جراحی به روش آندوسکوپی چگونه صورت می گیرد
Endoscopic Surgery
آندوسكوپي در ژنيكولوژي شامل استفاده از تلسكوپ كوچكي براي مشاهده حفره صفاقي (لاپاروسكوپي) و حفره داخل رحمي (هيستروسكوپي)است.اين تكنيك ها از روشهايي كه در ابتدا جهت مقاصد تشخيصي استفاده مي شدند به سيستم هاي پيچيده اي براي انجام جراحي هاي بزرگ متحول شده اند.هدف جراحي آندوسكوپي فراهم آوردن نتايج عالي براي بيماران همراه با كاهش مدت بستري در بيمارستان تسريع در زمان بهبودي و هزينه كمتر است.اين مفهوم منجر به ايجاد اصطلاح توصيفي تحت عنوان «جراحي با حداقل تهاجم» شده است. گر چه مزاياي بعضي اعمال آندوسكوپي بوضوح نشان داده شده، در ساير زمينه ها از نظر صرفه اقتصادي و پيامدهاي دراز مدت هنوز اطلاعات كافي وجود ندارد.
لاپاروسكوپي
ابزارگذاري براي لاپاروسكوپي جراحي
از آنجا كه براي عمل لاپاروسكوپي ابزارهاي تخصصي بسياري مورد نياز است، براي جلوگيري از سردرگمي استفاده از يك سيني ابتدايي لاپاروسكوپي و غير لاپاروسكوپيك كه معمولاً مورد استفاده قرار مي گيرند،مفيد است.اجزاي ابتدايي و پايه لاپاراسكوپي عبارتند از يك لاپاروسكوپ، واحد دمنده،ويدئو،منبع نور،تروكارها، قيچي ها، فورسپس ها، سوزن گيرها، شستشو دهنده و مكنده،گيره ها (staplers)، گيره هاي (clips) عروقي و جابجا كننده رحم.ابزارهاي غير لاپاروسكوپيك شامل آنهايي هستند كه براي ايجاد برش با تروكار (Scalpel)، كمك به خارجي كردن نمونه هاي نسجي (كلامپ كوخر) و بستن برش هاي حاصل از تروكار (سوزن گير،قيچي ها،رتراكتور s) بكار مي روند،ابزارهايي كه كمتر مورد استفاده قرار مي گيرند را بايد در محلي معين كه در دسترس باشند نگهداشت. مديريت اين كار بايد با يك تيم تخصصي اطاق عمل باشد.
لاپاروسكوپي
واحد دمنده (Insufflator)
شكل 1: سه نمونه آندوسكوپ با اندازه هاي متفاوت که در لاپارسکوپي بکار مي روند:2ميلي متري (بالا)،5 ميلي متري (وسط)،و 10 ميلي متري (پايين ).لاپاروسکوپ 10 ميلي متري واجد يک مجراي عملي است و چشمي جداگانه دارد.
واحد ويدئو
منبع نور
تروكارها
ابزارهاي جراحي
شستشودهنده - مكنده (Irrigator-Aspirator)
شكل 2: انواع تروكار مورد استفاده در لاپاراسكوپي (از چپ به راست). تروكارهاي 5، 11 و12 ميلي متري و تروكار 12 ميلي متري مورد استفاده در لاپاروسكوپي باز.
شكل 3:(بالا) فورسپس بيوپسي Semm كه براي انجام بيوپسي بافتي و جدا كردن طريف نسوج بكار مي رود (دومي از بالا) نگهدارنده (Grasper) روده كه براي نگه داشتن و گرفتن روده بدون ايراد آسيب به آن استفاده مي شود.(دومي از پايين) فورسپس لوله فالوپ كه براي دستكاري و جابجايي بدون آسيب لوله هاي فالوپ بكار مي رود و (پايين) نگه دارنده،غيرآسيب رسان (Artaumatic grasp) كه براي دستكاري و جابجايي بدون آسيب نسوج مختلف استفاده مي شود.
Staplerها (گيره ها)
گيرنده هاي عروقي
شكل 4:ممکن است از قيچي هاي جراحي قابل استفاده مجدد،(بالا)با قيچي هاي يکبار مصرف (پايين )استفاده شود.
ابزارهاي دستكاري و جابجايي رحم
شكل 5:بالا:Endo -GIAبراي نگهداشتن و جدا کردن بافت،و پايين :Endoclipبراي دستيابي به هموستاز.
منابع انرژي در لاپاروسكوپي
انرژي اندومكانيكال
شكل 6:بالاSurgiwhipکه بعنوان يک روش از قبل گره خورده جهت بخيه زدن خارج ازبدن بکار مي رود .وسط:Endoloopکه براي گرفتن و نگهداشتن يک پايه نسجي هنگامي که نياز به بخيه زدن نيست بکار مي رود .پايين :Endostitchکه براي بخيه زدن نسج با استفاده از يک سوئيچ فشاري(Toggle switch)بکار مي رود و نياز به دستکاري و استفاده از سوزن بخيه را غير ضروري مي سازد.
