ازدواج و بهداشت روانى
چكيده
خانواده
خانواده از ابتداى پيدايش حيات انسان در زمين تا امروز تحولاتى عميق يافته و عوامل گوناگون دينى، اقتصادى، سياسى و زيست محيطى موجب اين تغييرات و دگرگونى ها شده اند. هدف ما در اين مقاله تجزيه و تحليل و كنجكاوى در اين تحولاتنيست، كه اين مقوله نياز به تحقيق عميق جامعه شناسى دارد، بلكه هدف ما از اين مطالعه درباره خانواده، بيان ارزش و اهميت آن، خانواده در اديان الهى به ويژه اسلام، مشكلات و نابسامانى هاى خانواده در جهان امروز، ازدواج نخستين سنگ بناى ايجاد خانواده، و تأثير ازدواج بر رفع ناهنجارى هاى روانى و كمك مؤثر در بهداشت جسمى و روانى است.
ارزش و اهميت خانواده
انسان موجودى است اجتماعى، در بهترين قوام آفريده شده (تين: 14)، خليفه خدا در زمين (بقره: 30)، مسجود ملائكه (اعراف: 11)، مخلوق برتر (بقره: 30ـ33)، مشرّف به تشريف روح الهى (حجر: 29)، واجد عقل، فكر، استعداد، هوش، عواطف، احساسات، ادراك، حافظه، تخيّل و ده ها امتياز ديگر و در نهايت، اراده و قدرت اخذ تصميم و نيز قوّه نطق و بيان به او عنايت شده (الرحمن: 3) و از مسؤوليت هاى مهم او اقدام به عمران و آبادى زمين است. (هود: 61) مخلوقى به اين عظمت بيهوده رها نشده و براى هدايت و ارشاد او، افرادى مأموريت يافته اند كه آنان را "نبى " و "رسول " ناميده اند. اين مأموران الهى وظايف گوناگونى داشته اند. تعداد كمى با كتاب و كلام وحى و سلاح اعجاز، مأمور هدايت گروه هاى بزرگ از مردم بودند و شمار كثيرى مأمور ناحيه يا بخش يا گروهى كوچك بودند و نام معدودى از آنان در كتاب هاى مقدّس و از جمله قرآن كريم ذكر شده است. همه انبيا بشر را به تشكيل خانواده و انتخاب همسر راهنمايى كرده اند. در جاى جاى كتاب مقدّس (تورات و انجيل)، عناوين احترام به ازدواج توسط والدين، ازدواج فاميلى، تأسيس ازدواج، ترغيب به ازدواج، جشن ازدواج، جشن عروسى و عناوينى مانند اين در فصل هايى مانند رساله اول تيموتائوس، امثال سليمان، رساله به عبرانيان و رساله اول به قرنتيان و ده ها مورد ديگر درباره عفّت زنان و موارد اخلاقى ديگر اشاره شده است.6
در آثار باقى مانده از زرتشت درباره پاك دامنى و درباره زنان پير و جوان سخن گفته شده و خانواده و عفّت و شرافت به بزرگى ياد شده است.7
آثار موجود از عرفان هند و هندوان از جمله گزيده اوپه نيشدها در جاى جاى، به زوجيت و خانواده عزّت نهاده، در بخش نخستين "تقديس خواندن سامه ويدا " از علاقه زوجيت سخن گفته و در بخش چهارم "مناجات و مراسم براى تناسل "، درباره مراسم ازدواج و داشتن فرزند نيكويى كه بتواند ويدا را بخواند و به سن كمال برسد سخن گفته است.8
در مجموعه جوگ باسشت، داشتن فرزند و حسب و نسب پسنديده موجب افتخار دانسته شده است.9
آنچه در كتاب آسمانى خودمان، قرآن، آمده در بحث اهميت و ارزش ازدواج در اسلام مطرح خواهد شد.
مباحث مربوط به خانواده بيش از همه، در جامعه شناسى مطرح شده و بيش تر مؤلّفان كتاب هاى جامعه شناسى فصل يا فصل هايى به خانواده اختصاص داده اند. كتاب هاى اخلاقى هم خانواده را ارج نهاده، آن را سنگ بناى جامعه خوب و منظم و "مدينه فاضله " ناميده اند. جامعه شناسان خانواده را از مهم ترين نهادهاى اجتماعى مى دانند و نقش خانواده را در بروز يا بهبود و يا عدم ظهور بيمارى هاى روانى، در مرتبه اول مى دانند اصولا نهادهاى اساسى اجتماعى، كه مقام برتر را دارند، عبارتند از: خانواده، اشتغال، دين و سياست. معمولا اين مفاهيم ذيل مقوله "فرهنگ و ارزش ها " مطرح مى شوند.
همه اين عناوين و مطالب دليل بر آن هستند كه خانواده در صعود و سقوط ملت ها و ساخت هاى اجتماعى نقش درجه اول دارد. خانواده در متعادل ساختن رفتار افراد و رشد استعدادها و رشد جسمى و عقلى افراد خود، سازگارى اجتماعى، رشد شخصيت و اجتماعى نمودن افراد خود، وظيفه سنگينى دارد و در يك كلمه، موجب بقا يا فناى جامعه مى شود.
اولين مؤسسه اى كه فرزند را به زندگى اجتماعى آشنا مى كند خانواده است. تغييرات خانوادگى، شكل خانواده و ارتباط اعضا با يكديگر، جوّ عاطفى خانواده، موقعيت اجتماعى خانواده (ارزش ها، تمايلات و طرز تفكرها)، عادات چه زشت و چه زيبا، همه از خانواده نشأت مى گيرند. يكى از اركان سه گانه تعليم و تربيت خانواده است.10 بحث درباره خانواده و تعليم و تربيت، همانندسازى بچه ها، تلقين پذيرى و ساير مسائل تربيتى هر يك به مقالات مستقلى نياز دارد.
ازدواج و خانواده در اسلام
بهر آن ميل است از ماده ز نر *** تا بود تكميل كار همدگر
ميل اندر مرد و زن حق زان نهاد *** تا بقا يابد جهان زين اتحاد
مطالعه تاريخ اجتماعى ملت ها و تاريخ اديان، تحولات و تغييرات خانواده و همسرگزينى را براى ما شرح مى دهد، كه اين امر مقدّس همسرگزينى چگونه دچار دگرگونى هاى نفرت انگيز شده، زنان غالباً به عنوان وسيله اى در دست مردان يا همچون كالا خريد و فروش شده اند. حال زن نزد اقوام و ملل گوناگون، در آثار باقى مانده از مورّخان و جامعه شناسان و مردم شناسان جاى تأمّل و تفكر دارد. داشتن چند همسر به وسيله مردان و داشتن چند شوهر ـ كه به ندرت ديده مى شود و سابقاً در بعضى نقاط دنيا جريان داشته است ـ تا برسد به تك همسرى، سير مسأله ازدواج را روشن مى كند.
آثار و فوايد ازدواج
علّامه طباطبائى در زمينه حقوق زن در ملل گوناگون و از جمله تمدن غرب، بحث مفصّلى در جلد چهارم تفسير شريف الميزان (دوره چهل جلدى) دارند كه به اختصار به آن اشاره مى شود:
عمل ازدواج از اصول كارهاى اجتماعى است و ازدواج از بدو پيدايش بشر بوده و هريك از دو انسان (مرد وزن) مجهّز به دستگاه هاى خاص خلقت براى ازدواج هستند و تمام احكام مربوط به حقوق مرد و زن و ارث و مهريه و طلاق بر اساس همين اصول است.11
اديان و حكومت ها و در نهايت، سازمان ملل اساس ازدواج را بر تشريك مساعى زن و مرد قرار داده اند. اگرچه همه اديان الهى اصول اخلاقى را محترم شمرده اند، اما آنچه را اسلام بيش از همه تأكيد نموده، فراموش كرده اند. فطرت انسان مايل به ازدواج است. اصول انسانى و مسلّم ازدواج نزد همه ملت ها محترم است. ازدواج موجب جلوگيرى از زنا و فحشا مى شود. مسأله ازدواج و تشكيل خانواده آن قدر اهميت دارد كه علماى مذاهب، جامعه شناسان، حقوقدانان، روان شناسان و علماى تعليم و تربيت، زيست شناسان و كسانى كه در زمينه فرهنگ جهانى و فرهنگ قومى و ملّى و قبيله اى و علوم اقتصادى و سياسى مطالعه و تحقيق مى كنند، بخش مهمى از مطالعات و تحقيقاتشان، مستقيم يا غيرمستقيم، به امور ازدواج و جوانان اختصاص دارد. اكنون جهان شاهد بروز و ظهور بيمارى مهلك و كشنده و نابودكننده نسل و حرث آدميان، به نام "ايدز " است و پزشكان به شدت مشغول مطالعه راه هاى مبارزه با بيمارى هاى ناشى از مقاربت هاى غيرصحيح جنسى و فحشا هستند و هنوز نتوانسته اند آثار شوم سوزاك و سفليس را برطرف كنند. اين بيمارى بدون آن كه مرز و تمدن بشناسد بشريت و خانواده ها را به مخاطره افكنده اند. همه خيرخواهان انسان و پزشكان متفق القول اند كه غرق شدن در منجلاب بى عفّتى و آزادى هاى جنسى موجب پيدايش اين بيمارى ها شده است. اگر وضع ارتباطات جنسى به ويژه آميختن با مواد مخدر و پشتوانه ملى جنايت كاران مافيايى همچنان ادامه پيدا كند، نتيجه اى جز نابودى در انتظارمان نخواهد بود.
