اي کار غم تو غمگساري

اي کار غم تو غمگساري شاعر : انوري اندوه غم تو شادخواري اي کار غم تو غمگساري در چشمه‌ي خور به چشم خواري از کبر نگاه کرد رويت شب روشن گشت و روز تاري از تابش روي و تاب زلفت برکند نهال کامگاري فقر غم تو ز باغ دلها وي ضربت غمزه‌ي تو کاري اي شربت بوسه‌ي تو شافي در بند فراق خود بداري داري سر آنکه بيش از اينم چونست به صد هزار زاري گويي بي‌من دل تو چونست آنرا به غنيمتي شماري روزي که غم نوم نمايي چشم بد دور نيک ياري با ياران اين...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي کار غم تو غمگساري
اي کار غم تو غمگساري
اي کار غم تو غمگساري

شاعر : انوري

اندوه غم تو شادخوارياي کار غم تو غمگساري
در چشمه‌ي خور به چشم خوارياز کبر نگاه کرد رويت
شب روشن گشت و روز تارياز تابش روي و تاب زلفت
برکند نهال کامگاريفقر غم تو ز باغ دلها
وي ضربت غمزه‌ي تو کارياي شربت بوسه‌ي تو شافي
در بند فراق خود بداريداري سر آنکه بيش از اينم
چونست به صد هزار زاريگويي بي‌من دل تو چونست
آنرا به غنيمتي شماريروزي که غم نوم نمايي
چشم بد دور نيک ياريبا ياران اين کنند احسنت
هر گوشه همي کني سواريامروز بر اسب جور با من
تاب ثقةالملوک ناريترسم فردا گه مظالم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط