![روشهاي تطابق با بيماري(1) روشهاي تطابق با بيماري(1)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/49c1392b-089a-42f2-bf97-01e1a32cb83f.jpg)
روشهاي تطابق با بيماري(1)
دكتر شهرام رفيعيفر
استرس بخشي طبيعي از زندگي حتي در بيماران سالم است. اضطراب يک واکنش طبيعي در برابر استرس است. همهبيمارانروشهايمناسبيدراختياردارندکه براي کاهش اضطراب و بازگرداندن آرامش در زمان بروز شرايط استرسزا مورد استفاده قرار ميگيرد. استفاده از اين روشها ميتواند اضطراب بيماران را کاهش دهد و به آنها کمک کند تا زندگي آرام و مولدي داشته باشند. اگرچه اين روشها مؤثر و مفيد هستند ولي استفاده بيش از حد از آنها ميتواند تأثيرات معکوسي داشته باشد و منجر به بيثباتي در بيمار شود.
چنين مکانيزمهايي ميتواند از طرف بيماران براي مقابله با استرس ناشي از بيماري مورد استفاده قرار گيرد. نحوه مقابله با استرس در گذشته، مشخصکننده توانايي بيماران در مقابله با استرس ناشي از بيماري است. برخي از بيماران براي سلامت و توانايي خود در انجام فعاليتهاي روزانه و نقشهاي اجتماعي اهميت چنداني قايل نيستند و هنگام بروز بيماري، زندگيشان مختل ميشود و سطوح مختلفي از استرس را تجربه خواهند کرد. واکنش بيماران در برابر بيماري هميشه با شدت بيماري يکسان و برابر نيست. موردي که براي يک فرد، خفيف تلقي ميشود ممکن است براي فرد ديگري واکنش شديد استرسزايي را بههمراه داشته باشد. عوامل رواني اجتماعي متعددي وجود دارد که واکنش بيماران در برابر شرايط بيماري و واکنش در برابر توصيههاي ارايه شده را تحت تأثير قرار ميدهد. بيماري، خودپنداره بيماران را تغيير ميدهد. بيماراني که خود را مستقل ميدانند ممکن است در شرايط بيماري براي انجام مراقبتهاي درماني و فعاليتهاي روزانه خود به ديگران وابسته شوند. درک بيماران در مورد ميزان ضرر وارده شده به آنها از طريق بيماري صرفنظر از اينکه مربوط به عملکرد، عزت نفس، وابستگي يا وضعيت مالي آنها باشد، اغلب مربوط به ميزان استرس و بهدنبال آن اضطراب ناشي از بيماري است. روشهاي مقابله با استرس به بيماران کمک ميکند تا خود را با شرايط موجود تطبيق دهند و توصيههاي درماني را پيگيري کنند. اين روشها همچنين ميتوانند مشخصکننده نتايج مثبت درماني باشند. متخصصيني که در مورد استفاده از اين روشها و تأثيرشان بر درماني آگاهي دارند، ميتوانند از آنها براي ايجاد نتايج مثبت بهره برداري کنند. اهم اين روشها عبارتند از: عدم پذيرش، شيوه جبراني، بيتوجهي به نظرات، عقبنشيني، ايفاي نقش، پسرفت، سرزنش ديگران، سرزنش خود، توجيه عقلي، مخفي کردن احساسات، راهنمايي دوباره احساسات، فعاليت بيش از حد و منحرف ساختن احساسات. در اين هفته به 6 مورد از اين روشها ميپردازيم و در هفته آتي باقي اين بحث را پي خواهيم گرفت.
در چنين مثالهايي، ماهيت تشخيص بيماري باعث بهوجود آمدن اضطراب ميشود و همراهي با توصيههاي درماني به معناي پذيرش شرايط است. بيماران ممکن است براي مقابله با اضطراب بهصورت ناخودآگاه سدي از انکار يا عدم پذيرش بهوجود آورند. با سرپيچي از توصيههاي درماني و نکات ارايه شده توسط متخصصين، در واقع آنها وجود بيماري را انكار ميكنند. متخصصين نبايد مانع ايجاد اين سدها براي بيماران مانع شوند. با وجود اين بايد به شناسايي اضطرابهايي در بيمار پرداخت که باعث انکار شرايط شده و روش مقابله با آنها را بررسي نمود. گروهي از بيماران ممکن است براي کسب آگاهي بيشتر در مورد شرايط خود، دودل و مردد باشند. اتخاذ رفتار«چيزي که نميداني، ضرري به تو نميرساند»، باعث مخالفت آنها با دريافت هر نوع اطلاعات ميشود. در چنين مواردي تحميل اطلاعات به بيمار هيچ منفعتي براي او ندارد. مؤثرترين راهکار در اين زمينه، تعيين اطلاعات مورد نياز بيمار، ارايه آنها با جزييات کامل به وي و کنترل ميزان همراهي او است. راهکار ديگر پرسيدن سوالهاي جالب از بيمار براي ايجاد انگيزه در اوست. در سوي ديگر اين جريان، برخي از بيماران براي مقابله با اضطراب ناشي از بيماري، سعي ميكنند تا جزييات دقيقي در مورد شرايط و روشهاي درمان خود بهدست آورند. با استفاده از اين روش مقابلهاي ميتوان با کاهش ترسهاي ناشناخته در بيمار باعث کمتر شدن اضطراب در او شد و کمک کرد تا تصور کند بيماري در کنترل کامل اوست. متخصصين نه تنها بايد اطلاعات ابتدايي در مورد شرايط بيمار را در اختيار بيمار قرار دهند بلکه بايد اطمينان حاصل نمايند که اين اطلاعرساني در زمينه بيماري و بهبود وضعيت او نيز ادامه خواهد داشت. البته با اين راهکار تضميني براي همراهي بيمار با توصيه هاي درماني وجود ندارد. اگر متخصصين در ارزيابي خود دچار اشتباه شوند و بدون نظارت لازم اطلاعات را در اختيار آنها قرار دهند آنگاه نميتوان انتظار نتيجهاي مناسب و مؤثر داشت. شايد متخصصين متوجه شوند که اطلاعات اضافي ميتواند به کاهش سطح اضطراب کمک کند، چون بهنظر ميرسد بيماراني که اضطراب کمتري دارند بهتر قادر خواهند بود از اين اطلاعات در زندگي روزانه اشان بهكار ببرند.
ادامه دارد ... منبع:www.salamat.com
/ك
چنين مکانيزمهايي ميتواند از طرف بيماران براي مقابله با استرس ناشي از بيماري مورد استفاده قرار گيرد. نحوه مقابله با استرس در گذشته، مشخصکننده توانايي بيماران در مقابله با استرس ناشي از بيماري است. برخي از بيماران براي سلامت و توانايي خود در انجام فعاليتهاي روزانه و نقشهاي اجتماعي اهميت چنداني قايل نيستند و هنگام بروز بيماري، زندگيشان مختل ميشود و سطوح مختلفي از استرس را تجربه خواهند کرد. واکنش بيماران در برابر بيماري هميشه با شدت بيماري يکسان و برابر نيست. موردي که براي يک فرد، خفيف تلقي ميشود ممکن است براي فرد ديگري واکنش شديد استرسزايي را بههمراه داشته باشد. عوامل رواني اجتماعي متعددي وجود دارد که واکنش بيماران در برابر شرايط بيماري و واکنش در برابر توصيههاي ارايه شده را تحت تأثير قرار ميدهد. بيماري، خودپنداره بيماران را تغيير ميدهد. بيماراني که خود را مستقل ميدانند ممکن است در شرايط بيماري براي انجام مراقبتهاي درماني و فعاليتهاي روزانه خود به ديگران وابسته شوند. درک بيماران در مورد ميزان ضرر وارده شده به آنها از طريق بيماري صرفنظر از اينکه مربوط به عملکرد، عزت نفس، وابستگي يا وضعيت مالي آنها باشد، اغلب مربوط به ميزان استرس و بهدنبال آن اضطراب ناشي از بيماري است. روشهاي مقابله با استرس به بيماران کمک ميکند تا خود را با شرايط موجود تطبيق دهند و توصيههاي درماني را پيگيري کنند. اين روشها همچنين ميتوانند مشخصکننده نتايج مثبت درماني باشند. متخصصيني که در مورد استفاده از اين روشها و تأثيرشان بر درماني آگاهي دارند، ميتوانند از آنها براي ايجاد نتايج مثبت بهره برداري کنند. اهم اين روشها عبارتند از: عدم پذيرش، شيوه جبراني، بيتوجهي به نظرات، عقبنشيني، ايفاي نقش، پسرفت، سرزنش ديگران، سرزنش خود، توجيه عقلي، مخفي کردن احساسات، راهنمايي دوباره احساسات، فعاليت بيش از حد و منحرف ساختن احساسات. در اين هفته به 6 مورد از اين روشها ميپردازيم و در هفته آتي باقي اين بحث را پي خواهيم گرفت.