گره هاي لاپاروسكوپيك ممكن است درخارج از بدن (Extracorporal)، يا داخل آن (Intracorporal) (بسته)زده شوند.گره هاي خارج از بدن ممكن است شامل گره هاي منفرد يا متعدد باشد.گره هاي متعدد،گره هايي مربعي و لغزشي هستند كه با چندين بارعبورميله هدايت كننده كه بمنزله انگشت جراح است از درون پوشش تروكار به سوي عضو هدف هدايت مي شوند.گره هاي منفرد،گره هاي لغزشي اند كه مثل Roeder and Fisherman's زده شده و سپس از طريق پوشش تروكار بوسيله يكبار عبور هدايت كننده گره به سوي بافت هدايت مي شود. زدن گره هاي داخل بدني در داخل شكم بوسيله حلقه كردن نخ بخيه بدور سوزن گير لاپاروسكوپيك و با استفاده ازتكنيكي مشابه آنچه در گره با كمك وسيله (ابزار) بكار مي رود،انجام مي شود.بطوركلي محكم ترين گره هاي لاپاروسكوپيك گره مربعي مسطح داخل بدني و گره مربعي لغزشي چند مرحله اي بدني هستند. تنها گره هاي يك مرحله اي لغزشي كه استحكامي مشابه اينها دارند عبارتند از گره 4-s و گره Fisherman. اين گره هاي محكم در مواردي كه نياز به كشش مداوم بافتي وجود دارد مثل يوتروپكسي رتروپوبيك از طريق لاپاروسكوپي، توصيه مي شود.
بخيه زدن بطريقه لاپاروسكوپي نيازمند تجربه قابل توجهي در قرار دادن مطمئن سوزن در سوزن گير وزدن دقيق و درست بخيه است.براي خاتمه دادن به اين مساله Endostitch ابداع شد كه در آن سوزن از قبل مستقرشده،و بخيه در نسوجي با ضخامت تا 2 سانتيمتر،با بستن يك دسته ويك Toggle switch، زده مي شود. Endostitch ابزاري 10 ميلي متري با آرواره هايي به پهني 4 ميليمتر و طول 2 سانتيمتراست(شكل6).
الكتروسرجري (جراحي با الكتريسيته)
فورسپس هاي دو قطبي با هدايت جريان بين آرواره هاي فورسپس كه به مثانه الكترودهاي فعال و برگشتي هستند.عمل مي كنند.ازاين رو حوادث مربوط به اتصال بطور كامل بر طرف مي شوند.با اين حال صدمات حرارتي جانبي در نسوج مجاور الكترود رخ مي دهد.درموردي كه ظن به آسيب روده كوچك وجود دارد بايد انجام ميني لاپاراتومي همراه با برداشتن بخش مورد ظن روده را در نظر داشت.بخاطر اينكه هميشه صدمات الكتريكي از محدوده ضايعه قابل مشاهده فراتر مي روند،اين صدمات را بايد برداشت و هرگز نبايد بطور متقاطع دوخته شوند.بعلاوه نبايد خطوط Staple را بروش الكتريكي منعقد (electrocogulate) كرد زيرا ممكن است بافت چروكيده و جمع شود كه منجر به خونريزي شده،و همچنين staple ممكن است الكتريسيته را در مسيري ناشناخته هدايت و موجب آسيب نسجي شود.
ليزر
مزايا و معايبي براي استفاده از هر نوع طول موج وجود دارد. ليزر Co2 تبخير نسجي عالي ايجاد كرده و صدمه حرارتي كمي بر جاي مي گذارد. مايع شستشو دهنده نيز بعنوان يك مانع عالي براي انرژي ليزر Co2 عمل مي كند.براي جراحاني كه ترجيح مي دهند بافتها را با تماس برش دهند،ليزرهاي فيبراپتيك قابل استفاده اند، مثل فيبرهاي هم محور Nd-YAG كه با يك نوع از جنس ياقوت كمبود مصنوعي مجهز شده اند.توانايي نفوذ انرژي خام ليزر Nd-YAG از يك رسته كوارتز عبور داده شود، در داخل نسج تا 4 ميلي متر است كه بايد هنگامي كه در نزديكي حالب يا روده استفاده مي شود،مد نظر باشد.با اين حال نوك ياقوتي خروج انرژي ليزر را محدود مي كند و صدمه بافتي هنگامي كه با ياقوت برش داده مي شود،معمولاً كمتر از يك ميلي متر است.استفاده از ليزر در سالهاي اخير كاهش يافته است،كه عمدتاً بدليل هزينه بالاتر آن و نيز افزايش ايمني ساير منابع انرژي است.
