زندگي پس از قطع نخاع

آقاي دکتر! پيش از اين که بپرسم يک بيمار قطع نخاعي چه‌قدر زنده مي‌ماند، اگر امکان دارد تعريف علمي قطع نخاع را بفرماييد. بعضي‌ها گمان مي‌کنند قطع نخاع يعني قطع و پاره شدن نخاع.
يکشنبه، 1 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگي پس از قطع نخاع

زندگي پس از قطع نخاع
زندگي پس از قطع نخاع


 





 
گفتگو با دکتر سيدمحمود طباطبايي*

آقاي دکتر! پيش از اين که بپرسم يک بيمار قطع نخاعي چه‌قدر زنده مي‌ماند، اگر امکان دارد تعريف علمي قطع نخاع را بفرماييد. بعضي‌ها گمان مي‌کنند قطع نخاع يعني قطع و پاره شدن نخاع.
 

سوال بسيار خوبي پرسيديد. قطع نخاع به معناي آسيب جدي عملکردي نخاع است. يعني نخاع طوري آسيب‌ديده که ارتباط آن قسمت، با نواحي محيطي که از همان منطقه عصب مي‌گرفتند و نواحي مرکزي بالاتر يعني مغز قطع شده است و گرنه لزومي به ديدن ظاهر بريده و دو نيمه شده نخاع در موقعي که ناحيه را حين جراحي باز مي‌کنيم، نيست. حتي گاهي در هنگام جراحي مشاهده مي‌شود که نخاع فقط له شده اما چون از نظر عملکردي و در معاينه عصبي بيمار شواهد ما دال برقطع نخاع است، کاري نداريم که نخاع از نظر آناتومي چه‌طور است. مهم براي ما عملکرد آن است که تنها و تنها با معاينه عصبي به‌وسيله پزشک متخصص حاذق و به کارگيري تکنيک‌هاي خاص معلوم خواهد شد. يعني اگر 24 تا 72 ساعت پس از هرگونه آسيب نخاعي پزشک ماهر بيمار را معاينه کند مي‌تواند بالاي 95 درصد متوجه شود مريض دچار قطع نسبي نخاع شده يا قطع نخاع کامل است و يا دچار شوک نخاعي است.

شوک نخاعي يعني چه؟
 

گاهي اوقات ضربه‌هاي وارد به نخاع حالتي را در سلول‌هاي عصبي آن منطقه ايجاد مي‌کند که موجب مي‌شود سلول‌هاي عصبي از نظر عملکردي به‌طور موقت از کار بيفتد ولي به مرور پس از آسيب‌ و بسته به شدت اوليه عامل به وجود آورنده شوک بين 24 ساعت تا حتي 6 ماه کم‌کم شوک برطرف شده و سلول‌هاي عصبي عملکرد خود را باز مي‌يابند. اين تشخيص‌ها بسيار ظريف‌ و تخصصي هستند چون در مورد قطع نخاع هيچ‌گاه بازگشتي در عملکرد سلول وجود نخواهد داشت. زيرا نخاع و مغز جزو سيستم عصبي مرکزي هستند و اگر آسيب ببينند مانند ساير اعضا و نسوج نيستند که به مرور ترميم شده و دوباره ساخته شوند. اگر ما در روي نيمکره‌هاي مغز ميليون‌ها سلول عصبي که نورون ناميده مي‌شود داريم که در طول‌ حياتمان اين تعداد ثابت است و فقط تکامل مي‌يابد. اگر هم يک سلول از آن بميرد هرگز جايگزيني نخواهد داشت. از اين گذشته سلول‌هاي عصبي، يا نورون‌ها از نظر تغذيه‌اي هم متفاوت‌اند و بيش از همه سلول‌ها به اکسيژن و گلوکز وابسته‌اند. هيچ سلولي مانند اين در بدن نيست که اگر فقط پنج دقيقه بدون اکسيژن بماند تخريب شده و بميرد. براي همين بايد خيلي مراقب سلول‌هاي عصبي باشيم. پس متوجه شديد اينکه مي‌گويند فلان دکتر چه خوب بود و توانست مريض قطع نخاعي را خوب کند اشتباه است. آن بيماري که به مرور حس و حرکت خود را بازيافته دچار شوک نخاعي شده بوده، نه قطع نخاعي.

سوال مهم ما از اينجا شروع مي‌شود که مي‌دانيم در مقابل هر مهره از نخاع دو عصب خارج مي‌شود که مسوول عصب دادن به گردن، احشاي داخلي بدن مانند ريه و دستگاه‌هاي گوارش و ادراري و حتي پاها هستند. اگر در تصادف، مهره‌اي در گردن بشکند و رابطه نخاع را قطع کند هيچ‌گونه حس و حرکتي نداريم. پس چه‌طور مريض زنده مي‌ماند؟
 

اول در تاييد صحبت‌هاي شما بگويم بدترين نوع آسيب‌ نخاعي، در ناحيه گردن است چون گويا رودخانه‌اي را از سرچشمه قطع کرده باشند و هيچ آبي در آن جاري نمي‌شود. در اينجا هم هيچ ارتباطي بين اعضا و مراکز پيام دهنده مغز برقرار نخواهد شد. الان من و شما مدتي است نشسته‌ايم و صحبت مي‌کنيم. تا حالا چند بار جابجا شديم و نحوه قرار گرفتن پاهايمان را تغيير داديم. چرا؟ چون نقطه فشاري بدن دچار کمبود خون‌رساني شده، از طريق اعصاب به مغز پيام خستگي مي‌دهد و مغز پيام مي‌فرستد جابه‌جا شو! اما يک مريض قطع نخاعي حس ندارد که پيامي بفرستد و براي همين آسيب مي‌بيند و دچار زخم بستر مي‌شود و عفونت مي‌کند. اين عفونت وارد خونش مي‌شود و مي‌ميرد اما اگر مانند اين سريال، خيلي خوب به مريض رسيدگي شود و پدر و مادري چنين مهربان وجود داشته باشند اوضاع متفاوت است.

يعني اگر اعضاي خانواده بتوانند خوب پرستاري کنند، از پيشرفت عفونت و مرگ بيمار جلوگيري مي‌شود؟
 

بله، در خانواده اگر عضلات مريض را با فيزيوتراپي حرکت دهند، پرستاري دقيق به عمل آيد تا از زخم بستر جلوگيري شود يا لخته خون در پاها پديد نيايد و تغذيه سالم باشد و روحيه مريض را تقويت کنند، سال‌هاي سال مي‌توانند او را زنده نگه دارند. هم‌اکنون جانبازان و مجروحان قطع نخاعي با همت خانواده‌‌شان نزديک 15 تا 20 سال است که زنده‌اند اما ما به خانواده‌هايي که در اثر سانحه، مانند تصادف، سقوط و غيره يکي از عزيزان خود را در چنين موقعيتي مي‌بينند مي‌گوييم با کمال تاسف جوان 24 ساله 70 کيلوگرمي شما الان به بچه دو، سه ماهه 70 کيلويي تبديل شده است. خلاصه کلام بايد مانند يک بچه دو ماهه مواظبش باشي. اگر بچه را تکان ندهي به غير از گرسنگي حتي مورچه‌ها يا نور آفتاب و غيره به او آسيب خواهند زد.

وقتي رابطه مغز با احشاي دروني بدن قطع شده چه طور امکان حيات دارند و چرا بعضي‌ها در همان روزهاي اول مي‌ميرند؟
 

خود شما گفتيد اعصاب بي‌شماري به‌خصوص عصب‌تنفسي از منطقه گردن مي‌آيد. براي همين است که در اثر آسيب و رسيدگي نکردن به موقع در همان روزهاي اول در بيمارستان بيمار از دست مي‌رود چون شما نمي‌تواني همه را با هم مقايسه کني. شدت هر آسيب،‌ عمق آن و نوعش و حتي محلش مي‌تواند در شرايط ما تاثير بگذارد اما وقتي بدن طي مراقبت‌هاي روزهاي اول عادت کرد که با اين قطع رابطه تطبيق يابد مي‌تواند سال‌ها زنده بماند.

احشا چطور بدون دستور از مغز کار مي‌کنند؟
 

حکايت شيوه عملکردي سيستم عصبي احشا را با مثال ساده سيستم برق مي‌گويم. ما همه از نظر تامين برق به شبکه سراسري وصل هستيم اما در جاهاي مهم مانند بيمارستان به فکر اين هستيم که اگر برق قطع شود چه کنيم. براي همين ژنراتورها را قرار داديم که تا برق مي‌رود، اتوماتيک روشن مي‌شود. گذشته از آن احتمال مي‌دهيم شايد ژنراتور چند دقيقه کار نکند، براي همين داخل دستگاه‌هاي مهم اتاق عمل مانند پمپ قلب، دستگاه تنفس يک شارژر UPS گذاشتيم. همه اين سيستم برق و دستگاه‌ها را دانشمندان از روي سيستم بدن ما و اعصاب ساخته‌اند. تکليف شبکه سراسري که معلوم است. مصداق واقعي آن مغز و نخاع و 12 زوج عصب مغز و 33 زوج عصب نخاعي هستند. در کنار آن و در مقام ژنراتور، سيستم عصبي خودکار در بدن داريم که خداوند عناصر حياتي مهم بدن را وابسته به آن کرده است که در مواقع عادي تابع سيستم عصبي مرکزي مغز هستند اما در حالت قطع سيستم مرکزي، مثل قطع نخاع خودشان به طور خودکار کار مي‌کنند و ما هيچ‌گونه کنترلي روي آن نداريم. براي مثال شما مي‌توانيد به اختيار دست‌تان را باز و بسته کنيد اما قادر نيستيد ضربان قلب يا حرکات روده يا ترشح بزاق و يا تشکيل ادرار را تنظيم کنيد. اين سيستم خودکار در هر عضو همان سيستم اعصاب سمپاتيک، پاراسمپاتيک است که تعادل کارشان موجب تعادل حرکتي احشاي بدن مي‌شود و اما جاي UPS کجاست؟ اگر ژنراتور خودکار کار نکند در پشت عضله قلب ما سيستمي وجود دارد که با فرستادن پالس‌هاي خاص، موجب توليد ضربان در قلب مي‌شود. اين UPS فقط در قلب که مهم‌ترين وظيفه يعني رساندن خون حاوي اکسيژن و غذا به سلول‌ها را دارد کار گذاشته شده است. گذشته از اين وقتي کوچک‌ترين اختلال در کار ژنراتور بدن يا UPS موجود در قلب به وجود آيد علامت‌هايي را بروز مي‌دهد که پزشکان بلافاصله مي‌توانند به طور دستي و با عمليات احيا و تنفس مصنوعي دوباره UPS و ژنراتور را به کار بيندازند و خداوند در اين خلقت بي‌نظير، شگفت‌انگيز و ظريف نشانه‌هايي را قرار داده که ما متوجه او شويم و شکرگزار باشيم.

پي نوشت ها :
 

*استاد جراحي مغز و اعصاب

منبع:www.salamat.com



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط