اخلاق فضيلتمدار (3)
4- تقريرهاي مختلف اخلاق فضيلت مدار
از چهار منظر ميتوان به تفسير اخلاق فضيلت پرداخت:
1- از منظر تاريخي
2- از منظر ديني و سكولاريزم
3- از منظر كثرت گرايي واخلاق فضيلت محض
4- از منظر غايت گرايي
1-4- از منظر تاريخي
گر چه در بدو امر چنين به نظر ميرسد كه تقرير نخست، بيشتر بر جنبههاي تاريخي اين اخلاق و ذكر اقوال و آراء فلاسفه تأكيد دارد تا بر تحليل و تفسير آن، اما بي ترديد توجه به دورههاي متفاوت تاريخي و تأثيرات احتمالي آراء و ديدگاههاي متفاوت اخلاقي، اجتماعي، سياسي و حتي كلامي در تبيين و يا حتي رويكرد به اين اخلاق ، ما را در نقد و داوري و در نتيجه اخذ يا رفض اين نظريه كمك خواهد كرد.
كتاب «در جستجوي فضيلت» تأليف مك اينتاير و همچنين «تاريخچه اخلاق فضيلت» او كه با ديدگاهي تاريخي به ترسيم اين اخلاق پرداخته و اشاره او (به عنوان مثال) به اختلاف مفهوم arete (فضيلت) در يونان قبل و بعد از سقراط كه برخاسته از مباني فلسفي و جامعه شناختي مردم آن اعصار بوده است، شاهد و گواهي بر صدق سخن ماست.
2-4- از منظر غايت گروي و ناگروي:
آكوئيناس، آنسكوم، فوت، مك اينتاير14، فيلسوفان مسلمان و اكثر حاميان اخلاق فضيلت جزو اين نحلهاند. اما برخي از حاميان، به رغم پذيرش لزوم فضيلت براي نيل به سعادت، براي انسان غايتي معين و مشخص قائل نيستند. «آيروس مورداك» ( P.155 ) از جمله افرادي است كه با انكار هر گونه غايت كلي و اعتقاد به اين كه ما موجوداتي فاني هستيم كه در معرض شانس و ضرورت قرار داريم و كلاً اعتقاد به جهان مرگ و شانس، ديدگاهي ديگر را اتخاذ ميكند.
اگر بتوان هيوم، را به دليل ارائه تحليلاتي در باب فضيلت جزو مفسرين اين اخلاق قرار داد با حمله به مباني مرتبط با طبيعت بشر، به انكار تمامي ديدگاههاي غايت گرايانه از جمله نظريه ارسطو پرداخته است.
يينكاس، ديگر متفكري است كه با معرفي خود به عنوان يك كاركرد گرا ( Functionalist )، غايت گرايي را باطل ميداند.(1986 / ch.1 )
3-4- از منظر ديني و اسكولار
1- عملكرد فلاسفه از جهت اعتقاد به خداوند، پرستش او و عدم آن
2- رويكرد فلاسفه در مورد نقش خداوند، در مواردي مانند: تعيين گزارههاي اخلاقي، نحوه اكتساب فضائل و... و عدم آن.
ارسطو به دليل اعتقاد به اكتساب فضائل اخلاقي از طريق ممارست و تمرين (1103 a /348-9 )، و ادراك گزارههاي اخلاقي، خوب و بد يا صواب و خطا بودن افعال از طريق حكمت عملي و اعتقاد به سعادت دنيوي و امكان دستيابي به آن در همين دنيا (1100 b, 1101a / 345-6 )، عملاً اخلاق فضيلت خود را به عنوان يك اخلاق اسكولار معرفي ميكند. افرادي مانند آنسكوم را ـ كه علت روي آوردن به اخلاق ارسطو را از دست رفتن مباني ديني و عدم اعتقاد به وجود خداوند ميدانند (26-7)ـ نيز ميتوان جزو اين نحله قرار داد و همچنين است فيليپا فوت و هيوم.
اما آكوئيناس، به دليل طرح فضائل كلامي ايمان، اميد و محبت ( Q.62/A.1/GBs/18/ 50-60 ) و توقف شناخت فضائل بر وحي الهي ( ibid )، اعتقاد به افاضه فضائل موهوبي توسط روح القدس ( Q.68 / A.1 / 588 ) تفسير سعادت به رؤيت خداوند كه بطور كامل در جهان آخرت حاصل ميشود ( Q.45 / A.1 / 598 ) و...، اخلاق فضيلت ديني را مطرح ميكند. بيان ديگر او بين اخلاق فضيلت و شريعت همسويي و سازگاري ميبيند.
«مك اينتاير» نيز در كتاب عدالت براي چه كسي؟ كدام عقلانيت؟ با ارائه تبييني تلفيقي از اخلاق ارسطو و آگوستين صورتي از توليسم را ميپذيرد. توجه او در اين كتاب بيشتر بر توجيه اصول اوليه از طريق ارتباط فلسفه با كلام منعطف است. توجيهات آكوئيناس، به نظر مك اينتاير، با توجه به سنت مسيحيت به عقلانيت نزديكتر ميباشد. (10-11 ; 402-3)
فيلسوفان مسلمان از جمله شيخ الرئيس، ابن مسكويه، خواجه نصير الدين طوسي ،شيخ اشراق، صدر المتألهين شيرازي و... به رغم پذيرش موضع ارسطو در باب تعريف فضيلت، حكمت عملي و نقش آن در صدور احكام اخلاقي و... و به رغم تفاوتهاي موجود در بين برخي ديدگاههاي آنها به دليل اختلافشان با ارسطو در مورد معنا و يا مصداق نيت و انگيزه و گستره سعادت (دنيوي و يا اعم از دنيوي و اخروي)، اقسام فضائل و... و پيوستگي ارتباط بين انسان فضيلت مند، ايمان و خداوند و تفسير اين رابطه در قالب عشق و عاشق و معشوق و حضور هميشگي و همه گونه خداوند در زندگي يك انسان متخلق، در زمره دينداراني قرار ميگيرند كه معتقدند، اخلاق شريعت مدار، همان اخلاق فضيلت است، اما با رعايت اصلاحاتي كه در پيكره آن صورت ميگيرد.
4-4- از منظر اخلاق فضيلت محض و پلوراليسم
الف - اخلاق فضيلت محض ( Pure Aretaic Ethics )
در اخلاق فضيلت محض، فضائل از ارزش ذاتي برخوردار بوده و زندگي خوب، تنها در سايه فعاليتهاي فضيلت مندانه بدست ميآيد. در اين جا اصول اخلاقي به دليل اشتقاق از فضائل، در مرتبه ثاني قرار ميگيرند. ارسطو، فوت، آنسكوم، مك اينتاير و تيلور، جزو اين گروهند.
ب - كثرت گرايي در اخلاق فضيلت
اين ديدگاه به دو صورت ذيل قابل تقرير است:
1- اخلاق وظيفهشناختي متعارف:( The Standard Deontie view ) اين ديدگاه كه گاه با عنوان اخلاق غير فضيلتي درجه دوم يا فرعي از آن تعبير ميشود، اصول را، هدايتگر افعال اخلاقي ميداند. در اين رويكرد براي هر فضيلتي، اصلي وجود دارد و فضائل از آن اصول مشتق ميشوند. اما هيچ يك از اين دو، شرط كافي براي عمل نيستند، بلكه مكمل همند. به گفته فرانكينا «اصول بدون خصلتها ناتوانند و خصلتها بدون اصول كور» (145). ويليام فرانكينا، برنارد گرك ( Bernard Gert )، جان راولز، جفري وارنوك ( Geoffrey warnock )، آلن جويرس ( Alen Gewirth )، سچويك ( Sidjwick ) و فيليپس در زمره معتقدين به اين نظريهاند. مبناي نظري اين اخلاق به شرح ذيل است:
الف - اصول اخلاقي نيازمند افرادي است تا اعمال خاصي را انجام دهند و اين اعمال هم توسط افراد فضيلت مند ميتواند بوجود آيد و هم غير فضيلت مند.
ب - فضائل اخلاقي، تمايلاتي هستند براي اطاعت از قوانين اخلاقي؛ يعني براي آن كه قادر به انجام اعمال خاصي باشيم، از اين رو، بنابر، اين نظريه، هر فضيلتي با يك اصل اخلاقي سازگار است.
ج - فضائل اخلاقي هيچ ارزش ذاتي ندارند، بلكه ارزششان ابزاري است. آنها تنها از اين جهت مهمند كه ايجاد انگيزه، براي انجام عمل صحيح را مينمايند. ( Pojman: 167 -9 )
2- ديدگاه مكمل روايتي ديگر از كثرت گرايي: در اين ديدگاه دو مدل وظيفه شناختي و فضيلت، هر دو براي يك سيستم كامل و كافي، ضروري هستند؛ نه فضائل اولويت دارند، نه اصول. هر دو مهمند و هر دو ارزش ذاتي دارند. اين ديدگاه از جهت اعتقاد به ارزش ذاتي فضيلت به اخلاق فضيلت محض نزديك است؛ اما با اين تفاوت كه آن فقط فاعل محور است ولي اين فاعل محور و عمل محور. تفاوت اين دو با ديدگاه نخست اين قسم، از جهت اهميتي است كه براي ارتقاء سطح شكوفايي يا سعادت قائلند. و از اين حيث كه اين دو، فضيلت را داراي ارزش ذاتي ميدانند ولي آن ديگري قائل به ابزاري بودن فضيلت است. رزالين هورستوس، رابرت لورن، والتر شالر ( walter schaller ) و گريگوري تريانوسكي ( Gregory trianosky ) در ميان پيروان اين گروهند.
جمع بندي و نتيجهگيري
غايت گرا بودن، تأكيد بر نحوه بودن تا عمل صرف، ذاتي بودن ارزش فضيلت، تأثير فضيلت در معرفتشناسي احكام اخلاقي و نقش الگوهاي اخلاقي در هدايت افراد معمولي از مشخصات بارز اخلاق فضيلت است.
اخلاق فضيلت مدار در طول تاريخ پر فراز و نشيبش، به رغم وحدت مباني اساسي، تقريرهاي متفاوتي را بخود پذيرفته است كه توجه به اين تفاسير و لحاظ اشتراكات و تمايزات فلاسفه قديم و معاصر (از ارسطو تا آكوئيناس و فلاسفه معاصر مانند آنسكوم، مك اينتاير، فوت و...) براي كساني كه در صدد تبيين اين اخلاق و در انديشه جستجوي راهي براي پرورش فضائل در جامعهاند ضروري بنظر ميرسد.
با اذعان به اين مطلب كه اخلاق شريعت مدار با وجود ارتباط گسترده با اخلاق فضيلت مدار ارسطويي، به دليل آن كه فراتر از اخلاق ارسطويي ميانديشد، ميتواند بشر را با برنامهاي كامل و دقيق، بسوي سعادت حقيقي سوق دهد.
پىنوشتها:
14 ـ با آن كه شرح مك اينتاير درباره فضائل غايت گرايانه است، اما او خود را محتاج طرفداري از زيستشناسي متافيزيكي ارسطو نميداند ( PP. 196-7 )
1- قرآن كريم
2- ارسطو، الاخلاق، ترجمه: اسحق بن حنين، شرح عبدالرحمن بدوي، كويت، 1019
3- طوسي، خواجه نصيرالدين، اخلاق ناصري،
4- فرانكينا، ويليام، كي... ترجمه: هادي صادقي، مؤسسه فرهنگي طه، چ اول ، 1376
5- فيض كاشاني، ملا محسن، المحجة البيضاء، مكتبة الصدوق، 1339 ه••. ش، ج 8
6- كليني، اصول كافي، ترجمه و شرح: سيد جواد مصطفوي، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت، ج 1
7- گاتري، دبليو، كي. سي.، سقراط، زندگي، شخصيت و ديدگاههاي فلسفي، ترجمان حسن فتحي، شركت انتشاراتي فكر روز، چ اول، 1376
8- ـــــــــ، تاريخ فلسفه يونان، ج 10، ترجمه حسن فتحي، انتشارات فكر روز، چ اول، 1376
9- نراقي، جامع السعادات، مؤسسة الا علمي للمطبوعات، بيروت، لبنان، ناشر: سيد محمد كلانتر، الطبعة الرابعه، ج 1
منابع انگليسي
10- Alderman, H., "By virtue of a virtue" , Review of Metaphysics, 36 (1982), in the virtues, eds. kruschwitz and Roberts, (wadsworth publishing company, california, Belmont )
11- Anscombe, G.E.M., " Modern Moral Philosophy", Philosophy, 33, 1958
12- Aquinas, Thomas, summa Theologica, in Great Books, vols. 17 and 18, 2 th ed., 1990
13- Aristotle, Nicomachean, Great Books, Vol. 8
14- Cooper, John, M., "Socrates", in Routledge Encyclopedia of Philosophy (REP), ed. Edward Graig, 1998, Vol. 9
15- Crisp, R., "EThics", in REP, Vol.3 .
16- ------, " virtue Ethics", REP, Vol.9
17- ------, " Introduction", in virtue Ethics, eds. Crisp and Slote, (oxford: oxford university press, 1997 )
18- Foot, Phillipa, "virtues and vices" and other essays in Moral philosophy (oxford, Blackwell, 1978 )
19- Frankena, william, K., Thinking About Morality, (university of Michigan press, 1980 )
20- Grotius, Hugo, on the law of war and peace. Tr. Francis W. Kelsey (Oxford, 1925 )
21- Huma, D., A treatise of Human Nature, ed . Ernest, G., Mossner, (Penguin Books, London, 1985 )
22- Kant, I., "Groundwork of the Metaphysics of Morals", Tr. Daton, H.J., in the moral law, (London, Hutchinson university library, 1972 )
23- ------, Metaphysical Elements of ethics, Great Books, Vol. 39 .
24- Korsgaard, christian, M. , " teleological ethics", REP, Vol. 9
25- Larmore, ch., "Right and Good", REP, Vol. 8
26- Macintyre, A. after virtue, (Indiana: university of notre Dame press, 1981 )
27- ------, whose Justice? which rationality? (Notre Dame: university of Notre Dame, 1988 )
28- Mill, J.S., Utilitarianism, ed. Grisp, (oxford university press, 1999 )
29- phillips, Derek, L., "Authenticity of Morality? in the virtues, eds. kruschwitz and roberts .
30- Pincoffs, ed. Quandaries and virtues, (university Press of kansan, 1986 )
31- Plato, "Apology", Great Books, Vol.6
32- Pojman, L. Ethics, Discovery in Right and wrong ,
33- Railton, P., "Analytic Ethics", REP, vol. 1
34- Rawls, John, A theory of Justice, (cambridge, Harvard university Press, 1971 )
35- Ross, P., Aristothe with a New Introduction By John, L., Acrill, (Routledge, London. and New York, 1996 )
36- Schneewind, J. B., "The Misfortunes of virtue", in virtue Ethics, eds. crisp and slote .
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372