\N

\N شاعر : اوحدي مراغه اي . . . \N . . . \N ديديم و بي‌غروب نبودند و بي‌افول بنماي روي خويش، که غير از تو هر چه هست يا خود جواب ما بده ار گشته‌اي ملول يا يک زمان به جانب ما نيز ميل کن تقصير ميکنم ز فرستادن رسول ترسم رسول دين تو گيرد، بدين سبب اندر زمانه فارغم از شهرت و خمول تا شد به عشق روي تو مشهور نام من از بندگي تجاوز و از چاکري عدول گر عدل بينم از تو و گرنه نمي‌توان اين آه سرد و سوز دل و ناله و غول در جانم آتشيست ز هجر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
\N
\N
\N

شاعر : اوحدي مراغه اي

. . .\N
. . .\N
ديديم و بي‌غروب نبودند و بي‌افولبنماي روي خويش، که غير از تو هر چه هست
يا خود جواب ما بده ار گشته‌اي ملوليا يک زمان به جانب ما نيز ميل کن
تقصير ميکنم ز فرستادن رسولترسم رسول دين تو گيرد، بدين سبب
اندر زمانه فارغم از شهرت و خمولتا شد به عشق روي تو مشهور نام من
از بندگي تجاوز و از چاکري عدولگر عدل بينم از تو و گرنه نمي‌توان
اين آه سرد و سوز دل و ناله و غولدر جانم آتشيست ز هجر تو ورنه چيست؟
کاهل حديث عرض سخن ميدهند و طولدر وصف قد و زلف تو هر چند سالهاست
امروز مي‌کند به دل اوحدي نزولاز آسمان عشق تو قرآن فارسي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط