از اين ده رنگ‌تر ياري نپندارم که دارد کس

از اين ده رنگ‌تر ياري نپندارم که دارد کس شاعر : خاقاني ازين بي‌نورتر کاري نپندارم که دارد کس از اين ده رنگ‌تر ياري نپندارم که دارد کس ازين باريک‌تر تاري نپندارم که دارد کس نماند از رشته‌ي جانم بجز يک تار خون‌آلود ازين بتر گره‌کاري نپندارم که دارد کس مرا زلف گره گيرش گره بر دل زند عمدا ازين سان روز بازاري نپندارم که دارد کس دهم در من يزيد دل دو گيتي را به يک مويش ازين به تحفه در باري نپندارم که دارد کس نسيم صبح جانم را وديعت آورد بويش ازين...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از اين ده رنگ‌تر ياري نپندارم که دارد کس
از اين ده رنگ‌تر ياري نپندارم که دارد کس
از اين ده رنگ‌تر ياري نپندارم که دارد کس

شاعر : خاقاني

ازين بي‌نورتر کاري نپندارم که دارد کساز اين ده رنگ‌تر ياري نپندارم که دارد کس
ازين باريک‌تر تاري نپندارم که دارد کسنماند از رشته‌ي جانم بجز يک تار خون‌آلود
ازين بتر گره‌کاري نپندارم که دارد کسمرا زلف گره گيرش گره بر دل زند عمدا
ازين سان روز بازاري نپندارم که دارد کسدهم در من يزيد دل دو گيتي را به يک مويش
ازين به تحفه در باري نپندارم که دارد کسنسيم صبح جانم را وديعت آورد بويش
ازين برتر سخن باري نپندارم که دارد کساگرچه زير هر سنگي چو خاقاني صدا بيني


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط