عهد جديد، تاريخ نگارش و نويسندگان (3)
نويسنده:عبدالرحيم سليمانى
نوشته هاى منسوب به يوحنا
الف) انجيل به روايت يوحنا
تاريخ نگارش انجيل يوحنا
اما دانشمندان در مورد تاريخ نگارش آن انجيل يوحنا اختلاف دارند، و سالهايى كه حدس زده شده، از 65 تا 90 را شامل مى شود، كه البته تاريخ اول (يعنى سال 65) را ترجيح داده اند.
چنان كه گفته شد، كسانى كه تاريخ نگارش اين انجيل را به قبل از سال 70 ميلادى برگردانيده اند، بسيار نادرند.
نويسنده انجيل يوحنا
اين سؤال مشكل است، و جواب به آن بررسى و تحقيق گسترده اى را مى طلبد، و غالباً به اين عبارت ختم مى شود كه غير از خداى يگانه هيچ كس نمى داند چه كسى اين انجيل را نوشته است.
از پايان قرن دوم ميلادى به بعد، اعتقاد غالب در كليساى مسيحى اين بوده است كه اين انجيل به دست يوحنا، پسر زِبدى، كه يكى از حواريون بوده، نوشته شده است;
يوحنا، پسر زبدى، از حواريون است، و نام او همه جاى عهد جديد همراه نام حواريون آمده است. او از اولين كسانى است كه به حضرت عيسى ايمان آورده است. او با برادرش يعقوب، همراه پدرشان زبدى، مشغول تعمير تور ماهيگيرى خود بودند كه حضرت عيسى آن دو برادر را دعوت كرد و آنها در پى آن حضرت رفتند.
براى اثبات اين قول عمدتاً دو شاهد اقامه شده است: يكى از درون خود كتاب و ديگر از خارج آن و شهادت ديگران. از برخى قسمتهاى اين كتاب حدس زده مى شود كه اين انجيل بايد به دست يكى از همراهان حضرت عيسى نوشته شده باشد. اما عمده اين موارد حدسى است. تنها باب آخر انجيل يوحنا علايمى درباره نويسنده به دست مى دهد كه بسيار مفيدند. در اين باب از شاگردى سخن رفته است كه عيسى به او محبت مى نمود.
با بررسى خود انجيل يوحنا و اناجيل ديگر به دست آورده اند كه اين شاگرد محبوب ـ كه احتمالا بسيار جوان يا حتى كودك بوده است كه در هنگام شام آخر به سينه حضرت عيسى تكيه داده ـ همان يوحنا پسر زبدى بوده است. اما مشكل اين است كه بسيارى معتقدند باب آخر بعداً و به دست شخص ديگرى نوشته شده است; و اگر اين باب حذف شود، از درون خود كتاب نمى توان شاهد محكمى براى تعيين نويسنده آن پيدا كرد.
دليل ديگر شهادتى است كه ايرنئوس در حدود سال 180 ميلادى از پليكارپ ـ كه اواخر قرن اول و اوايل قرن دوم مى زيسته و شاگرد يوحناى حوارى بوده است ـ نقل مى كند; و آن شهادت اين است كه يوحناى حوارى نويسنده انجيل سوم است.
دانشمندان اين دليل را هم رد مى كنند و مى گويند به شهادت ايرنئوس نمى توان اعتماد كرد، چون قبل از او و در اواسط قرن دوم ژوستين شهيد از يوحناى رسول سخن مى گويد و درباره او مطالبى مى نويسد، اما هيچ ذكرى از انجيل او نمى كند; در حالى كه كتاب مكاشفه را به او نسبت مى دهد. پس نويسنده انجيل چهارم فردى غير از يوحناى رسول است.
يوسبيوس كه در اوايل قرن چهارم مى زيسته، از پاپياس ـ كه در اواخر قرن اول و اوايل قرن دوم مى زيسته ـ نقل مى كند كه در اين زمان يوحناى ديگر كه به «پير» معروف بوده، در اَفَسُس زندگى مى كرده است. عده اى از محققان جديد مى گويند كه در واقع يك يوحنا در اَفَسُس مى زيسته، كه همين يوحناى پير بوده، و او انجيل چهارم را نوشته است، و بعداً با يوحناى رسول مشتبه شده است.
دليل ديگرى كه براى رد انتساب اين انجيل به يوحناى حوارى آورده مى شود، اين است كه اگر يوحناى حوارى نويسنده اين انجيل است، پس چرا اين اندازه با سه انجيل ديگر متفاوت است؟ آيا مى توان گفت كه دو نفر كه شاهد يك ماجرا بوده اند و معتبر هم هستند، اين اندازه متفاوت نقل مى كنند؟
دليل ديگر اين است كه انجيل چهارم پُر از مضامين فلسفى و يونانى است; و به گفته كتاب اعمال رسولان (4:13)، يوحنا فردى عامى و بى سواد بوده است. بنابراين، او نمى تواند نويسنده اين انجيل باشد.
اين ادله باعث شده است كه اكثر مفسران كتاب مقدس نسبت اين انجيل را به يوحنا نپذيرند. بنابراين، بهتر است مانند فهيم عزيز بگوييم تنها خدا مى داند چه كسى انجيل چهارم را نوشته است.
منشأ انجيل يوحنا
اما اين كتاب با ديگر اناجيل و حتى رساله هاى پولس متفاوت است، چون عناصر بسيارى از فلسفه يونان در آن مشهود است. از اين رو، ويل دورانت مى گويد: «انجيل چهارم از فلسفه يونان مايه گرفته است.» نيز مى گويد: «با در نظر داشتن همه آنچه گفته شد، اگر يك بار ديگر مقدمه انجيل چهارم را بخوانيم و به جاى واژه «كلمه»، كه ترجمه لوگوس يونانى است، خود لوگوس را بگذاريم، فوراً درمى يابيم كه نويسنده به فيلسوفان پيوسته است.»
با اين حال، اين انجيل با رساله هاى پولس، از جهت الهيات و مسيح شناسى، درست مانند هم هستند، و هر دو از مسيح شناسى عيسى خدايى پيروى مى كنند. بنابراين، با توجه به اين كه مسيح شناسى عيسى خدايى به پولس منسوب است و رساله هاى پولس حدود نيم قرن پيشتر نوشته شده اند، طبيعى است كه مانند بسيارى ديگر بگوييم نويسنده انجيل چهارم، الهيات و مسيح شناسى پولسى را گرفته است، ولى آن را در قالب خاصى ريخته است. همان طور كه فيلون اسكندرانى يهوديت را به گونه اى بيان مى كرد كه براى يونانيان قابل فهم باشد، نويسنده انجيل چهارم نيز مسيحيت را طورى بيان مى كند كه براى يونانيان قابل فهم باشد. بنابراين، او اصطلاحات و قالبها را از فلسفه يونان مى گيرد و الهيات پولسى را در آن مى ريزد.
ب) رساله هاى يوحنا
اعتقاد كليساى مسيحى بر اين بوده است كه اين سه رساله را همان نويسنده انجيل چهارم، يعنى يوحنا پسر زبدى، نوشته است. بنابراين، محققان جديد اين رساله ها را هم به يوحناى پير، نه يوحناى حوارى، نسبت مى دهند. البته اگر ثابت شود كه اين سه رساله و انجيل چهارم را يك نفر نوشته است، در رساله هاى دوم و سوم، شواهدى ظنى وجود دارد كه نويسنده يوحناى پير بوده است; از جمله اين كه هر دو رساله با اين عبارت آغاز مى شود: «من كه پيرم...0» اين تعبير نشان مى دهد كه نويسنده با عنوانِ «پير» معروف بوده است.
يوسبيوس از پاپياس نقل مى كند كه در آن زمان در اَفَسُس دو نفر به نام يوحنا مى زيسته اند: يكى يوحناى حوارى، و ديگرى يوحناى پير. محققان جديد مى گويند در واقع يك يوحنا در اَفَسُس مى زيسته، كه همان يوحناى پير بوده است، و بعداً با يوحناى حوارى مشتبه شده است. در صورتى كه اين تحليل درست باشد، بايد بگوييم اگر رساله دوم و سوم يوحنا را همان كسى نگاشته كه انجيل چهارم و رساله اول را، پس گفته محققان جديد درباره هر چهار كتاب تقويت مى شود، چون كلمه «پير» ظاهر در اين است كه او معروف به اين نام بوده است.
سنّت مسيحى زمان و مكان نگارش اين رساله ها را اواخر عمر يوحنا، يعنى پايان قرن اول، و در شهر اَفَسُس مى داند. اما مشخص نيست كه اين رساله ها زودتر نوشته شده اند يا اناجيل.
ج) مكاشفه يوحنا
درباره نويسنده اين كتاب چند نكته را بايد در نظر گرفت: 1. خودِ كتاب مى گويد نام نويسنده يوحناست;
يوحناى حوارى يك فرد عامى و غيرعالم است، كه در فرهنگ يهودى رشد كرده است. همه شواهدى كه گفته شد، بر اين فرد منطبق است. احتمال دارد او نويسنده كتاب مكاشفه باشد; برخلاف انجيل چهارم و رساله ها.
ديگر نوشته هاى عهد جديد
الف) رساله يعقوب
صراحت نويسنده اين رساله به گونه اى است كه گفته مى شود در مخالفت مستقيم با پولس نوشته شده است.
نويسنده اين رساله خود را در ابتداى رساله، يعقوب، غلام عيسى مسيح، معرفى مى كند. سنّت كليسا بر اين است كه اين يعقوب برادر حضرت عيسى است.
از محتواى رساله معلوم است كه نبايد قبل از فعاليتهاى تبليغى پولس نوشته شده باشد. از اين رو، برخى مى گويند از آن جا كه يعقوب، برادر حضرت عيسى، در سال 66 ميلادى فوت كرده است، نمى توانسته به رساله هاى پولس دسترسى پيدا كند، تا اين گونه با آنها به مخالفت بپردازد. اما مى توان گفت كه حتى اگر رساله ها در دسترس او نبوده است، طبيعى است كه تعاليم پولس را ـ كه در شهرهاى مختلف قبل از آن زمان تبليغ شده بود ـ شنيده باشد.
با اين كه درباره تاريخ نگارش اين رساله اختلاف است و برخى تاريخ آن را اوايل قرن دوم دانسته اند، اما بيشتر حدود سال 60 ميلادى را ترجيح مى دهند، كه با مطالب اين رساله نيز مناسب است.
ب) دو رساله منسوب به پطرس
سنّت كليسا اين رساله را به پطرس رسول نسبت مى داده است، اما محققان جديد اين انتساب را به شدت زيرسؤال برده اند.
رساله دوم پطرس هم مسيحيان را به صبر و بردبارى دعوت مى كند، و حقايقى را درباره ايمان مسيحى به آنها گوشزد مى كند و مسيحيان را از هرزگى و بى بند و بارى برحذر مى دارد. در عهد جديد، غير از كتاب اعمال رسولان و رساله هاى پولس، تنها در يك جا از پولس سخن رفته و از او تعريف شده است; آن هم پايان همين رساله است. بنابراين، اگر انتساب اين رساله به پطرس ثابت شود، اهميت ويژه اى پيدا مى كند. اين رساله، چه از نظر محتوا و چه از نظر شيوه نگارش، با رساله اول اختلاف فاحشى دارد.
هرچند اين رساله به پطرس نسبت داده مى شود، محققانْ تاريخ نگارش آن را حدود سال 150 ميلادى مى دانند، و براى آن شواهد فراوانى مى آورند. بنابراين، نويسنده آن فردى ديگر بوده است و براى اين كه نوشته اش مورد قبول واقع شود، آن را به پطرس نسبت داده است.
ج) رساله يهودا
جمع بندى
ب) تنها قسمتى از عهد جديد، كه نويسنده آن به صورت قطعى مشخص است، هفت يا هشت رساله پولس است.
ج) مسلّم است كه رساله هاى پولس نخستين نوشته هاى عهد جديدند، و پيش از اين كه ساير بخشهاى عهد جديد نوشته شود، پولس قبل از سال 65 ميلادى، در شهرهاى مختلف انديشه هاى خود را تبليغ مى كرد.
د) انجيل نويسى پس از سال 65 ميلادى، يعنى سال كشته شدن پطرس و پولس، آغاز گشته است; و سه انجيل همنوا و ديگر قسمتهاى عهد جديد از اين زمان به بعد نوشته شده اند.
هـ ) در عهد جديد دو الهيات به چشم مى خورد: عيسى خدايى، عيسى بشرى. سالها قبل از نوشته شدن بخش عيسى بشرى، الهيات عيسى خدايى نوشته شده و در كليساها خوانده مى شده است. بنابراين، شايد بتوان گفت زمانى كه انجيل نويسان اناجيل همنوا را مى نگاشته اند، چند دهه از آغاز تبليغ الهيات پولسى گذشته بود; و اگر در آنها تعابيرى از قبيل «پسر خدا» وجود دارد، به معناى الوهيت نيست. اما كاربرد لفظ «پسر»، و تصوير رابطه اى خاص ميان حضرت عيسى و خدا، تحت تأثير ادبيات پولسى بوده است، كه در آن زمان رواج داشت.
و) غير از رساله هاى پولس، انجيل چهارم و سه رساله منسوب به يوحنا نيز از الهيات عيسى خدايى پيروى مى كنند. اگر به تاريخ نگارش اين چهار نوشته نگاه كنيم، مى بينيم فاصله قابل توجهى با تاريخ نگارش اناجيل همنوا دارند; يعنى حدود سى سال پس از اناجيل همنوا و بيش از نيم قرن پس از رساله هاى پولس نگاشته شده اند. بنابراين، با گذشت زمان، الهيات پولسى و عيسى خدايى بيشتر رايج مى شده است; به گونه اى كه اين انديشه در انجيل چهارم و برخى رساله هاى منسوب به يوحنا از رساله هاى پولس شديدتر و صريحتر شده است.
