اصفهان و توسعه ي صنعت گردشگري

‏امروزه با اندکي ژرف انديشي در تحولات جهان،به ويژه درپايان سده ي بيستم و دهه ي اول ازسده ي بيست ويکم،به آساني درمي يابيم که جهان به سرعت درحال تغييراست؟ و درهمين راستا انسان ها بيش از هرزمان ديگربه دنبال تنوع در راستاي تحولات پيش روي خود مي باشند.با در نظر گرفتن اين اصول در هر دوره نمونه اي از فعاليت هاي جديد اجتماعي
يکشنبه، 24 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصفهان و توسعه ي صنعت گردشگري
اصفهان و توسعه ي صنعت گردشگري
 


 

نويسنده: دکترشهرام اميري*




 
چکيده
‏امروزه با اندکي ژرف انديشي در تحولات جهان،به ويژه درپايان سده ي بيستم و دهه ي اول ازسده ي بيست ويکم،به آساني درمي يابيم که جهان به سرعت درحال تغييراست؟ و درهمين راستا انسان ها بيش از هرزمان ديگربه دنبال تنوع در راستاي تحولات پيش روي خود مي باشند.با در نظر گرفتن اين اصول در هر دوره نمونه اي از فعاليت هاي جديد اجتماعي که درچارچوب فعاليت هاي اقتصادي نيزمي گنجد،مورد توجه انسان ها قرار مي گيرد. در حال حاضر و دراولين دهه ازهزاره ي سوم و در پي گيري روند سريع تحولات بشري، صنعت گردشگري يکي از گونه هاي روبه رشد در توسعه ي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جوامع بشري ست.دراين ميان کشور ايران و به خصوص استان و شهر اصفهان با دارا بودن ميراث فرهنگي ارزشمند و مجموعه اي ازآثارشگفت انگيز طبيعي،ازتوان بالقوه ي فراواني درزمينه ي توسعه ي اين صنعت(که انسان را در کنار بهره مندي اقتصادي، به درک ‏بهتري از جهان پيش روي خود رهنمون مي سازد) برخوردار مي باشد.
مقدمه
‏اززمان آغازانقلاب صنعتي در سدهاي گذشته و با درنظر گرفتن پيامدهاي مثبت و منفي آن برزندگي،مسلماً گردشگري به عنوان يک صنعت دراولين دهه از هزاره ي سوم يکي از انساني ترين و مردمي ترين فعاليت هاي بشري در دو حوزه ي اقتصاد و فرهنگ به شمار مي آيد.
‏ساختار اصلي اين صنعت و انگيزه هاي گردشگران بر پايه ي سفر و ديدن مي باشد که به واسطه ي آن،انسان با انديشيدن صحيح و با ايجاد ارتباط با ساير انسان ها، از طريق تعامل فرهنگي و ديدن جلوه هاي مختلف مخلوقات خداوندي در طبيعت، به کشف حقيقت رهنمون مي گردد.
‏به راستي گردشگري شورانگيزترين ارتباط ميان آدميان و انساني ترين فعاليت (2) در دنياي ماشيني امروز و پيامدهاي حاصل ا‏ز تفکرات اقتصادي و تکنولوژيک است.
‏امروزه استان اصفهان با مساحتي در حدود 107000 ‏کيلومتر مربع(3) و درحالي که درميان فلات تمدن سازمرکزي ايران قرار گرفته و داراي تنوع آب وهوايي و اقليمي مي باشد،و همچنين براساس آمار موجود نزديک به 20000 ‏اثرتاريخي را در خود جاي داده (4)مي تواند به يکي از مهم ترين مقاصد انتخابي گردشگران داخلي و خارجي تبديل شود.
‏در اين نوشتار کوشش شده تا با استفاده از منابع کتابخانه و برخي اطلاعات آماري، به معرفي توانمندي هاي شهر اصفهان از منظر گردشگري پرداخته شود.

