشان
قبل و بعد از جنگ 33 روزه
چكيده
قبل از جنگ را مي توان به سه دوره تقسيم كرد:1.دوران ضعف ژئوپليتيكي مربوط به قبل از دهه ي 1960 م؛ 2.آغاز دوران ژئوپليتيكي كه با فعاليت امام موسي صدر آغاز شد ؛ 3.آغاز گسترش قلمرو ژئوپليتيكي كه با مقاومت غير رسمي حزب الله در مقابل متجاوزان صهيونيستي در 1982 آغاز شد و با اقدامات رسمي نظامي تحت عنوان مقاومت اسلامي و مشاركت فعال سياسي در انتخابات مجلس و شوراهاي شهر و روستا تداوم يافت.
تفاوت اصلي دوره بعد از، گسترش و تثبيت وزن و قلمرو ژئوپليتيكي شيعه در لبنان است؛ به طوري كه تصميم سازي در لبنان بدون توجه به خواست و اراده ي شيعيان امكان پذير نمي باشد. در سطح بين المللي بسياري از دولت ها و ملت ها اقدامات نظامي و سياسي حزب الله را مشروع قلمداد كرده ، مورد حمايت قرار داده اند؛ در همين راستا سيد حسن نصرالله به عنوان محبوب ترين چهره ي سياسي جهان عرب مطرح شده است.
كليد واژه ها :ژئوپليتيک شيعه، لبنان، جنگ 33 روزه.
مقدمه
تهاجم گسترده رژيم صهيونيستي در سال 2006 و با حمايت قدرت هاي غربي به ويژه امريكا و برخي از كشورهاي منطقه، در همين راستا شكل گرفت. اين تهاجم به طور عمده عليه شيعيان و جنبش حزب الله سامان دهي شده بود. بنابر اعتراف مقامات رژيم اسرائيل، بعد از 33 روز جنگ شديد در زمين ، هوا و دريا كه به طور عمده عليه غير نظاميان بود، شكست بي سابقه اي نصيب آنها شد؛ بنابراين تبيين جايگاه ژئوپليتيكي شيعيان بعد از اين پيروزي، از اهميت ويژه اي برخوردار است.درک اين جايگاه، براي تبيين رفتار سياسي تمام بازيگران صحنه ي لبنان امري ضروري است. به نظر مي رسد جامعه ي شيعيان اين كشور به ويژه جنبش مقاومت حزب الله بر اساس شرايط ژئوپليتيكي شيعه تغييرات لازم را در رفتار سياسي و نظامي خود ايجاد كرده است.
براي درک دقيق شرايط موجود، لازم است شرايط قبل از جنگ به رشته ي تحليل درآيد ؛ بنابراين در پژوهش حاضر به مقايسه ي ژئوپليتيک شيعه قبل و بعد از جنگ پرداخته شده است. متأسفانه به رغم اهميت موضوع با اين نگرش و به صورت مقايسه اي هيچ گونه پژوهشي انجام نشده است.
تعريف مفاهيم
ژئوپليتيک
فرنسوآ توال در بررسي خود درباره ي مفهوم ژئوپليتيک شيعه اظهار مي كند: درگيري هاي اخير در دنيا همانند انقلاب اسلامي در ايران و يا رخدادهاي لبنان، شيعه گري را به صورت يک عامل ژئوپليتيک در خط مقدم صحنه ي بين المللي قرار داده است. وي در تحليل كانون هاي نهضت شيعي، از دو مفهوم ژئوپليتيک استفاده مي كند:
1.ژئوپليتيک داخلي كه عبارت است از : گستره و شدت تأثيرگذاري هر جامعه ي شيعي بر مجموعه تحولات و سياست هاي داخلي يک كشور؛
2.ژئوپليتيک خارجي كه عبارت است از قدرت تأثيرگذاري جامعه ي شيعي بر تحولات و سياست هاي منطقه اي و بين المللي (توال ، 1379،ص6).
