الف) عرصه اجتماعي
انسان چنان آفريده شده است كه زندگي اجتماعي و معاشرت با همنوعانش را دوست دارد. نياز بشر به ارتباط با ديگر انسانها به گونهاي است كه گاه كنارهگيري از آشنايان و بستگان به افسردگي و بيماري ميانجامد. از سويديگر، پيوند با مردم به برآورده شدن نيازهاي جسماني و آسودگي و رفاه فزونتر ميانجامد. ناگفته پيدا است، معاشرت با غيرمسلمانان از نظر معيارهاي انساني با آمد و شد با مسلمانان تفاوت ندارد؛ همه انسانند و بايد حقوق اوليهشان به عنوان انسان رعايت شود. امام علي(ع) افزون بر حقوق انساني افراد، نيكي به آنها را نيز مورد توجه قرار ميدهد. برخي از اصول حضرت در معاشرت با غيرمسلمانان عبارت است از:
1. احترام به شخصيت، مذهب و مقدسات افراد
امام(ع) شخصيت، دين آداب و رسوم و موقعيت افراد را ارج مينهاد. ماجراي رفتار حضرت با راهب مسيحي بر درستي اين سخن گواهي ميدهد. آن بزرگوار به يارانش چنين سفارش كرده است: با مردم طبق سنت و دينشان رفتار كن... و مرزها و جوانب (شخصيت) آنان را متعهد شو.(1)
2. احترام به معاملات و عقود فرد
هر كس حق دارد به صورتِ مجاز از اموالش بهره برد. معامله باغيرمسلمانان، جز در موارد حرام مانند شراب و آلات لهو، جايز است. عنوان معاملات عام شمرده ميشود و اموري چون خريد و فروش، قرض، اجاره، مضاربه و هبه را در بر ميگيرد. حضرت امير(ع) آبياري نخلستان گروهي ازيهوديان را به عهده گرفت و دستمزدش را صدقه داد(2). امام صادق(ع) چناننقل كرده است كه مردي مسلمان به سبب خريد قطعهاي از زمينهاي خراجي نزد حضرت امير(ع) برده شد. حضرت فرمود:
له مالنا و عليه ماعلينا مسلماً كان او كافراً.(3)
آنچه براي ما است براي او نيز هست و و هر چه بر ما است بر او نيز خواهد بود، مسلمان باشد يا كافر.
مراد از اين سخن آن است كه زميندار بايد خراج زمين را بپردازد و مسلمان يا كافر بودنش در اين امر تأثير ندارد. از سوي ديگر، اجازه سكونت غيرمسلمانان در كشور اسلامي با ممنوعيت داد و ستد با آنان سازگار نيست؛ زيرا وقتي حق خريد و فروش با مسلمانان را نداشته باشند، نميتوانند درجامعه زندگي كنند. در اين موقعيت، مجاز دانستن اقامت آنان بيهوده و لغو مينمايد و آنها در عمل به ترك ناگزير ميشوند.
3. كمك و مشاركتهاي اجتماعي
موقعيت اقتصادي افراد يكسان نيست و نميتوان جامعه را از نيازمندان تهي دانست. امام علي(ع) به دستگيري از نيازمندان و ريشه كن ساختن فقر بسيار اهميت ميداد. چنان كه گذشت، حضرتش به امام حسن(ع) فرمود: كردار نيكت را درباره همه مردم روا دان(4). امام(ع) كمك مسلمانان به غير مسلمانان را جايز ميشمرد. در نگاه وي، وصيت مسلمانان به سود اهل ذمه(5) روا است؛ چنان كه ميفرمايد:
وصيت فرد در يك سوم اموالش نافذ است، گرچه به سود يهودي يا مسيحي باشد.(6)
ب. عرصه خانوادگي
رفتار فرد در گستره خانواده اموري چون ازدواج، طلاق، چگونگي روابط زوجين، ارث و پيوند با خويشاوندان را شامل ميشود. در اين بخش برخي از موارد ياد شده از ديدگاه حضرت(ع) بررسي ميگردد.
1. ازدواج
فقيهان درباره ازدواج مرد مسلمان با زن غيرمسلمان سه نظر متفاوت ارائهدادهاند. اين آرا عبارت است از: جواز، حرمت، حرمت ازدواجدائم و جواز ازدواج موقت. امام(ع) در اين باره ميفرمايد: هنگامي كه زنان مسلمان كم بودند، خداوند زنان اهل كتاب را بر مسلمانان حلال ساخت. وقتي زنانمسلمان فراوان شدند، خداوند فرمود: با زنان مشرك تا وقتي مؤمن نشدهاند، ازدواج نكنيد. همچنين فرمود: به گرههاي (عقود) زنان كافر چنگ نزنيد.(7)
ناگفته پيدا است، وجود روايات ديگر در اين زمينه ناممكن نيست. نگارنده تنها بدين حديث دست يافته و بيان كرده است.
در اين باره، بايد افزود چنانچه زن و شوهري نامسلمان باشند و تنها مرد اسلام را بپذيرد، ميتواند بر ازدواج سابق باقي بماند.
البته ازدواج زن مسلمان با مرد غيرمسلمان جايز نيست زيرا به سلطه كافر بر زن مسلمان ميانجامد. حضرت در ارتباط با زن زرتشتيِ تازه مسلماني كهشوهرش از پذيرش اسلام خودداري ميكرد(8) و همچنين درباره زن مشركي كه اسلام پذيرفته بود، فرمودند: «بايد جدا شوند». چنانچه در زمان عده جدايي، شوهر نيز مسلمان شود، ازدواج آنان باقي است؛ وگرنه جداييشان قطعي ميگردد. چنانچه شوهر پس از عده مسلمان شد، نميتواند بر ازدواج سابق باقي باشد. اگر بخواهند، ميتوانند دوباره با يكديگر ازدواج كنند.(9)
2. پيوند با خويشاوندان (صله رحم)
اسلام بر پيوند با خويشاوندان، به ويژه پدر و مادر، بسيار تأكيد ميورزد. سخنان امام علي(ع) نشان ميدهد صله رحم اثر طبيعي دارد و به فراوانيدارايي افراد ميانجامد(10). از طرفي قطع خويشاوندي نيز آثاري دارد كهگريبانگير افراد ميشود.
3. حقوق ديگر خانواده
رهبران ديني بر رعايت حقوق خانوادگي افراد نيز تأكيد ورزيدهاند؛ نفقه(مخارج زندگي زن و فرزندان) و مهريه دو نمونه از اين حقوق به شمار ميرود. از ديدگاه اسلام حتي اگر زن كافر باشد شوهر بايد نفقه و مهريهاش را بپردازد.
ج) عرصه فردي
اموري مانند همراهي در سفر، غذا خوردن، دوستي، احوال پرسي روزمره در اين گستره ميگنجد. رفتار فردي امام علي(ع) با غير مسلمانان بسيار قابل توجه است؛ براي مثال در تاريخ چنين ميخوانيم: روزي حضرت با مردي ذمي همراه شد. آن فرد پرسيد: بنده خدا، كجا ميروي؟ حضرت پاسخداد: كوفه. در مسير به جايي رسيدند كه راه فرد ذمي جدا ميشد. حضرت همراه ذمي به راه افتاد. مرد گفت: گمان نميكنم به كوفه بروي. حضرت فرمود: به كوفه ميروم. مرد گفت: پس راه را اشتباه آمدي. امام(ع) فرمود: ميدانم. مرد پرسيد: پس چرا با من ميآيي؟ حضرت فرمود: همراهي كامل و تام آن است كه انسان همسفرش را چند قدم مشايعت كند و با خوشآيندي از وي جدا شود، پيامبر ما اين گونه دستور داده است. ذمي گفت: اينگونه؟ حضرت فرمود: آري. مرد گفت: بيترديد پيروانش به سبب رفتار بزرگوارانهاش از وي پيروي ميكنند. من نيز طبق عقيده تو همراهت ميآيم. بنابراين، چند گام حضرت را همراهي كرد.(11)
اين كردار حضرت سبب شد، مرد ذمي اسلام را بپذيرد و در شمار مؤمنان جاي گيرد. اين رفتار حضرت با توجه به آن كه از مقام خلافت برخوردار بود، روش برخورد با غيرمسلمانان را آشكار ميسازد.
موضوع ديگري كه در معاشرت فردي با غير مسلمانان مطرح ميشود پاكي يا ناپاكي آنها است. امام صادق(ع) ميفرمايد: «حضرت امير(ع) نمازخواندن در لباس خريداري شده از مسيحيان، زرتشتيان و يهوديان را، قبل ازشستن، مجاز ميدانست».(12) حضرت همچنين خوردن غذاي اهل كتاب را جايز ميشمرد. البته آن بزرگوار از خوردن گوشت حيوان ذبح شده توسط آنان نهي كرده است: از غذاي زرتشتيان بخوريد، جز ذبايح آنها كه حلال نيست؛ گرچه نام خدا را بر آن برده باشند(13). از طرفي در صدر اسلام، وقتي با گروهي غيرمسلمان قرارداد ميبستند، شرط ميكردند چنانچه لشكريان اسلام از آنجا گذشتند، مهمانشان گردند. چنانچه غذا يا پيكر اهل كتاب نجس باشد، گنجاندن اين شرط در قرارداد درست نمينمايد. پس ميتوان گفت، از ديدگاه حضرت همغذا شدن با آنان مجاز است.
احوال پرسي روزمره با غيرمسلمانان نيز اشكال ندارد. رفتار حضرت با راهب مسيحي و نيز كردارش با همسفر راه كوفه بر درستي اين سخن گواهي ميدهد.
پي نوشت ها :
1- حر عبدالواحد بن محمد آمدی: غررالحکم و دررالکلم، شماره ی 2419.
2- محمد باقر مجلسی: بحارالانوار، ج 41، ص 144.
3- حر عاملی: وسائل الشیعه، ج 11، ص 119.
4- عبدالواحد بن محمد آمدی: غررالحکم و دررالکلم، شماره ی 8685.
5-ذمه به معناي پناه است. اهل ذمه غيرمسلماناني هستند كه براساس پيمان با حكومت در كشور اسلامي ساكن ميشوند. در اين پيمان، حكومت و غير مسلمانان متعهد ميگردند اموري را به سود يكديگر مراعات كنند.
6- میرزا حسین نوری: مستدرک الوسائل، ج 14، ص 118.
7- میرزا حسین نوری: مستدرک الوسائل، ج 14، ص 433.
8- همان، ص 438.
9- همان.
10- میرزا حسین نوری: مستدرک الوسائل، ج 14، ص 134.
11- محمد بن یعقوب کلینی: کافی، جلد 2، ص 670؛ محسن فیض کاشانی: الوافی، ج 5، ص 532.
12- محمد باقر مجلسی: بحارالانوار، ج 77، ص 464.
13- حر عاملی: وسائل الشیعه، ج 16، ص 285.
منابع:
www.bashqah.net
باشگاه اندیشه
ارسالي از طرف کاربر محترم : mohtadi1
/ك