‏نگاهي گذرا به تاريخ اصفهان
 

‏ازاصفهان به عنوان يکي از کهن ترين شهر هاي ايران ياد شده است. اين شهر در 32 ‏درجه و 37 دقيقه ي عرضي شمالي و 51 ‏درجه و 40 ‏دقيقه ي طول شرقي و در مرکزاستان و در ميانه ي راه زاينده رود به تالاب گاوخوني قرار دارد. اين شهر از شمال به شهرستان هاي کاشان و نطنز ، از جنوب و ‏غرب به شهرستان هاي آباده، نجف آباد،گلپايگان و خوانسار و از شرق به استان يزد اتصال مي يابد.(5)اصفهان در طول تاريخ همواره به عنوان يکي از مهم ترين قطب هاي گردشگري ايران به شمار رفته است؛به گونه اي که سياحان مختلفي در طول تاريخ از اين شهر بازديد نموده اند و از لابه لاي سطور سفرنامه هاي آن ها مي توان به مطالب متنوعي درباره ي حيات مردمان اين شهر دست يافت.
‏درباره ي وجه تسميه ي اصفهان مي نويسند:«اصفهان را به پارسي سپاهان گويند و سپاه به معني لشکر مي باشد ... (سپاهياني) چون سپاه فارس و سپاه کرمان و سپاه اهوازهرگاه جنگي پيش مي آمد، در آن جا گردهم مي آمدند.»(6)بسياري از محققان بناي شهر را به پادشاهان اسطوره اي ايران زمين نسبت مي دهند،به گونه اي که:«بعضي گويند طهمورث پيشدادي و چندي جمشيد و ذوالقرنين(اصفهان را) ساخته بود و چون کيقباد،اول کيانيان آن را دارالملک ساخته، کثرت مردم (در) آن جا حاصل شد (و) ديه ها عمارت مي کردند ( که ) به تدريج به هم پيوست و شهري بزرگ شد»(7)
‏به نظر مي رسد در دوران شاهنشاهي هخامنشيان،اصفهان با نام هاي «جي»، و «گابا»يا «گي»خوانده مي شد و اقامتگاه شهرياران هخامنشي به شمار مي رفت و سپس در دوران اشکانيان درقلمروي حکومت پارت ها قرارگرفت،و به دليل امنيتي که اين شهرنسبت به تيسفون داشت، پارت ها اصفهان را مخزن اوراق و اسناد دولتي خود کرده بودند.(8) در عصر سلطنت ساسانيان،اصفهان درقلمرو اشراف والا تبارآريايي نژاد (وسپوهران ) قرار داشت و دراين عصرمرکز اقامت سپاهيان به شمارمي رفت.
‏برخي ازمحققان فتح اصفهان را توسط مسلمانان درسال 19 ‏هجري و برخي ديگر 23 ‏هجري مي دانند و معتقدند خليفه ي دوم «بديل بن ورقاءخزاعي» را دراين سال براي فتح اصفهان فرستاد.(9) در دوران اموي و خصوصاً قرن اول هجري و پس از واقعه ي کربلا،بسياري ازعلويان به اين شهرمهاجرت کردند و اصفهان داراي اهميت فراواني شد؛به گونه ا‏ي که حجاج بن يوسف ثقفي (والي سفاک امويان در سرزمين هاي شرقي خلافت)به يکي از عاملان خود دراصفهان نوشت:«تو را فرمان روايي شهري دادم که سنگش سرمه و مگسش زنبورعسل،و علفش زعفران باشد).(10)درطي قرون سوم و چهارم هجري اصفهان رونق فراواني داشت، به گونه اي که مقدسي (جغرافي دان مسلمان) درباره ي اصفهان مي نويسد:«اصفهان بزرگ و آباد و پرجمعيت و پربرکت و شهر بازرگاني است. چاه هايش شيرين،ميوه هايش گوارا،هوايش خوب،آبش سبک، خاکش شگفت انگيز و... بازرگانان بزرگ ‏و هنرمندان ماهر دارد،... در همه ي کشور اسلام خاکي بدين خوبي نيافته ام»(11)در قرن چهارم، مرداويچ زياري پس از آن که اصفهان را فتح کرد،اين شهررا به عنوان مرکزحکومت خود برگزيد و بسياري از آداب و رسوم کهن ايراني را در آن جا احيا کرد.اما پس ازمرگ وي،اصفهان توسط آل بويه تصرف شد و حسن (رکن الدوله) اصفهان را پايتخت خود نمود و دوران طلايي اصفهان دراين قرن آغاز گرديد.از مهم ترين آثاراصفهان دراين دوره،بناي حصاربزرگ اصفهان و قلعه ي طبرک است. دراين عصر دانشمندان معروفي همچون بوعلي سينا،صاحب بن عباد و زکرياي رازي دراين شهراقامت داشتند، ناصرخسرو پس از بازديدي که ازاصفهان در اين عصرداشت ،معتقد بود:«اصفهان شهري ست برهامون نهاده و آب وهواي خوش دارد ...به راستي در همه ي سرزمين پارسي گويان شهري نيکوتر، جامع ترو آبادترازاصفهان نديدم.»(12) با روي کارآمدن امپراتوري سلجوقي،پس از خشونت هايي که دردوران مسعود غزنوي دراصفهان پديد آمده بود،اين شهر مجدداً به آرامش دست يافت و به خصوص در دوران سلطنت ملکشاه سلجوقي به همت خواجه نظام الملک (وزيرايراني)اين شهر مجدداً رونق يافت.ازمهم ترين آثار تاريخي اصفهان دراين دوره،گنبد تاج الملک، مسجدعلي،و توسعه ي مسجد جامع عتيق مي باشند که يادگارهاي ارزشمند اين دوره به شمارمي روند.پس از ويراني هاي اصفهان در دوران مغول و تيموريان، تکامل اين شهر دردوران امپراتوري بزرگ صفوي و هم زمان با سلطنت شاه عباس اول صفوي ( 1038-995 ه.ق)(1629-1586م) آغاز شد؛درست هنگامي که شاه تصميم گرفت پايتخت امپراتوري صفوي
‏را ازشهر قزوين به اصفهان انتقال دهد، و هم زمان با يازدهمين سال سلطنت شاه عباس اول درسال 1006 ‏هجري قمري وي اصفهان را به دليل وضعيت خاص سياسي، اقتصادي و نظامي و همچنين به دليل موقعيت سوق الجيشي،و قراي داشتن آن در قلب ايران،به عنوان پايتخت خود انتخاب نمود.(13)
‏با انتقال پايتخت به اصفهان، شاه و کارگزارانش،ازجمله شيخ بهايي،فعاليت هاي فشرده ي عمراني وسيعي را براي باز سازي و نوسازي شهراصفهان به نحوي که لايق مرکزيت بزرگ ترين امپراتوري ايران (پس ازاسلام) باشد،آغازکردند.به همين دليل، درمدت سلطنت شاه عباس اول عملاً سيماي شهراصفهان دگرگون شد و استمرار مرکزيت اصفهان تا پايان سلسله ي صفوي در سال1148 ‏هجري، باعث پيشرفت و توسعه ي اين شهر گرديد.

