هفت، عددي است مقدس كه روشني هفت سين را معنا ميبخشد. هفت سين، به تعداد هفت ستاره درخشان آسماني كه تصور ميشد سرنوشت بشر در دست آنهاست، هفت دور فلك، هفت روز هفته و يا هفت طبقه زمين و آسمان كه همگي جنبه نمادين دارند، انتخاب شده است.
اجزاي جدانشدني سفره هفتسين با نيت هفت سين خوشبختي يعني سعادت، سيادت، سلامت، سپيدروزي، سرافرازي، سخاوت و سربلندي روي سفرهاي حصيري يا پارچهاي و يا روي سيني بزرگي چيده ميشوند.
تاريخچه هفتسين
آمده است كه در روزگار ساسانيان، در آيينهاي نوروزي براي چيدن سفره هفت سين كه به آن خوان نوروزي ميگفتند. از قابهاي زيباي منقوش و گرانبها از جنس كانولين كه از چين به ايران آورده ميشد و بعدها نام چيني به خود گرفت، بهره ميگرفتند و اين ظرفها را با هفت نوع خوراكي كه با سين شروع ميشده پر كرده و آنها را به عدد هفت امشاسپندان (هفت فرشته مقرب اهورامزدا) كه عبارتند از ارديبهشت، خرداد، امرداد، شهريور، بهمن، اسپندمذ و خود اهورمزد، برسرخوان نوروزي ميگذاشتند. از اين رو خوان نوروزي به نام هفت سين يا هفت قاب معروف شد. براساس نوشتههاي مورخاني مانند ابوريحان بيروني اين سفره از دوره ساساني تاكنون بر همين منوال بوده هرچند كه در هر خانواده شكل چيدمان آن بسته به شرايط زماني و مكاني، باورها و اعتقادات متفاوت بوده است.
هفت سين اصلي كه در ابتدا بر سر سفرههاي ساسانيان نهاده ميشد، عبارت بود از سبزه نودميده به نشانه رويش، سرسبزي و شادابي زندگي، گل زيباي سوسن نمادي از خرداد يكي از فرشتگان مقرب اهورامزدا، سيب به عنوان ميوهاي بهشتي و نمادي از زايش، سمنو غذاي تهيه شده از جوانه گندم، يادآور بخشي از آيينهاي باستاني ايران و نماد زايش و باروري گياهان، سنجد محرك عشق و دلباختگي، سير دارويي براي تندرستي و سپند براي دوركردن بيماريها و دفع چشم بد.
اما به مرور زمان سينهاي ديگري همچون سكه به نشانه دارايي، سركه نمادي از شكيبايي و طول عمر، سماق كه به واسطه رنگش نشانهاي از طلوع خورشيد است و سنبل كه نمادي از زيبايي و بالندگي است نيز به اين سفره راه يافتند و در كنار عناصر ديگري كه هرچند با سين شروع نميشوند اما جزو تفكيك ناشدني سفره هفتسين هستند، تنوع چيدمان را از فرش تا عرش كردند. اين اجزا عبارتند از كتاب آسماني قرآن كه پس از اسلام بالاترين و والاترين قسمت سفره به آن اختصاص داده شده تا صاحبش يار و مددكار اهل خانه باشد، آينه مظهر صفا، پاكي، يك رنگي و باز تاباننده نور و روشنايي، شمع نشانه فروزش و زداينده تاريكي و سياهي كه تابش آتش را به ياد ميآورد و شايد بازمانده جشن سوري و جشنهاي آتش باشد، زيرا بنابر اعتقاد زرتشتيان دنياي روشنايي قلمرو اهورامزداست و هرجا كه نور و آتش باشد اهريمن را بدان جا راهي نيست، تخم مرغ رنگي نماد آفرينش، زايندگي، نطفه و نژاد، آب مظهر روشنايي و گشايش كار، ماهي قرمز، يكي از نمادهاي آناهيتا فرشته آب و باروري كه وجود آن در سفره نوروزي سبب بركت و زايش در سال نو ميشود و حتما بايد جفت انتخاب شود تا نشانهاي از اتحاد و انسجام خانواده باشد، نان نماد بركت و فزوني كه گاه همراه با پنير و سبزي در گوشهاي از سفره به خودنمايي ميپردازد و نقل و شيريني خانگي براي شيرين كام شدن اعضاي خانواده پس از تحويل سال به نيت يك عمر شيرين كامي.
سبزه، سين اول
اولين و شاخصترين سيني است كه هر سفرهاي به آن مزين ميشود. اغلب زنان ترجيح ميدهند سبزه را خودشان از دانههاي گندم، عدس، ماش، شاهي و يا جو سبز كنند. به همين دليل، چند روز مانده به عيد دانههاي مرطوب را در سيني پهن ميكنند تا كمكم رشد كرده و به هنگام تحويل سال آماده باشند. اينكه سبز كردن دانههاي خوراكي به زنان محول ميشود نيز توجيه نمادين دارد. زيرا آغازگر صنعت كشاورزي، آن زمان كه مردان به شكار ميرفتند و گله را براي چرا به دشتها ميبردند، زنان بودند. از سوي ديگر نيز در فرهنگهاي باستاني الهههاي زايش و رويش همواره از ميان زنان انتخاب شدهاند.
سير در طب سنتي
سير، نمادي از تندرستي
براي سير خواصي همچون ضدعفونيكنندگي، اشتهاآور، پايين آورنده فشار، چربي و كلسترول بد خون ذكر شده است. سير پخته براي تقويت جريان خون بسيار مفيد است و سبب رقيق شدن خون ميشود. ميكروبها و ويروسها را به ويژه در ريهها از بين ميبرد. از بدن در برابر بيتعادلي غدد محافظت ميكند. سرخرگها را از رسوبها پاكسازي ميكند. كبد را فعال ميكند. براي درمان و پيشگيري از يبوست و سردرد، سرگيجه، سرماخوردگي، آنفلوآنزا، عفوني و قلبي و از سير براي پيشگيري و درمان سرطان نيز استفاده ميكنند.
سركه در طب سنتي
نمادي از طول عمر
سركه يكي از فرآوردههاي مفيد انگور است كه نهتنها طعم مطبوعي به غذا ميدهد بلكه هضم بسياري از موادغذايي از جمله گوشت را آسان ميكند. سركه داراي موادي است كه سبب كشتهشدن باكتريها و قارچها ميشود. مخلوط كمي سركه و عسل كبودي دور چشم را برطرف ميكند البته بايد مراقب بود كه وارد چشم نشود. سركه رقيق شده و كمي نمك براي درمان گلودرد تجويز ميشود.
سماق در طب سنتي
سماق، نمادي از طلوع خورشيد
سماق قابض و پاككننده معده است و از انواع اسهال و خونريزي معده و ادرار جلوگيري كرده و اشتها را تحريك ميكند.
غرغره جوشانده سماق در درمان ورم گلو و محكم شدن لثهها توصيه ميشود. ميوه سماق نبايد تازه مصرف شود زيرا ايجاد مسموميت ميكند بلكه هميشه بايد خشك آن ساييده و مصرف شود.
سنجد در طب سنتي
سنجد، نمادي از عشق و دلدادگي
ميوه خشك سنجد در طب سنتي قابض است بنابراين در معالجه بيماريهاي دندان، لثه، اسهال و زخم معده موثر است. آرد گوشت، پوست و هسته سنجد همراه با كمي شيره انگور در شير، مقوي معده و بدن و در درمان آرتروز موثر است. سنجد تقويتكننده قلب بوده است.
سيب در طب سنتي
سيب، نمادي از زايش
خوردن يك عدد سيب در روز، بيماري را از شما دور ميكند. اين ميوه بهشتي سموم بدن به ويژه اسيد اوريك را دفع ميكند و در نتيجه داروي خوبي براي مبتلايان به روماتيسم، درد مفاصل و نقرس است. سيب ترشحات غدد بزاقي و معده را تقويت و به هضم غذا كمك ميكند. خوردن سيب رسيده با پوست براي درمان يبوست و تنبلي روده موثر است. ازآنجايي كه اين ميوه سرشار از ويتامين B است براي آرامش اعصاب بسيار مفيد است. فيبر موجود در سيب ميتواند از ميزان چربي و فشار خون بكاهد.
سمنو در طب سنتي
سمنو، نمادي از باروري گياهان
سمنو را از عصاره جوانه گندم تازه و آرد كامل گندم تهيه ميكنند. سمنو، خوشمزه و شيرين است و اين در حالي است كه به آن هيچ ماده شيرين كنندهاي اضافه نميكنند. عصاره جوانه گندم كه ماده اصلي پخت سمنوست، تنها عامل شيرين شدن آن پس از آماده شدن است. مواد و ويتامينهاي موجود در گندم و جوانه آن، ارزش غذايي سمنو را افزايش داده و آن را به يك داروي طبيعي براي درمان و پيشگيري از بسياري از بيماريها تبديل كرده است. سمنو داراي ويتامينهاي A، E و K و ويتامينهاي خانواده B و مواد مهم ديگري مانند فسفر، سلنيوم، روي، آهن و مس است. سمنو، مغذي و انرژيزاست و براي مادران باردار، كودكان، نوجوانان، جوانان و ورزشكاران بسيار مفيد است.
منبع:www.salamat.com
/م