عدم پذيرش
در چنين مثالهايي، ماهيت تشخيص بيماري باعث بهوجود آمدن اضطراب ميشود و همراهي با توصيههاي درماني به معناي پذيرش شرايط است. بيماران ممکن است براي مقابله با اضطراب بهصورت ناخودآگاه سدي از انکار يا عدم پذيرش بهوجود آورند. با سرپيچي از توصيههاي درماني و نکات ارايه شده توسط متخصصين، در واقع آنها وجود بيماري را انكار ميكنند. متخصصين نبايد مانع ايجاد اين سدها براي بيماران مانع شوند. با وجود اين بايد به شناسايي اضطرابهايي در بيمار پرداخت که باعث انکار شرايط شده و روش مقابله با آنها را بررسي نمود. گروهي از بيماران ممکن است براي کسب آگاهي بيشتر در مورد شرايط خود، دودل و مردد باشند. اتخاذ رفتار«چيزي که نميداني، ضرري به تو نميرساند»، باعث مخالفت آنها با دريافت هر نوع اطلاعات ميشود. در چنين مواردي تحميل اطلاعات به بيمار هيچ منفعتي براي او ندارد. مؤثرترين راهکار در اين زمينه، تعيين اطلاعات مورد نياز بيمار، ارايه آنها با جزييات کامل به وي و کنترل ميزان همراهي او است. راهکار ديگر پرسيدن سوالهاي جالب از بيمار براي ايجاد انگيزه در اوست. در سوي ديگر اين جريان، برخي از بيماران براي مقابله با اضطراب ناشي از بيماري، سعي ميكنند تا جزييات دقيقي در مورد شرايط و روشهاي درمان خود بهدست آورند. با استفاده از اين روش مقابلهاي ميتوان با کاهش ترسهاي ناشناخته در بيمار باعث کمتر شدن اضطراب در او شد و کمک کرد تا تصور کند بيماري در کنترل کامل اوست. متخصصين نه تنها بايد اطلاعات ابتدايي در مورد شرايط بيمار را در اختيار بيمار قرار دهند بلکه بايد اطمينان حاصل نمايند که اين اطلاعرساني در زمينه بيماري و بهبود وضعيت او نيز ادامه خواهد داشت. البته با اين راهکار تضميني براي همراهي بيمار با توصيه هاي درماني وجود ندارد. اگر متخصصين در ارزيابي خود دچار اشتباه شوند و بدون نظارت لازم اطلاعات را در اختيار آنها قرار دهند آنگاه نميتوان انتظار نتيجهاي مناسب و مؤثر داشت. شايد متخصصين متوجه شوند که اطلاعات اضافي ميتواند به کاهش سطح اضطراب کمک کند، چون بهنظر ميرسد بيماراني که اضطراب کمتري دارند بهتر قادر خواهند بود از اين اطلاعات در زندگي روزانه اشان بهكار ببرند.
شيوه جبراني
بيتوجهي به نظرات
عقبنشيني
ايفاي نقش
پسرفت
ادامه دارد ... منبع:www.salamat.com
/ك