ناگفتههاي شادي
شما چهقدر شاديد؟ در پاسخ به اين سوال، خيليها ميگويند: «مگر شادي را هم ميشود اندازه گرفت؟» پرفسور لورد لايارد، استاد اقتصاد و مؤلف کتاب «شادي و درسهايي از علم جديد» معتقد است: «وقتي از کلمه شادي استفاده ميکنيم، مفهومي مانند بالا رفتن بادکنک در آسمان و يا سبکي و نشاط در ذهنمان تداعي ميشود ولي امروزه دانشمندان به اين نتيجه رسيدهاند که شادي را هم ميشود اندازه گرفت و براي اينکه بتوانيم دربارهاش دقيقتر حرف بزنيم، بايد ميزان شاديمان را بسنجيم!» چرا و چگونهاش را در اين مقاله بخوانيد.
البته در کنار تمام اين فيلمها، انيميشنهاي جذاب و سرگرمکنندهاي چون کمپاني هيولاها، شنل قرمزي 2000، رييس مزرعه، فصل شکار و گارفيلد و... روحيهبخش و بسيار نشاطآفريناند. يادمان نرود: «چو شادي بکاهد، بکاهد روان/ خرد گردد اندر ميان ناتوان.»
طبق نظر او بهترين کاري که ميتوان براي احساسات مثبت انجام داد اين است که از آدمها بخواهيم فراتر از ميزان خلق و خويي که به طور ذاتي دارند حرکت کنند. به اين ترتيب اگر چه آدمهاي ذاتا بداخلاق را نميتوان هميشه خوشحال ديد اما اگر روي آنها کار کنند بين 10 تا 15 درصد افزايش خشنودي در آنها ديده خواهد شد.
اول اينکه بشر به لذت و خشنودي عادت ميکند، معمولا ما آدمها به دنبال چيزهايي هستيم که به ما لذت ناگهاني بدهند چه اين مورد يک تکه شکلات باشد چه خريد اتومبيلي تازه. اما اين لذت و خشنودي به سرعت از بين ميرود. دوم اينکه ما آدمها دوست داريم زندگيمان نسبت به سايرين مقايسه و قضاوت شود. به همين دليل دايم در مقام نظارت و مقايسه زندگي خود با ديگران هستيم و شادي خودمان را در مقابل بدبختي سايرين مقايسه ميکنيم. افرادي که ثروتمندترند وقتي خودشان را با افراد بيپول مقايسه ميکنند احساس ميکنند شادترند چون وضعشان از آنها بهتر است اما وقتي با افراد همسطح خود و يا بالاتر از خود مقايسه ميشوند احساس خوشحالي نکرده و فکر ميکنند باز هم بايد براي شادتر شدن پولدارتر شوند! و البته باز هم افراد پولدارتر هستند و ماجرا ادامه دارد که نتيجه آن ناپايداري شادي است. اما يک خبر خوب اين است که ما ميتوانيم ميزان مقايسه خود با ديگران و اينکه خود را با چه کساني مقايسه کنيم را انتخاب کرده و اوضاع را تحت کنترل بگيريم و محققان معتقدند آدمها در مورد مسايلي پرمعنا مثل دوستي و اهداف متعالي زندگي، با سرعت کمتري تطابق پيدا ميکنند و شادي ناشي از اينجور مسايل پايدارتر است.
پرفسور اوسفالد، اقتصاددان دانشگاه وارويک فرمولي دارد که ميگويد با چهقدر پول اضافي ميتوان دوستان را از دست داد! طبق فرمول او، با 50 هزار پوند درآمد سالانه ميتوان با دوستان خداحافظي کرد! به نظر ميرسد ازدواج هم عامل بسيار مهمي باشد. طبق تحقيقات او، ازدواج حدود 7 سال به عمر مردان و 4 سال به عمر زنان اضافه ميکند. دومين مورد حياتي، داشتن زندگي بامعناست؛ يعني باور به چيزي بزرگتر از خود که ريشه در مذهب، مسايل معنوي و فلسفه زندگي دارد. سومين مورد، داشتن اهدافي است که ريشه در ارزشهاي طولانيمدت آدمها داشته باشد و به خاطر آنها در زندگي تلاش کنيم که البته همين اهداف هم بايد براي افراد، لذتبخش باشند.با تمام اين توضيحات، همچنان مهمترين عامل مولد شادي، داشتن ارتباطات اجتماعي است. افرادي که رضايت بيشتري از زندگي خود دارند خانوادهاي حامي و دوستاني نزديک دارند. عامل ديگري که رضايت از زندگي را به همراه دارد شغل و تحصيلات و داشتن نقشي مهم (مثل بزرگ خانواده بودن و يا مشاور اصلي خانواده بودن) است. وقتي فردي از شغلاش لذت ميبرد و آن را بامعنا و مهم ميداند متعاقب آن، رضايت او از زندگي بيشتر ميشود. وقتي اوضاع شغلي نامناسب ميشود، قدرت فرد کاهش پيدا کرده و رضايت و شادي او هم کمتر ميشود. داشتن اهدافي مهم در زندگي فرد را به سمت ارزشها حرکت ميدهد و وقتي در راه اهدافاش پيشرفت ميکند خوشحالي او افزايش پيدا ميکند. افرادي که از درون ناراحت و ناخشنود هستند بايد به خودشان برگردند و طرز فکر و ديدگاهي مثبت به زندگي و دنيا پيدا کنند.
منبع: www.salamat.com
فيلم خندهدار ببينيد
تقليد خنده از فيلم خندهدار
چند پيشنهاد ايراني
چند فيلم خارجي
البته در کنار تمام اين فيلمها، انيميشنهاي جذاب و سرگرمکنندهاي چون کمپاني هيولاها، شنل قرمزي 2000، رييس مزرعه، فصل شکار و گارفيلد و... روحيهبخش و بسيار نشاطآفريناند. يادمان نرود: «چو شادي بکاهد، بکاهد روان/ خرد گردد اندر ميان ناتوان.»
سنجش شادي
ثبت و ضبط شادي
چرا خوشحال نيستم
طبق نظر او بهترين کاري که ميتوان براي احساسات مثبت انجام داد اين است که از آدمها بخواهيم فراتر از ميزان خلق و خويي که به طور ذاتي دارند حرکت کنند. به اين ترتيب اگر چه آدمهاي ذاتا بداخلاق را نميتوان هميشه خوشحال ديد اما اگر روي آنها کار کنند بين 10 تا 15 درصد افزايش خشنودي در آنها ديده خواهد شد.
رابطه پول و شادي
اول اينکه بشر به لذت و خشنودي عادت ميکند، معمولا ما آدمها به دنبال چيزهايي هستيم که به ما لذت ناگهاني بدهند چه اين مورد يک تکه شکلات باشد چه خريد اتومبيلي تازه. اما اين لذت و خشنودي به سرعت از بين ميرود. دوم اينکه ما آدمها دوست داريم زندگيمان نسبت به سايرين مقايسه و قضاوت شود. به همين دليل دايم در مقام نظارت و مقايسه زندگي خود با ديگران هستيم و شادي خودمان را در مقابل بدبختي سايرين مقايسه ميکنيم. افرادي که ثروتمندترند وقتي خودشان را با افراد بيپول مقايسه ميکنند احساس ميکنند شادترند چون وضعشان از آنها بهتر است اما وقتي با افراد همسطح خود و يا بالاتر از خود مقايسه ميشوند احساس خوشحالي نکرده و فکر ميکنند باز هم بايد براي شادتر شدن پولدارتر شوند! و البته باز هم افراد پولدارتر هستند و ماجرا ادامه دارد که نتيجه آن ناپايداري شادي است. اما يک خبر خوب اين است که ما ميتوانيم ميزان مقايسه خود با ديگران و اينکه خود را با چه کساني مقايسه کنيم را انتخاب کرده و اوضاع را تحت کنترل بگيريم و محققان معتقدند آدمها در مورد مسايلي پرمعنا مثل دوستي و اهداف متعالي زندگي، با سرعت کمتري تطابق پيدا ميکنند و شادي ناشي از اينجور مسايل پايدارتر است.
کليدهاي شادماني
پرفسور اوسفالد، اقتصاددان دانشگاه وارويک فرمولي دارد که ميگويد با چهقدر پول اضافي ميتوان دوستان را از دست داد! طبق فرمول او، با 50 هزار پوند درآمد سالانه ميتوان با دوستان خداحافظي کرد! به نظر ميرسد ازدواج هم عامل بسيار مهمي باشد. طبق تحقيقات او، ازدواج حدود 7 سال به عمر مردان و 4 سال به عمر زنان اضافه ميکند. دومين مورد حياتي، داشتن زندگي بامعناست؛ يعني باور به چيزي بزرگتر از خود که ريشه در مذهب، مسايل معنوي و فلسفه زندگي دارد. سومين مورد، داشتن اهدافي است که ريشه در ارزشهاي طولانيمدت آدمها داشته باشد و به خاطر آنها در زندگي تلاش کنيم که البته همين اهداف هم بايد براي افراد، لذتبخش باشند.با تمام اين توضيحات، همچنان مهمترين عامل مولد شادي، داشتن ارتباطات اجتماعي است. افرادي که رضايت بيشتري از زندگي خود دارند خانوادهاي حامي و دوستاني نزديک دارند. عامل ديگري که رضايت از زندگي را به همراه دارد شغل و تحصيلات و داشتن نقشي مهم (مثل بزرگ خانواده بودن و يا مشاور اصلي خانواده بودن) است. وقتي فردي از شغلاش لذت ميبرد و آن را بامعنا و مهم ميداند متعاقب آن، رضايت او از زندگي بيشتر ميشود. وقتي اوضاع شغلي نامناسب ميشود، قدرت فرد کاهش پيدا کرده و رضايت و شادي او هم کمتر ميشود. داشتن اهدافي مهم در زندگي فرد را به سمت ارزشها حرکت ميدهد و وقتي در راه اهدافاش پيشرفت ميکند خوشحالي او افزايش پيدا ميکند. افرادي که از درون ناراحت و ناخشنود هستند بايد به خودشان برگردند و طرز فکر و ديدگاهي مثبت به زندگي و دنيا پيدا کنند.
قدرت شادي
منبع: www.salamat.com