چاقوي جراحي هارمونيك
(استقرار) وضعيت بيمار براي جراحي لاپاروسكوپي
نگه داشتن بخش تحتاني ساق بحد كافي و فراواني بالشتك گذاري و نرم باشند تا ضمن نگه داشتن ساق پا،ايجاد هيچ گونه فشارنقطه اي ننمايند.استفاده از ركابهايي كه بدون نياز به برداشتن پوشش بيمار (drape) قادربه بالا آمدن هستند،ارجح است،زيرا مي توان براي دستيابي راحت تر واژينال از وضعيت ليتوتومي استفاده كرد.
ورود به حفره شكم
هنگامي كه از سوزن Veress استفاده مي شود،درمحل ناف برش پوستي اوليه اي داده مي شود.ناف بايد بالا نگه داشته شده و تيغه و چاقو به موازات محور طولي بيماري نگه داشته شود تا از برش غير مترقبه عروق بزرگ جلوگيري شود.
متخصص بيهوشي با استفاه از كاهش فشار معده و تخليه آن بوسيله لوله معده خطر ورود اتفاقي سوزن Veress يا تروكار را بداخل معده بيش از حد متسع،كاهش خواهد داد. شكم بيمار بايد كاملاً شل باشد تا اجازه بالا نگه داشتن كافي براي قرار دادن سوزن Veress يا تروكار را بدهد.همچنين بيمار بايد برروي تخت بصورت صاف قرار داده شود،زيرا اگر ابتدا از وضعيت ترندلنبرگ استفاده شود سوزن ممكن است بيشتر از آنكه به حفره لگني هدايت شود،به عروق بزرگ نزديك شود.دربيماران لاغر،سوزن يا تروكار بايد با زاويه 45 درجه نسبت به محور قائم هدايت شود تا از عروق بزرگ دور بماند.دربيماران چاق آئورت بطور تيپيك بالاترازسطح ناف قرار داشته و بنابراين سوزن Veress يا تروكار ممكن است تا زماني كه جداره شكم بحد كافي بالا نگه داشته شده باشد،مستقيماً بصورت عمودي و با زاويه 90 درجه نسبت به محور طولي بدن بيمار وارد شود. اگر سوزن Veress بجاي آنكه اشتباهاً در فضاي پره پريتونئال (پيش صفاقي) وارد شود بطور صحيح بداخل حفره شكم وارد شود، بالا كشيدن جداره قدامي شكم موجب ايجاد فشار منفي مي گردد كه بر روي insuffator قابل مشاهده است.
هنگامي كه دميدن (insufflation) با جريان كم (سرعت جريان حدوداً يك ليتر در دقيقه) شروع شود،فشارداخل شكمي بايد كمتر از 8 ميلي متر جيوه بماند.اگر فشار داخل شكمي بيشتر از 8 ميلي متر جيوه باشد احتمال دميدن درفضاي خارج صفاقي بالاست،و مسير دستيابي به حفره شكم بايد مجدداً ارزيابي شود.
همچنين مي توان از محل هاي جايگزين براي دميدن استفاده كرد عبارتند از خط زير بغل قدامي چپ در ربع فوقاني چپ، بن بست خلفي (دوگلاس)، نماي فوقاني ناف،و حدفاصل بين ناف و سمفيز پوبيس.
قرار دادن تروكار ثانويه
خارج كردن نسوج
نمونه هاي متراكم و بزرگي چون ميوم مي تواند وقت گير باشد.نمونه هاي پر از مايع مثل كيست هاي تخمداني ممكن است در كيسه هاي پلاستيكي ويژه خروج نمونه قرار داده شده و سپس درحاليكه داخل كيسه هستند تخليه (درناژ) شوند تا از پاشيدن و ريختن آن جلوگيري شود (Endocatch و Endopouch II) (شكل 8).بن بست دوگلاس فراهم كننده محلي بزرگ براي خروج نمونه است.كولپوتومي خلفي ممكن است بطريقه واينال يا لاپاروسكوپيك انجام شود،به منظوربالا آوردن بن بست خلفي (كولدوساك) يك قلم اسفنجي مرطوب و لغزان (Lubricated) در فورنيكس خلفي قرار داده شده و با استفاده از ليزر،قيچي هاي يك قطبي يا چاقوي جراحي هارمونيك برشي بين رباطهاي يوتر و ساكرال داده مي شود تا به واژن در بالاي اسفنج برسد.
بطور جايگزين ممكن است بوسيله يك خرد كننده دستي يا الكترومكانيكي،قطعه قطعه كردن انجام شود.بطوركلي اگر نمونه از لگن جدا شده است،قطعه قطعه كردن نبايد بوسيله كوتر تك قطبي انجام شود،چون نمونه تنها هنگامي اتصال الكتريكي خواهد داشت كه در تماس با ساير نسوج باشد.
