با تو نقشي که در تصور ماست

با تو نقشي که در تصور ماست شاعر : خواجوي کرماني بزبان قلم نيايد راست با تو نقشي که در تصور ماست حاجتي به ز دوست نتوان خواست حاجت ما توئي چرا که ز دوست اثر مهر در رخش پيداست ماه تا آفتاب روي تو ديد صفت مشک باخط تو خطاست سخن باده با لبت بادست قامتت گفت بر کشيده‌ي ماست در چمن ذکر نارون مي‌رفت راستي را چو بندگان بر پاست سرو آزاد پيش بالايت لاجرم دست او چنان بالاست او چو آزاد کرده‌ي قد تست که قيامت ز قامتت برخاست فتنه بنشان و يک...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با تو نقشي که در تصور ماست
با تو نقشي که در تصور ماست
با تو نقشي که در تصور ماست

شاعر : خواجوي کرماني

بزبان قلم نيايد راستبا تو نقشي که در تصور ماست
حاجتي به ز دوست نتوان خواستحاجت ما توئي چرا که ز دوست
اثر مهر در رخش پيداستماه تا آفتاب روي تو ديد
صفت مشک باخط تو خطاستسخن باده با لبت بادست
قامتت گفت بر کشيده‌ي ماستدر چمن ذکر نارون مي‌رفت
راستي را چو بندگان بر پاستسرو آزاد پيش بالايت
لاجرم دست او چنان بالاستاو چو آزاد کرده‌ي قد تست
که قيامت ز قامتت برخاستفتنه بنشان و يک زمان بنشين
جان وامق چو بنگري عذراستهر که بيني بجان بود قائم
دم عيسي مگر نسيم صباستاز صبا بوي روح مي‌شنوم
زانک بي دوست عمر باد هواستعمر خواجو بباد رفت و رواست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط