ميدان نقش جهان (4)

«طرح عالي ميدان شاه که درازاي آن تقريباً يک سوم ميل و پهناي آن يک دهم ميل است،درنخستين نظرنشان مي دهد که شالوده اي که نقشه ي شهربرآن تنظيم گرديده،تا چه حد وسيع بوده است.مسجد شاه و عالي قاپو و مدخل بازار بزرگ و مسجد شيخ لطف الله با گنبد زيباي آن زينت بخش اين ميدان باشکوه مي باشد.تمام اين ساختمان ها که در
يکشنبه، 24 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ميدان نقش جهان (4)

ميدان نقش جهان (4)
ميدان نقش جهان (4)


 

نويسنده: لطف الله هنرفر




 

توصيف ميدان نقش جهان از سفرنامه ي فردريک چارلزديچاردز
 

فردريک چارلز ريچاردز که در سال 1930 ميلادي برابر با سال 1348 هجري قمري در اصفهان بوده در کتاب سفرنامه ي خود با عنوان «يک مسافرت ايراني » در مورد نقش جهان اصفهان چنين مي نويسد:
«طرح عالي ميدان شاه که درازاي آن تقريباً يک سوم ميل و پهناي آن يک دهم ميل است،درنخستين نظرنشان مي دهد که شالوده اي که نقشه ي شهربرآن تنظيم گرديده،تا چه حد وسيع بوده است.مسجد شاه و عالي قاپو و مدخل بازار بزرگ و مسجد شيخ لطف الله با گنبد زيباي آن زينت بخش اين ميدان باشکوه مي باشد.تمام اين ساختمان ها که در اطراف ميدان واقع شده است، به وسيله تاق نماهايي که نماي خارجي بازاررا تشکيل مي دهد،به يکديگر متصل شده و آن را به صورت يکي از با عظمت ترين ميدان هاي جهان درآورده است.گرچه از لحاظ توجه و مراقبتي که نسبت به آن مبذول مي گردد،نسبت به ديگر ميدان ها درمرتبه ي آخر قرار دارد.
در حضورشاه عباس زنده دل بوده که نخستين باردراين ميدان چوگان بازي کردند و طرح اين ميدان به اندازه اي در طرز اجراي اين بازي مؤثر واقع گرديد که زمين هاي ورزشي (هارالينگام) و ساير زمين هاي ورزشي کم و بيش از روي اين ميدان ساخته شدند. ستون هاي دروازه ي چوگان در زمين بازي ميدان شاه، از سنگ سخت ساخته شده و هنوز باقي ست. درازاي اين زمين 560 يارد (حدود 411 متر) و پهناي آن 170 يارد ( حدود 155 متر ) و فاصله ي بين ستون ها 24 يارد (8 متر) مي باشد. در حال حاضر ورزشي که در اين ميدان معمول مي باشد، دوچرخه سواري است. هنگام عصر ميدان شاه از صداي زنگ و بوق دوچرخه سواران که اغلب آن ها شاگردان دکان هاي بازار بزرگ اصفهان هستند، پر مي شود. آن ها نمي دانند دوچرخه هايي که تازه به کشور آن ها وارد شده،مانند بازي گوي و چوگان قديمي شده است،آن ها با روپوش هايي مانند جامه ي خواب که انتهاي آن را به مچ پاي خود بسته اند و يا آن را لاي دندان هاي خود گذاشته اند درگوشه و کنار ميدان به دوچرخه سواري مشغول اند و از اين کار لذت مي برند. متأسفانه اين منظره به هيچ وجه با جامه هاي رنگارنگ وزيباي جواناني که در بازي گوي و چوگان شرکت مي کردند و اسب هايي که در اين بازي از آن ها استفاده مي شد،شباهتي ندارد. از اين گذشته، عده ي دوچرخه سواران نسبت به مساحت ميدان بسيار ناچيز است، به طوري که به زمين دبستاني شبيه است که در ساعات تعطيل کودکان آن را ترک گفته و فقط چند کودک نگون بخت که از ديگران عقب مانده اند، با يکديگر مشغول بازي هستند. هم اکنون يک اصفهان متجدد از علاقه ي جوانان به اين تفريح جديد استفاده کرده راه جديدي براي تجارت يافته است،وي تعدادي دوچرخه ي کهنه را جمع آوري کرده و با کرايه دادن هر يک از آن ها درمقابل مبلغي کم تر از نصف پني (2) ،براي خود ثروتي گرد آورده است.»(3)

وضع اسفناک ميدان نقش جهان وديگر آثار تاريخي اصفهان در اواخر عهد قاجاريه
 

درتمامي دوره ي سلطنت قاجاريه، غيراز اقداماتي که به وسيله ي حاج محمد حسين خان صدراصفهاني در دوران سلطنت فتحعلي شاه نسبت به تعمير و ترميم آثار دوره ي صفويه دراصفهان به عمل آمد، اقدام اساسي ديگري براي حفظ و نگاه داري اين آثار صورت نگرفت و در نتيجه مقارن با مشروطيت ايران،آثاري مانند هفت دست و آينه خانه و نمکدان و سر در باغ هاي چهارباغ و عمارات داخل باغ ها، ديگر وجود خارجي نداشتند و آن ها را منهدم کرده بودندو آثار موجود ديگر نيز راه زوال و نيستي مي سپردند.
وضع اسفناک آثار باستاني اصفهان در آن زمان از نوشته هاي سياحاني مانند پيرلوتي که دراواخر دوره ي قاجاريه ي اصفهان را ديده بودند،کاملاً مشهود است. اين سياح و نويسنده ي صاحب دل ضمن توصيف ميدان شاه،راجع به خرابي ها چنين مي نويسد:
«هراندازه جلو مي رويم، متوجه مي شويم که مناره ها و گنبد عبادتگاه وسيع و چيزهاي دورتر در عقب صحن مسجد و ايوان خراب و در حال اضمحلال و نابود شدن هستند.»

ميدان نقش جهان (4)

راجع به مدرسه ي سلطاني چهارباغ چنين نوشته است:
«اين مجموعه ي جواهر گران بها را که آفتاب ايران در زير امواج خود با جلال و شکوه مي آرايد،مي بينيم؛اما هنگامي که با دقت توجه کنيم،کهنگي و خرابي نمايان است، قشنگي و زيبايي اين بنا آخرين سرابي است که پس از چند سال نابود مي شود. گنبد شکاف خورده، قسمت هاي بالاي مناره ها ريخته و روپوش مينايي آن ها که رنگش مانند آغاز ساختمان تازه و خرم است، در چند جا ريزش کرده واز اين رو آجرهاي خاکستري رنگ و سوراخ ها و شکاف ها نمايان شده اند و از درون شکاف ها علف ها و گياهان خودرو آويزان است.»
مرحوم محمد علي فروغي ( ذکاء الملک ) در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1306 شمسي با عنوان «مشاهدات و تفکرات درباره ي آثارملي درضمن سفر اصفهان و فارس » به دعوت انجمن آثار ملي مطالبي اظهارداشته که نقل آن کيفيت آثار تاريخي اصفهان را درآن تاريخ روشن مي کند و معلوم مي دارد که تا چه حد وضع آثار باستاني اصفهان اسف انگيز بوده است. فقيد سعيد در سخن راني خود پس از ذکر مطالبي درباره ي نفاست و اهميت جهاني ابنيه ي تاريخي اصفهان که ضمن آن ها از مسجد شاه و مسجد شيخ لطف الله در ميدان نقش جهان و مدرسه ي چهارباغ و تالار اشرف و پل سي و سه چشمه و خواجو نام برده، چنين اظهار داشته است:
«...اما ازتفکراتي که مشاهده ي اين آثار به دست مي دهد،گذشته از محبت و اعجابي که شخص نسبت به صفويه و همت و غيرت و ذوق و سليقه ي آن ها پيدا مي کند،نسبت به حالت حاليه ي آن ها نمي توانيم به زبان بياوريم که چه حالي براي انسان دست مي دهد و شايسته هم نيست که همه چيز در چنين محضري گفته شود.همين قدر عرض مي کنم بدواً من مردد ماندم که عشق و شور و هنرمندي و علو همت مؤسسات و مباشران و موجدان اين آثار را بيش تر مايه ي حيرت بدانم يا پستي و بي همتي و بي لياقتي و بي حسي و شقاوت کساني که اين طور چنين نفايس را مورد بي اعتنايي و بي مبالاتي قرارداده،يا راضي به تخريب آن ها شده اند حقيقتاً اين مسأله براي من معماست که ايراني که داراي آن ذوق وحس است و اين قسم آثاررا ايجاد مي کند،چگونه است که اين اندازه درقدرداني نسبت به آن ها کوتاهي دارد و درصورتي که اين آثار يادگارهاي عزيزپدران ما، مفاخر ملي ما و اسباب اعتبارو آبرومندي و شرافت ما در انظارمردم دنياست،چرا ما هيچ قدر و منزلتي براي آن ها قائل نيستيم؟ اين مساجدي که نام بردم،کاشي هاي آن ها هر کدام جواهري ست گران بها که يک يک مي ريزد و جاي آن سفيد مي ماند،به طوري که شخص با حس چون آن را مي بيند، گويي تيربه چشم مي خورد، ولي کساني که حفظ و سرپرستي اين ابنيه وظيفه ي ديني و ملي آن هاست،به هيچ وجه متأثرنيستند ودر کمال سرافرازي هر روز دراين مساجد رفت و آمد مي کنند.روي آن کاشي ها به قدري گرد و خاک نشسته که آب ورنگ بسياري از آن ها ديده نمي شود،تاق ها، ديوارهاي آن ها شکست مي خورد و کسي غم ندارد.عمارت چهل ستون و عالي قاپو تا چندي قبل زباله دان بودند و فقط پس از تشکيل قشون جديد اصفهان که يکي از مراکز قشوني گرديد، صاحب منصبان اهتمامي کردند و آن ها را از ابتذال و نکبت بيرون آوردند.(4)اين عمارات چنان که عرض کردم،همه مزين به نقوش وتصاوير بوده، ولي دردوره هاي سابق مثل اين که آن ها را ننگ و عاردانسته باشند، روي آن ها را گچ کشيده بودند که اخيراً متصديان حکومت و قشون وقتي که درصدد احياي آن ها برآمده اند،با زحمت زياد گچ ها را از روي تصاويربرداشته اند ولي البته از آب ورنگ و جلوه ي آن ها بسيار کاسته شده و بعضي ازآنها هم به کلي ضايع بوده که اصلاح و استخلاص آن ها ممکن نشده است.عمارات و قصرهاي متعدد ديگر که از صفويه يادگاربوده،بايد شرح و تفصيل آنها را درسياحت نامه هاي اروپاييان که سابقاً به اصفهان رفته و آن ابنيه را ديده اند، خواند و تصاويرآن ها مثل کف دست صاف است. مسجد جامع که به آن اشاره کردم و جامع خصايص قدمت و کهنگي و مزاياي صنعتي مي باشد،چنان خراب شده که عن قريب به جاي اين که محل عبادت و قيام به وظايف ديني باشد،مسکن و مأواي جغد و بوم خواهد بود.»(5)
دورنمايي که مرحوم ذکاء الملک فروغي از بعضي ازآثار تاريخي اصفهان به دست داده ،درحقيقت تصويري از وضع اسفناک کليه ي آثارتاريخي اصفهان در اواخر عهد قاجاريه است.وقتي نسبت به تعميربناهاي عظيم و درجه ي اول اصفهان مانند مسجد شاه و مسجد جمعه و عمارات عالي قاپو و چهل ستون تا اين حد سستي و مسامحه ودر بعضي مواقع ظلم روا مي داشته اند،وضع ابنيه ي تاريخي گمنام شهر اصفهان روشن است که با چه نابه ساماني و آشفتگي و فلاکت تؤام بوده است.يک نظر به عکس هاي کتاب «آثارايران»ازانتشارات اداره ي کل باستان شناسي (جلد دوم ،جزوه ي اول)و (جلد اول، جزوه ي دوم)به زبان فرانسه که اکثر آن ها قبل ازتعميرات اساسي آن ها برداشته شده ،اين حقيقت را به خوبي آشکار مي نمايد.عکس گنبد مسجد شيخ لطف الله دراين مقاله که وضع اين مسجد را قبل از شروع به تعميرآن نمايش مي دهد،نمونه ي بارزي از وضع متأثرکننده ي آثارعظيم اصفهان در اواخر عهد قاجاريه و مقارن تشکيل سلسله ي پهلوي است.
احياي ميدان نقش جهان و ديگر آثار تاريخي و هنري ايران در عصر پهلوي
تشکيل انجمن آثار ملي در سال 1301 خورشيدي با شرکت شخصيت هايي مانند مرحوم مستوفي الممالک و حاج سيد نصر الله تقوي و مشيرالدوله و محتشم اسفندياري و عبدالحسين تمورتاش ( سردار معظم خراساني ) و ذکاء الملک فروغي و ارباب کيخسرو و تدوين قانون عتيقات که در 12 آبان ماه 1309 شمسي به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد و آيين نامه ي آن در 28 آبان ماه 1311 از تصويب هيأت دولت گذشت و کليه ي آثار صنعتي و ابنيه و اماکني را که تا اختتام دوره ي سلسله ي زنديه در مملکت ايران احداث شده،اعم از منقول و نامنقول درتحت حفاظت و نظارت دولت قرار داد،نخستين گام در راه احياي آثار تاريخي اصفهان در عصر پهلوي بايد به شمار آورد.
بعضي از باستان شناسان و ايران شناسان خارجي نيزمانند پروفسور پوپ در توجه دادن ايرانيان به ارزش و اهميت و عظمت وخلاقيت هنرو نفاست آثار تاريخي خود از طريق انتشاررسالاتي مانند «صنايع ايران در گذشته وآينده» و ايراد سخنراني هايي در اين زمينه سهم به سزايي داشته اند.
رضا شاه در بدو جلوس به تخت سلطنت، به احياي صنايع و تشويق هنرمندان و حفظ آثار ملي و ابنيه ي تاريخي و تأسيس موزه وکارگاه هاي قالي بافي و زري بافي و کاشي سازي و خاتم کاري و ترويج خط خوش و تذهيب و ساير هنرهاي زيبا و صميمانه همت گماشت و به دستورآن شاه، دولت در نمايشگاه هاي بين المللي صنايع ايران در آمريکا در سال 1926 مسيحي (1344 هجري قمري ) و لندن در 1931م. ومسکو و لنين گراد در 1935م. شرکت جست و به طبع کتاب بزرگ « بررسي هنر ايران»(6) در شش جلد قطور به همت و کوشش پروفسور پوپ و به قلم هفتاد تن از دانشمندان و متخصصان عالم کمک کرد. اين کتاب نفيس که در نوع خود بي نظيراست، در زمينه ي هنرهاي زيبا و صنايع همان خدمت را به ايران کرده است که تاريخ ادبي پروفسور براون(7) در زمينه ي ادبيات انجام داده است.(8)
تأسيس موزه ي ايران باستان و تشکيل اداره ي کل باستان شناسي و استخدام آقاي آندره گدار(9) مدير و متخصص فرانسوي براي راهنمايي و خدمت در سازمان باستان شناسي و تهيه ي فهرست آثار تاريخي ايران از اقدامات مفيد عصر پهلوي و در زمره ي نخستين گام هايي به شمار مي رود که در راه احياي آثار تاريخي و توجه به محافظت و مراقبت آثار نفيس تاريخي کشور و از آن جمله آثار اصفهان برداشت شده است.
تعمير آثار تاريخي اصفهان در سال 1311 شمسي با اقدام به تعميرشکست بزرگ ايوان مسجد شاه آغازشد و سپس تعمير اطراف ميدان نقش جهان و گنبد مسجد شيخ لطف الله که به ويراني گراييده بود،دربرنامه ي اقدامات اساسي قرارگرفت. هم اکنون گنبدها و مناره هاي مسجد شاه و مسجد شيخ لطف الله و مدرسه ي چهار باغ مانند عصرساختمان آن ها در زير آسمان نيلگون اصفهان ديدگان تماشاچيان را به سوي خود خيره مي کنند.ديگريک قطعه کاشي افتاده در مسجد شيخ لطف الله و مدرسه ي چهارباغ مسجد شاه و مسجد جمعه به چشم نمي خورد. مسجد جمعه که مهم ترين بناي تاريخي اصفهان وبه منزله ي موزه معماري اسلامي درکشور ايران است،پس از تعميرات مفصل و دامنه داري که طي سي سال اخيردرآن به عمل آمده،درحقيقت موجوديت ثانوي پيدا کرده است.بناهاي ديگرداخل شهراصفهان مانند هارون ولايت و مسجد علي و مقبره و مدرسه بابا قاسم و امام زاده اسماعيل وامام زاده جعفرو بابا رکن الدين وعالي قاپو و مناره هاي ساربان و مسجد علي و چهل دختران و باغ قوشخانه و مسجد حکيم و ده ها بناي تاريخي ديگربه تدريج در برنامه ي تعمير آثار ملي قرارگرفت و استادان چيره دست بنا و کاشي کاربا کسب تعليمات فني از اداره ي کل باستان شناسي که درکشور ايران مؤسسه اي نوبنياد بود،دست به کار ساختن و پرداختن آن ها شدند.
در اين دوره ي سي ساله،به دنبال اقدامات دوره ي اول اقدامات وسيع و دامنه داري در مورد تعمير و ترميم آثار تاريخي داخل و خارج شهر اصفهان به عمل آمد و تعمير بناهاي مانند مسجد شاه و مسجد شيخ لطف الله در ميدان نقش جهان به مرحله ي اتمام رسيد و درآثارديگري مانند عالي قاپو و چهل ستون و هشت بهشت کارهاي تعميراتي با جديت تمام دنبال شد. هم اکنون که اين مقاله نوشته مي شود، تعميرات آثار مزبورادامه دارد و طرح عالي ميدان نقش جهان صورت عمل به خود مي گيرد.به موجب اين طرح،ميدان نقش جهان شکل تاريخي خود را بازخواهد يافت و با روشن شدن تمام ميدان و آثارمشهور تاريخي اطراف آن بر اساس استفاده از نور غيرمستقيم،شب هنگام منظره اي به خود خواهد گرفت که تا سال هاي اخير تصور آن هم شايد درعالم خيال امکان پذيرنبوده است.