وزن ژئوپليتيكي شيعه در نقاط مختلف، زماني افزايش مي يابد كه با مزيت هاي خاص ژئوپليتيک ،همچون منبع تأمين انرژي، منابع آب، مراكز و مؤسسات تاريخي، ديني، توريستي و مانند آن و يا تأثيرگذاري در سرنوشت يک بحران منطقه اي همچون مسئله فلسطين و... همراه باشد؛ بنابراين مي توان اذعان كرد جامعه ي شيعيان لبنان به علت مزيت هاي خاص ، همچون تأثيرگذاري بر روند مسئله فلسطين و هم مرز بودن با اسرائيل ، از قلمرو ژئوپليتيكي داخلي و خارجي برخوردار است كه در اين نوشتار سعي شده گستره ي ژئوپليتيكي جامعه ي شيعيان در لبنان ، قبل و بعد از جنگ 33 روزه تبيين گردد.
ژئوپليتيک شيعه تا جنگ 33 روزه
الف. از آغاز تا سال 1978
هر چند به واسطه ي حضور علما و طبقه ي كوچک جديدي به نام «زعما»كه از وضعيت اقتصادي خوبي برخوردار بودند، تجديد حيات ادبي و بيداري سياسي نسبي اي به وجود آمده بود ، اما همچنان اكثريت شيعيان از لحاظ جغرافيايي در انزوا از جهت سياسي و اقتصادي ضعيف بودند.
در اواخر دهه شصت امام موسي صدر، يكي از رهبران مذهبي كه از ايران به لبنان مهاجرت كرد، خواستار اصلاحات اجتماعي شد. وي با درايت و زيركي اي كه داشت، توانست شبكه ي نيرومندي در جنوب لبنان تحت عنوان «حركة المحرومين»ايجاد كند. رشد آگاهي در جامعه ي شيعه لبنان با اقدامات امام موسي صدر آغاز شد. پس از مدتي وي سازمان نيروهاي شبه نظامي را تأسيس نمود و آموزش به جوان هاي شيعه را آغاز كرد. مدتي بعد موجوديت آن تحت عنوان «سازمان امل» (افواج المقاومة اللبنانيه )اعلام شد. اين سازمان نقش بسيار مهمي در حوادث بعدي در لبنان ايفا كرد و به صورت هويت سياسي شيعيان لبنان درآمد. امام موسي صدر هدف از ايجاد «حركة المحرومين» ـ كه بعدها جنبش امل جايگزين آن شد ـ را كه محرويت زدايي از كليه ي محرومان لبناني اعم از شيعه ، سني ، مسيحي و... اعلام كرد؛ از همين رو ديدگاه طايفي را در ايجاد آن رد كرد، ولي بعدها در عمل ، تنها شيعيان خود را وابسته به جنبش امل دانسته ، طوايف ديگر لبناني از ورود به آن امتناع ورزيدند.
ب. از سال 1978تا 1985
حمله ي اسرائيل به لبنان در ژوئن 1982 بي ترديد در بسيج سياسي و نظامي جامعه ي شيعيان كه دچار چند دستگي بودند، تأثير شگرفي داشت و از اين رهگذر تجارب ارزشمندي نصيب اين گروه ها كرد. جرقه هاي تشكيل مقاومت اسلامي در برابر اشغالگران از همين زمان زده شد؛ در اين راستا گروه هاي شيعه توانستند تشكيلات واحدي ايجاد كنند. اين سياسي شدن و متشكل شدن مجموعه هاي مقاومت شيعي، درنهايت بستر لازم را براي تولد جنبش حزب الله لبنان فراهم كرد. اولين آثار اين مقاومت، سه روز پس از تهاجم اسرائيل آشكار شد. در آن روز عده اي از جوانان شيعه توانستند با سلاح هاي سبک، راه را بر اسرائيلي ها در دروازه ي جنوبي بيروت ببندند. اين پيروزي در گسترش ايده ي مقاومت تأثير شگرفي بر جاي گذاشت (عليخاني ، 85/5/4). همين جوانان كه به انديشه ي نوظهور مقاومت اسلامي پيوسته بودند، حزب الله را تشكيل دادند.
در مجموع، عوامل زير در شكل گيري حزب الله نقش داشته اند:
1.تأثير آموزه هاي انقلاب اسلامي ايران بر لبنان به ويژه شيعيان؛
2.محروميت و فقدان عدالت اجتماعي در جامعه ي مسلمانان و ناكارآمدي ساختار حكومتي موجود؛
3.جنگ هاي داخلي و فروپاشي نظام دموكراسي اجتماعي وناديده گرفتن حقوق سياسي فرهنگي و ... شيعيان؛
4.افزايش تجاوزات رژيم صهيونيستي به مناطق جنوبي براي تضعيف جايگاه مسلمانان؛
5.تحولات منطقه اي نظير مذاكرات صلح اعراب و اسرائيل و مداخله ي گسترده
كشورهاي بيگانه در مسائل لبنان (سرخيل ، 1387،ص77).
در يازدهم نوامبر 1982، اولين عمليات شهادت طلبانه عليه مقر فرماندهي ارتش اسرائيل توسط شهيد احمد قيصر انجام و منجر به هلاكت 76 افسر و سرباز اسرائيلي شد. هنگامي كه تشكيلات و سازماندهي حزب الله و مقاومت (شاخه ي نظامي آن) استحكام لازم را پيدا كرد، حزب الله دريافت كه بايد هويت مقاومت اسلامي را اعلام كند؛ اگر چه عدم اعلام هويت ، مقاومت را از ضربه پذيري و نابودي زودرس محفوظ داشت ، اما از نظر دستاوردهاي سياسي ، حزب را در حاشيه ي ديگر گروه هاي سياسي قرار مي داد؛ از اين رو در 6 ژانويه 1984، مقاومت اسلامي در لبنان با صدور اولين بيانيه ي نظامي با امضاي مقاومت اسلامي اعلام موجوديت كرد؛ در واقع نياز حزب الله به حضور سياسي باعث شد مقاومت اسلامي به شكل مستقل و رسمي به فعاليت خود ادامه دهد. بعد از مدتي اندک ، حزب الله توانست مقاومت راعلاوه بر بعلبک به مناطق ديگر ، از جمله بيروت و مناطق جنوبي لبنان گسترش دهد.
سرانجام فشارهاي نظامي حزب الله در طول سال هاي 1983 و 1984 رژيم اسرائيل را واداشت در چهاردهم ژانويه 1985 تصميم به عقب نشيني بگيرد. اين عقب نشيني به سمت باريكه ي كمربند امنيتي از فوريه 1985 آغاز شد و اسرائيل اولين شكست رسمي خود را تجربه كرد. همزمان با شروع اين عقب نشيني از شهر صيدا ، حزب الله در يک گردهمايي رسمي در شانزدهم فوريه 1985 با صدور نامه اي ، براي اولين بار هويت ، استراتژي و برنامه ي ايدئولوژيک خود را اعلام كرد(اسدالهي ، www.bashgah.com).
نقش بلامنازع حزب الله در رهبري و سازماندهي مقاومت هاي مردمي و پرهيز از بزرگ نمايي اختلافات ميان احزاب رقيب در رويارويي با اسرائيل ، در كنار موفقيت كم نظير اين حزب در عقب راندن رژيم صهيونيستي به كمربند امنيتي ، موجب شد جايگاه حزب الله نه تنها در عرصه ي داخلي ، بلكه در عرصه هاي بين المللي ارتقا يابد و كسب مشروعيت بين المللي اين حزب سير صعودي يابد. اين واقعيت حتي در ميان اظهارات سران رژيم صهيونيستي نيز مشهود بود. صريح ترين اعتراف توسط اسحاق رابين ، وزير دفاع وقت اظهار شد. وي گفت :«حمله ي نظامي اسرائيل باعث شد تا غول شيعه از بطري خارج شود» (www.alikhani.net). نوع اقدامات و مواضع حزب الله باعث شد تا به سرعت موقعيت و قلمرو ژئوپليتيک شيعه در داخل و خارج گسترش يابد.
ج.1985 تا آغاز جنگ
در دهه نود ميلادي، رژيم صهيونيستي با استفاده از شرايط مذكور، دو عمليات بزرگ به نام هاي «تسويه حساب»و «عمليات خوشه هاي خشم» را عليه لبنان به اجرا گذاشت. در عمليات اول هدف اسرائيلي ها، از بين بردن رابطه ي شيعيان و طوايف مختلف با حزب الله بود، اما نتيجه ي معكوس داد. اين عمليات نه تنها باعث از بين رفتن رابطه ي حزب الله با شيعيان نشد، بلكه باعث همبستگي ملي ميان تمام طوايف مذهبي لبنان درباره ي مشروعيت مقاومت شد. عمليات خوشه هاي خشم ، يكي از گسترده ترين عمليات اسرائيل براي سركوب حزب الله بود كه شانزده روز به طول انجاميد. در اين دوره ، فاجعه روستاي «قانا» توسط رژيم صهيونيستي به وقوع پيوست كه محكوميت جهاني را به همراه داشت. حزب الله در پاسخ به اين تهاجم، نيروهاي صهيونيستي مستقر در شهرک هاي يهودي نشين را زير آتش موشک هاي خود قرار داد و ضمن به نمايش گذاشتن قدرت و توان دفاعي خود، آنان را وادار به عقب نشيني از مواضع خود كرد. اسرائيل مجبور شد از حمله به مناطق مسكوني تا حد زيادي پرهيز كند و باعث به دست آوردن رسميت بيشتر مقاومت عليه اشغالگري شود(سرخيل ، همان ، ص120-121).
فشارهاي حزب الله آنچنان افزايش يافت كه يكي از محورهاي مبارزات انتخاباتي نخست وزيران اسرائيل در سال 1999 ، وعده ي عقب نشيني از خاک لبنان به رأي دهندگان بود. ايهود باراک تنها رقيب نتانياهو در مبارزه ي انتخاباتي ، وعده داد در صورت پيروزي ، ارتش اسرائيل را در مدت يک سال از جنوب لبنان خارج كند. پس از پيروزي وي ، در بامداد 24 مي 2000 و زماني كه مذاكرات مسئولان امريكايي و اسرائيلي براي حل مشكل خاورميانه راه به جايي نبرده بود ، ارتش اسرائيل در يك حركت يكجانبه و بدون گرفتن امتيازي از حزب الله از اراضي اشغالي جنوب لبنان عقب نشيني كرد. دولت لبنان بعد از آن 25 مي 2000 را روز مقاومت و آزادسازي اعلام كرد.
اين شكست بزرگ، علاوه بر استحكام بخشيدن به مواضع حزب الله باعث شد سيد حسن نصرالله به موفقيتي بي سابقه در ميان اعراب دست يابد و به عنوان مهم ترين شخصيت جهان عرب شناخته شود؛ از سوي ديگر حزب الله لبنان با تكيه بر اين موفقيت توانست حضور خود را در صحنه ي سياسي لبنان تقويت كند؛ به طوري كه علاوه بر حضور پر تعداد در پارلمان ، تعدادي از وزارت خانه ها را نيز در اختيار بگيرد. مهم ترين دستاوردها و پيامدهاي اين عقب نشيني عبارت بودند از :
1.اثبات شكست پذيري ارتش اسرائيل در نزد مردم دنيا؛
2.تثبيت موقعيت حزب الله به عنوان سمبل مقاومت در سطح داخلي و خارجي.
از اين پس حزب الله با حفظ «استراتژي مقاومت»استراتژي هاي سياسي را نيز در پيش گرفت و به بازيگري فعال در لبنان و منطقه تبديل شد (همان ، ص97-98). در شرايط گفته شده ، جامعه ي شيعيان به تأثيرگذارترين طايفه در كشور خود تبديل شدند.
