ميزگرد هفته نامه «سلامت» درباره روند كاهش وزن خانم فاطمه يكرنگيان با حضور دکتر محمدرضا وفا، متخصص تغذيه و رژيم درماني، دکتر پروين ناظمي، روانشناس، دکتر رامين كرديري، متخصص پزشكي ورزشي و دكتر شهرزاد زادهمدرس، متخصص زنان صبحها وقتي هنوز آفتاب کاملا بيرون نزده، وقتي هنوز گلوي خيابانها از حجم زياد ماشينها به تنگ نيامده، وقتي باد ملايمي آرامآرام از کوچهها ميگذرد، قبل از به صدا درآمدن زنگ بيدارباش ساعت براي آنها که بايد سر کار بروند و قبل از پهن شدن سفره صبحانه، مادراني بيدارند؛ مادراني که فرصت مهرباني و رسيدگي براي همه را دارند، جز براي خودشان. مادراني که زودتر از خورشيد پا به کوچه ميگذارند و از کنار نسيم خنک ميگذرند تا به پارک محله برسند و تني به ورزش بزنند و پيادهروي کنند و در خلوت پارکها بدوند و... در اين ميان اما هستند کساني که ميآيند تا خودشان را خلاص کنند از کرختياي که زيادي وزن، نصيبشان کرده؛ کساني مثل خانم فاطمه يکرنگيان 54 ساله، مادر 2 دختر و 2 پسر و مادربزرگ 3 نوه که در عرض 8 ماه با ورزشهاي صبحگاهي و رژيم غذايي توانسته وزناش را 25 کيلو کم کند و از 98 به 73 کيلوگرم برسد و تبديل بشود به نمونهاي اميدوارکننده براي خانمهايي که براي ورزش به پارک ميآيند؛ آنهايي که فکر ميکنند کاهش وزن برايشان کاري محال است اما وقتي او را ميبينند و حرفهايش را ميشنوند، در ذهنشان باوري ديگر جوانه ميزند. او درباره روند کاهش وزناش و اينکه اصلا چه شد که به فکر پايين آوردن وزنش افتاد، با «سلامت» گفتگو کرده است.
نظر دكتر محمدرضا وفا، متخصص تغذيه درباره رژيم غذايي خانم يکرنگيان
به اين ميگويند «يويو افکت»
آقاي دکتر! با توجه به شيوه زندگي و نوع رژيمهاي غذايي خانم يکرنگيان، فکر ميکنيد مشکل اصلي ايشان چه بوده؟
مهمترين مشکل اين خانم، اثر «يويو» (يويو افکت) است؛ يعني اينکه به طور مداوم وزنشان کم و زياد شده. اين کار، ترکيب بدن را از نظر نسبت بافت ماهيچه به چربي به هم ميزند و هر چه بافت ماهيچه به نسبت بافت چربي کمتر شود، سلامت بدن بيشتر به مخاطره ميافتد. ايشان طي 3، 4 مرحله کاهش وزن داشتهاند و باز وزنشان زياد شده. نکته ديگري که بنده از صحبتهاي ايشان متوجه شدم، اين است که اين خانم به هيچ عنوان رفتار غذايي و اصول غذا خوردن طبيعي را در تغذيه روزانهشان رعايت نکردهاند و به احتمال زياد 70 تا 80 درصد مشکلهاي ايشان به دليل مشکلهاي رفتار غذايي، انتخابهاي غذايي غلط، نظم وعدههاي غذايي و ساير مسايلي است که ارتباط زيادي با نحوه غذا خوردنشان دارد و البته با يک مشاوره و ارزيابي تغذيهاي از رفتار غذاييشان قابل تشخيص است. با آموزش تغذيه صحيح ميتوان به ايشان کمک کرد تا در عين حال که احساس گرسنگي ندارند، از تمام غذاها به اندازه نيازشان بهرهمند شوند و به همين شيوه وزنشان را به حداقل مطلوب برسانند.
اولين رژيمي که به خانم يکرنگيان پيشنهاد شده، رژيم پروتئيني همراه با حذف شيريني بوده. آيا اين رژيم هم ميتوانسته براي سلامتشان مضر باشد؟
خب، رژيم پروتئيني يکي از قديميترين رژيمهاست که در حال حاضر، منسوخ است. مشکل اصلي اين رژيم آن است که در آن، مصرف پروتئينها به شکلي غيرطبيعي در برنامه غذايي زياد ميشود و از آنجايي که سوختوساز پروتئينها به صرف انرژي قابلتوجهي نياز دارد، عدم تعادل در مصرف پروتئين به نسبت کربوهيدرات (قند) سبب افزايش متابوليسم بدن شده و نهايتا کاهش وزن را به دنبال دارد. در واقع، سوخت بيشتر پروتئين ها باعث توليد مواد آمونياكي و نيتروژني ميشود و بايد كبد با كار بيشتر آن را دفع كند. در واقع، کاهش وزن به دليل کاهش بافت چربي نيست و به همين دليل، رژيم پروتئيني يکي از روشهاي نامطلوب کاهش وزن است که از لحاظ سلامت، اين روزها توصيه نميشود و عوارض قابلتوجهي در پي دارد. توليد مواد آمونياكي و نيتروژني اگر به شکل غيرطبيعي بالا برود، ميتواند سبب افزايش فشاراسمزي و PH بدن و ساير مشکلهاي متابوليک شود که حتي در برخي موارد، در افرادي که حساسيت بالاتري دارند، کشنده است. در ضمن، در اين رژيم، از آنجا که بافت چربي کاهش نمييابد، به دنبال قطع آن معمولا شاهد بازگشت وزن خواهيم بود. به عبارت ديگر، موجب بروز يويوافکت ميشود.
نظرتان در رابطه با رژيم تکخوري چيست؟
رژيم تکخوري هم مانند رژيم پروتئيني، مناسب نيست و از نظر علمي کاملا منسوخ شده. يک ماه ديگر به ماه مبارک رمضان ميرسيم. در ماه رمضان حداقل يک وعده غذايي حذف ميشود. با اين وجود، مشاهده ميکنيم که در پايان اين ماه خيليها نه تنها وزن کم نميکنند؛ بلکه اضافهوزن پيدا ميکنند. عدهاي از اين افراد حتي سحري هم نميخورند و تنها شام و افطاري ميخورند ولي با اين حال، چاق ميشوند. ميخواهم بگويم گاهي يک نفر در طول روز فقط يک وعده غذايي مصرف ميکند اما همين يک وعده ميتواند بيش از نياز روزانه به بدن او کالري برساند. حذف وعدههاي غذايي چارهاي براي کاهش وزن نيست و در درازمدت ميتواند حتي سبب اضافهوزن شود. نکته ديگر اينکه هدف اصلي در تغذيه، دريافت تمام گروههايي است که بدن، روزانه به آنها نياز دارد. اگر فردي تنها يک وعده غذايي در روز داشته باشد، نميتواند تمام مواد مورد نيازش را دريافت کند و مسلما در دراز مدت دچار سوءتغذيه ميشود.
بهعنوان بهترين روش براي کاهش وزن چه روشي را معرفي ميكنيد؟
بهترين روش، روشي است که نه تنها وعدههاي غذايي يعني 3 وعده اصلي کم نشود بلکه حتي 3 ميانوعده هم به برنامهغذايي روزانه افزوده شود تا به هيچ عنوان، احساس گرسنگي غيرطبيعي براي فرد به وجود نيايد؛ زيرا وقتي فرد خيلي گرسنه شود، رفتار و نوع غذا خوردناش ميتواند به چاق شدن و اضافهوزن او بينجامد.
خانم يکرنگيان ميگفتند که در شرايط استرسزا، شيريني خامهاي ميخوردند و در رژيم اوليه، شيريني از برنامه ايشان حذف شده بود. نظر شما در ارتباط با اين موضوع چيست؟
وقتي فردي خود را کاملا محدود کرده و يک ماده غذايي را حذف ميکند و خود را از خوردن غذاهايي که ميتوانسته به طور متعادل در روز مصرف کند، منع ميکند، خواهناخواه ولع خود را نسبت به مصرف آن ماده مشخص بالا ميبرد و در شرايط استرسزا که کنترل از دست ميرود، ميل به خوردن اين مواد افزايش مييابد. بنابراين بهترين کار اين است که در برنامهغذايي روزانه به طور متعادل و به اندازه از تمامي گروههاي غذايي حتي شيرينيها به موقع و در زمان خود استفاده شود. ميگويم به موقع؛ چون اگر يک وعده غذايي را حذف کرديد، به هيچ عنوان درست نيست زماني که گرسنه هستيد و معده خالي است، غذاي شيرين مصرف کنيد. در اين صورت، در فاصله کوتاهي قندخونتان بالا رفته و احساس سيري کاذب به فرد دست ميدهد؛ در حالي که وقتي قند خون بالا ميرود به طور طبيعي انسولين ترشح ميشود و در فاصله زماني کوتاهي قند به شدت افت کرده و فرد دوباره گرسنه ميشود و تکرار اين موضوع سبب افزايش دفعات مصرف موادغذايي و نهايتاً چاقي ميشود.
با توجه به اينکه خانم يکرنگيان 4 بار زايمان کردهاند، مقداري از اضافهوزنشان را به دوران بارداري و شيردهي مرتبط ميدانستند. آيا براي پيشگيري از اين موضوع خانمها بايد به سرعت بعد از زايمان رژيم بگيرند؟
نه! من اصلا توصيه نميکنم خانمها بلافاصله بعد از زايمانشان رژيم بگيرند. شير دادن به نوزاد، تا حدي سبب کاهش وزن ميشود. در ضمن به کمک يک برنامه غذايي سالم ميتوانند در حالي که از تمامي گروههاي غذايي بهره ميبرند و به کيفيت شيرشان توجه ميکنند، به صورت کند و منطقي (يعني حداقل طي 9 ماه) وزن خود را به وزن قبل از بارداري برسانند. زيرا کساني که تلاش ميکنند به سرعت وزنشان را کاهش دهند احتمال بازگشت مجدد وزن و به همريختگي ترکيب بدني در آنها بسيار بالاست.
با اضافه وزن بارداري چه کنيم؟
اضافهوزن به طور کلي در دوران بارداري مساله پذيرفتهشدهاي است و مطالعهها تقريبا نشان داده اند كه تمامي افراد در هر وزني چه با شاخص توده بدني نرمال، چاق يا خيلي چاق بايد حداقل اضافهوزني را در بارداري خود داشته باشند. اين اضافهوزن براساس تحقيقهاي مختلف و برحسب شاخص توده بدني محاسبه ميشود. مثلا اگر خانمي شاخص توده بدني نرمال در حد 18 تا 25 دارد، وزني که در دوران بارداري بايد بگيرد بين 5/11 تا 16 كيلوگرم است. اين البته مجموعه وزن است و تنها شامل وزن چربي بدن مادر نيست بلکه شامل حجم خون مادر، وزن سينهها، وزن جنين، مايع آمنيوتيكي، رحم، جفت و چربي است. اين رقم براي افراد کموزن با شاخص توده بدني زير 18 از 12 تا 18 کيلوگرم بوده و براي افراد چاق و خيلي چاق که شاخص توده بدني بالاي 30 دارند، اضافهوزن حداقل 5 تا 6 کيلوگرم و حداکثر 9 کيلوگرم است.
توجه به اين موضوع هم لازم است که ميزان افززايش وزنهاي ياد شده براي افرادي است که يکقلو باردار باشند. به اين رقمها براي يک بارداري دوقلو 3 تا 4 کيلوگرم ديگر نيز افزوده ميشود. از کل اضافهوزن دوران بارداري حدود 3 کيلوگرم به چربي بدن مادر برميگردد، 3 تا5/3 کيلوگرم مربوط به جنين، حدود 2 کيلوگرم مربوط به حجم خون مادر، کمتر از 1 کيلوگرم مربوط به مايع آمنيوتيكي، حدود 1 کيلوگرم مربوط به حجم سينهها و کمتر از 1 کيلوگرم مربوط به رحم و جفت است. البته افزايش وزنها هم خيلي مواقع در افراد مختلف متفاوت است و به نژاد، نوع تغذيه، طبقه اجتماعي و ... بستگي دارد.
موضوع مهمي که بايد در نظر گرفته شود اين است که بايد مادر را تشويق کرد تا حداقل اضافهوزن دوران بارداري را کسب کند، زيرا ديده شده زناني که به اين وزن نميرسند، با مشکل وزنگيري نوزاد مواجهاند و نوزاداني با وزن پايين به دنيا ميآورند. بعد از زايمان در افرادي که وزن نرمالي دارند اين اضافهوزن به راحتي به حالت اوليه بازميگردد. چاقي بيشتر در افرادي که کلا چاق هستند کمي باقيمانده و بازگشت وزن سختتر ميشود. البته کاهش وزن با ميزان استراحت و بيتحرکي مادر بعد از زايمان و قطع سيگار هم ارتباط مستقيمي دارد.