اصفهان و توسعه ي صنعت گردشگري

‏اصفهان،شهر گردشگران
 

‏ايران از دوران باستان به واسطه ي جاده هاي «ابريشم» و«ادويه» داراي روابط خارجي گسترده اي با دولت هاي ديگر خصوصاً با غرب بود،اما پس از حضور اسلام با توجه به اين که ايران به عنوان يکي ازسرزمين هاي خلافت اسلامي به شمار مي رفت،هيچ گونه رابطه اي با کشورهاي ديگرنداشت.
‏سقوط قسطنطنيه درسال 857 هجري-1453 ميلادي به دست سلطان محمدفاتح و سقوط امپراتوري هزارساله ي بيزانس باعث شد تا روابط بين المللي در آن عصر دچارتحولات شگرفي شود که از جمله ي اين تحولات مي توان به شکل گيري امپراتوري بزرگ ‏عثماني (که داعيه ي رهبري جهان اسلام را داشت)و همچنين بسته شدن راه هاي تجاري اروپا و شرق از سوي عثمانيان اشاره نمود.
‏عثمانيان درراستاي سياست خود،تهاجم هايشان را به اروپاي شرقي و مرکزي آغاز نمود و به تدريج شبه جزيره ي بالکان، قفقازو شمال آفريقا را تصرف نمودند و درياي سياه را که منتهي اليه راه معروف ابريشم بود،به صورت درياچه اي بسته در آوردند،(14) و انتهاي راه هاي تجارتي ابريشم و ادويه را ‏اشغال نمودند. به اين ترتيب، از آن تاريخ به بعد، ايران عصر صفوي که خود به دليل پذيرش مذهب شيعه مورد دشمني عثمانيان قرارگرفته بود،مورد توجه اروپاييان قرارگرفت.شاه عباس اول و کارگزارانش که به خوبي شرايط حساس بين المللي آن زمان را درک کرده بودند،مي کوشيدند با حفظ شئونات ايران،با اروپاييان ارتباط برقرارکنند.برهمين اساس،درطول قرن هفدهم ميلادي،ايران و اصفهان در کانون توجه اروپاييان قرارگرفتند.سياحان وجهانگرداني را که به اصفهان مي آمدند، عمدتاً مي توان درچند گروه مختلف مورد بررسي قرار داد که عبارت اند از:

‏-گروه هاي مبلغ مذهبي
 

‏-نمايندگان سياسي کشورهاي خارجي
 

‏-بازرگانان
 

‏-جهان گردان و سياحان
 

‏همه ي اين گردشگران و سياحان خارجي در طول سفر و در هنگام حضور شان در اصفهان،سفرنامه هايي را به رشته ي تحرير درآورند.با در نظر گرفتن اهداف هر يک ازاين سياحان ازسفربه ايران و با بررسي سفرنامه هاي آنان به خوبي مي توان ديدگاه هاي آنان را درجاي جاي نوشته هايشان دريافت.براي نمونه،آن هايي که تاجر پيشه بودند،به مسائل تجاري نظير نظام حمل ونقل و قوانين گمرکي پرداخته اند؛سياستمداران نيزدرمورد ساختارشهر سازي،آداب و رسوم و اصول کشورداري ايرانيان به ويژه دراصفهان دقت خاصي را مبذول داشته اند.جهان گردان نيزبا نگاهي محققانه،جغرافيا،تاريخ،هنر و مباحث اجتماعي و فرهنگي را مدنظر داشتند.اين سفرنامه ها که مجموعه اي متنوع از مشاهدات آن ها به شمار مي رود،(15)حاوي مطالب گوناگوني خصوصاً درباره ي حيات اجتماعي مردم ايران و اصفهان مي باشد.لذا آن جا که تاريخ نگاري سنتي، ناتوان ازبيان ويژگي هاي اجتماعي جامعه ي ايران است،نوشته هاي اين سياحان (درصورت نقد و بررسي منصفانه) راه گشاي بسياري از تحقيقات جديد در زمينه هاي مختلف مي باشد.(16)
‏ازجمله ي سياحاني که در طول قرن هفدهم ميلادي به اصفهان آمده و مطالب متنوعي را درباره ي ‏حيات اجتماعي و فرهنگي اين شهربه رشته ي تحرير درآورده اند،مي توان به اين افراد اشاره کرد:
‏برادران شرلي (انگلستان)(17)؛پيترو دلاواله (ايتاليا)(18)؛دن گارسيا (دسيلوا)؛فيگوئروآ (اسپانيا)(19)؛ فدت آفانس يويچ کاتف (روسيه)(20)؛آدام اولئاريوس (آلمان)(21)؛ ژان باپتيست تاورنيه (فرانسه)(22)؛شواليه ژان شاردن (فرانسه)(23)؛انگبرت کمپفر(سوئد)(24)؛مارتين سانسون (آلمان)(25)؛آندره دوليه دلند (فرانسه)(26)؛ايون گرس (اسپانيا)(27)؛ تادوزيوداکروسينسکي (لهستان)(28)؛و جملي کارري (ايتاليا).
‏بيش تراين سياحان درمورد اصفهان مطالب فراواني را به رشته ي تحرير در آورده اند که نشان دهنده ي حضور گسترده ي غربيان درايران براي نخستين بار بود.(29)اين سياحان دلايل انتخاب اصفهان را به عنوان پايتخت صفويان،ناشي از موقعيت خاص اقليمي اين شهرمي دانستند و معتقد بودند:«شاه عباس اصفهان را به علت موقعيت مناسب جغرافيايي اش به عنوان پايتخت برگزيد و فراواني آب و حاصل خيزي جلگه ي آن که به وسيله ي کانال هاي متعدد زاينده رود آبياري مي شد، به آبادي و توسعه ي شهرکمک کرد.»(30) تاورنيه،سياح و تاجرمعروف فرانسوي نيز معتقد بود شاه با انتخاب اصفهان پايگاهي ايجاد نمود که ازطريق آن مي توانست کشورخود را ازطرف جنوب،مشرق و مغرب توسعه دهد. دراين عصر اصفهان به منتهي اليه پيشرفت خود رسيد؛به گونه اي که شاردن مي نويسد:«هنگامي که شاه عباس بزرگ اصفهان را پايتخت خويش قرار داد،تصميم گرفت اين شهر را همان طوري که امروز هست،زيبا و بزرگ کند. از اين رو نه فقط عموم بزرگان و رجال را مجبوربه ساختن بناهايي باشکوه نمود، بلکه هر متمولي را که سراغ داشت، وادار کرد ابنيه ي عمومي براي زينت شهر و آسايش مردم بسازند»(31)همچنين او مايل بود که جانشينانش دراصفهان بمانند و براي زيبا يي شهرازهيچ اقدامي فروگذار نکرد. بنابراين، دراين عصر آرمان شهر اصفهان از يک سو تبديل به يک باغ شهر باعظمت گرديد و ازديگرسو شهرسازان صفوي با خلق شاهکارهاي معماري و شهرسازي مدرن،گويشي نوين را درآفرينش فضاي کالبدي به وجود آوردند.
‏تاورنيه که چندين بار در دوره ي جانشينان شاه عباس به ايران و اصفهان سفر کرده بود،درباره ي فضاي اصفهان مي نويسد:«محيط شهراصفهان به انضمام محلات خارج از شهر،ازپاريس کوچک تر نيست، اما جمعيتش ده برابر کم تراست و نبايد تعجب کرد که شهر به اين بزرگي اين قدر کم جمعيت دارد. براي اين که هر خانواده يک خانه ي جداگانه و هرخانه يک باغ مخصوص دارد. از هرسمت که به طرف اصفهان بروند، اول مناره هاي مساجد، بعد درختان و بعد خانه ها نمودار مي شوند؛ به طوري که اصفهان از دور بيش تر به جنگلي شباهت دارد.»(32)کمپفر نيز در ديدارش از اصفهان، درباره ي نظام خدمات شهراصفهان معتقد بود:«خيابان هاي اصفهان بعضاً بسيار پهن،مستقيم و به طور قابل ملاحظه اي وسيع اند.اغلب اين خيابان ها با درختکاري و جوي آب روان در وسط، به دلپذيرترين صورت ها درآمده اند. زيبا ترين خيابان ها درحومه ي جديد شهر، عباس آباد قرار داد و پس از آن به ترتيب جلفا و درمرحله ي آخر،شهر قديم که داراي معدودي خيابان هاي درختکاري شده است.»(33)
‏درنهايت،شهرجديد صفوي به گونه اي بود که بناي آن متضمن ويراني شهر قديم نبود. لذا اصفهان نويني که شاه عباس اول بنياد نهاد،به گفته ي سياحان خارجي از نظر طرح و نقشه ي ماوراي انتظارات و افکار آن زمان بود.(34)
‏به هرحال،با توجه به حضور گسترده ي گردشگران درايران و اصفهان،ساختار گردشگري ايران متمولي شد؛به گونه اي که سده هاي هفدهم و هجدهم ميلادي درايران به عصرسفرنامه ها مشهورگرديد.
‏درزمينه ي گردشگري و ساختار مربوط به آن دراين دوران،دو نکته ي مهم را بايد در نظر داشت:
‏­برخورد صميمانه ي ايرانيان با گردشگران خارجي و پذيرفتن آنان در درون جامعه ي ايران،که ريشه در فرهنگ کهن و اصيل ايراني دارد؛دراين زمينه، در تمامي سفرنامه هاي سياحان مي توان مطالب متنوعي را به ويژه در مورد مردم اصفهان يافت.
‏­برخورد حکومت هاي ايراني با گردشگران و سياحان خارجي از نظر ارائه ي تسهيلات و نگرش آنان به فرهنگ گردشگري، که اين نکته با توجه به تحولات جهاني و تفاوت ديدگاه هاي حکم رانان ايراني در طول بيش از چهارقرن را مي توان از مناظر مختلف در پژوهش هاي تخصصي مورد بررسي قرار داد.(35)

اصفهان و گردشگري نوين
 

هم زمان با ايجاد تحولات وسيع فرهنگي و سياسي درايران،(هم زمان با جهان) به خصوص ازدوران مشروطيت به بعد، صنعت گردشگري نيز دچارتحول شد و دوران سفرنامه نويسي آرام آرام پايان يافت.به اين ترتيب،ازدهه ي دوم سده ي اخير( 1314 هجري شمسي) با تشکيل اداره ي جلب سياحان تاکنون،صنعت گردشگري و ساختار مربوط به آن در ايران فراز و نشيب هاي متعددي را طي نموده که پرداختن به آن ها مجال ديگري را مي طلبد.
با توسعه فرهنگ و تمدن و بروز تحولات اجتماعي و فرهنگي درجهان،«گردشگري نوين» به خصوص از دهه ي 1950 ميلادي به بعد پديد آمد.(36) که بر مبناي آن به واسطه ي ميراث غني فرهنگي و آثار شگفت انگيز طبيعي، اين صنعت مي تواند به يکي از اهرم هاي مؤثر درتوسعه ي اقتصادي- اجتماعي و فرهنگي جوامع مختلف تبديل شود.
امروزه با توجه به اين که بخش عمده اي از ميراث گران بهاي تمدني ايران در اصفهان واقع شده ، ضرورت ايجاب مي کند که با نگاهي جامع براي سامان بخشي نظام ورود و خروج گردشگراني که از اصفهان بازديد مي کنند،براساس اصول علمي و مبتني بر گردشگري نوين برنامه ريزي شود. البته اين سخن بدان معني نيست که گردشگري در شهر اصفهان بدون برنامه ريزي ست، بلکه مراد، سامان دهي گردشگري مبتني بر رهيافت هاي علمي ست.(37)
در يک نگاه کلي به ساختار گردشگري اصفهان، گردشگراني را که به اين شهر سفر مي کنند، مي توان به اين ترتيب تقسيم بندي کرد.
- گردشگران خارجي که قصد سياحت و ديدار ازآثار تاريخي به اين شهر سفر مي کنند.
- گردشگراني که به قصد ديدار از ساير مناطق کشور از اصفهان عبور مي کنند و در اين شهر توقف کوتاه مدت دارند.(38)
- گردشگراني که از طريق اردوهاي دانشجويي و دانش آموزي براي بازديد از مراکز فرهنگي به اين شهر سفر مي کنند.
- گردشگراني که در تعطيلات نوروز و تابستان به صورت خانوادگي و يا در گروه هاي چند نفري براي ‏بازديد از مراکز فرهنگي و تاريخي اصفهان به اين شهر سفر مي کنند.(39)
‏با بررسي وضعيت گردشگري اصفهان به نظرمي رسد گردشگراني که اين شهررا به عنوان مقصد انتخابي خود براي سفر بر مي گزييند، از دو الگوي مشخص درگردشگري نوين تبعيت مي نمايند، که عبارتند از:

اصفهان و توسعه ي صنعت گردشگري

‏گردشگري فرهنگي
 

‏دراين مدل،گردشگران به منظور ديدار از يادمان هاي تاريخي، جشنواره هاي هنري و مراکز فرهنگي، به سراسر جهان و به ويژه به کشورها و شهرهاي تاريخي سفر مي کنند. اين گردشگران عموماً داراي منزلت ويژه اي هستند. زيرا به قصد آشنايي با مواريث فرهنگي،هنري، آداب و رسوم، بازديد ازبناها و آثار تاريخي و با اهداف آموزشي،تحقيقاتي و پژوهشي سفر مي کنند.(40)
‏اين مدل گردشگري امروزه در جهان از رشد روزافزوني برخوردار است، زيرا گردشگر براساس آن، نياز خود را به شناخت و کشف واقعيات موجود در جهان برآورده مي سازد.
‏درحال حاضراصفهان با دارا بودن جاذبه هاي متعدد فرهنگي و تاريخي، درحالي که بخش عمده اي ازتاريخ و تمدن ايران را در خود جاي داده،يکي ازمقاصد اصلي گردشگران _به خصوص خارجي _ در زمينه ي توريسم فرهنگي ست.
‏با توجه به تحقيقات به عمل آمده از برخي گردشگران خارجي درطي سال هاي 1384 ‏تا 1386 ميزان رضايت مندي آن ها از گردشگري اصفهان بدين شرح است. (42)

آب وهوا

محیط فرهنگی
(برخورد مردم بومی با گردشگران و امکانات)

وضعیت طبیعی

درصد رضایت مندی گردشگران

80 0/0

87 0/0

77 0/0

‏با توجه به اين که دراين مدل،گردشگر از يک سو با ميراث فرهنگي و تاريخي جامعه آشنا مي گردد و از ديگر سو در عين حال با فرهنگ جاري همان جامعه آشنا مي شود، لزوم برنامه ريزي مناسب براي ايجاد يک بازديد شادي بخش ازجاذبه هاي تاريخي و فرهنگي اصفهان بيش از هر زمان ديگر احساس مي شود.
‏در صورتي که بتوان بر اساس برنامه ريزي مناسب توانمندي ها و قابليت هاي اصفهان را به گردشگران ارائه نمود، اين امکان به گردشگرداده مي شود که بتواند تجربه اي کيفي،ناشي از تعامل ميان خودش و محيط مورد بازديد به دست آورد، که اين نکته در نهايت منجربه تعامل فرهنگي مي شود.

‏گردشگري شهري
 

‏ازجمله مدل هاي روبه رشد در صنعت گردشگري، توريسم شهري ست. در اين مدل، بازديد از اماکن تاريخي، فرهنگي، مذهبي، تجاري، سياسي در شهرها به دليل تمرکز امکانات وتسهيلات در شهرها، نسبت به ساير مناطق نظير روستاها از مطلوبيت بيش تري در ميان گردشگران برخوردار است.
‏در ميان شهرهاي ايران، اصفهان يکي از منحصربه فردترين مقاصدي ست که از سوي گردشگران ‏انتخاب مي شود. زيرا از يک سو داراي امکانات و تسهيلات متعددي ست، و ازديگر سو با دارا بودن جاذبه هاي متنوع تاريخي و فرهنگي، مکاني مناسب در راستاي توسعه ي گردشگري شهري و فرهنگي محسوب مي شود؛ و اين درحالي ست که مطابق با طرح جامع گردشگري کشور،تمامي نقاط کشور ايران از منظر گردشگري به هفت منطقه تقسيم شده اند که استان و شهراصفهان به عنوان کانون اصلي گردشگري ايران (در قلب فلات مرکزي ايران)و در منطقه ي پنجم قرار دارد.(45)
‏مطابق با آمارموجود،ورودي گردشگران داخلي و خارجي به شهر اصفهان در طول سال 1386‏به شرح زيرمي باشد.(46)
‏با درنظرگرفتن آمار فوق، اين نکته مبرهن است که هنوز تا رسيدن به استانداردهاي منطقي براي ورود انبوه گردشگران و اقامت طولاني مدت آنان در شهر اصفهان، راه درازي در پيش است. از همين رو، در راستاي توسعه ي کيفي گردشگري در شهر اصفهان،بايد بر اساس دو مدل فوق الذکر برنامه ريزي شود، تا بتوان از يک سو پيوندي منطقي ميان عصر سفرنامه نويسي و گردشگري نوين برقرار نمود و از ديگر سو درمسيرتوسعه ي اقتصادي و فرهنگي اصفهان (نگين گردشگري ايران) گام برداشت.

اصفهان و توسعه ي صنعت گردشگري

‏نتيجه گيري
‏فرجام سخن اين که امروزه صنعت گردشگري يکي از پررونق ترين فعاليت انسان ها درسده ي بيست ويکم به شمار مي رود و هرگونه برنامه ريزي درجهت گسترش کمي و کيفي اين صنعت، گام مهمي در توسعه ي اقتصادي و فرهنگي جوامع محسوب مي شود.
‏دراين ميان،جوامعي همچون ايران با دارا بودن جاذبه هاي متنوع فرهنگي و تاريخي و وجود کانون هايي همچون اصفهان،مي توانند با استفاده ازابزاري همچون صنعت گردشگري،درسده ي بيست ويکم در دهکده ي جهاني حضورفعال و پايدارداشته باشد. بنابراين،با برنامه ريزي جامع براي توسعه ي گردشگري،با هدف افزايش کمي تعداد گردشگران و سپس افزايش کيفي خدمات، مي توان به توسعه ي اقتصادي و فرهنگي اصفهان (نگين گردشگري ايران)بيش از پيش اميدوار بود. (47)

پي نوشت ها :
 

1- *کارشناس اداره ي آموزش سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان اصفهان و مدرس دانشگاه.
2- ن. ک مسعود، محمد، «راهنماي گردشگري شهرستان هاي استان اصفهان»، اصفهان:شرکت تعاوني سياحان نقش جهان، 1382، ص1.
3- ن.ک. آمار ساليانه ي سازمان مديريت و برنامه ريزي استان اصفهان، 1381.
4- آمار ارائه شده توسط اداره ي ثبت آثار تاريخي سازمان ميراث فرهنگي ،صنايع دستي و گردشگري استان اصفهان، 1384، طبق آمار ارائه شده توسط اين اداره، تعداد 2000 اثر از مجموع آثار شناسايي شده به ثبت رسيده است.
5- ن.ک. اميري،شهرام:«اصفهان و گردشگري»، نشريه ي ترن، 1383، ص8.
6- ن.ک. ابوالفداء«تقويم البلدان»، ترجمه ي عبدالحميد آيتي، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1349، ص 489. برخي محققان اعتقاد دارند که اصفهان در طول تاريخ به نام هايي نظير«سپاهان»، «صفاهان»، و «اسپاهان» خوانده مي شده ، همچنين بطلميوس جغرافي نويس يوناني در قرن دوم ميلادي ازاصفهان با نام - «اسپدانه»- نام برده است.
7-ن.ک مستوفي،حمدالله«نزهه القلوب» تصحيح گاي لسترنج،تهران،انتشارات دنياي کتاب،1362،ص48.
8-ن.ک دهمشکي، جليل و جانزده، علي، «جلوه هاي هنر دراصفهان»، اصفهان:انتشارات جانزاده،1366،ص221، همچنين جهت اطلاع بيش تر درباره ي وضعيت شهر اصفهان در دوران پارت ها بنگريد: تکناندرفن دريابل،ژرژ.ايترپروسيکوم:گزارش سفارت به دربارشاه عباس اول، ترجمه ي محمود تفضلي،تهران:بنياد فرهنگ ايران، 1351، ص 45.
9- ن.ک بلاذري، احمدبن يحيي«فتوح البلدان» ترجمه ي آذرتاش آذرنوش، تهران:انتشارات سروش،ج دوم، 1364، ص71.
10-ن.ک. بيات، عزيزالله «کليات جغرافياي طبيعي و تاريخي ايران»تهران:انتشارات اميرکبير، 1373، ص166.
11- ن.ک مقدسي، ابوعبدالله محمد بن احمد ،«احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم» ترجمه ي علي نقي منزوي، تهران: شرکت مولفان و مترجمان ايران، 1361، ص 580- 579.
12- شعار،جعفر،گزيده اي از «تاريخ بلعمي و سفرنامه ي ناصر خسرو» تهران: اتشارات دانشگاه پيام نور، 1369، ص 247.
13-ن.ک ترکمان، اسکندر بيک، « تاريخ عالم آراي عباسي» تهران: نشر اميرکبير با شرکت کتابفروشي تاييد، ج اول، 1344، ص 545 و 544 و Isfahan pearl of persia. text by wilfrid Blunt.London,1974,p.54
14-ن.ک اصفهانيان، داود، «تحولات اروپا درعصر رنسانس» تبريز: انتشارات دانشگاه تبريز، 1367، ص 16.
15- عمده ي سياحان چون فارغ از قيودي بودند که تاريخ نگاران ايران با آن مواجه بودند. مي توانستند بسياري از تحولات سياسي و اجتماعي ايران را به تصوير کشند. البته ذکراين نکته نيز ضروري است که برخي از نوشته هاي آنان خالي از اشتباه و غرض ورزي نمي باشد. لذا در هرگونه برداشت علمي از اين سفرنامه ها بايد نهايت دقت و احتياط را به کار برد. جهت اطلاع بيشتر دراين زمينه، ن.ک:آريان قمر، «ايران و سياحتنامه»، نشريه ي راهنماي کتاب. تهران:1342،ص521-515.
16-دراين زمينه ن. ک والسر، شوستر سيبيلا،«ايران صفوي از ديدگاه سفرنامه هاي اروپاييان» ترجمه ي غلامرضا ورهرام،تهران:نشرامير کبير، 1364،ص5-6.
17- شرلي،آنتوني و رابرت شرلي، «سفرنامه برادران شرلي» ترجمه ي آوانس. تهران:انتشارات نگاه، 1362.
18- ن.ک دلاواله، پيترو «سفرنامه ي دلااله» ترجمه ي شعاع الدين شفا، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي،ج سوم، 1381.
19- ن.ک فيگوئرو، آدن گارسيادسيلوا، «سفرنامه ي کاتف» ترجمه ي غلامرضا سميعي، تهران:نشرنو، 1356.
20- ن.ک. فدت آفانس، يويچ،کاتف «سفرنامه ي کاتف» ترجمه ي محمد صادق همايون فرد، تهران: کتابخانه ملي،1356.