پي نوشت ها :
 

1-پني تقريباً معادل يک ريال است.
2-رجوع شود به «سفرنامه ي فردريک چارلز ريچاردز» ترجمه ي فارسي، چاپ تهران، صفحه ي 6 تا 10.
3-احداث نرده ي باغ چهلستون و نظافت باغ مزبور و کاخ هاي چهلستون و عالي قاپو درآغاز استقرارارتش در دوره ي پهلوي اول دراصفهان مرهون علاقه و جديت مخصوص تيمسار سر لشکر محمد حسين فيروزه که درآن وقت رياست ستاد لشکراصفهان را به عهده داشتند،مي باشد و با وجوهي که ازممرهاي غيردولتي براي استفاده ي ارتش فراهم مي شد ابنيه ي مزبور را از صورت ناپسند گذشته خارج کردند و افسران علاقه مند ديگر نيز با ايشان همکاري نموده اند، تيمسار سرلشکر محمد حسين فيروزازاعضاي هيأت مؤسسات انجمن آثارملي ايران نيز مي باشند.
4-نقل از مجلد سوم گزارش هاي باستان شناسي صفحه ي 382 و 383 و 384.
5- A Survay of Persian Art
6- Professor Edward Granville Browne
7-پروفسور ادواردگرانويل براون از دوستداران صميمي تاريخ وادبيات ايران است و شاهکارتأليفات او «تاريخ ادبيات ايران» که درچهارجلد از 1902 تا 1924 ميلادي به زبان انگليسي به چاپ رسيده به وسيله ي مرحوم رشيد ياسمي و جناب آقاي علي اصغرحکمت و جناب آقاي علي پاشا صالح به زبان فارسي ترجمه شده است.
8-رجوع شود به کتاب ( يادگار عمر) تأليف سناتوردانشمند جناب آقاي دکتر عيسي صديق اعلم صفحه ي 296.
9-Andre Gandard
 

منبع:نشريه دانش نما،شماره 169-167



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط