يک چند روزگار نه از راه مکرمت شاعر : انوري بر ما دري ز نعمت گيتي گشاده بود يک چند روزگار نه از راه مکرمت گفتي که نزد ما به امانت نهاده بود چون چيز اندکي به هم افتاد باز برد کز مادر زمانه به تدريج زاده بود وامروز هرکه گويدم آن نيم ثروتي گويي دهنده از سر جودي نداده بود چون با تو نيست گويمش آن بازخواست زود بيچاره او که کارش با اين فتاده بود گردون چو سگ به فضلهي خود بازگشت کرد چنان کن به سيلي که نيلي بود کسي را که بد مست باشد، قفا که...