در راستاي استراتژي هاي سياسي، حزب الله در سال 1992به اين نتيجه رسيد كه با شركت در انتخابات و حضور در مجلس، حوزه نفوذ خود را براي تأمين منافع مردم و جريان مقاومت، گسترش دهد. موفقيت حزب الله در كسب نمايندگي مردم در اين انتخابات ، باعث توسعه ي حوزه تأثيرگذاري آنها شد. در جريان مبارزات انتخاباتي اين سال، حزب الله با توجه به شرايط جديد با برخي از گروه هايي ائتلاف نمود كه تا چندي قبل با هم مي جنگيدند : نامزدهاي انتخاباتي حزب الله با نامزدهاي جنبش امل، حزب كمونيست، حزب قومي سوري و حزب بعث در يک فهرست ائتلافي در كنار هم قرار گرفتند(شرارة ، 1988، ص 126).
در انتخابات سال 1992 حزب الله تصميم گرفت در جنوب با نبيه بري ائتلاف كند؛ زيرا معتقد بود حساسيت ناشي از جنگ امل و حزب الله همچنان باقي است و در صورت مقابله ي اين دو تشكيلات در انتخابات، امكان از سر گيري درگيري ها ميان هواداران آنها وجود دارد. حزب الله بدين وسيله به گسترش فعاليت هاي سياسي خود مبادرت ورزيد و آن را وسيله اي براي ايجاد همبستگي در بين شيعيان لبنان قرار داد.
با اين شيوه، علاوه برپيروزي چشمگير، حزب الله در انتخابات 1992 توانست زير لواي سياست «ائتلاف» و «مصالحه» به توافق هاي مهمي دست يابد. دكتر نزار حمزه، استاد دانشگاه امريكايي بيروت در اين خصوص مي گويد :«ديگر گروه ها و شخصيت ها، در مقابل اين تاكتيک حساب شده ي حزب الله غير حرفه اي (آماتور) جلوه كردند» (حمزه، 1372، ص38). اين پيروزي چشمگير باعث شد سيد حسن نصرالله در ارزيابي دستاوردهاي پارلماني حزب تأكيد كند:«آزمون ورود به پارلمان، آزمون مثبتي بوده است و به همين علت، حزب الله در انتخابات آينده نيز شركت خواهد كرد»(مجله البلاد، 12 اكتبر 1994).
شيخ نعيم قاسم درباره ي ائتلاف هاي انتخاباتي حزب الله اظهار كرد:«امكان ائتلاف با تمام احزابي كه با اسرائيل ارتباط ندارند، وجود دارد» (السفير ، 12 اكتبر 1995). بدين صورت حزب الله پيروزي هاي خود را در انتخابات 1996 تكرار كرد و پس از عقب نشيني رژيم صهيونيستي از خاک لبنان، به عنوان قدرت اول شيعه در مبارزات انتخاباتي سال 2000 شركت كرد.
شوراهاي شهر و روستا در لبنان، از جايگاه ويژه اي برخوردارند؛ زيرا انتخابات شهرداران و كدخدايان روستا بر عهده آنهاست و جزئي از قوه ي مجريه محسوب مي شوند؛ ضمن آنكه قسمت عمده ي بودجه آنها توسط دولت تأمين مي شود. پيروزي در اين انتخابات به معناي كسب قدرت اجرايي در نظام سياسي ـ اجتماعي لبنان است. در جريان اين انتخابات حزب الله به پيروزي چشمگيري دست يافت؛ بدين صورت حزب الله بعد از مشاركت در پارلمان كه تنها جنبه ي قانوگذاري دارد، با پيروزي در اين انتخابات توانست به قوه ي مجريه نيز راه يابد. اين تدبير حزب الله منجر به افزايش قدرت حزب و در نتيجه شيعيان شد (اسدالهي ، 1382 ، ص216-217).
منبع: فصلنامه شيعه شناسي شماره 27
/ن