ازدواج پيوستگى عقل و روح و جسم مرد و زن با يكديگر است. تمايلات جنسى جزو اساسى يك ازدواج كامل هستند و ضرورت دارند، ولى بى نهايت مهم نيستند.12 امروزه روان شناسان عقيده دارند در مسأله زناشويى تملّك يا مورد تملّك قرار گرفتن مخالف شؤون انسان هاست و بايد هرفرد چه مرد و چه زن، خود را از آنِ كسى بداند و جزئى از وجود او شود تا براى هر دو طرف شور و شعف ايجاد گردد. اگرچه اين بحث دامنه گسترده اى دارد، اما به همين مختصر اكتفا مى شود.
آثار و فوايد ازدواج در اسلام
الف. ازدواج در اسلام از ديد اجتماعى و سياسى
اسلام در تمام شؤون اجتماعى، به زن و مرد حقوق برابر داده است. هرگاه مرد يا زن عمل صالح همراه با ايمان انجام دهند به حيات طيبّه مى رسند. (نحل: 97) و خداوند انسان را از دو جنس زن و مرد آفريده و آنان را به شعوب و قبايل تقسيم كرده است تا از يكديگر باز شناخته شوند. (حجرات: 13) كلام الهى قريب 240 مرتبه در قرآن كلمه "ناس " را به كار برده كه در تمام موارد، زنان و مردان را شامل است.
در قضيه "مباهله " با نصاراى نجران، مقرّر شد زنى از مسلمانان به همراه بچه هايش و مردى كه به منزله نفس رسول الله باشد به همراه رسول خدا و در مقابل نيز همين تركيب از نصارا يكديگر را نفرين كنند كه قضيه به نفع مسلمانان پايان يافت (آل عمران: 61) و روحانى مسيحى حقّانيت رسول الله(صلى الله عليه وآله)را پذيرفت.
خداوند به وسيله يك زن و يك مرد انسان هاى بسيارى در زمين پراكند. (نساء: 1)
كسانى كه در زمينه ارث انتقاد مى كنند، متأسفانه عميقاً مسأله را بررسى و مطالعه نكرده اند. به قول علّامه طباطبائى مهم استفاده از ارث است كه پسر و دختر برابر استفاده مى كنند. ملاك برترى مرد يا زن تقواست. خداوند عمل هيچ عاملى را، چه مرد باشد و چه زن، ضايع نخواهد كرد. (آل عمران: 195)
اسلام لباس زواج را براى بندگان لباس افتخار دانسته، تصريح دارد كه كانون گرم خانوادگى موجب آسايش و زدودن غبار اندوه از سيماى زندگى است.13
همان گونه كه ملاحظه مى شود، اسلام زن و مرد را از لحاظ تدبير شؤون زندگى به وسيله اراده و كار، مساوى مى داند، هر دو در تأمين نيازمندى ها و استفاده از امكانات مساوى اند. آنچه مسلّم است اين كه در بعضى از امور اجتماعى، اهميت زن و مرد هركدام شكل خاصى دارد; زن فرزند به دنيا مى آورد و لطافت و حساسيت دارد و مرد داراى قدرت بدنى و استحكام عقلانى بيش تر است. ملاك برترى هريك از زن و مرد كارهايى است كه از نظر ساختمان وجودى (فيزيولوژى) و موقعيت اجتماعى و صنفى بايد انجام دهند. (نساء: 32)14
عمل ازدواج از اصول كارهاى اجتماعى است كه در اسلام، پايه و اساس آن بر فطرت و تأمين نيازهاى جسمى و تكميل يكديگر نهاده شده، منظور اصلى از آن بقاى نوع و دوام آن است. ساير احكامْ فرع بر اصل مذكورند. قوانين كنونى بشر و سازمان ملل دايره محدودى دارند و اساس آن ها بر تشريك مساعى زن و مرد قرار دارد و متعرّض ساير احكام مانند حجاب و عفّت نشده اند. اين ادعاها دعوت به اجتماع مى كنند، اما به اجتماع هر فرد با فرد ديگر به هر صورتى كه باشد، نه آن گونه همبستگى كه براساس فطرت است، بخصوص رابطه عميق عاطفى ميان مرد و زن كه در نهايت منجر به توليد مثل و داشتن فرزند مى شود.
ب. ازدواج در اسلام از نظر قرآن و حديث
دوم. جلوگيرى از قتل، خفّت، خوارى و تحقير زنان (نساء: 32)، سرزنش از خوار شمردن دختران (نحل: 59) زن مانند مرد عضوى است از خانواده كه فرزند مى آورد. (نساء: 1)
سوم. زن باعث روشن شدن خانه و آوردن فرزند مى شود. (بقره: 222)
چهارم. زن كالاى خريد و فروش نيست، اين مرد است كه به خواستگارى مى رود و مهريه مى پردازد و معيشت و مسكن زن را تأمين مى كند و زن حق دخالت در آنچه را به دست آورده است، دارد. (نساء: 32)
پنجم. حرمت ساختمان وجودى زن رعايت شده; در ايام عادت ناراحت است و نبايد اذيت شود. اگر همسرش بميرد، پس از ايام عده مى تواند ازدواج كند. در همه حال، بايد فطرت رعايت شود.
ششم. زن در شؤون زندگى فردى و اجتماعى، مانند مرد داراى حرمت و استقلال است،15 با اين تفاوت كه غالباً اسلام امور عاطفى و پرورشى و تربيتى را به زنان، و جنگ و جهاد و قضاوت را به مردان واگذار كرده است.
هفتم. به رعايت حقوق زنان، به ويژه در رابطه با عفّت و پوشش و پرهيزگارى سفارش شده است; زيرا مصالح اجتماع ايجاب مى كند كه زنان پوشيده باشند. در غير اين صورت، زشتى ها و فساد فراوان مى شوند. قرآن "حجاب " را به صراحت سفارش كرده16 و حتى در مواردى مردان را نيز به پوشش توصيه كرده است.
اما احاديث، احاديث نيز درباره زنان و مسائل آنان از قبيل ارث، حالات خاص جسمى (حيض و نفاس و استحاضه) و ازدواج موقت (متعه) و دايم و تمام مسائلى كه حول زندگى زناشويى است، در كتب مهم شيعه و ساير مذاهب اسلامى نقل شده، در ميان شيعه دوازده امامى كتاب هايى همچون جواهر الكلام، محجّة البيضاء، فروغ كافى، وسائل الشيعه، شرح مرحوم مجلسى بر من لا يحضره الفقيه و بحارالانوار و در كتب اهل تسنّن، صحاح ستّه كليه احاديث را نقل نموده اند. در ذيل، به چند حديث مهم اشاره مى شود:
در حديثى پيامبر مى فرمايد: "خداوند هيچ بنيانى را بيش تر از بنيان ازدواج دوست ندارد.17
همچنين مى فرمايد: "كسى كه ازدواج كند، نيمى از دينش را حفظ كرده است. "18
امام صادق(عليه السلام) از پدر بزرگوارش نقل مى كند: "دو ركعت نماز متأهّل از هفتاد ركعت فرد نماز مجرّد بهتر است. "19
امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: "جهاد زنان خوب شوهردارى كردن است. "20
امام صادق(عليه السلام) نيز به زنان سفارش مى فرمايد كه با همسران خود نيكى كنيد و به مردان نيز مى فرمايد: خدا رحمت كند كسى را كه رابطه اش را با همسرش نيكو گرداند.21
رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) در حديثى مى فرمايد: "خوبان شما كسانى هستند كه با همسرانشان نيكى كنند و من براى همسرانم بهترين شما هستم. "22
امام رضا(عليه السلام) هم مى فرمايد: "بر آن كه بدو نعمت داده شده لازم است به زندگى خانواده اش توسعه ببخشد. "23
سلمان و ابن عباس به نقل از رسول اللّه نقل كرده اند كه "از ثمرات ازدواج به دست آوردن فرزندى است كه دوستدار حضرت على(عليه السلام)و اهل بيت او باشد. "24
بهداشت روان و ازدواج
ازدواج امرى است كه فوق العاده بر بهداشت جسم و روان تأثير مى گذارد. اگرچه مطالعات و تحقيقات روان درمانى و بهداشت روانى موارد متعددى را بيان مى كند، اما در اين جا فقط به آنچه در قرآن و احاديث ذكر شده است بسنده مى شود:
1. تأمين محبت: عدم تأمين اين نيازها در رفتار اختلال ايجاد مى كنند كه از جمله آن ها نيازها محبت است. محبت نمودن و مورد محبت واقع شدن (تحابّ) يكديگر را دوست داشتن است. مُحابّه هم كسى را به دوستى گرفتن است. محبت سه وجه دارد:
الف.خرسند شدن و لذت بردن; مثل محبت مرد نسبت به زن;
ب. بهره مندى معنوى;
ج. محبت براى فضيلت و بزرگى.
خداوند مى فرمايد: "و مِن آياته اَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ انفُسكم ازواجاً لِتَسكنوا اليها وَ جَعَل بينكُم موّدةً و رحمة انَّ فى ذلك لآيات لقوم يتفكرون. " (روم: 21); از نمونه آيات پروردگار آن است كه براى شما از جنس خودتان (از نفوس خودتان) همسرانى آفريد تا آرامش بيابيد و بين شما مودّت و رحمت قرار داد. براى افرادى كه صاحب انديشه اند در اين امر نشانه هايى است.
پيش از شرح كلمه "ودّ " و تسكين و رحمت به يكى دو حديث اشاره مى شود:
"قولُ الّرَجل للمراءَ انّى اُحبكَ لا يذهب مِن قلبها ابداً. "25
در فصل مستقلى از وسايل الشيعه تحت عنوان "استحباب حب النساء " دوازده حديث آمده كه ترجمه آزاد بعضى از آن ها ذكر مى شود: ازدياد ايمان مؤمن، علاقه او به زنان (خود) است. از اخلاق انبيا، دوست داشتن زنان بود. رسول الله(صلى الله عليه وآله) فرمود: از دنياى شما بوى خوش و زنان را مى خواهم. نور چشم من در نماز و دوست داشتن همسرانم است. امام صادق(عليه السلام) فرمود: هرقدر زنان (همسر و محرم) را بيش تر دوست بدارى، در ازدياد ايمان كوشيده اى. البته اسراف و افراط در محبت هم ناپسند است.
"وُدّ " به معناى تمنّا، آرزو داشتن، دوستى از روى عشق و محبت از صفات پروردگار ودود است.
خداوند پاداش عمل صالح همراه با ايمان را "وُدّ " قرار داده است. (مريم: 96) محبّت و مودّت آن قدر مهم است كه خداوند فرمود: "بگو مزد رسالت از شما نمى خواهم، مگر اين كه نسبت به اهل بيت مودّت داشته باشيد. " (شورى: 23)
"سكن " هم آرامش يافتن است; مانند آن كه درباره نماز فرمود: "اِنَّ صلاتَك سَكن لهم. " (نحل: 80) شب را هم براى تسكين و آرامش آفريد. سكينه، كه آرامش قلب و دل است، در قرآن آمده و نياز به بحث مستقل دارد.
"رحمت " نرمى و نرم خويى و نيكى كردن به طرف مقابل است.26 احسان و نيكى معانى بيش ترى دارند و به قدرى مهم هستند كه خداوند هم "رحمن " (براى همه مخلوقات در دنيا) و هم "رحيم " (در آخرت) است. توجه عميق به اين سه مفهوم در زندگى خانوادگى عظمت "آيه " بودن آن براى افراد صاحب فكر و انديشمندان را روشن مى سازد. كافى است در همين يك آيه دقت كنيم و به عظمت بهداشت روانى و ازدواج پى ببريم. محبت منشأ عفاف و پاك دامنى هم هست و موجب ثبات خانواده و اجتماع مى شود.
2. توسعه اقتصادى: معمولا بخشى از پريشانى ها و ناراحتى ها به سبب فقر و نداشتن امكانات مادى هستند. خداوند مى فرمايد: "انْ يكونوا فُقراءَ يُغنِهِم اللّهُ مِن فضلِه. " (نور: 32) حسن تدبير در اداره منزل، صرفه جويى و جلوگيرى از اسراف و تبذير موجب اعتدال در امور زندگى و در نهايت، ايجاد سازگارى و تعادل شخصيت است.
3. تأمين بهداشت تن: نياز به ازدواج امرى تكوينى است. هر دختر و پسر بالغ نياز به ازدواج دارد. احاديث در اين باب بسيارند. سركوبى غرايز و يا اطفاى آن، بخصوص غريزه جنسى از راه هاى غير مشروع از قبيل زنا، لواط و استمنا، موجب بروز انواع بيمارى هاى جسمى و روانى و فساد در اجتماع مى شود. هرگاه آز و حرص و شهوت و تمايل به هوس آدمى را گرفتار سازد، به شخصيتى نامتعادل و ناموزون و ناهماهنگ مبتلا مى گردد.
بوى كبر و بوى حرص و بوى آز *** در سخن گفتن بيايد چون پياز (مولوى)
اين وضعيت را اسلام با كلماتى مانند فاسق، تبه كار، منحرف، مجرم، بدخواه و بدكار نام برده و اسلام براى اصلاح روانى اين چنين ناسالم، توبه و اصلاح رفتار ناسازگار را پيشنهاد كرده و "وقايه " در برابر شحّ نفس را سفارش مى كند. "وَمَن يوق شحَّ نفسه فاولئك هُمُ المفلحون " (تغابن: 16). مُسكّن اين دردها و عقده ها و راه مبارزه با تمايلات هوسناك "ازدواج " است.
4. تأمين بهداشت روان: روان شناسان ثابت كرده اند كه اختلالات روانى و روان نژندى ها همه اختلال در جنبه هاى گوناگون شخصيت هستند. امام على(عليه السلام)رفتارها را به كفر، نفاق و ايمان تقسيم مى كنند، سپس كفر را بر چهار پايه (اربعة دعائم) و هر يك از پايه ها را نيز تقسيم مى نمايند.27 امام صادق(عليه السلام)نيز 75 رفتار بهنجار را در مقابل رفتارهاى مرضى نام برده اند.28 و هنگامى كه روان شناسان اسلامى از راه هاى تنظيم رفتار بهنجار صحبت مى كنند، پاسخ آن را در داشتن همسر و فرزند و خانواده با محبت مى يابند. اگر تبادل محبت نباشد، انسان غريب است. امام على(عليه السلام) مى فرمايند: "فقدَ المحبّة غُربه. "29
5. مبارزه با تمنيات نفس امّاره: ازدواج اولين مرحله خروج از فردگرايى است. احاديث فراوانى در زمينه نهى از عزوبت (بدون دليل شرعى) وارد شده اند; از جمله آن كه دو ركعت نماز متأهّل از هفتاد ركعت عزب افضل است و در حديث ديگرى، دو ركعت نماز متأهّل از نماز خواندن عزب در شب و روزه دارى در روز برتر دانسته شده است.30 مفهوم مخالف آن اين است كه تجرّد و تنها زيستن پسنديده نيست.
در هر آن چيزى كه تو ناظر شوى *** مى كند با جنس سير، اى معنوى
در جهان هر چيز چيزى جذب كرد *** گرم گرمى را كشيد و سرد، سرد. (مولوى)
برخى آيات كريمه الهى به اين موضوع اشاره دارند:
ـ "انّه خلَق الزّوجين الّذكر و الانثى " (نجم: 45);
ـ "فجعل منهُ الزوجين الذّكر والانثى " (قيامه: 39);
ـ "وما خلقَ الذكرُ و الانثى " (ليل: 3);
ـ "لَقد ارسلنا رُسُلا مِن قلبك و جعلنا لهم ازواجاً و ذريّة " (رعد: 3);
ـ "فجعلهُ نسباً و صهرا. " (فرقان: 54)
مفاهيم الفت، نفرت، جذب و دفع، متابعت و تعلّق، همه مفاهيمى هستند كه در جريان رشد اتفاق مى افتند و رشد شامل وجدان و شخصيت و صفات و عادات و اخلاق و مبانى رفتار و محيط و اشتغال و هماهنگى با ارضاى حوايج و ديگر خصوصيات هم هست. در نتيجه، ازدواج در رابطه با امور ارزشى و اخلاقيات مانند بقاى نوع، رفع ترس و دلهره، تأليف قلوب، تعديل روان و شخصيت سالم و سازگارى اجتماعى، اعتقاد و اعتماد بر فضل عمومى پروردگار بر بندگان، بخشش، هديه، نحله الهى، بركت براى مرد و زن و حتى دو فاميل، يافتن معرفت بيش ترى براى زندگى در رابطه با حقوق زن يا مرد، روش صحيح تربيت فرزند، گزاردن حقوق والدين و كمك به روان سالم مطرح مى شود.
مسائل شهوى و تمايلات نفسانى
شهوت جنسى عامل مهمى براى ادامه حيات، تلاش و كوشش و كسب و كار و درآمد، به ويژه براى افراد متأهل، است. مطالعه شرح حال كسانى كه تمايلات شهوى و جنسى شان را نابود كرده اند و يا از نظر خلقت ناقص بوده اند، بسيارى از انحرافات رفتارى شان را بر محققان ثابت مى كند. شهوت و ميل جنسى انگيزه ذاتى رفتار انسان است و اگر به شيوه صحيح ارضا نشود، ممكن است بر فطرت و عقل و كل شخصيت تسلط پيدا كند و ـ همان گونه كه اشاره شد ـ اگر شهوات بر انسان مسلّط شوند و از راه صحيح ارضا نگردند، موجب هتك حرمت و حدود الهى و نيز بيمارى هاى روانى خطرناك مى شوند. در سوره "نساء " پس از اشاره به روش هاى سوء گذشتگان، غرض از تشريع احكام گذشته و مصالح آن ها را ياداورى مى كند و مردم را به روش زندگى انبيا و اوليا و حذف ناهنجارى ها رهنمون مى شود و اشاره مى كند: كسانى كه از شهوات پى روى مى كنند، مى خواهند كه شما بلغزيد (به انحرافى عظيم مبتلا شويد) و منظور آنان هتك حرمت حدود الهى است; مثل زنا و ارتباط با زنانى كه اسلام ازدواج با آنان را براى هميشه حرام كرده است.31
جلال الدين رومى مطالب جالبى درباره ميل ها دارد:
ميل و شهوت كر كند دل را و كور *** تا نمايد گرگ يوسف شهد شور
ميل ها همچون سگان خفته اند *** اندر ايشان خير و شر بنهفته اند
چون كه قدرت نيست خفتند اين رده *** همچون هيزم پاره ها و تن زده
تا كه مردارى درآيد در ميان *** نفخ صور حرص كوبد بر سگان
چون در آن كوچه سگى مردار شد *** صد سگ خفته بدان بيدار شد.
ميل تن در سبزه و آب روان *** زان بود كه اصل او آمد ز آن
ميل جان اندر حيات و درحى است *** زان كه جانِ لامكان اصل وى است
ميل جان در حكمت است و در علوم *** ميل تن در باغ و راغ است و كروم
ميل جان اندر ترقّى و شرف *** ميل تن در كسب اسباب و علف
ميل و عشق آن شرف هم سوى جان *** زين يُحِّبُ و يُحبّون را بدان
ميل و رغبت كان زمان آدمى است *** جنبش آن رام امر آن غنى است
شهوت از خوردن بود كم كن زخور *** يا نكاحى كن گريز از شور و شر
ميل تو سوى مغيلان است و ريگ *** تا چه گل چينى زخاك مرده ريگ
بهداشت روان مطالب و عناوين بسيارى را شامل مى شود كه در اين مختصر نمى گنجند; مانند اضطراب، ترس، نااميدى و يأس و نكات مشابه كه از آن ها بحث نشد. ازدواج اضطراب را به تدريج به صورت كامل برطرف مى كند، البته شرط مهم آن اشتغال است. بيكارى افراد متديّن را هم دچار آشوب فكرى، رنج و خودخورى مى كند. اميد به زندگى و اميد به رستگارى و حيات جاويدان موجب تلاش و كار و كوشش براى تأمين زندگى همسر و فرزندان مى شود. اقدام به ارضاى ناصحيح و خلاف شرع در تمايلات جنسى، موجب ترس، دلهره، اختلال در گردش خون، ترس از گناه، ترس از عقوبت، ترس از ابتلا به بيمارى هاى مقاربتى يا ايدز، ايجاد اسهال و يبوست مى گردد و حافظه و يادگيرى را دچار اختلال مى كند و گاهى افراد براى فرار از گناه، به مواد مخدر پناه مى برند.
پي نوشت ها :
1ـ محمدحسين بهشتى و ديگران، شناخت اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 95.
2ـ ر.ك.به: مندراس، مبانى جامعه شناسى، ترجمه باقر پرهام، چاپ چهارم، سيمرغ، 1356.
3ـ ر.ك: جى. گود ويليام، خانواده و جامعه، ترجمه ويدانا صحى (بهنام)، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1353.
4ـ جزوه اى مستقل تأليف علّامه طباطبائى صاحب الميزان كه ظاهراً در پاسخ به كتاب خلقت انسان يدالله سحابى نگاشته اند.
5ـ فردريك ويلهلم نيچه، چنين گفت زرتشت، ترجمه حميد نيّر نورى، تهران، ابن سينا، 1351، ص 77 و 98
6ـ دهر: 1
7ـ كشف الآيات كتاب مقدّس، ص 3و4
8ـ ر.ك: گزيده اوپه نيشدها، ترجمه رضازاده شفق، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1345.
9ـ ر.ك: جوگ باسشت (در فلسفه و عرفان هند)، ترجمه نظام پانى پتى، تصحيح محمدرضا جلالى نائينى و شوكلا، تهران، اقبال، 1360.
10ـ ر.ك: شريعتمدارى، روان شناسى تربيتى، اصفهان، شهريار، 1342.
11ـ سيدمحمدحسين طباطبائى،الميزان،(دوره40جلدى)،ص79.
12ـ ر.ك: اسوالد شوارتز، روان شناسى جنسى، ترجمه صمد نورى نژاد، تهران، سپهر، 1364.
13ـ ر.ك: محسن شفايى، نفقه و آثار حقوقى و اجتماعى آن.
14ـ سيد محمدحسين طباطبائى، پيشين، ج 4، ص 73
15ـ همان، ج 4، ص 86
16ـ رجوع كنيدبه سوره هاى نور،نساء،بقره درذيل موضوعات مذكور.
17و18ـ محمد حر عاملى، وسايل الشيعه، بيروت، داراحياء التراث العربى، 1384 ق، ج 15، ص 3
19ـ محمدباقر مجلسى، شرح من لا يحضره الفقيه، ص 85
20ـ همان، ص 365
21ـ همان، ص 377.
22ـ همان، ج 8، ص 379
23ـ همان، ص 380
24ـ همان، ص 646
25ـ محمد حر عاملى، پيشين، ج 14، ص 10
26ـ راغب اصفهانى، مفردات فى الفاظ القرآن، ذيل واژه "رحم "
27و28ـ ر.ك: محمود بستانى، اسلام و روان شناسى، ترجمه محمود هويشم، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372.
29ـ نهج البلاغه، كلمات قصار.
30ـ محمد حر عاملى، پيشين، ج 14، ص 6 و 7
31ـ سيد محمدحسين طباطبائى، پيشين، ذيل آيات 23 ـ 27 سوره نساء
ـ سيدكاظم ارفع، خانواده در مكتب قرآن و اهل بيت، تهران، انتشارات انجمن اولياء و مربيان، 1369.
ـ حسين اديبى، زمينه انسان شناسى، چ دوم، تهران، لوح، 1356.
ـ محمد شرقاوى، روان شناسى اسلامى يا بهداشت روانى و اخلاق در اسلام، ترجمه و تأليف سيد محمدباقر حجتى، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365.
ـ حسين مظاهرى، خانواده در اسلام، قم، شفق، 1364.
ـ آبراهام اچ. مازلو، به سوى روان شناسى بودن، ترجمه احمد رضوانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1371.
ـ سيد ابوالقاسم حسينى، اصول بهداشت روانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1379.
ـ منوچهر محسنى، جامعه شناسى عمومى، چ چهارم، تهران، طهورى، 1357.
ـ مولانا جلال الدين رومى (بلخى)، مثنوى شريف، تهران، اسلاميه، 1338.
منبع :
ماهنامه علمي تخصصي معرفت - شماره 64
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت: samsam