فرد سالم خيلي راحت به کمک شيردهي، رژيم غذايي مناسب و فعاليت فيزيکي آرام از هفته سوم به بعد ميتواند به آساني وزن خود را کاهش دهد. اما به افراد چاق توصيه ميشود با مراجعه به پزشک و دنبال کردن رژيمهاي خاص بعد از زايمان وزنشان را کاهش دهند. عدهاي از خانمها همزمان با عمل سزارين به برداشتن بافتهاي چربي اضافه شکم رو ميآورند. بايد گفت از آنجا که تمامي فرم بدن طي بارداري تغيير ميکند، هيچ خانمي نميتواند با سزارين و برداشتن چربي شکمي به فرم دلخواه قبل از بارداري دست يابد. بنابراين، بهترين کار اين است تا اجازه دهيم بدن به مرور زمان به فرم قبل از بارداري برگردد.
با اضافه وزن بارداري چه کنيم؟
اضافهوزن به طور کلي در دوران بارداري مساله پذيرفتهشدهاي است و مطالعهها تقريبا نشان داده اند كه تمامي افراد در هر وزني چه با شاخص توده بدني نرمال، چاق يا خيلي چاق بايد حداقل اضافهوزني را در بارداري خود داشته باشند. اين اضافهوزن براساس تحقيقهاي مختلف و برحسب شاخص توده بدني محاسبه ميشود. مثلا اگر خانمي شاخص توده بدني نرمال در حد 18 تا 25 دارد، وزني که در دوران بارداري بايد بگيرد بين 5/11 تا 16 كيلوگرم است. اين البته مجموعه وزن است و تنها شامل وزن چربي بدن مادر نيست بلکه شامل حجم خون مادر، وزن سينهها، وزن جنين، مايع آمنيوتيكي، رحم، جفت و چربي است. اين رقم براي افراد کموزن با شاخص توده بدني زير 18 از 12 تا 18 کيلوگرم بوده و براي افراد چاق و خيلي چاق که شاخص توده بدني بالاي 30 دارند، اضافهوزن حداقل 5 تا 6 کيلوگرم و حداکثر 9 کيلوگرم است.
توجه به اين موضوع هم لازم است که ميزان افززايش وزنهاي ياد شده براي افرادي است که يکقلو باردار باشند. به اين رقمها براي يک بارداري دوقلو 3 تا 4 کيلوگرم ديگر نيز افزوده ميشود. از کل اضافهوزن دوران بارداري حدود 3 کيلوگرم به چربي بدن مادر برميگردد، 3 تا 5/3 کيلوگرم مربوط به جنين، حدود 2 کيلوگرم مربوط به حجم خون مادر، کمتر از 1 کيلوگرم مربوط به مايع آمنيوتيكي، حدود 1 کيلوگرم مربوط به حجم سينهها و کمتر از 1 کيلوگرم مربوط به رحم و جفت است. البته افزايش وزنها هم خيلي مواقع در افراد مختلف متفاوت است و به نژاد، نوع تغذيه، طبقه اجتماعي و ... بستگي دارد.
موضوع مهمي که بايد در نظر گرفته شود اين است که بايد مادر را تشويق کرد تا حداقل اضافهوزن دوران بارداري را کسب کند، زيرا ديده شده زناني که به اين وزن نميرسند، با مشکل وزنگيري نوزاد مواجهاند و نوزاداني با وزن پايين به دنيا ميآورند. بعد از زايمان در افرادي که وزن نرمالي دارند اين اضافهوزن به راحتي به حالت اوليه بازميگردد. چاقي بيشتر در افرادي که کلا چاق هستند کمي باقيمانده و بازگشت وزن سختتر ميشود. البته کاهش وزن با ميزان استراحت و بيتحرکي مادر بعد از زايمان و قطع سيگار هم ارتباط مستقيمي دارد.
فرد سالم خيلي راحت به کمک شيردهي، رژيم غذايي مناسب و فعاليت فيزيکي آرام از هفته سوم به بعد ميتواند به آساني وزن خود را کاهش دهد. اما به افراد چاق توصيه ميشود با مراجعه به پزشک و دنبال کردن رژيمهاي خاص بعد از زايمان وزنشان را کاهش دهند. عدهاي از خانمها همزمان با عمل سزارين به برداشتن بافتهاي چربي اضافه شکم رو ميآورند. بايد گفت از آنجا که تمامي فرم بدن طي بارداري تغيير ميکند، هيچ خانمي نميتواند با سزارين و برداشتن چربي شکمي به فرم دلخواه قبل از بارداري دست يابد. بنابراين، بهترين کار اين است تا اجازه دهيم بدن به مرور زمان به فرم قبل از بارداري برگردد.
رابطه استرس و پرخوري
اين موضوع که برخي افراد در شرايط استرسزا دچار پراشتهايي يا بياشتهايي عصبي ميشوند کاملا صحيح است. زماني که افراد تحت فشار رواني بسيار زيادي قرار ميگيرند يکي از واکنشهاي نامبرده را از خود نشان ميدهند؛ مثلا گروهي از افراد زيادتر ميخورند زيرا آرامشي که از خوردن دريافت ميکنند، ميتواند سبب کاهش استرس آنها شود. افراد در اين شرايط متفاوتاند. گروهي به مصرف شيريني گرايش مييابند و گروهي ريزهخواري ميکنند. درواقع، اين افراد با غذا خوردن خود را توجيه کرده و به آرامش ميرسند. از طرف ديگر، افرادي هستند که در شرايط استرسزا واکنش دفاعيشان به شکل نخوردن خود را نشان ميدهد و اصطلاحا ميگويند دهانام بسته شده است!
اين موضوع که فردي در شرايط استرسزا دچار بياشتهايي يا پراشتهايي عصبي شود به ويژگيهاي شخصيتي و رفتارهاي عادتي وي بستگي دارد. متاسفانه اکثر افرادي که چاقي مفرط در کوتاهمدت در آنها بروز مييابد دچار پراشتهايي عصبياند! مطمئنا پراشتهايي عصبي يا کماشتهايي از لحاظ فيزيولوژيک علتي دارد که بيشتر به تيپ شخصيتي افراد بازميگردد. برخي افراد درونگرا هستند و در شرايط استرسزا دچار کماشتهايي ميشوند. برخي افراد برونگرا هستند و مرتب ميل به غذا خوردن پيدا ميکنند. خانم يکرنگيان دچار پراشتهايي عصبياند و چون علاقه زيادي به مصرف نان خامهاي دارند حس ميکنند با خوردن آن آرامش مييابند. ممکن است شخص ديگري دچار ريزهخواري شود؛ يعني اگر يک روز از آنها فيلم گرفته شود ميبينيم در روزي که عصبي هستند مرتبا در آشپزخانه نزديک يخچالاند. شايد ناهار يا شام نخورند اما با خوردن موادغذايي کوچک سر خودشان را گرم ميکنند. پراشتهايي يا کماشتهايي، هر دو، نوعي واکنش گريز هستند؛ چون فرد نميتواند و قدرت مقابله با شرايط و سازگاري با آن را ندارد، چنين واکنشهايي را نشان ميدهد. به نظر ميرسد براي درمان پراشتهايي عصبي، کنترل ذهني و تغيير رفتار مفيد باشد. زماني که فرد استرس کمي دارد، اگر سعي کند راهکارهايي را بياموزد تا همين استرس کم را دفع کند و اجازه ندهد استرس بالا بگيرد، ميتواند بر پرخوري يا کمخوري عصبياش غلبه كند. مثلا در محيط کار اگر شرايط به گونهاي بوده که فشار عصبي به فرد تحميل شده و بعد از رسيدن به خانه هم بر واکنش عصبي فرد افزوده شده، بهتر است کمي آيندهنگر باشد.
پس اگر در محيط کار فشارعصبي به شما تحميل شد، قبل از آمدن به خانه سعي کنيد استرستان را از بين ببريد. چند نفس عميق، چند دقيقه پيادهروي در پارک، ارزيابي و حل مجدد مساله و... ميتواند به آرام شدن شما کمک کند. نکته ديگر اينکه وقتي فردي دچار استرس شديد شد، بهتر است از خوردنيها دور شود. مثلا اگر فردي عصبي است و حس ميکند مدام سر يخچال ميرود، بهتر است از خانه خارج شود، با فردي صحبت کرده يا خود را با نوشتن سرگرم کند. جايگزين کردن راهکارهاي ديگر البته به مرور زمان بهترين راهحل براي درمان کماشتهايي يا پراشتهايي عصبي است. افراد نبايد انتظار داشته باشند که عادتشان در کوتاهمدت تغيير کند. تغيير رفتارهاي عادتي که يکي از آنها، همين پراشتهايي عصبي است، زمانبر بوده و مشکل است اما امکان دارد!
هر دقيقه طناب بازي 10 كيلوكالري ميسوزاند
طناببازي يکي از روشهاي مناسب براي افزايش مصرف انرژي است و تمامي فوايد هر فعاليت فيزيکي هوازي را دارد. اين ورزش مفرح كه خانم يكرنگيان از آن بهعنوان ورزشي كارآمد ياد ميكند از تنوع بسياري در تکنيکهاي ورزشي برخوردار بوده و حتي داراي فدراسيون جهاني است. جالب است بدانيد كه هر دقيقه طناببازي در يک فرد بهطور متوسط باعث مصرف حدود 10 تا 12 کيلوکالري انرژي ميشود. اين انرژي معادل انرژي مصرفي در ورزش دو با سرعت حدود 10 کيلومتر در ساعت است که سرعت بالايي به حساب ميآيد. البته لازم به ذکر است كه بهترين راه لاغري محدود كردن مواد غذايي دريافتي بوده و ورزش تنها بهعنوان مکمل در کنار رژيم غذايي توصيه ميشود.
اين ورزش باعث افزايش ظرفيت قلبي تنفسي شده و به دليل فشاري که بر استخوانهاي اندام تحتاني وارد ميکند، خاصيت ضدپوکي استخوان دارد و موجب تقويت عضلات و تاندونها ميشود. بسياري از افرادي که دچار مشکلات طبي ناشي از بيتحرکي هستند، ميتوانند ناراحتي خود را به کمک طناببازي درمان يا از بروز آن پيشگيري کنند. طناببازي براي افراد سالم ضرري نداشته اما توصيه ميشود کساني که مشکل ارتوپدي اندام تحتاني دارند، خانمهاي باردار و دارندگان پروتزهاي پزشکي مختلف که امکان جابهجاييشان وجود دارد، بدون مشورت پزشک معالجشان طناببازي نکنند.
درضمن، تصور اينکه طناببازي باعث شل شدن اندامهايي مانند سينه ميشود درست نيست اما پوشيدن تاپهاي چسبان ميتواند تاثيرات احتمالي تروماهاي وارده را در خانمها کمتر کند. هرکس متناسب با توانايي هوازياش ميتواند براي خود برنامهاي را در نظر بگيرد اما در غيرورزشکاران 5 دقيقه پيادهروي و 1 دقيقه طناب زدن به دنبال آن مناسب است و فرد ميتواند اين مجموعه (5 دقيقه پيادهروي و 1 دقيقه طناب زدن) را به هر تعداد که ميتواند تکرار کند. اصولا اين ورزش را ميتوان يک روز در ميان انجام داد و رعايت تعادل در شدت، مدت و دفعههاي ورزش متناسب با وضع آمادگي جسماني فرد ضروري است.
استفاده از کفش مناسب نيز مهمترين موضوع در ورزش طناببازي بوده و معمولا کفشهاي cross-training که داراي کفي انعطافپذير هستند براي اين منظور مناسباند. بايد توجه داشت که علاوه بر کفش، سطح زمين هم بايد پوشش مناسبي داشته باشد. به همين دليل استفاده از متدهاي ورزشي توصيه ميشود. به ياد داشته باشيد که داشتن کفش مناسب، پوشش کف محل انجام تمرين و يادگيري تکنيک فرود آمدن روي نوک انگشتان پا ميتواند صدمات احتمالي ناشي از اين ورزش را به حداقل ممكن برساند.
خانم فاطمه يکرنگيان که توانسته در 8 ماه از 98 کيلو به 73 کيلو برسد، ميگويد:
لاغر که شدم، کمردرد و پادردم خوب شد
خانم يکرنگيان! بياييد از اينجا شروع کنيم که اصلا از کي مشکل اضافه وزن پيدا کرديد؟ از زمان بچگي بود يا جواني؟
نه! من وقتي ازدواج کردم 58 کيلو بودم. نه تنها چاق نبودم، که با توجه به قدم -160 سانتيمتر- لاغر هم بودم. اما کمکم وزنام تغيير کرد؛ خصوصا توي دوران بارداري و شيردهي، وزنام خيلي بالا رفت. من 4 بار زايمان کردم و خدا را شکر، امروز 2 دختر و 2 پسر سالم دارم که همگي، به جز يک پسرم، ازدواج کردهاند. بچهداري و کارهاي خانه، ديگر زماني براي ورزش کردن برايم باقي نميگذاشت؛ تا جايي که وزنم بعد از دو زايمان اول به 73 کيلو رسيد و مدام چاقترشدم؛ يعني چيزي حدود 15 کيلوگرم اضافهوزن پيدا کردم. با اينکه از اين روند ناراحت بودم اما انگيزه زيادي براي لاغري نداشتم تا اينکه برادر اولام ازدواج کرد.
به خاطر ازدواج برادرتان تصميم گرفتيد لاغر شويد؟
بله؛ جوانتر بودم و ميخواستم در جشن عروسي او خوب باشم. بنابراين شروع کردم به کاهش وزن زير نظر دکتر خزري، با يک رژيم پروتئيني که به من داده بودند. البته بگويم که در خانواده ما کلا ژن چاقي هم وجود دارد و افرادي که اضافهوزن داشته باشند، زيادند. من هم اين ژن چاقي را داشتم. اما به غير از آن، خودم هم اهل خوردن شيريني بودم؛ مخصوصا وقتي استرس ميگرفتم، جعبهجعبه شيريني خامهاي بود که به خانهمان ميآمد!
حالا خوردن اين شيرينيها مشکلي هم از شما حل ميکرد؟
بله؛ به محض اينکه شيريني ميخوردم، احساس ميکردم استرسام برطرف شده. خلاصه، با آن رژيم پروتئيني و حذف شيريني، براي عروسي برادرم وزن کم کردم اما زياد طول نکشيد که دوباره اضافهوزنام برگشت؛ چون نه تحرک داشتم، نه اهل رژيمغذايي بودم. خوردن شيريني را هم مجددا شروع کردم و دوباره باردار شدم و زايمان کردم؛ تا جايي که اين بار وزنام به شدت بالا رفت.
به شدت، يعني چقدر؟
يعني رسيدم به 90 کيلو! همان زمان، مراسم عروسي برادر دومام در پيش بود و من باز شروع کردم به رژيم گرفتن. اين بار پيش دکتر عليآبادي رفتم و توضيح دادم که من وقت ورزش ندارم. ايشان هم در کنار رژيم غذايي که به من دادند (صبحانه: 60گرم نان و 30گرم پنير و دو عدد گردو؛ ناهار: مرغ يا ماهي با نان - بين 60 تا 80 گرم- و 8 تا 9 قاشق برنج در هفته به همراه يک نوع خورش؛ و شام: ميوه و سالاد) گفتند طناب بزنم و اين طناب زدن از روزي 20 تا شروع ميشد تا به 200 تا در روز ميرسيد. طناب زدن در اين مدت به کاهش وزنام خيلي کمک کرد. البته باز هم خوردن شيريني را کنار گذاشتم و وزنام را پايين آوردم و براي عروسي برادر دومم هم توانستم لباس مناسبي بخرم و با ظاهر خوبي در مجلس حاضر شوم.
اما دوباره اضافه وزن پيدا کرديد؟
بله، متاسفانه! با تمام زحمتهايي که براي لاغر شدن ميکشيدم اما انگيزهام را از دست ميدادم و دوباره با کنار گذاشتن رژيم و ورزش، چاق ميشدم.
گفتيد هر دو بار با مشورت پزشک، خودتان را لاغر کرديد؟
بله؛ اما در اين سالها گاهي هم وزنام را با روشهاي غلط و خودسرانه پايين ميآوردم.
مثلا چه روشهايي؟
مثلا تکخوري ميکردم. شنيده بودم تکخوري خيلي لاغر ميکند. مثلا يک روز فقط سيب ميخوردم يا يک روز فقط کاهو. صدمه زيادي ديدم؛ تا جايي که ريزش مو پيدا کردم، پوستام خراب شد و حتي روي بيناييام تاثير گذاشت.
ديگران که ميديدند شما لاغر ميکنيد و دوباره چاق ميشويد، چه ميگفتند؟ تشويقتان نميکردند که دلگرم شويد و جلوي اضافه وزنتان را بگيريد؟
چرا؛ هرکس که ميرسيد، ميگفت: «حيف اين صورتات نيست؟ چرا اينقدر چاق شدي؟!» خودم هم ناراحت بودم. يک مدت کلاس ايروبيک رفتم. در همان مدت هم لاغر شدم اما بعد که کلاس را رها کردم خيلي شديدتر از هميشه چاق شدم؛ تا جايي که وزنام رسيد به بالاترين حد خودش؛ يعني 115 کيلو.
بالاترين وزني که در اين سالها پيدا کرده بوديد، همين بود؟
بله. آن موقع به شدت استرس پيدا کرده بودم. روي وزنه نميرفتم. حتي براي رژيم گرفتن و لاغر شدن خجالت ميکشيدم پيش دکتر بروم.
اضافه وزنتان فقط استرس برايتان به وجود ميآورد؟
نه! به جز اينها، به خاطر اضافه وزن و زايمانهاي متعدد کمردرد، پادرد و دستدرد داشتم. البته سالها بود اين مشکلها را داشتم؛ تا جايي که بعد زايمان دومم استراحت مطلق به من دادند و دکتر به من گفت اگر وزنام را کم نکنم، ممکن است تا چند سال ديگر ويلچرنشين بشوم!
حتي اين حرف هم اثري روي تغيير رفتار شما نداشت؟
خب، چرا! ناراحت ميشدم اما همه اينها تا وقتي بود که در مطب بودم. وقتي بيرون ميآمدم، همه چيز فراموشام ميشد.
بالاخره کي تصميم گرفتيد لاغر شويد؟
شهريور پارسال، تاندونهاي دستام به شدت گرفت؛ تا جايي که ديگر حتي نميتوانستم وزن چادرم را تحمل کنم. کمردردم زياد شده بود، لباس سايز خودم پيدا نميکردم و واقعا عاجز شده بودم. استرسام هم خيلي زياد شده بود؛ تا اينکه يک شب که واقعا درمانده بودم، جلوي آينه ايستادم و نگاهي به ظاهر خودم که انگار ديگر آشنا نبود، انداختم و از خدا عاجزانه و از ته قلب خواستم کمکم کند وزنام را دوباره کم کنم. گفتم خدايا ديگر دارم تمام تواناييهايم را از دست ميدهم. خودت به من قدرت اين را بده که بتوانم وزنام را کم کنم. خيلي عاجز شدم. حتي دلام نميخواست در ميهمانيها شرکت کنم.
اين دعايتان مستجاب شد؟
بله؛ فردا همان روزي بود که من با يک انرژي فوقالعاده زياد از خواب بيدار شدم. آمدم براي ورزش به همين پارکي که الان با شما هستيم. از آن روز تا به حال هر روز صبح ساعت 6 تا 9 همين جا ورزش ميکنم؛ پيادهروي تند و کار با دستگاهها.
باز هم براي رژيم غذايي با پزشک مشورت کرديد؟
بله؛ براي رژيمغذايي، اين بار پيش دکتر روشندل رفتم. خوبي رژيم ايشان اين بود که در رژيم غذاييشان همه موادغذايي بود و اين باعث ميشد نسبت به خوردن بعضي موادغذايي حريص نشوم؛ چيزي که در رژيمهاي ديگران نبود و من را بيشتر به ولع ميانداخت.
باز هم خودمحوري و کمخوري ميکنيد؟
به هيچوجه! چون واقعا به من ضرر زدند و الان 8 ماه است کاملا به رژيمام عمل کردم، همانطوري که گفتم در رژيم من همه چيز هست اما به مقدار تعيينشده؛ از پنير و کره و خامه گرفته تا برنج و خورش و... البته بين روزهاي رژيم 14 روز رژيم سخت داريم که خيلي از موارد در اين مدت حذف ميشوند و طي اين دوره، وزن خيلي پايين ميآيد؛ مثلا من بين 3 تا 5/3 کيلو در همين 14روز وزن کم کردم.
الان چند کيلوگرم هستيد؟
حدود 73 کيلوگرم.
دردهاي استخواني و مفصليتان چه شد؟
باور نميکنيد اگر بگويم الآن هيچ مشکلي ندارم و کمردرد و پادردم هم خوب شده. راحت لباس سايز خودم پيدا ميکنم. استرسهايم کم شده و از اين بابت خدا را بسيار شکر ميکنم که به من اين توان را داده تا بتوانم وزنام را کم کنم.
وقتي داشتيم با هم حرف ميزديم، خانمي آمد و کاغذي به شما داد که انگار برنامه رژيم غذايي بود؛ درست است؟
بله؛ وقتي ميبينند لاغر شدم، آنها هم ميخواهند ببينند من چه کار کردم.
فکر نميکنيد رژيم شما مختص شما است و ممکن است براي ديگران مناسب نباشد؟
چرا؛ اتفاقا همين نکته را ميگويم اما به هر حال... شايد اين کار را ديگر تکرار نکنم.
متشکر از وقتي که گذاشتيد. اگر حرف ديگري مانده که بخواهيد بگوييد، بفرماييد؟
فقط ميخواستم بگويم پسرکوچکام هم در اين روزها مشوق من بوده است. يادم ميآيد فرداي روز اولي که از پارک به خانه برگشتم، کفشم پاهايم را حسابي زده بود. گفتم فردا نميتوانم بروم ورزش. اما پسرم خيلي محکم به من گفت: «نه، مامان! تو فردا با همين پاها ميروي و ورزش ميکني» و من فردا با همان پاهاي زخميام رفتم؛ پاهايي که تا امروز هم همراه من آمدهاند.
منبع: www.salamat.com