درمان لاپاروسكوپيك توده هاي آدنكسال
اثر پارگي نئوپلاسم تخمداني در حين عمل بر پيش آگهي،موضوعي در هم ريخته است. در سال 1973، Webb و همكارانش پيش آگهي بدي را پس از پاشيده شدن تومور گزارش كردند.با اين حال با استفاده از تحليل چند متغيري،اطلاعات جديد اين يافته را تاييد نمي كند.Dembo و همكارانش 519 بيمار مبتلا به مرحله I سرطان اپي تليالي تخمدان را مورد مطالعه قرار دادند و دريافتند كه تنها عواملي كه بر ميزان عود موثرند درجه تومور،وجود چسبندگي هاي متراكم،و حجم بالاي آسيت،مي باشند. پارگي حين عمل اثر منفي بر پيش آگهي نداشته است. Sainz de la Cuesta و همكارانش پيش آگهي بدي را دربيماراني كه پارگي حين عمل داشتند گزارش كردند اما اعتراف كردند كه تفاوت در بقاي بيماران ارزش آماري ندارد.
هنگامي كه لاپاروسكوپي جهت ارزيابي يك توده آدنكسال انجام مي شود بايد شستشوي صفاق با استفاده از يك شستشو دهنده - مكنده انجام شود.لگن و بخش فوقاني شكم جهت يافتن هرگونه نشانه اي از متاستاز بايد مورد مشاهده قرار گرفته و هردو تخمدان از نظر اختلالات سطحي مورد معاينه قرار گيرند.هدف لاپاروسكوپي رد كردن سرطان،و درمان پاتولوژي خوش خيم آدنكسال بطريقه اي مناسب است.در صورت مواجهه با سرطان بلافاصله بايد لاپاراتومي انجام شود.اگر نشانه واضحي از بدخيمي در مشاهده وجود نداشته باشد، باز هم تشخيص بافتي براي رد كردن سرطان ضروري است.هرنمونه اي كه در مشاهده كلي بوضوح خوش خيم نباشد بايد براي برش منجمد ارسال شود.
تكنيك سالپنگواووفوركتومي
شود،بايد آن را تحت كشش نگهداشت تا از حالب و ديواره هاي طرفي لگن دور بماند. اگر وسيله stapling بكار رود، يك يا دو بار استفاده از آن مي تواند رباط آويزان كننده تخمدان را تشريح (dissect) كند، و يك Endo-GIA منفرد يا انعقاد بوسيله فورسپس دو قطبي براي تكميل عمل كافي خواهد بود.
آسپيراسيون كيست تخمداني و سيستكتومي
برداشتن كيست هاي خيلي بزرگ از طريق لاپاروسكوپي ممكن است مشكل باشد،و هنگامي كه اندازه آنها به بيش از 10 سانتيمتر مي رسد،جراح بايد بنا به مصلحت لاپاروسكوپي را در نظر داشته باشد.براي انجام آسپيراسيون كيست و سيستكتومي متعاقب آن، تخمدان بايد متحرك باشد. در صورتي كه بخواهند اول كيست را آسپيره كنند ممكن است يك سوزن نمره 20 نخاعي را از طريق جداره شكم عبورداده،يا يك كانول 5 ميلي متري از طريق مجراي لاپاروسكوپ بكار رود.پس از آسپيراسيون، برشي بر روي كيست تا روي كپسول داده مي شود.لبه هاي ديواره كيست و تخمدان توسط فورسپس هاي نگهدارنده محكمي گرفته مي شود.ازاين كشش و كشش متقابل براي جدا كردن كيست ازتخمدان استفاده مي شود.
سپس نمونه بوسيله يكي از روشهايي كه در بخش خروج نسج ذكرشده،خارج مي شود. اگر سطوح برهنه تخمدان نزديكي قابل قبول و مناسبي داشته باشند.نيازبه بخيه زدن وجود ندارد.اگراختلاف و فاصله عمده اي وجود داشته و نظر جراح بر لزوم ترميم تخمدان است،مي توان از بخيه 6/0 قابل جذب براي به هم رساندن استروما استفاده كرد. پرهيز از بخيه زدن قشر تخمدان ممكن است احتمال ايجاد چسبندگي را كم كند.
هيستركتومي واژينال كمك شده توسط لاپاروسكوپي
بعضي دلايل انجام LAVH عبارتند از نياز به انجام جراحي ديگري درحفره شكم مثل رها كردن چسبندگي ها،برداشتن اندومتريوز،يا ارزيابي و برداشت يك توده آدنكسال،اگرچه برداشتن تخمدانها معمولاً مي توان بطريقه واژينال انجام داد،استفاده از لاپاروسكوپ ممكن است در بعضي موارد كمك كننده باشد.اگرهيستركتومي واژينال را بتوان در غياب يك انديكاسيون براي هيستركتومي شكمي انجام داد،اين روش انتخابي است و نياز به كمك لاپاروسكوپي نيست summitt و همكارانش در يك كارآزمايي اتفاقي (Randomized)، نشان دادند كه LAVH از نظر بهبودي مزيتي بر هيستركتومي واژينال نداشته و بطور قابل ملاحظه اي پرهزينه تر است. هيستركتومي واژينال و LAVH در مقايسه با هيستركتومي شكمي زمان بهبودي كوتاهتري دارند،گرچه مطالعات مزايايي را در زمينه ترخيص سريعتر بيماران از بيمارستان و زمان بهبودي در LAVH در مقايسه با هيستركتومي شكمي نشان داده اند،هزينه داخل بيمارستاني همراه با LAVH معمولاً منجر به افزايش هزينه كلي مي شود كه عمدتاً بدليل ابزار گذاري گران قيمت اضافي است.
تنوع زيادي در تكنيك هاي LAVH وجود دارد كه از يك مشاهده ساده حفره صفاقي و سپس انجام هيستركتومي واژينال،تا انجام يك هيستركتومي كاملاً لاپاروسكوپيك بدون رويكرد واژينال متغير است.بطور شايعتري لاپاروسكوپ براي كمك به برداشتن آدنكس يا جدا كردن بخش فوقاني رحم تا سطح بلافاصله بالا يا پايين شريان رحمي،بكار مي رود.
هنگامي كه از stapleهاي Endo-GIA استفاده مي شود، دو دريچه جانبي 12 ميلي متري علاوه بر دريچه نافي تعبيه مي شود. براي برداشتن تخمدانها ابتدا بايد حالب در پشت صفاق شناسايي و مشخص كرد،يا ممكن است آن را با تشريح يافت.سپس Endo-GIA در عرض رباط
اينفانديبولوپلوپك قرار داده مي شود.قبل از شليك Staple براي اطمينان از عدم درگيري اعضاء حياتي،بايد دو سوي Endo-GIA را مشاهده كرد.ممكن است از Endo-GIA اضافي تا رسيدن به سطح شريان رحمي استفاده كرد.بدليل اينكه Endo-GIA يك سانتيمتر پهنا دارد دوري گزيدن از شريان رحمي توصيه شده است. در بعضي موارد فاصله نزديكي بين شريان رحمي و حالب وجود دارد،و خط Staple حاصل از Endo-GIA هميشه هموستاتيك نيست و ممكن است نيازمند گيره هاي عروقي اضافي در نزديكي حالب باشد، صفاق مثانه ممكن است توسط قيچي هاي لاپاروسكوپيك جدا شود،سپس وضعيت بيمار به شكل ليتوتومي براي انجام بخش واژينال تغيير مي يابد.درانتهاي عمل،بايد حفره لگني را براي اطمينان از هموستاز مشاهده كرد. نهايتاً به منظورجلوگيري از عارضه فتق دريچه هاي جانبي 12 ميلي متري در سطح فاسيا بسته مي شود.
درد لگني و نقش لاپاروسكوپي
آندومتريوز
آيا لاپاروسكوپي در درمان محافظه كارانه آندومتريوز شديد بر لاپاروتومي ارجح است؟در مروري بر 14 مطالعه كه از لاپاراتومي بعنوان روش محافظه كارانه درمان آندومتريوز شديد استفاده شده و نيز 15 مطالعه كه درمان بوسيله جراحي لاپاروسكوپيك انجام شده (جدول 1) اين نتيجه حاصل شد كه هنوز اطلاعات كافي براي مقايسه قابل اعتماد بين نتايج لاپاراتومي و لاپاروسكوپي از نظر موربيديتي،ميزان حاملگي،برطرف شدن درد و عود،وجود ندارد،درمان لاپاروسكوپيك آندومتريوز شديد نبايد ملايم باشد.برداشتن آندومتريوز ارتشاح يافته دركولدوساك گزارش شده است،اما بايد توسط جراحان آندوسكوپيك ماهر انجام شود.
عصب زدايي (Denevation) لاپاراسكوپيك
11 مورد از 13 بيمار بعدي كه بصورت غير تصادفي انتخاب شده بودند و برايشان نوركتومي پره ساكرال انجام شده بود بهبودي را تجربه كردند.هيچيك از 9 بيماري كه نوركتومي پره ساكرال نشده بودند بهبود نيافتند.مواردي با ميزان موفقيت 97-70% گزارش شده است.چند مورد كارآزمايي آينده نگر تصادفي نيز گزارش شده است.طي يك گزارش توسط Candini و همكارانش در مورد 71بيمار، نشان داده شد كه كاهش قابل توجهي در جزء مياني درد قاعدگي ايجاد شده ولي تفاوت آماري قابل توجهي در شيوع و شدت ديسمنوره،درد لگن،و ديس پارونيا وجود ندارد،نوركتومي پره ساكرال از طريق لاپاروسكوپي پيشرفته آموزش ديده و با اين عمل آشنايي كافي دارند انجام شود.اين عمل عصب زدايي بايد براي بيماراني در نظر گرفته شود كه داراي ديسمنوره قابل ملاحظه و مقاوم به درمانهاي محافظه كارانه مناسب باشند.
جدول 1:جراحي محافظه کارانه در برابر درمان صبر و انتظار در آندومتريوز
0/0 95 CI ( |
|
2/2(4و2/1) |
تمام بيماران |
عقيم سازي لوله اي
اصول كليدي در الكتروكوتري دو قطبي عبارتند از استفاده از اجزاي الكتروسرژيكال متناسب،گرفتن بخش مياني لوله در قسمت مقعر فورسپس كوتر به نحوي كه انبر منقار اردكي عروق مشروب كننده كه ازدرون مزوسالپنكس عبور مي كنند را كوتريزه كند،كواگولاسيون سه ناحيه مجاور هم با انرژي 25 وات(حداقل 3cm) تا هنگامي كه آمپرسنج قطع جريان را اثبات كند،دوري گزيدن از ناحيه شاخي لوله (Cornual region) (كه واجد عروق بيشتر بوده و احتمال بروز فيستول بيشتري دارد)،و پرهيز از تماس با هر بافت ديگري است.
گره پلاستيكي تقويت شده با فنر Hulka-Clemmens را بايد 2 الي 3 سانتي متر ديستال به محل اتصال رحم ولوله فالوپ،با زاويه 90 درجه با قسمت تنگه اي (Isthmic)آن و بصورت عمود بكار برد. پس از اينكه گيره قرار داده شد،بايد لوله را براي اطمينان از اينكه گيره تمامي لوله را پوشانده مورد معاينه قرار داد. اگر گيره به درستي مستقر نشده باشد، ممكن است گيره دومي گذاشته شود.امروزه با تأييد اخير FDA،گيره تيتانيومي با پوشش سيليكون در دسترس است.گيره Filshie در محل تنگي پروگزيمال لوله در 2 تا 3 سانتي متري شاخ رحم بصورت قائم قرار داده مي شود. براي اطمينان از اينكه لوله كاملاً پوشيده شده است بايد بخش فلزي اپليكاتور از وراء مزوسالپنكس مشاهده شود.اين روشها اين مزيت را دارند كه در بيماراني كه مايل به آناستوموز لوله اي هستند تخريب كمتري در لوله ايجاد مي كند.حلقه فالوپ برروي ناحيه آمپرلر لوله فالوپ قرار مي گيرد. لوله گرفته شد و بداخل سيلندر اپليكاتور كشيده مي شود.اپليكاتور را بايد براي كم كردن هرگونه كشش كه ممكن است به خونريزي بيانجامد به لوله نزديك كرد.پس از كارگذاشتن حلقه لوله،بخش حلقه اي و دسته شده لوله بايد 2-1 سانتي بوده و دور مجراي لوله اي كامل داشته باشد.
توسط انجمن منتقدين عقيم سازي (CREST) در امريكا،مطالعه آينده نگر Cohort در 9 مركز طبي انجام شد كه طي آن 10685 زن به مدت 8 تا 14 سال پيگيري شده بودند، مشخص شد كه ميزان شكست بسياري از روشهاي عقيم سازي لوله اي بيش از آن چيزي است كه مورد انتظار بوده است.اين مطالعه نشان داد كه طي 5 سال پس ازعقيم سازي، 1% زنان حامله خواهند شد.كمترين احتمال حاملگي طي 10 سال،پس از روشهاي سالپنژكتومي پارسيل پس از زايمان و كوآگولاسيون يك قطبي ديده مي شود.بيشترين ميزان شكست 10 ساله، درروش گيره Hulka-Clemmens گزارش شده است (36/5 در هر 1000 عمل).
حاملگي نابجا
بيشتر شواهد مساعدي كه درمان لاپاروسكوپي حاملگي نابجا را مورد تأييد و تقويت قرار داده اند، حاصل مطالعات توصيفي،موردي-شاهدي، و Cohort بوده است.يك RCT (كارآزمايي كنترل شده تصادفي) با 60 بيمار (30 نفر در هرگروه) كه در آن لاپاراتومي با لاپاروسكوپي مقايسه شده،مدت زمان باقي ماندن كمتر و ميزان بهبودي سريعتر را در گروهي كه به روش لاپاروسكوپيك درمان شده بودند، نشان داد.با اين حال براي نشان دادن 50% كاهش در موربيديتي (ناتواني) (با 0/05>P) ويك Power 80 درصدي ، 948بيمار مورد نياز خواهد بود.
تكنيك سالپنژكتومي خطي براي حاملگي نابجا
ميومكتومي لاپاروسكوپيك
آويختن سرويكس (Culposuspension) به روش لاپاروسكوپيك
خوبي به درمان طبي پاسخ داد.
Liu،گروهش را تا 1994 اضافه كرد تا به مجموع 132 بيمار رسيد كه 127(96%) بيمار از جراحي راضي بودند.در زمان جمع آوري اطلاعات (آگوست 1993) 55 بيمار به مدت 1تا 2 سال پيگيري شده بودند،اما تنها 10 بيمار براي مدت بيش از 2 سال تحت پيگيري بودند.اين اطلاعات پيشنهاد دهنده آن است كه در دستان يك جراح لاپاروسكوپيك با تجربه،نتايج باليني كوتاه مدت عمل لاپاروسكوپيك Burch كاملاً خوب است.
Polascik و همكارانش 22 بيمار را كه تحت يوتروپكسي متداول (12مورد)و Burch (10 مورد) قرار گرفته بودند را بصورت مطالعه اي موردي شاهدي گزارش كردند. درگروه لاپاروسكوپيك به ازاي ميانگين پيگيري حدود 20/8 ماه 10 نفر از نظر بي اختياري حاصل از فشاري (stress incontinence) بطور موفقيت آميزي درمان شدند.از10 نفر بيمار گروه عمل باز،تنها 7 نفر (70%) بهبود يافتند كه ميانگين پيگيري در حد 35/6 ماه داشتند.انجام روش لاپاروسكوپيك در حد 35/6 ماه داشتند.انجام روش لاپاروسكوپيك بطور متوسط 1/5 ساعت بيشتر طول كشيده (0/01>P) اما به ضد درد كمتري پس از عمل نياز داشتند (0/01>P) و بطور قابل توجهي مانده در بيمارستان كاهش يافته بود (1/9 روز در مقابل 4/9روز).اگرچه بنظر مي رسد اين نتايج مشوق انجام عمل لاپاروسكوپيك Burch باشد، ميانگين مدت پيگيري بين دو گروه كاملاً غير مشابه و اندازه نمونه براي استخراج نتايج قطعي از نظر اثر بخشي خيلي كم است.
Burton در سال 1994 در International Continence Society اطلاعاتي را از يك كارآزمايي تصادفي باليني با 60 زن ارائه داد كه اين دو تكنيك را مقايسه مي كرد. ميانگين تعداد دفعات نشت ادرار در 24 ساعت در گروهي كه تحت عمل باز قرار گرفته بودند، 2 بار و در گروه لاپاروسكوپيك 6 بار بود (0/05>P).درحال حاضر براي مقايسه بهتر اين دو روش حداقل يك كارآزمايي باليني تصادفي درچند مركز در حال انجام است.
لاپاروسكوپي در مطب و ميكرولاپاروسكوپي
هيستروسكوپي
قرار دادن ابزار (ابزارگذاري)
دسترس هستند.پوشش خارجي براي تزريق يك ماده متسع كننده بكار مي رود هيستروسكوپ جراحي از سه جزء تشكيل شده است: تلسكوپ جزء عمل كننده،و پوشش خارجي (شكل 10).
جزء عمل كننده قابليت جاي دادن يك الكترود غلتكي،حلقه اي،يا تبخيركننده را دارد (شكل 11).ممكن است نيروي اين اجزاء توسط الكتريسيته تامين شود،اين تجهيزات،ابزارهايي تك قطبي محسوب مي شوند.همچنين ممكن است ليزرهاي آرگون، Nd-YAg، و KTP نيز از درون كانال جراحي (جزءعمل كننده) عبور داده شوند. علاوه بر آن ابزارهاي ديگري چون Grasperها و قيچي ها،كه نياز به الكتريسته ندارند را نيز مي توان از درون كانال جراحي عبور داد.همچنين منبع نور نيز مورد نياز بوده و نمايشگر ويدئو در دسترس است. مجاري جداگانه اي براي جريانه هاي ورودي و خروجي در دسترس است،لذا مي توان مايع را به صورت مداوم و به منظور ديد بهتر تعويض كرد. شكل 11:(بالا)الکترود حلقه اي مستقيم براي جدا کردن چسبندگي ها و ديواره هاي رحمي،(وسط)الکترود غلتکي براي تراشيدن و از ميان بردن اندومتر بکار مي رود .(پايين)الکترود حلقه اي خميده که براي برداشتن ميوم يا اندومتر بکار مي رود.
درمقابل هيستروسكوپ خشك چند پوششي، هيستروسكوپ انعطاف پذير تنها واجد يك جزء قابل هدايت است.انتهاي ديستال قابليت برگشتن 130 الي 160 درجه را دارد. قطر خارجي آن معمولاً بين 3/5 تا 5 ميلي متر بوده و يك كانال يك ميلي متري براي تزريق ماده متسع كننده دارد.
ماده متسع كننده
گاز
محلول هاي الكتروليتي با ويسكوزيته پايين
هيپرناترمي ساخته شده است.