ز) رساله هاى پولس يك عقيده و انديشه و يك الهيات ويژه را ترويج مى كرده كه شخصيت مسيح در آن نقش محورى و اصلى را داشته است. همچنين اين عقيده سالها ترويج و تبليغ مى شده و بعدها زندگينامه حضرت عيسى در اناجيل همنوا نگاشته شده است. از اين رو، شايد كسى بتواند ادعا كند كه اين زندگينامه تحت تأثير آن عقايد نگاشته شده است.
ح) پولس خود را مأمور تبليغ در ميان غيريهوديان خواند، و غيريهوديان در بخش بسيار وسيعى از امپراتورى روم ساكن بودند; و بى آن كه اطلاعى از يهوديت داشته باشند، ابتدائاً با روايت پولسى از مسيحيت آشنا گرديدند; و به زودى اكثريت مسيحيان را همين غير يهوديان تشكيل دادند. بنابراين، نقش ويژه رساله هاى پولس و تعاليم او در مسيحيت روشن مى شود. اين نفوذ و تأثير تا حدى است كه برخى از مسيحيان مى گويند: «پولس حوارى را غالباً دومين مؤسس مسيحيت لقب داده اند»;
منابع فارسى
1. كتاب مقدس.
2. بى.ناس، جان، تاريخ جامع اديان، ترجمه على اصغر حكمت، تهران، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ هشتم، 1375.
3. هاكس، مستر، قاموس كتاب مقدس، تهران، اساطير، چاپ اول، 1377.
4. فيلسون، فلويد، كليد عهد جديد، ترجمه مسعود رجب نيا، تهران، انتشارات نورجهان، 1333.
5. ميلر، و.م، تاريخ كليساى قديم در امپراتورى روم و ايران، ترجمه على نخستين، انتشارات حيات ابدى، چاپ دوم، 1981.
6. اُ.گريدى، جوان، مسيحيت و بدعتها، ترجمه عبدالرحيم سليمانى اردستانى، قم، مؤسسه فرهنگى طه، چاپ اول، 1377.
7. ميشل، توماس، كلام مسيحى، ترجمه حسين توفيقى، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب چاپ اول، 1377.
8. آشتيانى، جلال الدين، تحقيقى در دين مسيح، نشر نگارش، 1368.
9. سى. تنى. مريل، معرفى عهد جديد، ج1 و 2، ترجمه ط. ميكائيليان، انتشارات حيات ابدى، چاپ اول، 1362.
10. دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ج3 (قيصر و مسيح)، ترجمه حميد عنايت و...، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ سوم، 1370.
11. رابرتسون، آرچيبالد، عيسى; اسطوره يا تاريخ، ترجمه حسين توفيقى، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، چاپ اول، 1377.
منابع عربى
1. الفغالى، الخورى بولس، المدخل الى الكتاب المقدس، ج5، بيروت، منشورات المكتبة البوليستة، چاپ اول، 1995.
2. جماعة من اللاهوتيين، تفسير الكتاب المقدس، ج5، بيروت، دار منشورات النفير، چاپ دوم، 1990.
3. جماعة من اللاهوتين، تفسير الكتاب المقدس، ج6، بيروت، دار منشورات النفير، چاپ اول، 1988.
4. شلبى، الدكتور احمد، مقارنة الاديان، ج2، (المسيحة)، قاهره، مكتبة النهضة المصريه، چاپ دهم، 1993.
5. الفغالى، الخورى بولس، المدخل الى الكتاب المقدس، ج4، بيروت، منشورات المكتبة البوليستة، چاپ اول، 1994.
6. تفسير العهد الجديد، قاهره، دارالثقافة، چاپ دوم، بى تا.
7. عبدالملك، الدكتور پطرس و...، قاموس الكتاب المقدس، قاهره، دارالثقافة، چاپ دهم، 1995.
8. فهيم عزيز، الدكتور القس، المدخل الى العهد الجديد، قاهره، دارالثقافه، بى تا.
منابع انگليسى
_. Eliade, Mircea: The Encyclopedia of Religion, V. 8, 9, 2 Macmilan Publishing Company, New York, 1987. (ER. ME:علامت اختصارى )
_. D. Gardner, Paulo, Who's Who in the Bible, Zondervan Publishing House, Grand Rapids, Michigan, 1995. (WB:علامت اختصارى )
_. Douglas, J. D: The New International Dictionary of the Bible, Reqency reference Library, Grand Rapids, Mi, U. S. A, 1987.(NIDB:علامت اختصارى )
_. Achtemeier, Paul J.: Harper's Bible Dictionary, Harper San Francisco, 1985. (HBD:علامت اختصارى )
_. Cross, F. L: The Oxford Dictionary of the Christian Church, London, Oxford University Press, 1957. (ODC:علامت اختصارى )
منبع : پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب