شيوه‌ي واعظ آن بود که نخست

شيوه‌ي واعظ آن بود که نخست شاعر : جامي فعل خود را کند به قول، درست شيوه‌ي واعظ آن بود که نخست گرد دهد پند غير، نيست شگفت چون شود کار او موافق گفت واندر افشاي ديگران کوشي زشت باشد که عيب خودپوشي صبح شيب از شب شباب دميد شب عمرت به وقت صبح رسيد کسيا بر سر تو گرداند چرخ گردان جز اين نمي‌داند دارويي کان سياه سازد موي به طبيبان ميار روي و، مجوي! اينت يک پيري و هزاران عيب! هست عيبي به هر سر مو، شيب روز و شب شعر مي‌بري به بياض مي‌کني...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شيوه‌ي واعظ آن بود که نخست
شيوه‌ي واعظ آن بود که نخست
شيوه‌ي واعظ آن بود که نخست

شاعر : جامي

فعل خود را کند به قول، درستشيوه‌ي واعظ آن بود که نخست
گرد دهد پند غير، نيست شگفتچون شود کار او موافق گفت
واندر افشاي ديگران کوشيزشت باشد که عيب خودپوشي
صبح شيب از شب شباب دميدشب عمرت به وقت صبح رسيد
کسيا بر سر تو گرداندچرخ گردان جز اين نمي‌داند
دارويي کان سياه سازد مويبه طبيبان ميار روي و، مجوي!
اينت يک پيري و هزاران عيب!هست عيبي به هر سر مو، شيب
روز و شب شعر مي‌بري به بياضمي‌کني از بياض شعر اعراض
مي‌کني شعر را چو شعر، سوادگاه مي‌خواهي از مداد، امداد
خود بگو از سواد شعر چه سود؟چون زمانه سواد شعر ربود
کار بر خود کني چو قافيه تنگ؟چه زني در رديف قافيه چنگ؟
که‌ش مرض قافيه‌ست و مرگ رديفهست نظمي لطيف، عمر شريف
فکر کار رديف و قافيه کندل گرو کرده‌اي به نظم سخن
اعذب الشعر کذبه گفتندکاملان چون در سخن سفتند
پيش اهل بصيرتش چه فروغ؟آنچه باشد جمال آن ز دروغ


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط