بر قتل چون مني چه گماري رقيب را؟ شاعر : اوحدي مراغه اي اي در جهان غريب، مسوز اين غريب را بر قتل چون مني چه گماري رقيب را؟ اي حورزاده، عشق بياموز اديب را دورم همي کنند اديبان ز پيش تو ديگر حضور قلب نباشد خطيب را روي تو گر ز دور ببيند خطيب شهر در حال همچو عود بسوزد صليب را ترسا گر آن دو زلف چو زنار بنگرد زنهار! کس چگونه فروشد حبيب را ما دوست را به دنيي و عقبي نميدهيم مشکل کسي خموش کند عندليب را از من مدار چشم خموشي، که وقت گل هر کس...