21- اولئاريوس،آدام«سفرنامه ي اولئاريوس»ترجمه ي حسين کردبچه، تهران: نشر کتاب براي همه، دو مجلد، ج دوم، 1369
22-تاورنيه،ژان باپتيست،«سفرنامه تاورنيه» ترجمه ي ابوتراب خواجه نوري، تصحيح حميد شيراني،تهران: نشر کتابخانه سنايي و تاييد بي تا.
23- شاردن، ژان «سفرنامه شاردن، بخش اصفهان» ترجمه ي حسين عريضي. اصفهان: ضميمه سالنامه دبيرستان ادب، 1330.
24- کمپفر، انگلبرت، «سفرنامه»ترجمه ي کيکاووس جهانداري، تهران: انتشارات خوارزمي، ج سوم، 1363.
25- سانسون، مارتين«وضع کشور ايران در عهد شاه سليمان صفوي» ترجمه ي محمد مهريار، اصفهان: نشرگل ها.1377.
26- دوليه، ايون. «زيبايي هاي ايران»ترجمه ي محسن صبا، تهران: انجمن دوستداران کتاب 1355.
27- گرس ،ايون«سرگذشت فرستاده ي فرانسه در دربار شاه سلطان حسين صفوي»ترجمه ي علي اصغر سعيدي، تهران: نشر ني ، 1370.
28- کروسينسکي ،تادوزيودا، «سفرنامه ي کروسينسکي» ترجمه ي عبدالرزاق دنبلي، تهران:نشر توس، 1363.
29- کارري، جملي، «سفرنامه ي کارري»ترجمه ي عباس نخجواني، و عبدالعلي کارنگ ،تبريز:اداره فرهنگ و هنر آذربايجان شرقي، 1348.
30- ن.ک. «جملي کارري» ص 62.
31- ن.ک. «تاورنيه» ص 378.
32- ن.ک. همان ص 379.
33- ن.ک.«کمپفر» ص 190-191.
34- ن.ک.لوتي، پي ير«سفرنامه ي به سوي اصفهان» ترجمه ي بدرالدين کتابي، تهران:انتشارات اقبال،1372 ص 198-199.
35-ن.ک.اميري ،شهرام،«نگاهي گذرا به گردشگري ايران از دو منظرارتباط و تبليغات» نشريه ي مسافران، مشهد، شماره 31 ،آبان و آذر1384،ص22.
36- ن.ک. مصلحي، محسن«شناسايي موانع توسعه توريست و راهبردهاي علمي و عملي دراستان اصفهان» مجموعه ي مقالات اولين همايش علمي منطقه اي توريسم، موانع و پيامدها، دانشگاه آزاد اسلامي فلاورجان، 1384، ص 3-4
37- ن.ک،محمد مسعود، شهرام اميري،رضا اسماعيلي، و ديگران و... «شناسايي و طراحي محورها و جاذبه هاي گردشگري شهراصفهان» سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان اصفهان، 1385، ص 12.
38- ن.ک اسماعيلي رضا،«گونه شناسي گردشگري» مجموعه ي مقالات ايرانگردي و جهانگردي اصفهان:انتشارات جستجو سپاهان،1386،ص 45.
39-ن.ک.اميري شهرام،«بررسي تاثير سفرهاي نوروزي به صنعت گردشگري»مجموعه ي مقالات اولين همايش علمي، منطقه اي توريسم،موانع و پيامدها،دانشگاه آزاد اسلامي فلاورجان،1384،ص 125.
40-ن.ک محلاتي صلاح الدين،«درآمدي بر جهانگردي»تهران:انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي،1380، ص 12.
41-«سلسله سخنراني هاي اجلاس بين المللي جهانگردي، صلح و گفت و گوي، تمدن ها» تهران: انتشارات پازينه،1380، ص 9.
42-ن.ک.اسماعيلي،همان ص 46.
43-بوفي فيس،پريسيلا.«مديريت گردشگري فرهنگي».ترجمه ي محمود عبدالله زاده،تهران:انتشارات دفتر پژوهش هاي فرهنگي،1383،ص 10،و محمد زاهدی ،بهرام رنجبریان «شناخت گردشگري»اصفهان،انتشارات چهارباغ، 1384 ص 61.
44-ن.ک.اميري شهرام«جلفاي اصفهان محور توسعه گردشگري فرهنگي»تهران: فصلنامه ي پيمان،شماره ي 40، 1386، ص 216.
45-ن.ک.«استراتژي توسعه گردشگري منطقه اي»تهران:دفترپژوهش برنامه ي ملي توسعه ي گردشگري سازمان ايرانگردي و جهانگردي،1380.
46-وثوقي،ارمغان،«آمارگردشگران ورودي به شهراصفهان،دفترآمارو اطلاعات سازمان ميراث فرهنگي،صنايع دستي و گردشگري استان اصفهان» 1386.
47-با تشکرازآقاي سعيد احمدي ،کارشناس محترم آموزش سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان اصفهان.
 

منبع:نشريه دانش نما،شماره 169-167



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.