بود در روم پيش ازين سر و کار

بود در روم پيش ازين سر و کار شاعر : اوحدي مراغه اي صاحبي نان ده و فتوت يار بود در روم پيش ازين سر و کار پر ز سنگ و ز آلت کشتي لنگري باز کرده چون کشتي کرده ريش دراز را به دو شاخ در لنگر نهاده باز فراخ بچه‌ي خود بدو سپردندي خلق رومش نماز بردندي گوشه بيکارشان چو زندان بود نان صاحب ز کار رندان بود رند و عامي در آه و اوه شده حوريان گرد او گروه شده هر يکي را به ديگري ميلي جمع گشتند ازين صفت خيلي صورتي نحس و جامه‌اي پاره ناگهان رومي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بود در روم پيش ازين سر و کار
بود در روم پيش ازين سر و کار
بود در روم پيش ازين سر و کار

شاعر : اوحدي مراغه اي

صاحبي نان ده و فتوت ياربود در روم پيش ازين سر و کار
پر ز سنگ و ز آلت کشتيلنگري باز کرده چون کشتي
کرده ريش دراز را به دو شاخدر لنگر نهاده باز فراخ
بچه‌ي خود بدو سپردنديخلق رومش نماز بردندي
گوشه بيکارشان چو زندان بودنان صاحب ز کار رندان بود
رند و عامي در آه و اوه شدهحوريان گرد او گروه شده
هر يکي را به ديگري ميليجمع گشتند ازين صفت خيلي
صورتي نحس و جامه‌اي پارهناگهان رومي غلام باره
علم مصر در دمشق آوردبه يکي زان ميانه عشق آورد
تا به تلبيس خود فريبش داددر نهاني انار و سيبش داد
مي‌نهاد از عمود خود داغشبرد روزي به گوشه‌ي باغش
هر دمي بر اخي دعا مي‌کردخر زه‌ي خويش در وعا مي‌کرد
پدرش را دعا کن و مادرباغبان اين بديد و گفت: اي خر
که من اين دولت از اخي دارمرند گفتا: ز هر دو بيزارم
طفل در خانه، قفل بر در بودحکم او تا به دست مادر بود
به نيابت چنين بپروردشچون پدر پيش صاحب آوردش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.