كارآفرينان، هنرمندان دنياي كسب و كار
نويسنده: كيوين دائوم
كارآفرينان بسياري داراي سوابق هنري هستند و از روشهاي هنري در كسب و كارشان بهره ميبرند. دانشگاهها به طور مجزا به آموزش روشهاي هنري و روشهاي كسب و كار در واحدهاي مختلف خود ميپردازند و به ندرت چنين اقداماتي را به شكل ميان رشتهاي با هم تركيب ميكنند. مضامين و مفاهيم را به شكلي ميان رشتهاي با هم تركيب ميكنند.
يك هنرمند پيكر تراشت و يك موسيقيدان راك مثلا چه نقاط مشتركي دارند؟ آنها كارآفريناني هستند كه از روشهاي خاص و عملي هنر خود براي دستيابي به موفقيت و ايجاد كسب و كاري چند ميليون دلاري استفاده كردهاند. آيا اين تصادفي است يا پيشينه هنري آنها باعث تبديل ايشان به كارآفرين شده است؟
بسياري از افراد رابطهاي استعارهاي را ميان هنر (و بشريت) و جهان كسب و كار ايجاد كردهاند. در بسياري از مطالب نوشته شده در اين خصوص به كارهاي شكسپير اشاره شده است. آموزش مبتني بر هنر اكنون ديگر به حيطه مشاوره مديريت نوين وارد شده استو اما دنياي كسب و كار چه درسهايي ميتواند دنياي هنر بياموزد؟ آيا مزايايي تاكتيكي و عملياتي وجود دارند كه كارآفرينان داراي سوابق هنري از آنها براي ايجاد يك شركت تازه تاسيس يا اداره يك شركت داراي رشد سريع استفاده كرده باشند؟
آن چه كه در ادامه آمده، دو مثال از كارآفريناني است كه از روشهاي عملياتي موجود براي گنجاندن هنر در كسب و كارشان استفاده كردهاند. موفقيت آنها در تدوين اين فرآيندها حاكي از آن است كه پاسخ پرسش فوق (مثبت) است.
پيشينه كريستينا شامل پانزده سال كار در انجمن هنرمندان سانفرانسيسكو بود. همچنين او مجسمههاي فلزي ميساخت و كلاسهاي آموزشي زيادي را در اين حوزه برگزار كرده بود. بدون هيچ گونه آموزش رسمي در زمينه كسب و كار، كريستينا از تجربه هنري خود براي مديريت يك شركت با بيست و پنج كارمند استفاده كرد. او كه فردي بسيار خلاق بود، شركت خود را به موسسسهاي شاد و خلاق براي كارمندانش تبديل كرد و توانست محبوبيت خاصي، هم بين مشتريان و هم بين كارمندانش به دست آورد. رويكرد او در قبال استفاده از هنرش اين بود كه به كمك آنه به نوعي، اعتراضات اجتماعي خود را نيز ابراز ميداشت. رويكرد منحصر به فرد كريستينا باعث شد كه او بتواند سه برابر بيشتر از رقبايش كه كارهايي عاري از احساس و خلاقيت ارائه ميكردند، اعانه جمع كند. (بريجپورت) كه خيلي زود به دو ميليون دلار درآمد سالانه دست يافت. به عنوان يكي از شركتهاي خصوصي كه داراي سريعترين رشد هستند، در مجله (تايم بيزينس سانفرانسيسكو) جاي گرفت و چهار سال پياپي رتبه نخست را به خود اختصاص داد.
عليرغم مزايايي كه خلاقيت كريستينا به او در پرداختن به عناصد بين فردي اداره يك شركت داد، اما دستيابي اين شركت به چنين رشدي، نيازمند تمركز كامل او بر كارش بود. كريستينا موفقيت زيادي در جذب مشتريانش به دست آورد. هماكنون شركت او مجبور است در سطحي حرفهاي عمل كند و در عين حال زير ساختارهاي لازم براي توسعه خود را نيز فراهم آورد.
كريستينا معتقد است كه كاربرد عملي فرآيند تاكتيكي كه در هنر آموخته، اين توانايي را در او به وجود ميآورد كه در محيطي نظام مند كار كند، كه ميتواند آزادانه و خلاقانه در آن بيانديشد و كار در چنين محيط امني، به او اجازه ميدهد تا ريسك لازم براي نوآوري را بپذيرد.
يك چالش بزرگ در شركتهاي ارائه دهنده خدمات مالي، نياز به ارزيابي مستمر سطح تعهد مشاوران بخش فروش است. اگر چه اين مشاوران به يك شركت تعهد دارند اما به عنوان پيمانكاران مستقل عمل ميكنند و اين ذهنيت را به وجود آوردهاند كه به صورت آزاد كار ميكنند. مشاوراني كه كارشان را دوست دارند، طي چند سال مشترياني را براي شركتشان فراهم ميآورند اما مشاوراني كه از كارشان راضي نيستند، ميتوانند رابطه شركت با مشتريان را نابود كنند و به چينن شركتي هزاران دلار خسارت بزنند. موفقيت نهايي (يا ارزش) يك مشاور مالي به ميزان علاقهمندي او به كارش بستگي دارد اما علاقه مشاوران به سختي حاصل ميشود زيرا آنها طبيعتا افرادي با اعتماد به نفس بالا هستند و بايد علي رغم ابهامات بسيار، نگرشي مثبت را پديد آورند. آموزش مشاوران جديد كه فاقد چنين علاقهاي هستند ميتواند باعث اتلاف پول و وقت زيادي بشود لذا اسكات به دنبال روشهايي براي حزف افرادي از تيمش بود كه علاقه چنداني به كارشان نداشتند. او براي كمك به كارش، افرادي با تجربه را برگزيد. كار با پيمانكاران آزاد موضوع تازهاي در دنياي هنر نيست. اكثر هنرمندان حرفهاي به عنوان پيمانكاران مستقل و خودفرما عمل ميكنند و حتي در ميان بزرگترين شركتهاي هنري آمريكا، پيمانكاران مستقل درصد بالايي از نيروي كار هنري را تشكيل ميدهند. اين روش در اروپا نيز رواج دارد. مثلا طبق اعلام وزارت فرهنگ رسانه و ورزش انگلستان، حدود پانصد شغل فرهنگي در اين كشور وجود دارند كه بالغ بر پنجاه درصد آنها خودفرما هستند. براي كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه ميتوانند به سايت artsadvice.com/knowledge مراجعه نماييد. همانند مشاوارن مالي فروش، هنرمندان مستقل نيز بقا و توسعه در محيط هايي را ميآورند كه در آنها ميتوانند كارشان را عرضه نمايند.
آيا اين كارآفرينان نسبت به كارآفريني آموزش ديدهاند، مزيتي دارند؟ آيا فرآيند كارآفريني صرفا يك موضوع طبيعي است كه افرادي را جذب خود مي كند كه داراي يك رويكرد مناسب ذهني هستند؟ قبل از اين كه بتوانيم با اطمينان به اين پرسشها پاسخ دهيم بايد تحقيق زيادي در مورد آنها انجام دهيم اما وقتي شرايط كارآفريني موفق را ارزيابي مينماييم، ميتوانيم برخي اصول موازي با دنياي هنر را ببينيم:
- هنرمندان زندگي خود را صرف يافتن ديدگاههاي فردي و منحصر به فرد در مورد تجارت انساني مينمايند؛ آنها جهان را به شكلي متفاوت ميبينند و رفتارهايي نامرسوم را بروز ميدهند كه از نظر آنها براي هدايت يك جريان خلاقانه الزامي هستند. از سوي ديگر، مديران در محيطهاي سازماني فعاليت ميكنند كه بايد همه چيز در آنها قابل پيشبيني باشد. كارمندي كه رفتاري متفاوت را بروز ميدهد، مايه نگراني است و اين حفظ اتحاد كاري است كه باعث ايجاد كارآيي و اثر بخشي در سازمانهاي بزرگ ميشود. مديري كه از يك كلاس فعال بازديد ميكند از شنيدن صداها و ديدن اتفاقاتي كه معمولا در يك محيط رسمي و طبيعي ديده نميشوند، حيرت زده ميشود اما تجربه به من نشان داده كه بسياري از كارآفرينان در محيط كارشان نيز همانند خانه خود احساس راحتي ميكنند. اين امر بدان دليل است كه كارآفرينان محيطهايي را ترجيح ميدهند و خلق ميكنند كه به آنها اجازه ميدهند رفتارهايي نامعمول بروز دهند و در آنها به خوبي بيانديشند. غالبا نگرشهاي نامعمول آنها همان چيزهايي است كه باعث ميشود آنها اقدام به خلاقيت كنند. نارضايتي انها از شرايط موجود، باعث ميشود كه آنها رويكردي بهتر را غالبا با حداقل امكانات امتحان كنند.
- هنرمندان و كارآفرينان بايد رويكردي عملي را براي مديريت و توسعه كسب و كار خود تدوين كنند. هردوي آنها داراي خلاقيت و انعطافپذيري زيادي براي به كارگيري مواد خام در يك كسب و كار تعاملي هستند كه از هيچ، ارزش ميآفريند. در اين فرآيند، آنها حاميان و مصرف كنندگاني را جذب ميكنند تا به خلاقيت آنها عمر ابدي ببخشند. غالبا آنها روشهايي منحصر به فرد را در دستيابي به اهداف غيرقابل حصول بدون هيچ گونه دستورالعملي براي هدايت راهشان به كار ميگيرند.
- فرآيند ايجاد يك كسب و كار، مشتركات زيادي با مقوله هنر دارد كه اين امر به ويژه در فرآيندعملكرد اين دو ديده ميشود. در هر دو حالت، ايدهاي شكل گرفته و بايد به دقت در مورد آن تحقيق شود. هنرمند كارآفرين بايد تمامي احتمالاتي كه ميتواند ريشه در ايده اصلي داشته باشد را در نظر بگيريد. وقتي ايدهاي توسعه يافت و به كار گرفته شد، هنرمند كارآفرين بايد تيمي از حاميان را براي تبديل ايدههايش به واقعيت به كار بگيرد. فرآيند اجرايي بايد با كارآيي و اثر بخشي بالا انجام شود زيرا هم هنرمندان و هم كارآفرينان نوپا، كارشان را با منابع محدود آغاز ميكنند. اين امر باعث ارتباط فلسفي و ارتباطات داخلي كارآمد در تحول نگرشها براي آفريدن ميشود. اين فرهنگ و زبان مشترك نقش مهمي در موفقيت چنين تلاشهايي ايفا ميكند.
اخيرا، نمونههاي از بكارگيري هنر در كارآفريني در سطح دانشگاهي پديدار شده است. دانشكده بازرگاني تيپي در دانشگاه لووا كه توسط اخبار آمريكا و گزارش جهاني در زمره سي دانشكده برتر كارآفريني قرار گرفته، يك برنامه كارآفريني را تدوين كرده كه مشخصا در ارتباط با واحد تئاتر آن است و سمينارهاي آموزشي را با حمايت مالي خود در سالن اركستر آن برگزار ميكند.
متاسفانه درك عمومي آن است كه هنرمندان افرادي (غيرعملي) و (ضعيف) در كسب و كار هستند. در ميان كارآفرينان، اين مفهوم توام با سوءتفاهم در قبال اين حقيقت است كه اكثر سازمانهاي هنري سودآور نيستند و تقريبا همه آنها (كه نه سودآور هستند و نه تجاري) باعث اتلاف سرمايه ميشوند. اگر چه موفقترين هنرمندان از طريق يك روح كارآفرينانه به بخشي از موفقيت خود نايل شدهاند، اما براي بسياري از افراد فعال درعرصه كسب و كار (حتي حاميان هنرمندان) غلبه بر تعصبشان نسبت به جدايي آموزش همتايانشان از متخصصان امور هنري دشوار است. در حالي كه دنياي كسب و كار شاهد فرصتهايي براي استفاده از روشهاي هنري است، فرصت بزرگي پيش روي كارآفرينان قرار گرفته تا از اين روشهاي خاص نهايت استفاده را ببرند و به كارآيي بالايي دست يابند. با توجه به تلاشهايي كه برمبناي مهارتهاي همكاري، ارتباط و مديريت منابع صورت ميپذيرند، اين بستر مشترك ميان هنر و كارآفريني شايسته بررسيهاي بيشتر است. مسلما جامعه كسب و كار ميتواند از بررسي رابطه ميان جهان كارآفرينان و جهان هنرمندان، بهره بيشتري ببرد.
منبع: فصلنامه ترجمان كارآفريني
ارسال توسط کاربر محترم سایت : Alirezarajabipoor
/ج
مضامين و مفاهيم عملي
كيفيت (ارزش)
يك هنرمند پيكر تراشت و يك موسيقيدان راك مثلا چه نقاط مشتركي دارند؟ آنها كارآفريناني هستند كه از روشهاي خاص و عملي هنر خود براي دستيابي به موفقيت و ايجاد كسب و كاري چند ميليون دلاري استفاده كردهاند. آيا اين تصادفي است يا پيشينه هنري آنها باعث تبديل ايشان به كارآفرين شده است؟
بسياري از افراد رابطهاي استعارهاي را ميان هنر (و بشريت) و جهان كسب و كار ايجاد كردهاند. در بسياري از مطالب نوشته شده در اين خصوص به كارهاي شكسپير اشاره شده است. آموزش مبتني بر هنر اكنون ديگر به حيطه مشاوره مديريت نوين وارد شده استو اما دنياي كسب و كار چه درسهايي ميتواند دنياي هنر بياموزد؟ آيا مزايايي تاكتيكي و عملياتي وجود دارند كه كارآفرينان داراي سوابق هنري از آنها براي ايجاد يك شركت تازه تاسيس يا اداره يك شركت داراي رشد سريع استفاده كرده باشند؟
آن چه كه در ادامه آمده، دو مثال از كارآفريناني است كه از روشهاي عملياتي موجود براي گنجاندن هنر در كسب و كارشان استفاده كردهاند. موفقيت آنها در تدوين اين فرآيندها حاكي از آن است كه پاسخ پرسش فوق (مثبت) است.
دوبار سنجش، يك بار قطع!
پيشينه كريستينا شامل پانزده سال كار در انجمن هنرمندان سانفرانسيسكو بود. همچنين او مجسمههاي فلزي ميساخت و كلاسهاي آموزشي زيادي را در اين حوزه برگزار كرده بود. بدون هيچ گونه آموزش رسمي در زمينه كسب و كار، كريستينا از تجربه هنري خود براي مديريت يك شركت با بيست و پنج كارمند استفاده كرد. او كه فردي بسيار خلاق بود، شركت خود را به موسسسهاي شاد و خلاق براي كارمندانش تبديل كرد و توانست محبوبيت خاصي، هم بين مشتريان و هم بين كارمندانش به دست آورد. رويكرد او در قبال استفاده از هنرش اين بود كه به كمك آنه به نوعي، اعتراضات اجتماعي خود را نيز ابراز ميداشت. رويكرد منحصر به فرد كريستينا باعث شد كه او بتواند سه برابر بيشتر از رقبايش كه كارهايي عاري از احساس و خلاقيت ارائه ميكردند، اعانه جمع كند. (بريجپورت) كه خيلي زود به دو ميليون دلار درآمد سالانه دست يافت. به عنوان يكي از شركتهاي خصوصي كه داراي سريعترين رشد هستند، در مجله (تايم بيزينس سانفرانسيسكو) جاي گرفت و چهار سال پياپي رتبه نخست را به خود اختصاص داد.
عليرغم مزايايي كه خلاقيت كريستينا به او در پرداختن به عناصد بين فردي اداره يك شركت داد، اما دستيابي اين شركت به چنين رشدي، نيازمند تمركز كامل او بر كارش بود. كريستينا موفقيت زيادي در جذب مشتريانش به دست آورد. هماكنون شركت او مجبور است در سطحي حرفهاي عمل كند و در عين حال زير ساختارهاي لازم براي توسعه خود را نيز فراهم آورد.
كريستينا معتقد است كه كاربرد عملي فرآيند تاكتيكي كه در هنر آموخته، اين توانايي را در او به وجود ميآورد كه در محيطي نظام مند كار كند، كه ميتواند آزادانه و خلاقانه در آن بيانديشد و كار در چنين محيط امني، به او اجازه ميدهد تا ريسك لازم براي نوآوري را بپذيرد.
مزاياي موسيقي راك متال
يك چالش بزرگ در شركتهاي ارائه دهنده خدمات مالي، نياز به ارزيابي مستمر سطح تعهد مشاوران بخش فروش است. اگر چه اين مشاوران به يك شركت تعهد دارند اما به عنوان پيمانكاران مستقل عمل ميكنند و اين ذهنيت را به وجود آوردهاند كه به صورت آزاد كار ميكنند. مشاوراني كه كارشان را دوست دارند، طي چند سال مشترياني را براي شركتشان فراهم ميآورند اما مشاوراني كه از كارشان راضي نيستند، ميتوانند رابطه شركت با مشتريان را نابود كنند و به چينن شركتي هزاران دلار خسارت بزنند. موفقيت نهايي (يا ارزش) يك مشاور مالي به ميزان علاقهمندي او به كارش بستگي دارد اما علاقه مشاوران به سختي حاصل ميشود زيرا آنها طبيعتا افرادي با اعتماد به نفس بالا هستند و بايد علي رغم ابهامات بسيار، نگرشي مثبت را پديد آورند. آموزش مشاوران جديد كه فاقد چنين علاقهاي هستند ميتواند باعث اتلاف پول و وقت زيادي بشود لذا اسكات به دنبال روشهايي براي حزف افرادي از تيمش بود كه علاقه چنداني به كارشان نداشتند. او براي كمك به كارش، افرادي با تجربه را برگزيد. كار با پيمانكاران آزاد موضوع تازهاي در دنياي هنر نيست. اكثر هنرمندان حرفهاي به عنوان پيمانكاران مستقل و خودفرما عمل ميكنند و حتي در ميان بزرگترين شركتهاي هنري آمريكا، پيمانكاران مستقل درصد بالايي از نيروي كار هنري را تشكيل ميدهند. اين روش در اروپا نيز رواج دارد. مثلا طبق اعلام وزارت فرهنگ رسانه و ورزش انگلستان، حدود پانصد شغل فرهنگي در اين كشور وجود دارند كه بالغ بر پنجاه درصد آنها خودفرما هستند. براي كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه ميتوانند به سايت artsadvice.com/knowledge مراجعه نماييد. همانند مشاوارن مالي فروش، هنرمندان مستقل نيز بقا و توسعه در محيط هايي را ميآورند كه در آنها ميتوانند كارشان را عرضه نمايند.
پيوند هنر با كارآفرين
آيا اين كارآفرينان نسبت به كارآفريني آموزش ديدهاند، مزيتي دارند؟ آيا فرآيند كارآفريني صرفا يك موضوع طبيعي است كه افرادي را جذب خود مي كند كه داراي يك رويكرد مناسب ذهني هستند؟ قبل از اين كه بتوانيم با اطمينان به اين پرسشها پاسخ دهيم بايد تحقيق زيادي در مورد آنها انجام دهيم اما وقتي شرايط كارآفريني موفق را ارزيابي مينماييم، ميتوانيم برخي اصول موازي با دنياي هنر را ببينيم:
- هنرمندان زندگي خود را صرف يافتن ديدگاههاي فردي و منحصر به فرد در مورد تجارت انساني مينمايند؛ آنها جهان را به شكلي متفاوت ميبينند و رفتارهايي نامرسوم را بروز ميدهند كه از نظر آنها براي هدايت يك جريان خلاقانه الزامي هستند. از سوي ديگر، مديران در محيطهاي سازماني فعاليت ميكنند كه بايد همه چيز در آنها قابل پيشبيني باشد. كارمندي كه رفتاري متفاوت را بروز ميدهد، مايه نگراني است و اين حفظ اتحاد كاري است كه باعث ايجاد كارآيي و اثر بخشي در سازمانهاي بزرگ ميشود. مديري كه از يك كلاس فعال بازديد ميكند از شنيدن صداها و ديدن اتفاقاتي كه معمولا در يك محيط رسمي و طبيعي ديده نميشوند، حيرت زده ميشود اما تجربه به من نشان داده كه بسياري از كارآفرينان در محيط كارشان نيز همانند خانه خود احساس راحتي ميكنند. اين امر بدان دليل است كه كارآفرينان محيطهايي را ترجيح ميدهند و خلق ميكنند كه به آنها اجازه ميدهند رفتارهايي نامعمول بروز دهند و در آنها به خوبي بيانديشند. غالبا نگرشهاي نامعمول آنها همان چيزهايي است كه باعث ميشود آنها اقدام به خلاقيت كنند. نارضايتي انها از شرايط موجود، باعث ميشود كه آنها رويكردي بهتر را غالبا با حداقل امكانات امتحان كنند.
- هنرمندان و كارآفرينان بايد رويكردي عملي را براي مديريت و توسعه كسب و كار خود تدوين كنند. هردوي آنها داراي خلاقيت و انعطافپذيري زيادي براي به كارگيري مواد خام در يك كسب و كار تعاملي هستند كه از هيچ، ارزش ميآفريند. در اين فرآيند، آنها حاميان و مصرف كنندگاني را جذب ميكنند تا به خلاقيت آنها عمر ابدي ببخشند. غالبا آنها روشهايي منحصر به فرد را در دستيابي به اهداف غيرقابل حصول بدون هيچ گونه دستورالعملي براي هدايت راهشان به كار ميگيرند.
- فرآيند ايجاد يك كسب و كار، مشتركات زيادي با مقوله هنر دارد كه اين امر به ويژه در فرآيندعملكرد اين دو ديده ميشود. در هر دو حالت، ايدهاي شكل گرفته و بايد به دقت در مورد آن تحقيق شود. هنرمند كارآفرين بايد تمامي احتمالاتي كه ميتواند ريشه در ايده اصلي داشته باشد را در نظر بگيريد. وقتي ايدهاي توسعه يافت و به كار گرفته شد، هنرمند كارآفرين بايد تيمي از حاميان را براي تبديل ايدههايش به واقعيت به كار بگيرد. فرآيند اجرايي بايد با كارآيي و اثر بخشي بالا انجام شود زيرا هم هنرمندان و هم كارآفرينان نوپا، كارشان را با منابع محدود آغاز ميكنند. اين امر باعث ارتباط فلسفي و ارتباطات داخلي كارآمد در تحول نگرشها براي آفريدن ميشود. اين فرهنگ و زبان مشترك نقش مهمي در موفقيت چنين تلاشهايي ايفا ميكند.
عامل آموزش
اخيرا، نمونههاي از بكارگيري هنر در كارآفريني در سطح دانشگاهي پديدار شده است. دانشكده بازرگاني تيپي در دانشگاه لووا كه توسط اخبار آمريكا و گزارش جهاني در زمره سي دانشكده برتر كارآفريني قرار گرفته، يك برنامه كارآفريني را تدوين كرده كه مشخصا در ارتباط با واحد تئاتر آن است و سمينارهاي آموزشي را با حمايت مالي خود در سالن اركستر آن برگزار ميكند.
درهم شكستن موانع
متاسفانه درك عمومي آن است كه هنرمندان افرادي (غيرعملي) و (ضعيف) در كسب و كار هستند. در ميان كارآفرينان، اين مفهوم توام با سوءتفاهم در قبال اين حقيقت است كه اكثر سازمانهاي هنري سودآور نيستند و تقريبا همه آنها (كه نه سودآور هستند و نه تجاري) باعث اتلاف سرمايه ميشوند. اگر چه موفقترين هنرمندان از طريق يك روح كارآفرينانه به بخشي از موفقيت خود نايل شدهاند، اما براي بسياري از افراد فعال درعرصه كسب و كار (حتي حاميان هنرمندان) غلبه بر تعصبشان نسبت به جدايي آموزش همتايانشان از متخصصان امور هنري دشوار است. در حالي كه دنياي كسب و كار شاهد فرصتهايي براي استفاده از روشهاي هنري است، فرصت بزرگي پيش روي كارآفرينان قرار گرفته تا از اين روشهاي خاص نهايت استفاده را ببرند و به كارآيي بالايي دست يابند. با توجه به تلاشهايي كه برمبناي مهارتهاي همكاري، ارتباط و مديريت منابع صورت ميپذيرند، اين بستر مشترك ميان هنر و كارآفريني شايسته بررسيهاي بيشتر است. مسلما جامعه كسب و كار ميتواند از بررسي رابطه ميان جهان كارآفرينان و جهان هنرمندان، بهره بيشتري ببرد.
منبع: فصلنامه ترجمان كارآفريني
ارسال توسط کاربر محترم سایت : Alirezarajabipoor
/ج