همينطور که بچههاي ما بزرگ ميشوند و رشد پيدا ميکنند، بسياري از شکستها و موفقيتها را تجربه ميکنند. اين موفقيتها و شکستها بر پيشرفت و رشد فرزندان ما تاثير ميگذارند. آيا فرزند شما وقتي شکست ميخورد، دست از تلاش ميکشد و نتيجه ميگيرد که قادر به انجام کاري نيست؟ اگر پاسخ شما به اين سوال، مثبت است؛
چگونه به فرزندانمان کمک کنيم موفق شوند و از شکست نترسند؟
همينطور که بچههاي ما بزرگ ميشوند و رشد پيدا ميکنند، بسياري از شکستها و موفقيتها را تجربه ميکنند. اين موفقيتها و شکستها بر پيشرفت و رشد فرزندان ما تاثير ميگذارند. آيا فرزند شما وقتي شکست ميخورد، دست از تلاش ميکشد و نتيجه ميگيرد که قادر به انجام کاري نيست؟ اگر پاسخ شما به اين سوال، مثبت است؛ يعني يک جاي کار ميلنگد و شما به عنوان بزرگتر بايد براي تغيير اين باور در ذهن فرزندتان تلاش کنيد. اين نوشته، نگاهي مياندازد به موضوع موفقيت از بدو تولد تا دوران نوجواني.
موفقيت در دوران نوزادي
نوزادان از ياد گرفتن مهارتهاي جديد لذت ميبرند. آنها از امتحان کردن کارهاي جديد نميهراسند. اگر آنها چيز جديدي ياد بگيرند ممکن است دوباره آن رفتار را تکرار کنند زيرا براي آنها سرگرمکننده است و اين لذتبخش بودن آنها را به انجام کارهاي جديد ترغيب ميکند. کودکان نوپا اغلب با نگاه کردن به افراد بزرگسال، رفتار و عملکرد خودشان را ارزيابي ميکنند زيرا در اين سنين آنها توانايي درک اين موضوع را ندارند که چرا در انجام کاري موفق بودهاند و چه کار ميتوانند بکنند که بار ديگر موفق شوند. پدر و مادرها و افراد بزرگ نقش مهمي را در اين سنين براي آنها ايفا ميکنند. آنها ميتوانند کاري که کودک انجام داده را ارزيابي کنند و اين ارزيابي از رفتار کودک را به او انتقال دهند. ميتوان يادگيري راه رفتن کودک را مثالي براي اين موضوع آورد. پدر و مادر با آغوشي باز نشستهاند و کودک را تشويق ميکنند به سمت آنها بيايد. به محض اينکه کودک نخستين قدمهاي لرزان خود را برميدارد، پدر و مادر لبخند ميزنند و به او ميگويند: «تو ميتواني!»
اگر بچه بيفتد، آنها او را بلند کرده و براي تلاش دوباره تشويقاش ميکنند. اگر کودک موفق شود، آغوشها و بوسهها را به همراه دارد. به علت تشويقها و نوازشهاي مهربانانه، کودک ميفهمد که پدر و مادرش از او خوشحال هستند و دوباره تلاش ميکند.موفقيت در دوران خردسالي
در سنين خردسالي چنين 3 تا 4 سالگي، بچهها کمکم به اين ارزيابي ميرسند که در کدام يک از کارهايشان موفق يا ناموفق بودهاند. بر اين اساس که آنها چه آموختهاند (به وسيله روش سعي و خطا) اغلب به اين نتيجه خواهند رسيد و ميفهمند که چگونه بايد تلاش کنند تا در کارهاي بعدي موفق شوند. باور فرزندتان بر اينکه ميتواند موفق شود، اصل بسيار مهمي است تا در آينده به موفقيت دست يابد. همچنين تشويق شدن بچهها توسط بزرگسالان براي يادگيري وظايف و مهارتهاي جديد بسيار اهميت دارد. اگر بعضي از بچهها در مواجهه با سختيها و چالشها به سرعت تسليم ميشوند به اين دليل است که آنها بر اين باورند که قادر به انجام دادن کارها نيستند. پدر و مادر ميتوانند با تشويق فرزندشان به او کمک کنند تا کار جديدي را امتحان کند، گرچه ترغيب کردن فرزند براي امتحان يک کار جداً سخت است. عشق ورزيدن به فرزندان بدون قيد و شرط و دوست داشتن آنها بدون در نظر گرفتن تواناييهايشان در انجام دادن کارها، از مهمترين عوامل ترغيب بچهها به تلاش کردن است.
موفقيت در دوران دبستان
بچههاي دبستاني توانايي رسيدن به موفقيت را به تواناييهاي ذاتي و استعدادهايشان ربط ميدهند. اگر به هر دليلي به موفقيت نرسند، به دنبال راهي خواهد گشت تا نتيجه را عوض کنند. آنها هرگز تسليم نخواهند شد و به تلاشهايشان ادامه خواهند داد. همچنين در طول اين دوران ياد ميگيرند بعضي از احساسات منفي که ممکن است خود باوريشان را تحت تاثير قرار دهد، کنترل و مديريت کنند. والدين با در نظر گرفتن علايق و نقاط قوت فرزندشان و تشويق فعاليتهايش ميتوانند به او کمک کنند تا به سطح بالاتري از خودباوري برسد. او با توجه به تجربيات موفقي که داشته خودباورياش را توسعه خواهد داد. بعضي از بچهها اعتقاد دارند ناکاميهايشان به علت کمبود در تواناييهايشان است. بر اين باورند که اگر موفق ميشوند شانسي و اتفاقي بوده نه به دليل کارهايي که انجام دادهاند. آنها توانايي رسيدن به موفقيت را جزو تواناييهاي ذاتي و غيرقابل کنترل ميدانند، پس اگر به کاري سخت برخورد کنند، احساس ميکنند کنترلي روي اوضاع ندارند و حتي بدون اندکي تلاش، تسليم ميشوند. آنها به دنبال ارزيابيهاي مثبت بزرگسالان هستند زيرا به سختي باور ميکنند که توانايي رسيدن به موفقيت را دارند. والدين با ياد دادن اينکه آنها چگونه ميتوانند فعاليتهايشان را با مهارتها و تواناييهايشان ارزيابي ميکنند، به آنها کمک ميکنند.
موفقيت در دوران نوجواني
در اين زمان فرزندتان به دوران دبيرستان رسيده و اين موضوع را درک کرده که تلاش کردن و تسليم نشدن چه قدر اهميت دارد. در اين سن وي فهميده که دو فرد با سطح تواناييهاي متفاوت ميتوانند به موفقيتهاي مشابهي دست يابند. نوجوانان ميتوانند عملکردشان را ارزيابي کنند و منتظر ارزيابي ديگران باشند. منبع:www.salamat.com
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.