محلول هاي غيرالكتروليتي با ويسكوزيته پايين
محلول هاي با ويسكوزيته بالا
هيستروسكوپي تشخيص
هيستروسكوپي جراحي
ليوميوم
قبل ازعمل به بيمار فرصتي براي افزايش هماتوكريت داده و ممكن است حجم رحم را 30 تا 50% كم كند.بطورشايع از الكترود حلقه اي براي تراشيدن ميوم هاي هم سطح رحم استفاده مي شود.ممكن است از جريان 100 تا 120 وات براي بريدن يا منعقد كردن استفاده شود.حلقه را بايد به سمت بخش سري ميوم پيش راند و برش با كشيدن حلقه به طرف اپراتور انجام مي شود.در مورد فيبروئيدهاي پايه دار نبايد ساقه را تا پايان جراحي قطع كرد زيرا آويختگي آن از جداره رحم،انجام عمل را ساده تر مي كند. هنگامي كه قطعات متعددي از ميوم جمع شده موجب اختلال در ديد مي گردند، هيستروسكوپ به عقب كشيده شده،از فورسپس هاي پوليپ براي برداشتن قطعات استفاده مي شود. VaporTrode براي تبخير ميوم ها طراحي شده و لذا ضرورت برداشتن قطعات ميوم را منتفي مي سازد.
VaporTrode از جريان برشي خاص با قدرت 200-160وات استفاده مي كند. بدليل اينكه بندرت تومور بدخيم وجود دارد توصيه شده كه قسمتي از تومور بريده شده و جهت تاييد بافت شناسي ارسال شود. هنوز براي دانستن اينكه اين كه اين تكنولوژي جديد با تكنيك هاي برشي چگونه مقايسه خواهد شد،بسيار زود است.
رحم ديواره دار
برنامه ريزي عمل در اوايل مرحله فوليكولي بخاطر نازكي نسبي پوشش اندومتر به ايجاد ديد بهتر كمك مي كند. پروفيلاكسي با آنتي بيوتيك توسط بعضي مولفين توصيه شده است.براي برداشتن ديواره،حلقه مستقيم نسبت به حلقه خميده 90 درجه ارجحيت دارد.اگرالكترود حلقه اي بكار مي رود بايد از يك محلول غير الكتروليتي (سوربيتول يا گليسين) استفاده كرد. همچنانكه الكترود از درون ديواره عبور مي كند،آن را بايد در مركز دو ديواره قرار داد.ازآنجايي كه بافت عقب رفته و هم سطح حفره آندومتر خواهد شد،همزمان بايد بطريقه لاپاروسكوپيك نيز مشاهده صورت گيرد تا از سوراخ شدن رحم جلوگيري شود.دريك گروه 91 نفره از بيماراني كه بدليل يك يا چند سقط يا ختم حاملگي در اواخر سه ماهه دوم تحت متروپلاستي هيستروسكوپيك قرار گرفته بودند، ميزان تولدهاي زنده اي در حد 85% بدست آمده است.بعضي جراحان پس از برداشتن ديواره براي ايجاد پوشش اندومتر بر روي ناحيه برداشته شده و به اميد جلوگيري از چسبندگي هاي رحمي،استروژن شده و به اميد جلوگيري از چسبندگي هاي رحمي، استروژن تجويز مي كنند.يک مطالعه آينده نگر تصادفي كور (Blinded) نشان داده كه تجويزاستروژن پس از برداشتن ديواره سودي ندارد.
خونريزي رحمي بدليل اختلال عملكرد (DUB): برداشتن يا Ablation آندومتر
برداشتن (رزكسيون) آندومتر با استفاده از يك الكترود حلقه اي وبا جرياني برشي با 100 وات انرژي بصورت
نوارهاي 4 ميلي متري مجاورهم انجام مي شود كه از قدام شروع شده و تا 360درجه پيش مي رود.
اگر Ablation آندومتر توسط غلتك گوي دار انجام مي شود بايد مراقب بود تا از Ablation بافت آندوسرويكس به منظور جلوگيري از بروزتنگي گردن رحم بصورت Iatrogenic،پرهيز شود.براي اين كار مي توان ابتدا يك حلقه 360 درجه اي را دور تا دور مرز بين آندوسرويكس و حفره داخل رحمي،كوتريزه كرده تا محدوده Ablation مشخص شود.ابتدا بايد فوندوس و جداره قدامي را Ablation شاخ رحم در انتها صورت گيرد زيرا اين ناحيه بيشترين احتمال سوراخ شدن را دارد و مي تواند منجر به توقف عمل شود.براي جلوگيري از سوراخ شدن،غلتك گوي دار را بايد به ملايمت برروي ناحيه شاخ رحم فشار داد. عوارض در تقريباً 12% موارد ايجاد شده شامل سندرم اضافه بار مايع و سوراخ شدن رحم مي باشند.بندرت يك كانسرآندومتر يا حاملگي تشخيص داده نشده و موجب بروز مشكل در اين عمل مي شود
منبع:مامايي و بيماريهاي زنان دنفورث (جلد دوم).
/ج